مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
دانش ضمنی
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
253 - 275
حوزه های تخصصی:
پژوهش های تجربی نشان می دهد که مدیران شرکت ها اقلام تعهدی اختیاری را عمدتاً به گونه ای برای مدیریت سود بکار می گیرند که بتوانند پاداش خود را حداکثر سازند؛ از سوی دیگر، این نتایج حاکی از تأثیر فرآیند نظارت بر کاهش مدیریت سود می باشد. اما پژوهش های گذشته این پرسش اساسی را بدون پاسخ گذاشته اند که مدیران شیوه های مدیریت سود را از چه طریقی فرا می گیرند و چگونه اقدامات خود را در برابر رویکردهای نظارتی تعدیل می نمایند. انتظار می رود این رفتار، بصورت ضمنی و به مرور زمان حاصل می شود، که به آن دانش ضمنی می گویند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر دانش ضمنی بر رفتار مدیریت سود در سطوح مختلف نظارت می باشد. این پژوهش در حوزه پژوهش های اثباتی قرار می گیرد و روش تحقیق حاضر از نوع طرح آزمایش (با استفاده از محیط کنترل شده) است. در طرح آزمایش مذکور نظارت از طریق حسابرسی داخلی اعمال می شود. بدین منظور سناریویی برای آزمودنی ها طراحی گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، در صورت وجود نظارت، برای افراد با دانش ضمنی بالاتر، احتمال انجام مدیریت سود کاهش می یابد، ولی برای افراد با دانش ضمنی کمتر، تأثیر معنی داری مشاهده نشد
تبیین علل عدم موفقیت خوانش انتقادی دامت از فلسفه ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامت در فلسفه خود متاثر از دو فیلسوف تحلیلی بزرگ است؛ او در روش از فرگه تبعیت می کند و قصد دارد منطق و نظریه معناداری را بنیانی برای متافیزیک قرار دهد، و در نظریه پردازی درباره معنا متاثر از ویتگنشتاین است و معنای واژگان را معادل با کاربرد آنها می داند. بر خلاف همه تاثیری که ویتگنشتاین بر دامت دارد، سایه شکاکیت قوی که در آراء ویتگنشتاین دوم وجود دارد و کریپکی به بهترین شکل به آن پرداخته است برای دامت خوش آیند نیست، زیرا گمان می کند در صورت درست بودن شکاکیت و قراردادگرایی افراطی ویتگنشتاین، محاورات و ارتباطات انسانی همیشه در لبه پرتگاه و در آستانه سقوط قرار دارد. او برای گریز از این امر، ایده دانش ضمنی برای دانش زبانی را به عنوان بنیادی محکم در نظریه خود قرار می دهد. در این مقاله نشان داده ایم که ایده دانش ضمنی سبب فاصله گرفتن نظریه معناداری دامت از آموزه های ویتگنشتاین و شکست پروژه او می شود. اگر نتوان نشان داد که زبان چگونه کار می کند، هرگز نمی-توان نظریه معناداری را بنیانی برای متافیزیک قرار داد.
مسئله مندی مهارت آموزی: خوانش نظری و انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
105 - 128
حوزه های تخصصی:
مهارت آموزی به عنوان یک رویکرد جدید به ویژه در نظام آموزشی مطرح و این گونه تلقی شده است که آموزش مهارت ابزار توسعه و پیشرفت کشور است و مهارت آموزی باید به موضوع اصلی تبدیل شود. رویکردی که در متون تجربی و سیاست گذاری غالب است طبیعی و بدیهی انگاشتن مهارت آموزی است و کمتر به مسئله مندی آن توجه شده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت مسائل و چالش های نظری و بنیادی مهارت آموزی و گفت وگوی انتقادی منتقدان و مخالفان آن است تا ابعاد جدیدتری از آن آشکار شود. با مرور نظامند و مطالعه و بررسی انتقادی سنت های نظری متعدد، مسائل و چالش های آموزش مهارت به بحث و بررسی گذاشته شده است. مسائل بنیادی مطرح شده در حوزه مهارت آموزی عبارتند از: مهارت زدایی از نیروی کار (تباهی کار)، دانش ضمنی و امکان ناپذیری برنامه ریزی برای آموزش آن و مهارت به مثابه بازتولید نابربرای های موجود.
مدل مفهومی مدیریت دانش از دیدگاه منابع انسانی در موسسات آموزشی- تحقیقاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به طراحی مدل مفهومی مدیریت دانش از دیدگاه منابع انسانی شاغل در موسسات آموزشی - تحقیقاتی می پردازد. روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی بود و جامعه آماری پژوهش شامل 156 نفراز کارشناسان و مدیران یک موسسه تحقیقاتی -آموزشی بود که به روش تصادفی ساده و از طریق پرسشنامه محقق ساخته مورد پرسش قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که عوامل پنج گانه دانش آشکار و ضمنی، فرهنگ به اشتراک گذاشتن دانش، زیر ساخت های فناوری ارتباطات و اطلاعات، آموزش کارکنان و ساختار رسمی سازمان در فرآیند مدیریت دانش سازمانی تاثیر دارند. رگرسیون چند متغیری همزمان، نشان داد که از دیدگاه منابع انسانی از بین عوامل پنج گانه موثر بر مدیریت دانش، دو عامل دارا بودن دانش آشکار وضمنی و فرهنگ به اشتراک گذاشتن دانش، پیش بینی کننده مدیریت دانش سازمانی در موسسه هستند .
اثر بخشی مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجو معلمان زن
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۶)
115 - 139
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای بررسی اثربخشی مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجو معلمان زن انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بوده و مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (نسخه فارسی) به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گرفت. برای اجرا 30 نفر از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل گمارده شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه آموزش گروهی مهارت های معنوی/ مذهبی ارائه و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار 18spss تحلیل شد. یافته ها نشان داد با کنترل نمره پیش آزمون در سطح معنی داری (05/0 P>) بین نمرات کیفیت زندگی دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته و مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجومعلمان اثر بخش بوده است. در بین خرده مقیاس های کیفیت زندگی نیز نمرات سلامت جسمانی و سلامت روانی دو گروه تفاوت معنی دار داشته و می توان نتیجه گرفت مداخله معنوی/ مذهبی بر سلامت جسمانی و روانی دانشجومعلمان زن اثر بخش بوده است. در دو حیطه روابط اجتماعی و محیط زندگی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
تأثیر آموزش راهبردهای شناختی برکاهش اختلال یادگیری ریاضی در دانش آموزان پسر پایه ی دوم و سوم
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۸)
115 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی بر اختلالات یادگیری (ریاضی) در دانش آموزان دبستانی بوده است. پژوهش حاضر یک مطالعه ی تجربی با پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مدارس ابتدایی شهرستان سقز بود. 30 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 80 دقیقه ای آموزش راهبردهای شناختی را دریافت کردند. گردآوری داده ها به کمک مقیاس ریاضیات ایران کی مت بود. برای نشان دادن تفاوت گروه ها، ابتدا میانگین و انحراف معیار گروه های آزمایش و گواه محاسبه شد و سپس از تحلیل کوواریانس برای تحلیل نهایی داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی بر بهبود اختلال ریاضی و به طور کلی اختلال یادگیری این دانش آموزان مؤثر است.
تبیین نظام حاکم بر اقدامات حفاظتی معماران بومی با بهره گیری از دانش ضمنی معماران در جنوب خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و اهمیت معماران بومی در خلق و تداوم معماری، قابل چشم پوشی نیست. این نقش، تنها منحصر به تولید اثر معماری نبوده و اقدامات تعمیراتی و حفاظتی را نیز شامل می شده است؛ به طوری که آنها را می توان منابعی مهم برای شناسایی نظام حاکم بر اقدامات حفاظتی در گذشته دانست. علی رغم این موضوع، معماران به عنوان اصلی ترین عاملان اقدام، واسطه انتقال دانش معماری به نسل های بعد و یکی از منابع شفاهی معماری و حفاظت، کمتر مورد استناد قرار گرفته اند؛ این در حالی است که دانش حاصل از تجارب ایشان، به عنوان دانش ضمنی حفاظت و بخشی از میراث ناملموس، قابل توجه است. مقاله پیش رو با تمرکز بر فهم این دانش ضمنی، به دنبال"تبیین نظام حاکم بر یک اقدام حفاظتی در میراث معماری" است که در راستای پاسخ به پرسش"تفکر و نظام حاکم (شرایط، اهداف و پاسخ ها) برای اقدام حفاظتی از منظر معماران بومی چیست و چه اجزایی دارد؟" شکل گرفته است. در جهت دست یابی به این هدف، در قالب یک مطالعه کیفی و با بررسی میدانی، داده های حاصل شده از طریق مصاحبه (گفتگو) نیمه ساختاریافته با گروهی از معماران بومی جنوب خراسان، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند. روش پژوهش مورد استفاده، برگرفته از روش نظریه زمینه ای است که با کُدگذاری و دسته بندی مؤلفه های ذهنی معماران در زمینه حفاظت فراهم شده است. پژوهش نشان می دهد دلایلی هم چون؛ نیازهای تعمیراتی، عدم پایداری، شرایط اضطراری کالبد، نیازهای روز و باورها و اعتقادات در کنار تأثیر شرایط زمینه (تغییر در مصالح و شیوه معماری، ارزش ها و باورها، هنجارها، مسائل و محدودیت ها) و دخیل (که شرایط معمار، نقش اصلی را در آن ایفا می کند)، منجر به اقدامات حفاظتی شده اند. هم چنین چگونگی تأمین هدف "پایداری در سازه و تداوم در عملکرد"، از طریق راهبردهای عمل-تعامل مانند تعمیر، نو ساختن، به روز رسانی و دوباره ساختن شناسایی شده است. در نهایت نیز با بررسی نتایج حاصل، تفکر حاکم بر اقدامات حفاظتی در جنوب خراسان مورد توجه قرار می گیرد.
بررسی نقش مهارت آموزی بر تمایل به نوآوری، تسهیم دانش و عملکرد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۸)
151-123
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مهارت آموزی بر تمایل به نوآوری، تسهیم دانش و عملکرد شغلی با استفاده از تحلیل مسیر است. بدین منظور، 174 نفر از مربیان مراکز فنی و حرفه ای در سطح شهر کرج و تهران در پژوهش حاضر شرکت کردند. آنان به پرسشنامه های مهارت آموزی، دانش آشکار، دانش ضمنی، تمایل به نوآوری و عملکرد شغلی پاسخ دادند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مهارت آموزی تأثیر مستقیم مثبت و معناداری بر دانش آشکار، دانش ضمنی، تمایل به نوآوری و عملکرد شغلی دارد. اثر مستقیم دانش آشکار و دانش ضمنی بر تمایل به نوآوری و عملکرد شغلی مثبت و معنادار است. اثر مستقیم تمایل به نوآوری بر عملکرد شغلی مثبت و معنادار است. مهارت آموزی تأثیر غیر مستقیم مثبت و معناداری بر عملکرد شغلی از طریق تمایل به نوآوری، دانش آشکار و ضمنی دارد. تأثیر غیر مستقیم دانش آشکار و ضمنی بر عملکرد شغلی از طریق تمایل به نوآوری معنادار است. در مجموع یافته ها نقش مهارت آموزی، دانش آشکار و ضمنی و تمایل به نوآوری بر عملکرد شغلی را مورد تأکید قرار می دهند.
دلالت های دانش ضمنی با تاکید بر مفهوم شناسی تربیت دینی برای یادگیری و تدریس در مقطع ابتدایی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
21 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی دلالت های دانش ضمنی با تاکید بر مفهوم شناسی تربیت دینی در حوزه تدریس و یادگیری است. با این استدلال که دلالت های دانش ضمنی در تدریس و یادگیری، بر تجربه شخصی و قضاوت های ذهنی استوار بوده، در ارتباط کنشی میان آموزگار و دانش آموز رخ می دهد. برای دستیابی به این هدف با روش تحلیلی-استنباطی؛ مفاهیم تربیت دینی، تدریس و یادگیری ضمنی تحلیل و نسبت تدریس ضمنی با یادگیری آموزه های دینی تشریح گردید. و در نهایت با توجه به مراحل سه گانه تفکرِ «مذهبی شهودی»، «مذهبی عینی» و «مذهبی انتزاعی» در دانش آموزان؛ شیوه های تدریس و یادگیری ضمنی مفاهیم تربیت دینی در دو رده سنی 6 تا 9 سال و 9 تا 11 سال، مقطع ابتدایی(مرحله تفکر مذهبی عینی) استنباط و مطرح شدند. نتیجه اینکه شیوه تربیت دینی رده سنی 6تا9 سال، در چارچوب بیان «ادبیات مذهبی» شکل پیدا می کند تا کنش ارتباطی معلم و دانش آموز از جاذبه و تأثیر لازم برخوردار باشد و در رده سنی 9تا 11 سال، استفاده از شیوه «تصویر-پردازی محبت آمیز از مفاهیم دینی» در قالب «داستان های دینی» با هدف معنا بخشی شخصی نسبت به مفاهیم دینی مطرح گردید.
شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
268 - 302
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل 20 معلم باتجربه دوره ابتدایی بالای 15 سال، از شهر یاسوج بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. به طور کلی یافته ها نشان داد که برای عوامل مؤثر در فرایند شکل گیری دانش ضمنی معلمان ابتدایی 8 مقوله؛ مطالعه و به روز کردن دانش و سواد رسانه ای، خلاقیت و انعطاف پذیری در تدریس، تعامل معلم با همکاران و محیط های گوناگون، تجربه های عملی و شخصی در گذشته، تجربه های عملی کلاس درس، بینش و شهود، چالش های کلاس درس، انگیزش درونی و بیرونی و برای ویژگی های دانش ضمنی معلمان خبره 9 مقوله، تجربیات معلمان از به کارگیری دانش ضمنی در کلاس 8 مقوله و برای راهبردهای آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان 14 مقوله اصلی استخراج شده است. در انتها مقوله های شناسایی شده در قالب مدل مفهومی ارائه شد و نتایج به دست آمده از اعتبارسنجی مدل بر اساس نظر متخصصان با استفاده از فن دلفی نشان می دهد که این الگو از اعتبار مناسبی برخوردار است.
ارائه چارچوبی برای اکتساب دانش ضمنی خبرگان در راستای شناسایی فرصت ها و تهدیدهای محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی تشخیص و کسب دانش ضمنی خبرگان در رویه مرسوم پویش محیطی، مزیت رقابتی مهمی برای سازمان ها محسوب می شود. هدف این مطالعه ارائه چارچوبی است که بتوان با کمک آن به دانش ضمنی خبرگان، در جهت شناسایی فرصت ها و تهدیدهای سازمانی پی برد. ازاین رو پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد تحلیل محتوا و تفسیری به این موضوع پرداخته است. بدین منظور ابتدا مصاحبه عمیق با خبرگان تا رسیدن به اشباع نظری در جهت شناسایی نقایص SWOT انجام شد. با استفاده از تحلیل مصاحبه ها، 21 کد به عنوان نقایص SWOT به دست آمد که این کدها با رویکرد باز و سپس با رویکرد محوری (تحلیل محتوا) دسته بندی شدند. به منظور ارائه راهکارها و ابزارها جهت رفع و پیشگیری نقایص شناسایی شده الگوهای فعلی، مصاحبه عمیق با خبرگان انجام شد و درنهایت با تحلیل تفسیری مصاحبه ها، چارچوبی برای اکتساب دانش ضمنی خبرگان ارائه شد. اقدامات در این چارچوب مشتمل بر سه مرحله قبل از مصاحبه، مصاحبه و پس از مصاحبه است. چارچوب پیشنهادی، راهکارها و ابزارهایی را به منظور پی بردن به دانش ضمنی خبره و شناسایی محیط خارجی در هر مرحله معرفی می کند؛ بنابراین با به کارگیری چارچوب پیشنهادی، می توان به دانش ضمنی خبرگان در راستای شناسایی فرصت ها و تهدیدها دست یافت. چارچوب پیشنهادی حاصل از تحقیق حاضر می تواند موردتوجه برنامه ریزان سازمانی قرار گیرد تا با برنامه ریزی صحیح و آگاهی کامل از نقایص در راه شناسایی فرصت ها و تهدیدها امکان پویش بهتر محیط را فراهم آورند و از فرصت ها بهره برداری و از تهدیدات اجتناب کنند.
نقد و تحلیل پارادوکس تلقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۶
31 - 54
حوزه های تخصصی:
: تلقینْ عملِ القا و انتقالِ عقاید به دیگری است که موجب می شود شخصی که به او تلقی شده آرا و ایده های ابرازشده را مصون از خطا و بازنگری بپندارد. نادیده انگاشتنِ شواهد و ادله مخالف موجبِ تضعیفِ قوه استدلال و عقلانیت و بروز جزم اندیشی خواهد شد. اما رویکردهای ضدتلقین نیز در ترویج و بسط دیدگاه های بنیادین خود از روش های تلقینی بهره می برند. این وضعیت به بروز پدیده ای با نام «پارادوکس تلقین» منجر می شود. پرسش این است که آیا می توان از تلقین اجتناب کرد و اگر پاسخ منفی است کدام نوع تلقین نه تنها ضروری بلکه مفید است؟ کسانی که تلقین را مفهومی یکسره منفی ندانسته و به ابعاد مثبت و غیراختیاری آن اشاره کرده اند، برای پاسخ به پارادوکس فوق، به راه حل هایی مانند جهان - تصویر، تقویت عقلانیت و آغازگری متوسل شده اند. این پژوهشِ کیفی، با شیوه تحلیل مفهومی و روش تطبیقی، پس از نقادی راهِ حل های مطرح شده، رویکردی بدیل برای درک بهتر ضرورت تلقین و جایگاه آن در اندیشه و حیات آدمی معرفی کرده است. مدعای پژوهش این است که با توسل به شناخت شناسی و تمایز میان دو گونه دانشِ صریح و ضمنی می توان از تلقین ضمنی سخن گفت. درواقع، بخش منفی و زدودنی تلقین مربوط به جنبه صریح و قابلِ بیانِ تلقین در قالب گزاره ها و آموزه های صریح است، حال آنکه تلقینِ ضمنی، به واسطه ماهیتِ زمینه ای، رویه ای، روایی و پیروی خاص از قواعد، مؤلفه حیاتی برای به اشتراک گذاشتن و انتقال تجربه های زیسته و درک شهودی افراد از جامعه و فرهنگ خود می باشد.
مبانی فرانظری کردارگرایی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
195 - 226
حوزه های تخصصی:
کردارگرایی، یکی از آخرین دستاوردهای نظری در روابط بین الملل است. این نظریه که از رهیافت های نظری مختلفی تشکیل شده، بر مطالعه کردارهای بین المللی، به عنوان خمیر مایه روابط بین الملل، تأکید و تمرکز می کند. کردارگرایی بر مبانی فرانظری خاصی استوار است که آن را از سایر نظریه های روابط بین الملل متمایز می سازد. این نظریه، بر «مبناگرایی تکثرگرا» مبتنی است؛ نوعی از هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی تکثرگرا و گلچینی که فراتر از دوگانه انگاری فرانظری و فلسفی رایج در نظریه های متعارف می رود. به گونه ای که در هستی شناسی رابطه ای کردارگرایی، دوگانه های ماده- معنا، ساختار- کارگزار، عین- ذهن، نظریه- عمل و تکوین- تعلیل منحل می شوند. معرفت شناسی کردارگرایی نیز متضمن «تبیین» یا علت یابی و «تفسیر» یا معناکاوی است. روش شناسی کردارگرایی، نیز مانند معرفت شناسی آن، تکثرگراست. تجربه گرایی، «استنتاج به بهترین تبیین» و تفسیرگرایی، سه روش شناسی رایج در نظریه های کردارگرا هستند.
اهمّیّت بکارگیری دانش تجربی در آموزش معماری (نمونه موردی: روند برنامه درس تمرین های معماری در دانشگاه فنی و حرفه ای قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش تجربی برآمده از مشاهدات علمی بویژه در مورد رفتار و ویژگی های روانی اجتماعی کاربران هنوز به یک بخش متداول از آموزش معماری تبدیل نشده است. این نوشتار، دو عامل مهم نظری را در این زمینه مورد بررسی قرار داده است: نخست موضوع خلّاقیّت و این تصوّر عام که توسعه معیارها و اطّلاعات تفصیلی در مورد «صورت مسأله» طرّاحی معماری، در برابر آزادی فکر طرّاح، ایجاد مانع می کند و دوم، تمرکز بیش از حدّ ادبیات طرّاحی بر محتوای ضمنی تعلیمات و عمل طرّاحی ؛ در مرحله بعد، در مورد یک دسته از اطّلاعات موضوعات کاربر محور یک پروژه آزمایشی برای نشان دادن قابلیّت تصریح پذیری بسیاری از وجوهی که ممکن است جزئی از دانش ضمنی در مورد کاربر در آتلیه طرّاحی دانسته شود، معرّفی و نتایج آن به بحث گذاشته شده است. تحلیل کار انجام شده در جریان نیمسال دوم آموزشی دوره فنّی و حرفه ای دانشگاه فنی و حرفه ای قم (به عنوان یک پژوهش عملگرا)، موضوع اصلی ارائه شده در این بخش است. روش آموزشی تجربی مزبور نشان داد که توجّه به ماهیت کارکردی اطّلاعات به عنوان «آزمونی» یا «ذهنیت دهنده» می تواند کلید طرّاحی جدیدی برای محتوا و روش کارگاه های آموزش طرّاحی معماری باشد.
شناسایی دانش ضمنی معلمان عربی شهرستان تکاب درباره روش های فعال تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
83 - 106
هدف اصلی این پژوهش شناسایی دانش ضمنی معلمان عربی شهرستان تکاب درباره روش های فعال تدریس می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش کیفی پدیدار شناسی تفسیری استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش را تمامی معلمان عربی شهرستان تکاب در سال تحصیلی (1398/1397) تشکیل دادند. در این پژوهش برای حجم نمونه از اشباع نظری استفاده شد. جهت گردآوری داده های مورد نظر از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. متن مصاحبه با مشارکت کنندگان در میان گذاشته شد. در این تحقیق نشانه هایی از ارتباط بین دانش ضمنی معلمان عربی بر روش های فعال تدریس و موفقیت دبیران در تدریس فعال با توجه به تجارب و دیدگاهایشان یافت شد. برای تحلیل یافته ها از تحلیل مضمون یا تم استفاده شد. مضمون های اصلی دانش ضمنی معلمان عربی در سه مقوله اصلی تجارب معلمان از روش تدریس خود و همکارانشان، تجاربشان از دانش آموزان و تجاربشان از کتاب های درسی با مضمون های: بعد مذهبی و فرهنگی کتاب های درسی و بعد علمی کتاب های درسی دسته بندی شدند.
نگاشت معنایی الگوی اکتساب دانش مدیریت راهبردی در سازمان های نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
بسیاری از سازمان ها مهندسان دانش را به کار می گیرند تا دانش ضمنی را با استفاده از اصول و تکنیک های اکتساب دانش تدوین نمایند. هدف اصلی این پژوهش ارائه الگویی جامع از اکتساب دانش در سازمان هایی با ویژگی نهادی است. بدین منظور از روش نگاشت معنایی با رویکرد تحقیق در عملیات نرم استفاده شده و با مدل سازی گرافیکی، ایده ها و روابط اصلی در میان معانی نشان داده شده و نوعی ساختاربندی طبقه ای از موضوع اکتساب دانش به شکل تصویری انجام شد. در این راستا، ابتدا مفهوم مرکزی موردبررسی قرار گرفت و مفاهیم خرد مربوط به آن مشتمل بر 15 مفهوم خرد شناسایی و در الگو ثبت شدند. «توافق و ارتباط نظام کسب دانش با سایر نظامات سازمان»، «اتصال نظام کسب دانش به چرخه مدیریت دانش»، «مسئولان و متولیان کسب دانش»، «ویژگی های خاص سازمان های نهادی» و «لایه های بنیادین سازمان» ازجمله این موارد بود. در ادامه هر یک از مفاهیم مذکور، به عنوان یک ایده مرکزی در نظر گرفته شده و توسعه شاخه ها به منظور استخراج کلمات خرد مرتبط با هر مفهوم، بعضاً تا 4 لایه نیز ادامه یافت. تعداد کل مفاهیم ترسیم شده در این الگو 183 مورد بود.
ترسیم خطوط کلی ربط مفاهیم شهر و رندی و تطبیق بر اساس بُعد زمان بر اساس تحلیل منطقی- زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
542 - 560
حوزه های تخصصی:
دانش ضمنی، بخشی از دانش بشری است که بیشتر براساس مهارت و تجربه کسب می شود و انتقال آن از فردی به فرد دیگر و تبدیل آن به دانش صریح، با چالش هایی جدی روبه رو است. بخشی از دانش ضمنی شعرای حکیم ایران، در شعرهای شان متجلی شده است. یکی از بزگ ترین این شعرا که بیان کننده جهان نگری ایرانی است، حافظ است. در این مقاله، سعی شده است با روش تفکر منطقی و تحلیل زبانی، بخش کوچکی از دانش ضمنی پنهان در ابیات حافظ را که مرتبط با مفهوم «رندی» است، آشکار شود. فرض اصلی اول این مطالعه، این است که ابیات دیوان حافظ راجع به این مفهوم که در کنار مفهوم «عشق» مهم ترین مفاهیم این مجموعه اشعار هستند، دانش ضمنی عمیقی راجع به انسان را در خود پنهان کرده اند. دومین فرض اصلی این مقاله، این است که آشکار کردن این دانش ضمنی انسان شناسانه و پیدا کردن ارتباط آن با مفهوم «شهر»، دستاوردی مهم برای دانش شناخت شهر و ساخت شهر دارد. این مطالعه با روش تحلیل زبانی - منطقی ربط دو مفهوم-واژه «شهر» و «رندی» را جست وجو می کند. در این مطالعه، روش و نتیجه در هم تنیده هستند و کاملاً شفاف روش تحلیل آن از خلال سطور آن، قابل مشاهده است. نتایج این مطالعه، براساس انتخاب های عقلی صورت گرفته در مطالعه در چهار بعد زمان، مکان، حرکت و شاعری آشکار شده اند. اما در این مقاله، تنها بعد زمان، به عنوان یکی از ابعاد ربط شهر و رندی، آورده شده است. این مطالعه، مقدمه ای نسبتا بدیع برای استفاده از روش های تحلیل منطقی در دانش شهرشناسی و شهرسازی است. اهداف پژوهش:بررسی ارتباط مفاهیم شهر و رندی در اشعار حافظ براساس بُعد زمان.کاربرد روش تحلیل منطقی-زبانی در تبیین ارتباط مفاهیم شهر و رندی در اشعار حافظ.سؤالات پژوهش:بین مفاهیم شهر و رندی در اشعار حافظ براساس بُعد زمان چه ارتباطی وجود دارد؟آیا با استفاده از روش تحلیل منطقی-زبانی می توان ارتباط مفاهیم شهر و رندی در اشعار حافظ را تبیین کرد؟
مقدمه ای بر تحلیل پوششی داده ها و کاربرد آن در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
29 - 40
حوزه های تخصصی:
تحلیل پوششی داده ها یکی از کاربردی ترین شاخه های تحقیق در عملیات است که با استفاده از مدل های برنامه ریزی خطی به ارزیابی کارایی واحدهای تصمیم گیرنده می پردازد. در این مقاله مفاهیم اولیه و مدل های پایه ای تحلیل پوششی داده ها را معرفی کرده و سپس با توجه به شرایط امکان تغییر در برخی مفروضات خاص و همچنین اصول موضوعه، به چند بحث مهم در خصوص تحلیل پوششی داده ها می پردازیم. در نهایت با ارائه ی یک مثال کاربردی با نحوه عملکرد مدل های معرفی شده بیشتر آشنا می شویم.
تحلیل مدل تدریس ویتگنشتاین بر اساس رویکرد دانش ضمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۳۹-۱۹
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رویکرد ضمنی ویتگنشتاین دوم در فلسفه تدریس او می باشد. ویتگنشتاین در نیمه دوم حیات فکری خویش از رویکرد کارکردی زبان سخن گفته است. در این تغییر نگرش زبان صریح گزاره ای توصیف کننده امور واقع جهان جای خود را به زبان کاربردی و ضمنی در مواجه با موقعیت های جهان داده است. از سوی دیگر حوزه تدریس و یادگیری به طور سنتی مبتنی بر آموزه های دانش صریح بوده و بر نقش مهم دانش گزاره ای برای بیان و انتقال صریح و همگانی دانش تأکید داشته است. یافته پژوهش حکایت از آن دارد که تلفیق رویکرد کارکردی به زبان با نظریه دانش ضمنی در امر تدریس و آموزش منجر به شکل گیری مدلی از آموزش تحت عنوان تدریس ضمنی برای ویتگنشتاین شده است که دارای ابعاد و کاربردهای متفاوتی نسبت به رویکرد پیشین است و حاصل تجریه زیسته او در فضای کلاس درس و هدایت شاگردانشان می باشد. سه مشخصه اصلی این رویکرد جدید بیان ناپذیری، قاعده گریزی و متن محوری تدریس است. این رویکرد متاسفانه در سایه روایت پوزیتویستی در فضای تعلیم و تربیت و مدل های تدریس کاملا نادیده انگاشته شده است. روش پژوهش حاضر تحلیل کیفی با رویکرد تحلیل زبانی در بررسی آثار ویتگنشتاین متأخر و نظریه های مطرح در خصوص دانش ضمنی بر اهمیت این مدل از تدریس است.
نگاشت شناختی فازی عوامل مؤثّر بر موفقیّت اکتساب دانش سازمانی خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دانش ضمنی دانشی است که از تجربه یک فرد، گروه یا سازمان، در طول زمان و طیّ فرایندهای عملی و کنش و واکنش با واقعیات روزمره کاری پدید می آید. تکنیک های زیادی برای اکتساب دانش ضمنی خبرگان توسعه داده شده است که هرکدام برای شرایط خاص با درنظر گرفتن نوع دانش، فرد خبره و ویژگی های محیط مناسب است. با وجود تحقیقات گسترده و انجام طرح های عملیاتی متعدّد در زمینه مستندسازی و اکتساب دانش خبرگان، بسیاری از سازمان های داخلی و خارجی در خصوص اکتساب دانش دچار چالش هستند. هدف اصلی این مقاله، بررسی جوانب و عوامل اثرگذار بر موفقیت اکتساب دانش، در قالب نگاشت شناختی فازی، برای اکتساب و مستندسازی دانش سازمانی خبرگان است. روش: نگاشت شناختی که روش مفیدی برای حلّ مسأله است، به تصمیم گیرندگان در تحلیل روابط علّی پنهان و دستیابی به جواب مطلوب کمک می کند. این نگاشت حاوی ساختارهای نموداری فازی برای نشان دادن استدلال های علّی است. به منظور دستیابی به نگاشت شناختی فازی، با خبرگان و متخصّصان اجرایی دانشگاه جامع امام حسین(ع) در حوزه دانش و پژوهش مصاحبه شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که عوامل تیم مهندسی دانش، انتخاب تکنیک و ابزار کسب دانش، تعیین نوع دانش، شناسایی دانش مورد نیاز و عوامل اثرگذار سازمانی به ترتیب و با داشتن بزرگ ترین مقادیر علّی فازی، بیشترین اثر را بر موفقیّت اکتساب دانش سازمانی خبرگان دارند. اصالت اثر: استفاده از نگاشت شناختی فازی -که رویکردی نرم در پژوهش عملیاتی به شمار می رود- در موضوع اکتساب دانش ضمنی خبرگان، نوآوری اصلی پژوهش حاضر است.