مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
صادق چوبک
حوزه های تخصصی:
"این مقاله، به بررسی آثار داستانی صادق چوبک، از جهت عوامل فنی داستانی، مانند طرح، شخصیت، گفت وگو و...اختصاص دارد.هدف اصلی آن است تا شیوه برخورد، چوبک، به عنوان یکی از تواناترین نویسندگان داستان کوتاه، با عوامل مدرن داستاننویسی شناخته و از این رهگذر، سبک نویسندگی وی نیز مشخص شود.میزان تأثیر مکتب ادبی ناتورالیسم و نیز نهضت مدرنیسم، بر شیوه داستاننویسی چوبک، از دیگر اهداف این مقاله است.
"
بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ارنست همینگوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک از جمله بینان گذاران داستان کوتاه در ایران است. علیرغم نوسان هایی که در تکنیک او وجود دارد، وی نویسنده ای توانمند و تاثیرگذار در تاریخ ادبیات داستانی ایران بوده است. به همین ترتیب نقش ارنست همینگوی از نظر تاثیر در شکل گیری داستان کوتاه به عنوان یک قالب جدی هنری در جهان انکارناپذیر است. چوبک برخی داستان های کوتاه خود را کاملا به سبک همینگوی نوشته است. در بسیاری از داستان های کوتاه او، ردپای همینگوی مشاهده می شود. علاوه بر این، تاثیر همینگوی حتی در رمان او (تنگسیر) مشهود است. با این حال، به طور طبیعی برخی از ویژگی های داستان نویسی او چه در بعد اندیشه و چه در بعد تکنیک با همینگوی متفاوت است و در مواردی این تفاوت به طور کامل خود را نشان می دهد. در این بررسی، هدف آن است که وجوه مشترک و متفاوت شیوه نویسندگی چوبک در مقایسه با ارنست همینگوی مورد توجه قرار گیرد. در این مجال بررسی داستان ها و مقایسه آنها در دو بعد درونمایه و ساختار انجام گرفته است. نتایج بررسی نشان داده است که صادق چوبک نخستین نویسنده ایرانی است که به گرته برداری از ارنست همینگوی پرداخته است. عینی گرایی، استفاده از ضدقهرمان ها و بکارگیری شیوه نگارشی خاص همینگوی، از موارد عمده شباهت میان برخی آثار دو نویسنده است. از وجوه مهم تفاوت دو نویسنده، یکی عدم پیروی چوبک از یک سبک واحد، دیگری درونمایه های آشکار و صریح داستان های چوبک و در نهایت گرایش چوبک به داستان هایی با لایه های سطحی روان شناختی است که در آثار همینگوی قابل مشاهده نیست. ضمن این که چوبک نیز مانند بسیاری از پیروان همینگوی در درک عمیق شیوه نگارشی او موفق نبوده و تنها به گرته برداری سطحی پرداخته است.
بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ادگار آلن پو (عنوان عربی: دراسة عدد من جوانب الاشتراک والافتراق فی قصص صادق تشوبک وإدغار آلان بو)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک ازجمله بنیانگذاران داستان کوتاه در ایران است. نقش ادگار آلن پو نیز به عنوان بنیانگذار اصول و مبانی ساختاری داستان کوتاه در جهان انکارناپذیر است. چوبک نخستین کسی بود که شعر مشهور «غراب» از آلن پو را ترجمه کرد.در مقاله حاضر، برخی وجوه شباهت و تفاوت درونمایه و ساختار داستان های کوتاه دو نویسنده بررسی شده است. نتایج نشان داده است که صادق چوبک، همانند صادق هدایت، از آلن پو تاثیر گرفته است.اما تفاوت هایی نیز میان دو نویسنده وجود دارد. عمده ترین این تفاوت ها، به مضامین و زمینه داستان های دو نویسنده برمی گردد. برخلاف آلن پو، صادق چوبک نویسنده ای با حال و هوای عمیق اعتراضی است.ویژگی مهم ساختاری پو، بدعت های او در به کارگیری حوادث فرعی و تصویرسازی است.چکیده عربی:یعتبر صادق تشوبک من مؤسسی القصص القصیرة فی إیران، وبالرغم من تذبذباته الفنیة إنه کاتب قدیر، وذات تأثیر فی تاریخ الأدب القصصی فی إیران. ویعتبر إدغار آلان بو، رائد الأصول الشکلیة للقصص القصیرة فی العالم. وکان صادق تشوبک، أول من قام بترجمة شعر غراب لآلان بو. کما کتب عددا من قصصه متأثرا بأجواء بو القصصیة، وهذا ما فعل هدایت فی بعض قصصه.ویمکن للقارئ فی باقی قصص صادق تشوبک، مشاهدة استخدامه تجارب آلان بو، وبالرغم من هذا کلّه، فإن هناک مفارقات أساسیة بین الکاتبین سیما فی المضامین. یعالج هذا المقال عددا من جوانب الاشتراک، والافتراق فی الشکل والمضمون، فی قصص الکاتبین الشهیرة.
مطالعه شکلی و ساختاری داستان های کوتاه صادق چوبک
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک متعلّق به نسل دوّم نویسندگان ایرانی است که پس از تثبیت داستان کوتاه، در ارائه نمونه هایی موفق در این عرصه کوشیدند. چوبک در داستان هایش به زندگی اقشار بینوا و فرودست پرداخت و از زبان و لحن آنان سود برد تا واقعیت های زشت و تلخ حیات را با دقّت و جزئیات تمام به تصویر کشد. او در این راه از امکانات و صناعاتٍ روایی ویژه ای استفاده کرد که بررسی مجموعه آنها موضوع تحقیق حاضر است. در این مقاله کوشش شده است همه اجزای روایی در داستان های کوتاه چوبک از طرح و شخصیّت گرفته تا زاویه دید، زبان، ... تجزیه و تحلیل شود.
بررسی شیوه ی به کارگیری جریان سیال ذهن در رمان سنگ صبور، اثر صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن، روشی نسبتاً جدید در داستان نویسی است که نویسندگانی چون دورثی ریچاردسون، ویرجینیا وولف و جیمز جویس، در آثار خود ازآن بهره گرفته اند. ویژگی این روش، ارائه ی جریانی از اندیشه ها و تصاویر ذهنی است که اغلب فاقد یک پارچگی و ساختار مشخص می باشند؛ طرح داستان مرزهای زمان و مکان متعارف را در می نوردد وخواننده تنها از طریق واگویه های شخصیت ها، می تواند به طور نسبی، به درک آن نائل آید. این شیوه در کشور ما از همان آغاز رمان نویسی به سبک نوین در آثار نویسندگانی چون صادق هدایت و صادق چوبک مورد استقبال قرار گرفت. صادق چوبک، در رمان سنگ صبور، برای به تصویر کشیدن روحیات پیچیده و اغلب هولناک اشخاص داستان و برای رخنه به اعماق روان آن ها، از تکنیک جریان سیال ذهن و به خصوص از شیوه ی تک گویی های درونی مدد گرفته است. روشی که مبتنی بر تداعی معانی آزاد است و با تلفیقی از ناتورالیسم سیاه، سنگ صبور را در ردیف یکی از بهترین نمونه های این سبک خاص قرار داده است.
تحلیل تطبیقی «عروسک فروشی» صادق چوبک 1 و «جثّة علی الرّصیف» سعدالله ونوس2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان آثار صادق چوبک (نویسندة ایرانی) و سعدالله ونوس (نمایشنامه نویس سوری) دو اثر «عروسک فروشی» و «جثّة علی الرّصیف» شباهت فراوانی با هم دارند. در این مقاله سعی شده است ابتدا موضوع و درونمایة دو اثر به وضوح بیان شود و آنگاه با توجّه به مکتب آمریکایی، عناصر ساختاری این دو اثر به صورت تطبیقی مورد تحلیل قرار گیرد. به همین منظور، ساختار روایی دو اثر بر اساس نظریّه های روایت شناسان بزرگی چون ویلیام لباو، گرماس و ژرار ژنت در چهار بخشِ شخصیّت، پیرنگ، دیدگاه زمانی و دیدگاه مکانی مورد بررسی قرار گرفته است و در خلال تأمّل در عوامل انسجام صوری و معنایی این دو اثر، به بررسی تفاوت ها و شباهت های آنها از نظر موضوع، فضاپردازی، زمان و مکان، طرح و غیره نیز پرداخته شده است. در پایان، علاوه بر نتیجه گیری، از علل قرار گرفتن این دو اثر در زمرة آثار ناتورالیستی، به مثابة گفتمان حاکم بر آن جوامع نیز سخن به میان آمده است.
آنیمیسم و پیوند آن با ناتورالیسم در آثار صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی بخشیدن به اشیاء، پدیده های طبیعت، و مفاهیم انتزاعی را آنیمیسم می گویند که از طریق اعطای ویژگی های فیزیکی یا روان شناختی حاصل می شود. بارزترین گونه آنیمیسم، انساندیسی است؛ اما مانندگی به حیوان یا گیاه و یا ساختن شکلواره های ترکیبی نیز بخش عمده ای از آنیمیسم را به خود اختصاص می دهند. صادق چوبک (1295- 1377ش) از نویسندگان معاصر ادبیات فارسی است که به این مقوله توجّه شایانی نشان داده است. بررسی ها نشان می دهند که آنیمیسم در آثار این نویسنده، از حد آرایه ای ادبی فراتر رفته، زیرساخت های ناتورالیستی اندیشه مؤلف را بازگو می کنند. جبرگرایی، بی پرده گی های اخلاقی، مذهب ستیزی، بدبینی و سیاه اندیشی و عینت گرایی، ازجمله مؤلفه های ناتورالیسم هستند که چوبک آنها را با پیوندی ظریف با آنیمیسم، به تصویر می کشد. او در این مرحله متوقف نمی شود و با عدول از برخی از این اصول، نثری مخیّل و شاعرانه پدید می آورد.
سبک شناسی نحوی داستان ”قفس“ صادق چوبک بر اساس صدای دستوری
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقولة نحویِ صدای دستوری در داستان کوتاه ”قفس“ صادق چوبک است.هموارهمیاناندیشهوسبکنحوینویسندهارتباطوجودداردوبا در نظرگرفتناینارتباطمی تواندیدگاهغالبچوبکراتبییننمود. ”قفس“ طرحی است درباره جهانی که بر بنیاد تنازع بقا قرار گرفته است و مرغ و خروس های اسیر در قفس، تمثیلی از جامعه بشری هستند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در این داستان، پربسامدترین صدای دستوری، صدای منفعل است و بسامد بالای این صدای دستوری (80%) انعکاس دهندة این دیدگاه چوبک است که انسان ها به عنوان موجوداتی کنش گر سعی می کنند تا خود را از جبر زیستی که اسیر آن هستند، نجات دهند و برای زنده ماندن جدال می کنند. اما چون تحت تسلط نیروهای قهار و قوانین جبری هستند، به ناچار باید در برابر این نیروها، منفعل و پذیرنده باشند. لازم به ذکر است که در این داستان، تعداد زیادی از صداهای دستوری فعال نیز در معنای پنهان به صورت منفعل هستند و بخشی از صدای دستوری فعال، بیانگر دیدگاه و تفکر مرگ اندیشی چوبک است که تقدیر یا مرگ، پیوسته در حال انجام کنشِ کشتن انسان هاست و یکی یکی انسان ها را هلاک می کند و انسان ها چاره ای جز تسلیم شدن در برابر این سرنوشتِ محتوم ندارند. بنابراین اعتقاد به جبر، تقدیر و سرنوشت و تلاش نافرجام انسان برای رهایی از آن با صدای دستوری منفعل نمود می یابد که می تواند بیانگر اندیشه ناتورالیستی چوبک باشد.
نگاهی تطبیقی به رویکرد پوزیتیویسم در رمان های ژرمینال و سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بحث درباره تطبیق آثار ادبی در حوزه های زبانی و جغرافیایی گوناگون از مهم ترین مباحث در تحقیقات ادبی است. در این پژوهش، نویسندگان می کوشند تا تطبیق دو اثر تأثیرگذار در حوزه ادبی فرانسه و ایران را وجهه همت خویش قرار دهند. هیچ ادبیّات پویایی، آشکار و نهان، از تأثیر ادبیات کشورهای دیگر برکنار نیست و، در این میان، ادبیات داستانی فرانسه و ایران جایی برای یک مطالعه تطبیقی اند. از میان داستان نویسان این دو کشور، امیل زولا، بانیِ مکتب ناتورالیسم و آغازگر بحث پوزیتیویسم در ادبیات، و صادق چوبک، نماینده این رویکرد در ایران، جلوه ای از تطبیق را می نمایانند. بررسی ها نشان می دهد که زولا در رمان ژرمینال بسیاری از اصول اساسی رویکرد پوزیتیویسم چون تجربه گرایی و اصالت دادن به مشاهده عینی، تحلیل جزء به جزء حقایق پیرامون، اعتقاد به عامل وراثت، علم ژنتیک و ساختار فیزیولوژیکی انسان را گنجانده است. چوبک نیز تلاش می کند تا با به کارگیری عناصر پوزیتیویستی از قبیل اصالت دادن به مشاهده و تجربه، جزئی نگری، خرافه ستیزی و اعتقاد به اصل وراثت در رمان سنگ صبور حرکت کند. امّا، تفاوت هایی در نحوه به کارگیری رویکرد پوزیتیویسم در این آثار وجود دارد. پژوهش حاضر در نظر دارد با روشی تطبیقی به این تفاوت ها بپردازد. در این جستار با رویکردی توصیفی تحلیلی با برشمردن جلوه های تشابه و تمایز در چگونگی بهره گیری از عناصر پوزیتیویستی در رمان های ژرمینال و سنگ صبور به مطالعه تطبیقی این آثار می پردازیم.
رفتارشناسی شخصیت های داستانک های عدل و دزد قالپاق نوشته صادق چوبک بر اساس نظریات روانشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک (1377 1295 ه.ش.) از داستان نویسان نام آشنای معاصر است. در داستانهای چوبک می توان چهره جامعه ایران زمان نویسنده را به وضوح دید. در این مقاله، به روش تحلیل و توصیف متن و با بهره گیری از مطالعات بینارشته ای (روانشناسی، جامعه شناسی و ادبیات) به رفتارشناسی شخصیتها در دو داستانک «عدل» و «دزد قالپاق» از صادق چوبک پرداخته ایم. برای این کار، تأثیر حضور دیگران در رفتار فرد را که یکی از اساسی ترین موضوعات روانشناسی اجتماعی است در دو اثر یاد شده بررسی کرده ایم و با ارائه نظریه های مختلف، ضمن روانشناسی شخصیتها، به ریشه یابی برخی رفتارهای اجتماعیِ آنان پرداخته ایم و بدین گونه زوایایی از هنرآفرینی چوبک را در ترسیم اوضاع اجتماعی و فرهنگی دهه های 20 و 40 به نمایش گذاشته ایم. مقاله حاضر می تواند سرآغازی بر بررسی دیگر داستانهای چوبک از نگاه روانشناسی اجتماعی باشد؛ نیز در نقد و بررسی آثار دیگر نویسندگان با رویکرد روانشناسی اجتماعی راهگشاست. یافته ها نشان می دهد که از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، نظریه های «پخش شدن مسؤولیت»، «بی توجهی جمعی»، «همرنگی ماشینی» و «ناکامی پرخاشجویی» با داستانک های عدل و دزد قالپاق همسازی و همنوایی دارند.
گفتمان طنز در آثار صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز نوعی گفتمان است که جهت انتقاد و یا التذاذ مخاطب به کار گرفته می شود. ادبیات معاصر ایران از طنز برای بازتاب دیدگاه های انتقادی استفاده می کند چنانچه داستان پرداز جدّی نویسی چون چوبک، زمانی که قلمِ جدّ احساس عجز می کند، از طنز یاری می جوید. واکاوی طنز داستان های او می تواند در درک گفتمان های مسلّط داستان های وی و دوره ای از تاریخ ایران، نقش تأثیرگذاری داشته باشد. طنزهای چوبک را از لحاظ درون مایه و کارکرد می توان به 4 دسته فلسفی، اجتماعی، سیاسی و پیشبرنده تقسیم کرد. طنز فلسفی و اجتماعی وی نسبت به دیگر طنزهایش تلخ تر است. گفتمان اصلی آن، بازتاب نگاه پوچگرایانه نسبت به زندگی است. گفتمان اصلی نویسنده در طنز اجتماعی، ضدیت با نادانی، فقر و فساد اجتماعی، در طنز سیاسی ضدیت با نظام سلطه است. طنز ساده و پیشبرنده کمتر انتقادی است و برای گسترش داستان و شخصیّت پردازی مورد استفاده قرار می گیرد.
ناتورالیسم و فابل با نگاهی بر آثار صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان نویسندگان جهان، طبیعت گرایان (ناتورالیست ها) بیش از همه به حیوانات و اشیا اهمیت می-دهند. توجه این نویسندگان به طبیعت، توصیف دقیق محیط طبیعی و اجتماعی و وقایع و شخصیت ها با این تأکید که محیط، تسلطی قهری و جبری بر حدوث وقایع و شخصیت ها دارد دلیل این اهمیت است. طبیعت و بخصوص حیوانات، در آثار ادبی ایران از دیرباز مورد توجه بوده اند. حیوانات در آثار ادبی در قالب فابل ادبی ظهور کرده اند. فابل ها (حکایت های حیوانات)، قصه ها و افسانه های کوتاه منظوم یا منثور از زبان حیوانات اند که جنبه سمبولیک و نمایشی یا نتیجه گیری اخلاقی دارند. در میان نویسندگان معاصر، صادق چوبک بیش از همه از حضور حیوانات در داستانها و رمان های خود بهره جسته است. حیوانات در آثار او مانند انسانها، اسیر نیروی طبیعت و مقهور جبر محیط هستند که از سرنوشت گریز و گزیری ندارند و مطیع و رام، تن به سرنوشت می سپارند و انسانها در برخورد با این حیوانات رفتار خاص خود را دارند.
مقایسه شخصیّت پردازی زن در داستان های چوبک و دانشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۶
103 - 128
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک(1295-1377) و سیمین دانشور(1300) جزو تکنیکی ترین داستان نویسان صاحب سبک از مکتب جنوب به شمار می ر وند که هرکدام به لحن و بیان خاصّی به شخصیّت، خصایص و مصائب زنان در داستان هایشان پرداخته اند.<br /> در این جستار، ضمن معرّفی کوتاه زندگی و آثار چوبک و دانشور و اشاره به انواع شخصیّت ها در داستان، از طریق باز خوانی، تجزیه و تحلیل آثار داستانی آنان کوشش می شود، وجوه تشابه و تفاوت شیوه های شخصیّت پردازی و خصیصه های مثبت و منفی زنان و مؤلّفه های اصلی آن ها بررسی، مقایسه و ارزیابی و نتایج کمّی آن به شکل نمودارها و جدول هایی ارائه شود. دانشور به عنوان نویسنده زن پیشرو، بیش از شصت و پنج درصد از داستان هایش را به شخصیّت زنان اختصاص داده و چوبک، هفده درصد. دانشور در بازسازی شخصیّت های پویای زن، واقع بینانه تر عمل کرده، در حالی که چوبک با دیدگاه ناتورالیستی و با لحنی بی پروا، کریه ترین چهره را از شخصیّت های ایستا و خرافی زن نشان داده است.<br /> کلید واژه ها: ادبیّات داستانی، صادق چوبک، سیمین دانشور، شخصّیت پردازی زن، رئالیسم، ناتورالیسم
تحلیل و بررسی دلالت های ضمنی رمان تنگسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۵۵-۷۳
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی یکی از نظریه های خوانشِ متون ادبی است. این دانش به مطالعه نظام مندِ علل و عواملی می پردازد که در فرآیندِ تولید و تفسیر نشانه ها دخیل اند. یکی از مباحث مطرح شده در نشانه شناسی، دلالت ضمنی نشانه هاست که به بررسی معانی تلویحی و غیرمستقیم نشانه می پردازد. تنگسیر یکی از موفق ترین رمان های ادبیات معاصرِ ایران است. در این رمان بخش بزرگی از وقایع، شخصیت ها، کنش ها، صحنه ها و نام ها، علاوه بر معنای صریح و مستقیم خود، معانی ضمنی و غیرمستقیمی نیز دربردارند که با واکاوی آنها می توان به لایه های زیرین متن دست یافت و سویه های پنهان آن را آشکار کرد. در این نوشتار، کوشیده ایم به بررسی دلالت های ضمنی این رمان بپردازیم. برای این منظور، ابتدا نشانه شناسی و مبحث دلالت های ضمنی به اختصار معرفی شده و سپس دلالت های ضمنی رمان تنگسیر، در سه دسته دلالت های ضداستعماری، جامعه شناختی و اسطوره ای، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دلالت های ضمنی ضداستعماری این رمان، بیشتر به توطئه ها و دسیسه های استعمارگران انگلیسی در منطقه جنوبِ ایران اشاره می کند. دلالت های ضمنی جامعه شناختی رمان، جامعه ای را به تصویر می کشد که در آن فقر و فلاکت و ستمگری و ستم پذیری به اوج رسیده است و دلالت های ضمنی اسطوره ای رمان نیز رسم قربانی کردن گاو در آیین میترائیسم و کهن الگوی گذر از آب در اساطیر را تداعی می کند.
«مردی در قفس »عصاره ی ناتورالیسم چوبک
حوزه های تخصصی:
ناتورالیسم که به عنوان مکتبی ادبی، در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه سر برآورد دریچه ای نو به روی هنرمند گشود که در آن قهرمان داستانش دیگر نه انسان آرمانی رمانتیک بود نه حتی انسان عادی رئالیستی بلکه انسانی پست ترو پلیدتر از آن چه حتی در جهان بیرون می تواند باشد؛ یعنی حیوانی در شکل انسان که پلیدی خود را بویژه در شرایط دشوار بروز می دهد. این مکتب در سراسر جهان پیروانی یافت که در این میان صادق چوبک از مقلدانی است که در ترسیم فضای یاس آلود آکنده از جبروستم، گوی سبقت از دیگران ربوده است. در این مقاله که به شیوه تحلیلی به بررسی داستان چوبک پرداخته ایم در پی کشف عناصر ناتورالیستی در داستان چوبک بوده ایم. نتیجه حاصل از بررسی نشان می دهد که تقریبا تمامی اصول این مکتب را در آثار چوبک می توان دید جبرگرایی، یاس وناامیدی وبه دنبال آن پوچ گرایی، استفاده از زبان محاوره، ضدیت با اخلاق، بی اعتقادی مذهبی، بهادادن به حیوانات و در مقابل تنزل دادن مقام انسانی در حد حیوان از ویژگی هایی است که در اکثر داستان های او به چشم می خورد. ولی در این میان داستان «مردی در قفس» او عصاره تمام ویژگی های مکتب ناتورالیسم است که ما در ین مقال به بررسی این ویژگی ها پرداخته ایم.
چندصدایی در رمان سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
259-281
حوزه های تخصصی:
طرح نظریه چندصدایی باختین در گستره نقد ادبی، نوع نگرش به متون ادبی دگرگون شد و با توجه به نیازهای جامعه مدرن، این گفتمان در کانون توجه اندیشه وران و نظریه پردازان متون ادبی قرار گرفت. چندصدایی، با امکانات فرازبانی ویژه خود، با رویکردی نو، بازاندیشی مخاطب را به ارمغان می آورد تا دریافتی متفاوت را تجربه کند. در این پژوهش، که بر پایه تحلیل محتوا و منطق مکالمه باختین، صورت گرفته، می توان سنگ صبور را به مثابه اثری چندصدا و دارای قابلیت مکالمه و گفت وشنود بررسی و تحلیل کرد. رمان سنگ صبور با ساختاری ویژه و متفاوت نسبت به دیگر آثار چوبک و بهره مندی از مؤلفه هایی چون کثرت آواها، بهره گیری از شیوه جریان سیال ذهن، تک گویی درونی، کارکردهای بینامتنی، گفتمان دوسویه، مکاتب ادبی و... داستانی چندصدایی است. سعی نگارنده بر آن بوده که بتواند مؤلفه های چندصدایی را در متن بیابد و تأثیر آن موارد را بر چندصداشدن متن نشان دهد.
بررسی تطبیقی داستان «چاه و آونگ» اثر ادگار آلن پو و «مردی در قفس» اثر صادق چوبک از دیدگاه کهن-الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دو داستان کوتاه از دو نویسنده پیشگام ایرانی و آمریکایی از دیدگاه کهن الگویی یونگ می پردازد. بررسی دو داستان «مردی در قفس» از صادق چوبک که شباهت های زیادی با «چاه و آونگ» از ادگار آلن پو دارد، نشان می دهد چگونه می توان بدون ازدست دادن هویت مستقل، از آثار دیگران تأثیر گرفت و دست به آفرینش هنری جدیدی زد بی آنکه اثر رنگ و بوی تقلید محض به خود بگیرد. رویکرد کهن الگویی به کار رفته در این پژوهش نشان می دهد که یکی از دلایل رویکرد کم و بیش یکسان این دو اثر به مسائل مشابه بشری، مراجعه به ناخودآگاه جمعی است که فارغ از زمان و مکان عمل می کند. در هر دو داستان شخصیت های اصلی تحت تأثیرات مخرب کهن الگوی مادر قرار گرفته و توانایی برقراری رابطه ای سازنده با ناخودآگاه خویش ندارند و گرفتار در زندان و اتاقی زهدان گونه، رویکردی واپسگرایانه در پیش می گیرند. این پژوهش نتیجه می گیرد که بسیاری از نویسندگان مرد در زمان ها و مکان های مختلف، از جمله چوبک و پو، دیدگاه های مشابه مردسالارانه را در برخورد با مسائل ادبی برگزیده اند که بارزترین آنها، انکار نقش مثبت ناخودآگاه و شخصیت های زن یا نماد های آن است. در نهایت راهکارهایی از جمله تعامل سازنده به شیوه ای که یونگ ترسیم می کند، برای اصلاح این دیدگاه ها پیشنهاد می شود.
مضامین عشق و جبر در داستانهای ناتورالیستی صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
105-126
حوزه های تخصصی:
عشق وجبر از برجسته ترین مضامین ادبیات فارسی است.جبر دربرابرواژه پربسامد اختیارقرار می گیرد وعشق در بعد معنوی وروحانی خود یادآور عرفان وحب ذات اقدس الهی می باشدودربعد جسمانی وباسر منشأ غریزه اش، عشق زمینی وجنسیتی نام می گیرد.نگارنده دراین پژوهش برآن است که بابررسی، توصیف وتحلیل آثار داستانی ناتورالیستی صادق چوبک دیدگاه وی را از نظر عشق زمینی وبعد جسمانی آن وسرنوشت انسان محکوم به تقدیررابیان کند. حیوانی بودن طبع انسان در این داستان ها واین که انسان بنا به سرشت حیوانی اش به صورت موجودی زیاده طلب ، شهوت ران تصویر می شود نگاهی ناتورالیستی است وعشق به صورت خواست جسمانی و جنسیتی به عنوان یک تجربه مشروع مطرح می شودوبه سبب جبر زیست شناختی؛ یعنی انسان، ناگزیر از تن دادن به الزام های زیستی است. وناکامی در اِعمال کردن اراده فردی مقهور بودن انسان در برابر سرنوشت محتوم است. چوبک در داستان هایش متکی بر تأثیرعناصرناتورالیستی سرنوشت، جبر محیط و وراثت بر شخصیت های داستان های خود می باشد
خوانشی روایت شناسانه از رمان تنگسیر صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
115 - 128
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های مطرح در روایت شناسی، تحلیل ساختار و طرح رمان است؛ در این پژوهش، طرح رمان تنگسیر براساس نظریات تودروف و گریماس تحلیل شده است. رمان تنگسیر براساس زمان خطی داستانی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری برای شخصیت زایر محمد به صورت زنجیر وار به وجود می آیند. آغاز داستان وضعیت متعادل برقرار است؛ چون زایر محمد مردی زحمتکش است که در بندر دکان جو فروشی دارد، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود؛ کریم حاج حمزه و دارودسته اش سرمایه و دارایی وی را به امانت می گیرند و خرج می کنند و وضعیت نا متعادل بر رمان حاکم می شود. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد؛ او بعد از کشتن کریم و هم پیمانانش از بوشهر فرار می کند. براساس الگوی گریماس، شناسنده: زایرمحمد، موضوع شناسایی: گرفتن حق خود از دیگران، گیرنده: زایرمحمد و فرستنده: احساس درونی وی، یاریگر: شهرو، آساتور، احساس وی و...؛ مخالف: کریم حاج حمزه، شیخ ابوتراب، محمد گنده رجب و آقا علی کچل هستند. روش پژوهش حاضر از حیث گردآوری داده ها، توصیفی اسنادی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از تحلیل عنصر طرح روایی در رمان تنگسیر می توان گفت ساختار طرح این رمان با نظریه تودروف و گریماس منطبق است.
صادق چوبک و دلهره های هستی (خوانش رمان سنگ صبور برمبنای نظریه روانکاوی اگزیستانسیال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب روان درمانی اگزیستانسیال یا درمان وجودی، که اروین یالوم پایه گذار اصلی آن است، یکی از تازه ترین رویکردهای پویه نگر پسافرویدی است. این مکتب خلاف نظر فروید، اساس تعارض های اصلی بشری را در چهار دلواپسی غایی بشری: «مواجهه با غیرقابل اجتناب بودن مرگ و هراس از آن، هراس و پی بردن به تنهایی انسان در همه حال، دلهره آزادی و مسئولیت انتخاب، دلهره حاصل از پی بردن به پوچی و بی معنایی زندگی» می داند و در عین استفاده از نظریات فروید مبنی بر منشاء گرفتن اعمال و افکار مهم بشری از تنش های درونی انسان، با نگاهی متفاوت به منشاء این تنش ها، که فروید آن را لیبیدو می داند، می نگرد. در این جستار پس از معرفی این نظریه و تفاوت های آن با نظریه روان کاوی فروید، رمان سنگ صبور صادق چوبک، به سبب مضامین محوری روانی- فلسفی، از منظر روان کاوی اگزیستانسیال بازنگری می شود. همچنین با توجه به دیدگاه های اصلی این مکتب روان کاوی-فلسفی، بخصوص دلهره آزادی و مسئولیت انتخاب، که در داستان بر آن تأکید می شود، جبر ناتورالیستی در این داستان مشاهده نمی شود؛ بنابراین براساس دستاورد این مقاله، ناتورالیستی دانستن رمان مردود است.