مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
زندگی روزمره
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
277 - 320
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی و فهم انواع مواجهه جوانان ایرانی با جهانی شدن در زندگی روزمره می پردازد. این پژوهش در قالب رویکردی تفسیری، روش شناسی کیفی و روش مردم نگارانه از طریق ابزارهای مصاحبه عمیق با 28 جوان 18 تا 35 ساله تهرانی، مشاهده 4 گروه خرده فرهنگ جوان ، جمع آوری اسناد، در متن زندگی روزمره به جمع آوری داده هایی در مورد الگوهای مصرفی- هویتی و توجیهات معنایی آن از جانب کنش گران اقدام کرده است. این داده ها با روشی ترکیبی مشتمل بر کدگذاری موضوعی، تحلیل گفت وگو، تحلیل اسنادی، در کنار تحلیل کیفی محتوا، ضمن توصیف شرایط انضمامی، به پنج سنخ کلی، تجربه محلی گرایانه (خاص گرایی) در قالب تجربه رد امر جهانی بر مبنای منابع محلی و همچنین، انواع تجربه جهانی- محلی گرایی (عام گرایی) در چارچوب چهار مواجهه انفعالی، التقاطی، ابداعی و چند گانه با امر جهانی به دست آمد.
صدای سیاست گریز زنانه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم
منبع:
علوم ادبی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
167 - 191
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر پایه این گمان اولیه شکل گرفته است که عناصر و نشانه هایی از گفت وگومندی در رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» بازتاب یافته است. نویسنده، رمان را در تقابلِ راویِ زنِ داستان با امر سیاسی سامان داده است. ظاهراً راوی داستان، سیاست را با مردانگی یکی می پندارد. کلاریس مادر خانواده و شخصیّت اصلی داستان سعی می کند تا محیط معنوی خانواده را از امواج سیاست بازی های شوهرش دور نگه دارد. او با آن که تحصیل کرده و اهل مطالعه است، ولی می پندارد که سیاست هیچ ربطی به زندگی آنان ندارد. وی سیاست را امری مردانه و از عوامل تهدیدکننده آرامش و آسایش خانه می داند. راوی در کشمکش با صدای سیاست گرا به یک عشق ممنوعه پناه می بَرَد؛ لیکن در پایان با سرکوب و عبور از این عشق که نوعی طغیان در برابر صدای مقتدر و مردانه سیاست گرا محسوب می شود، به شناختی واقع گرایانه از موقعیت خود دست می یابد. او به ناچار با صدای سیاست محور شوهرش کنار می آید اما با تحوّلی روحی به هویت، فردیّت و زندگی شخصی خود نگاهی دوباره می افکند. براساس یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی، زنان نویسنده در ایران اغلب با دلایل و انگیزه هایی فمنیستی، سیاست گرایی را به چالش کشیده اند اما این سیاست زدایی دلایل کلانِ درون متنی و برون متنی نیز دارد. از میان عواملِ برون متنی می توان به توسعه یافتگی تدریجی جامعه ایرانی و رشد فردیت نویسندگان زن اشاره کرد و از عوامل درون متنی و تاریخ ادبیاتی دلزدگی و ملالتِ مخاطبان از شعار و کلیشه را می توان برشمرد.
بررسی میزان جهت گیر ی های عقلائی در زندگی روزمره و عوامل مؤثر بر آن در بین معلمان در مقایسه با دانشجویان شهر زنجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی میزان جهت گیری های عقلائی در زندگی روزمره و عوامل مؤثر بر آن در بین فرهنگیان در مقایسه با دانشجویان شهر زنجان انجام شده است. چارچوب نظری، تلفیقی از تئوری -های ماکس وبر، جان هرسانی ، جیمز کلمن ، ریمون بودون ، جان الستر، یورگن هابرماس و تئوری انتخاب عقلانی است ، جامعه آماری شامل فرهنگیان آموزش و پرورش و دانشجویان شهر زنجان و حجم نمونه به ترتیب شامل تعداد 260 نفر و 353 نفر که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده، این تحقیق از نوع پیمایش تحلیلی است که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت،و 78 سئوال در جامعه نمونه اجرا شده است. یافته ها نشان می دهد که، در جامعه نمونه مورد مطالعه تفاوت میانگین بین دو گروه از نظر میزان جهت گیری عقلائی برحسب مؤلفه های پایگاه اجتماعی (جنسیت، تحصیلات، شغل، درآمد، دارایی) تنها مؤلفه جنسیت تفاوت معنی داری داشته که آماره ها نشانگر تفاوت میانگین بالای جهت گیری های عقلائی مردان نسبت به زنان است و سایر مؤلفه ها با میانگین یکسان می باشند. در خصوص متغیرهای مستقل (میزان گرایش به دینداری، تقدیر گرایی، قانون گریزی، گرایش به مدرنیسم، احساس محرومیت نسبی) نتایج نشانگر اثبات رابطه معنادار این متغیرها با متغیر وابسته می باشد که ضریب تعیین (R2)متغیرهای مستقل اثر گذار 93/0 می باشد به عبارت دیگر متغیرهای مستقل 93 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند و در مورد فرضیه اصلی تحقیق، مقایسه میانگین جهت گیری های عقلائی فرهنگیان با دانشجویان، نتایج بدست آمده نشانگر اثبات این فرضیه است، یعنی دانشجویان در مقایسه با فرهنگیان از جهت گیری های عقلائی بالاتری برخوردار می باشند.
بازنمود زندگی روزمره یوتوپیایی زنان غربی پیوسته به داعش در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأسیس داعش توسط البغدادی در سال 2014، او از مردان و زنان در کشورهای مختلف خواست تا زندگی خود را رها سازند و به عراق و شام مهاجرت کنند. برخلاف ادعای بازگشت به باورهای صدر اسلام، رسانه های اجتماعی نقش پُررنگی در حیات این دولت ایفا می کرد؛ زنان غربی مهاجر با بیان ابعاد آرمانی دولت اسلامی در این رسانه ها تأثیر چشمگیری در جذب دیگر زنان به قلمرو داعش داشتند. در این پژوهش با استفاده از نظریات زندگی روزمره و به طور خاص نظریه «لوفور» به بسط این نظریات از زندگی در شرایط عادی، به زندگی در شرایط جنگی توجه شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، روایت های منتشر شده در رسانه های اجتماعی از 38 زن غربی پیوسته به داعش (با بهره گیری از گزارشهای متمرکز بر داعش) تبیین شده است. یافته ها نشان می دهد زندگی روزمره زنان در غرب از لحاظ معیشتی در شرایط ایدئالی قرار داشت، اما جوامع غربی نتوانستند نیاز های معنوی آن ها را برطرف سازند. این زنان، دولت اسلامی را یوتوپیای محقق دانستند تا بتوانند به شعائر اسلام عمل کنند.
سازه دانایی مدرن و امتناع بازتولید مدرنیته در زیست جهان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
573 - 592
حوزه های تخصصی:
گسترش کمی نظام آموزشی مدرن و علاقه وافر ایرانیان به تحصیل در علوم جدید و حمایت گسترده حکومت ها طی یک قرن اخیر از نظام آموزشی مدرن و صرف هزینه های زیاد برای گسترش و بهبود کیفیت آن به هیچ وجه به معنای ورود علم و نگرش علمی به مناسبات زیستی ایرانیان نیست. نظام تولید اقتصادی و مناسبات اجتماعی و ساختار سیاسی مستقل از سازه دانایی مدرن و با اتکا به مناسبات سنتی پیشامدرن در ایران به حیات خود ادامه می دهد. پیوند دانش مدرن با زندگی روزمره در زیست جهان اروپایی به علم و دانش مدرن نقش انکارناپذیر در زندگی مدرن داد که زیست جهان ایرانی هرگز آن را تجربه نکرد.
برساخت اجتماعی عشق در زبان زندگی روزمره (روایت عشق از نگاه زوج های قوم کُرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش دستیابی به ساختار صورت بندی ذهنی- ادراکی زوجین قوم کُرد از تجربه عشق است. ازاین رو، مهم ترین پرسش این پژوهش به این شیوه تدوین شده است: زوجین عاشق در حالت ها و موقعیت های مختلف زندگی، عشق را چگونه تجربه می کنند؟ پاسخگویی به سؤالات این مطالعه نیازمند طرح فرضیه خاصی نبوده و با ورود به میدان پژوهش، تجربه زیسته افراد در مورد عشق مورد پرسش قرارگرفته است. با بهره گیری از روش تحقیق پدیدارشناسی، مشارکت کنندگان در پژوهش از بین زوجین با قومیت کُرد که تجربه عشق داشته اند؛ به تعداد 10 زوج(20نفر) انتخاب شده اند. قبل از ورود به میدان پژوهش و شروع مصاحبه، از طریق مطالعه ای اکتشافی حالت ها و موقعیت های مهم عشق از طریق افراد عاشق استخراج گردید و در هنگام مصاحبه با تقسیم مراحل عشق به پنج مرحله ، این حالت ها و موقعیت های مهم مورد پرسش قرار گرفت. تحلیل متون حاصل از انجام مصاحبه از طریق روش تحلیل گفتمان جیمز پُل جی انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان می دهد که عشق در مراحل مختلف زندگی به صورت های مختلفی تجربه شده است. اما آنچه قابل توجه است، تفاوت در احساس، کنش و عمل در مرحله قبل از عاشقی با مراحل بعدی زندگی مشترک عاشقانه است.
واکاوی فهم گردشگری و زمینه های فرهنگی و اجتماعی شکل گیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به مثابه پدیده ای «معنا ساز»، بر اساس درک و فهم کنشگران از آن، ذیل زمینه مندی فرهنگی- اجتماعی در هر جامعه ساخت می یابد. نویسندگان با استفاده از روش شناسی کیفی مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته صورت دادند تا چگونگی فهم و درک از پدیده گردشگری را در بین ایشان دریابند. نتایج نشان می دهد گردشگری امری هویت بخش (وجه ممیزه فرد مدرن و سنتی)، در اندیشه و کنش انسان امروز است که در بستر نظام مدرنیته شامل تعطیلات سازی، سبک زندگی مبتنی بر جدایی کار و اوقات فراغت، صنعت گردشگری و رسانه های مروج آن میسر می شود. بنیادی ترین معنا یا جوهره ی هستی شناختی گردشگری با گریز ازخودبیگانگی محصول زندگی کاری و روزمره شهری مترادف است. در کنار معنای اصلی یادشده، معانی از قبیل مقاومتی نرم در شکل نفی، شورش و تهاجم علیه روزمرگی زیست شهری، تلاش برای جستجوی اصالت همراه با کشف فضاهای جدید و بکر طبیعی و واقعیتی هزینه بر و کالایی شده قابل شناسایی است؛ که این معانی متاثر از رویکرد های تحلیلی جامعه شناختی در سطوح سه گانه خرد، میانی و کلان در قالب یک مدل نظری ارائه شده است.
تحلیل دریافت پیام های آموزشی مجموعه های تلویزیونی مطالعه خوانش تماشاگران زن سریال پریا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۵)
43 - 66
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، با هدف مطالعه دریافت های مخاطبان از پیام های آموزشی مجموعه های تلویزیونی، قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که دلایل و انگیزه زنان از تماشای مجموعه تلویزیونی “پریا ”چیست. برای اجرا از روش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق استفاده و با 40 نفر از زنان تماشاگر 20 تا 50 ساله گفت وگوهایی انجام شد. یافته ها مبین آن است که زنان بیننده سریال پریا بر اساس سلایق و انگیزه های متفاوت شخصی، به تماشای مجموعه نشسته اند؛ دستیابی به اطلاعات و آگاهی عمومی، فراغت از مشغله های روزمره، مقایسه روابط بین فردی خود با شخصیت های داستان، مدیریت بنیان خانواده، از دلایل و انگیزه های جذب زنان به مجموعه تلویزیونی پریا بوده است. تماشاگران زن متناسب با نگرش و عادات روزانه فردی، تفسیرهای مختلفی از متن سریال پریا داشتند. تماشای این مجموعه، فهم جمعی بینندگان را، درباره موضوع ایدز و راه های مقابله با آن افزایش داده است. کارکرد آگاهی بخش و اطلاع رسانی رسانه های جمعی، در مورد سریال پریا به درستی نمود یافته و این مجموعه، ضمن سرگرمی، اطلاعات مفیدی از بیماری ایدز به تماشاگران انتقال داده است. همچنین زنان از روابط بین فردی شخصیت های سریال آموخته و آن را در تعامل ها و محیط های فردی و اجتماعی خود لحاظ کرده اند.
نگرشی محتوایی به مقوله زندگی و ارتباط آن با شکل سکونت گاه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین ارتباط بین نگرش به مقوله زندگی و باز نمود آن در محتوای شکل سکونت گاه های انسانی است. به طور کلی زندگی مسئله بنیادین گونه بشر است و هر پرسش و مسئله دیگر، از جمله محتوای شکل سکونت گاهی انسان، در پرتو مقوله زندگی معنا یافته و ارزش پیدا می کند. با توجه به این ضرورت و اهمیت، انسان در طول تاریخ تلاش کرده در قلمروی جهان بینی خود به مسئله اساسی زندگی در ارتباط با شکل سکونت گاهی خود پاسخ دهد؛ پاسخ هایی که بر اساس نیازهای هر دوره تاریخی از زندگی متفاوت بوده و هست. روش به کار رفته در این پژوهش ترکیبی از روش های تفسیری و استدلال منطقی با راهبرد فرهنگی-گفتمانی است. نظریه اصلی استناد شده، نظریه لینچ در خصوص سه «نظریه هنجاری شکل شهر» است. در بخش تفسیر، با نگرشی تحلیل محتوایی در زمینه شکل سکونت گاه های انسانی شکل گرفته از دوران باستان تا دوره معاصر، تلاش شد تا نگرش به زندگی در آن ها مورد وارسی و تحلیل قرار گیرد؛ بخصوص برخی از دیدگاه هایی که بعد از نشر کتاب «نظریه شکل شهر خوب» رواج یافته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد سه نظریه هنجاری لینچ تا حدی می تواند زندگی و ارتباط آن با شکل سکونت گاه های انسانی را توضیح دهد. به طوری که می توان این سه نظریه را حتی به نگرش های متأخر بعد از انتشار این کتاب بسط داد. این در حالی است که برخی نظریه های جدید مانند نظریه های ارائه شده در مورد مباحث مربوط به «اجتماع» نمی توانند در قالب این نظریه ها گونه بندی شوند. نظریه جدیدی که بتواند نگرش به زندگی را در طراحی شهری اخیر توضیح دهد، نظریه «زندگی روزمره» است؛ دیدگاهی که نقطه تمرکز خود را بر وقایع زندگی روزمره بنا می کند. بنابراین زندگی و فهم از آن در شکل سکونت گاه های انسانی تا دوره معاصر و حتی نظریه های ارائه شده بعد از لینچ را می توان در قالب سه نظریه هنجاری لینچ و نیز نظریه چهارمی تحت عنوان «زندگی روزمره» گونه بندی کرد.
تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه؛نقدی بر زندگی روزمره در فضای زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
29 - 40
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: فضای لوفوری با فاصله گرفتن از (و گاه دربرگرفتن) فضای لایتناهی ریاضیدانان و فضای ذهنی فیلسوفان وارد حوزه اجتماعی می شود. این فضا به زعم لوفور هم تولید و هم مصرف می گردد و به تعبیری، نوعی کالای تولیدی و در عین حال محصول مصرفی به شمار می رود. برهم نشست تولید مادی، تولید ایدئولوژی و تولید معنا در یک مکان و در یک زمان به عنوان عناصر اصلی تولید فضای اجتماعی شناخته می شود که طی یک فرایند تریالکتیکی (و نه دیالکتیکی) بازتولید می شود. درهم تنیدگی نظریه لوفور، با مدار ثانویه انباشت سرمایه، که هاروی آن را مطرح کرد، تأثیر شگرفی بر انضمامی ساختن کارکرد سرمایه داری دارد. فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه حامل فراورده هایی است که اغلب متفکرین چپ گرا آن را به شیوه های ارتجاعی تمدن نسبت می دهند. آنچه اهمیت فزاینده تری نسبت به فراورده های فضای سرمایه دارانه دارد تحلیل فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم است که در این زمینه، هاروی، به عنوان شارح اصلی نظریات لوفور، پیشگام است. برهم نشست و تحلیل نظریات لوفور و هاروی در نقد زندگی روزمره و چگونگی گریز از فضای سرمایه و چرخه تریالکتیکی از اصلی ترین مسائل این پژوهش به شمار می رود. اهداف پژوهش: نقد زندگی روزمره در فضای زیسته که آکنده از تسلط سرمایه بر آن است از اهداف اصلی این پژوهش به شمار می رود که فرایندهای تولید فضا و سپس فراورده های آن در این پژوهش با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و اشتراکات نظری آنان به تحلیل کشیده می شود. روش پژوهش: این پژوهش دارای روش توصیفی-تحلیلی و، از لحاظ هدف، بنیادی می باشد. مسئله اصلی با استفاده از منابع مرجع و اصیل به واکاوی گذاشته می شود تا در نهایت، نقد زندگی روزمره در فضای زیسته صورت گیرد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس این فرضیه بنا نهاده شده است: «زندگی روزمره شهروندان در فضای زیسته یا چرخه دوم انباشت سرمایه، حامل ابژگی و انفعال و مصرف گرایی آنان است»، نشان می دهد که فضای سرمایه دارانه با پیش ران فرایند تریالکتیکی به سوی بنانهادن شهروند منفعل (مصرف گرا) و پایه گذاری سوژه و ابژه در حرکت است که تأثیرات آن، علاوه بر فضای شهر، بر فضای زندگی حاکم است.
تجربه زیسته زنان مطلقه از احساس ناامنی در زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است که تجربه احساس ناامنی در زندگی روزمره را از دیدگاه زنان مطلقه بازگوید تا به تفاسیر و دلالت های معنایی آن ها دست یابد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 20 نفر از زنان مطلقه ی شهر ایلام، مصاحبه شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است انگ بیوگی، هراس اجتماعی، بی خانمانی، فقدان حمایت اجتماعی، به منزله شرایط علَی احساس ناامنی را به دنبال داشته است. طعمه جنسی و کنترل مضاعف به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. زنان مطلقه در مواجهه با پدیده مذکور به استراتژی های استیصال، پرخاشگری زنانه و تمایل به خودکشی، مقاومت پنهان زنانه، تمایل به خودکشی، دست زده اند. احساس ناامنی زنان مطلقه در زندگی روزمره، ازهم گسیختگی روانی، دل زدگی از فضای عمومی، و تبعیض مضاعف، را در پی داشته است.
معنابخشی به امر ظاهراً بی معنا بازخوانی و نقد کتاب معنابخشی به زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از نگارش مقاله حاضر معرفی، بازخوانی، و نقد کتاب معنابخشی به زندگی روزمره است که در سال ۲۰۰۹ توسط سوزی اسکات، نویسنده انگلیسی تبار، به رشته تحریر درآمده است. کتاب تلاش می کند که در ده فصل تمامی سرفصل ها و ابعادِ مفهوم «زندگی روزمره» به منزله مفهومی جامعه شناسانه را، که تاکنون در این عرصه مغفول مانده بوده، بکاود و آن ها را موردمداقه قرار دهد. فرض نویسنده بر این اساس شکل گرفته است که مطالعه زندگی روزمره در عرصه مطالعات جامعه شناسانه، که معمولاً مشغول پاسخ دادن به سؤالات و پیش بینی روندهای کلان اجتماع بوده است، عرصه ای حاشیه ای به شمار رفته که از فرط بدیهی انگاشته شدن گویی که لزومی برای مطالعه آن نبوده است. در حالی که به ادعای نویسنده، شناخت ساختارهای کلان اجتماعی بدون توجه به عرصه های خرد شکل دهنده آن، هم چون عرصه زندگی روزمره، امکان پذیر نخواهد بود. نتیجه این که نویسنده نتوانسته است از دایره تنگ روان شناسی اجتماعی خارج شود و مباحث را در سطوحی جامعه شناسانه، چنان که ادعا کرده است، ارائه کند. به همین دلیل، نویسنده در فصول مختلف رویه ای سطحی و غیرنظری را به کار گرفته و از سطوح اولیه تحلیل فراتر نرفته است.
زندگی روزمره بدون تلویزیون و جایگزین های تلویزیون در زندگی
منبع:
رادیو تلویزیون سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۰
157 - 188
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای شناخت جایگاه تلویزیون در میان خانواده های ایرانی و بررسی واکنش های اولیه افراد به زندگی روزمره بدون تلویزیون و جایگزین های آن، به شکل تحقیقی شبه تجربی انجام شده است. برای دستیابی به میزان اهمّیت تلویزیون در زندگی خانواده های ایرانی این سوال مطرح شد که دلایل و میزان تماشای تلویزیون برای مشارکت کنندگان چیست؟ سپس از آن ها خواسته شد به مدت دو هفته تماشای تلویزیون را متوقف و اطلاعاتی مربوط به شرایط زندگی و احساس خود را از نبود تلویزیون بیان کنند. چارچوب مفهومی این تحقیق بر پایه نظریه های مربوط به استفاده و رضامندی، نظریه کاشت، نظریه وابستگی مخاطب، نظریه اوقات فراغت، نظریه اقناع، نظریه انتقادی نیل پستمن و دیدگاه های سید مرتضی آوینی درباره تلویزیون شکل گرفته است. نتایج نشان می دهد که دلایل خانواده های ایرانی برای تماشای تلویزیون شامل اولویت دادن به برنامه ای خاص و شرایط شخصی هر انسان است. پیامدهای حذف تلویزیون در خانواده ها را می توان در تنوع در عملکردها، آرامش بیشتر، تغییر در سطح ارتباطات انسانی، برنامه ریزی دقیق در زندگی روزمره و جایگزینی فعالیت های شخصی و رسانه ای دیگر مشاهده کرد. پیامد اصلی این کار، تغییر جایگاه تلویزیون در زندگی خانواده ها، افزایش نظم در زندگی و تغییر در نحوه گذران اوقات فراغت است. همچنین با وجود تغییرات خوشایند در سبک زندگی خانواده ها، پس از پایان دوره آزمایشی حذف تلویزیون، افراد تمایلی به تکرار مجدد آن ندارند.
کاربست سنت های نظری کنش اجتماعی در خوانش سطوح فضایی با تأکید بر مولفه های «زندگی روزمره»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
112 - 146
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر نگاه انتقادی به مسائل فضایی، لزوم نقد و دگرگونی روش های برخورد با فضا را (نظری و عملی) بدنبال داشته است. خوانش انتقادی فضا به عنوان روشی برای توصیف، تفسیر و نقد «زندگی روزمره» و شناسایی مسائل فضایی از این منظر شناخته می شود. خوانش فضا در اولین گام در سنت های نظری و مولفه های موثر بر آن تجلی می یابد. در نیم قرن اخیر، به موازات «چرخش فضایی» نظریه های اجتماعی، «زندگی روزمره» محور مطالعات فضا و روش های شناخت آن قرار می گیرد. تعبیر فضا به امری اجتماعی، چندلایه ای و رابطه ای، پیش فرض هایی از این چرخش است. در این دوران نظریات به مثابه ی یکی از نیروهای سازنده ی فضا در نظریه ی «تولید اجتماعی فضا» مطرح می شود. همین امر ما را بر آن داشت که ضمن بررسی کلی انواع نظریات اجتماعی به سطح بندی آن ها در خوانش فضا بپردازیم؛ تا از این طریق دیدگاه جامع تری برای شناخت، تحلیل مسائل و ارائه ی راهکارهای فضایی داشته باشیم. از این رو نخست به بررسی پیش فرض های نظریات اجتماعی (سطح کلان و خرد با تأکید بر فضا، زندگی روزمره و کنش) و سپس با محوریت مفهوم کنش؛ به مثابه ی یکی از مهم ترین لایه های فضایی؛ به سه نظریه ی نمایشنامه، پرکتیس و تناقض می پردازیم. در نهایت این نظریه ها برای کاربست در خوانش فضا سطح بندی و ابعاد گوناگون آن ها بررسی می شود. ازاین رو کلیات هر نظریه؛ با استناد به متون، اسناد کتابخانه ای و اینترنتی؛ در یک چارچوب توصیفی-تحلیلی مبتنی بر استدلال منطقی توضیح داده می شود.یافته های پژوهش حاکی از آن است که هر یک از نظریه های مورد بررسی در سطحی از خوانش فضا کاربرد و کارایی دارد.
تدوین مدلی نظری از فرایند نئولیبرالیزه شدن شهر معاصر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
35-47
حوزه های تخصصی:
سال ها است که شهرها به نقاط استراتژیک بروز سیاستهای نئولیبرال در بعد جغرافیایی و مکانی تبدیل گشته اند. علارغم ظاهر جهانی، سیاست های نئولیبرالیسم، به عنوان هژمونی غالب فضای اقتصاد سیاسی دهه های اخیر، هیچ گاه به یک شیوه واحد در اشکال شهری تبلور نیافته اند. زمینه ی اقتصادی-سیاسی موجود و شیوه های تولید، تعیین کننده ی نحوه ی بروز نئولیبرالیسم هستند(نئولیبرالیسم به واقع موجود). از طرف دیگر، نئولیبرالیسم به شدت "روش مند" است و با فرایندی کاملا برنامه ریزی شده شکل شهر را به منظور جانمایی، باز آرایی و جابجایی بنگاه های اقتصادی خویش متحول می گرداند. این دو ویژگی شکل دهنده ی "پروژه بازسازی نئولیبرال" هستند. درک شکل شهری از خلال فرایند بازسازی نئولیبرال، هدف این مقاله را تشکیل می دهد. در این راستا، پس از تعریف چارچوب نظری براساس دو رویکرد متمایز و درعین حال درهم تنیده ی مطرح در ادبیات موضوع(راجر کیل، و برنر و تئودر)، سه لایه ی کارکردی پروژه بازسازی نئولیبرال در شهر تشخیص داده شده است: لایه عملکردی، لایه ساختاری و لایه تحول حس مشترک؛ سپس شاخص های ساختاری نئولیبرالیسم در شهر، در دو مرحله مجزا از فرایند نئولیبرالیزه شدن، یعنی مکانیزم جهان-محلی شدن و مکانیزم شهرگرایی نئولیبرال، در سه گروه کالبدی-فضایی، اجتماعی-فرهنگی و سیاسی- اقتصادی در قالب ماتریس شاخص ها تبیین گشته اند. ماتریس حاصله، ابزاری اولیه برای تحلیل فرایند نئولیبرالیزه شدن مکان های جغرافیایی و شهری در سه مقیاس محلی، ملی و جهانی است، و نشان می دهد نئولیبرالیسم از طریق تحول اقتصاد سیاسی در مقیاس جهانی، دخالت در فناوری های قدرت در مقیاس ملی، و تغییر در کیفیت زندگی روزمره در مقیاس محلی بر شهر اثر می گذارد.
بررسی عوامل مؤثر بر هویت بریکولاژ با تأکید بر فرهنگ مصرف در بین جوانان شهراصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲۳
97 - 124
حوزه های تخصصی:
در عصر جهانی شدن، هویت به صورت چند رگه ای و به بیانی ایجاد می گ ر د د و اص و لا « بریکولاژ » آنجاکه انسجام خرده فرهنگ های جوانان از ط ر یق گرایش به رفتاره ا ی خرده فرهنگی و کاربرد نشانه های خرده فرهنگی ع م و م ا ا ز ا ب ت د ا من و ط به قدرت مصرف بیشتراست، این مقاله با توجه به اه م یت موضوع به برر س ی رابطه فرهنگ مصرف و ه و یت بر یکولاژ در بین جوانان م ی پردازد. جامعه آمار ی پژوهش حاضر 1078066 و نمونه آما ر ی آن 397 نفر از جوانان شهر اصفهان م ی باشد. داده ها و اطلاعات با استفاده از روش پ یمایشی و کاربرد ت کنیک پرسشنامه جم ع آوری شده اند. همچنین بر ای تحلی ل داده ها از رگر س یون چند مت غ یره و مدل سازی معادلات ساختا ر ی استفاده شده اس ت . نتایج حاصل از این تحق یق نشان می دهد 86 % از جوانان مورد مطالعه دارای هویت بریکولاژ بوده 3 و درحد متوسط / و م یانگین فرهنگ مصر ف ی بین آن ها روی یک مق یاس پنج در ج ه ای 16 رو به بالا م ی باشد. آزمون فرض یه ها بیانگر آن است که بین متغ یرها ی گر ایش مذه ب ی، مصرف آر ایشی، پرسه زنی، تناسب اندام ، جراحی پلاست یک، تبلیغات ، مدگر ایی، سن ، تحصیلات و ه و یت بر یکولاژ رابطه معنادار وجود دار د ، اما بین اعتماد به نفس و ه و ی ت بریکولاژ رابط ه ای مشاهده ن م ی شود. نتایج رگرس یون بیانگر آن است ک ه برحسب ارزش بتا 4 به ترت یب مدگر ایی، گرایش مذهب ی، تحصیلات، تناسب اندام و سن بیشترین تأ ث یر را در تب یین هو یت بر یکولاژ داشته اند. همچنین به منظور آزمون کلی و جز ئی الگو ی نظر ی از مدل سازی معادلات ساختا ر ی بهره گرفت یم که شاخص های برازش بالا ح ا کی از حمای ت بسیارخوب داده ها از مبنای نظری می باشد.
بررسی نقش دینداری در سرمایه اجتماعی کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۷
38 - 59
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله تبیین نظری وتجربی مدل تحلیلی است که در آن میزان دینداری و ابعاد آن متغیر مستقل و سرمایه اجتماعی به مثابه متغیر وابسته تعریف گردیده اند. با توجه به مباحث نظری مطرح در حوزه سرمایه اجتماعی و دیدگاه صاحبنظرانی چون کلمن، پاتنام و فوکویاما، مؤلفه های "اعتماد"، "انسجام " و"مشارکت" به عنوان مؤلفه های اصلی سرمایه اجتماعی درنظر گرفته شده اند. این تحقیق میان کارکنان صنایع پتروشیمی انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی وابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دارای اعتبار و قابلیت اعتماد می باشد. جامعه آماری شامل تمام کارکنان رسمی شرکت های پتروشیمی واقع در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی در ماهشهر می باشد. این افراد در 8 شرکت پراکنده و 3100 نفر می باشند. از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده گردید به طوری که از بین کارکنان، به صورت تصادفی نمونه گیری به عمل آمده است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و تعداد نمونه مورد نیاز، 320 نفر برآورد گردید. بر اساس یافته های تحقیق وجود رابطه مثبت و مستقیم بین دینداری با سرمایه اجتماعی به اثبات رسیده است.
چالش های فراروی زبانو فرهنگ عربی در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۳۰
131 - 154
حوزه های تخصصی:
«زبان» به عنوان محور تفکر و اندیشه و یکی از مؤلفه های اساسی هویت فرهنگی در بحث جهانی شدن از چنان اهمیتی برخوردار است که قدرت های رسانه ای از آن به عنوان مهم ترین بستر ترویج جهانی سازی استفاده می نمایند. آمریکایی ها با استفاده از رسانه ها و ناوری های نوین، جهت مشروعیت دادن به توسعه طلبی و امپریالیسم غرب و معرفی فرهنگ غربی به عنوان تمدن جهانی در پی تضعیف فرهنگ و زبان دیگر کشورها برآمده اند. در این راستا امپریالیسم فرهنگی آمریکایی با به چالش کشاندن زبان و فرهنگ عربی از طریق رواج لهجه ها و گویش های عامیانه و حذف زبان فصیح عربی و ادعای دشواری و ناکارآمدی آن درصدد است زبان و فرهنگ آمریکایی را بر آنان تحمیل نماید. در این جنگ نرم فرهنگی، همنوایی بسیاری از فرهیختگان و اندیشمندان عرب با آنان، استحاله فرهنگی و مرگ هویت ملی عربان را در پی داشته است.
بازنمایی مدرنیته و تاریخ بومی در نگاه اشرف و کاتوزیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
225 - 256
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر برای اجتناب از سوء فهم، مغالطه، سطحی نگری، تعمیم بی اساس و همچنین احتراز از احکام و کلیشه های مبتنی بر مدح و ذم، چه در قالب تمجید و تحسین های شورانگیز و یا تعرض های بی پروا تلاش می کند با اتخاذ رویکردی نقادانه و تحلیلی به بحث پیرامون صورت بندی رویکرد احمد اشرف و محمد علی همایون کاتوزیان در ارتباط با فراروایت غربی مدرنیته و بازنمایی از تاریخ بومی بپردازد. از این رو، معیار ارزیابی ما در این دو دیدگاه نشان دادن این نکته نیست که هرکدام از آنها تا چه اندازه با واقعیت بیرونی تطبیق دارند، بلکه هدف نقد صورت بندی های گفتمانی گزاره های مربوط به شناسایی و بازنمایی هر کدام از این رویکردها در ارتباط با مدرنیته و سنت می باشد که از طریق مولفه های تصور فراروایت گونه از تاریخ، بازنمایی از تاریخ بومی صورت می گیرد.
فهم مدارا در اجتماع علمی علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
85 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش فهم مدارا در اجتماع علمی علوم اجتماعی است. مدارا دارای ابعاد و وجوه متفاوتی است. در این مقاله بیشتر به مدارای علمی در میان اساتید علوم اجتماعی پرداخته شده است. مبانی نظری تحقیق باتاکید بر نظریه کنش ارتباطی تدوین شده است. پژوهش با بهره گیری ازرویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه مبنایی انجام و داده ها از طریق مصاحبه با اساتید علوم اجتماعی دانشگاه های شهر تهران حاصل شده است. نتایج این پژوهش گویای آن است که براساس درک اساتید مورد مطالعه مدارای زیادی در بین اساتید صورت نمی گیرد. این مسئله تحت تاثیر عللی مانند: عدم وجود فرهنگ مدارا، شرایط سیاسی، شرایط اقتصادی و انحصارگرایی ویا گروه گرایی است. همچنین شرایطی همچون جنسیت، سن و سلسله مراتب علمی در تشدید و یا کنترل مدارا در اجتماع علمی موثر است. کنشگران با اتخاذ استراتژی هایی همچون فاصله گیری و مدارای اجباری سعی در مواجهه با این پدیده دارند.