مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
تاریخ معماری ایران
حوزه های تخصصی:
آثاری که از معماری گذشته ایران به جا مانده، گنجینه های ارزنده معماری ایران است، اما این آثار، نماینده تام معماری ای نیست که در طی سده ها در این سرزمین تحقق یافته است. بیشتر آنچه از بناها به دست ما رسیده، آثار فاخر و شاهانه است و از طریق این آثار، به دشواری می توان به بخش اعظم معماری ایران ـ معماری عموم مردم ـ پی برد. از این گذشته، آثار معماری نتیجه نهایی مسیر معماری است. معماری فقط اثر معماری نیست؛ اندیشه ها و خیال های معماری، پسند و ذوق فردی و جمعی، مسیر طراحی و ساخت، آموزش معماری، حرفه و نظام صنفی معماری، بانیان و حامیان معماری، معماران و کارگزاران معماری همه در این مسیر دخیل اند و شناخت معماری مستلزم شناخت اینها نیز هست. پس برای فهم معماری مردم، باید علاوه بر بناهای ایشان، از پندارها و اندیشه هایشان درباره بناها و همه وجوه دیگر معماری هم باخبر باشیم. یکی از وظایف تاریخ پژوه معماری ایران، جستن راه هایی برای پی بردن به جنبه هایی از معماری ایران است که روزگار از ما پنهان داشته است؛ راه هایی که به واسطه آن ها به معماری عوام، یا نسبت های عوام با معماری فاخر، پی ببریم. در روزگار ما، در دیگر حوزه های تاریخ نویسی و تاریخ پژوهی، کسانی در صدد برآمده اند تا تاریخ مبتنی بر زندگی اشراف و اعیان و پادشاهان را کنار بگذارند و از خلال یافته ها و دانسته های تاریخی، به شناخت زندگی و اندیشه عامه مردم بپردازند و برای این منظور، رویکردهایی پیش نهاده اند. یکی از این رویکردها، «تاریخ فرهنگی» است و یکی از شاخه های آن، «تاریخ ذهنیت» یا «تاریخ نگرش عامه» است. هدف از این مقاله، گشودن باب مطالعه تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران است. بدین منظور، نخست تاریخ ذهنیت، ماهیت و سیر تکوین و تحول آن را به اجمال معرفی می کنیم، سپس امکانات آن را برای مطالعه تاریخ معماری ایران، بررسی و منابع آن را معرفی می کنیم. آن گاه نمونه ها و موضوع ها و منابعی برای آزمودن این شیوه تاریخ پژوهی در معماری ایران پیش می نهیم.
رویکرد تاریخ فرهنگی و امکان و فواید آن در مطالعات معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری بیش از آن که محصول تصمیم یک یا چند فرد باشد، محصول فرهنگ جامعه است. بسنده کردن به شناخت کالبد و جسم معماری و غفلت از پیوندهای آن با فرهنگ به سطحی نگری در تاریخ معماری می انجامد. تاریخ فرهنگی رویکردی در تاریخ و تاریخ معماری است که اگر به مطالعات تاریخ معماری ایران وارد شود، می تواند آن را ژرف تر و برخی از زوایای تاریک آن را روشن کند.
در این مقاله، نخست رویکرد تاریخ فرهنگی را، از طریق بررسی سیر تحول این نوع رویکرد و آثار آن، معرفی می کنیم. به دنبال این بررسی و معرفی، ویژگی های مشترک اقسام تاریخ فرهنگی را برمی شماریم. آن گاه امکان استفاده از این رویکرد را در تاریخ معماری ایران می سنجیم. بخش آخر این مقاله حاوی پیشنهادهایی برای مطالعه تاریخ فرهنگی معماری ایران است.
گزارش علمی: بررسی چگونگیِ کاربرد اسناد در مطالعات تاریخ معماری ایران
حوزه های تخصصی:
اسناد، مدارکی نوشتاری اند که برخی رویدادهای مهم زندگی در دوران مختلف، در آن ها ثبت شده است. هدف این مقاله شناسایی استعداد معماریانه اسناد و چگونگیِ استفاده از آن ها در مطالعات تاریخ معماری ایران است. روش تحقیق مقاله به صورت تحلیل محتوا و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای است. برای آشنایی با نحوه خواندن اسناد و ویژگی های شان، نخست، تاریخچه و انواع و اجزای آن ها و سپس انواع خط و زبانِ به کاررفته در اسناد را مطالعه می کنیم. در بخش اصلی مقاله، به چگونگیِ کاربرد این مدارک در مطالعات تاریخ معماری ایران می پردازیم و با مثال هایی، نحوه یافتن اطلاعات معماریانه در آن ها را نشان می دهیم. بااهمیت ترین اسناد در این زمینه، وقف نامه ها، فرمان های حکومتی، نامه ها و گزارش های اداری و اسناد خرید و فروش اند. این مدارک گاهی وضعیت جامعه زمان خود را انعکاس می دهند و گاهی مستقیماً به اطلاعات مربوط به معماری آثار اشاره می کنند. از جمله داده های معماریانه مهمی که با جست وجو در آن ها می توان یافت، چنین اند: وضعیت شهرها و بناها و تغییراتشان در طول زمان، مکان جغرافیایی و حدود اربعه املاک، تاریخ دقیق ساخت اثر، نام فضاها، جزئیات کالبدی و فنّی، هنرها و مشاغل وابسته به معماری و اصطلاحات معماریانه. برای این تحقیق، به کتاب ها و مقالاتی که درباره تاریخچه و ویژگی های اسناد نوشته شده است و همچنین به متن اسناد رجوع کرده ایم.
گزارش علمی: نقاشی ایرانی در مقام منبع تاریخ معماری ایران
حوزه های تخصصی:
مدارک تصویری ازجمله مهم ترین مدارک در مطالعه تاریخ و به خصوص تاریخ معماری است. مدارک تصویری انواع مختلفی دارد که نقاشی نوعی مهم در میان آن هاست که ظرفیت های آن چندان شناخته شده نیست و کمتر در تحقیقات معماری مورد استفاده قرار گرفته است. این مقاله به شناخت این ظرفیت ها و نکات لازم در استفاده از آن ها می پردازد. این نکات از مرور جامع ادبیات این موضوع، شناخت پیشینه و منابع نقاشی ایرانی و تأمل بر وجوه مختلف آن استخراج شده است. در نهایت، این مقاله مشخص می کند جایگاه انواع نگاره در مطالعه تاریخ معماری چیست و چگونه می توان آن ها را دست مایه تحقیق در معماری ایرانی قرار داد.
مفهوم معماری در برهه گذار از دوره ساسانیان به دوران اسلامی، درآمدی بر تاریخ مفهومی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقطیع تاریخ معماری ایران به پیش و پس از اسلام، امری اعتباری است که اگرچه روزگاری زاینده و کارآمد بود، اکنون به قالبی تکراری بدل شده است. ازجمله پیامدهای این تقطیعِ قالبی غفلت از معماری، خود برهه گذار از دوره ساسانیان به دوران اسلامی است. پی بردن به گسستگی ها و پیوستگی های حقیقی در فرهنگ ایرانی در این سوی و آن سوی این مرز، نیازمند تحقیق و تدقیق بیشتر است؛ تحقیقی که ناگزیر باید از مفروض نگرفتن وجود این مرز آغاز شود. انسان ها پیش و پس از معماری و در هنگام معماری کردن به آن می اندیشند و درباره آن سخن می گویند. سخن گفتن ایشان درباره معماری گواهِ فهم آنان از معماری است. مفهوم معماری امری ثابت و بی زمان نیست و در طی تاریخ دگرگون می شود. از راه های شناخت معماری ایران در برهه گذار، تحقیق درباره مفهوم معماری در این دوره است؛ آن چنان که در سخن ایرانیان آشکار شده است. در این تحقیق، ضمن معرفی تاریخ مفهومی و پیشنهاد وارد کردن آن به مطالعات معماری ایران، به تاریخ مفهومی معماری ایران در برهه گذار می پردازیم. کار تاریخ مفهومی معماری برهه گذار را از واژه ها و الفاظ آغاز می کنیم؛ اما در آن بازنمی مانیم، بلکه به واژه ها و معانی و حوزه های معنایی به منزله مدخلی برای شناخت تغییر و تحول فرهنگیِ معماری می نگریم. منابع اولیه این تحقیق منابع پهلوی و فارسی و عربی، از اواخر دوره ساسانیان تا اوایل دوران اسلامی است. رویکرد آن تاریخ مفهومی و چهارچوب نظری آن نظریه حوزه های معنایی است. در این تحقیق، روشن می شود که مردم ایران زمین در برهه گذار از حوزه معنایی معماری، با مقوله معنایی آبادانی یاد می کنند و تلقی آنان از معنای آبادانی اعم از تلقی امروزی ما از معماری است. همچنین آشکار می شود که با ورود اسلام به ایران، در این حوزه معنایی، تغییری اساسی رخ نداده است.
تحلیل دیدگاه آرتور اپهام پوپ در رابطه با معماری ایران با تأکید بر نوشتار کتاب «سیری در هنر ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
15 - 24
حوزه های تخصصی:
«آرتور پوپ» یکی از بزرگ ترین محققینی بوده که فرهنگ و معماری ایران را به جهانیان معرفی کرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی نوشتار پوپ در کتاب مشهور خود با عنوان «سیری در هنر ایران» بوده است. این کتب از مهم ترین دانشنامه های هنر ایرانی قبل و بعد از اسلام و از مفصل ترین و معتبرترین کتاب مرجع درباره تاریخ هنر ایران محسوب می شود. این کتاب باتوجه به تصاویری که در آن به چاپ رسیده غنی ترین منبع هنر ایران است. در سال 1926 میلادی، پوپ اولین بار، بعد از برگزاری نخستین کنگره در فیلادلفیا، کمی پس از بازگشتش به آمریکا نگارش مجموعه «سیری در هنر ایرانی» را آغاز کرد. در تحقیقات پوپ، معرفی هر بنا با بهره گیری از تصویر است؛ نظیر روشی که باستان شناسان در ارائه نتایج کاوش های خود به کار می برند. نگرش پوپ به تاریخ هنر معماری ایران پوزیتیویستی است که تحت تأثیر آموزه های فلسفه «کانت» و نگاه مدرن به علم تاریخ بود. این نگرش با تکیه بر انواع مختلف منابع با تمرکز بر تاریخ سیاسی و دیپلماتیک به دسته بندی و طبقه بندی اسناد می پردازد و با دیدگاهی تجربی به فضاهای عینی توجه داشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد ریزمعیارهای هنر ایرانی که از نظر پوپ در انتظام نظام فضایی معماری ایرانی مؤثر بوده عبارت است از: تداوم، انتزاعی گرایی، نمادگرایی، روشنی و دقت، خصلت اجتماعی و سنتی تاریخ هنر ایرانی و ارتباط و تأثیر معماری ایران و سایر تمدن ها و تأثیر آنها برهم.
بررسی تاریخی و تبیین جایگاه حرفهای و نقش معماران سنتی در فرآیند تحولات معماری و مرمت با تکیه بر منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس آثار و منابعِ موجود درباره معماری ایرانی، به نظر می رسد بخش زیادی از مطالعات تاریخ معماری ایران متمرکز بر اثر معماری است و توجه به معمار آثار کمتر دیده می شود. همچنین مطالعه سرگذشت این معماری نشان می دهد که در کنار شرایط جامعه و حاکمیت، بنَایان و معماران نیز نقش قابل تأملی در تداوم و تکامل این معماری داشته و دارند. ازاین روی در راستای کمک به شناخت و ارتقاء چنین ظرفیت و توانایی، بررسی زمینه های به حاشیه رفتن معماران سنتی با نگاهی آسیب شناسانه اجتناب ناپذیر خواهد بود. لذا این مقاله با استفاده از روش های توصیفیتاریخی و مطالعات کتابخانهای به بررسی آنچه می پردازد که باعث تغییر نقش معماران سنتی در جامعه معماری و مرمت شده است. در نهایت نیز به جمع بندی این عوامل پرداخته تا زمینه روشنی از دلایل و شرایط رخ داده را بازگو نماید. به طورکلی این پژوهش در راستای پاسخ به این پرسش است که «با توجه به تغییرات نظام و ساختار اجتماعی، به عنوان بخشی از تاریخ معماری ایران، پس از ورود آموزش جدید معماری، تعامل معماران سنتی با این ساختار جدید چگونه بوده است؟». ازاین رو با جستجو در منابع مکتوب و در قالب یک روش توصیفی تاریخی این بررسیها در قالب سه حوزه فعالیتی نظارت، طراحی و ساخت انجام پذیرفته است. این پژوهش نشان می دهد به دنبال تغییرات شرایط جامعه و نفوذ معماری مدرن، حوزه فعالیت معماران سنتی در معماری دچار رکود و تقریباً در طراحی و نظارت معماری به مرور جایگاه خود را از دست داده اند ولی در حفاظت از معماری تجربه آنها در معماری گذشته به عنوان نقطه مثبتی تلقی و تلاش شده است از آن بهره گرفته شود. درنهایت با اینکه در حال حاضر در حوزه معماری، بیشتر بنَایان سنتی شناخته می شوند (فقط فعالیت ساختن)؛ ولی در حوزه حفاظت هنوز با نام معماران سنتی نقشی هرچند محدود در طراحی نیز دارند (فعالیت تعمیر و طراحی).
تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران: موضوعات، روش ها و منابع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۹
۶۴-۵۱
حوزه های تخصصی:
وجوه مختلف معماری عامه مردم، در تاریخ معماری ایران کمتر شناخته شده اند. مردم عادی، در بخش مهمی از آثار معماری زندگی می کرده و نسبت به آن آثار، ذهنیتی داشتند. آنها همچنین نسبت به پیشه معماری، روند طراحی و ساخت، معمار و حامیان و بانیان آثار معماری، باورهای مختلفی داشتند. با توجه مورخان به ذهنیت مردم گذشته نسبت به پدیده های مختلف زندگی خود، رویکرد تاریخ ذهنیت به عنوان یکی از شاخه های تاریخ فرهنگی، در تاریخ نگاری مطرح شد و با گذشت زمان توسعه یافت. از این رویکرد تاریخ نگاری، می توان در مطالعات معماری ایران و برای شناخت ذهنیت مردم عادی نسبت به معانی مختلف معماری در گذشته بهره برد. این رویکرد به جای توجه به کالبد معماری خواص و همچنین اندیشه های رسمی، تصورات و دیدگاه های جمعی و روزمره مردم عادی نسبت به معماری را مطالعه می کند. این رویکرد، از روش های مختلف میان رشته ای رایج در علوم انسانی بهره می گیرد و آدابی خاص خود دارد. موضوعات و مصادیق تاریخ ذهنیت در معماری ایران، متنوع هستند. موضوعاتی چون؛ ذهنیت مردم نسبت به معماری خصوصی، نگاه آنها به معماری اسطوره ای و تصور افراد از مفهوم آبادانی، در حیطه موضوعی این رویکرد هستند. این رویکرد با نگاه خاص خود، برای شناخت، از همه منابع تاریخی مرتبط بهره می گیرد؛ با این حال، برخی از منابع چون؛ ادب منظوم عامیانه، قصه های عوام، سفرنامه ها، زندگی نامه ها، منابع شفاهی و تصویری و اشیای مربوط به معماری، بهتر و بیشتر راه را برای مورخ تاریخ ذهنیت در معماری می گشایند. هدف از این مقاله، بررسی مفاهیم اصلی رویکرد تاریخ ذهنیت در معماری و شناخت آداب و روش های رایج و موضوعات و مصادیق آن و معرفی موضوعی منابع اصلی رویکرد است.
مورخان معماری ایران و مسئله دوره بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
83 - 96
حوزه های تخصصی:
موضوع هر مطالعه تاریخیْ زمانمند و ازاین رو در معرض تغییر است. مورخ برای تبیین تغییرات موضوع از نوعی طبقه بندی زمانی یا «دوره بندی» بهره می گیرد. هریک از مورخانی که تاکنون درباره معماری ایران نوشته اند، بر اساس مفروضاتشان، این معماری را به شکلی دوره بندی کرده اند. هدف این مقاله روشن کردن انواع دوره بندی های به کاررفته در تاریخ نامه های معماری ایران و مبادی و پیامدهای آنها است. بدین منظور از نگاه مورخان به «تغییر» در معماری ایران و علت های آن و همچنین از تأثیری که تلقی آنها درباره چیستی موضوعشان، یعنی «معماری ایران» بر دوره بندی داشته است پرسیدیم و برای آن، با استفاده از روش های متن محور به تاریخ نامه ها مراجعه کردیم و نشان دادیم مورخان تغییر حکومت را مهم ترین عامل تغییر معماری ایران دانسته اند و بنابراین آن را معیار دوره بندی قرار داده اند. همچنین معماری ایران را مظهر فرهنگ و تمدن ایرانی و امری پیوسته تلقی کرده اند. نشان دادیم پیامد این رویکرد در دوره بندی، در کنار امکان هایی که فراهم می سازد، نادیده ماندن برخی برهه های زمانی یا آثار معماری است و به علاوه، اکتفا به دوره بندی رایج تبیین های جایگزینی را که مبتنی بر سایر عوامل مؤثر بر معماری ایران باشد ناممکن می کند.
گزاره های نقادانه ی اروپاییان درباره ی معماری و شهرهای ایران در سفرنامه های قرن هفدهم تا نیمه ی قرن نوزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق در پی بارخوانی اندیشه های انتقادی آن دسته از سفرنامه نویسان اروپایی است که بین قرون شانزدهم تا نوزدهم میلادی به ایران سفر کرده اند. چنین تحقیقی از چند جنبه مهم است: اوّلاً، می توان داوری های را برخلاف داوری های امروزین، داوری هایی تاریخی دانست، دوم آن که با پرداختن به این داوری ها، می توان به قیاس معماری ایران و غرب در آن دوران دست زد و ثالثاً می توان به تصویری واقع گرایانه از حیات معماری و شهرهای پیشامدرن ایران دست یافت. سوال اصلی پژوهش بدین قرار است: در آثار سفرنامه نویسان اروپایی چه گزاره های نقادانه ای درباره ی معماری و شهرهای ایران وجود دارد؟ این تحقیق به روش تفسیری-تاریخی انجام شده است. که برحسب شباهت میان گزاره ها در سفرنامه ها و نیز تکرارپذیری شان، این گزاره ها در چهار دسته ی کلّی جای داده شده اند. می توان انتقادهای آن ها را درباره ی معماری ایران به سه دسته تقسیم کرد. در بخش تفسیری به بحث در این باره پرداخته ایم که این گزاره های نقادانه را تا چه حد می توان قابل اتکا دانست و نشان داده ایم که گزاره های نقادانه ی عینی اروپاییان به منزله ی نشانه ای از تفاوت وضعیت در معماری و شهرهای ایران و غرب نسبتاً قابل اتکا، تکرارشونده و مشابه هستند امّا گزاره های ذهنی آنان در توضیح چرایی پدید آمدن این تفاوت ها شبهه برانگیز و قائل به فرد است.
مسجد و مدرسه دارالاحسان سنندج: بررسی صورت اولیه و دگرگونی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
27 - 53
حوزه های تخصصی:
مسجد و مدرسه دارالاحسان از مهم ترین بناهای تاریخی سنندج است که در فاصله سال های ۱۲۲۶ تا ۱۲۳۲ق به دستور امان الله خان اردلان والی آن زمان کردستان ساخته شد. در صورت امروزیِ آن نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد بنا در طول زمان دچار تغییراتی شده و صورت ابتدایی آن متفاوت بوده است. با وجود توجه پیوسته پژوهشگران به بنا، هیچ تحقیق مستقلی درباره صورت اولیه بنا و تغییرات ایجادشده در آن انجام نشده است. بنابراین، این مقاله با بهره گیری از ترکیب راهبردی تاریخی با راهبرد مطالعه موردی، به شناسایی، تحلیل و تفسیر صورت اصیل بنا و تغییرات آن در طول زمان می پردازد. بدین منظور، پس از شناخت وضعیت موجود بنا، همه شواهد تغییر بنا با مراجعه به منابع تاریخی ازجمله گزارش های مرمتی، اسناد تصویری (عکس و نقشه)، متون تاریخی، کتیبه ها و خود بنا جمع آوری شد. بررسی و مقابله این اطلاعات نشان می دهد مداخلات صورت گرفته در بنا و اتفاقات مرتبط با آن را می توان در سه بازه زمانی دسته بندی کرد. در دوره اول (۱۲۲۶ ۱۲۳۲ق) بنا پس از تأسیس به صورت پی درپی دچار تغییراتی شد؛ مهم ترین آن ها تغییر جایگاه بنا به مسجدجامع شهر در سال ۱۲۲۹ق بود که بازسازی و گسترش شبستان را به دنبال داشت. در دوره میانی (۱۲۳۲ ۱۳۵۱ق/ ۱۳۱۱ش) صورت کلی بنا تغییری نکرد، اما پس از چند دهه و با بروز مشکلاتی در تولیت موقوفه های بنا خرابی هایی به صورت فزاینده در آن پدید آمد که به تخریب و بازسازی مناره ها در سال ۱۳۴۳ق انجامید. در دوره معاصر (۱۳۱۱ ۱۴۰۱ش) بخش کوچکی در ضلع جنوبی بنا بر اثر احداث خیابان در سال ۱۳۱۱ش تخریب شد. تا سال ۱۳۱۴ش بنا در موقعیت جدیدش در کنار خیابان مرمت و سامان دهی شد. از آن پس تا امروز، به ویژه با ثبت بنا در فهرست آثار ملی در سال ۱۳۲۷ش، عمده اقدامات صورت گرفته در جهت حفظ بنا بوده و صورت آن ثابت مانده است. در پایان، مبتنی بر این یافته ها، برخی از فرضیه های دانشوران پیشین ارزیابی می شود؛ فرضیه هایی درباره مسجدجامع بودن بنا از ابتدا احتمال ناتمام ماندن ساخت بنا، و شباهت ساختار فضایی این بنا با مساجد بومی کردستان از این جمله اند.