مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
رئالیسم انتقادی
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل نقش تغییر نهادی در توسعه اقتصادی است. در این تحقیق، نخست به این پرسش پاسخ داده شده است که در طول 40 سال اخیر، نهادها در کشور چه تغییراتی پذیرفته اند، آنگاه با مطالعه ناحیه کوهستانی رودبار، نقش تغییرات نهادی مزبور، بر توسعه اقتصادی ناحیه تجزیه و تحلیل شده است. معرفت شناسی حاکم بر تحقیق رئالیسم انتقادی است، به این مفهوم که جهانی مستقل از ذهن وجود دارد، اما فهم و تجربه از جهان بیرون به طور کامل با آن مطابقت ندارد. داده های مورد نیاز تحقیق، به دو روش اسنادی و مطالعه محلی جمع آوری شده است. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که براین اساس، تعداد 379 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. مطالعه نشان داد که در آغاز و دهه اول انقلاب در جامعه، نهادهای غیررسمی و باورهای اجتماعی مبتنی بر دیدگاه های اومانیستی و تقویت باورهای حمایت از منافع ملی و اجتماعی برتری پیدا کرد. بعد از انقلاب، به تبعیت از سیاست تقلیدی تعدیل اقتصادی، زمینه ای برای گسترش نهادهای فراگیر اقتصادی و سیاسی ایجاد نشد. بنابراین، نهادهای حامی منافع فردی، سوداگری و ثروت اندوزی اوج گرفت که نتیجه آن به صورت حذف و تضعیف فعالیت های مولد و گسترش سوداگری و بنگاه های خریدوفروش املاک خودنمایی کرده است. از این رو، رابطه بین نهادها و توسعه اقتصادی رابطه ای دوسویه است و تا تحولات اقتصادی مثبتی در جامعه اتفاق نیفتد، نمی توان انتظار داشت که نهادهای موجود به نهادهای فراگیر و توسعه گرا تغییر یابد.
تحلیل ژئوپلیتیک انتقادی از منظر رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
1 - 43
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک انتقادی از رویکردهای تاثیرگذار در ژئوپلیتیک، در دهه ی ۱۹۸۰ مطرح شد. به نظر می رسد که ژئوپلیتیک انتقادی به لحاظ فلسفی، فروکاست گرایانه و از همین رو برای تبیین ژئوپلیتیکی نابسنده است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و نظری است که از روش تحلیل فلسفی(استدلال عقلانی)، و منابع کتابخانه ای استفاده می کند. هدف، تبیین و نقد بنیان های هستی شناسانه ، شناخت شناسانه و روش شناسانه ی ژئوپلیتیک انتقادی است. ابتدا تبیینی نسبتاً جامع از ژئوپلیتیک انتقادی از دید ژئوراید اتوتایل و سیمون دالبی ارائه می شود. سپس مولفه های فلسفه ی علمِ رئالیسم انتقادی روی باسکار به عنوان مبنای نظری مکمل معرفی می شوند. در نهایت بر مبنای رئالیسم انتقادی (استعلایی) به تبیین و نقد ژئوپلیتیک انتقادی پرداخته می شود. نشان داده می شود که ژئوپلیتیک انتقادی دارای یک هستی شناسیِ ایده آلیستی و ذهنیت محور، شناخت شناسی پساساختارگرایانه و روش شناسی هرمنوتیکی است. این رویکرد دارای نوعی نگاه نقادانه ی صرف(برآمده از واسازی دریدا و قدرت دانش فوکو) است بی آنکه شناخت دقیقی از موضوع مورد مطالعه اش ارائه کند
نقد و بررسی دلالت های رئالیسم انتقادی بسکار در مسئله علم و دین با تکیه بر آرای اندیشمندان معاصر
منبع:
فرهنگ پژوهش زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴ ویژه فلسفه و کلام
59 - 84
حوزه های تخصصی:
رابطه علم و دین از مسائل مهم در فلسفه دین و مباحث الهیاتی بوده است و رویکردهای متفاوتی در این مسئله اتخاذ می شود در این مقاله سعی شده مسئله رابطه علم و دین از جنبه جدیدی مورد بررسی قرار گیرد. و ان بررسی تاثیرات فلسفه علم در این مسئله است ما در اینجا به دلالت های رئالیسم انتقادی بسکار در این مسئله می پردازیم و تاثیرات سه مولفه از رئالیسم انتقادی بسکار را در این نوشتار مورد بررسی قرار می دهیم این سه مولفه عبارت اند از رئالیسم، مغالطه معرفتی، علیت. بعد از ان به نقد و بررسی ان از دیدگاه علمای معاصر یعنی علامه طباطبایی و شاگردان ایشان می پردازیم. از دستاوردهای این تحقیق می توان این مسئله را بیان کرد که مشخص می شود مبنا و دیدگاه ما در برخی موضوعات و مسائل فلسفه علم باعث تغییر در دیدگاه های کلامی و فلسفه علم می شود همچنین اهمیت نقد و بررسی، مبانی و پیش فرض های نظرات علمی مشخص می شود و اینکه الهی دانان و متکلمان باید هنگام مواجهه با مسئله رابطه علم و دین و چالش های ان به این پیش فرض ها و به طور کلی فلسفه علم هر نظریه علمی توجه داشته باشند و قبل از بررسی انتقادی، به توجیه و تفسیر متون دینی نپردازند.
نقد آینده پژوهی در علوم اجتماعی (با تأکید بر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
67 - 51
حوزه های تخصصی:
اجتماعی را بررسی و نقد کند. از دو منظر کلی به این نقد پرداخته می شود. نقد روش شناختی که مباحث روش شناسی و فلسفه علوم اجتماعی با تأکید بر رویکرد رئالیسم انتقادی را پیش می کشد و نقدی با رویکرد جامعه شناسی مردم مدار. از این رو می توان این دو پرسش را مطرح کرد: نخست این که آیا آینده پژوهی در مقام یک شاخه یا رویکرد علمی قادر است علم معتبر به دست دهد؟ دوم این که از رویکرد جامعه شناسی مردم مدار چه نقدی بر آینده پژوهی وارد است؟ خلاصه یافته های مقاله این است که در پاسخ به پرسش اول باید گفت آینده پژوهی در علوم اجتماعی که موضوعش سیستم های باز و کلان، ساختارهای پیچیده و کنشگران نیت مند و بااراده است کارایی اندکی دارد و در نقد جامعه شناسی مردم مدار بر آینده پژوهی باید گفت به رغم ادعای آشکار آینده پژوهی و آینده پژوهان برای ساخت جهانی بهتر و عادلانه تر، آن ها همواره در خدمت دولت و بازاری بوده اند که وضع کنونی را به وجود آورده اند.
رئالیسم انتقادی در زن سروده های فروغ فرخزاد و سعاد الصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
49 - 79
حوزه های تخصصی:
شاعران معاصر برای بیان احساسات و تراوشات فکری خود که ناشی از اوضاع نابسامان جامعه است، از رئالیسم بهره می گیرند تا نارسایی های موجود در آن را در اشعار خود بازتاب دهند؛ فروغ فرخزاد و سعاد الصباح از شاعران بزرگ زن ایرانی و کویتی هستند که در زنانه سروده های خود به شکلی پربسامد، خصوصیات رئالیسم انتقادی را به کار گرفته اند. نوشتار پیش رو درصدد آن است که با تکیه بر شیوه توصیفی - تحلیلی، اشعار زنانه این دو شاعر زن را ازمنظر رئالیسم انتقادی بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زن سروده های این دو شاعر، نگاه بی پیرایه و منتقدانه آن ها را درباره مسائل زنان و تفکّر مردم ایران و کویت را درقبال زنان بازتاب می دهد؛ این اشعار به منظور انتقاد از رویکرد مردسالارانه غالب، نادیده انگاشته شدن نقش زنان، تلاش برای احقاق حقوق ازدست رفته آن ها و انتقاد از نقش و جایگاه کنونی زن در خانه و خانواده و یا بیان برخی رویکردهای زنانه در شعر مانند دلدادگی به معشوق و بیان گفت وگوهای عاشقانه زنان با آیینه، در شعر دو شاعر به کار رفته است. نیز شدّت نگاه مردستیزانه در شعر فروغ بسیار پررنگ تر از شعر سعاد است؛ زیرا سعاد شاهدختی بوده که در خانه شاهزاده ای کویتی طعم شیرین خوشبختی را چشیده است؛ ولی فروغ به واسطه زیستن فقیرانه در خانواده ای دیکتاتورمآب پدری و در پی آن، شکست در زندگی زناشویی، از نگرشی بدبینانه تر و تیره تری نسبت به جامعه برخوردار است.
نقد روش شناسانه مطالعات شهری با تأکید بر فلسفه رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال بیستم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۳
81 - 97
حوزه های تخصصی:
اهمیت نقش نظریه اجتماعی به خوبی خود را در بحث های پیرامون نظریه های شهری و منطقه ای نشان میدهد. چراکه نمیوان شهر را مستقل از مفهوم جامعه تجسم کرد و نمیتوان از منظر رئالیستی نظریه شهر را از نظریه جامعه جدا کرد. رابطه تنگاتنگ بین نظریه و عمل در فرایند برنامه ریزی شهری، نقش مهمی دارد. امروزه رئالیسم انتقادی به عنوان یک رویکرد بین رشته ای به ویژه در حوزه مطالعات شهری و منطقه ای تفاوت های مثبت و معنادار ایجاد کرده است. روش شناسی انتقادی این مقاله متأثر از روی بسکار و اندرو سایر به شدت اثبات گرایی و عقل گرایی انتقادی را مورد نقد قرار می دهد. با ارجاع به فلسفه علم روی بسکار می توان گفت که کار علم جستن و یافتن، یا به بیانی کشف ساختارها و سازوکارهای اصلی در پدیده های مورد پژوهش است که به نحوی قانون مند عمل می کنند. در این مقاله، رئالیسم انتقادی روی بسکار که با مواضع معرفت شناختی رویکردهای غالب و سنتی ازجمله اثبات گرایی ناسازگار است به عنوان رویکردی برای برون رفت از شکاف نظریه و عمل در مطالعات شهری و منطقه ای معرفی می گردد. ازآنجاکه رئالیسم انتقادی هم ساختارها و محدودیت های محیطی و هم تصمیم گیران و نیروهای تأثیرگذار در شهر را باهم موردتوجه قرار می-دهد به عنوان یک رویکرد دیالکتیکی وکل نگر جهت بررسی روابط بین سازمان فضایی اجتماعی شهر و کارگزاران آن، می تواند مناسب باشد و با ساماندهی «نظریه برنامه ریزی» ارزیابی کیفی از گزینه ها و راه حل های موجود ارائه دهد. مطابق با شناخت شناسی رئالیسم انتقادی، نظریه ها با میانجیگری شرایط زمانی و مکانی درک می شوند و مطالعات شهری و منطقه ای به سمت نظریه-هایی سوق داده می شود که جنبه هنجاری و ارزشی بیشتری داشته و دوگانگی جوهری و فرایندی را در هم ادغام می کنند.
ارائه چارچوب مفهومی تبیین تاب آوری سازمانی در برابر فساد در سازمان های اقتصادی دولتی ایران با الهام از هستی شناسی رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
4 - 28
حوزه های تخصصی:
هدف: سازمان های دولتی در مواجهه با فساد و توانایی بازگشت به شرایط قبل از فساد، متفاوت اند. هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوب تاب آوری سازمانی در برابر فساد در سازمان های اقتصادی دولتی ایران است.
روش: با استفاده از روش نظریه داده بنیاد با رویکرد پدیدار شونده گلیزر و الهام از هستی شناسی رئالیسم انتقادی، سعی شد عوامل پدیدآورنده در سه لایه رویداد و سازوکار و ساختار شناسایی شده و در قالبی یکپارچه ارائه شود.
یافته ها: بر اساس یافته ها، شش مقوله اصلی «پیش دستی»، «پایش»، «پاسخ»، «اطمینان بخشی»، «کاهش آثار سوء فساد بر کارکنان» و «بهبود سازمانی» در سطح رویداد؛ سه مقوله «کارکنان تاب آور»، «هوشمندی و ارگانیسم پویا» و «نظارت قوی» در سطح سازوکار و سه مقوله «فرهنگ سازمانی ضدفساد»، «سیستم باز» و«نگرش به فساد و اصلاح» در سطح ساختار، به عنوان عوامل تاب آوری سازمانی در برابر فساد، شناسایی شد.
نتیجه گیری: این عوامل مجموعه ای از قابلیت ها، توانایی ها و اقدام هایی است که باید قبل، حین و بعد از فساد در سازمان وجود داشته باشد. این بیانگر «فراقابلیت» بودن مفهوم تاب آوری در برابر فساد است.
چالش های مدیریت آمایشی کلان شهر تهران بر پایه ی نگرش رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال هشتم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۰
153 - 171
حوزه های تخصصی:
رئالیسم انتقادی، فضا را یک شبکه ی نظام مند از سازمان ها در نظر می آورد که در درون ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به هم مرتبط شده اند؛ برآیند چنین نگرشی، این است که اقدامات سازمانی بدون پرداختن به رابطه ی آن با فضای پیرامونی و آمایشی قابل مطالعه نخواهد بود. از این روی، به نظر می رسد که گوناگونی نقش و کارکرد مدیران و تصمیم سازان در تهران، یکی از سازوکارهای اثرگذار در وضعیت نابسامان فضای این شهر است. پژوهش حاضر با روش علی- مقایسه ای و با بهره گیری از روش های تصمیم گیری چندمعیاره، کوشیده است تا به رده بندی شاخص های مدیریتی پنج نهاد مرتبط با تهران، شامل؛ شهرداری، شورای شهر، استانداری، فرمانداری و حکمرانان محلی (هسته های پنهان و دخیل در مدیریت شهری تهران که در نهادهایی چون ریاست جمهوری، قوه ی قضائیه، مجلس شورای اسلامی و نهادهای نظامی حضور دارند) بپردازد. با همسنجی این پنج نهاد در پنج شاخص بودجه، نفوذ میان سازمانی، برخورداری سیاسی، لابی های پنهان و دسترسی به مراجع قدرت، مشخص شد که نهادهای حکمران محلی با آنکه از نظر ساختاری، کم ترین نقشِ تعریف شده را در مدیریت شهری تهران دارند، اما در تصمیم سازی و کارگزاری این شهر، از بالاترین وزن برخوردار هستند. شهرداری تهران از نظر شاخص های یاد شده در رده ی دوم قرار گرفت و شورای شهر به همراه استانداری و فرمانداری نیز در رده ها ی پایانی جای گرفتند. بر پایه ی نتایج برآمده از پژوهش، به نظر می رسد که یکپارچه سازی ساختار و کارگزار در مدیریت شهری تهران با رویکرد آمایشی یکی از برون رفت های تمرکز فزاینده ی این شهر است.
فرایند تلفیق در نظریه ریخت یابی مارگارت آرچر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
79 - 95
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی چگونگی تلفیق عاملیت و ساختار در نظریه آرچر بود؛ بدین منظور نخست ریشه های نظری تلفیق طرح شده و سپس نظریه ریخت یابی آرچر با نگاهی مقایسه ای به نظریه گیدنز مطرح شده است. درنهایت نیز به سؤال پژوهش«فرایند تلفیق کنش و ساختار در نظریه آرچر به چه شکل است؟» پاسخ داده می شود. وی با طرح نظریه ریخت یابی در مقابل ساخت یابی، نظریه تلفیقی خود را شکل داده است. در نظریه ریختیابی تلفیق عاملیت و ساختار از این قرار است؛ اول: شرایط از پیش موجود (ساختارها) که بستری برای کنش اجتماعی به شمار می آید؛ دوم: کنش متقابلی که در این بستر برای دستیابی به اهداف معین صورت می گیرد؛ سوم: پیامدهای کنش متقابل اجتماعی که ممکن است به پرورش ساختاری شرایط کنش بینجامد، به بیان دیگر ساختارها و کارگزاران دستخوش تغییر شوند. سرانجام این عاملان و ساختارهای تغییریافته به بستر و شرایطی برای کنش های بعدی تبدیل می شوند.
تحقیق درعملیات، علم یا فناوری؟ اهمیت آن چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر بحثی است در مناقشه علم یا فناوری بودن "تحقیق درعملیات". تحقیق درعملیات مجموعه ای از روش (روش شناسی)هایی است که هدف آن ها بهبود تصمیم گیری در سازمان ها است و از این رو از اهمیت بسیاری در سطوح دانشگاهی و کاربردی در داخل و خارج کشور برخوردار است. پرسش اصلی در این پژوهش این است، که علت برقراری این مناقشه چیست؟ آیا اتخاذ موضع علم یا فناوری درباره تحقیق درعملیات، تغییری در آرمان های اولیه و اهداف آن که همانا کمک به تصمیم گیری های سازمانی است ایجاد می کند؟ و اگر چنین است این تأثیرگذاری چگونه صورت می پذیرد؟ این مقاله در وهله نخست به مرور و بررسی مدعیات طرفین دعوی در این مناقشه وتحلیل آن ها می پردازد و سپس اهمیت اتخاذ موضع علم یا فناوری در این رشته و پیامدهای آن را مورد بحث قرار می دهد. در آخر پیشنهاداتی برای سیاست گذاران علم و فناوری کشور ارایه می شود. کلید واژه ها: تحقیق درعملیات، علم، فناوری کلاسیک، فناوری مدرن، رئالیسم انتقادی، جامعه شناسی معرفت علمی
نقد رهیافت رئالیسم انتقادی به نوظهوری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوظهوری اجتماعی از مهم ترین مسائل علوم اجتماعی است. این مقاله برآن است که شرایط نوظهوری اجتماعی قوی را به کمک مفاهیم فلسفه ذهن هم چون ابتنا، تحقق چندگانه و انقصال فاحش تعریف کند. رویکردهای روش شناختی در برآوردن ساختن شرایط نوظهوری قوی با چالش های متفاوتی روبرو هستند. این چالش ها را می توان در سه مسئله واقع گرایی، علیت روبه پایین و سازوکار صورت بندی کرد. در این پژوهش به روش تحلیلی، رهیافت رئالیسم انتقادی به مسئله نوظهوری اجتماعی قوی و نحوه پاسخ گویی آن به سه مسئله یاد شده نقد می شود. منتقدان رئالیسم انتقادی را با دو گونه چالش روبرو می بینند. نخست، باور به مستقل بودن ساختار از کنش های عوامل، به شیءانگاری می انجامد، و دوم این که نوظهوری هستی شناختی با ابتنا تعارض دارد. به نظر می رسد که در توجیه امکان پذیری استقلال ساختار از اجزای خود، می توان از مفهومِ ترکیب نامحدود اجزا بهره جست. و با توجه به این که ابتنا مستلزم وابستگی هستی شناختی پدیده نوظهور اجتماعی نیست، علیت اجتماعی با ابتنا تعارض ندارد.
رئالیسم انتقادی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۴)
5 - 40
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریه های مختلف روابط بین الملل توسط پژوهشگران داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین چالش پیش روی همه این نظریه ها، تحلیل و توضیح جنبه های متضاد سیاست خارجی ایران بوده است. در این مقاله، ما چارچوب جدیدی برای بررسی و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارائه و استدلال می کنیم که این چارچوب، می تواند تناقضات و تفاوت های ظاهری سیاست خارجی ایران را توضیح دهد. "رئالیسم انتقادی" چارچوبی است که از نظر ما برای تحلیل سیاست خارجی ایران تناسب بیشتری دارد. این حوزه نظری، در میانه رئالیسم و نظریه انتقادی در روابط بین الملل قرار دارد و ضمن اینکه برخی از اصول و شاخصه های هرکدام از این دو را داراست، تفاوت هایی نیز با هر یک از آن ها دارد. رئالیسم انتقادی ضمن قائل بودن به تغییر وضع موجود و دارا بودن ماهیت ضدهژمونیک، دولت محوری و اهمیت قدرت را نیز نادیده نمی گیرد. مقاله در دو قسمت ابتدا به شرح و توضیح نظریه رئالیسم انتقادی و ویژگیهای آن می پردازد و سپس تناسب و تطابق این نظریه را با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار می دهد.
خودزایشی واقعیت اجتماعی و نقد رئالیسم انتقادی: مارگارت آرچر و اندرو سه یر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دیدگاه هستی شناختی مارگارت آرچر و رویکرد معرفت شناختی اندرو سه یر در باب واقعیت اجتماعی داوری و نقد می شود. برای تبیین پویایی جهان اجتماعی، آرچر نظریه مورفوژنتیک اجتماعی را بنا نهاد که طبق آن، جهان اجتماعی محصول تعامل میان فرهنگ، عاملیت و ساختار است. همچنین اندرو سه یر علاوه بر تأکید بر پیچیدگی ماهیت واقعیت اجتماعی، مدلی نو برای معرفت شناسی اجتماعی ارائه کرد. مدل او مبتنی بر تعامل چندگانه میان محقق (سوژه)، موضوع تحقیق (ابژه) و دیگر سوژه هایی است که در یک اجتماع زبانی مشترک با محقق قرار دارند.روش پژوهش مقاله حاضر از نوع مقایسه ای- تحلیلی است.این مقاله دیدگاه هردو نظریه پرداز را به این جهت که توانایی خودزایشی واقعیت اجتماعی را در این فرایندها نادیده می گیرند، نقد می کند. هم هستی شناسی آرچر و هم معرفت شناسی سه یر، نقش فعال واقعیت اجتماعی را در بازتولید خود نادیده می گیرند.یافته های این مقاله نشان می دهد ویژگی خودزایشی واقعیت اجتماعی از طریق سه مکانیسم «اعمال اجبار بر کنشگر»، «انعطاف پذیری» و «هرمنوتیک مضاعف» می تواند در بازتولید خود مؤثر باشد و کنشگر انسانی-اجتماعی را مقید کند.
کاربست گراندد تئوری در رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
31 - 41
حوزه های تخصصی:
آیا رئالیسم انتقادی به عنوان یک پارادایم معرفت شناختی در فلسفه علم می تواند در حوزه روش شناسی و به ویژه روش ها ی پژوهش به علوم اجتماعی کمک کند یا نه؟ این متن معتقد است گراندد تئوری به عنوان یک روش پژوهش در حطیه تفسیری می تواند ابزارهای لازم را برای پژوهش در مورد علیت و زمینه در اختیار رئالیسم انتقادی قرار دهد. از دید رئالیسم انتقادی جهان مکانیزم های دارد که رویداد ها و حوادث را خلق می کند. برای شناخت این مکانیزم ها رئالیسم از استراتژی پس کاوی و مفاهیم انتزاعی و مدل ها استفاده می کند. این پارادایم می تواند طرح های تحقیقایی ارائه کند که روش های تحقیق مختلفی را به کار می گیرد. طرح پهنانگر روش کمّی را در قلمرو تجربی، وقوعی و طرح ژرفانگر روش کیفی را در قلمرو واقعی به کار می برد. طرح تلفیقی از هر دو بهره می گیرد. طرح دیگر این است که رئالیسم انتقادی از روش های خاص استفاده می کند؛ برای مثال روش تاریخی و گرانددتئوری. رئالیسم انتقادی با ارائه مدل ساختار −مکانیزم−زمینه− رویداد با دامنه زمانی کوتاه مدت از گرانددتئوری استفاده می کند. ماتریس موقعیتی گرانددتئوری شامل شرایط علّی،شرایط زمینه ای و مداخله گر، استراتژی های تعاملی و پیامد است. اگر این سه عنصر هنگام مطالعه کم و بیش حضور داشته باشند، گراندد تئوری می تواند روش تحقیق رئالیسم انتقادی در مطالعات با دامنه کوتاه مدت باشد.
چیستی روش شناسی رئالیسم انتقادی؛ ماهیت و فرآیند
مکتب رئالیسم انتقادی بر اساس هستی شناسی و معرفت شناسی ویژه ای که دارد برای مطالعه پدیده های اجتماعی و شناسایی مکانیسم های مولد زیربنایی این پدیده ها و رویدادها واجد روش شناسی خاصی است. این روش شناسی که در پی شناسایی این مکانیسم ها و سازوکارها است، یک روش شناسی چندمرحله ای است که در هر مرحله می کوشد تا یک گام به شناسایی و آشکارساز این مکانیسم ها نزدیک تر شود. اگرچه چند نسخه برای روش شناسی مبتنی بر رئالیسم انتقادی معرفی شده است اما آنچه روی بسکار تحت عنوان RRREIC و آنچه دنرمارک و همکاران در قالب روش شناسی شش مرحله ای ارائه کرده اند، هم جامعیت بیشتری دارند و هم برای مطالعه موضوعات و پدیده های اجتماعی در پژوهش های عینیکاربردی ترند. لذا در این مقاله کوشش می شود تا ابتدا ماهیت، مراحل و فرآیند روش شناسی رئالیسم انتقادی معرفی شود، سپس با ذکر مثال، کاربرد این روش شناسی در ارتباط با موضوعات انضمامی بیشتر آشکار شود. جهت نیل به این هدف می کوشم این روش شناسی را با روش شناسی نامینالیستی، به عنوان نقطه مقابل آن، مقایسه کنم تا درک بهتری حاصل شود. همچنین، می کوشم نشان دهم روش شناسی رئالیسم انتقادی چگونه می تواند به تحلیل و تبیین دقیق تر و ژرف تر مسائل اجتماعی ایران کمک کند. به طور خلاصه، مراحل شش گانه روش شناسی رئالیسم انتقادی شامل «توصیف»، «تصریح تحلیلی»، «استفهام/ بازتوصیف نظری»، «پس کاوی»، مقایسه میان نظریه ها و انتزاع های مختلف» و «عینی سازی و زمینه مندی». رئالیسم انتقادی و، به تبع آن، روش شناسی این مکتب، به سبب اصالتی که برای پدیده های اجتماعی، مکانیسم ها و سازوکارهای فرافردی قائل است، می تواند به احیای امر اجتماعی در مقابل امر فردی نیز کمک آشکاری کند.
نقد فردگرایی روش شناختی در اقتصاد نئوکلاسیک از دیدگاه رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
103 - 119
حوزه های تخصصی:
سیطره مکتب اقتصادی نئوکلاسیک بر برنامه های آموزشی و پژوهشی رشته اقتصاد در دانشکده های جهان و ایران، اهمیت نقد و تحلیل مبانی فلسفی آن را دوچندان می کند. در وارسی فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک، آموزه فردگرایی روش شناختی از جایگاه برجسته ای برخوردار است؛ زیرا در هستی شناسی ضمنی اقتصاد نئوکلاسیک و بنابر مغالطه معرفتی نهفته در رویکرد پوزیتیویستیِ آن، ویژگی های هستی شناختی به امور روش شناختی فروکاسته می شود. ازاین رو، تحلیل فردگرایی روش شناختی، مدخل مطالعه فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک به شمار می رود. این مقاله می کوشد فردگرایی روش شناختی را از دیدگاه واقع گرایی انتقادی با روش تحلیلی نقد و ارزیابی کند. این نقد و تحلیل ازآن رو از منظر واقع گرایی انتقادی انجام می شود که با پوزیتیویسم در نگاه رئالیستی به جهان اشتراک دارد. نقد واقع گرایی انتقادی از فردگرایی روش شناختی اقتصاد نئوکلاسیک بر تحلیل مفاهیم فرمالیسم، قیاس گرایی، اتمیسم اجتماعی، انسداد و تقلیل گرایی استوار است. واقع گرایی انتقادی بر این باور است که علم اقتصاد نئوکلاسیک به دلیل مفروضات غیرواقعی فردگرایی روش شناختی، به علمی انتزاعی و قیاسی همچون ریاضیات تبدیل شده که توان توضیحی اندکی دارد.
رویکرد رئالیستی در نظریه های ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
125 - 163
حوزه های تخصصی:
تحلیل نظریه پردازان برجسته جامعه شناسی ازجمله ماکس وبر را به راحتی نمی توان ذیل دوگانه پارادایمی اثبات گرایی و تفهمی-تفسیری قرار داد. بازخوانی نظریه های وبر نشان می دهد که آثار او بسیاری از مؤلفه های رئالیسم انتقادی را دارد. رئالیسم انتقادی به عنوان یکی از پارادایم های علوم اجتماعی معتقد است جهان واقع مستقل از شناخت انسان وجود دارد. جهان شامل ساختارها، تمایلات، نیروها و مکانیزم ها و رویدادها است. جهان از طریق ساختارها و اجزا و تمایلات خود را حفظ می کند. در ساختارها است که مکانیزم های علی فعال می شوند، رویدادهای را خلق می کنند و آن ها را بازتولید می کنند. جهان اجتماعی نیز همچون جهان طبیعی ساختارها، تمایلات و مکانیزم ها است؛ با این تفاوت که کنش های اجتماعی در آن دخیل است. کنش های اجتماعی می توانند نقش مکانیزم های علی را بازی کرده و پیامد ها و نتایجی را ایجاد کنند. دلایل کنشگران در یک موقعیت اجتماعی خاص اتفاق می افتد و جزو علل پدیدآورنده یک پدیده است. درواقع، ساختارها مکانیزم های علی را در زمینه اجتماعی فعال می کنند و رویدادی را رقم می زنند. این پارادایم، ترکیب ساختار/مکانیزم/زمینه/رویداد را برای تبیین جهان اجتماعی به کار می گیرد و در این مسیر از استراتژی پس کاوی، مفاهیم انتزاعی و مدل ها استفاده می کند. برای شناخت این مکانیزم ها رئالیسم انتقادی از استراتژی پس کاوی، مفاهیم انتزاعی و مدل ها استفاده می کند. نظام معرفتی وبری تحت تأثیر نوکانتی ها بین واقعیت و ارزش تفاوت قائل است. علم تخصصی است که واقعیت را بررسی می کند. واقعیت اجتماعی پدیده معناداری است که هم می توان آن را توصیف کرد که به آن کفایت معنایی می گویند و هم می توان آن را تبیین کرد که به آن کفایت علّی می گویند. استراتژی وبر، استراتژی تفهمی و پس کاوی است. کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری نمونه ای از تفسیر هرمنوتیکی و نمونه درخشانی از کشف مکانیزم علّی است. در آن گروه منزلتی پروتستان ها از طریق جهت گیری مذهبی زهد و ارزش بودن کار توانستند خواسته یا ناخواسته روحیه اقتصادی سرمایه دارانه را رقم بزنند.
نظریه غیبت در برنامه درسی: بازشناسی مفاهیم، مبانی فلسفی، نمودها و پیامدهای برنامه درسی غایب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل نظریه غیبت در برنامه درسی، بازشناسی مفاهیم، مبانی فلسفی، نمودها و پیامدهای این نظریه در حوزه عمل برنامه درسی است. به این منظور، پس از معرفی نظریه غیبت در برنامه درسی، نوع شناسی مفاهیم مختلف این نظریه، خاستگاه و کاربست آنها در حوزه برنامه درسی تبیین شده است. سپس مبانی فلسفی و چارچوب نظری مفهوم برنامه درسی غایب تحلیل شده است. در ادامه، با تبیین هستی شناسی برنامه درسی مبتنی بر رئالیسم انتقادی در اندیشه های متیو ویلکینسن این گونه استدلال شده است که هستی شناسی تک ساحتی در حوزه مطالعات برنامه درسی به بروز سیاست گذاری های تقلیل دهنده در تدوین برنامه های درسی منجر شده است که نمودهای آن در غیبت بخشی از میراث فرهنگی، اجتماعی، قومی و زبانی در برنامه های درسی مشاهده می شود. در پایان با ارائه مصادیق و نمونه هایی از این غیبت در برنامه درسی، برنامه درسی سایه به عنوان پیامد برنامه درسی غایب تحلیل شده است.
معماری معاصر ایران و مسئله هویت: بازنمایی رئالیستی از خوانش انتقادی پست مدرنیسم در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
65 - 86
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم، وجه غالب باور فرهنگی زمانه ای است که تمامی کنش ها را دوباره قالب ریزی می کند؛ تا آن جا که قدرت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، جلوه ای از معاصریت هویت را آشکار می کند. این پژوهش کیفی داده بنیاد، با هدف تأویل هویت معماری معاصر ایران بر مبنای پست مدرنیته و اندیشه انتقادی، به دنبال پاسخ این پرسش است که هویت چگونه می تواند به مثابه رویکردی انتقادی، بر بازشناسی معماری پست مدرن، به ویژه در دوره ایران معاصر، تأثیر داشته باشد؟ یافته ها نشان می دهند پیامد جمع بندی متغیرهای علّی پژوهش در شرایط میانجی وضعیت موجود، رویدادی را رقم می زند که در نگرشی بنیادی میان حقیقت (خودشیفتگی تا خودباختگی) و ماهیت (خودباوری) ایرانی، و در گفتمانی تاریخی میان بازخوانی آن چه هست و بازنمایی از آن چه باید باشد، به صورت سلبی (و نه ایجابی)، در خوانشی از یک رئالیسم انتقادی، در حال شدن است و در ارزیابی خودانعکاسی از تفسیری بازخوردی، نحوه بودن را بازمی آفریند.
تاب آوری کسب وکارها مبتنی بر رئالیسم انتقادی و آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
189 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در تلاش است ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر تاب آوری کسب وکارها را شناسایی نموده و با استفاده از روش زمینه بنیان و در پرتو تئوری رئالیسم انتقادی و آینده پژوهی، راهبردهایی را برای تاب آوری کسب وکارها احصاء نماید.روش پژوهش: روش شناسی پژوهش از نوع آمیخته می باشد که در بخش کیفی آن از روش زمینه بنیان و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. دوره زمانی اجرای پژوهش در سال 1402 می باشد و جامعه آماری را اساتید خبره و مجرب دانشگاهی در رشته حسابداری و مدیریت و کسب وکار، مدیران مالی و اجرایی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و حسابداران مدیریت تشکیل می دهند. در همین راستا، 14 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته از طریق نمونه گیری هدفمند صورت پذیرفته است که برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی، از نرم افزار مکس کیودا و برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار PLS استفاده شده است.یافته ها: نتایج نشان داد از عوامل علی و مؤثر بر تاب آوری کسب وکارها، عامل اقتصادی که ناشی از اقتصاد دولتی و غیرآزاد است به میزان (611/0) و عامل فرهنگی، محیطی و اجتماعی به میزان (463/0) بر تاب آوری تأثیرگذار است. همچنین عامل مدیریتی و سیاسی به عنوان عامل مداخله گر به میزان (569/0) برتاب آوری کسب کار مؤثر می باشد. راهبردهای ساختاری و فنی با ضریب (658/0) و مدیریت و سیاسی (451/0) و همچنین بسترهای اقتصادی به میزان (631/0) و فرهنگی، محیطی و اجتماعی به میزان (589/0) در ایجاد بستر و راهبرد لازم برتاب آوری کسب وکارها در اقتصاد کنونی مؤثر می باشد.نتایج و دانش افزایی: پیامدهای بهره گیری از الگوی تاب آوری کسب وکارها در سطح کلان شامل افزایش رشد تولید ناخالص داخلی و کاهش نرخ بیکاری، ایجاد نظام اطلاعاتی مؤثر در جهت کنترل فرایندها و مقاوم سازی کسب وکارها در مقابله با شوک های اقتصادی و در سطح خرد نیز، رضایتمندی کارکنان و سایر ذی نفعان از عملکرد شرکت ها و بهبود سرمایه در گردش خواهد بود. عوامل کلیدی تاب آوری تنها به منابع مادی محدود نمی شود، بلکه کسب مشروعیت از تأمین منافع اجتماعی، تجهیز منابع شبکه ای و تأمین منابع نامشهود به عنوان محورهای اصلی تاب آوری کسب وکارها می باشد. نوآوری پژوهش، ترکیب تحلیل کیفی و آزمون تجربی برای شناسایی پیشران های مؤثر در تاب آوری کسب وکارها در ایران است که پیرامون انطباق دیدگاه های رسته شده صاحب نظران حرفه حسابداری تلاش می شود، رهیافتی منسجم برای تاب آوری کسب وکارها مبتنی بر تئوری رئالیسم انتقادی و آینده پژوهی ارائه گردد.