مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
زندگی روزمره
حوزه های تخصصی:
شهر یاسوج در منطقه ای قرار دارد که به خاطر طبیعت بکرش عنوان «پایتخت طبیعت ایران» را یافته است. این شهر در زمره ی شهرهایی قرار می گیرد که به دلیل نداشتنِ میراث تاریخی، بیشتر نقش پشتیبانی خدمات به طبیعت گردان و بوم گردانی که به این منطقه می آیند را ایفا می کند، در حالی که در کنار سرمایه ی طبیعی، ویژگی های اجتماعی شهر نیز جاذبه های فرهنگی منحصر به فردی داراست. پارادایم گردشگری خلاق در مقایسه با دیگر پارادایم های گردشگری که بر میراث ملموس و کالبدی شهر متکی هستند، بر زندگی روزمره و تجربه ی فعال و مشارکتی گردشگر و تعامل او با محلی ها تأکید دارد نه بر میراث کالبدی و طبیعی شهر. این پژوهش در پی فهم آن است که با توجه به این که تمرکز گردشگری یاسوج در حال حاضر بر داشته های طبیعی و بوم گردی است، جایگاه الگوی گردشگری خلاق در تجربه ی محلی ها و گردشگران چگونه است؟ این پژوهش به روش تحلیل کیفی محتوای مصاحبه هایی که با 32 نفر از گردشگران یاسوج و شهروندان آن به دست آمده انجام شده است. «شهر- پشتیبان گردشگری»، «شهر – نمایش محصولات فرهنگی» و «شهر- رویداد» سه مضمونی هستند که به عنوان یافته های پژوهش، توصیفگر ضرورت همپیوندی بستر گردشگری خلاق با دیگر سطوح و فرم های سنتی گردشگری در شهر یاسوج است.
تحلیل ضربآهنگ کنش های مغایر با گفتمان رسمی و خوانش فضای عمومی شهری؛ مدل زمینه ای در پل خواجوی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف ژرف کاوی و تبیین پیچیدگی های فضای عمومی شهری چندلایه؛ که متاثر از شکل بندی های اجتماعی جامعه و نقطه آغازین معرفت شناسی فضا در همبستگی با واقعیت اجتماعی می باشد، انجام می پذیرد. پارادایم تحقیق، انتقادی و در چارچوب نظریه ی تولید اجتماعی فضای لوفور، زندگی روزمره را ازطریق تحلیل ضرباهنگ و در پیوند زمان-مکان واکاوی می کند. سؤالات تحقیق درراستای شناسایی مولفه های موثر بر ضرباهنگ رخداد کنش ها و نیز تدوین مدلی زمینه ای با هدف خوانش فضای پل خواجو می باشد. نوآوری پژوهش، توصیف و تبیین بخش پنهان فضای عمومی شهری انتخابی با استفاده از تحلیل ضرباهنگ رخداد کنش های مغایر با گفتمان رسمی جامعه است. با بهره گیری از تئوری زمینه ای، تحلیل سیستماتیک اطلاعات ناشی از برداشت میدانی(مصاحبه های عمیق و مشاهدات وجه عینی رخداد کنش ها صورت گرفته است. نتایج در یک مدل نظری-زمینه ای در 12 مقوله اصلی ارتباط کنش ها با شرایط زمینه ای، علل بروز،عوامل مداخله گر و پیامدها را نشان می دهد: زمینه ها (نظم ایدئولوژی-حکومتی، طبیعی و محیطی)؛ علل (نظم هنجارین و مدیریت پایشی)؛عوامل مداخله گر (تعاملات برنامه ریزی شده، تبادلات فرهنگی و همپیوندی مقوله ها)؛ و پیامدها (پیش بینی-بودن فضا، آگاهی بخشی از مطالبات، کاهش مشروعیت گفتمان رسمی و تصاحب فضا) می باشد. رخداد کنش ها، گزینش زمانی و مکانی داشته و با عضویت در گروه های اجتماعی همراه و هدف آن ها تثبیت فضایی، کسب خودمختاری و مشروعیت در فضا ودارای الگوهای قانون ستیزی-هنجارستیزی، تصاحب فضا، روان پالایی و مطالبات می باشد.
رمان ایرانی و «مطالعات زندگی روزمره»: تفسیر انتفادی رمان «پرنده من» اثر فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
247 - 271
از پدیده های شاخص عرصه ادبیات پس از انقلاب اسلامی ایران، «عمومی شدن نویسندگی زنان» و خلق آثار برگزیده یا «نخبه گرا» توسط آنان به ویژه در محدوده سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶ است. عنصر محوری در بسیاری از این آثار برگزیده، تمرکز ویژه آنان بر مقوله زندگی روزمره است. رمان «پرنده من»، نوشته فریبا وفی، نیز از این خصلت مستثنی نیست. در این اثر به طرز قابل توجهی، چالش ها و دغدغه های شخصیت محوری زن داستان در مواجهه با معضله های زندگی روزمره برجسته شده است و رمان از این حیث، زمینه تحقیق جذابی را برای حیطه «مطالعات زندگی روزمره» فراهم می کند؛ به طوری که میتوان آن را بازتابنده زندگی روزمره برخی از زنان جامعه معاصر ایران قلمداد کرد. در این پژوهش با رجوع به آراء هانری لفور و صورت بندی ریتا فلسکی (مؤلفه-های انضمامی سه گانه «تکرار»، «خانه»، «عادت») زندگی روزمره بازنمایی شده در رمان «پرنده من» را بررسی کرده ایم. «مطالعات زندگی روزمره» با الهام از سنت های نظری مارکسیستی، همچنین به امکان فراتر رفتن سوژه های انسانی از سطح عمومی زندگی روزمره در جوامع معاصر می پردازد. ما نیز در مقاله حاضر، امکان تحقق این جنبه اوتوپیایی را در زندگی روزمره شخصیت های محوری رمان «پرنده من» سنجیده ایم.
سینمای ایران درجستجوی «ابژه غایب»؛ نقد روانکاوانه فیلم سینمایی به همین سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
163 - 182
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد صورت بندی تحلیل روانکاوانه ای از سینمای ایران در دهه هشتاد شمسی است. فیلم های شاخص این دوره در فضایی تولید شده اند که نظرگاه خویش را در بازنمایی زندگی روزمره و اخلاق زیستی طبقه متوسط شهری برساخته اند. ازهمین رو، با انتخاب فیلم سینمایی به همین سادگی (به کارگردانی رضا میرکریمی/ 1386)، به مثابه نمونه ای از این صورت بندی گفتمانی، به تحلیل گونه ای از بازنمایی زیست روزمره طبقه متوسط شهری پرداخته شده است که در این دهه به شکلی از پروبلماتیک فرهنگ ایرانی مبدل گشته اند. این فیلم، از درون روایت خویش، اشاراتی دال بر توجه به ابژه های غایبی دارد که در گوشه و کنارهای زندگی روزمره رسوخ کرده اند و از درونشان دلالت هایی شکل گرفته که مسیر امر روزمره را در جهت امر ناخودآگاه سوژه رهنمون کرده است. این مقاله، با تحلیلی روانکاوانه، قصد آن دارد که به تفسیر و تأویلی از ابژه های غایبی بپردازد که زیست روزمره این سوژه ها را (که اغلب نیز زن اند)، آن گونه که در این فیلم ها بازنمایی شده، برساخت می کند؛ ابژه های غایبی که در برساختن سوژه های خط خورده و ازهم پاشیده نقشی اساسی در زندگی روزمره امروزین بازی می کنند.
کارکرد قدرت بخش زبان در زندگی روزمره زنان (مطالعه استراتژی های زبانی قدرت در زنان طبقه متوسط ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
511 - 539
حوزه های تخصصی:
انسان ها برای پیشبرد زندگی خود استراتژی های زبانی متعددی را به کارمی گیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبه روست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود می شود، بیشتر به چشم می خورد. علاوه بر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، به واسطه خاص تر بودن شرایط اجتماعی و فرهنگی و سرمایه های اندکی که در دست دارند، به طریق اولی به مکانیزم های زبانی مختلف متوسل می شوند تا بتوانند در میدان هایی که سهم آن ها از قدرت ناچیز است، مناسبات قدرت را به نفع خود تغییر دهند. از همین روی هم دنیای زنانه با زبان تعریف می شود و این مقاله قرار است با بررسی کنش های زبانی زنان در بستر زندگی روزمره به کنه زبان زنانه و البته استراتژی های زبانی زنان پی ببرد و با روش کیفی و ترکیبی از مصاحبه گروهی در قالب گروه متمرکز[1]، تجربه زیسته و متونی مثل وبلاگ ها و رمان ها (در حد منابع کمکی) به این پرسش پاسخ دهد که زنان ایرانی در زندگی روزمره شان از چه استراتژی هایی برای اعمال قدرت در مقابل نابرابری ها و رسیدن به حداکثر منافع استفاده می کنند.
عصر مصرف گرایی؛ نقدی بر کتاب مصرف و زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی نوشتار حاضر، نقد و بررسی کتاب «مصرف و زندگی روزمره» نوشته مارک پاترسون، جامعه شناس معاصر امریکایی است که به عنوان یکی از متخصصان حوزه مصرف و جامعه شناسی شناخته می شود. اثر مزبور یکی از متون جذاب و آکادمیک به شمار می رود که با تحقیق درباره آثار مصرف گرایی در زندگی بشر معاصر نگاشته شده است. به عقیده نویسنده اثر، راز بقای نظام سرمایه داری امروزی ایجاد فاصله میان تولید و مصرف و حتی تبدیل انسان ها به موجوداتی مصرف کننده است که غالباً هویت و شخصیت آنان نیز در فرایند بازار و خرید تکوین می یابد. نوشتار حاضر با طرح دیدگاه های پاترسون به عنوان یکی از زمینه های شکل گیری جامعه شناسی مصرف می نگرد و بر این عقیده است که آراء پاترسون، بوردیو و حتی دوسرتو می تواند قوام بخش رشته مستقلی با عنوان جامعه شناسی مصرف در مراکز آکادمیک و محافل علمی باشند. مهم ترین انتقادی که می توان به آراء پاترسون وارد نمود طرح مسأله مقاومت در برابر نظم مصرف گرای امروزی است که با از قضا در زمین مصرف گرایی طراحی شده است. ناقد با واکاوی این طرح، رویکرد متفکران انتقادی و بهره گیری از ظرفیت «هنر» و «هنر انتقادی» را رویکرد مطلوب تری جهت کاستن از آثار نامطلوب مصرف گرایی می داند.
توسعه درک مفهومی اندازه گیری حجم در زندگی روزمره از طریق سیستمهای فعالیت مدل سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵۳
۲۰۸-۱۸۹
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، توسعه درک مفهومی اندازه گیری حجم در زندگی روزمره دانش آموزان بوده است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان کهنوج استان کرمان تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه، 60 دانش آموز دختر از سه پایه هفتم، هشتم و نهم متوسطه اول بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها مشاهده، مصاحبه و بحثهای کلاسی بود. داده های مطالعه طی 9 ماه گردآوری شدند که منابع آنها شامل 2 فعالیت مدل سازی مربوط به مصرف آب بود. روش شناسی پژوهش، مبتنی بر روش شناسی کیفی است که در آن برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل نظریه فعالیت استفاده شده است. از آنجایی که نظریه فعالیت، ساختار فعالیت انسان را در قالب سیستم فعالیت بررسی می کند و مدل سازی ریاضی براساس یک چرخه انجام می شود، از این رو، با تلفیق سیستم فعالیتِ نظریه فعالیت و چرخه مدل سازی، سیستم فعالیتِ مدل سازی تعریف شده که از آن به منزله ابزار تحلیل داده ها استفاده شده است. در سیستمهای فعالیت از دو عنصر تنش(فشار، نگرانی، چالش یا اختلافی که برای دانش آموزان ایجاد می شود) و اصلاح آن برای توسعه درک مفهومی استفاده شد. از تحلیل داده های مطالعه، دو تنش که یکی مربوط به درک رابطه حجم استوانه و یکی مربوط به گزارش میزان مصرف آب است به دست آمد. دانش آموزان از طریق فرایند مدل سازی و با راهنمایی معلم، توانستند تنشهای به وجود آمده را اصلاح کنند و اندازه گیری حجم را در فعالیتهای زندگی روزمره خود توسعه دهند. این مطالعه نشان داد که مدل سازی ریاضی ابزاری مناسب برای برنامه درسی تلفیقی است که می توان از ظرفیت بالای آن برای توسعه مفاهیم ریاضی بهره برد.
تحلیل جامعه شناختی قهرمان پروری در تعاملات اجتماعی به مثابه تمارض اجتماعی؛ مطالعه موردی فیلم «قهرمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
79 - 106
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف اصلی کشف و افشای مضامین پنهان و آشکار تمارض اجتماعی در عمل شخصیت های فیلم «قهرمان»، اثر اصغر فرهادی، انجام شده است. ازآنجاکه، به نظر برخی منتقدان و متفکران، محتوا و مضامین سینمای ایران با مسائل و رویدادهای روز جامعه پیوند عمیقی دارد، این پژوهش، همچنین، مداقه ای است بر تعاملات اجتماعی و تحلیل زندگی روزمره در ایران معاصر. پژوهش حاضر به روش کیفی و با فن تحلیل محتوا انجام شده است. در این مقاله درصدد آن هستیم که دریابیم: «ما چه نیازی به برساختن قهرمان داریم؟» و «پدیده های تمارض اجتماعی و قهرمان پروری در زندگی روزمره چه ارتباطی با همدیگر دارند؟»؛ برپایه یافته های این پژوهش، پدیده هایی مانند تمارض اجتماعی و قهرمان پروری در زندگی روزمره، در رابطه متقابل و دیالکتیکِ کوشش و ناکامی، ناکارآمدی نهادهای اجتماعی و سیاسی، کیش فردیت، اخلاق گرایی ایدئولوژیک، ناامنی هستی شناختی و کاهش سرمایه اجتماعی، به تولید و بازتولید یکدیگر می پردازند و شاید تمارض اجتماعی و قهرمان پروری به مثابه راهبردهایی برای بقا، به ویژه بقای آبرو و مقبولیت اجتماعی در تعاملات و زندگی روزمره، آخرین نوع از کنش های اجتماعی و ابتکار عمل برای حفاظت از خود و جامعه باشند.
دین در زندگی روزمره ایرانیان: از مشروطه تا دوران حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دین نقش مهمی در زندگی روزمره و فرهنگ مردم داشته است. به عبارت دیگر، دین راه و شیوه زندگی را به پیروانش می آموزد و پیروان با رعایت دستورالعمل های آن مرزهای هویتی و گروهی خود را از دیگر گروه ها مشخص می سازند. مقاله حاضر، با هدف بررسی اهمیت و نقش ارزش های دینی در زندگی روزمره و سبک زندگی ایرانیان از زمان انقلاب مشروطه تاکنون نگاشته شده است. روش و داده ها: در پژوهش حاضر برای بررسی نقش دین در زندگی روزمره مردم، رویکرد تاریخ فرهنگی به کار گرفته شده است. براساس این رویکرد، به مطالعه سفرنامه ها، خاطرات افراد و مدارک به جامانده از زمان مشروطه تا دوران حاضر پرداخته شد. یافته ها: در مقاطعی از سلسله های قاجار و پهلوی، با وجود اعمال سیاست هایی از بالا، دین همواره در زیست-جهان مردم در حوزه های پوشش، تغذیه، باور به نذر و شفای بیماران نقش داشته است. در دهه های اخیر، حضور دین در برخی از عرصه های زیست-جهان مردم کمرنگ تر شده است. بحث و نتیجه گیری: جامعه با عرفی شدن زندگی روزمره و کاهش نقش برخی از احکام و اعتقادات دینی در سبک زندگی مردم و به ویژه جوانان مواجه گردیده است. با این وجود، بن مایه های دینی جامعه همچنان نفوذ نیرومندی در میان مردم دارند. به گونه ای که شخصیت های مذهبی (ائمه اطهار) هم چنان برای مردم ارزشمند هستند و مقدسات مورد احترام مردم هستند. پیام اصلی: گرچه نشانه هایی از عرفی شدن در میان مردم مشاهده می شود اما همچنان دین باوری و احترام به مقدسات و ارزش های دینی در میان ایرانیان از نقش و اهمیت بالایی برخوردار است. حضور گسترده مردم در مراسم عزاداری ماه محرم، پیاده روی اربعین، جشن های مذهبی، تمایل به زیارت بقاع متبرکه نشانه هایی از اهمیت احترام به دین در زندگی روزمره و حیات مردم است. دین با تقویت انسجام اجتماعی در میان گروه ها و افراد مختلف، نقشی حیاتی در جامعه ایفا می کند و حفظ ارزش های دینی مشترک در جامعه حائز اهمیت است.
بازتعریف دین در زندگی روزمره ی زنان دانشجو در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
119 - 143
حوزه های تخصصی:
امروزه شاهد تغییرات اساسی در زندگی روزمره و دینداری زنان دانشجو هستیم، که از جمله مصادیق بارز آن عدم تمایل بخشی از زنان جامعه به داشتن حجاب در اماکن عمومی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی بازتعریف دین در تجربه ی زندگی روزمره ی زنان شهر تهران انجام شد. به این منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. نمونه گیری به روش هدفمند و از بین دانشجویان متولد دهه های ۵۰ و ۶۰ دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران انجام گرفت. داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مدل پارادایمی حاصل از مقوله های محوری هم نشان داد که شرایط علی برای پدیده ی بازتعریف دین نقش رسانه ها در تقابل با دین، تجربه های شخصی پرسش برانگیز از دین و نقش آموزش در ایجاد نگرش نوین به دین بود. نتایج به دست آمده تأیید می کند که دین داری در زنان و دختران دستخوش تغییرات زیادی شده که توجه به آن در سیاست گذاری ها ضروری است.
جایگاه و نقش نمادین قلمدان در بستر تاریخ اجتماعی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشیاء و آثار هنری هر دوره می توانند راوی تاریخ و سبک زندگی مردمان آن دوره باشند. ازجمله این اشیاء قلمدان است که کارکرد و جایگاه مهمی در متن زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانیان دوران قاجار داشت. ازاین رو مسئله این پژوهش واکاوی نقش قلمدان در متن زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانیان در عصر قاجار است، اینکه چگونه می توان از طریق بررسی جایگاه و کاربرد قلمدان های لاکی در میان اقشار مختلف جامعه ایران، بخشی از تاریخ و سبک زندگی مردمان آن دوران را روایت کرد. آنچه با کنکاش در گزارش ها و شواهد تاریخی به آن پرداخته می شود. طی دوران قاجار به شکل قابل توجهی سبک زندگی ایرانیان باسواد و صاحب منصب با قلمدان پیوند می خورد. از بعد اجتماعی قلمدان بیش از هر چیز نمایانگر طبقه اجتماعی میرزاها بود. از سوی دیگر قلمدان به شکلی نمادین در سپهر سیاسی قاجار نشانی از شأن و اعتبار و مقام بود؛ جز هدایای سلطنتی نفیس و در بالاترین سطح نشانه صدارت بود؛ اما هرچه به پایان دوران قاجار نزدیک می شویم با تغییر الگوهای فرهنگی و اجتماعی به خصوص تغییرات سبک زندگی، به تدریج این شیء ارزش ها و دلالت های نمادین خودش را از دست داد و به مانند بسیاری اشیای فرهنگی به تاریخ پیوست.
پدیدارشناسی ادراک بانکداری در زندگی روزمره ایرانیان با تمرکز بر مصرف نسل Yو Z(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
21 - 38
حوزه های تخصصی:
رشد جدی فناوری ها و ورود نسل Z به دایره مصرف کنندگان فناوری و در کنار آن تحولات کلانی همچون پاندمی کرونا، بسیاری از صنایع را دچار تغییرات اساسی کرده است. صنعت بانکداری نیز از این تغییرات مصون نبوده و بانکداری نه در معنای سنتی آن، یعنی رفتن به نهادی با شعب متعدد و حضور فیزیکی در آن ها، که در حال تبدیل به بانکداری تماما دیجیتال و بدون شعبه، تحت عنوان نئوبانک، است. به دیگر بیان، در لایه کلان، تغییرات جمعیتی در نظام مصرف و پس از آن کرونا، باعث ایجاد تقاضایی جدی برای خدمات نئوبانک ها شد و در نهایت نئوبانک ها را از لایه کنام به سطح رژیم اجتماعی-فنی رساند؛ به طوریکه از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱، ۹ نئوبانک ایرانی میزبان بیش از ۱۰ میلیون کاربر بوده اند و بخش مهمی از ریشه این گذار و شیوع فناوری جدید در لایه ادراک مصرف کننده قابل تحلیل است. لذا فهم این پدیده از منظر مصرف کننده برای تحلیل گذار بانکداری ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با بررسی تجربه زیسته افراد در استفاده از نئوبانک ها قصد دارد تا به تعریف مناسبی از شیوه بانکداری جدید در بافت زندگی روزمره جامعه ایرانی با تمرکز بر نسل Z و Y دست یابد. لذا با استفاده از روش پدیدارشناسی موستاکاس، پس از انجام مصاحبه های عمیق با ۱۵ نمونه هدفمند، توصیف های ساختاری و بافتاری استخراج شد و در نهایت در قالب ۵ مضمون اصلی در تجربه الگوی مصرف این دو نسل شامل ۱. تجربه کاملا دیجیتال، ۲. تجربه کاربری مینیمال، ۳. تجربه مفید، ۴. تجربه امنیت و اعتماد و ۵. تجربه مصرف پرستیژی به عنوان پیشران های گذار مفصل بندی شد.
شهرت در شبکه های اجتماعی: پژوهشی درباره چرایی و پیامدهای مشهور شدن در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور شبکه های اجتماعی جدید، سازوکارهای شهرت یابی، دستخوش دگرگونی های گسترده ای شده است. امروزه، کاربران به فرصت مشهور شدن از طریق شبکه های اجتماعی دست یافته اند که تا پیش ازاین به آسانی امکان پذیر نبود. در این زمینه، اینستاگرام به دلیل ویژگی بصری، قابلیت کاربری آسان، و استقبال بسیار کاربران از آن، به عرصه اصلی خلق شهرت تبدیل شده است. کاربران بسیاری به دلایل گوناگون تمایل دارند که در این شبکه به شهرت دست یابند و این شهرت، پیامدهایی را در جامعه به همراه می آورد و این مسئله ، اهمیت جامعه شناختی موضوع را افزایش می دهد؛ ازاین رو، پژوهش حاضر، ضمن مروری بر نظریه های موجود درباره اقتصاد توجه، شهرت، و میکروسلبریتی، چرایی ها و پیامدهای شهرت را نیز واکاوی کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر با به کارگیری رویکرد کیفی و انجام مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته با 20 نفر از کاربران اینستاگرام، انجام شده است. یافته های حاصل از مصاحبه ها نیز با فن تحلیل مضمون، استخراج و تحلیل شده است که 6 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی را دربر می گیرد. سرانجام، برپایه پاسخ های مصاحبه شوندگان، درآمدزایی و کسب سرمایه اقتصادی، میان بر موفقیت، و فرصتی برای دیده و شنیده شدن، ازجمله دلایل اصلی کاربران برای شهرت طلبی در اینستاگرام هستند که به پیامدهایی همچون استانداردسازی ذائقه، مصرفی شدن زندگی روزمره، و دگردیسی ارزش ها و هنجارها در جامعه منجر می شوند.
ظهور امر روزمره در عکس های دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اینکه چه چیز ارزش عکاسی و تصویرگری دارد و چه چیز ندارد مسئله ای به سادگیِ انتخاب یک عکاس یا نقاش نیست. نظام های نظریه پردازی متعدد در حوزهٔ نظامات تصویری (اعم از عکاسی و نقاشی) نشان می دهند تصویر کردن یک چیز و ارزشمند شدنِ آن برای به تصویر کشیدن یک پدیدهٔ تاریخی است و در یک بستر گفتمانی خاص معنا دارد. مقاله حاضر قصد دارد امر روزمره را در نخستین عکس های تاریخ عکاسی ایران مورد واکاوی قرار دهد. بدین منظور با تمرکز بر مجموعه آلبوم های عکس به جای مانده از عکس های دوران ناصری و مظفری تلاش شد یک دسته بندی از نظامات بازنمایی و شیوه های ظهور زندگیِ روزمره در عکس ها ارائه شود. با تأکید بر روش نشانه شناسی و با تمرکز بر مسئلهٔ زمان-مکان، استعلایی و پیش پا افتاده تلاش شد که الگوهای رؤیت پذیری و رؤیت ناپذیری زندگیِ روزمره در عکس ها بررسی شود. بدین ترتیب، این عکس ها در شش گروه دسته بندی شدند: مکان های استعلایی، عکاسی از طبیعت، مکان های غیر والا، شمایل نگاری بی مکان-بی زمان، اروتیسیزمِ اگزوتیک، و زندگیِ روزمره. نسبت هر یک از این دسته ها با شیوهٔ ظهور زندگیِ روزمره مورد بحث قرار گرفت و با تمرکز بر زندگیِ روزمره، برخی از عکس های سرنمون این دسته ها مورد تحلیل قرار گرفت.
میشل دوسرتو و تاریخ نگاری زندگی روزمره: مواجهه ای خودتأملی از خلال تجربه مطالعات فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
143 - 171
حوزه های تخصصی:
آشنایی با میشل دوسرتو در ایران، از خلال صورت بندی خاصی که جان فیسک از کتاب دوسرتو، کردارهای زندگی روزمره و به ویژه دو مفهوم استراتژی و تاکتیک به دست داده، میسر شد. کاری که فیسک با آرای دوسرتو، بی اعتنا به بینش متاروش شناختی او می کند، جهان شمول کردن دوگانه های یادشده و متناظر ساختن «شیوه های عمل» با «شیوه های مصرف رسانه ای» است. با این حال، دوسرتو متفکری چندوجهی و غنی است که به ویژه به سبب تلاش های قابل اعتنایش در نقطهٔ تعاطی تاریخ نگاری، روان کاوی، الهیات، زبان شناسی و انسان شناسی، شناخته می شود. ایده ها و بینش روش شناختی و شناخت شناسانه او در حیطه تاریخ نگاری، به ویژه بحث مهم او دربارهٔ «عمل تاریخ نگارانه»، که تلاشی برای پیوند مطالعات تاریخی با متاتاریخ نگاری بوده است، می تواند مدخل مناسبی برای خروج از سردرگمی ای باشد که مطالعات زندگی روزمره در ایران را برای بدل شدن به پروژه ای تاریخ نگارانه آزار داده است. در این مقاله، نخست، مختصات «متاتاریخ نگاری» دوسرتو و تمایز آن با متاتاریخ نگاری هایی از سنخ کارهای هایدن وایت شرح داده می شود، سپس، این ملاحظات روش شناختی و متاروش شناختی در پرتو یکی از شناخته شده ترین تک نگاری های تاریخی او، تسخیر روح در لودون روشن تر می شود. در انتها و جمع بندی بحث، در مواجهه ای خودتأملی، سعی کردم تبعات دوسرتو گریزی در مطالعات فرهنگی ایران، محدودیت های تحلیل هم آیندی برای تاریخ نگاری زندگی روزمره و امکان های متاتاریخ نگاری دوسرتو برای رهایی از تنگناهای موجود را به بحث بگذارم.
نوستالژی وطن در زندگی روزمره ایرانیان مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
173 - 203
حوزه های تخصصی:
ایران در چند دهه اخیر یکی از کشورهای مهاجرفرست جهان به شمار می رود. مهاجرت ایرانیان را می توان در قالب سه موج مهاجرت، به سه دوره زمانی تقسیم بندی کرد: الف) سال های 1979-1950 که عمده مهاجرت ها به منظور تحصیلات عالی و به قصد بازگشت به ایران بود؛ ب) سال های 1995-1979 که بیشتر مهاجرت ها، مهاجرت های اجباری به دلیل انقلاب و جنگ بود؛ ج) سال های 1995 تاکنون که اکثر مهاجرت ها با اهداف اقتصادی و به منظور دستیابی به ثبات و زندگی بهتر و بدون قصد بازگشت به کشور است. هدف این پژوهش بررسی خاطره و احساس نوستالژی ایرانیان مهاجر در این سه دوره زمانی است. بدین منظور از نظریه های حافظه جمعی و نوستالژی برای تحلیل یافته ها استفاده شد. این پژوهش کیفی است و داده های آن از طریق مصاحبه های عمیقِ مجازی (اسکایپ و واتس اپ) به دست آمد. در این مطالعه با 11 مهاجر ساکن کشورهای استرالیا، آلمان، هلند و سوئد مصاحبه شد. نتایج نشان می دهد خاطرات و نوستالژی ها در گروه اول عمدتاً حول خاطرات کودکی، در گروه دوم با محوریت فعالیت های سیاسی و در گروه سوم بر محور مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند. خاطرات گروه اول و دوم بیشتر با احساس نوستالژی همراه است و احساس نوستالژی در هر سه دوره در مردان مصاحبه شده بیش از زنان است.
اسارت عاملیت: تحلیل روایت زندگی روزمره دوران تحریم در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
111 - 137
حوزه های تخصصی:
مردم اصفهان با زیست در ایران پساانقلابی به طور دائم با چالش تحریم های اقتصادی روبه رو بوده اند. از سال 1390 تحریم ها شدت بیشتری یافت و با هدف فلج کنندگی، خود را بر زندگی روزمره ایرانیان به طورجدی تحمیل کرد. هدف مقاله حاضر تفسیر زندگی روزمره جوانان اصفهانی در دوره تحریم های اقتصادی است. چارچوب مفهومی مقاله ملهم از نظریه برساخت گرایی اجتماعی برگر و لاکمن است. روش مورد استفاده تحلیل روایت است. با 16 مرد جوان 20 تا 35 سال مصاحبه اپیزودیک انجام شده و داده ها به روش تحلیل مضمونیِ روایت، تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که ویژگی اصلی زندگی روزمره در این دوران عاملیتی است که به اسارت رفته است. اگرچه تحریم های اقتصادی بدیهی نمایی امور زندگی روزمره را مورد خدشه قرار داده، ولی درعین حال روال های بدیهی دیگر در جدال کنشگران و تجربه این وضعیت برساخته شده است.