مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
برونو لاتور
حوزه های تخصصی:
لاتور گرچه خود یک برساخت گرا است، منتقد سرسخت برساخت گرایی اجتماعی و نقطة مقابل آن، واقع گرایی متداول (که لاتور آن را خام می داند) است؛ مسئله و مشکل لاتور با این دو رویکرد برمی گردد به مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آن ها، یعنی تقابل سوژه ابژه و نحوة ارتباط آن ها؛ به نظر وی، این تقابل چیزی جز شکاکیت و نسبی گرایی برای فلسفه، به ویژه فلسفة علم، در بر نداشته است. وی، با استفاده از نظریه کنش گرشبکه، با رویکرد کاملاً متفاوتی به موجودات جهان و روابط میان آن ها می نگرد. برای وی رابطه میان کنش گران انسانی و غیر انسانی نه سوژه ابژه، بلکه مذاکره است.
ما در این مقاله، ضمن بازسازی دیدگاه لاتور و نشان دادن تقابل آن با واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی، نشان خواهیم داد که اولاً برساخت گرایی لاتور، آن چنان که در وهله نخست به نظر می رسد و برخی منتقدان می گویند، ضد واقع گرا نیست، بلکه به قول خودش عین واقع گرایی است؛ ثانیاً این برساخت گرایی دچار شکاکیت و نسبی گرایی، که واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی دچار آن اند، نخواهد شد.
جایگاه گفت وگوهای علمی بین المللی از منظر دیوید بوهم: مطالعه موردی نشست های علمی برونو لاتور در قم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
146 - 173
حوزه های تخصصی:
در جوامع کنونی، ارتباطات سیاسی، در قالب روابط بین الملل بیشتر شکل می گیرد می دهد اما این ارتباطات، به دلیل ماهیت سوداگرایانه روابط سیاسی، کمتر زمینه وفاق بین فرهنگی را فراهم می کند؛ بنابراین، نیاز جامعه جهانی به گسترش سایر عرصه های ارتباطی، به ویژه، ارتباطات علمی، به شدت احساس می شود. ارتباطات علمی، زمینه ساز ارتباطات فرهنگی، به شیوه های مختلف است که مهم ترین آن، به لحاظ ایجاد وفاق، گفت وگو میان اندیشمندان است که با توجه به ویژگی های خاص خود، می تواند یکی از پرفایده ترین راه های انتقال معلومات و یافته ها باشد.بر اساس نظریه گفت وگوی «دیوید بوهم» که بر محور «ارتباط»، «خلاقیت» و «تحمل» مبتنی است، اندیشمندان علمی و گفت وگوکنندگان در درجه اول، بشنوند، سپس بر پایه پارادایم های فکری- فرهنگی خویش همدیگر را ادراک نمایند. در این مقاله، با الهام از چارچوب مفهومی فوق، گفت وگوهای علمی پروفسور «برونو لاتور»، با نمایندگان حوزوی، در شهر قم، به روش تطبیقی مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد، با وجود این که اصل برگزاری چنین نشست هایی قابل ستایش و دارای آثار و موفقیت های خوبی بوده است، اما به دلیل عدم توفیق در اشتراک مبانی، فاقد «تفاهم علمی» و با حداقل کارکرد ارزیابی می شود. مقاله به طور ضمنی ایده تقویت ارتباطات علمی با ارتباطات پیشینی و پسینی را توصیه می کند.
بررسی انتقادی مبانی معرفتی نظریه کنشگر شبکه برونو لاتور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فیلسوف، انسان شناس و جامعه شناس فرانسوی برونو لاتور، از نظریه پردازان پسامدرن است که با رّد اعتبار عام «برساخت گرایى اجتماعى»، قائل به لزوم توجه به ساحت اجتماعی، در کنار ساحت فناورى و طبیعت است. وی، نظریه «کنشگر شبکه» را در حوزه جامعه شناسی علم و فناورى مطرح کرده است. این نظریه، ریشه های نیرومندی در ساختارگرایی و پساساختارگرایی دارد و به عنوان یک نظریه اجتماعی مشارکت افراد، اشیاء و فضاها را در درون شبکه ای از مناسبات اجتماعی، مفروض گرفته است. نظریه کنشگر شبکه معقتد است، افزون بر کنشگر انسانی، عناصر غیرانسانى نیز به عنوان «عامل»، نقش ایفا می کنند. این مقاله، از منظر روش شناسی بنیادین، ضمن ترسیم تصویری اجمالی از محتوای نظریه کنشگر شبکه، مبادی فلسفی آن را استخراج و به بوته نقد سپرده است. بر اساس یافته های تحقیق، این نظریه با نادیده انگاشتن تمایز میان عاملیت و ساختار، دو عامل کنشگر و شبکه را به هم پیوند می زند. تقلیل گرایی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی ضدذات گرایی و قائل بودن به موجودیت نسبی اشیاء، از مهم ترین انتقادات مبنایی این نظریه است.
آیا مصنوعات اخلاق دارند؟ برونو لاتور و اخلاق تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر اساس سه معنای وساطت تکنولوژی نزد برونو لاتور، یعنی وساطت ترکیب، ترجمه و واگذاری، از سه معنای اخلاقی بودن تکنولوژی سخن خواهیم گفت. تکنولوژی بخشی از کنش های اخلاقی ماست، ما برخی از کنش های اخلاقی را به تکنولوژی واگذار می کنیم، و نیز تکنولوژی می تواند قصدها و انگیزهای اخلاقاً مهمی را در کاربر ایجاد کند. سپس بحثی را راجع به مسئولیت اخلاقی مطرح خواهیم کرد و با تفکیک مسئولیت از تقصیر نشان خواهیم داد که کنش های شبکه ای مستلزم سلب مسئولیت انسان یا اعطای مسئولیت به تکنولوژی نیستند و با این حال می توان به شکل معناداری از «مجازات تکنولوژی» نیز سخن گفت
بررسی و تحلیل کنش عکاسی بر اساس نظریه کنشگر - شبکه برونو لاتور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
99 - 108
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل کنش عکاسی بر اساس نظریه کنشگر- شبکه برونو لاتور هدف این پژوهش است. لاتور با رویکردی شبکه ای به موجودات جهان و روابط میان آن ها می نگرد؛ بدین معنا که جهان فارغ از مقوله بندی ها و تفکیک های رایج، مملو از کنشگران انسانی و غیرانسانی است که برای رسیدن به اهداف خود در حال ساخت پیوندها و شبکه های جدیدند. دغدغه این نظریه، مطالعه نحوه پیوند یافتن کنشگران مختلف در درون هر شبکه ای است. براین اساس، تولید عکس را می توان مبتنی بر کنشی شبکه ای و محصول پیوند سه عامل اصلیِ دوربین، عکاس و جهان دانست. ازاین رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که جایگاه و نقش هرکدام از این کنشگران در فرایند تولید عکس چیست و نحوه ارتباط و پیوند یافتن آن ها با یکدیگر چگونه است؟ نتایج نشان می دهد در کنش عکاسی، سه کنشگر اصلی یعنی دوربین (به مثابه واسطه ای تکنولوژیک با امکانات متعدد)، عکاس (در مقام کنشگری انسانی با اهدافی خاص) و جهان (به عنوان کنشگرِ فعالِ غیرانسانی) با یکدیگر درمی آمیزند و از برهم کنش آن ها به شکل های مختلف، یک عکس با ویژگی های خاص تولید می شود. همچنین، شبکه عکاسی همواره با ورود کنشگران و بازیگران جدید در حال بازتعریفِ خود و تغییر و تبدیل است.
تحلیل فرآیند خوانش عکس بر اساس نظریه کنشگر شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
75 - 88
حوزه های تخصصی:
عکس همانند سایر متون هنری به محض این که وارد یک شبکه ارتباطی می شود در معرض انواع پرسش ها قرار گرفته و این گونه کنشی تحت عنوان خوانش عکس آغاز می شود. منتقدان از پایگاه های فکری متفاوت، به روش ها و رویکردهای گوناگون با عکس ارتباط برقرار می کنند و بدین شکل به خوانش، تفسیر و تعبیر آن مبادرت می ورزند. هدف این پژوهش، تحلیل فرایند خوانش عکس و چگونگی برساخت خود خوانش عکس است. لذا، در این مقاله، به شناسایی عناصر و عوامل اصلی دخیل در خوانش عکس و نحوه پیوند آن ها با یک دیگر پرداخته ایم. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی و رویکرد به کار گرفته شده، نظریه کنشگر - شبکه برونو لاتور است. بنابراین، پس از شرح نظریه مورد نظر، مفاهیم قابل تعمیم آن (کنشگر، شبکه، گذارده و ترجمه) در رابطه با فرایند خوانش عکس بررسی و تحلیل شده اند. لاتور فارغ از تقسیم بندی های رایج مانند واقعی و غیر واقعی، معتقد است جهان متشکل از کنشگران انسانی و غیرانسانی شامل اشیا، موجودات و مصنوعات است که به صورت شبکه ای با یک دیگر پیوند می یابند و این گونه انواع سازه ها از یک واقعیت علمی تا دولت، کتاب، قصه و... برساخته می شود. دغدغه اصلی این نظریه، مطالعه چگونگی پیوند کنشگران با یک دیگر در درون هر شبکه ای و تحلیل فرایند ساخت یک محصول یا سازه است. از این جهت این پرسش ها مطرح می شوند که: 1) فرایند خوانش عکس چگونه شکل گرفته و در نهایت، برساخته می شود؟ 2) کنشگران اصلی برساخت خوانش عکس کدامند؟ 3) نحوه پیوند، ارتباط و تعامل کنشگران دخیل در خوانش عکس با یک دیگر چگونه است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که، خوانش عکس در گام نخست از مواجهه دیداری و اتحاد کنشگری انسانی یعنی منتقد با عکس شکل می گیرد. سپس، از طریق درآمیختن، تعامل، تقابل و مذاکره تمامی کنشگران درگیر در درون شبکه، یک خوانش از عکس برساخته می شود. در واقع، عاملیت منتقد مستقل نبوده و به بازیگری سایر کنشگران شبکه وابسته است. این کنشگران عبارتند از: عنوان و بیانیه عکس، دیدگاه و قصد عکاس، شاخه و مقوله عکس و نظریه های زیبایی شناسی و نقد هنری.
دلالت های نظریه کنشگر-شبکه برونو لاتور در برنامه ریزی شهری با تأکید بر سکونتگاه های غیررسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
28 - 51
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: پیچیدگی ها و تنوع مسائل شهری باعث شده که بین نظریه و عمل برنامه ریزی شکاف زیادی حاصل آید و لذا حرکت و تحول در مفاهیم و عمل در برنامه ریزی را ضروری ساخته است. شهر ها به دلیل اینکه جزء سیستم های پیچیده محسوب می شوند لذا نوع برنامه ریزی در آن ها بسیار مهم بوده و رویکرد های برنامه ریزی باید با توجه به تغییرات روزافزون در شهر ها تحول گردیده و افق های نوینی را در این زمینه شناسایی نمایند.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی دلالت های نظریه کنشگر- شبکه در برنامه ریزی شهری است و همچنین گسترش افق های نوین با استفاده از نظریات فکری – فلسفی جدید در رویکرد های برنامه ریزی شهری است.
روش: پژوهش حاضر، از نظر نوع، بنیادی، از نظر روش کیفی و به لحاظ رویکردی، پیرو نظریه کنشگر-شبکه است. در پژوهش حاضر ابتدا به مرور اجمالی مفاهیم و اصول مهم نظریه کنشگر- شبکه پرداخته و سپس از روش دلالت پژوهی استفاده شده است. روش دلالت پژوهی از رهنمود های یک مکتب فلسفی، رشته پایه، چارچوب، نظریه و یا مدل استفاده کرده و آن ها را در حوزه تخصصی موردنظر به کار می گیرد.
یافته ها: نظریه کنشگر- شبکه با رد ذات گرایی و همچنین دوگانه طبیعت/جامعه از عاملیت کنشگران غیرانسانی به همراه انسان دفاع می کند و معتقد است کنشگران انسانی بر کنشگران غیرانسانی برتری نداشته و تمامیت در دست هیچ کدام نیست. نحوه اولویت دهی به مسائل شهری، برنامه ریزی شهری سیال جایگزین برنامه ریزی شهری ایستا، عدم تفکیک کنشگران انسانی و غیرانسانی در برنامه ریزی شهری و رویکرد مواجهه با مسائل شهری از کاربست های نظریه کنشگر- شبکه در برنامه ریزی شهری است.
نتیجه گیری: نقش عوامل غیرانسانی در مسائل شهری به اندازه عوامل انسانی است و لذا در برنامه ریزی شهری باید به کنشگران انسانی و غیرانسانی به یک اندازه توجه شود. در برنامه ریزی شهری با استناد به نظریه کنشگر- شبکه، شبکه ها که از مفاهیم کلیدی در این نظریه است به صورت یک شیء مستقل بررسی نمی شوند بلکه هدف نحوه ساخت شبکه ها با استفاده از بررسی فرایند ترجمه ها، وساطت ها و پیوند های بین کنشگران انسانی و غیرانسانی است که نحوه تشکیل شبکه ها را مشخص می کنند تا از این طریق بتوان با تغییر و تحول در این مذاکرات و پیوند ها مسائل شهری را حل وفصل نمود. ازآنجایی که شبکه ها ذات ثابتی ندارند لذا رویکرد پویا و انعطاف پذیر باید در برنامه ریزی های شهری اتخاذ شود و برنامه ریزی شهری از حالت ایستا به حالت سیال تبدیل شود.
کاربست نظریه کنشگر-شبکه برونو لاتور در خوانش مفهوم «فضا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
79 - 106
حوزه های تخصصی:
فضا همیشه در رشته های مختلف علمی از جمله جغرافیا محل اندیشه ورزی ها و نظریه پردازی ها بوده است و اندیشمندان و صاحب نظران هر یک از منظری به فضا نگریسته اند. در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا خوانش مفهوم فضا از منظر نظریه کنشگر-شبکه برونولاتور نگریسته شود تا بتوان خوانشی نوین از مفهوم فضا را به دست آورد. هدف از این پژوهش شناسایی کاربست های نظریه کنشگر-شبکه در خوانش مفهوم فضا و نیز گسترش افق های نوین با استفاده از نظریه های فکری–فلسفی جدید در نگاه به فضاست. پژوهش حاضر جزء پژوهش های بنیادی است که براساس شیوه تحلیلی انجام شده است. مأخذ این پژوهش برای کشف کاربست ها، نظریه کنشگر–شبکه برونو لاتور است. در این مطالعه اطلاعات به صورت رجوع به متون دست اول (لاتور، لاو و کالن) و دست دوم (مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب هایی که در سال های اخیر درباره نظریه کنشگر-شبکه نوشته شده است) و نیز با نمونه گیری از متن به صورت هدفمند گردآوری شد. نظریه کنشگر-شبکه با رد ذات گرایی و دوگانه طبیعت / جامعه از عاملیت کنشگران غیرانسانی به همراه انسان دفاع می کند و معقتد است که کنشگران انسانی بر کنشگران غیرانسانی برتری ندارند و تمامیت در دست هیچ کدام از آنها نیست. کاربست نظریه کنشگر-شبکه در خوانش مفهوم فضا منتج به نتایجی چون پذیرش اصل تعلیق در شناخت فضا، فضا به مثابه سینتگم، تولید جمعی بودن فضا، فازی شدن فضا، چند رگه بودن فضا، فضا به مثابه شبکه و فضا به مثابه جعبه سیاه را به دست داده است.
پژوهش به مثابه برساخت: چهارچوب روش شناختی نظریه کنشگر-شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
131 - 153
حوزه های تخصصی:
نظریه کنشگرشبکه دلالت های روش شناختی مهمی دارد و در چند سال اخیر به ویژه در رشته های علوم اجتماعی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهشگران زیادی با علایق گوناگون به عناصر روش شناختی (و هستی شناختی) این نظریه توجه کرده اند. با این حال، همواره ابهاماتی در این که این چارچوب دقیقاً چیست و چگونه در پژوهش های کیفی کاربرد دارد، وجود داشته است و به ابهامات و پرسش هایی در این باره دامن زده است. ما در این مقاله سعی می کنیم عناصر این چهارچوب را روشن کنیم. دروهله نخست عناصر هستی شناختی کلیدی نظریه کنشگرشبکه استخراج خواهیم کرد و بر اساس آن برخی از قواعد کلی روش شناختی آن را بر اساس منابع اصلی این نظریه طرح می کنیم. سپس با استفاده از ابزارها یا مفاهیمی از نشانه شناسی، پدیدارشناسی، و قوم نگاری، چارچوبی روش شناختی چهار مرحله ای را برای پژوهش های کیفی مبتنی بر ای ان تی به همراه راهبردها، روش ها و ابزارهای آن ها پیشنهاد می کنیم و به برخی از پرسش های آن ها پاسخ خواهیم داد.