پژوهشنامه کتابداری و اطلاع رسانی
پژوهشنامه کتابداری و اطلاع رسانی سال نهم پاییز و زمستان 1398 شماره 2 (پیاپی 18) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرورش و توسعه اخلاق پژوهش در فارغ التحصیلان دانشگاهی از اهمیت وافری در نظام های آموزش عالی کشورهای پیشرو و اسناد فرادست دانشگاه های ایران به شمار می رود. هدف پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر رعایت، تعیین اهمیت و سهم عوامل اثرگذار بر رعایت اخلاق پژوهش در میان دانشجویان گروه های مختلف تحصیلی بود. روش شناسی : از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 95 1394 بود. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران تعیین و به شیوه روش نمونه گیری سهمیه ای 400 نفر تعیین گردید. یافته ها: از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته که به منظور سنجش میزان رعایت اخلاق پژوهش و تعیین عوامل مؤثر بر آن طراحی و تدوین شده بود؛ جمع آوری گردید. برای پاسخ دهی به سؤالات پژوهش از آزمون های رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتیجه گیری: از میان متغیرهای مؤثر تنها دو مؤلفه محدودیت زمانی و فشارهای محیطی، قابلیت پیش بینی رعایت اخلاق پژوهش را دارند. نتایج آزمون ها نشان داد که بین گروه های تحصیلی تفاوت معناداری در رعایت اخلاق پژوهش وجود دارد. میانگین رعایت اخلاق پژوهش در گروه علوم دامی کشاورزی از سایر گروه ها بیشتر بود، سپس رعایت اخلاق پژوهش به ترتیب در گروه های علوم پایه و علوم انسانی و در نهایت در گروه فنی مهندسی دیده شد. با توجه به تأثیر پژوهش در سرنوشت جامعه، سوگیری اخلاق در پژوهش می تواند مبدأ شکل گیری رفتارهای غیراخلاقی عمده تری گردد؛ بنابراین بهتر است با شناخت سایر عوامل، در جهت بهبود رعایت اخلاق پژوهش در دانشگاه ها مبادرت شود.
الگوی پارادایمی تسهیم دانش ضمنی در دانشگاه های ایران: از دیدگاه متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دانش ضمنی یا دانش تلویحی به دانشی اشاره دارد که در پی تجربه ها، مهارت ها، و دانایی های شخصی، در اذهان مردم جوامع پدید می آید، و فرموله کردن آن بسیار مشکل است و نمی توان آن را توضیح داد یا به دیگران انتقال داد. هدف از این پژوهش ارائه الگوی پارادایمی تسهیم دانش ضمنی در دانشگاه های ایران: از دیدگاه متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد گراندد تئوری می باشد. روش شناسی: رویکرد تحقیق حاضر از نوع کیفی است که با روش گراندد تئوری انجام شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی که در زمینه مدیریت دانش خبره هستند به روش گلوله برف (ارجاع زنجیره ای) انتخاب شده اند. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه عمیق و باز است. در این مطالعه از 12 نفر مصاحبه انجام شد. یافته ها: نشان داد تسهیم دانش ضمنی می تواند بر خلاقیت و نوآوری، قوام و استحکام تیم، افزایش اعتماد به نفس در کار کارکنان، کسب مهارت های فنی و تخصصی، آینده نگری، شناسایی دقیق نقاط قوت و ضعف خود و سازمان، کسب مزیت رقابتی پایدار، افزایش بهره وری و کاهش هزینه، شناسایی دقیق نیازمندی های سازمان، کیفیت در تصمیم گیری و وفاداری به سازمان بر کارکنان مؤثر باشد. نتیجه گیری: مهم ترین عامل در ایجاد تسهیم دانش ضمنی، آگاهی مدیران دانشگاه ها از اهمیت دانش در فرآیند کاری کارکنان و همچنین نهادینه نمودن فرهنگ تسهیم دانش با استفاده از محرک های انگیزشی است با توجه به مؤلفه های شناسایی شده، الگوی نظری ارائه شد. در این الگو، کلیه مؤلفه های مؤثر در تسهیم دانش در دانشگاه ها مدنظر قرار گرفت. الگوی ارائه شده می تواند به عنوان راهنمای جامعی برای کلیه دانشگاه ها در کشور استفاده شود.
شناسایی نقش کتابخانه های عمومی در راستای ارتقای امنیت اجتماعی با فراهم آوری منابع و خدمات از دیدگاه خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به گسترش خشونت و جرم و جنایت در جامعه با وجود اعمال روش های کیفری، به نظر می رسد که روش های پیشگیرانه بیشتر از روش های کیفری می تواند بر کاهش ارتکاب جرم اثر بگذارد و به این ترتیب است که پای نهادهای اجتماعی و فرهنگی مانند کتابخانه های عمومی به میان می آید. به این منظور در این مطالعه به شناسایی نقش کتابخانه های عمومی در کاهش ارتکاب جرم و افزایش امنیت اجتماعی پرداخته می شود. روش شناسی: رویکرد مورد استفاده در این نوع پژوهش کیفی است و روش مورد استفاده در آن تکنیک دلفی می باشد. جامعه پژوهش شامل متخصصین کتابداری و افراد شاغل در نهادهایی است که به نحوی با مبحث پیشگیری از جرم و امنیت اجتماعی در ارتباط می باشند. نمونه گیری به صورت قضاوتی یا هدف دار انجام شد و 50 نمونه در مرحله اول مطالعه شرکت کردند. جمع آوری داده ها با استفاده از روش دلفی در دو مرحله انجام گردید. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS با محاسبه آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، اعضای پانل دلفی در مجموع 32 عامل را به عنوان عوامل مهم و تأثیرگذار بر امنیت اجتماعی توسط کتابخانه های عمومی تشخیص دادند. این عوامل به هفت دسته تقسیم شده اند که شامل شناسایی نیازهای آموزشی، تهیه مواد و منابع آموزشی، خدمات سیار، ترویج خواندن، غنی سازی اوقات فراغت، فعالیت های اجتماعی و فرهنگی، و امنیت و سرمایه اجتماعی بوده اند. نتیجه گیری: یافته ها نشان دهنده اهمیت نقش کتابخانه های عمومی در کاهش جرم و جنایت و افزایش امنیت اجتماعی می باشد. از یافته های این پژوهش، که برای نخستین بار در ایران اجرا شده است، جهت برنامه ریزی برای کتابخانه های عمومی در راستای ارتقای امنیت اجتماعی می توان استفاده نمود.
اولویت بندی و امکان سنجی خدمات قابل ارائه در کتابخانه های عمومی شهر مشهد در جهت کاهش آسیب اجتماعی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : کتابخانه های عمومی به عنوان یک قدرت اجتماعی می توانند در رفع مشکلات و آسیب های فردی و اجتماعی ایفای نقش کنند. از سویی، بر طبق آمارها، طلاق یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی در ایران و به ویژه در استان خراسان رضوی است. بنابراین هدف از این پژوهش، اولویت بندی و امکان سنجی خدمات قابل ارائه در کتابخانه های عمومی شهر مشهد در جهت کاهش آسیب اجتماعی طلاق است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته بود. در این پژوهش دو جامعه آماری وجود داشت. جامعه اول، صاحب نظران (شامل دانشجویان دکترا و اعضای هیأت علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، روان شناسی (حوزه مشاوره خانواده) و جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد) و جامعه دوم، کتابداران و کارکنان ستادی در دو اداره کتابخانه های عمومی استان خراسان رضوی و شهرستان مشهد بودند. حجم نمونه جامعه اول، 30 نفر و حجم نمونه جامعه دوم، 86 نفر به دست آمد که اعضای نمونه هر دو جامعه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش های آماری مورد استفاده، آزمون فریدمن و آزمون تی تک نمونه بود. یافته ها : از دیدگاه صاحب نظران، میان اولویت ارائه خدمات (به منظور کاهش طلاق) در 5 مقوله خدمات آموزشی، اطلاع رسانی، مشاوره ای، مرتبط با منابع و جنبی تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که خدمات آموزشی بالاترین و خدمات اطلاع رسانی در پایین ترین اولویت قرار گرفت. در بررسی جزئی تر، خدمات دارای بالاترین اولویت بدین شرح بود: برگزاری کلاس های آموزش مهارت های زندگی؛ آگاهی رسانی به خانواده ها از طریق شبکه اجتماعی به منظور توانمندسازی خانواده و کسب مهارت های زندگی؛ حضور مشاور خانواده/روانشناس در کتابخانه به منظور مشاوره و کمک به زوجین؛ ارائه منابع دیداری و شنیداری مرتبط با حوزه خانواده؛ برگزاری جلسات کتاب خوانی با حضور زوجین علاقه مند در رابطه با مسائل خانواده. از دیدگاه کتابداران و کارکنان ستادی، امکان ارائه خدمات آموزشی، اطلاع رسانی، مشاوره ای، مرتبط با منابع، و جنبی با حد مطلوب آن تفاوت معناداری داشت و کمتر از حد مطلوب بود. نتیجه گیری: این پژوهش خدمات دارای اولویت از نظر صاحب نظران که می توانند در کاهش طلاق اثرگذار باشند را مشخص نمود. همچنین نشان داد که امکان ارائه این خدمات در کتابخانه های عمومی شهر مشهد از حد مطلوب کمتر بود. از این رو، نتایج این پژوهش می تواند منجر به آگاهی مدیران و مسئولان نهاد کتابخانه های عمومی کشور نسبت به اولویت و امکان ارائه خدمات اثرگذار کتابخانه های عمومی در جهت کاهش طلاق گردد تا بتوانند برنامه ریزی لازم جهت ارائه این خدمات در کتابخانه های عمومی را انجام دهند و به کاهش مشکلات زناشویی و به تبع آن به کاهش طلاق در جامعه کمک نمایند.
مؤلفه ها و شاخص های مؤثر بر ارتقای مهارت های سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی ایران؛ مطالعه دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : کتابخانه های عمومی به عنوان یکی از مجاری مهم و پرکاربردِ ارائه اطلاعات نقش مشارکتیِ قابل توجهی در آموزش و ارتقای مهارت های سواد اطلاعاتی کاربران دارند. هدف این مقاله، تعیین مؤلفه ها و شاخص های مؤثر بر ارتقای مهارت های سواد اطلاعاتی در بافت کتابخانه های عمومی کشور با در نظر داشتن خلأ مهارتی جامعه مخاطب و همچنین فقدان برنامه ریزی های منسجم و اجرای مستمر آموزش های مهارت های سواد اطلاعاتی، در بافت مذکور است. روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و رویکرد آن آمیخته است. داده های پژوهش با تحلیل محتوای چارچوب های سواد اطلاعاتی و برگزاری سه دور پنل دلفی خبرگان سواد اطلاعاتی گردآوری، شده است. جامعه پژوهش، در بخش جامعه اسنادی متشکل از چهار چارچوب سواد اطلاعاتی و در بخش جامعه انسانی متشکل از 11 نفر از خبرگان در دور اول و 10 نفر در دورهای دوم و سوم بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری و نرم افزار مکس کیودی ای استفاده شد. یافته ها: نتایج پنل دلفی، با 48 شاخص و هفت مؤلفه اصلی به این ترتیب حاصل آمد: «مهارت های درک و تشخیص نیاز اطلاعاتی»، «مهارت های دسترسی به اطلاعات»، «مهارت های ارزیابی اطلاعات»، «مهارت های استفاده از اطلاعات»، «مهارت های ترکیب اطلاعات»، «مهارت های اشاعه اطلاعات» و مهارت های «فراسواد». مؤلفه «فراسواد» یکی از مهم ترین مؤلفه های حاصل از پژوهش حاضر با کسب 18 شاخص، یکی از وجوه اصلی و تمایز مؤلفه های برآمده از نتایج این پژوهش با چارچوب ها و مدل های پیشین سواد اطلاعاتی برای کتابخانه های عمومی است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه، ضمن رفع خلأهای موجود و ارتقای مهارت های سواد اطلاعاتیِ جامعه مخاطب می تواند با جریان سازی علمی مناسب در پر کردن شکاف های پژوهشی در حوزه سواد اطلاعاتی در بافت کتابخانه های عمومی کشور، نیز مؤثر واقع شود.
طراحی و آزمون مدل رابطه علّی سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون مدل رابطه علّی سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز است. روش شناسی: روش انجام پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مدل معادلات ساختاری (SEM) است که یک روش چند متغیری می باشد. پژوهش های زیادی در ارتباط با متغیرهای پژوهش حاضر انجام شده است که نشان دادند بین متغیرها رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. با توجه به مباحث نظری و نتایج پیشینه ها مدل پیشنهادی پژوهش ارائه شده است. در طراحی مدل پیشنهادی پژوهش، سواد اطلاعاتی متغیر مستقل، خودکارآمدی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی و تفکر انتقادی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. در این پژوهش چهار فرضیه مربوط به اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیر سواد اطلاعاتی بر تفکر انتقادی در نظر گرفته شد. یافته ها: مقادیر شاخص های برازندگی مربوط به الگوی پیشنهادی پژوهش حاکی از آن است که اکثر شاخص های برازندگی در مدل پژوهش در حد مطلوب و تا حدودی زیادی قابل قبول است. در رابطه با فرضیه های مربوط به اثر مستقیم، یافته ها نشان داد که سواد اطلاعاتی اثر مستقیم و مثبت بر خودکارآمدی تحصیلی و همچنین تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز دارد. همچنین، در خصوص فرضیه های غیرمستقیم، یافته ها نشان داد که سواد اطلاعاتی از طریق خودکارآمدی تحصیلی اثر غیرمستقیم مثبت بر تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد برازش مدل پیشنهادی در حد مطلوب و قابل قبولی وجود دارد و تمامی فرضیه های پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های این پژوهش، می توان استدلال کرد که مهارت های سواد اطلاعاتی و یادگیری آن توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی به عنوان کلید یادگیری مادام العمر محسوب می شود که نقش زیادی در بالا بردن خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و افزایش مهارت های تفکر انتقادی این دانشجویان دارد. بنابراین، لازم است مهارت های سواد اطلاعاتی و آموزش آن به دانشجویان، بیشتر مورد توجه مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهی قرار گیرد تا بتوانیم افرادی شایسته و توانمند برای جامعه تربیت کنیم.
تأثیر مؤلفه های سازمانی بر کاربست شبکه های اجتماعی درکتابخانه های دانشگاهی ایران: از وضع موجود تا آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه شبکه های اجتماعی در کتابخانه ها به عنوان یک نمونه جدید و قدرتمندی از ارتباطات میان کتابداران و کاربران به حساب می آید. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر مؤلفه های سازمانی بر کاربست شبکه های اجتماعی در کتابخانه های دانشگاهی ایران در دو وضعیت موجود و آرمانی انجام گرفته است. روش : روش پژوهش پیمایشی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل کتابداران 40 کتابخانه مرکزی دانشگاه های دولتی ایران است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است. نمونه آماری شامل 180 کتابدار است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و برای بررسی معناداری تفاوت ها از آمار استنباطی (آزمون تی جفتی) استفاده شده است. یافته ها: در مؤلفه های سازمانی دو متغیر رشته تحصیلی و رضایت شغلی با میانگین 3/06 بیشترین تأثیر را بر استفاده از شبکه های اجتماعی دارند. در بررسی وضع آرمانی تأثیر مؤلفه سازمانی مؤثر بر استفاده از شبکه های اجتماعی در کتابخانه های دانشگاهی نشان می دهد که برای مؤلفه سازمانی دو متغیر یادگیری سازمانی با میانگین 4/21 و رقابت پذیری سازمانی با میانگین 4/18 بیشترین تأثیر را بر استفاده از شبکه های اجتماعی در کتابخانه های دانشگاهی دارند. در بررسی کلی مشخص شد که تفاوت معناداری بین تأثیر عوامل سازمانی بر استفاده از شبکه های اجتماعی در کتابخانه های دانشگاهی در وضع موجود و آرمانی وجود دارد. نتیجه گیری: بررسی نتایج پژوهش نشان می دهد که میانگین کل میزان تأثیر مؤلفه های سازمانی بر استفاده از شبکه های اجتماعی در کتابخانه های دانشگاهی در وضع موجود 2/93 در حد متوسط و در وضع آرمانی 4/04 در حد بالا قرار دارد. این وضعیت نشان می دهد که ظرفیت بسیار مناسبی برای استفاده از شبکه های اجتماعی در کتابخانه ها وجود دارد و در وضعیت کنونی از این ظرفیت بهره برداری نمی شود. ارتقای وضعیت موجود در نهایت می تواند به ارتقای اثربخشی کتابخانه های دانشگاهی بیانجامد.
بررسی رابطه جامعه پذیری سازمانی با عملکرد شغلی کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جامعه پذیری سازمانی به عنوان پذیرش ارزش ها و هنجارهای سازمان و انطباق کارکنان با آن ها نقش مهمی در پیشبرد اهداف سازمانی دارد. پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه جامعه پذیری سازمانی با عملکرد شغلی کتابداران دانشگاهی شهر اصفهان انجام شد. روش شناسی : این پژوهش،کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کتابداران دانشگاه های اصفهان، صنعتی اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و هنر اصفهان (139 نفر) در سال 1397 است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 100 نفر تعیین شد و از سه پرسش نامه جمعیت شناختی محقق ساخته، جامعه پذیری سازمانی تائورمینا (2007) و پرسش نامه عملکرد شغلی پاترسون (1989) به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده شد. از روایی محتوایی برای سنجش روایی و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که در پرسش نامه جامعه پذیری سازمانی 89/0 و در پرسش نامه عملکرد شغلی پاترسون 92/0 حاصل و تأیید شد. یافته ها: مطابق با یافته های آزمون ناپارامتریک اسپیرمن، بین همه ابعاد جامعه پذیری سازمانی شامل آموزش، تفاهم، حمایت همکاران و چشم انداز آینده با ابعاد عملکرد شغلی کتابداران دانشگاهی شهر اصفهان، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بیشترین ارتباط ابعاد جامعه پذیری سازمانی با «رعایت نظم و انضباط در کار» و کمترین ارتباط نیز با «احساس مسئولیت در کار» به دست آمد. یافته های حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه نیز حاکی از آن است که 32درصد از تغییرات در عملکرد شغلی کتابداران دانشگاهی شهر اصفهان به دلیل تأثیر مؤلفه های جامعه پذیری سازمانی و سایر تغییرات مربوط به عوامل دیگر است. نتیجه گیری: با توجه به تأیید رابطه جامعه پذیری سازمانی با عملکرد شغلی، مدیران و مسئولان کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان باید نگرش و دیدگاه خود درباره جامعه پذیری سازمانی را ارتقا دهند و به طور جدی در زمینه ایجاد فرصت های انتقال و الگوهای رفتاری در کتابخانه برنامه ریزی و فرهنگ سازی کنند.
تحلیل گفتمان دیدگاه کودکان درباره عناصر نظریه رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) در داستان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : باتوجه به اهمیت دوران کودکی در آسیب های روانی دوران بزرگسالی و نیز باتوجه به نقش و تأثیر داستان ها در نگرش و رفتار کودکان، هدف این پژوهش، بررسی توانمندی کودکانِ گروه سنی «ب» و «ج» در درک عناصر نظریه REBT در داستان ها است. روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد روان شناسی گفتمان انجام گرفته است که یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است. ازاین رو، این پژوهش در پارادایم تفسیری قرار دارد. ان داده شد یافته ها : تحلیل گفت وگوهای شرکت کنندگان درباره داستان ها نشان داد، اگر آن ها با خواندن مأنوس باشند و هم زمان در فعالیت ها و برنامه های مختلف مرتبط با کتاب و داستان شرکت کنند، می توانند با واژگان و زبانی غنی یعنی بهره گیری از اسم ، صفت، قید، فعل، مَثَل و تشبیه، جمله های استدلالی، لحن و حرکت های صورت و بدن، درک خود را از داستان و عناصر نظریه REBT در داستان ها بازگو کنند. بحث و نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که می توان از نظریه REBT در برنامه های بحث وگفت وگو درباره کتاب و نیز کتاب درمانی بهره گرفت و به کودکان کمک کرد تا تغییر نگرش و رفتارها را با روشی لذت بخش تجربه کنند. کلیدواژه ها : نظریه رفتاردرمانی عقلانی هیجانی، نظریه الیس، REBT، کتاب درمانی، تحول شناختی، کتاب های داستانی، کتاب داستان مناسب، تحلیل گفتمان، روان شناسی گفتمان، تحلیل داستان، گروه سنی «ب» و «ج».
بررسی و تحلیل روابط کتابشناختی اثر به اثر در میان آثار موسیقایی ایرانی بر اساس الگوی ملزومات کارکردی پیشینه های کتابشناختی (اف.آر.بی.آر.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حوزه بازیابی اطلاعات موسیقی نیاز به الگوهای دارد که زمینه برقراری ارتباط عناصر کتابشناختی در آثار مختلف را فراهم نماید. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی وضعیت موجود پیشینه های کتابشناختی آثار موسیقایی ایرانی از نظر روابط کتابشناختی اثر به اثر بر اساس الگوی ملزومات کارکردی پیشینه های کتابشناختی (اف.آر.بی.آر.) است. روش شناسی: رویکرد پژوهش حاضر کمی و از نوع کاربردی است. برای اجرای پژوهش از روش پیمایشی توصیفی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پیشینه های کتابشناختی مواد دیداری و شنیداری حوزه موسیقایی در بازه زمانی 1390 تا 1397 موجود در فهرست پیوسته کتابخانه ملی ایران است که از نظام جامع کتابخانه ملی ایران استخراج شدند. جامعه آماری شامل 1367 پیشینه کتابشناختی برای آثار موسیقایی است. روش گردآوری داده ها شامل مشاهده ساختارمند و روش اسنادی، و ابزار گردآوری داده ها، یک سیاهه وارسی است. بررسی روابط کتابشناختی اصلی و فرعی بین پیشینه ها بر اساس جدول روابط اثر به اثر از گزارش ایفلا، صورت گرفت. یافته ها: نتایج و یافته های پژوهش نشان داد، از مجموع 1367 پیشینه کتابشناختی متعلق به آثار موسیقایی ثبت شده در فهرست کتابخانه ملی متعلق به سال های 1390 تا 1397، 320 نمونه (4/23 درصد) از آثار موسیقایی دارای روابط اثر به اثر بودند. بیشترین فراوانی روابط کتابشناختی اثر به اثر رابطه اقتباسی با 304 نمونه (95 درصد) بوده است و در مرتبه بعدی رابطه متممی با 16 نمونه (5 درصد) قرار دارد. دیگر روابط کتابشناختی اثر به اثر، پیوستی، جانشینی، تغییر شکل، تقلید و خلاصه در میان آثار موسیقایی ایرانی دیده نشد. توزیع انواع فرعی روابط کتابشناختی در جامعه مورد بررسی شامل اقتباس با 301 مورد (06/94 درصد) بیش ترین درصد، و بعد از آن موسیقی متن با 16 مورد (5 درصد)، فانتزی با 2 مورد (62/0 درصد) و واریاسیون با 1 مورد (31/0 درصد) در مراتب بعدی قرار دارند. بقیه انواع روابط فرعی هم مانند روابط اصلی آنها در میان آثار موسیقایی دیده نشد. نتیجه گیری: درصد بالایی از آثار موسیقایی ایرانی ثبت شده در فهرست عمومی پیوسته کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، شامل موسیقی سنتی و دستگاهی بودند که البته در آثاری که به این نحو ساخته شده اند، نمی توان ویژگی های موسیقی جهانی را دنبال کرد. از این رو روابطی مانند، واریاسیون، هارمونیزه، کادنس، اپرانامه و غیره که در گزارش ایفلا برای روابط کتابشناختی اثر به اثر تعریف شده بود در میان این گونه آثار موسیقایی که بر پایه موسیقی دستگاهی ساخته شده است ملاحظه نشد. بیشتر آثار موسیقایی ایرانی به صورت اقتباس از شعر و ترانه ساخته شده اند. توزیع روابط کتابشناختی در میان آثار موسیقایی ایرانی تنها در دو رابطه اقتباسی و متممی برقرار است. روابط فرعی کادنس، اپرانامه، رقص آرایی، واریاسیون، هارمونیزه و فانتزی که مختص آثار موسیقایی است در بیشتر آثار موسیقایی ایرانیِ موجود، وجود ندارد. از این رو، به کارگیری الگوی اف.آر.بی.آر. در روابط کتابشناختی اثر به اثر برای آثار موسیقایی ایرانی با تردید همراه است.
موانع و چالش های اشتراک گذاری داده های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : علیرغم مزایای متعدد اشتراک گذاری داده ها برای پژوهشگران، بسیاری از آنها از اشتراک گذاری داده ها خودداری می کنند. مقاله حاضر به بررسی موانع و چالش های اشتراک گذاری داده ها پرداخته است. روش شناسی : مطالعه حاضر به روش مروری، ادبیات حوزه اشتراک گذاری داده های پژوهشی را در پایگاه های معتبر علمی شامل وب آو ساینس، اسکوپوس، پابمد و همچنین پایگاه های جی استور، پراکوئست و ابسکو و همچنین گوگل اسکالر بدون محدودیت زمانی تا اول جولای 2016 را بررسی کرده است. یافته ها : مهم ترین موانع و چالش های پیش روی اشتراک گذاری داده های پژوهشی به پنج دسته کلی موانع فردی شامل تلاش، زمان و هزینه صرف شده، از دست رفتن فرصت های نشر، سوء تفسیر یا سوء استفاده از داده ها، موانع فرهنگی، رفتاری و انگیزشی شامل کمبود پاداش ها و مشوق های لازم جهت اشتراک گذاری، عدم تقدیر و تشکر مناسب توسط استفاده کنندگان مجدد از داده ها، عدم جبران متقابل از سوی پژوهشگران ثانویه و عدم اعتماد بین پژوهشگران در اشتراک گذاری داده ها، موانع سازمانی شامل عدم حمایت مناسب سازمانی، کمبود منابع مالی و انسانی مناسب، عدم وجود سیاست اشتراک گذاری داده ها توسط سازمان ها یا وجود خط مشی ها و سیاست های سخت گیرانه و موانع مالی و اقتصادی، موانع فنی شامل عدم وجود واسپارگاه های مناسب، عدم استفاده از استانداردهای داده ای و ابرداده ای مناسب و موانع زبانی و کیفیت داده ها و موانع حقوقی و قانونی شامل مالکیت داده ها و حق مؤلف، حساسیت داده ای، دسترسی و حق استفاده از داده ها و همچنین عدم آگاهی از مسائل حقوقی و قانونی مربوطه دسته بندی می شوند. نتیجه گیری : شناسایی موانع و محدودیت های پیش روی اشتراک گذاری داده های پژوهشی می تواند به عنوان چارچوبی جهت ترویج و افزایش اشتراک گذاری داده ها مورد استفاده قرار بگیرد.
بیب فِرِیم: چارچوب کتابشناختی نوین در محیط داده های پیوندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش، معرفی و بررسی مدل بیب فریم [1] به عنوان چارچوب کتابشناختی جدیدی است که به عنوان جایگزین مارک با کاربست بهتر در محیط داده های پیوندی مطرح شده است. روش شناسی: مقاله از نوع مروری - تحلیلی است که کاربری بیب فریم را در توصیف کتابشناختی منابع و معرفی ویژگی های این مدل نوظهور مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته ها: هدف اصلی از معرفی بیب فریم کمک به یافتن مسیر مناسب برای انتقال پیشینه های کتابشناختی در بستر مارک به محیط داده های پیوندی با حفظ تبادل داده ای پایدار و صرفه جویی در هزینه های به اشتراک گذاری و فهرست نویسی است. طرح اساسی و اولیه مدل بیب فریم به عنوان یک راهکار نوآورانه کتابخانه ای برای جایگزینی فهرست نویسی ماشین خوان بوده است. باید توجه داشت که بیب فریم با تمرکز بر روابط داده های کتابشناختی تسهیل گر، بر ایجاد و سازمان دهی داده ها (به جای پیشینه ها) در محیط های داده ای تمرکز دارد. نتیجه گیری: توسعه مدل بیب فریم پاسخی به تأثیر اطلاعات شبکه ای برخط، کارکردهای موتورهای جستجو، نیاز به منظم کردن و یافتن مجموعه های کتابخانه ای و استانداردسازی منابع کتابشناختی برای اتصال به محیط داده های پیوندی است. بررسی سوابق و ساختار بیب فریم نشان می دهد که این مدل، ظرفیت حل مسائل محیط کتابخانه ای را در رویارویی با الگوهای جدید کتابشناختی و محیط وب (نظیر جستجوی دقیق، کنترل مستندات [2] ، رده بندی [3] ، ترابری داده ها [4] و ابهام زدایی) دارد. [1] . BIBFRAME (Bibliographic Framework) [2] . Authority Control [3] . Classification [4] . Data Portability