مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ارزش آفرینی
منبع:
حسابدار ۱۳۸۷ شماره ۲۰۰
حوزه های تخصصی:
در آستانه قرن بیست و یکم میلادی، اقتصاد اکثریت کشورها به سمت خصوصی سازی و مشارکت آحاد جامعه در تامین سرمایه مورد نیاز شرکت ها سوق یافته، به گونه ای که این امر موجب پیدایش شرکت های ملی و چند ملیتی نیز گردیده است....
دانش آفرینی ، کلید طلایی نوآوری مداوم و رقابت پذیری پایدار
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانایی از الزامات اساسی فرآیند نوآوری در سازمان محسوب میشود . محرکهای استراتژیک مدیریت دانایی با عواملی همچون نحوه حفظ و توسعه سرمایه ذهنی سازمان ، چگونگی بهبود عملکرد و یادگیری سازمانی و ارتقاء سطح نوآوری مستمر در سازمان سر و کار دارد . ارزش آفرینی و ارزش افزایی برای مشتریان با استفاده از خاصیت اهرمی دانش و با مهمترین کارکرد مدیریت دانایی یعنی دانش آفرینی امکان پذیر خواهد بود . امروزه دانایی به عنوان منبعی استراتژیک ، غیر قابل تقلید ، غیرقابل جایگزین و از همه مهمتر ارزش آفرین (برای مشتریان) ابزاری را در جهت تولید محصولات و خدمات نوآورانه به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار در اختیار سازمانها قرار داده است...
بررسی و ارزیابی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار در مدیریت ارزش افزوده سهامداران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پارادایم نوین ارزش آفرینی بهترین ملاک و معیار برای سهامداران در عرصه سرمایه گذاری است. زیرا با این معیار از تمامی ابعاد می توان ارزش ایجاد شده سهامداران را با هدف حداکثر سازی ثروت و بالا بردن نرخ بازده برای آنان مدیریت و اندازه گیری نمود. مدیریت مبتنی بر ایجاد ارزش سهامداران (MSV)استفاده از ابزارهایی را در این راستا پیشنهاد می کند که از آن جمله ارزش افزوده اقتصادی(EVA) ، ارزش افزوده بازار (MVA)و ارزش افزوده نقدی (CVA) را می توان مورد اشاره قرار داد.تحقیق حاضر به منظور بررسی شاخصهای مدیریت ارزش برای سهامداران در شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران گروه صنایع فلزی در محدوده سالهای 1380 الی 1385 انجام گرفته است. تعداد شرکتهای مورد استفاده از سال 1380 الی 1385 بطور میانگین 26 شرکت که با توجه به امکان دسترسی به اطلاعات 24 شرکت جمعا 144 سال مالی مورد استفاده قرار گرفته است. بطوریکه معیارهای سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش آفرینی از جمله ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار را با ارزش افزوده سهامداران مورد ارزیابی قرار داده است. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از وجود ارتباط معنی دار متغییرهای فوق با ارزش افزوده سهامداران بوده و در نتیجه مناسب بودن استفاده از ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده بازار (MVA) را به عنوان متغییرهای پیش بینی کننده و جایگزین در جهت شناسایی و اندازه گیری ارزش افزوده سهامداران (SVA) پیشنهاد می شود.
ارزش آفرینی در شرکت های بیمه بر مبنای مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش، روش شناسی استنباط و استفاده از دانش در سازمان است که از طریق همین دانش و سرمایه فکری، ثروت و ارزش به وجودمیآید. محصولات و فرآیندها در صنعت بیمه به شدت دانش محورند و پیچیدگی اطلاعاتی زیادی میان منابع اطلاعاتی درونی و بیرونی شرکت های بیمه ای وجود دارد. باتوجه به تأکید برنامه تحول صنعت بیمه بر نقش آفرینی بیشتر این صنعت در اقتصاد کشور و لزوم همگامی این صنعت با دیگر حوزه های مالی مانند بانکها و بورس در زمینه سرمایه گذاری در مدیریت دانش، این مقاله، با مورد بررسی قراردادن مدیریت دانش از دو منظر منابع انسانی و فناوری، یک الگوی مدیریت دانش برای شرکت های بیمه ای ارائه داده است. در بعد منابع انسانی، الزامات ساختاری و فرهنگی سازمان و در بعد تکنولوژی، ابزارهای پیاده سازی مدیریت دانش مانند دادهکاوی بررسی می شوند.
رویکردهای مدیریتی شش سیگما و ناب در آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
شش سیگما[i]و ناب[ii] دو رویکرد قدرتمند برای بهبود کارآیی و کیفیت فرآیند هستند که هر کدام شامل مجموعه ای از ابزارها، مبانی و اصول خاص بوده و سیستمهای مدیریتی توانمندی برای ارائه محصولات و خدمات کیفی و مبتنی بر خواست مشتری و مخاطب از طریق حذف خطاهای فرآیندها و اتلاف ها و ارزش آفرینی در سازمان می باشند. مقاله حاضر براساس مطالعات کتابخانه ای و بررسی تحلیلی محتوای مقاله ها و کتب فارسی و انگلیسی با هدف تبیین و تشریح مبانی نظری و اصول این دو رویکرد مدیریتی و بومی سازی و پیوند آنها به آموزش و پرورش، تدوین گردیده تا بستر مناسبی را جهت کاربرد آنها در مدیریت نظام آموزشی فراهم سازد. بدون تردید، با به کارگیری ابزارها، اصول و روش های مربوط به شش سیگما و ناب در آموزش و پرورش در جهت کاهش خطای فرآیندهای کاری و افزایش قابلیت آنها و همچنین ارزش آفرینی و حذف اتلاف ها شاهد تحولات عظیمی در نظام آموزشی و کسب نتایج مطلوب و بی عیب و نقص و تحقق بهینه و کیفی اهداف آموزش و پرورش خواهیم بود.
تبیین مدل مفهومی ارزش آفرینی بافت های تاریخی با رویکرد رقابت پذیری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت ها و ابنیه تاریخی با برخورداری از ارزش های ذاتی و ابزاری متعدد، در زمره سرمایه های فرهنگی مکان هستند که در عصر جهانی شدن می توانند به عنوان یکی از عناصر شاخص در ایجاد مزیت رقابتی جوامع ایفای نقش کنند و سهم تأثیرگذاری بر جذابیت شهر داشته باشند؛ بدین سبب حفاظت از آنها با رویکرد بازآفرینی همگام با رویکردهای توسعه شهری، از ضرورت های برنامه های شهری است. این پژوهش با نگاه دارایی مبنا به بافت تاریخی، به دنبال یک مدل مفهومی از ارتباط مقوله هایی است که در فرایند بازآفرینی، باعث می شود تا بافت، توانایی ایجاد ارزش و کسب ویژگی های مزیت رقابتی شهر را به دست آورد. برای حصول به این هدف، از روش تحلیل کیفی تماتیک بهره گرفته شده است تا با استخراج مفاهیم از متون، مقوله بندی، سازماندهی و الگوسازی موضوعی، ارتباط بین مفاهیم تدقیق شود و با روش زاویه بندی تحلیلی، اعتمادپذیری مدل ارزیابی گردید. مدل مفهومی پژوهش نشان می دهد هدف محوری بازآفرینی با رویکرد رقابت پذیری شهری مبتنی بر ارزش آفرینی منحصر به فرد است که راهبرد دستیابی به آن، برندسازی شهری با دو رویکرد هم زمان اجتماع محوری و بازارمحوری است و ابزار مناسب آن، برخورداری نسبی از سرمایه های شهری اعم از سرمایه اقتصادی، کالبدی، طبیعی، انسانی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ساختاری و نمادین به انضمام خلاقیت می باشد. در تجدید ساختار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بافت، حصول به مزیت رقابتی شهر، دستیابی به سرمایه خلاق و ایجاد تمایز در تصویر ذهنی ذی نفعان براساس هویت رقابتی مکان نسبت به سایر مکان ها از تعامل دو به دو و هماهنگ سرمایه های شهری، خلاقیت و برندسازی شهری به دست می آید.
شهرهای کوچک با آرزوهای بزرگ؛رتبه دار کردن هدفدار وخلاقانه شهرها با تکنیک تفسیری ساختاری ISM ،مورد پژوهی:شهر سمنان(دارالمرحمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکار های مدیریت شهری برای پیشرفت در بازار رقابتی جهان، برنامه ریزی به منظور دستیابی یک شهر به برندینگ شهری پایدار و رتبه دار کردن هدفدار و خلاقانه آن است تا ضمن معرفی چهره شهر، مخاطبان یا همان گردشگران نیز جذب شوند. در جهان توسعه یافته، شهرها به صورت شرکت های رقیب عمل می کنند و همگی می کوشند تا سهم بیشتری از بازار سرمایه، استعداد های برجسته و توجهات جهانی را به خود اختصاص دهند. برای رسیدن به این منظور، توجه به مباحث برندسازی شهری اهمیت ویژ های دارد. برندسازی شهری تلاش برای طراحی، شکل دهی و یا تغییر تصاویر ذهنی مخاطبان (گردشگران) است که با تمرکز بر جذابیت ها و پتانسیل های منحصربه فرد یک شهر، امکان ارزش آفرینی برای دارایی های مشهود و نامشهود شهرها را فراهم می کند. برندسازی شهری راهی مناسب برای توصیف و پیاده سازی بازاریابی شهری است. همان گونه که برخورد و رویارویی با شهر ازطریق ادراک تصاویر اتفاق می افتد، کاربرد بازاریابی شهری هم تا حد زیادی به زیرساخت، ارتباطات و مدیریت تصویر شهری وابسته است. بنابراین، هدف بازاریابی شهری که به نوبه خود نقطه شروعی برای توسعه برندسازی شهری به شمار می رود، تصویر شهری است. برندسازی شهری از یک سو، مبنایی را برای سیاست های درحال توسعه به منظور دنبال کردن توسعه اقتصادی فراهم می آورد و از سوی دیگر، برای ساکنان شهر به عنوان وسیل های به منظور تعیین هویت شهر خود به کار می رود. در این پژوهش، با بررسی دقیق فاکتور های دخیل در مدل های مختلف گردشگری و تلفیق آن ها برای استخراج فاکتورها و معیار های اساسی، با تکنیک تفسیری ساختاری ISM برند های شهر سمنان (دارالمرحمه) درجهت رتبه دار شدن و جذب مخاطب (گردشگران) بررسی و مدلی برای رتبه دار کردن هدفدار و خلاقانه (برندسازی) این شهر ارائه می شود. هدف از این تحقیق، شناسایی و اولویت بندی برند شهری دارالمرحمه سمنان و نقش آن در توسعه گردشگری ش هر سمنان، چگونگی تبدیل این نماد های ش هری ب ه ی ک برند قوی بین المللی در حوزه گردشگری ش هری سمنان و نیز جایگاه و ابعاد این نمادها در برندسازی شهری و جذب گردشگران از دیدگاه آن ها است. ISM یک فرآیند یادگیری تعاملی است که یک مجموعه عوامل مدل سازی ساختاری تفسیری، گوناگون و مرتبط به هم را در یک مدل نظام یافته جامع، ساختاردهی می کند. برای طراحی مدل، از نمونه 22نفری متشکل از نخبگان و خبرگان حوزه های مختلف شهرسازی، برنامه ریزی شهری و مدیریت شهری، اقتصاد، گردشگری و بازاریابی و پر کردن پرسشنامه ازسوی گردشگران داخلی و خارجی واردشده به سمنان استفاده شد. ابتدا پرسشنامه اولیه ای به تعداد 28 نف ر به صورت آزمایشی دربین گردشگران توزیع و اعتبار و پایایی پرسشنامه تأیید شد. سپس پرسشنامه اص لی ک ه براس اس حجم نمون ه دردسترس شامل 221 نفر بود، توزیع شد که پس از تحلیل آن، ابعاد رتبه دار کردن هدفدار و خلاقانه دارالمرحمه سمنان بررسی شده است. نتایج نشان داد که باتوجه به بررسی و تحلیل مدل های مختلف و بررسی خروجی تحلیل تکنیک تفسیری ساختاری ISM برای رتبه دار کردن هدفمند و خلاقانه شهر دارالمرحمه سمنان، اولویت اول به امتیاز و ویژگی های شاخص و منحصربه فرد شهر با شرایط محوری و زمینه ای و با تصویر کالبدی- تاریخی و عنصر برند بنا های تاریخی و نشانه برند آستان مقدس امامزاده یحیی علیه السلام، مسجد سلطانی و عمارت کلانتر با امتیاز 893/0 اختصاص یافت. زیرساخت ها و تسهیلات قانونی سفر و گردشگری با شرایط تعدیل کننده و با تصویر اجتماعی- اقتصادی و عنصر برند مراک ز اقامتی و مراکز تفریحی و نشانه برند هتل گوت کمال با امتیاز 886/0 به عنوان اولویت دوم در رتبه دار کردن دارالمرحمه سمنان شناخته شد. زیرساخت های مالی، سرمایه گذاری، تبادلات و تجارتی شهر با شرایط راهبردی و استراتژیک و با تصویر اقتصادی و عنصر برند مراک ز ب زرگ خری د و ف روش و نشانه برند برج ققنوس و بازار سنتی با امتیاز 0/823 اولویت سوم در رتبه دار کردن دارالمرحمه سمنان را به خود اختصاص داد. جایگاه بین المللی شهر با شرایط رقابتی و کلان محیط جهانی و با تصویر اقتصادی و عنصر برند تأسیسات درمانی و پزش کی شهر و نشانه برند مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی کوثر با امتیاز 798/0 اولویت چهارم شناخته شد. همچنین، برگزاری جشنواره های آیینی و نمایش گاه ه ا، موزه ها، خیابان ها، بلوارها، میادین، پ ارک ها و فض ای سبز (باغراه ها) و عناص ر خ اطره جمعی، نماده ا و نشانه های شهری اولویت های بعدی در رتبه دار کردن دارالمرحمه شناخته شدند که باید درجهت توسعه هدفدار گردشگری و توسعه همه جانبه و پایدار، به آن ها توجه اساسی شود و در شهر اجرایی و عملیاتی شوند.
ارائه الگوی ارزش آفرینی شرکتهای دانش بنیان دانشگاهی به منظور توسعه کارآفرینی بر اساس تکنیک دلفی و ANP فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت صنعتی (آزاد سنندج) سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
104 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحى الگوى توسعه کارآفرینی براساس ارزش آفرینی شرکت های دانش بنیان است.پژوهش حاضر از نظر هدف یا مخاطب توسعه ای و ازلحاظ گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی محسوب می گردد و از مطالعه میدانی جهت توزیع پرسشنامه به منظور اولویت بندی این عوامل با استفاده از روش بهترین بدترین استفاده شد و درنهایت ضمن محاسبه نرخ ناسازگاری در راستای بررسی اعتبار مقایسات مربوطه از آن استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش خبرگان و متخصصین کسب و کار و مدیران شرکت های دانش بنیان دانشگاهی سراسر کشور می باشد و برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران محدود استفاده شد. از تعداد 215 نفر از متخصصان با روش دلفی فازی و سپس شرکت های دانش بنیان که تعداد آن 138 نفر بود. برای تعیین اولویت معیارها و شاخص های تحقیق از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره فازی ANP استفاده شد. جهت انجام محاسبات مربوط به تکنیک ANP با استفاده از نرم افزار Super Decision انجام شده است.. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که، در رتبه اول (خودباوری کارآفرینانه)، رتبه دوم (بهره گیری از نظرات کارشناسان)، رتبه سوم (تخصیص و اعطای وام)، رتبه چهارم (هدایت وام ها و تسهیلات به سمت تولید)، رتبه پنجم (مدیریت سرمایه فکری)، رتبه ششم (مدیریت منابع انسانی)، رتبه هفتم (الگوی ارزش آفرینی به منظور توسعه کارآفرینی) و رتبه هشتم (جذب دانش) قرار دارد.
طراحی الگوی تاب آوری با رویکرد ارزش آفرینی در مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
تاب آوری شهرها در مدیریت شهری، اهمیت زیادی دارد، زیرا بر زیست و بقای یک شهر تأثیر می گذارد. با افزایش ظرفیت و توان سکونتگاه های شهری و ضریب تاب آوری آن ها است که مدیریت باکیفیت شهرها برای نسل های آینده امکان پذیر می شود. این پژوهش با هدف طراحی الگوی تاب آوری برپایه رویکرد ارزش آفرینی در مدیریت شهری انجام شده است. مقاله حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، از نوع کیفی است. جامعه آماری پژوهش، دربردارنده خبرگان دانشگاهی و مدیران شهرداری در حوزه مدیریت شهری تهران است که پس از 11 مصاحبه، اطلاعات به کفایت داده رسید. برای انتخاب نمونه در مرحله کیفی از روش گلوله برفی استفاده شد و روایی محتوای پرسش های مصاحبه توسط 4نفر از هئیت علمی دانشگاه تأیید شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که چهار عامل اقتصادی، اجتماعی، نهادی، کالبدی فضایی در این عرصه نقش چشمگیری دارند. پیشنهاد می شود، ابعاد شکل دهنده الگو، به عنوان عامل تعدیل کننده در سازمان ها بررسی شده، و اثر تغییرات محیط کالبدی فضایی بر الگوی مدیریت تاب آوری در سازمان های دیگر سنجیده، و با یافته های پژوهش حاضر مقایسه شود.
ارائه چارچوبی برای مدیریت منابع انسانی گیگ در کسب و کارهای پلتفرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد و توسعه کسب و کارهای پلتفرمی در سال های اخیر و اهمیت روزافزون منابع انسانی، نیاز است چگونگی مدیریت منابع انسانی کارکنان به اصطلاح «گیگ » در این شکل جدید از کسب و کار، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. هدف این مقاله ارائه چارچوبی برای مدیریت منابع انسانی گیگ در کسب و کارهای پلتفرمی و در راستای ارزش آفرینی برای ذینفعان است. روش پژوهش کیفی و در قالب روش مطالعه چندموردی است. برای این منظور پنج پلتفرم ایرانی مورد مطالعه قرار گرفتند. روش اصلی گردآوری داده، استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با برخی مدیران و انجام دهندگان کار در کسب و کار های پلتفرمی است که برای انتخاب آنها از نمونه گیری نظری استفاده شد. از روش تحلیل تِم برای تحلیل داده ها استفاده شد. در نتیجه تحلیل داده ها، 13 عامل محیطی، 7 کارکرد اصلی مدیریت منابع انسانی و چگونگی انجام آنها و 8 شیوه ایجاد ارزش شناسایی شد. یافته ها چارچوبی را برای مدیریت منابع انسانی گیگ در پلتفرم ها از راه شناسایی نیروها و عوامل اقتضایی مؤثر بر منابع انسانی، کارکردهای اصلی مدیریت منابع انسانی در پلتفرم ها و نحوه ارزش آفرینی کارکردها برای ذینفعان ارائه می کنند.
بازتاب ارتباطات استراتژیک در ارزش آفرینی کارکنان : تحلیل نقش میانجی و تعدیل گر سرمایه اطلاعاتی و هوش سازمانی (مورد مطالعه : سازمان صنایع هوایی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استراتژی های ارزش آفرینی از مدیریت دارایی های مشهود به استراتژی های مبتنی بر دانش و مدیریت دارایی های نامشهود در حال تغییر جهت می باشد. در این راستا تنظیم استراتژی ارتباطی مناسب و اندوخته اطلاعاتی می تواند روند خلق ارزش را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی بازتاب ارتباطات استراتژیک بر ارزش آفرینی کارکنان با نقش میانجی و تعدیل گر سرمایه اطلاعاتی و هوش سازمانی است. این مطالعه بر اساس هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان چهار شرکت زیر مجموعه سازمان صنایع هوایی تشکیل داده اند که بر مبنای نمونه گیری طبقه ای- تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 204 نفر به عنوان نمونه تعیین گردیدند. . تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که ارتباطات استراتژیک هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجی گری سرمایه اطلاعاتی بر ارزش آفرینی کارکنان تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین هوش سازمانی موجب تعدیل رابطه ارتباطات استراتژیک و ارزش آفرینی شده است. نتایج پژوهش در حوزه ارزش آفرینی نوآوری هایی داشته و به مدیران و کارکنان در درک اهمیت ارتباطات استراتژیک و مدیریت دارایی های نامشهود به عنوان محرک های خلق ارزش کمک خواهد کرد.
تأثیر ارتباط سیاسی شرکت ها بر شاخص های عملکرد مدیریت مبتنی بر ارزش و کارایی عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
47 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر ارتباط سیاسی شرکت ها بر شاخص های عملکرد مدیریت مبتنی بر ارزش و کارایی عملیاتی است. به همین منظور، داده های مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ده ساله بین سال های 1387 الی 1396 برای 113 شرکت استخراج و از الگوی رگرسیونی داده های ترکیبی به روش حداقل مربعات معمولی و داده های ترکیبی پویا به روش گشتاورهای تعمیم یافته با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز 5/9 استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که شرکت های دولتی ارتباط مثبت و معناداری با رتبه بندی مدیریت مبتنی بر ارزش دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که شرکت های با مالکیت نهادی وابسته به دولت ارتباط منفی و معناداری با رتبه بندی مدیریت مبتنی بر ارزش دارد. همچنین رابطه بین شرکت های دولتی و کارایی عملیاتی در شاخص بهره وری نیروی انسانی مثبت و معنادار و برخلاف آن، بر شاخص کارایی سرمایه گذاری منفی و معنادار می باشد. علاوه بر این نتایج فرضیه دوم در خصوص ارتباط بین شرکت های شبه دولتی و کارایی عملیاتی نشان از وجود رابطه منفی و معنادار بین شرکت های شبه دولتی و هر دو شاخص کارایی عملیاتی دارد. به طورکلی، در خصوص ارتباط بین شرکت های شبه دولتی و ارزش آفرینی و کارایی عملیاتی می توان ادعا کرد که وجود ارتباط سیاسی نه تنها رفتار مدیران را در ارتباط با انجام وظیفه مباشرتی آن ها را اصلاح نمی کند، بلکه موجب افزایش هزینه نمایندگی نیز می شود؛ بنابراین، به نظر می رسد یکی از سازوکارهایی که می تواند در کاهش تأثیر نهادهای شبه دولتی در محیط اقتصادی و ایجاد فضای رقابتی نقش داشته باشد، اجرای درست اصل 44 قانون اساسی و حمایت و ترغیب بخش خصوصی واقعی جهت سرمایه گذاری در این حوزه ها می باشد.
ارزش آفرینی برای مشتری از طریق ایجاد آگاهی از خدمات اپلیکیشن های پرداخت آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال بیستم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
120 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف: جایگاه تعیین کننده مشتریان در بقا، رکود و وضعیت رقابتی سازمان ها بسیار مهم است. بنابراین در دنیای امروز، محیط بازار که شامل مشتری و خواسته ها و نیازهایش است، تعیین کننده صلاحیت سازمان ها برای ادامه حیاتشان است. هدف از پژوهش حاضر، ارزش آفرینی برای مشتری از طریق ایجاد آگاهی از خدمات، سهولت و سودمندی ادراک شده از خدمات و نگرش نسبت به خدمات ارائه شده توسط اپلیکیشن آسان پرداخت (آپ) است. روش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و ازنظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل استفاده کنندگان این اپلیکیشن است که با توجه به جدول مورگان، و روش نمونه گیری در دسترس تعداد 384 نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه از روش صوری و محتوایی، روایی همگرا و واگرا و تحلیل عاملی تأییدی؛ و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ و پایایی مرکب مورد تأیید قرارگرفته است. جهت آزمون فرضیه های تحقیق از روش SMART PLS3 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آگاهی از خدمات اپلیکیشن آپ بر سهولت، سودمندی و نگرش به کاربرد تأثیر مثبت و معنی داری دارد. درنهایت نگرش به کاربرد اپلیکیشن آپ بر ایجاد ارزش برای مشتری (کاربر) تأثیرگذار است. نتیجه گیری: بر این اساس طراحان و بازاریابان لازم است به عواملی چون آگاه سازی از نحوه کاربرد اپلیکیشن تا، سهولت کاربرد آن و سودمندی استفاده از آن، توجه بیشتری داشته باشند تا بتوانند نگرش مثبت به آن را ترغیب کرده و درمجموع به فکر ارزش آفرینی برای مشتری باشند.
مدل سازی کسب مزیت رقابتی در بانکداری الکترونیکی با رویکرد مفهوم سازی بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
45 - 62
حوزه های تخصصی:
هدف: تبیین مدل رقابتی بانک های تجاری کشور در زمینه بانکداری الکترونیک، بر اساس الگوی تحلیلی رقابت و رقابت پذیری بانکداری الکترونیک، هدف اصلی و اساسی این پژوهش انتخاب شده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع روش تحقیق کیفی است. در این پژوهش از روش مفهوم سازی بنیادی به عنوان روشی دقیق و نظام مند برای بررسی مسائل پیچیده چندوجهی بهره برده شده است. جامعه آماری پژوهش نیز مدیران خبره صنعت بانکداری در نظر گرفته شدند که اشراف کاملی بر بازار رقابتی ایران و عملکرد بانکی در این بازار داشتند. یافته ها: با توجه به روش پژوهش، فرایند کدگذاری و طبقه بندی بر اساس سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت که خروجی های این سه مرحله در قالب نکات کلیدی، کدها، مفاهیم و مقولات ارائه شد. داده ها در حین و پس از گردآوری چندین مرتبه بررسی شدند و با شناسایی نکات کلیدی، کدهای مرتبط احصا شد که در مجموع 256 کد (برچسب) از داده های گردآوری شده، به دست آمد و از طریق منطق کدگذاری تبدیل به 63 مفهوم و در نهایت 22 مقوله در رابطه با موضوع اصلی پژوهش شد. نتیجه گیری: بر اساس مدل پژوهش، کسب مزیت رقابتی در بانکداری الکترونیک، تنها در گرو توسعه ابزارها و کانال های ارائه خدمات الکترونیک نیست، بلکه توسعه ابزارها بخشی از این فرایند است و عوامل دیگری نیز در این فرایند نقش اساسی دارند. بنابراین توسعه همزمان ابعاد نرم و ابعاد سخت مدل، می تواند هم افزایی اجزای مدل را ارتقا دهد.
الگوی خلق ارزش در شرکت ملی صنایع مس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
131 - 148
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با روش ترکیبی به کشف الگوی خلق ارزش در شرکت ملی صنایع مس ایران پرداخته است. برای این منظور، در بخش کیفی از روش داده بنیاد نظام مند و مصاحبه با 10 نفر از خبرگان تجربی و اجرایی آشنا با خلق ارزش برای ارائه مدل مفهومی استفاده شد. در بخش کمی، با توزیع پرسشنامه بین 183 نفر از مدیران و کارشناسان تصمیم گیرنده در شرکت ملی صنایع مس ایران و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار اسمارت پی ال اس، اعتبارسنجی مدل انجام شد. مدل شامل مقوله محوری (خلق ارزش)، شرایط علّی (ویژگی های ذاتی، ویژگی های رابطه ای با واحدهای کسب وکار، ویژگی های ساختاری و کارکردی و ویژگی های سبد کسب وکار)، شرایط زمینه (مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت سیستم ها و روش ها، مدیریت منابع و مدیریت چشم اندازها و ارزش ها)، شرایط مداخله گر (وضعیت اقتصادی ایران، قوانین و مقررات ملی و بین المللی و مادرهای رقیب)، راهبردها (نفوذخودمدرانه، توسعه بنگاه، نفوذ وظیفه ای و خدماتی، نفوذ ارتباطی و ترکیبی از راهبردها) و پیامدها (تخصیص بهتر منابع، فرمول بندی راهبردهای ارزش آفرین، کنترل مدیریت عملکرد و متمایزسازی) است. نتایج برآورد مدل حاکی از اثر مثبت و معنادار مقوله های علّی بر مقوله محوری، مقوله محوری بر راهبردها، مقوله زمینه ای بر راهبردها، مقوله مداخله ای بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها و در نتیجه اثر مثبت و معنادار کلیه متغیرهای یادشده بر خلق ارزش در شرکت ملی صنایع مس ایران است. بنابراین، شرکت ملی صنایع مس ایران می تواند از مؤلفه های مطرح در مدل ارائه شده برای اتخاذ بهترین راهبرد استفاده نماید.
تاثیر رهبری دانش محور بر ارزش آفرینی شفافیت سازمانی با نقش میانجی مهارت های فراشناخت مدیران
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رهبری دانش محور بر ارزش آفرینی شفافیت سازمانی با نقش میانجی مهارت های فراشناخت مدیران مدارس ناحیه 2 شهرستان ساری با روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس ناحیه 2 شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 220 نفر بود. طبق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 136 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار اندازه گیری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد رهبری دانش محور ویتالا (2004)، شفافیت سازمانی مدیر (1386) و مهارت های فراشناخت شاطریان محمدی (1386) بود. روایی پرسشنامه توسط متخصصان این امر تأیید شد و با محاسبه آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه های رهبری دانش محور برابر ۰/89، شفافیت سازمانی برابر ۰/81 و مهارت های فراشناخت برابر ۰/85 محاسبه گردید که نشان داد پرسشنامه ها از پایایی نسبتاً بالایی برخوردار هستند. روش تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از روش های آمار توصیفی(محاسبه فراوانی و درصدها، میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون کولموگروف اسمیرنوف، t وANOVA از طریق برنامه نرم افزاری SPSS 22 بود. یافته ها نشان داد که رهبری دانش محور بر ارزش آفرینی شفافیت سازمانی با نقش میانجی مهارت های فراشناخت مدیران مدارس ناحیه 2 شهرستان ساری تاثیر دارد.
مقایسه شایستگی های مدیریتی در اداره ورزش و جوانان استان لرستان با رویکرد جانشین پروری
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق مقایسه شایستگی های مدیریتی در اداره ورزش و جوانان استان لرستان با رویکرد جانشین پروری می باشد. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و به لحاظ روابط بین متغیرها از نوع علی _ مقایسه ای است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان رسمی اداره ورزش و جوانان استان لرستان بود، که تعداد 165 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری تعیین و سپس با استفاده روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از دو گروه مدیران و زیردستان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته خشوعی و همکاران (2013) استفاده شد، که جهت بررسی روایی، پرسش نامه مورد تایید 11 نفر از صاحب نظران رشته مدیریت قرار گرفت. هم چنین پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ 0/928 محاسبه گردید. از آمار توصیفی جهت توصیف ویژگی های جمعیت شناختی و جهت بررسی توزیع داده ها از آزمون کالموگراف- اسمیرنوف استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها با توجه به نرمال بود داده ها از آزمون t مستقل برای مقایسه شایستگی های مدیران با زیردستان استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از این بود که میانگین تمامی شایستگی های مدیران فعلی از جمله ارزش آفرینی، توانایی تحلیل، تصمیم گیری، دانش، سازگاری، عملکرد و توانایی ارتباط تفاوت معناداری با زیردستان دارند. اما میانگین توانایی رهبری مدیران با زیردستان تفاوت معناداری نداشت.
تحلیل عوامل تعیین کننده ارزش آفرینی بانک (مطالعه موردی: بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهاردار تهران)
حوزه های تخصصی:
ارزش آفرینی یکی از مهمترین مسائلی است که در هر سازمانی مطرح است. شناسایی عوامل موثر بر ارزش آفرینی و نحوه مدیریت آن باعث رشد سازمان و خلق ارزش برای سهامداران می گردد. هدف این تحقیق بررسی عوامل موثر بر ارزش آفرینی بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به این منظور اطلاعات این بانکها بین سالهای 84 تا 94 در قالب مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS تجزیه و تحلیل و آزمون گردید. نتایج تحقیق نشان داد بین ارزش آفرینی و سودآوری، ساختار سرمایه، اندازه بانک رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و بین ارزش آفرینی و سیاست تقسیم سود رابطه معنادار و معکوس می باشد. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که ارزش آفرینی و ریسک رابطه معناداری ندارد. بین تصمیمات سرمایه گذاری و فرصتهای رشد و سودآوری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.