مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
دانش آفرینی
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانایی از الزامات اساسی فرآیند نوآوری در سازمان محسوب میشود . محرکهای استراتژیک مدیریت دانایی با عواملی همچون نحوه حفظ و توسعه سرمایه ذهنی سازمان ، چگونگی بهبود عملکرد و یادگیری سازمانی و ارتقاء سطح نوآوری مستمر در سازمان سر و کار دارد . ارزش آفرینی و ارزش افزایی برای مشتریان با استفاده از خاصیت اهرمی دانش و با مهمترین کارکرد مدیریت دانایی یعنی دانش آفرینی امکان پذیر خواهد بود . امروزه دانایی به عنوان منبعی استراتژیک ، غیر قابل تقلید ، غیرقابل جایگزین و از همه مهمتر ارزش آفرین (برای مشتریان) ابزاری را در جهت تولید محصولات و خدمات نوآورانه به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار در اختیار سازمانها قرار داده است...
مدیریت دانش، عاملی راهبردی برای توسعة سازمانی
حوزه های تخصصی:
دانش منبعی ارزشمند برای توانمندساختن سازمان ها در جهت نوآوری و رقابت است. این دانش در میان کارکنان و همچنین از طریق حس همجوشی میان آنان به وجود میآید. فرایند مدیریت دانش شامل خلق دانش، ارزشیابی دانش، ارائة دانش، توزیع دانش، و کاربرد دانش است. برای تبدیل دانش به یک کالای سرمایه ای، سازمان ها باید در جهت ایجاد تعادل میان فعالیت های مدیریت دانش بکوشند. ولی موانع متعددی برسرراه خلق و بهکارگیری دانش در سازمان ها وجود دارد. وظیفة مدیریت دانش آن است که این موانع را شناسایی، و برای برطرفکردن آن ها چاره اندیشی کند.
دانش آفرینی در دانشگاه ها؛ بررسی نقاط قوت و ضعف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی وضعیت عوامل دانش آفرینی و سیاست های شکل گیری و تقویت آنها در دانشگاه های دولتی استان بوشهر، از دیدگاه اعضای هیئت علمی است. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان بوشهر در سال تحصیلی 92-93 بودند. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روش های توصیفی از روش های استنباطی از جمله آزمون T برای مقایسه میانگین و تحلیل واریانس در قالب نرم افزار SPSS و EVIEWS استفاده شده است. نتایج نشان داد: راهبردهای مربوط به فرهنگ سازمانی و نظام آموزش و توانمندسازی، بر فرایند دانش آفرینی نقش مثبت داشته و در مورد ساختار سازمانی، ارتباط دانشگاه با جامعه و صنعت، نظام جذب نیروی انسانی، مراکز پژوهشی، نقش منفی راهبردهای فعلی بر فرایند دانش آفرینی پذیرفته شده است. همچنین بین دیدگاه آزمودنی ها در خصوص وضعیت مؤلفه های فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، تجهیزات کالبدی، ارتباط با صنعت، ارتباطات علمی و بین المللی مراکز پژوهشی، در دانشگاه های بوشهر تفاوت معنی داری وجود ندارد. فرهنگ سازمانی، نظام آموزش و توانمندسازی و نظام ارزشیابی و جبران خدمات، به ترتیب دارای کمترین نقاط ضعف در میان عوامل دانش آفرینی می باشند.
• نقش سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده بر ظرفیت یادگیری سازمانی و دانش آفرینی کارکنان درمانی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیمارستان ها یکی از پرتعامل ترین سازمان ها هستند. تعاملاتی که می تواند موجب یادگیری و دانش آفرینی نیروی انسانی آن گردد به شرطی که فرهنگ این محیط به سمت سازمان یادگیرنده سمت و سو یابد. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه فکری بر ظرفیت یادگیری سازمانی و دانش آفرینی با در نظر گرفتن نقش میانجی فرهنگ سازمان یادگیرنده در سازمان های درمانی است. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان درمانی بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد شامل 800 نفر می باشد. در این پژوهش از نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد که بر اساس بخش ها و نسبت ها تعداد نمونه هر یک از بخش ها معین شد. حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر در نظر گرفته شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد سرمایه فکری بنتیس (2004)، فرهنگ سازمان یادگیرنده یانگ و همکاران (2004)، پرسشنامه داﻧﺶ آفرینی ﭼﻮی و ﻟی (2002) و ظرفیت یادگیری سازمانی چیوا (2007) استفاده شد. همچنین، به منظور بررسی روابط متغیرها در الگوی مفهومی مدل معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از بالاترین سطح همبستگی (77/0) میان سرمایه فکری با یادگیری سازمانی و کمترین سطح همبستگی (56/0) میان سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده می باشد. همچنین نقش میانجی فرهنگ سازمان یادگیرنده در این پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. سرمایه فکری و فرهنگ سازمان یادگیرنده با فرایندهای دانش آفرینی و ارتقای ظرفیت یادگیری سازمانی رابطه داشته و می توانند نقش تبیین کننده ای را ایفا کنند.
تبیین و ارزیابی الگوی درونداد دانش آفرینی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال پنجم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
197 - 215
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی و اولویت بندی عوامل فردی (به عنوان درونداد) مؤثر بر دانش آفرینی اعضای هیئت علمی در دانشگاه تهران طراحی و اجراشده است. روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی است که در دو بخش کیفی و کمّی صورت پذیرفته است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از متخصصان و صاحب نظران (در زمینه دانش آفرینی در دانشگاه) که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، عوامل فردی مؤثر بر دانش آفرینی اعضای هیئت علمی شناسایی شدند. در بخش کمّی در قالب روش تحقیق توصیفی-پیمایشی، با توجه به عوامل شناسایی شده و از طریق ابزار پرسشنامه محقق ساخته نظرات و دیدگاه های 212 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران در این خصوص گردآوری شد. درنتیجه تحلیل های بخش کیفی عوامل خلاقیت، اخلاق حرفه ای، توانایی مدیریت زمان، انگیزش، یادگیری فردی، مسئولیت های تدریس و مهارت های پایه ای دانش آفرینی به عنوان عوامل فردی مؤثر بر دانش آفرینی در دانشگاه شناسایی شدند. سپس داده های به دست آمده از طریق معادلات ساختاری و حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار SmartPLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پردازش داده ها نشان داد که اولاً الگوی به کار گرفته شده، مدل نظری قوی برای پیش بینی دانش آفرینی در دانشگاه بوده و ثانیاً همه روابط مستقیم میان متغیرهای مدل معنادار بوده است.
عوامل مرتبط با دانش آفرینی در مؤسسات آموزش عالی برخط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی عوامل دانش آفرینی در مؤسسات آموزش عالی برخط بود.این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی اکتشافی انجام شده است. تعداد 14نفر ازخبرگان دانشگاهی و مطلع نسبت به دانش آفرینی و یادگیری الکترونیک به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرارگرفتند. درنهایت برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. در نتیجه ی این مطالعه 16 مؤلفه در چهار بعد عوامل مدیریتی، سازمانی ، فردی وفن آوری شناسایی شد. این عوامل در بعد مدیریتی ؛ عوامل مدیریتی(سبک مدیریت و سلسله مراتب)، نظام توانمند سازی، تفکر سیستمی، تعامل اجتماعی و مشارکت، سیستم های مدیریت یادگیری مجازی در بعد سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، شبکه دانش، مخازن و منابع دانشی در بعد فن آوری؛ محیط یادگیری الکترونیکی، فن آوری شبکه، زیرساخت های فن آوری اطلاعات، ابزار یادگیری الکترونیکی و در بعد فردی؛ حل مسأله، یادگیری فردی، خلاقیت و نوآوری است
دانشگاه پایدار: پیش بایست های دست یابی به آموزش پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش مفهوم های توسعه پایدار و سپس پایداری و گستره ادبیات دانشگاهی و اسناد ملی و بین المللی در مفهوم سازی آن ها و در نقد فرایند توسعه رشدمحور (اقتصادی) که دهه ها بر جوامع بشری در قلمرو ملی و بین المللی حکمفرما بوده است، همگی بیانگر آن است که این الگوواره (پارادایم) واپس گرایانه کنونی، پیامدها و خسارت های اجتماعی و زیست محیطی فراوانی برای اجتماعات بشری پدید آورده است. بخشی گسترده از دشواری های کنونی که بشریت و زیست بوم او با آن دست به گریبان است، برآمده از دانش رشته ای و از هم گسیخته ای به نظر می رسد که به دلیل حاکمیت «گفتمان سودجویانه اقتصادی» و ابزارگرایانه جریان حاکم اقتصادی پدید آمده است. از این رو، در این جستار، نخست مفهوم توسعه پایدار با رویکردی انتقادی بازکاوی و سپس با تکیه بر الگوواره پایداری، مفهوم آموزش پایدار که مفهومی در حال تحول است با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران دانشگاهی بازکاوی و بازاندیشی شد. بر پایه یافته های نظری و میدانی این جستار، راه برون رفت از بحران و ناپایداری کنونی و دست یافتن به توازن و پایداری، نخست، نیازمند نقد دانش کنونی و پیامدهای ناشی از عملکرد مبتنی بر آن است و هم هنگام، نیازمند دانش آفرینی نوین بر پایه همکنشی جمعی و با رویکردی بین المللی و فرارشته ای است.
واکاوی تیم های مجازی پژوهشی در نظام آموزش عالی کشور: مطالعه موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش محوری تیم های مجازی پژوهشی در تولید دانش، پژوهش حاضر در پی کاوش چگونگی دانش آفرینی مبتنی بر توسعه تیم های مجازی پژوهشی و روش پژوهش کیفی و مبتنی بر یک مطالعه موردی انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند، با 26 نفر از اعضای هیات علمی فنی و مهندسی با تجربه ی عضویت در تیم های مجازی پژوهشی از سه دانشگاه شیراز، تهران و صنعتی شریف به عنوان سه دانشگاه برتر کشور، مصاحبه انجام گردید. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر دسته بندی و شبکه مضامین سازماندهی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، تیم های مجازی پژوهشی(مضمون فراگیر) دارای اهداف، راهبرد، الزامات، جو منفی مشارکت و کارکرد (مضامین سازماندهنده) هستند که هر یک دارای ابعاد گوناگونی(مضامین پایه) هستند
بازاندیشی درباره یادگیری/ آموزش: درانداختن تغییرات ژرف و دگرگون ساز از رهگذر "اندیشه ورزی نقادانه"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1 - 22
هدف این پژوهش که در بازه زمانی 1399-1400 انجام شده است، پیشنهاد چارچوبی برای اندیشه ورزی نقادانه بوده است که با روش شناسی کیفی انجام شد. برپایه تحلیل درونمایه ادبیات نظری و دستاوردهای زمینه ای برآمده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 26 نفر از اندیشه پرداران دانشگاهی، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند و نیز با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، اصلی ترین ویژگی های شناختی و گرایش درونی اندیشه ورزی نقادانه شناسایی شد. همچنین چارچوب مفهومی اندیشه ورزی نقاد، بسان گذرگاهی برای یادگیری پایدار که در برگیرنده شش نشانگر- بازشناسی مسئله؛ بازکاوی و تفسیر درست پدیده ها؛ استدلال ورزی؛ روشن سازی ابعاد گوناگون مسئله (تبیین)؛ داوری درباره روایی داده ها؛ بازاندیشی نقادانه- بسان ویژگی های شناختی و فراشناختی و نُه نشانگر- گرایش فزاینده به مسئله؛ کنجکاوی؛ گشودگی ذهنی؛ فروتنی؛ اندیشیدن بی باکانه؛ دوری جستن از هرگونه نقد جانبدارانه؛ استقلال اندیشگی؛ انتقادپذیری؛ اخلاق مداری- بسان ویژگی های گرایشی و انگیزشی اندیشه نقادانه، به تصویر کشیده شد. چارچوب پیشنهادی شاید بتواند راه را برای نقادانه اندیشی و نواندیشی درباره یادگیری آینده در سپهر اندیشه ورزی "پایداری" بگشاید.
شناسایی شاخص های دانش آفرینی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 36
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه «دانش»، از منابع سازمانی بسیار مهم محسوب می شود که با خلق شایسته آن، سازمان ها می توانند اطلاعات جدید و مفیدی را یافته و به شیوه های اثربخش تر رسیده و بهره ورتر شوند؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های دانش آفرینی فراجا در مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم انجام شد.روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش، آمیخته (کیفی و کمّی) و از نظر هدف، توسعه ای کاربردی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه دانش آفرینی و مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم بود. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان شامل اعضای هیئت علمی، مدیران و کارشناسان مجرب حوزه پیشگیری انتظامی بود. حجم نمونه تا اشباع نظری، شامل 17 تن بود که در شناسایی عوامل از طریق مصاحبه و تأیید عوامل از طریق فن دلفی، مشارکت داشتند و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی شامل اعضای هیئت علمی، اساتید، کارشناسان، فرماندهان، رؤسا و مدیران صفی و ستادی مرکز بود که بر اساس جدول مورگان، نمونه 186 نفری به صورت تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم طبقات انتخاب شدند. برای اعتبارسنجی مدل نیز از نرم افزارهای SPSS ویراست 26 و SMART PLS ویراست 3/3 استفاده گردید.یافته ها: همه 56 شاخص اولیه متغیر دانش آفرینی مورد تأیید خبرگان قرار گرفتند (05/0>p-مقدار). برای رتبه بندی شاخص های متغیر دانش آفرینی از آزمون فریدمن استفاده شد که طبق نتایج، شاخص «اهمیت گذاردن به عقاید فردی» بالاترین رتبه و شاخص های «ثبت اسنادومدارک و شیوه های انجام کار»، «استفاده از منابع علمی، شبیه سازی رایانه ای و پیش بینی برای تدوین راهبردها» و «ایجاد محیط کاری که به همکاران فرصت یادگیری دانش و مهارت های لازم را بدهد» به ترتیب، رده های دوم تا چهارم اهمیت را به خود اختصاص دادند.نتیجه گیری: با بهبود شاخص های عوامل «تواناساز، تسهیل کننده و خلق دانش» پیشگیری انتظامی نیز بهبود پیدا خواهد کرد. ضمناً این شاخص ها علاوه بر تأثیر مستقیم، به طور غیرمستقیم نیز بر مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم تأثیر می گذارند.
بررسی عوامل کلیدی مؤثر بر مدیریت دانش از دیدگاه دانشکاران آموزشی و سازمانی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۹
141 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، مطالعه فرایند مدیریت دانش با تکیه بر مفروضه های مدل نظری دانش آفرینی نوناکا و همکاران و عوامل کلیدی مؤثر بر تشریک دانش به عنوان اساسی ترین مرحله از فرایند مدیریت دانش است که بر پایه شواهد تجربی به دست آمده از سه گروه مورد بررسی قرار گرفته است. مدیران و معاونین دانشگاه، رئیس و مدیران گروه های آموزشی و اعضای هیأت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی و نیز کلیه کارکنان نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر مشهد به عنوان گروه های مورد مطالعه انتخاب شدند. گردآوری داده ها درباره افراد جامعه مورد مطالعه به شیوه پیمایشی و از طریق شمارش کامل افراد (سرشماری) صورت گرفت. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از سه پرسشنامه محقق ساخته، پرسشنامه مدیریت دانش، پرسشنامه تشریک دانش و مقیاس جو سازمانی استفاده شد. نتایج به دست آمده از مطالعات صورت گرفته حکایت از تأثیرپذیری مدیریت دانش از عوامل فرهنگی دارد. همگرایی رشد فردی و حرف های با حس رقابت جویی و فردگرایی در فرهنگ سازمانی حاکم بر دانشگاه مبین این نتیجه است. به ویژه نقش عوامل فرهنگی در ترغیب افراد به تسهیم و تشریک دانش و در این میان، تقویت روحیه و همبستگی گروهی به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار تشریک دانش از مهمترین یافته های به دست آمده از این مطالعه به شمار می آید
بررسی موانع دانش آفرینی در آموزش عالی از دید اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۸
127 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی موانع دانش آفرینی از دید اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان است. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، همه اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان، شامل 500 نفر بوده است و تعداد نمونه 200 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه (محقق ساخته) است. روایی محتوایی آن از سوی استادان مدیریت دانشگاه اصفهان تأیید شد. در این پژوهش برای مشخص کردن پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 90/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری spss19 در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج نشان داده است؛ 1-میزان موانع فردی، بالاتر از سطح متوسط است. 2- میزان موانع سازمانی، بالاتر از سطح متوسط است.3- میزان موانع فنی، بالاتر از سطح متوسط است.
مدل ساختاری عوامل مرتبط با مدیریت دانایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: در عصر اطلاعات و دانش محور ، مدیریت دانایی یکی از ویژگیهای بارز برای سازمان ها محسوب می شود مدیریت این منبع کمیاب باعث افزایش عملکرد کسب و کار و مو فقیت سازمان در زمان فعلی و آینده می شود مدیریت این منبع نا ملموس بقاء سازمانی را در محیط در حال تغییر بدنبال دارد . اساسی ترین مهارت برای مدیران سازمانهای دانش محور«مدیریت دانایی» است.این مطالعه یک پژوهش آمیخته است جهت بررسی عوامل مرتبط با مدیریت دانایی و مدل ساختاری این عوامل طراحی شده است .روش شناسی پژوهش: در پژوهش حاضر در بخش کیفی ،جامعه آماری شامل خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش بودکه دارای سابقه مدیریت بودندو از طریق نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند و مصاحبه انجام شد . جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران متوسطه مدارس دولتی در شهر تهران میباشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد400 نفر انتخاب شدند اطلاعات مورد نیاز در این بخش از جامعه آماری با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید.. برای تجزیه وتحلیل دادهها در بخش کیفی مولفه های مدیریت دانایی با روش دلفی فازی توسط خبرگان شناسایی و غربالگری شد و با استفاده از روش سوآرا وزن دهی و الویت بندی مولفه ها به ترتیب زیر حاصل شد. و در بخش کمی برای مدل سازی معادلات ساختاری از تحلیل عاملی تاییدی وتی تک نمونه استفاده شدیافته ها: : نیاز به دانایی،دانش آفرینی،سازمان دهی دانش ،ذخیره دانش،تسهیم دانش، عملکرد دانایی محوربحث و نتیجه گیری: مدیریت دانایی از بزرگترین دستاوردهای عصر اطلاعات می باشد لذا در دنیای به سرعت متغیر امروز، انسانها باید توانایی همراهی با تغییرات روز را داشته باشند