مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
پدیدارشناسی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پدیدارشناسانه غنا در اشعار نظامی و امیرخسرو به ویژه در دو منظومه لیلی و مجنون است. این دو منظومه که از نمودهای برجسته ادب غنایی اند باوجود تشابهات فراوان، تفاوت های اساسی ابژکتیو در بازنمود ایده عشق دارند. این تفاوت ها در بررسی رفتارها و حالت های دو شخصیت مهم این داستان ها به عنوان انسانی شناسنده و متعالی و تحلیل در جه سوبژکتیویته در آنها نمودار می شود. بدین منظور، ابتدا مبانی پدیدارشناسی و اصول نخستین آن بر اساس شیوه هوسرل را به اجمال توضیح داده ایم. این پژوهش از گونه پدیدارشناسی کلاسیک و محور آن سوبژکتیویته است. بر این اساس، برخی از بازنمودهای عشق همچون رازداری، شکیبایی، بی تابی، آشفتگی، مردم گریزی، خیال بازی، و رقص و آواز و غیره را در شخصیت های اصلی تحلیل کرده ایم و در نهایت به میزان سوبژکتیویته و معنای ابژکتیو آنها دست یافتیم. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که لیلی و مجنون پرورده نظامی خود، سوژه اند و تا مرحله نهایی تحویل سوبژکتیو که استعلایی و محمل عقلانیت است پیش رفته اند و توانسته اند در مقام انسان آگاه معنای ابژکتیو عشق را بنیان نهند. اما لیلی و مجنون آفریده دهلوی سوژه نیستند و در مقام انسان صرف در تحویل دوم پدیدارشناختی یعنی در مرحله شهود ذاتی و آیدتیک متوقف مانده اند. بدین ترتیب، این امکان ایجاد شد که عالم دو اثر ادبی نیز از حیث رمان محوری یا شعرمحوری بررسی شود.
اطوار مرکز ، تحلیلی بر مراتب مفهوم مرکز در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در مطالعات نظری معماری از آن بسیار سخن گفته شده، مفهوم «مرکز» است. در حوزه هنر و معماری، کریستیان نوربرگ شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، مفهوم «مرکز» را مبنا و اساس نظریه پردازی های خویش قرار داده اند. با رجوع به سخنان نظریه پردازان در این باب، آشکار می شود که آن ها از منظرهای متفاوتی به این مفهوم واحد نگریسته اند؛ بنابراین، با جمع آوری و کنار هم گذاشتن آرای این نظریه پردازان، نه تنها این مفهوم آشکارتر نمی شود، بلکه بر ابهام آن افزوده می شود. این نوشتار در پی آن است که با تأمّل در آرای مختلف درباره مرکز و یافتن جایگاه هر سخن، این ابهام را تا حدی برطرف کند. برای رسیدن به این هدف، ابتدا وجوه مشترک مرکز از خلال سخنان پراکنده نظریه پردازان نمایان می شود. سپس با تأمل در آرای ایشان آشکار می گردد که با وجود اینکه همگی از واژه مرکز استفاده می کنند، گویا انواع (مراتب) گوناگونی از مرکز را مدّنظر دارند؛ لذا تلاش می شود مراتب مختلف مرکز با تعمّق در سخنان نظریه پردازان، استخراج، نام گذاری و شرح داده شود. با تحلیل مضمونی گفته های ایشان در نهایت، پنج مرتبه برای این مفهوم معرفی می شود که عبارت اند از: مرکز حقیقی، جوهری، معنایی، عملکردی و کالبدی (شامل مصنوع و طبیعی). مرکز حقیقی هستی غالباً موضوع بحث ادیان بوده است. هرچند کریستوفر الکساندر آن را در پدیده های طبیعی نیز آشکار می یابد. مرکز جوهری اشاره به لایه هایی درونی هر پدیده دارد که چیستی آن را معیّن می کند. ترکیب واژگانی «مرکز معنایی» را نوربرگ شولتس به کار برده است و مفهوم آن را نیز کریستوفر الکساندر به مثابه یکی از مراکز شرح داده است. هر دوی آن ها به مرکز معنایی در ساحت باطنی اش توجه کرده اند. کریستوفر الکساندر و رودولف آرنهایم عملکردهای یک پدیده را نیز در زمره مراکز تشکیل دهنده کلیت پدیده به شمار می آورند و مرکز عملکردی با رجوع به آثار ایشان تعریف می شود. مرکز کالبدی، تمرکزی در فضای عینی است. چنانچه این تمرکز در طبیعت بوجود آید، آن را مرکز طبیعی گویند و اگر تمرکزی در محیط مصنوع توسط انسان به وجود آید، آن را مرکز کالبدی مصنوع می نامند. مرکز مانند هر مفهوم دیگری در عالم، نظام معنایی ذومراتبی دارد؛ نظامی که سیری از ظاهر به باطن را طی می کند و تمام پیکره معماری را در بر می گیرد. اختلاف نظریه پردازان در تبیین مفهوم مرکز، به علت همین مراتب مختلف آن است؛ بنابراین می توان از اطوار مرکز سخن گفت.
عمل جراحی زیبایی بینی در تجربیات زنان رضایت مند از عمل با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش دست یابی به تجربه افراد تحت عمل جراحی بینی به قصد شناخت عمیق این پدیده بود. این مطالعه به شیوه کیفی، به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدف مند و به وسیله مصاحبه گر با 10 نفر از زنان تحت جراحی انجام شد. مصاحبه ها ثبت و سپس یاداشت و به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحیل شد. یافته های حاصل از تجربه های افرادی که عمل جراحی را انجام داده بودند در 6 مضمون اصلی «عوامل انگیزه بخش»، «فعالیت های قبل از عمل»، «نگرانی های قبل از عمل»، «خلق منفی بلافصل بعد از عمل»، «افزایش کیفیّت زندگی» و «دلواپسی های پس از جراحی» و چندین مضمون فرعی خلاصه شد. یافته های مطالعه می تواند تصویری روشن از تجربه افراد تحت عمل جراحی بینی ارائه دهد و در این زمینه مفاهیمی را برای کسانی که قصد جراحی زیبایی بینی دارند و همچنین کادر درمانی این افراد برای استفاده و ارائه خدمات مناسب آشکار کند.
بررسی مبانی فلسفی «سکناگزینی» از دیدگاه پدیدارشناسی، با تکیه بر ارزش های اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سکناگزینی» مفهومی فراتر از داشتن یک سرپناه است. این مقوله از منظر پدیدارشناسی، نه تنها به منزله ی برقراری ارتباط با دیگران است، بلکه ارتباط با خانه را نیز در بر می گیرد. در فرهنگ ایرانی، خانه همواره محلی برای ظهور و شکل گیری خانواده محسوب می شود. در اسلام همواره، به خانه، به دید یکی از نیازهای اساسی انسان توجه و از آن، به مانند مکانی برای رسیدن به آرامش یاد شده است. پژوهش حاضر که آن را با روش منطقی تحلیلی نگاشته ایم، تحلیلی بر مباحث مربوط به معماری و مفاهیم «سکونت» و «مسکن» در سه شاخه ی اسلام و فرهنگِ ایرانی و نظریات پدیدارشناسان است. در این مقاله کوشیده ایم مبانی فلسفی سکناگزینی را از دیدگاه اندیشه ی فلسفی پدیدارشناسی نشان دهیم و سپس از منظر ارزش های اسلامی ایرانی بررسی کنیم.
نقد و بررسی کتاب هیدگر، از طریق پدیدارشناسی به سوی تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب هیدگر، از طریق پدیدارشناسی به سوی تفکر اولین اثر تفسیری تحلیلی سیر تفکر هیدگر به زبان انگلیسی و تنها اثر به این زبان است که حاوی مقدمه ای است از هیدگر که در جواب پرسش های نویسنده از او نگاشته شده است. روش نویسنده تفسیر تحلیلی و همدلانه تفکر هیدگر بر اساس سی اثر اعم از کتاب و مقاله از دوره های مختلف اندیشه اوست. نویسنده در عین حال گاهی هرچند به ندرت به نقد اندیشه های هیدگر نیز پرداخته است. کتاب در حجمی بالغ بر 768 صفحه با نثری روان و سلیس و استوار نگاشته شده است.
نویسنده خود برخی معادل های انگلیسی را به ازای واژگان بعضاً ابداعی هیدگر برساخته که عمدتاً مفید معنای اصلی کلمه است. تحلیل های ریچاردسون درکل منسجم و دارای خط سیر مشخصی است و برای خوانندگانی که با تفکر هیدگر آشنایی مقدماتی دارند می تواند بسیار مفید و آموزنده باشد. کتاب درمجموع یک تحلیل تخصصی و در عین حال روشنگر از سیر تفکر هیدگر است.
مؤلفه های پدیدارشناسی هوسرلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی(604-672ه.ق) دربردارنده شناخت شناسی ویژ ه ای است که شناختن آن در فهم جایگاه اثر و تفکر شاعر اهمیت زیادی دارد. مؤلفه های این شناخت شناسی، گاه به طور شفاف بیان شده است و گاه از متن داستان ها و عملکرد شعرشناختی قابل پیجویی است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه استقرایی، بررسی و تحلیل شواهد متعدد از مثنوی معنوی و تطبیق آن با مبانی نظری پدیدارشناسی هوسرلی است، نشان می دهد که مهمترین مؤلفه ها و الزامات شناخت شناسی مثنوی با مبانی نظری و الزامات عملی پدیدارشناسی هوسرلی (فنومنولوژی) همخوانی دارد و این دریچه ها قرن ها پیش در تفکر مولوی گشوده شده است. مشترکات قابل تطبیق شناخت شناسی مثنوی و پدیدارشناسی هوسرلی عبارت است از: اعتقاد به نگرش استعلایی و محوریت «من» اندیشه مند(اگو) یا «من زفت»، تعلیق پیش فرض در کنش شناختی، ردّ دانش نقلی و تقلیدی، تأکید بر محوریت ادراک بی واسطه، شهود، تجربه فردی و دانش تحقیقی، باور داشتن به ادراک حسّی در مورد پدیده های مادی و امور دنیوی، فراواقع جویی و نگاه ماورایی، اعتقاد به تأویل. تحلیل نشان می دهد که کنارزدن حجاب، کشتن نفس و انزواطلبی عرفانی که درحقیقت به منظور مراجعه به خود شیء، حذف حواشی کنش شناختی، کسب ادراک شهودی صورت می گیرد، همخوان با رویکرد پدیدارشناسی است.
واکاوی پدیدارشناسانه علل گرایش به اعتیاد و عامل های زمینه ساز ترک آن
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تبیین دیدگاه معتادان بهبودیافته درخصوص علل گرایش به اعتیاد و عامل ترک موفقیت آمیز آن است. این مطالعه به روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تاویلی صورت گرفت. بدین منظور مصاحبه های بدون ساختار با ده معتاد بهبودیافته 24 تا 49 ساله انجام شد که در طی آن معتادان، تجربه های خود را درخصوص این پدیده بیان کردند. سه مضمون از یافته ها استخراج شد که می توانند دیدگاه معتادان بهبودیافته را از علل گرایش به اعتیاد و عامل ترک موفقیت آمیز آن به تصویر بکشند. این مضمون ها عبارتند از: علل فردی اعتیاد، علل اجتماعی گرایش به اعتیاد و انزجار از وضع موجود زندگی. یافته های این تحقیق توانست تصویر روشنی از علل گرایش افراد به اعتیاد و عامل ترک موفق آن ارائه کند. عدم وجود ثبات شخصیتی، حس برتری جوئی، گرایش به لذت طلبی، نبود مهارت های اساسی زندگی،کنجکاوی، احساس خوشی کاذب به دنبال مصرف، شرایط محیطی نامناسب و برخورد نامناسب اعضای خانواده، مهم ترین عامل های گرایش افراد به اعتیاد و تداوم آن است. همچنین انزجار از وضع موجود، مهم ترین عامل ترک اعتیاد معتادان بهبودیافته است.
بازشناسی پدیدارشناختی حکمت متعالیه و پی آیندهای تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین، انسان را حقیقت ذومراتبی می داند که دائماً در ذات و گوهر خود در حال تحول و سیلان است. علم و ادراک نیز چیزی جز طی مراحل و مدارج استکمال و انتقال از نشئه ای به نشئه دیگر نیست. با توجه به نگرش هایی که وی در خصوص بحث طاقت بشری و بحث تحویل وجودی (منبعث از اصالت وجود و مشکک بودن آن)، ارائه داده، می توان گفت که ملاصدرا در زمره فیلسوفانی قرار دارد که نسبت سوژه اوبژه را واجد حیث التفاتی دانسته و لذا با تفکر سوبژکتیویستی کلاسیک ناسازگار است.
نظریه فوق در مقاله حاضر به بحث گذارده شده و مبتنی بر آن، عناصر تربیتی صدرایی معرفی گردیده است. مدعای مقاله آن است که در تفکر تعلیم وتربیت صدرایی، دو عنصر «مشارکت» و «شکوفایی»، واجد بالاترین اهمیت هستند.
تفکیک و تخریب به عنوان مرحله ای از پدیدارشناسی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحث برانگیزترین مسائلی که در فلسفه هایدگر وجود دارد، ادعای هایدگر درباره غفلت سنت فلسفه غرب از مسئله هستی است. هایدگر می کوشد با تفکیک و تخریب این سنت، ریشه های این غفلت و فراموشی را آشکار کند. بااین حال، همواره این گونه به نظر آمده است که هایدگر با چنین ادعایی قصد دارد این سنت را ویران کند و آن را بی-ارزش جلوه دهد. کوشش ما در این مقاله آن است که پس از تعریف و توضیح تفکیک و تخریب مدنظر هایدگر، نشان دهیم هدف هایدگر تخریب و نابودکردن سنت فلسفه نیست؛ بلکه تفکیک و تخریب گام مهمی در پدیدارشناسی او در راه رسیدن به درک عمیق تری از هستی است؛ زیرا تنها به وسیله تفکیک و تخریب، هستی شناسی می تواند به طور کامل به شیوه پدیدارشناسانه، از ویژگی اصیل مفاهیم خویش مطمئن شود. همچنین، سعی کرده ایم لزوم و چرایی انجام تفکیک و تخریب را در فلسفه او نشان دهیم و با بررسی دو نمونه از آثار وی، یکی متعلق به دوره اول و دیگری متعلق به دوره دوم تفکرش، به پایبندبودن هایدگر در انجام این عمل توجه کنیم.
روش پژوهش هایدگر در کتاب «وجود و زمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مارتین هایدگر موضوع فلسفه ی خود را وجود قرار می دهد و معتقد است این موضوع در تاریخ تفکر مورد غفلت قرار گرفته و باید توجه خود را به آن معطوف داشت . وی اساس تفکر خود را توجه به هستی و پرسش از وجود می داند ولی نقطه ی آغاز و روش پژوهش او متفاوت است. او برای این کار از وجود خاص انسان (دازاین) شروع می کند که پرسش از وجود، از ویژگی های اساسی اوست. روش وی که به پدیدارشناسی هرمنوتیکی معروف شده است با روش های استدلالی فلاسفه ای چون دکارت و کانت و روش کشف و شهود عرفانی و نیز روش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل کاملاً تفاوت دارد. در این روش، رابطه ی انسان (دازاین) با ساختارهای وجودی او و نحوه ی وجود خاص او مورد تحلیل قرار گرفته و به معنی وجود تقرب حاصل می گردد. روش وی می تواند در فلسفه و عرفان اسلامی الهام بخش باشد.
صورت گرایی در اخلاق کانتی از نگاه شلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی مورد بررسی در این مقاله عبارت از این است که آیا اندیشه ی اخلاقی کانت، چنان که شلر ادعا کرده است، صورت گرایانه است یا خیر. در اینجا پس از توضیح معنای صورت گرایی و پیشینه ی انتقاداتی که از این منظر به تفکر کانت شده است، از طریق توضیح برخی از مفاهیم اصلی تفکر اخلاقی کانت، مانند خیر مطلق، تکلیف، امر مطلق و خودآیینی اراده، سعی کردیم نگرش صورت گرایانه ی او را در اخلاق نشان دهیم. گفته شده که توجه صرف کانت به صورت کلی قانون اخلاقی و چشم پوشی وی از ماده، محتوا، متعلَّق و غایت فعل حاکی از صورت گرایانه بودن تفکر اخلاقی اوست. سپس به نسبت صورت گرایی و غایت گرایی در اخلاق کانتی اشاره و گفته شده که بر اساس نظر برخی از مفسران، کانت با غایت فی نفسه تلقی کردن انسان، تا حدودی نگرش صورت گرایانه ی خود را تعدیل می کند؛ اما چون مفهوم غایت در نزد او مفهومی نظام بخش است نه قوام بخش، غایت گرایی او را نمی توان به معنای متداول، که صورتی از نتیجه گرایی است، تفسیر کرد و نگرش او همچنان صوری باقی می ماند. سرانجام رویکرد شلر به اخلاق کانت و وجه اشتراک و اختلاف این دو بیان شده است. شلر با این نظر کانت که شالوده های اخلاق باید کلی، نامشروط و پیشین باشد و اخلاقی بودن فعل نمی تواند وابسته به نتیجه ی آن باشد موافق است، اما مخالف این نتیجه گیری کانت است که «محتوای مادی» تجربه ی اخلاقی هیچ جایگاهی در تعیین اخلاقی بودن فعل ندارد و این اختلاف نظر مبتنی بر تفاوت نگاه پدیدارشناختی شلر و نگاه عقل گرایانه ی کانت در اخلاق است.
مطالعه پدیدارشناختی جوهر کارآفرینی عمومی
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی اجتماعی امری حیاتی در «تسهیل تغییرات» در بخش عمومی و درک مسائل خاص اجتماعی است.اما فهم از کارآفرینی عمومی به خاطر تسلط نظریات اقتصادی، دشوار است.پژوهش حاضر به اکتشاف و توصیف تجارب زیسته کارآفرینی عمومی پرداخته تا از این طریق به توصیف پدیدارشناختی جوهره کارآفرینی عمومی نایل شود.برای این منظور، پس از آنکه تجربیات در حال ظهور توسط پژوهشگر خلق شدند، هر موضوع مشترک با توصیفات متنی خاصی از تجربیات کارآفرینان شرکت کننده در تحقیق، مورد استناد قرار گرفتند. خوشه بندی تم ها در هشت روایت(شایستگی های کارآفرینانه، روح کارآفرینانه، عوامل ساختاری، عوامل محیطی، روایت مربوط به اقدامات تشخیص، ارزیابی و بهره برداری از فرصت و در نهایت، روایت آثار و پیامدهای اقدامات کارآفرینانه) شکل گرفت.در انتها برای دستیابی به جوهره پدیده کارآفرینی، توصیفات منسجم متنی با سازه های عام تلفیق شدند.مجموع هشت طبقه از افقهای مربوط به متن، در درون ساختار سه مفهومی سازماندهی شده اند. جوهره کلی کارآفرینی عمومی به این صورت است که کارآفرین عمومی به عنوان عامل انسانی پدیده کارآفرینی، مجموعه اقدامات، فعالیتها و رفتارهایی(مفهوم نخست: اقدامات کارآفرینانه) را در جهت هدف و نتیجه ای مشخص(مفهوم سوم: آثار و پیامد فعالیت) و بر اساس مجموعه ای از شایستگی ها و روح حاکم بر فعالیت و با حمایت عوامل سازمانی، محیطی خاصی انجام می دهد(مفهوم دوم: توانمندسازهای کارآفرینی) به انجام می رسانند. پژوهش حاضر به شکل بالقوّه می تواند منجر به خلق قلمرو پژوهشی برای کارآفرینی اجتماعی شود که به کاهش ماهیت غیر تجمعی پژوهشهای اخیر در حوزه کارآفرینی اجتماعی، منجر شود.
نقد رویکرد پدیدارشناسی هوسرلی در قصه های مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد پدیدارشناسی کیفیت خاصی از ظهور معنا و آگاهی است که ادموند هوسرل (1859- 1938) مبانی نظری آن را در نگرة فلسفی نوینی به نام فنومنولوژی سامان بخشید. بر اساس نظریات وی هیچ شناخت هنجارگونه معتبر شمرده نمی شود مگر آنکه با کنش «من» استعلایی پدیدارشناختی کسب شود. بنابراین فرد ابتدا باید با اعمال شک فلسفی تعریفات و پیش فرضها را به تعلیق درآورد تا زمینة درک و شناخت اصیل برای «من» ایجاد شود. تأکید بر ادراکات، تجربیات و احساسات شخصی و پایبندی به تفکر انتقادی از نشانه های پدیدارشناسی هوسرلی است و در آفرینش، نقد و بررسی ادبیات کودک و نوجوان اهمیت بسیار دارد. پژوهش حاضر که مبتنی بر تحلیل عناصر متن، رفتار شخصیتها بویژه رفتار و سازمان ذهنی «مجید» و تطبیق آن با آراء پدیدارشناسی است نشان می دهد که مؤلفه های نگرش پدیدارشناختی در «قصه های مجید» اثر هوشنگ مرادی کرمانی موجود ا
ادراک دانش آموزان فارغ التحصیل سوم متوسطه نظری از مهدویت: پژوهشی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و توصیف ادراک دانش آموزان از مهدویت است. روش انجام این تحقیق پدیدارشناسی است که کانون توجه خود را بر تجارب زیسته و ادراک بشر قرار می دهد و ابزار آن مصاحبة نیمه ساختاریافته است که با دانش آموزان شهرستان کاشمر که فارغ التحصیل سوم دبیرستان در سال 1392 بودند، انجام شد. پس از اشباع داده ها، با استفاده از روش اسمیت، تجزیه وتحلیل داده ها انجام و بر اساس آن، پنج مضمون اصلی استخراج شد که عبارت اند از: باور به امام زمان (عج)، معرفت به امام زمان (عج)، علت غیبت، فلسفه ظهور، و انتظار ظهور. یافته های تحقیق نشان داد که همهٔ دانش آموزان وجود امام زمان (عج) را قبول دارند و علاقه مند به ظهور و یاری حضرت هستند؛ تنها شناخت ظاهری و کلی نسبت به امام زمان (عج) دارند و آگاهی های عمیقی دریافت نکرده اند؛ به مواردی هم که آگاهی دارند، در عرصهٔ عمل توجه لازم را نمی کنند و از لحاظ رفتاری ضعیف هستند؛ و خود را منتظر حقیقی نمی دانند.
پدیدارشناسی دین و مقایسة ویژگی های آن با پدیدارشناسی فلسفی
حوزه های تخصصی:
«پدیدارشناسی دین» یکی از مطرح ترین و پرکاربردترین رویکردها در مطالعات دین است. بنابراین، شناخت ویژگی ها و مؤلفه های جوهری این رویکرد برای دین پژوهان اهمیت زیادی دارد. ممکن است تصور بر این باشد که پدیدارشناسی دین چیزی جز کاربستِ رویکرد پدیدارشناسی فلسفی در فهم دین نیست. اما آیا این رویکرد در تمام ویژگی ها و در ذاتِ خود، عیناً با پدیدارشناسی در مفهوم فلسفی مشارک است؟ یا در آن باید به جست وجوی ویژگی ها و جوهری متفاوت بود؟ و آیا هر عیب و هنری که برای پدیدارشناسی فلسفی صادق باشد بر پدیدارشناسی دین نیز صدق می کند؟ این نوشتار پس از توصیف و تبیین ویژگی های پدیدارشناسی، کوشیده است مؤلفه ها و ویژگی های رویکرد پدیدارشناسی دین را شناسایی کند تا از آن میان، جوهری ترین مؤلفة این رویکرد را استنباط کند و نسبت آن را با رویکرد پدیدارشناسی فلسفی معلوم سازد. حاصل این جستار بجز آشکار کردن نسبت این دو، شناخت و تبیین برخی از مؤلفه ها و ویژگی های اختصاصی و متمایز پدیدارشناسی دین است که خود می تواند به استفادة درست از رویکردی که چاره ای از به کارگیری آن در بسیاری از پژوهش های دینی نیست، مدد رساند.
فلسفة تطبیقی و مبانی روش شناختی آن از دیدگاه هانری کربن
حوزه های تخصصی:
نخستین گام در کارآمدی و ثمربخشی هر مطالعه و پژوهش، شناخت مبادی تصوری و تصدیقی، به ویژه مبانی روش شناختی آن، است. فلسفة تطبیقی نیز به عنوان روی آوردی نوپا در پژوهش های فلسفی، روش شناسی خاصی دارد که باید آن را کشف کرد و در مطالعات فلسفی تطبیقی به کار بست. شاید بتوان سخنرانی سال 1353 هانری کربن در دانشگاه تهران را نخستین بحث جدّی دربارة فلسفة تطبیقی در ایران دانست. کربن در این سخنرانی، بر اساس دیدگاه خاص خود از حکمت اشراقی و با نقد تاریخ گرایی، تلاش کرد ماهیت فلسفة تطبیقی را آشکار ساخته، روشی کارآمد و غیرسلیقه ای برای آن ارائه نماید. او بر اساس روش پدیدارشناسی فلسفی هوسرل، دربارة فلسفة تطبیقی تأمّل کرد و آن را یگانه روش مطالعات فلسفی تطبیقی معرفی نمود. مقالة حاضر با هدف تبیین دیدگاه کربن دربارة روش شناسی فلسفة تطبیقی با استفاده از مبانی و آموزه های پدیدارشناسی هوسرل و عمدتاً بر اساس متن سخنرانی مزبور و بررسی و نقد آن به قدر میسور به رشتة تحریر درآمده است.
شناسایی و تحلیل ارزش ها در دانشجویان دکتری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، که با روش پدیدارشناسی انجام گرفت، شناسایی ارزش ها در دانشجویان دورة دکتری و مقایسة آن با مقیاس های رایج و توضیح تفاوت های احتمالی بود. نمونة پژوهش، شامل 14 نفر از دانشجویان پسر گروه های آموزشی مختلف دانشگاه تبریز بود که طی یک مصاحبه سازمان نیافته ارزش هایشان را بازگفتند. تحلیل داده ها با روش امیت و همکاران (1999) انجام شد. متغیر های حاصل از مطالعه عبارتند از: ارزش های اخلاقی، ارزش های دینی، ارزش های خانوادگی، ارزش های اجتماعی، ارزش های مادی، ارزش های ملی، نوع دوستی، پیشرفت شخصی، مفید بودن، نمایش خود واقعی، احترام نفس و ایمنی. نتایج پژوهش بیانگر وجود متغیر های مساعد در نظام ارزشی دانشجویان دورة دکتری در جامعه است. همچنین این نتایج نشان می دهد که ارزش های دانشجویان دکتری متفاوت از ارزش های مطرح در مقیاس های رایج می باشد، بنابراین، این مقیاس ها کارآمدی لازم برای بررسی ارزش های گروه مذکور را ندارد. یافته های حاصل می تواند مورد استفادة نظام آموزش عالی و مؤسسات متقاضی افراد دارای تحصیلات بالا قرار گیرد.
بررسی رویکرد هرمنوتیک - پدیدارشناسی هانری کربن در ترجمه احمد فردید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هانری کربن در سال 1944 مقاله ای تحت عنوان بن مایه های زرتشتی در فلسفه سهروردی، شیخ اشراق در انجمن فسلفه ایران به صورت سخنرانی ایراد کرد. وی در این سخنرانی نوعی روش شناسی پدیدارشناسانه – هرمنوتیکی برای مطالعه سهروردی و فلسفه اشراق پیشنهاد می دهد. از آن جا که این تحقیق در چارچوبی ترجمه شناسی صورت می گیرد، برآنیم تا نحوه انتقال این روش شناسی در ترجمه احمد فردید، فیلسوف شفاهی ایران، از دو فصل اول متن مکتوب این سخنرانی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. در این پژوهش تطبیقی پس از مروری بر تعاریف و مفاهیم اساسی از جمله پدیدارشناسی، هرمنوتیک و ارتباط آن ها با ترجمه شناسی به عناصر بنیادین دخیل در شکل گیری روش شناسی خاص کربن می پردازیم و در ابتدا با تحلیل ترجمه شناختی و بررسی تحلیلی ترجمه فرانسه نقل قول های مستقیم که از سهروردی از زبان عربی یا فارسی، توسط خود کربن صورت گرفته است، رویکرد پدیدارشناسانه او و نیز چگونگی انعکاس این رویکرد در ترجمه احمد فردید را، از زبان فرانسه به فارسی، مورد بررسی قرار می دهیم.
راه حل هگل برای دوگانگی ذهن و عینِ دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از جستار کنونی، بررسی راه حل هگل در برخورد با ثنویتِ ذهن و عین دکارتی است. معنای چنین دوگانگی ای این است که ما در امر شناخت با دو قلمرو جداگانه و کاملاً مباین با یکدیگر روبه رو هستیم: قلمرو اندیشه ها، باورها، مفاهیم و ذهنیات و قلمرو بیرونی که حاوی اعیان و اشیاء بیرونی است که قلمرو نخست به آن ها ارجاع می دهند و معطوف می گردند. به اعتقاد هگل، ثنویت دکارتی ناشی از یک اشتباه مقوله ای است و اساساً نقطه ی آغاز سوبژکتیویسم از همان بنیاد غلط است. هگل معتقد است که یک فلسفه ی «اصیل» می تواند بر این دوگانگی غلبه کند؛ او با طرح اندیشه «مطلق» (Absolute) و ایده این همانی در عین تفاوت تلاش کرد از این دوراهی(dichotomy) فلسفی، برون شویی بیابد. او همچنین باور دارد که فلسفه نقش مهمی در نظریه پردازی «راجع به جهان واقعی» دارد. هگل با تبیین نحوه ی شکل گیری آگاهی، به ما نشان می دهد که این تضاد در درون «ساختار آگاهی» است و با اتخاذ رویکرد درست در تبیین مسأله ذهن/عین از منظر پدیدارشناسانه می توان ادیسه ی روح را در دل واقعیت نشان داد.
پدیدارشناسی تجربیات مادران جایگزین در زمینه اجاره رحم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادر جایگزین یا رحم جایگزین از جدیدترین تکنیک های باروری است که در درمان زنانی به کار می رود که به نوعی به نگهداری جنین در رحم خود قادر نیستند. در این روش پس از لقاح اسپرم و تخمک، جنین به رحم مادر جایگزین منتقل می شود و او در طی 9 ماه وظیفه نگهداری از جنین را برعهده گرفته و پس از تولد، نوزاد را به والدین اصلی تحویل می دهد. بر این اساس در این پژوهش، محققان به دنبال درک معنا و تجربه این پدیده به کمک افرادی بودند که رحم جایگزین را تجربه کرده اند. این مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدار شناسی و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند انجام شد . به این منظور، مصاحبه های عمیق و بدون ساختار با 9 مادر جایگزین انجام شد که به مرکز باروری ناباروری اصفهان مراجعه کرده بودند.داده ها با روش 7 مرحله ای کولیزی تجزیه و تحلیل شد، که حاصل آن استخراج پنج تم اصلی از یافته ها بود که که عبارت بودند از: «دلایل اقدام»، «رابطه مادر جایگزین با مادر درخواست کننده»، «اطرافیان»، «احساس مادران جایگزین» و «روند تصمیم گیری».. نتایج حاکی از آن بود که دلیل اصلی اقدام مادران به اجاره رحم مشکلات مالی است، ولی حس انسان دوستانه نیز در این بین بی تأثیر نبوده است. روابط مادران جایگزین و درخواست کننده معطوف به زمان بارداری است و اکثراً ترجیح می دادند که این رابطه بعد از زایمان به طور کامل قطع شود. وابستگی عاطفی شدیدی هم میان مادران جایگزین و فرزند در رحم آن ها مشاهده نشد.