مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ریتم
حوزه های تخصصی:
ویژگی های آکوستیکی گفتاری مخارج صوتی زبان روسی برای فارسی، به علت متفاوت بودن مخارج صوتی اهمیت بسیاری دارد. دانشجویان رشته های زبان خارجی، با ورود به محیط آموزشی دانشگاه، به مرحله مهمی در شکل دادن زندگی تخصصی خود قدم می گذارند. یادگیری اصول اولیه تلفظ اصوات زبان روسی از جنبه های مختلف در دوره های پایه و میانه حایز اهمیت است. نکته مهمی که دانشجویان کمتر به آن توجه دارند، عدم توجه کافی به اصل و ماهیت زبان که همانا گفتار است. دانشجویان به تفاوت هایی در اصوات روسی و فارسی پی می برند و هر یک به فراخور استعداد خود سعی بر فراگیری تلفظ صحیح زبان روسی دارند. اما تجربه نشان داده است که بی توجه به بعد نظریه شناخت اصوات، به جریان یادگیری عملی آن لطمه می زند، به ویژه آن که برخی اصوات که به نظر در هر دو زبان یکی اند مخارج صوتی یکسانی از نظر محل تولید ندارند. بنابراین ضرورت دارد برای کسب شایسته این مهارت مهم، ماهیت آن، که همانا صوت و گفتار است، در یک برنامه منسجم و به ترتیبی منطقی با برنامه ریزی های مناسب، تحقق و استمرار یابد. در این مقاله سعی شده است ترتیبی منطقی برای پروسه آموزش این موضوع ارایه شود و مراحل این ترتیب منطقی و نحوه وارد کردن دانشجو در برهه یادگیری به تفصیل مورد توجه قرار گرفته است. تجربه نشان داده است که مهارت گفتار و شنیدار نسبت به دو مهارت دیگر زبانی، یعنی نوشتن و خواندن، در نظام آموزشی ایران کمتر مورد توجه قرار می گیرد، در صورتی که اهمیت دو مهارت ذکر شده، به مراتب بیشتر و تسلط بر آن ها دارای پیچیدگی مضاعفی است.
گزارشی از اصوات در دیوان شمس
حوزه های تخصصی:
بررسی پردازش عصب شناختی ریتم در موسیقی دستگاهی ایران با استفاده از روش های تصویربرداری از مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی نحوه پردازش ریتم در موسیقی دستگاهی ایران با استفاده از fMRI. روش: به 12 نفر موسیقی دان راست دست با حدود سنی 30-20 سال قطعاتی از دستگاه ماهور به دو شکل ریتمیک و غیرریتمیک و با ترتیب تصادفی ارایه و میزان افزایش فعالیت نواحی مختلف مغزی آنها بررسی شد.
یافته ها: نواحی خاص از مغز هنگام ارایه هر یک از قطعات ماهور ریتمیک و غیرریتمیک فعال می شود. بیشترین میزان فعالیت هنگام ارایه قطعات ماهور غیرریتمیک در نیمکره راست و در نواحی شکنج پیشانی میانی، پلنیوم گیجگاهی و شکنج گیجگاهی فوقانی مشاهده شد. قطعات ماهور ریتمیک نیز موجب افزایش فعالیت نیمکره چپ به ویژه نواحی آمیگدال قطب پیشانی، قشر مخ حدقه ای، بخش قدامی شکنج گیجگاهی میانی و قشر اولیه حرکتی شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت، جانبی شدن نقش مهمی در درک ریتم دارد. بر اساس مدل سلسله مراتبی نیز می توان داده ها را تفسیر کرد، به این معنا که هر اندازه موسیقی دارای عناصر پیچیده تر چون ریتم باشد، سطوح بالاتری از مغز را فعال می کند.
پلکان اودسا و موسیقی: خوانشی بر خویشاوندی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با مطالعه موسیقی یکی از مهمترین سکانس های تاریخ سینما، یعنی سکانس پلکان اودسا از فیلم رزمناو پوتمکین، ساخته سرگئی آیزنشتاین، به تشریح این مساله میپردازد که چگونه در این فیلم نظام مونتاژ مبتنی بر ریتم حکم میکند که موسیقی همراه شونده با آن نیز از نظام ساختاری ریتمیکی برخوردار باشد. از آنجاکه آیزنشتاین با ذهنیتی موسیقایی روی مونتاژ این سکانس کار کرده بود، موسیقیدانان بسیاری مشتاق به تبدیل این نظام تصویری به معادل صوتی آن بودند که از میان آن ها، این مقاله به آثار ادموند مایزل، نیکلای کریوکف و دمیتری شوستاکوویچ، میپردازد. به منظور بررسی ارزش زیبائیشناختی کار این موسیقیدانان و نحوه همراهیشان با این فیلم از نظریه های تئودور آدورنو و هانس آیزلر، دو صاحب نظر موسیقی فیلم استفاده شده است. این مقاله استدلال میکند که تنها راه انطباق درست موسیقی با فیلم تطابق ساختاری و هم خوانی حسی مونتاژِ فیلم و ریتمِ موسیقی است، آنچه که آدورنو و آیزلر «خویشاوندی ساختاری» میخوانند. بر همین اساس هرگاه تحولاتی بر سر این فیلم، به ویژه بر سر این سکانس آمده است، خویشاوندی ساختاری بهم ریخته است. این مقاله نتیجه میگیرد که دلایل توفیق بعضی از قطعات، همکاری نزدیک بین کارگردان و موسیقیدان یا دریافت حسی مبتنی بر مونتاژ این سکانس بوده است.
بررسی آواییِ ریتم در پایه های واژگان، شعر و نثر فارسی رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریتم زبان ها به تفکیک در سه حوزه بحث و بررسی میشود: ساخت وزنیِ ( metrical structure ) زبان، ریتم طبیعی گفتار ( speech rhythm )، و وزن شعر. در زبان فارسی رسمی، ساخت وزنی واژگان در چهار شکل پایه ( foot ) آیمبی ( iambic ) خلاصه میشود (طبیبزاده 1386). وزن شعر نیز در عروض جدید به تفصیل، تبیین و تشریح شده (نجفی 1386الف وب) و در زمینه ریتم گفتار فارسی رسمی نیز، گمان هجا-زمانی ( syllable-timing ) (حق شناس1376) با شاخصهای کمّی محک خورده است (بوبان1386)، اما تجلیِ آواییِ این خصیصهها و ارتباط این سه مقوله برای فارسی رسمی تاکنون تجربه نشده است.
در پژوهش حاضر، با توجه به هجا-زمانی و محوریت هجاها در ریتم فارسی، نمونههایی صوتی از واژگان و شعر و نثر فارسی رسمی را به کانون دریافت هجا ( P-centre: Perception centre ) تقطیع، و پایههای واژگان را در آنها بازبینی و اندازهگیری کردهایم. نتایج روی این نمونهها نشان میدهد که کمیت هجاهای سهگانه فارسی رسمی در نمونههای قرائتشده واژگان، شعر و نثر بخوبی قابل مشاهده است و پایهبندیِ افاعیل عروضی نیز در این تقطیع های آوایی به وضوح متجلی است. به این ترتیب، با استفاده از تقطیع به کانون هجاها میتوان ریتم را به روشی تازه بررسی و تحلیل کرد.
مطالعه ریتم اسکاپولوهومرال در دانشجویان مبتلا به گردپشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، مقایسه ریتم اسکاپولوهومرال دانشجویان مبتلا به گردپشتی با دانشجویان سالم و مقایسه ریتم اسکاپولوهومرال در دست غالب و غیرغالب دانشجویان مبتلا به گردپشتی است. 25 دانشجوی سالم و 25 دانشجوی مبتلا به گردپشتی از دانشجویان پسر دانشگاه اراک به روش هدفمند انتخاب شدند. برای ارزیابی زاویه گردپشتی و اندازه گیری ریتم اسکاپولوهومرال به ترتیب از دستگاه اسپاینال موس و گونیامتر استفاده شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون t مستقل و در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که اختلاف معناداری در لحظه شروع حرکت کتف، زاویه چرخش کتف، میزان درجه دور شدن بازو و همچنین نسبت ریتم اسکاپولوهومرال در دانشجویان مبتلا به گردپشتی و دانشجویان سالم وجود دارد ( 05/0P<). اختلاف معناداری بین ریتم اسکاپولوهومرال دست غالب و غیرغالب دانشجویان مبتلا به گردپشتی وجود نداشت ( 05/0P<). نتایج نشان داد که گردپشتی می تواند موجب بر هم خوردن ریتم اسکاپولوهومرال شود. همچنین گردپشتی به یک اندازه بر ریتم اسکاپولوهومرال در دست غالب و غیرغالب دانشجویان اثر دارد. بنابراین توصیه می شود دانشجویان ضمن حفظ ملاحظات اصلاحی درمانی در راستای درمان عارضه کایفوز و تقویت عضلات کمربند شانه ای براساس تمرینات پروتکل های اصلاحی اقدام کنند.
مقاله به زبان فرانسه: ریتم و قافیه در رباعیات فبتز جرالد: ترجمه یا خلق ادبی؟ (Le rythme et la rime dans les Robâïât de FitzGerald:Traduction ou création Littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
En se fondant sur des approches traductologiques, cet article se propose de faire une analyse critique de la première traduction anglaise des Robâïât d’Edward FitzGerald. En général, FitzGerald a-t-il réussi à transmettre le rythme et la musicalité unique du texte persan dans sa traduction? Est-il également parvenu à conserver l’interaction sémantique et rythmique du texte original dans sa version? En s’appuyant sur les théories de certains spécialistes de la traduction tels Henri Meschonnic, Antoine Berman, Derek Attridge, et Gérard Desson, cet article vise à examiner les questions soulevées par la traduction du rythme persan ainsi que de la corrélation entre le sens et le rythme du texte original, et ce qui se retrouve dans la première édition des quatrains de FitzGerald.
هستی شناسی ریتم در نقاشی نزد ژیل دلوز با تاکید بر زیباشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریتم یکی از ارکان مهم استتیک دلوز است. این مفهوم نزد او رویداد هم طنینیِ ساحت های مختلف است. سوال اصلی این مقاله این است که چگونه وحدت امور کثیر و متفاوت در نقاشی بدون توسل به عاملی فراتر از سطح نقاشی فراهم می شود؟ در نقاشی سطوح متفاوت احساس، رنگ ها، تاش ها و ضربه قلم ها، رنگ و نور، امور نامتناجس و قیاس ناپذیر به ترکیب بندی، سرهم کردن و مدولاسیون نیاز دارند تا هماهنگ شوند. با اتکا به مفهوم ریتم، توانِ حیاتیِ آن و نقشِ بنیاد این پرسش در دو قسمت 1-ریتم در نقاشی ، 2- رابطه احساس و ریتم پاسخ داده می شود. ضمن اینکه مفهوم بنیاد و ریتم نزد هایدگر و ملدینه به عنوان سابقه این بحث بسط داده شده است. با وجود ریتم به عنوان تناوب دو لحظه ی انقباضی-انبساطی و یا شدت-ضعفی، امکان هماهنگی و رابطه آشوب سطح مادی و نظمِ فیگور، نسبت رنگ های نامتعارف و نیز سطوح احساس ، و نیز رابطه بسیاری از امور متفاوت و حتی نامتناجس و قیاس ناپذیر با درجه ی توان نابرابر فراهم می شود. هماهنگی امور نامتناجس، ناهمگن و قیاس ناپذیر حالت پیچیده تری دارد. حاصل این ارتباط شدت محض است که تنها می توان آن را زیست یا حس کرد و ذات وصف ناپذیر هنرمند را رقم می زند. ارتعاش و کژریخت شدگی، رزنانس یا تشدید و در نهایت شدت مبین انواع گوناگون ریتم در نقاشی نزد دلوز است که متناظر با مفاهیم هستی شناسی وی است.
هستی شناسی ریتم در نقاشی نزد دلوز با تأکید بر زیباشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلوز با توسل به «ریتم» دو شِقِ زیباشناسی را گرد هم می آورد. فرض مقاله حاضر این است که زیباشناسی دلوز می تواند شکل گیری شرط تجربه زیباشناختی را در خودِ آن تجربه و نیز شرط ترکیب بندی زیباشناختی را در خود سطح ترکیب بندی با توسل به ریتم توضیح دهد. پرسش اصلی، چگونگیِ رفع شکافِ دوگانه رایج زیباشناسی است. این پرسش در سه بخش، با توضیح شکل گیریِ شرط تجربه در خود آن تجربه، شرط تجربه زیباشناختی در خود تجربه زیباشناختی و شکل گیری نمودار در سطح ترکیب بندی زیباشناختی پاسخ داده می شود. این شروطِ واقعی خود پیدا نیستند، اما شرطِ ظهور و پیدایی هستند و به نوعی ریتم در هر سه بخش بر اساس آنها شکل می گیرد. این شروط که از آشوب، ناهماهنگی و عدم تعین پدیدار می شوند، «نسبت های تعین بخش» اند و ماحصلِ آنها در هر بخش ریتم است. با توجه به این توضیح، به جای تعیناتِ سوبژکتیو و ابژکتیو، تمرکز دلوز بر نسبت ها، روابط، اتصال ها و در نتیجه «ترکیب یا تألیف»، « ترکیب بندی»، «سنتز» و «ریتم» است. ریتم حاصل از یک نسبت تعین بخش است؛ نسبتی که از وقفه در یک سیلان ایجاد می شود. در نتیجه شرطِ ایجاد نسبت ها و متعاقباً ریتم های تازه چه در یک نسبت هستی شناختی و زیباشناختی و چه در سطح ترکیب بندی، به طور کلی «بنیاد» است که امور نامتعین و متفاوت را در ارتباط با هم قرار می دهد. از آنجا که تفاوت دو ساحت یا شکافِ مرسوم زیباشناسی، نزد دلوز به تفاوت درجه ای تبدیل می شود، در نتیجه ریتم حاصل از تنظیم شدگیِ درجه های متفاوت است.
مستند ورزشی؛ زمینه ها و ضرورت ها
منبع:
رادیو تلویزیون سال ششم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۱
11 - 39
حوزه های تخصصی:
مستندهای ورزشی در میان برنامه ها و فیلم های ورزشی، از پیشینه و اهمیت بسزایی برخوردارند. با وجود این، درباره ابعاد گوناگون ساختار محتوایی و تکنیکی این گونه از مستندها و برنامه های ورزشی، مطالعه چندانی صورت نگرفته است. در این مقاله ضمن اشاره به تاریخچه ای کوتاه در زمینه مستندهای ورزشی در سطح جهان و ایران، به معرفی دسته بندی موضوعی و محتوایی این گونه برنامه های مستند پرداخته شده است. چهار گروه عمده در این دسته بندی عبارت اند از مستندهای ورزشی 1) رویداد محور، 2) شخصیت محور، 3) رشته محور (با رویکرد رشته ورزشی) و 4) حاشیه محور.در ادامه مقاله نیز ساختاری مستندهای ورزشی در سه مرحله «پیش تولید»[1] (پژوهش، فیلمنامه، برنامه ریزی)، «تولید»[2] (کارگردانی، فیلم برداری، صدابرداری) و «پس تولید»[3] (تدوین، گفتار متن، موسیقی) بررسی شده است. در این بخش تلاش شده تا ویژگی های مطرح و مؤثر هر مرحله از کار، معرفی و بررسی شود. از جمله موارد
برجسته در این زمینه، نگاه خلاقانه و ورزشی به موضوع مورد نظر، ضبط چند دوربینه و روش تدوینی مناسب مستند ورزشی است.
<br clear="all" />
[1]. Pre Production
[2]. Production
[3]. Post Production
تطبیق ساختار بصری آثار نقاشان مکتب هرات (میر خلیل مصور و مولانا علی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
205 - 232
حوزه های تخصصی:
هرات در دوره ی شاهرخ تیموری یکی از پر رونق ترین دوره های هنری ایران را در خود ثبت کرده است. شناخت دلایل شکوفایی نقاشی در این دوره، ضرورت این پژوهش را ایجاب می کند. موفقیت نقاشی در هر دوره ای برآیندی از دو عامل مهم است. اول عوامل بیرونی همچون حمایت های حکومتی و رونق اقتصادی، دوم عوامل درونی که روابط میان عناصر سازنده ی نقاشی را دربر می گیرد. این نوشتار که پژوهشی تحلیلی و توصیفی است، ناظر بر عوامل درونی، یعنی عملکرد ساختاری آثار دو تن از نقاشان مکتب هرات خواهد بود. به نظر می رسد نقاشی هرات، شکوفایی و درخشندگی خود را مرهون آثار نقاشانی است که ساختار بصری در آن ها از نقاط مهم پایداری و تاثیرگذاری آثارشان است. ریتم، تعادل، هندسه و حرکت، چهار عنصر مهم ساختار بصری هستند که کیفیت عملکرد آن ها فضای خاص هر نقاشی را شکل می دهد. بدیهی است که این چهار عنصر، عملکردی یکسان در آثار نقاشی نداشته و بعضی از آثار بیشترین تاثیر تصویری خود را بر مخاطب از طریق ریتم و تعادل به دست می آورند. کما اینکه برخی دیگر از آثار از طریق هندسه و حرکت این امر مهم را به انجام می رسانند. نتیجه ی حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ساختار بصری از مهم ترین عوامل موثر در شکوفایی آثار میرخلیل مصور و مولانا علی بوده و کارکردی متفاوت در آثار این دو نقاش ارائه می دهد. هدف این مقاله که با تکیه بر نظریات جیورجیو کپش در حوزه ی ساختارهای بصری و به روش کتابخانه ای صورت خواهد گرفت، تحلیل و تبیین ساختارهای بنیادی سه اثر از دو تن از نقاشان دوره ی هرات است، تا از این طریق بر اهمیت کارکرد ساختار نقاشی در شکوفایی نقاشی دوره ی هرات که امروزه در حوزه ی نقاشی کم تر به آن پرداخته می شود، تاکید شود.
بررسی ریتم در ترجمه های فارسی آثار کریستیان بوبن مورد مطالعه: ترجمه ی مهوش قویمی از Geai و Isabelle Bruges (ابله محله) و ( ایزابل بروژ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۸۴)
295-315
این مقاله به بررسی ریتم در ترجمه های مهوش قویمی از آثار کریستیان بوبن می پردازد. بوبن اندیشه ای ساده و صمیمانه را در قالب سبکی ساده و فارغ از جمله های پیچیده و کلمه های پرطمطراق بیان می کند؛ نوشته های او سرشار از جمله های کوتاهی است که ریتم آرام یا تند آن ها بیانگر احساس و اندیشه ی شخصیت هاست. از دیدگاه هانری مشونیک هر متن ریتم خاص خود را دارد که نقشی اساسی در معنازایی آن ایفا می کند؛ وظیفه ی مترجم کشف عناصر معنازایی در متن اصلی و سپس بازآفرینی آن در ترجمه است که مشونیک از آن به عنوان «مطابقت بوطیقایی» (Concordance poétique) بین متن اصلی و ترجمه یاد می کند. بررسی ترجمه ی دو داستانِ ابله محله و ایزابل بروژ نشان می دهد هرچند مترجم به دلیل تفاوت های زبانی یا رعایت قواعد درست نویسی گاهی از ریتم متن اصلی فاصله گرفته اما در بازآفرینی ریتم و نشانه های شفاهیت (Oralité) متن موفق شده است.
آموزش شفاهی- محور عروض با به کارگیری موسیقی؛ راهکاری نو در تدریس وزن شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
73 - 96
حوزه های تخصصی:
عروض و قافیه ازجمله دانش های ادبی است و از دروس دشوار تخصصی ادبیات فارسی در دوره متوسطه دوم و حتی دانشگاه محسوب می شود. در حال حاضر آموزش عروض در مراکز رسمی به دلیل روی آوردن عروضیان قدیم به مقوله زحاف و طبقه بندی های اوزان شعر فارسی، کاربران را با قواعد دشوار و پیچیده نام شناسی بحور روبه رو کرده است؛ تاجایی که برخی از عروضیان جدید وجود زحافات را غیرضروری دانسته و آن را به کلی از روند آموزش حذف کرده اند. بااین حال به نظر می رسد تاکنون روش مناسبی برای شناخت اولیه وزن و به یادسپاری بلندمدت آن طراحی نشده است. راهکار ارائه شده در این پژوهشِ بینارشته ای، تولید محتوای آموزشی موسیقایی و به کارگیری آن، به منظور تسریع و تسهیل و همچنین به یادسپاری بلندمدت اوزان شعر فارسی است. به منظور دستیابی علمی به محتوای آموزشی موسیقایی، نخست مفاهیم بنیادی و ارکان تشکیل دهنده عروض و موسیقی تطبیق داده شد و کاربردهای آن مقایسه شد تا حدود قابلیت های موسیقایی عروض در دانش موسیقی به دست آید. درنتیجه انطباق معتبری بین هجاهای سه گانه (کوتاه، بلند، کشیده) عروضی با سه نت چنگ (e) و سیاه (q) و سیاهِ نقطه دار (j)؛ و همچنین وزن هر مصراع با مفهومِ جمله در تئوری موسیقی به دست آمد. بر همین اساس و با ایجاد «فاصله موسیقایی» بینابین هجاهای عروضی، محتوای آموزشی موسیقایی، به عنوان «ملودی های عروضی» به دست آمد که فرایند تولید آن شرح داده شد و نمونه ای از آن به پیوست مقاله آمده است.
تأثیر پیوند علمی و احساسی ریتم میان معماری داخلی و موسیقی
حوزه های تخصصی:
با توجه به اثرات زیباشناسی موسیقی و معماری در زندگی انسان ها نمی توان این موضوع را نادیده گرفت اما امروزه توجه به اهمّیت ارتباط بین موسیقی و معماری به حداقل رسیده و تنها به برداشت هایی نادرست از این رابطه می توان دست یافت و از استفاده خلاق از رابطه میان موسیقی و معماری نیز غنا یافتن معماری به واسطه موسیقی غافل ماند. همواره در فرهنگ ایرانی از موسیقی و اثرات آن در زندگی انسان یاد شده است. اگر موسیقی ترجمه احساسات است, این احساس در ویژگی های معماری و هنر ساختمان و شکل دادن به سبک آن منعکس شده است.در این مقاله هدف از بررسی های انجام شده توجه به پیوند های موجود در ریتم میان معماری داخلی و موسیقی که هر دو هنر هستند صورت گرفته و بهره گیری از ویژگی های معماری و موسیقی جهت خلق فضایی مملموس با موسیقی و ارائه بهتر اینگونه فضاها می باشد. چارچوب نظری مورد استفاده به صورت کیفی، تحلیلی می باشد. این پژوهش در سطح نظری انجام گرفته که مبتنی بر بررسی مبانی نظری از روش مروری و کتابخانه ای استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل بررسی های محیطی جهت دست یابی به تحلیل جامع، مطالعه کتب و مجلات، مقالات لاتین موجود، اسناد صوتی و تصویری، شبکه اینترنت و سایر منابع در دسترس زمینه تحقیق اند. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که مطالعه رابطه ریتم بین معماری داخلی و موسیقی افراد را قادر می سازد تا با استفاده از حواس خود "از آن لذت ببرند" و آنچه را که می بینند "به سطوح بالاتر تجربه برسیاند". این همان کاری است که بسیاری از افراد انجام می دهند و آن ها از حواس خود برای زندگی کردن متفاوت از قبل استفاده می کنند.
تعبیر عناصر موسیقی و معماری با زبان مشترک نمونه موردی موسیقی و معماری سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر ملتی آرمان های خاص خود را دارد که عینیت بخشیدن به آنها، وظیفه فرهنگ است. در فرآیند این استحاله، معماری و موسیقی که از فرهنگ هر منطقه سرچشمه می گیرند، نقشی اساسی برعهده دارند. معماری و موسیقی، دارای وجوه اشتراک بسیاری؛ از جهات مفهومی، فضای ایجادی، شکلی و مورفولوژی هستند. از دیگر روی، در قواعد بنیادی حاکم و تشکیل دهنده آنها نظیر تناسبات، ریتم، هارمونی، تکرار، زیبایی شناسی و... نیز مشابهت دارند. در روزگاری که معماری روزبه روز به سمت بی محتوایی و بهره گیری فرمال از عناصر پیش می رود، آواهای موسیقی باتوجه به تأثیرگذاری بر روی روح انسان می توانند، پارامتر بسیار مناسبی جهت بهره گیری در طراحی معماری به خصوص طرح های مفهومی باشند. لذا هدف این پژوهش، تعبیر عناصر موسیقی و معماری با زبان مشترک و پاسخ به این سؤال است که آیا آواهای موسیقی، امکان تبدیل شدن به فرم معماری را دارند؟ برای یافتن پاسخ، با بهره گیری از روش های تحقیق تفسیری- تاریخی و مطالعه موردی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مصاحبه، ابتدا با تحلیل ماهیت معماری و موسیقی، پارامترهای سازنده هریک شناسایی و سپس به صورت تطبیقی بررسی و اشتراکات بسیاری در قواعد بنیادی شکل دهنده آنها مانند فواصل، کشش، بهره گیری از هندسه و ریاضیات و همچنین به لحاظ مورفولوژی عواملی چون ریتم و بافت یافت گردید؛ پس از یافتن 23 ویژگی در موسیقی که قابلیت تعبیر به زبان مشترک با معماری را داشت، به بازخوانی نمونه هایی از معماری با زبان مشترک موسیقایی پرداخته شد و درنهایت، این تتیجه حاصل گردید که موسیقی می تواند الگویی باشد در طراحی معماری، چراکه مضاف بر اشتراکاتی مذکور، هر دو با استفاده از اعداد و نسبت های کمّی از مواد اولیه خود، صوت و مصالح، فضایی را خلق می کند که ماهیتی کیفی دارد. درنتیجه، با شناخت فواصل و کشش به عنوان عناصر بنیادین موسیقی، با بهره گیری از این عناصر فرمی براساس فرود، دستگاه شور طراحی گردید.
بازنمایی فضاهای شهری تهران در رمان های دوره ی رضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که با خوانش رمان های اجتماعی نگارش یافته در دوره رضا پهلوی) ????-???? هجری شمسی (به روایت چگونگی تولید و بازتولید فضاهای شهری تهران دست یابد. بر این اساس، رمان های تهران مخوف و یادگار یک شب از مشفق کاظمی، تفریحات شب از مسعود و زیبا نوشته حجازی انتخاب و با استفاده از نظرات لفور و روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. لفور فضا را واقعیتی اجتماعی می داند که در هر عصری به صورتی خاص تولید می شود. او با سه مفهوم «بازنمایی فضا»، «فضای بازنمایی شده» و «عمل فضایی» به بیان چگونگی «تولید فضا» می پردازد. با به کارگیری مفاهیم لفوری و مشخص کردن مضامین «ریتم»، «تولیدفضا»، «ارزش مبادله» و «ارزش مصرف» این نتیجه حاصل شد که قریب به اتفاق تهرانی ها در آن دوره به تولید و بازتولید فضاهای شهری نپرداخته و صرفا قشر کوچک تحصیل کرده ی فرنگی ماب و متجدد بوده است که فضاهای شهری تهران را در تناقضات مدرنیته بازتولید کرده اند. این در حالی است که حکومت و ایدئولوژی حاکم برای تحکیم قدرت خویش به تولید و بازتولید فضاهای شهری پرداخته است. همچنین نتایج بررسی «ریتم چرخه ای» و «ریتم خطی» نشان می دهد که شهر تهران در ابتدای مواجهه ی جدی با مدرنیزاسیون قرار داشته است.
ژرفای موسیقایی باله پرستش بهار نسخه ۱۹۴۷ اثر ایگور استراوینسکی با تاکید بر عنصر ریتم درشماره تمرینی ۱ تا ۵۵(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر عنصر ریتم و برخی ظرایف اجرایی باله پرستش بهار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این بررسی با مطالعه تطبیقی رسالات و کتب مربوطه و پارتیتور اثر و نیز با استفاده از تجربیات چندین ساله نگارنده در زمینه رهبری ارکستر، خصوصاً تجربه تمرینات این قطعه با ارکسترهای مختلف انجام پذیرفته است. تمرکز اصلی این مقاله بر یافتن عوامل موثر در پیچیدگی های ریتمیک این باله با استناد به شواهد موجود است و در این راستا پارتیتور اثر به عنوان نزدیک ترین منبع به ذهن آهنگساز مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور درک عمیق تر ریتم در کنار تحلیل و بررسی موردی عنصر یاد شده در بخش هایی از این اثر، بطور ضمنی به برخی ابعاد شخصیتی و هنری استراوینسکی بعنوان آهنگساز- که بر نگاه وی به عنصر ریتم موثر است - پرداخته و به صورت دقیق تر تاثیر آن در باله پرستش بهار نسخه ۱۹۴۷ مورد بررسی قرار می گیرد. در این مقاله سعی شده تا تصویری قابل درک از نحوه برخورد با محتوای اثر از زاویه ای معین ارائه گردد و با توجه به پیچیدگی های فراوان اثر نکات مطرح شده در این راستا تنها بخش بسیار کوچکی از مطالعه پارتیتور را شامل می شود که برای نزدیک شدن به اجرایی صحیح از این باله ضروری است.
نقش ساز تمبک در همنوازی با سازهای ملودیک موسیقی کلاسیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقدان نظام منسجم، مدوّن و معین ریتمیک-متریک برای ساز تمبک در همنوازی با سازهای ملودیک موسیقی کلاسیک حال حاضر ایران، موجب سردرگمی نوازندگان، آشفتگی اجراها و عدم دستیابی به نتایج دلخواه در همنوازی ها وغیره می شود. مانند شاخه های دیگر علوم می توان از تجارب موفق که به هر شکل پدید آمده است به نتایجی برای رفع این مشکلات دست پیدا کرد. هدف کلی این مقاله ایجاد منبعی برای کمک به تدوین روش های علمی تر اجرا و آهنگسازی برای تمبک، توسط نوازندگان این ساز و آهنگسازان است. شیوه ی تحقیق در مقاله ی حاضر، توصیفی و تحلیلی می باشد. اطلاعات و داده های اولیه ی پژوهش از طریق آوانگاری و شنود آثار صوتی موجود، توسط نگارنده به دست آمده است. جامعه ی آماری در این تحقیق تمامی آثار صوتی از همنوازی ها- شامل سازهای ملودیک و تمبک در موسیقی کلاسیک ایران می باشد. نمونه گیری به صورت غیرتصادفی و انتخابی است. داده های تولیدشده ی مقاله شامل زمان و شکل ورود تمبک در ابتدای قطعه، میزان نماها، فیگورهای ریتمیک اجرایی تمبک و سایر سازها، تکنیک های مورد استفاده ی تمبک، اساس بداهه یا غیربداهه بودن،کمی و کیفی بودن ریتم اجرایی سازها، حضور و نقش تقسمات استقراضی، نسبت خط ریتم تمبک با ملودی، بخش پایانی و تمپو می باشد. نگارنده پس از بررسی موارد فوق و یافتن نتایجی کلی، با نگاهی بر تمام یافته ها، نتایج دقیق تر و جامع تری را نیز ارائه کرده است.
شنود موسیقی در آیین زار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین زار یک آیین موسیقایی است و معتقدان به آن باور دارند که با شرکت کردن و قرار گرفتن در گفتمانی دوسویه میان باورهای برآمده از کهن الگوهای باستانی و فرهنگ اعتقادی خود، دردها و بیماری هایشان درمان خواهد شد. از منظر درون فرهنگی یکی از مهم ترین عناصر تاثیرگذار در روند درمان، موسیقیِ ویژه ی مراسم زار است، در حالی که پژوهشگران تاثیر کلی مراسم را، نتیجه ی باورها و نوعی رفتار فرهنگی می دانند. در این پژوهش، با بازخوانی اجرای مراسم با تمرکز بر عملکردهای موسیقی و واکنش افراد و حاضرین به این موسیقی، تلاش می شود تا دلیل وجود این دیدگاه از منظر تاثیرگذاری خود موسیقی درک شود. در اینجا بر اساس شواهد مکتوب و نقش موسیقی در مراحل مختلف، به نتیجه ی متفاوتی از تاثیر موسیقی دست پیدا خواهیم کرد. پس از معرفی پیشینه ی پژوهش های انجام شده درباره ی زار در ایران و دیگر اقلیم های فرهنگی، به بررسی اتنوگرافیک مراسم با رویکرد عملکردگرایانه به موسیقی و واکنش های مخاطبین به موسیقی پرداخته خواهد شد. در بخش نهایی مولفه های موسیقایی آوازهای زار و اهمیت نقش و تاثیر «شنیدن» در روند تجربه ی وجد و درمان بررسی می شود. اهمیت این رویکرد، نگاه نویی است که به حضور موسیقی در آیین های درمانی به عنوان یک مدخل فرهنگی برای درک بهتر نقش موسیقی در میان اقوام دارد.
جستاری در ضرورت و ساز و کار ضرب آهنگ کاوی فعالیت ها و رویدادها در توسعه دانش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
69 - 95
حوزه های تخصصی:
زندگی روزمره انسان ها مملوء از ضرب آهنگ های متنوع و تکرارپذیر فعالیت ها و رویدادها در زمان و مکان است. این موضوع ضرورت ضرب آهنگ کاوی را مؤکد می سازد. درواقع، علاوه بر اهمیت پیکربندی های فیزیکی فضا، مشاهده و درک آنچه در فضا در طی زمان اتفاق می افتد مهم است. در این پژوهش ضمن جستاری در باب ضرب آهنگ های زندگی روزمره، نظر طراحان به اهمیت و ضرورت توجه به این ضرب آهنگ ها در توسعه دانش طراحی معماری معطوف گردید. بنابراین، ابتدا با استفاده از استدلال منطقی و براساس پیشینه پژوهش، تصویری جامع از ضرب آهنگ های زندگی روزمره در فضاهای معماری ارائه می شود. در جهت آشکارسازی ضرورت و سازوکارهای ضرب آهنگ کاوی، از روش های مشاهده، مصاحبه عمیق و تحلیل محتوای کیفی برای مورد پژوهی در یک مجتمع آموزشی استفاده شد. یافته های این موردپژوهی نشان داد که در برخی از فضاها بیش از یک فعالیت و رویداد رخ می دهد. بنابراین، اتکاء صرف به استانداردها و هنجار های تثبیت شده کافی نیست و باید به ضرب آهنگ تکرار فعالیت ها و رویدادهای جاری در زمان و مکان نیز توجه کرد. سازوکارهای ضرب آهنگ کاوی که در این مورد پژوهی به تجربه گذاشته شد عبارت بودند از: حضور شخص پژوهشگر برای تجربه و درک فضا در بازه های زمانی متفاوت، استفاده از ابزارهای مستندسازی مشاهدات، مصاحبه با کاربران و نگارش روایت تجربه زیسته آن ها، دریافت ساختار منابع انسانی و در آخر مقایسه مدارک فنی طرح با فضای زیست شده معماری.اهداف پژوهش:شناخت و بررسی انواع ضرب آهنگ های زندگی روزمره در فضای معماری.ارائه سازوکاری برای ضرب آهنگ کاوی فعالیت ها و رویدادهای تکرار پذیر در فضای معماری.سؤالات پژوهش:انواع ضرب آهنگ های زندگی روزمره در فضای معماری کدام اند؟چگونه می توان سازوکاری برای ضرب آهنگ کاوی فعالیت ها و رویدادهای تکرارپذیر در فضای معماری ارائه کرد؟