مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
زندگی روزمره
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
20 - 1
حوزه های تخصصی:
رمان، درمقام مهم ترین شکل ادبی دوران مدرن، به روایت سرگذشت انسان مسئله دار و توصیف جریان های اجتماعی می پردازد. تحلیل شخصیت و وضعیت قهرمان مسئله دار در رمان را نخست جرج لوکاچ و سپس لوسین گلدمن مطرح کرد. از منظر این رویکرد، کارکرد اصلی رمان، جستجو و ورایت تباهی انسان در جامعه مدرن است، چراکه این تباهی پیوندهی ناگسستنی با ساختارهای اجتماعی مدرنیته دارد. رمان به مثابه گونه ادبیِ همزاد مدرنیته پابه پای تحّولات جامعه مدرن تحول می یابد و قهرمان آن همان فرد معمولی است که در متن زندگی روزمره مدرن با مسایل و معضلات این عصر دست و پنجه نرم می کند. جمال میرصادقی نویسنده ای است واقع گرا که آثارش بازتابی از حوادث و وقایع تاریخی است و می توان شاخصه های شخصیت پروبلماتیک را به طور خاص در دو رمان او، درازنای شب و کلاغ ها و آدم ها ، مشاهده کرد. این پژوهش به شیوه ای تحلیلی-توصیفی و با بهره گیری از نظریه گلدمن به بررسی مهم ترین ویژگی های شخصیت پروبلماتیک در این دو رمان می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که قهرمان، در هر دو رمان ، شخصیت پروبلماتیکی است که بنا به ویژگی هایی چون فردیت، پیروی از ارزش های راستین، مخالفت با اجتماع و درحاشیه بودن شاهد تباهی ارزش های راستین در جامعه است و در نهایت تداوم همین مسیر مرگ او را درمقام انسانی مسئله دار رقم می زند.
نقدی بر کتاب زندگی روزمره تهی دستان شهری، تطهیر تهی دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
381-399
این مقاله با هدف مطالعه ای انتقادی بر کتاب «زندگی روزمره تهی دستان شهری (۱۳۹۰-۱۳۹۲)» نوشته علیرضا صادقی نوشته شده است. کتابی که حاصل پژوهش مقطع دکترای نویسنده است و اولین چاپ آن به پاییز ۱۳۹۷ بازمی گردد. این کتاب از مجموعه آثاری به شمار می رود که در سنت نظری-روشی آصف بیات نوشته شده و به گفته نویسنده در ادامه کتاب «سیاست های خیابانی» بیات که در سال ۱۹۹۷ میلادی نوشته شده، خوانش پذیر می شود. در این نوشته تلاش کرده ایم با رویکردی توصیفی- تحلیلی به نقد ساختاری و محتوایی کتاب حاضر بپردازیم. حاصل اینکه کتاب به لحاظ ساختاری، وفادار به اصول پژوهشی است و حاوی نتایجی بسیار مهم در شناخت تهی دستان شهری در دهه ۹۰. اما با این حال، نتایج حاصل از این مطالعه انتقادی نشان می دهد که هرچند اطلاعات و شواهد ارائه شده در کتاب که با روشی مردم نگارانه تحلیل شده اند، حکایت از عمق و ابعاد گسترده انجام این تحقیق دارند، اما واقعیت این است که کتاب از نمونه اصلی خود یعنی «سیاست های خیابانی» پا فراتر نگذاشته است. همچنین بی توجهی و کم رنگ نشان دادن نقش تهی دستان در بازتولید موقعیت فرودستی و بی نظمی های شهری نکته ای است که در طراحی و جمع بندی کتاب حاضر به چشم می خورد.
رفتار اطلاع یابی زندگی روزمره (الیس) با تأکید بر اقوام و اقلیت ها: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : شناسایی وضعیت پژوهش های انجام شده در زمینه رفتار اطلاع یابی زندگی روزمره، تعیین شکاف(های) پژوهشی، تعیین مؤلفه ها و مؤلفه های فرعی مورد توجه، روش شناسی پژوهش ها و توزیع مکانی پژوهش هاست. روش پژوهش : پژوهش از نظر هدف کاربردی، ومبتنی بر مرور نظام مند و براساس استاندارد پریزماست. پژوهش های مرتبط در ۱۱ پایگاه ملی و ۵ پایگاه اطلاعاتی خارجی بین سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۱ و در ایران ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۹ جست وجو و استخراج شد. با درنظرگرفتن معیار های ورودی وخروجی، ۲۵ منبع پژوهشی، اعم از مقاله پژوهشی نشریات و پایان نامه ها شناسایی و بررسی شدند. یافته ها : کانال های اطلاعاتی و ارتباطی، نیازهای اطلاعاتی، و چالش های دستیابی به اطلاعات مهم ترین مؤلفه ها بودند. زیرمؤلفه ها عبارت اند از: کتاب، مجله، روزنامه، رادیو، ماهواره، اینترنت، شبکه های اجتماعی مجازی، خانواده و اقوام، دوستان، بزرگان و شیوخ و ریش سفیدان و کتابخانه ها. مؤلفه های فرعی نیازهای اطلاعاتی عبارت اند از: آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، مذهبی، بهداشتی و درمانی، آب وهوا، حمل ونقل، ورزش و تغذیه، وآداب ورسوم. چالش های دستیابی به اطلاعات عبارت اند از: صعب العبوربودن راه ها و حمل ونقل، زیرساخت های ارتباطی و اطلاعاتی، نداشتن دسترسی به مراکز بهداشت و درمان، مشکلات زبانی، و سایر چالش ها. روش پیمایشی در ایران (۵۷%) و جهان (۵۵%) بیشترین و روش های پدیدارشناسی و قوم نگاری کمترین کاربرد را داشته اند. ابزار پرکاربرد پژوهش در ایران پرسش نامه و در جهان مصاحبه بوده است. جامعه بررسی شده پژوهش ها در ایران عبارت اند از: اقوام و عشایر و ایل (۴۲%)، اقلیت (۱۴%)، معلمان، کارگران و سایر کارکنان (۲۸%) و بزرگ سالان (۱۴%)؛ اما پژوهشی درمورد کودکان، روحانیون، جوانان و نوجوانان، و سالمندان یافت نشد. جامعه بررسی شده پژوهش ها در جهان عبارت اند از: روحانیون (۵%)، اقلیت ها و مهاجران (۲۷%)، جوانان و نوجوانان (۱۶%)، سالمندان (۵%)، دانشجویان، معلمان، کارگران و سایر کارکنان (۲۸%) و بزرگ سالان (۲۷%) است. از نظر جغرافیایی بیشتر پژوهش ها در آمریکا و استرالیا انجام شده بود. نتیجه گیری : : توجه به رفتار اطلاع یابی زندگی روزمره در ادبیات پژوهشی سطح جهانی افزایش یافته است. هدف گستره وسیعی از مطالعات کانال های اطلاعاتی و ارتباطی مانند شبکه های اجتماعی مجازی، توجه به نیازهای اطلاعاتی اقلیت ها، گروه های قومی و تمرکز بیشتر بر متغیرهای فردی است. با این حال، تحقیقات کمی در مورد تأثیر سرمایه اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و مصرفی بر رفتار اطلاع یابی زندگی روزمره در عشایر، مهاجران و سایر گروه ها وجود دارد. در ایران منابع اطلاعاتی، ابزارها، فناوری ها و کتابخانه ها در رفع نیازهای اطلاعاتی ایلات و عشایر موفق نبوده اند. در سطح جهانی، بهره مندی از روش های تحقیق کیفی، نظریه پردازی در این حوزه را تسهیل کرده است، در حالی که در ایران تکیه بر تکنیک های کمی مانع از تولید نظریه ها شده است. همانطور که در تحقیقات خارج از ایران مشاهده می شود، با توجه به گستردگی، چندبعدی و پیچیدگی رفتار اطلاعاتی، لازم است کارشناسان رفتار اطلاع یابی به تحقیقات بیشتر ادامه دهند. زندگی روزمره در دوره کنونی منجر به انجام پروژه های تحقیقاتی کیفی و فردی با روش های ترکیبی می شود.
بازنمود فردیت در فضای مجازی: از انتخابی شدن زندگی روزمره تا سوژه آنلاینِ ازهم گسیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
1 - 30
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تلاش سوژه ایرانی برای بازنمایی/ برساختِ فردیتِ خویش در فضای مجازی را مطالعه کند. برای انجام این کار، به منظور فهم چگونگی تولد و رشد سوژه ایرانی، نخست شرحی موجز از تولد سوژه مدرن و سیر دگردیسی مفهومی و انضمامی آن، به ویژه در مدرنیته متأخر، به دست داده است؛ سپس با اتکا بر تحلیل نشانه شناختی تصاویر بازنمودشده در فضای مجازی سویه های گوناگون تجلی سوژگی ایرانی را مطالعه کرده است. نتایج نشان می دهد که سوژه ایرانی در تلاش برای تحقق فردیت خویش در روزگار حاضر درست در کشاکش رودررویی با همان ریسک ها، بیم ها و تلاطم هایی است که زندگی روزمره او را دستخوش چندپارگی، نوسان، بیم زدگی و تعارض کرده اند. این سوژه به رغم آن که قدرت انتخاب بیشتری در زندگی روزمره پیدا کرده است، در مواجهه با مناسک، شعایر، فضاهای جمعی و دیگریِ فربه توان اش برای شکوفایی خویشتن تحلیل رفته است. سترون شدن زندگی روزمره در وضعیت واقعی جامعه ایران و تلاش سوژه ها برای احیای آن در جهان مجازی به خلق شکلی از زندگی انجامیده است که از دل آن سوژه هایی سرخورده، ازهم-گسیخته، تسلیمِ به دیگری، محوشده در مناسک و واپس رفته به کودکی سر بر آورده اند.
مواجهه جوانان با سیاست گذاری پوشش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه پوشش مردم هر جامعه سرنخ های قابل توجهی از تغییرات فرهنگی و اجتماعی پنهان هر جامعه و روح زمانه ارائه می دهد. وضعیت خاص سیاستگذاری پوشش و پوشاک در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی باعث شده است تا پدیده پوشش و پوشاک در ایران اهمیت سیاسی و فرهنگی مضاعفی بیابد. مطالعه تغییرات پوشش با گشودن مسیری برای فهم خوانش ها و تفسیرهای کنشگران روزمره که اغلب در مطالعات و سیاستگذاری نادیده گرفته می شوند توجه پژوهشگران را به مقاومت ها یا همراهی ها در برابر سیاستگذاری ها جلب می کند و در نگاهی کلان تر می تواند پاسخگوی پرسش از موفقیت یا شکست آنها در ملموس ترین سطح زندگی روزمره باشد. هدف این پژوهش، تبیین فهم و دریافت جوانان از سیاستگذاری پوشش در چنین بافتی است. از این رو، تحقیق پیش رو به دنبال پاسخ به این پرسش است که جوانان به مثابه یکی از مخاطبان هدف اصلی در سیاستگذاری پوشش، چه مواجهه ای با سیاست های اجرا شده در این زمینه دارند؟ برای پاسخ به پرسش مذکور از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بهره گرفته شده است. مصاحبه با ۲۵ جوان ۱۸ تا ۳۰ ساله در نهایت ما را به این پاسخ رساند که سیاست گذاری های صورت گرفته در زمینه نوع پوشش جوانان، بر خلاف برداشت اولیه، اثربخش بوده اند زیرا در نگاه مصاحبه شوندگانِ جوان امروز، پوشش آنها نه امری سیاسی و تاریخی و ماحصل برخوردها و کشمکش های طولانی، بلکه امری شخصی و سیاست زدوده است؛ هرچند برخی تغییرات در پوشش و پوشاک جوانان را حاصل گشایش های سیاسی و اجتماعی می دانند. همچنین جوانان در مواجهه با نگاه خانواده ها و سیاستگذاران به موضوع پوشش، رویکرد مدارا را ترجیح می دهند.
مطالعات فرهنگیِ ایرانی، نادیده گرفتن فرودستان و سیاست زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
75 - 88
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل جایگاه مطالعات فرهنگی در ایران از خلال مقالات منتشرشده در فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات در فاصله زمانی 1392- 1396 می پردازد. مبنای نظری مقاله مبتنی بر دسته بندی کریس روجک است که این حوزه از دانش را به چهار برهه ملی- مردمی، متنی- نمایشی، جهانی-پساذات باوری و حکومت مندی و سیاست تقسیم می کند. روش مورد استفاده «فراتحلیل کیفی»، و فن گردآوری داد ه ها مبتنی بر بررسی اسناد است. یافته ها نشان می دهد که از 156 مقاله بررسی شده، 97 مقاله در حوزه متون فرهنگی، 25 مقاله در حوزه فرودستان، 8 مقاله در باب زندگی روزمره، 7 مقاله در تحلیل فرهنگ عامه، 4 مقاله مربوط به سیاست گذاری فرهنگی و 14 مقاله نیز سایر مباحث را در بر می گیرند. مضمون مقالات بیانگر آن است که مطالعات فرهنگی در ایران تمایلی به بازنمایی و نمایندگی صداهای خاموش ندارد؛ به بافت و زمینه وقعی نمی نهد؛ انتزاعی است و جامعه هدفِ آن طبقه متوسط تهران. این در حالی است که کشور ایران دارای طیفی از گروه های اجتماعی مختلف با تجربه شکل های چندگانه نابرابری هم در حوزه سیاستِ بازتوزیع و هم در قلمرو سیاستِ بازشناسی است. از این حیث، به نظر می رسد اغلب این مطالعات به سیاست زدایی از جامعه و مردم محدود می شوند و چندان به مداخله راه نمی برند. ولی این تمام داستان نیست. برای مثال، با این که در دو دهه اخیر تغییرات اجتماعی چشمگیری رخ داده است و بخش مهمی از زندگی ما متأثر از فرآیندهای پیچیده اقتصادی و سیاسی است، اما این حوزه از دانش کماکان در پی مطالعات متنی است و التفاتی به چگونگی تغییر در سطح واقعیت مادی زندگی روزمره ندارد. مهم تر از همه این که مطالعات فرهنگی در ایران تاکنون نتوانسته سنت پژوهشی خاصی را دنبال کند و از این رهگذر هنوز به خلق مطالعات فرهنگی ایرانی که ذاتی این شیوه از اندیشه است دست نیافته است.
تبیین جایگاه فضای عمومی شهری در دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
101 - 130
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نگرش انتقادی به هژمونی سرمایه بر روابط انسانی در جامعه امروز آنگاه که با فضا پیوند می خورد، وارد محدوده مطالعات شهری شده و موردتوجه واقع می شود. از این منظر در مطالعه شهری فضا، به عنوان مفهومی مناقشه انگیز (پروبلماتیک)، دو دسته ادبیات تولید (اجتماعی) و مصرف (فرهنگی) فضا قابل تشخیص هستند که به نظر می رسد بیش از همه ذیل دو دیسیپلین مطالعات فرهنگی و اقتصاد سیاسی مورد بسط قرارگرفته اند. همچنین فضای عمومی که در کانون مطالعات طراحی شهری قرار دارد، طی سال های اخیر با نوعی فهم انتقادی آمیخته شده است. اینجاست که ماهیت میان رشته ای طراحی شهری، آن را ناگزیر از توجه توأمان به ادبیات تولید و مصرف فضا برای فهم عمیق تر تحول فضاهای عمومی در میانه تنازع نیروهای قدرت و مردم نموده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف توسعه فهم انتقادی از فضای عمومی خصوصاً ذیل دانش طراحی شهری به کمک تطبیق ترکیبی دو انگاره نظری تولید اجتماعی و مصرف فرهنگی فضا برآمده است. روش: این جستار نظری با بررسی سلسله مراتبی از ریشه های فلسفی تا بروندادهای ملموس حاصل از مفاهمه دو انگاره فوق الذکر، تلاش می کند تصویری خوانا از جایگاه فضاهای عمومی شهری در قالب یک منظومه نظری ارائه نماید. یافته ها : یافته های مقاله چگونگی ارتباط مفاهیم موردتوجه سه دسته ادبیات تولید اجتماعی فضا، مصرف فرهنگی فضا و مطالعات انتقادی طراحی شهری را در سه سطح پارادایمی، نظری و عینی نشان می دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد عرصه زندگی روزمره کانون مفاهمه دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا است؛ عرصه ای که بخش نمایانی از آن در فضاهای عمومی به عنوان میدان عمل طراحی شهری و میدان تبلور دائمی تولید و مصرف جاری است. بر این مبنا دانش طراحی شهری می تواند زندگی روزمره را از دریچه مفهوم همگن شدن فضا مورد خوانش قرار دهد؛ جایی که نیروهای بالادستی تولید انتزاعی در دیالکتیکی با نیروهای پایین دستی مصرف عینی، در حال تحول فضاهای شهری معاصر هستند
اجتماع پذیری و سرزندگی فضاهای عمومی شهری: شواهدی از دیدگاه متخصصین و کاربران در خیابان ولیعصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
131 - 148
حوزه های تخصصی:
بیان مساله : امروزه با روند رو به افزایش خصوصی شدن فضاهای عمومی و کنترل آن به روش های مختلف؛ اجتماع پذیری فضای عمومی که یکی از ارکان سرزندگی شهری می باشد؛ دچار چالش شده است. از طرفی کم توجهی به بعد اجتماعی سرزندگی در اکثر پژوهش ها مشاهده می شود. این پژوهش به دنبال شناسایی مهمترین شاخصه های اجتماع پذیری برای دستیابی به سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران از نگاه متخصصان و کاربران خیابان می باشد. اهداف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نسبت و ارتباط دو مفهوم اجتماع پذیری و سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران جهت کاربست نتایج آن در برنامه ریزی فضاهای عمومی شهری است. روش پژوهش : در این راستا، یک تحلیل تطبیقی بر اساس دیدگاه متخصصین آشنا به خیابان ولیعصر و کاربران این خیابان انجام گردید. با اتخاذ یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر طرح تحقیق متوالی اکتشافی و با استفاده از سه روش مصاحبه بدون ساختار، پیمایش کمی و مشاهده میدانی، داده های پژوهش گردآوری شد. یافته ها: در مجموع 7 معیار اصلی توسط متخصصین شناسایی شد که 3 مورد از این 7 معیار مورد تأیید کاربران قرار نگرفت. در ادامه نتایج در دو محور مورد بحث قرار گرفت. نخست اینکه مشخص شد برخلاف دیدگاه متخصصین، معیارهایی که حالت جمع گرایانه تر دارند، از سوی کاربران کمتر ترجیح داده می شوند. ضمن اینکه تفاوت های اساسی در دیدگاه این دو گروه وجود داشت. بطوری که متخصصین، نگرشی علمی اما ایده آل گرا نسبت به مسائل و موضوعات فضاهای عمومی داشتند. در حالی که دیدگاه کاربران، یک دیدگاه ساده، حداقلی اما واقعی از ترجیحات و خواسته های آن ها از یک فضای عمومی می باشد که مبتنی بر تجربه زیسته آن ها از فضاهای عمومی است. نتیجه گیری: در نهایت تحقق اجتماع پذیری فضاهای عمومی در گرو یک سری از الزامات و شرایط زمینه ای تشخیص داده شد که در حیطه ساختارهای کلان سیاسی، نهادی و اجتماعی قابل جستجو هستند.
واکاوی مفاهیم طنز، حماقت و روزمرگی در دو نقاشی «بازی کودکان» و «جنگ بین کارناوال و روزه داران» اثر پیتر بروگل
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
26 - 37
حوزه های تخصصی:
در قـرن شـانزدهم میلادی، در پی گسـترش تفکـرات پروتستانیسـم و نگـرش اومانیسـتی در جوامـع اروپایـی و رویکـرد ادبـی متفاوتـی کـه بـا انتشـار هر چه بیشـتر آثـار طنزپـردازان همراه بـود، مفاهیمـی از قبیـل حماقت و تمسـخر در زندگـی روزمـره افـراد جامعـه، مـورد توجـه قرار گرفـت و گروهـی از نقاشـان در منطقه فلانـدر نیز از سـنتهای مرسـوم در سـبک ایتالیایـی فاصلـه گرفتنـد و بهصـورت بـارزی بـه ترسـیم ایـن مفاهیم در آثـار خود پرداختنـد. نقاشـان ایـن منطقـه برای بیـان مطالب اخلاقـی و مذهبی، برخلاف گذشـته از انسـانهایی با بدنهای ایـدهآل و صورتهـای زیبـا اسـتفاده نمیکننـد بلکـه انسـانهایی در آثـار آنها ترسـیم شـدهاند که زندگیشـان را در شـکل متفاوتـی از گذشـته و در تقابـل با اندیشـه کلیسـای کاتولیک شـکل دادهاند. بـدن این انسـانها، غالباً از ریخـت افتـاده و از حالـت طبیعـی خارج شدهاسـت و با توجه بـا آرای متفکرانی چون اراسـموس، بـر وجه حماقت و طنـز در زندگـی روزمـره خـود تأکیـد بیشـتری دارنـد. ازجملـه نقاشـان فلانـدری کـه بـا درنظر گرفتن شـرایط آن روزهـای اروپـا، ایـن مفاهیـم در آثارشـان نمـود یافته اسـت، هیرونیمـوس بوش و پیتـر بروگل مهتـر بودند که به بیـان طنـز مضامیـن اخلاقـی و مذهبـی و ترسـیم انسـانهایی پرداختنـد کـه از نمونههـای شناختهشـده در نقاشـی اروپایـی فاصلـه داشـتند و تصاویـر متفاوتـی از صحنههـای زندگی روزمـره افـراد جامعه را نقـش زدند. در ایـن پژوهـش، تلاش شـده تا بـا درنظر گرفتـن دادههای تاریخـی و مطالـب مرتبط با وقایـع ایـن دوره از اروپا، به سـوال چگونگـی بازتـاب مفاهیـم طنـز و حماقت و روزمرگی در بسـتر وقایع شـکلگرفته در آثـار هنرمندانی چون بـروگل مهتـر پاسـخ داده شـود و بـرای بررسـی این امـر، دو اثر بازی کـودکان و جنگ بیـن کارنـاوال و روزهداران بـروگل کـه از نمونههـای شـاخص و مهـم در ایـن زمینـه هسـتند، مدنظر قـرار گرفته و بـه توصیـف و تحلیل آنها خواهیـم پرداخت.
تغییرات زندگی روزمره سالمندان در دوره پاندمی کوید-19؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
1 - 48
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تجربه زیسته سالمندان در مواجهه با پاندمی کووید-19 به عنوان یک تجربه اجتماعی و مخاطره آمیز، مورد واکاوی قرار گرفت و مهم ترین تغییرات زندگی روزمره سالمندان استخراج شد. روش این مطالعه مبتنی بر طرح پژوهش کیفی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با سالمندان (و یا فرزندان آن ها) و برای تحلیل داده های کیفی از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد سالمندان در زندگی روزمره، تغییرات چندگانه ای را تجربه کرده اند. این تغییرات در قلمروهای اقتصاد، سلامت جسمی، سلامت روانی و مناسبات خانوادگی و اجتماعی بوده است. نتایج روایتگر آن است که مسائل سالمندان در دوره پاندمی کووید-19، فردی نیست بلکه خانوادگی و اجتماعی است. این موضوع به اهمیت خانواده و تعاملات بین نسلی در زندگی روزمره سالمندان برمی گردد. علاوه بر این، پیامدهای این دوره بر زندگی روزمره سالمندان فقط شامل تاثیرات مستقیم آن نیست بلکه پیامدهای غیرمستقیمی نیز داشته است. در این زمینه می توان به پیامدهای اقتصادی کرونا بر زندگی شغلی فرزندان (عمدتاً جوانان) اشاره کرد که نه تنها به کاهش حمایت گری از والدین سالمند منتهی شده بلکه اضطراب و نگرانی سالمندان را نیز به دنبال داشته است. همچنین می توان به افت سرمایه سلامت سالمندان و مرگ هایی اشاره داشت که ناشی از تاخیر در پیگیری وضعیت سلامت و درمان است. سالمندی، تجربه ای اجتماعی و نابرابر است و انجام این دسته از مطالعات در راستای سیاست گذاری اجتماعی سالمندی و خانواده بسیار سودمند است.
تولید فضا و ضرباهنگ کاوی فضای شهری تهران: رهیافت هانری لوفور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقعیت زندگی روزمره و ضرباهنگ های درهم تنیده آن رابطه ای متقابل با فرایند تولید فضای شهر و قدرت های دخیل در آن دارد. پژوهش حاضر تلاش می کند به این پرسش ها پاسخ دهد که ضرباهنگ زندگی روزمره در شهر تهران چگونه تجربه می شود و این ضرباهنگ با تولید فضای شهری چه رابطه ای دارد. با استفاده از روش ضرباهنگ کاوی و مردم نگاری و رفت وبرگشتی بین واقعیت و نظریه و سطح خرد و کلان، سه فضای انتخاب شده (بازار بورس، دریاچه خلیج فارس و محله خلازیر) و استفاده از نظریه تولید فضای هانری لوفور مشخص شد که دولت اقتدارگرا و حاکمیت آمرانه شهری، فرهنگ چندپاره، نظم پولی تحت تاثیر تقسیم جهانی کار و ناکارآمدی محلی به همراه طبیعتی اسطوره پردازی شده، از طریق درساژی به وسعت یک شهر، ضرباهنگ زندگی روزمره زیست کنندگان آن را در تداخلات پیچیده ای رقم می زند و همزمان از آن متاثر می شود. در کنار شکاف های عمیق اجتماعی و طبقاتی، که خود از جلوه های متنوع زندگی روزمره برمی آید، آن چه زیست کنندگان فضای شهر تهران را به هم پیوند می دهد، حضور ضرباهنگی از انتظار در حیات روزمره آنان است؛ انتظار برای امری که نویدبخش سعادت است و هرگز محقق نمی شود.
مطالعه روابط قدرت و مقاومت در جهان معاصر: مطالعه مردم نگارانه تجربه ی راهپیمایی اربعین 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، بخشی از مطالعه ای است که برای شناخت ابعاد مردمشناختی، جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی و رسانه ای راهپیمایی اربعین انجام شده است. استقبال و مشارکت افراد در راهپیمایی اربعین به عنوان یک میدان و فضای فرهنگی سبب شد تا یک کار مردمنگارانه در ضمن مشارکت یکی از محققان در راهپیمایی اربعین در سال های 1394 و 1395 به مدت 21 روز در جمع شرکت کنندگان انجام شود و مسافت تقریبی 240 کیلومتر را به صورت پیاده طی کرده و در طول مسیر به ثبت داده ها بپردازد. ما به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چرا این فضاهای فرهنگی با استقبال فراگیر و فراملی و بدون مرز روبرو بوده است. ویکتور ترنر با ارائه نظریه های نمادها و قدرت مناسک در تغییر موقعیت های اجتماعی و تحلیل عمیق و روان شناختی اش تجارب خویش از زندگی و مناسک و آیینها را بیان می کند. بر اساس نظریه های ترنر توضیح خواهیم داد که افراد شرکت کننده در راهپیمایی اربعین از زندگی روزمره جدا شده و رها از چارچوب های اجتماعی حالت آستانه ای را تجربه می کنند. حالتی از رهاشدگی از نمادهای زندگی دوره نوسازی، اتحاد و با هم بودن که افراد در آن شرایطی کاملا یکسان دارند و از محدودیت های اجتماعی و شرایط یکنواخت زندگی روزمره رها می شوند که در شرایط عادی اجتماعی قابل تجربه نیست. حوزه تحقیقاتی مقاله به مناسک، مطالعات آیینی و مردم نگاری مربوط می باشد که ربط آن به روابط قدرت و مقاومت را مطالعه می کند و دستآورد آن می تواند مورد بهره مندی مطالعات فرهنگی ایرانی، قرار گیرد.
تجربه بیگانگی در زندگی روزمره: مطالعه موردی فضای شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
170 - 137
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در رویکردی مردم نگارانه و انتقادی و با استفاده از رهیافت هانری لوفوردر تحلیل فرایند تولید فضا، به مقایسه طبقاتی این تجربه در میان زیست کنندگان فضای شهری تهران پرداخته است. تجربه بیگانگی به مثابه رابطه ای مختل شده و ابزاری در برابر رابطه ای به منزله هدف فی نفسه و به معنای تملک در برابر مالکیت تعریف شد. سه فضای بازار بورس، مجموعه دریاچه خلیج فارس و باملند و محله خلازیر به مثابه نمایندگانی از فضاهای انتزاعی و انضمامی و سه گانه های فضایی لوفور انتخاب شدند. داده های چندگانه شامل مشاهده، عکس، مصاحبه های شخصی، داده های پژوهش های قبلی و مردم نگاری ها، مستندهای ویدیوئی، اسناد سازمانی، گزارش های مطبوعاتی و پیمایش آنلاین درباره هر فضا جمع آوری شد، به شیوه تفسیری و استقرایی تحلیل، کدگذاری و مقوله بندی شد و در تحلیل فرمی، کارکردی و ساختاری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان می دهد، تجربه بیگانگی با دیگری، خود، کار، فضای شهری و زندگی روزمره، تجربه مشترک میان زیست کنندگان این فضاها و با نظم فضایی مرتبط است، اما در مرکز و حاشیه معانی متفاوتی می یابد و به شیوه متفاوتی در آگاهی روزمره ادغام می شود. تجربه بیگانگی در مناسبات تولید، به بی معنایی کار، بازار رقابتی و کالایی شدن مربوط می شود و تجربه ای در مقیاس جهانی است؛ درحالی که تجربه بیگانگی مرتبط با ساختار سیاسی و فرهنگی به ویژگی های خاص شهر تهران وابسته است. جلوه های متنوع زندگی روزمره در کنار ممنوعیت ها، هراس ها و شکاف ها، مانع از شکل گیری آگاهی جمعی و درنتیجه تلاشی جمعی برای بیگانگی زدایی می شود. مومنت های زندگی روزمره در سطوح متفاوتی از واقعیت اجتماعی ممکن است رهایی بخش عمل کنند و در سطحی بالاتر عقیم بمانند.
هویت و زندگی روزمره دختران در فضاهای عمومی شهر، مطالعه دختران دانشجوی رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه مدرن، نوع روابط افراد با فضاهای شهری و سبک زندگی روزمره را تغییر داده است، حضور در فضاهای اجتماعی و برقراری ارتباط یکی از نیاز های انسان امروزی است. این نیاز در اولین قدم خود را در کنش های روزمره نشان می دهد. در این پژوهش، شیوه زندگی 35 دختران دانشجو شامل روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، نحوه گذراندن زندگی روزمره، ارزش های مطلوب و هنجارهای مورد تبعیتشان و شیوه های رفتاری در شهرستان رفسنجان مورد توجه بوده است. داده ها با استفاده از روش کیفی و از خلال مصاحبه های فردی و گروهی و یادداشت برنامه فعالیت های روزانه جمع آوری شدند. با فن تحلیل محتوای موضوعی، هویت فرهنگی این دختران یعنی میزان و نحوه استفاده از سرمایه های فرهنگی و اجتماعی فضاهای پیرامونی مورد مطالعه قرار گرفت. با تحلیل داده ها به این نتیجه رسیدیم که در فرهنگ رفسنجان برای دختران هنجارها و ممنوعیت هایی در متن جامعه تعیین شده است. علاوه بر وجود موانع حضور در فضاهای عمومی شهر، عدم برنامه ریزی برای زندگی روزمره و اهمیت نداشتن آن در میان دختران مورد مطالعه به چشم می خورد. آنها هیچ گونه ایده، نظم و یا هدف خاصی برای سپری کردن زندگی روزمره و حضور یافتن در عرصه عمومی ندارند.
معناسازی برای خانه؛ زندگی روزمره تهران در فیلم های سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنا، مدلول و مضمون هر چیز است و تداعی ای که در پس آن برای ذهن ایجاد می شود. هدف پژوهش حاضر، یافتن معنای خانه و مؤلفه های شکل دهنده آن در زندگی روزمره زیست کنندگان خانه است. مقاله حاضر سعی دارد بر همین مبنا و با مطالعه خانه های بازنمایی شده در چهار فیلم سینمایی مربوط به تهران که طی سال های 1391-1387 در شبکه سینمای خانگی توزیع شده اند، فرآیند معناسازی برای خانه و مؤلفه های اصلی آن را استخراج کند. به این منظور، فیلم های «سر به مهر»، «حوالی اتوبان»، «سعادت آباد» و «اینجا بدون من» انتخاب و با روش گراندد تئوری، مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش، گویای آن است که نظام معناساز برای خانه، در تجربه تهران روایت شده در فیلم ها متشکل از پنج مؤلفه «ادراک حسی»، «نشانه ها و نمادها»، «روابط اجتماعی»، «مالکیت» و نیز «کالبد» است. فضا زمانی معنای خانه را می پذیرد که اولاً، واجد ارتباطاتی با مؤلفه های مذکور باشد و دوما این ارتباط، در اشکال مثبت و نه نابهنجار آن تجربه شود. پژوهش همچنین گویای آن است که در نظام ارائه شده، روابط اجتماعی و کیفیت آن، بیش از سایر مؤلفه ها در فرآیند معناسازی برای خانه ایفای نقش می کند. این روابط چه در قالب مناسک و چه در قالب الگوهای زندگی روزمره می توانند معنا را برای خانه، ایجاد و در آن انباشت کنند. در مقابل، نقش کالبد معمارانه، کمتر تصویر شده و تأکید به جای فضای ثابت بر فضاهای نیمه ثابت است.
مترو و زندگی روزمره (مطالعه موردی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی حمل ونقل ایجاد امکان جابه جایی و دسترسی برای انسان ها و کالاهای ساخته شده توسط آنها و همچنین کالاهای مورد نیاز آنها است؛ حمل ونقل در جوامع امروزی بیش از اینکه یک مسئله فنی و مهندسی باشد، یک مسئله اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی محسوب می شود. مطالعه حاضر به بررسی زندگی روزمره شهروندان تهرانی در مترو به عنوان یک فضای اجتماعی می پردازد. روش تحقیق شامل روش اسنادی و روش شناسی مردم نگارانه و تأکید نظری بر رویکرد زندگی روزمره و تغییرات مترو در زندگی روزمره افراد استفاده کننده است. واقعیت احداث و ورود مترو به درون یک شهر، چیزی بیش از یک وسیله صرف حمل ونقل است که می تواند مزایای زیست- محیطی، اقتصادی و روانی زیادی در بر داشته باشد، مترو علاوه بر همه اینها تغییرات اجتماعی بنیادینی در رفتار، کردار و شیوه های انجام کارهای روزمره ما دارد و به شکل بنیادی تری، حتی فضای هندسی شهری و مفاهیمی مانند نزدیک و دور را هم تحت تأثیر قرار می دهد، ارزش مکان ها و قیمت املاک را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و حرکت جمعیت های انسانی در درون شهرها را به شدت متأثر می سازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که مترو علاوه بر ابعاد روانی، زیست محیطی و اقتصادی، دارای بعد اجتماعی و فرهنگی است که در تجربه زیست افراد در زندگی روزمره در کلان شهر تهران نمایان می شود. بر این اساس، مترو سبب تغییراتی در زندگی روزمره افراد شده است از آن جمله می توان بر کوچک شدن تهران، انتقال تهران به زیرزمین- شکل گیری فضایی برای روابط اجتماعی- و کسب درآمد برای عده ای و همچنین وجود آسیب های اجتماعی متعدد اشاره کرد.
پدیدارشناسی زندگی روزمره با تأکید بر حوزه خصوصی در شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه خصوصی و حوزه عمومی در سبک زندگی رابطه دیالکتیکی با هم دارند که بسته شدن یکی به گسترش دیگری می انجامد. در تنگناهای حوزه عمومی، حوزه خصوصی در پی راه حل است. در جامعه امروز ایران حوزه خصوصی رشد بسیاری داشته است. پژوهش حاضر در جست و جو و بررسی سبک های نوینی از زندگی است که در چنین فضایی شکل گرفته اند. مکان این پژوهش دزفول و روش آن کیفی بر مبنای پدیدارشناسی هرمنوتیک است. داده های میدانی از راه مصاحبه عمیق و نمونه گیری هدفمند و با توجه به تجربه زیسته اطلاع رسانان گرد آوری شده است. در بخش نظری با هدایت میدان از نظریه تلفیقی بر اساس اندیشه های فیسک، دوسرتو، لوفبور، بوردیو، کلارک، هبدیج، گیدنز و ... بهره برده شده است و با این نظریه تلفیقی سبک های نو در زندگی روزمره تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که با کم رنگ شدن حوزه عمومی، افراد به حوزه خصوصی پناه می برند و سبک های جدیدی ایجاد می کنند و به این ترتیب حوزه خصوصی رشد می کند. کنشگران اجتماعی با سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی خویش را متمایز و در عرصه های مختلف زندگی خود بازاندیشی می کنند، گسترش حوزه خصوصی به خودآفرینی می انجامد، به بیان دیگر سبک زندگی نوعی مقاومت در برابر نظم مسلط است. گسترش حوزه خصوصی دلالت سیاسی دارد و نوعی نشانگان است که چون درمان عمل می کند. زندگی روزمره بستر معنایابی است و کنشگران در زندگی روزمره از روش های خاصی برای خلق معنا و موقعیت های جدید بهره می گیرند.
مطالعۀ انسان شناختی عملکرد مسجد در زندگی روزمرۀ زنان سالمند در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه نقش و جایگاه مسجد در زندگی روزمره زنان سالمند، از منظر موقعیت هایی است که این مکان اجتماعی-مذهبی برای آن ها خلق می کند. این پژوهش روابط، فعالیت و مشارکت اجتماعی زنان سالمند را در مساجدِ واقع در مناطق 12 و 14 شهر تهران مورد مطالعه قرار داده است. پرسش های محوری پژوهش این است که مساجد چگونه و بر اساس کدام یک از عملکردهای خود زمینه را برای حضور زنان سالمند فراهم آورده است؟ نقش مساجد در مشارکت فعال اجتماعی زنان سالمند چیست؟ و مسجد چه تأثیری در سبک زندگی زنان سالمند دارد؟ پژوهش حاضر به روش مردم نگاری انجام شده است و داده های میدان با فنون مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند؛ و تفسیر داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که حضور مستمر در مساجد برای زنان سالمند جزئی از فعالیت های زندگی روزمره آن ها شده است، تا جایی که زندگی روزمره خویش را بر اساس عملکردهای مسجد نظم زمانی می بخشند. همچنین مسجد برای آن ها به کانونی برای گردهمایی، فعالیت های اجتماعی و دینی تبدیل شده است و زنان سالمند در مسجد مشارکت اجتماعی و فعالیت های خیرخواهانه قابل توجهی دارند. داده های میدانی حاکی از آن است که این فعالیت ها در زندگی شخصی و اجتماعی زنان سالمند تأثیر درخور اعتنایی داشته است، من جمله: آگاهی یافتن به توانایی های خویش، احساس مفید بودن، عزت نفس، دست یابی به استقلال و بازیافتن شأن و منزلت اجتماعی. مجموعِ این دستاوردها موجب احساس تعلق زنان به مسجد و دلبستگی به مکان آن شده است.
بازنمایی فضاهای شهری تهران در رمان های دوره ی رضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که با خوانش رمان های اجتماعی نگارش یافته در دوره رضا پهلوی) ????-???? هجری شمسی (به روایت چگونگی تولید و بازتولید فضاهای شهری تهران دست یابد. بر این اساس، رمان های تهران مخوف و یادگار یک شب از مشفق کاظمی، تفریحات شب از مسعود و زیبا نوشته حجازی انتخاب و با استفاده از نظرات لفور و روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. لفور فضا را واقعیتی اجتماعی می داند که در هر عصری به صورتی خاص تولید می شود. او با سه مفهوم «بازنمایی فضا»، «فضای بازنمایی شده» و «عمل فضایی» به بیان چگونگی «تولید فضا» می پردازد. با به کارگیری مفاهیم لفوری و مشخص کردن مضامین «ریتم»، «تولیدفضا»، «ارزش مبادله» و «ارزش مصرف» این نتیجه حاصل شد که قریب به اتفاق تهرانی ها در آن دوره به تولید و بازتولید فضاهای شهری نپرداخته و صرفا قشر کوچک تحصیل کرده ی فرنگی ماب و متجدد بوده است که فضاهای شهری تهران را در تناقضات مدرنیته بازتولید کرده اند. این در حالی است که حکومت و ایدئولوژی حاکم برای تحکیم قدرت خویش به تولید و بازتولید فضاهای شهری پرداخته است. همچنین نتایج بررسی «ریتم چرخه ای» و «ریتم خطی» نشان می دهد که شهر تهران در ابتدای مواجهه ی جدی با مدرنیزاسیون قرار داشته است.
تحلیل جامعه شناختی تعامل قهرمان و زندگی روزمره در سینمای مسعود کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاله حاضر تلاشی است برای تحلیل روایت تعامل اخلاق قهرمانی و منطق زندگی روزمر? مدرن از منظر جامعه شناسی سینما. حوز? مورد مطالعه، آثار سینمایی مسعود کیمیایی است. برای صورت بندی نظریه ای دربار? تعامل دیالکتیکی پویایی های اجتماعی/ تاریخی و آفرینش هنری از آرای دو وینیو، لوکاچ و لونتال استفاده شده است. سپس با به کارگیری روش تحلیل روایتِ ساختارگرا و نشانه شناسی ساختاری آثار سینمایی کیمیایی مطالعه شده است. از میان این آثار، دو فیلم قیصر و محاکمه در خیابان به شیوه نمونه گیری نظری- هدفمند انتخاب شده اند. البته هر یک از این دو فیلم با فیلم دیگری متعلق به دوره خودشان مقایسه شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که سینمای کیمیایی روایت گر تغییر شکل اخلاق قهرمانی در جامعه ایران و ادغام قهرمان در زندگی روزمره است. به موازات گسترش مدرنیزاسیون در چند دهه اخیر، منطق عقلانیت ابزاری بر روابط و مناسبات بین آدمیان سیطره یافته و مسلک قهرمانی (که مبتنی بر عقلانیت غایی و باورهای استعلایی است) به حاشیه رفته است.