مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
دانش صریح
حوزه های تخصصی:
علی رغم اهمیت فزاینده دانش به عنوان راهبردی ترین منبع سازمانی، شکاف عمیقی در درک از زمینه ها و مؤلفه های دانش آفرینی و تاثیر آن بر عملکرد سازمان ها وجود دارد؛ به ویژه ضعف خیره کننده ای در توانایی برای کاربرد تکنیک های مدل سازی کمی در این قلمرو نوظهور آشکار است. با توجه به این کاستی ها، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تعیین زمینه ی فرایند دانش آفرینی در نظام آموزش عالی به منظور ارائه مدل مناسب انجام گرفت؛ و تاکیدآن بر توانمندسازی زمینه برای دانش آفرینی به جای مدیریت دانش است. روش پژوهش پیمایشی است؛ مشارکت کنندگان 362 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه ها بودندکه در سطوح مختلف آن و در دو بخش دولتی و خصوصی- دانشگاه آزاد اسلامی- فعالیت می کنند و با استفاده از نمونه گیری طبقه ای در این پژوهش حضور داشتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS شامل روش های آمار توصیفی، تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد زمینه های دانش آفرینی در نظام آموزش عالی عبارتند از: ظرفیت جذب، اکتساب اطلاعات و دانش، یادگیری، یادگیری زدایی، بنیان دانش، مراقبت، همکاری، شبکه سازی، ائتلاف، ترکیب، نوآوری طراحی و حل مساله؛ بر این اساس، مدل زمینه ای فرایند دانش آفرینی در نظام آموزش عالی ارائه شد
بررسی مفهوم نظام مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: عدم شناخت کافی از نظام مدیریت دانش از جمله تعاریف، اجزاء و نیز عوامل موفقیت در آن از عناصر اصلی شکست در پروژه های مدیریت دانش بوده است. این پژوهش درصدد روشن تر ساختن مفهوم نظام مدیریت دانش و مؤلفه های آن است.
روش: در این پژوهش که به روش تحلیل محتوا انجام شد؛ ضمن مروری مفصل بر مفهوم مدیریت دانش، مفهوم نظام مدیریت دانش در 290 مقاله استخراج شده از پایگاه اسکوپوس مورد بررسی قرار گرفت و تعاریف، رویکردها، عناصر و نیز عوامل موفقیت نظام مدیریت دانش شناسایی و دسته بندی شد.
یافته ها: پس از بررسی مقالات مورد مطالعه، پنج موضوع شاخص شناسایی شد که به ترتیب اولویت عبارتند از: عوامل موفقیت نظام مدیریت دانش، مزایای استفاده و به کارگیری آن، اجزاء و عناصر نظام مدیریت دانش، ابزارها و فن آوریهای نظام مدیریت دانش و رویکردها به نظام مدیریت دانش. همچنین مشخص شد که به میزان بسیار زیادی میان مفهوم مدیریت دانش و نظام مدیریت دانش هم پوشانی وجود دارد.
ارزش/اصالت: این مقاله را می توان در زمره نخستین پژوهش هایی قلمداد کرد که به صورت بنیادی به بررسی متون مربوط به مدیریت دانش پرداخته است. از این جهت این مقاله می تواند جبهه پژوهشی جدیدی را در زمینه مدیریت دانش ایجاد نماید.
ارائه الگویی برای سنجش عوامل انگیزشی درونی و بیرونی مؤثر در تمایل کارکنان به تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل انگیزشی مؤثر بر تمایل کارکنان به تسهیم دانش پرداخته و تأثیر عوامل انگیزشی درونی و بیرونی بر نگرش نسبت به تسهیم دانش و تمایل به تسهیم دانش صریح و ضمنی را مورد بررسی قرار می دهد. همچنین، از معتبرترین الگوهای پیش بینی رفتار به نام مدل رفتار برنامه ریزی شده به عنوان چارچوب نظری استفاده می گردد. بدین منظور، تحقیق در دو مرحله انجام می گیرد. ابتدا، با توجه به ادبیات موضوع و مصاحبه اکتشافی، عوامل شناسایی و در مرحله بعد تأثیر هر یک از عوامل در قالب مدل معادلات ساختاری بررسی می گردد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق، کارکنان شاغل در واحدهای ستادی «شهرداری تهران» هستند که تعداد آن ها در زمان انجام تحقیق، 2230 نفر بود. روش نمونه گیری، خوشه ای است و حجم نمونه بر اساس جامعه و با استفاده از فرمول تعیین حجم «کوکران» 328 نفر تعیین گردید. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها ضریب آلفای «کرونباخ» برابر 824/0 محاسبه گردید که حاکی از پایایی در سطح مطلوب می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شده است. در نهایت، الگوی ارائه شده تأیید گردید. نتایج نشان داد که عوامل انگیزشی بیرونی و درونی بر نگرش نسبت به تسهیم دانش تأثیر داشته و نگرش نسبت به تسهیم دانش بر تمایل به تسهیم دانش صریح و ضمنی در بین کارکنان «شهرداری تهران» تأثیر دارد. همچنین، عوامل انگیزشی بیرونیبر تمایل به تسهیم دانش ضمنی و عوامل انگیزشی درونی بر تمایل به تسهیم دانش صریح تأثیر دارد. عوامل انگیزشی بیرونی بر تمایل به تسهیم دانش صریح و عوامل انگیزشی درونی بر تمایل به تسهیم دانش ضمنی از طریق نگرش تأثیر دارند و در نهایت، تمایل به تسهیم دانش ضمنی بر تمایل به تسهیم دانش صریح در «شهرداری تهران» تأثیر دارد
چارچوبی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح درصنایع" مورد مطالعه صنعت خودروسازی پارس"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
65 - 99
حوزه های تخصصی:
امروزه صنایع خودرو سازی برای بکارگیری مدیریت دانش ،به دستاوردهای علمی روی آورده اند.اما در این فرایند با کاستی هایی روبرو هستند که از جمله آنها می توان به عدم توجه به تجربیات کاری و مهارتهای افراد با تجربه است،.هدف اصلی این تحقیق تعیین چارچوبی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار می باشد .روش پژوهش حاضرازنظرهدف کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آودی اطلاعات از نوع پیمایشی می باشد . بدین منظور پس از مرور ادبیات و تحلیل شکاف مطالعاتی، با استفاده از روش دلفی و نظرسنجی از خبرگان به شناسایی ابعاد ممکن در دانش ضمنی پرداخته شده است. جامعه آماری ترکیبی از خبرگان دانشگاهی و صنعت خودرو سازی بود و نمونه گیری از روش قضاوتی انجام شد ، حجم نمونه شامل 30 نفر از اساتید علمی و متخصصان بود. پرسشنامه بادرج ۴بعد و ۳۰ سنجه استخراج و از یک طیف لیکرت با مقیاس ۵ گانه از تاثیر کم تا زیاد در دو مرحله توزیع گردید ودر مرحله اول تمامی ابعاد که مبتنی بر ادبیات و مبانی نظری تحقیق بود بر اساس میانگین بدست آمده رتبه بندی شدند و اتفاق نظر میان اعضای پنل حاصل شد و در مرحله دوم دلفی نیزضریب توافق همانندمرحله اول میان اعضا پنل بوجودآمد و نظر سنجی با توجه به اشباع نظری متوقف شد.یافته های تحقیق نشان می دهد که از نظر خبرگان چهار بعد سازمانی ، برنامه ریزی وشروع پروژه ،تسخیر و مدلسازی دانش ضمنی ، و مستند سازی دانش صریح را میتوان بعنوان چارچوب تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح نام برد.
تحلیل الگوی دانش ضمنی و بررسی پیامدهای آن در آموزش پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در آموزش پزشکی بر نقش انحصاری دانش صریح تاکید شده و دانش ضمنی به حوزه تفکر غیرحرفه ای غیرعقلانی حتی رازآمیز رانده شده است. مساله این است که چرا پزشکان و سیاست گذاران حوزه سلامت و پزشکی بر اساس سنتی دیرپا، مولفه های دانش ضمنی را امری ناخوشایند و نا آشنا می پندارند که از نظر آن ها بر خلاف تفکر صریح، مفاهیم این نوع دانش مبهم غیرمشخص یا مغشوش به نظر می آید. روش ها: رویکرد حاکم بر این تحقیق کیفی است .در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی بهره گرفته شده است که هدف از آن تبیین مفهوم آموزش در پزشکی از دریچه دانش ضمنی است. در این روش مفاهیم به کار گرفته شده در یک ساختار بندی جدید مورد تحلیل و واکاوی مجدد مفهومی قرار می گیرند. یافته ها: ارزیابی مدلی جایگزین درباره تشخیص بالینی دارای الزامات و پیامدهای مهمی در عرصه آموزش پزشکی است. در این پژوهش با نشان دادن نقاط ضعف مدل مرسوم در آموزش پزشکی مبتنی بر دانش صریح که در آن جایگاهی برای دانش ضمنی پزشکان در نظر گرفته نشده است، با تحلیل مولفه های دانش ضمنی شامل مشاهده، کارآموزی و روایت؛ ارائه مدلی جایگزین با عنوان مدل آموزش ضمنی در پزشکی مطرح شده است. نتیجه گیری: مدل آموزش ضمنی شیوه مناسبی برای اصلاح رویکردهای تقلیل گرایانه و کمی در پزشکی است. این نوع نگرش حاصل از دانش ضمنی باید انگیزه ها، عقاید، تمایلات و ارتباطات فردی را به عنوان شالوده های اصلی و ضمنی در نظام آموزش پزشکی مورد لحاظ قرار دهد.
تحلیل نسبت دانش ضمنی با دانش صریح(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
151 - 176
حوزه های تخصصی:
مایکل پولانی برای نخستین بار میان دانش ضمنی و دانش صریح تمایز قائل شد. به عقیده او دانش ضمنی بنیان اصلی دانش است. شعار معروف پولانی این است: ما بیش از آنچه بر زبان می آوریم، می دانیم. هدف این مقاله بررسی و تحلیل مؤلفه های اصلی شکل دهنده دانش ضمنی در نسبت آن با دانش صریح است. روش پژوهش حاضر تحلیل مفهومی و زبان عادی از منظر فلسفه تحلیلی است. این مقاله ابتدا رویکرد و نقدهای وارده بر دو ویژگی اصلی بیان نشدنی بودن و عدم قاعده مندی دانش ضمنی را بررسی کرده، نتیجه می گیرد با اعتقاد به شدت و ضعف در میزان دانش ضمنی می توان این دانش را نیز به سخن گفتن واداشت و در قالب قواعدی خاص با دیگران به اشتراک گذاشت. بنابراین تنها دانش ضمنی شدید و رادیکال است که نمی توان آن را بیان و در قالب قواعد مدون کرد.
اثر بخشی مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجو معلمان زن
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۶)
115 - 139
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای بررسی اثربخشی مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجو معلمان زن انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بوده و مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (نسخه فارسی) به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گرفت. برای اجرا 30 نفر از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل گمارده شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه آموزش گروهی مهارت های معنوی/ مذهبی ارائه و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار 18spss تحلیل شد. یافته ها نشان داد با کنترل نمره پیش آزمون در سطح معنی داری (05/0 P>) بین نمرات کیفیت زندگی دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته و مداخله معنوی/ مذهبی بر کیفیت زندگی دانشجومعلمان اثر بخش بوده است. در بین خرده مقیاس های کیفیت زندگی نیز نمرات سلامت جسمانی و سلامت روانی دو گروه تفاوت معنی دار داشته و می توان نتیجه گرفت مداخله معنوی/ مذهبی بر سلامت جسمانی و روانی دانشجومعلمان زن اثر بخش بوده است. در دو حیطه روابط اجتماعی و محیط زندگی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
تأثیر آموزش راهبردهای شناختی برکاهش اختلال یادگیری ریاضی در دانش آموزان پسر پایه ی دوم و سوم
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۸)
115 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی بر اختلالات یادگیری (ریاضی) در دانش آموزان دبستانی بوده است. پژوهش حاضر یک مطالعه ی تجربی با پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مدارس ابتدایی شهرستان سقز بود. 30 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 80 دقیقه ای آموزش راهبردهای شناختی را دریافت کردند. گردآوری داده ها به کمک مقیاس ریاضیات ایران کی مت بود. برای نشان دادن تفاوت گروه ها، ابتدا میانگین و انحراف معیار گروه های آزمایش و گواه محاسبه شد و سپس از تحلیل کوواریانس برای تحلیل نهایی داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی بر بهبود اختلال ریاضی و به طور کلی اختلال یادگیری این دانش آموزان مؤثر است.
سیستم مدیریت الکترونیکی اسناد، ابزار مدیریت دانش صریح
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۸ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
21 - 30
حوزه های تخصصی:
نتیجه اندیشه ها، فعالیت ها و اقدامات انجام شده در هر سازمان به صورت اسناد و مدارک و با صرف وقت و هزینه های فراوان فراهم می آیند. این اسناد و مدارک حاوی اطلاعات و تجربیات گرانبهایی است که در تعالی اهداف سازمانی نقش مهمی دارند و یکی از ابزارهای مهم مدیریت در تهیه برنامه ها و تصمیم گیری ها محسوب می شوند. بنابراین نگهداری و مدیریت صحیح آنها از دغدغه های اصلی هر سازمان به شمار می آید. در این مقاله، پس از بررسی ادبیات مدیریت دانش، اهمیت کدبندی و ذخیره دانش در سازمان ها تشریح شده و سپس با مطالعه سیستمهای مدیریت دانش، سیستم های مدیریت اسناد بعنوان بخشی از سیستم مدیریت دانش در سازمان که وظیفه اکتساب، سازماندهی و اشتراک دانش در سازمان را بر عهده دارند، معرفی می شود. در ادامه به تشریح روشی گام به گام جهت طراحی و پیاده سازی سیستم مدیریت الکترونیکی اسناد در سازمان ها پرداخته خواهد شد. از ویژگی های روش پیشنهادی می توان به طبقه بندی اسناد بر اساس ساختارهای درختی متفاوت مانند ساختار سازمانی، نوع اسناد و ماهیت پروژه ها اشاره نمود. همچنین در روش پیشنهادی الگویی کارآمد جهت کد گذاری اسناد فنی ارائه گردیده است. نتایج حاصل از پیاده سازی شیوه معرفی شده در معاونت مهندسی و توسعه شرکت آب و فاضلاب استان البرز حکایت از کارایی این روش دارد.
ارزشیابی و آسیب شناسی مدیریت دانش در مؤسسات آموزش عالی (مطالعه موردی: دانشکده مدیریت دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۵
9 - 32
حوزه های تخصصی:
امروزه علاوه بر سازمان های تجاری، مؤسسات آموزشی و دانشگاه ها نیز به نظم و هماهنگی یکپارچه ای برای مطالعه، تحقیق و یادگیری سرمایه های دانش نیاز دارند. مؤسسات آموزشی موفق آنهایی هستند که بتوانند به طور مداوم دانش جدید تولید کرده و آن را به طور گسترده در سرتاسر سازمان منتشر کنند. محیط آموزشی امروزی با تغییرات و تقاضای زیادی روبرو می باشد در نتیجه بکارگیری روشی برای ایجاد دانش و پیاده سازی آن در این مؤسسات به منظور تحقق اهداف آموزشی و دستیابی به حداکثر منافع، ضروری می باشد. لذا هدف از این تحقیق، بررسی و ارزیابی مدیریت دانش در مؤسسات آموزشی می باشد. این تحقیق که از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی می باشد، وضعیت مدیریت دانش را در دانشکده های مدیریت سه دانشگاه مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری این تحقیق شامل اعضای هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و یزد است. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Excel انجام گرفته است. نتایج نشان داد که وضعیت مدیریت دانش در هر سه دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تربیت مدرس و یزد نامطلوب می باشد و فقط وضعیت بعضی از مؤلفه ها در آنها مطلوب است.