مطالب مرتبط با کلیدواژه

شخصیت پردازی


۱۴۱.

بررسی زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی براساس الگوی نظری روایت ریمون کینان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی زمان شخصیت پردازی ریمون کینان جایی دیگر گلی ترقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۲
ریمون کینان در بوطیقای روایت، برای تجزیه و تحلیل گونه های مختلف روایت، چارچوب و الگویی نظری - کاربردی از دیدگاه روایت شناسان ساختارگرا فراهم آورده است. جستار حاضر، این چارچوب را با تکیه بر دو عنصر زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی واکاوی کرده است. هدف آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، قابلیت های الگوی ساختاری - کاربردی روایت شناسی در شناسه های زمان (عناصر زمانی نظم، تداوم و بسامد)، شناسه های مکان (مکان داستان، مکان متن) و شخصیت پردازی (کنش،گفتار، وضعیت ظاهری، اسامی قیاس پذیر، قیاس میان اشخاص) از کتاب بوطیقای روایت ریمون کینان در بازخوانی دو داستان بازی ناتمام و جایی دیگر واکاوی و شناسایی شود. یافته های پژوهش نشان داد در دو شناسه زمان (تحلیلی براساس نظر ژنت) و شخصیت پردازی، رخداد سفر با زمان پریشی گذشته نگر در سطح داستان در داستان بازی ناتمام، باعث گشایش عقده های روحی شخصیت اصلی داستان می شود که سال ها کنش های او را تحت تأثیر قرار داده بوده است. در شخصیت پردازی داستان جایی دیگر نیز، شخصیت اصلی داستان به تحول روحی در حوزه خودشناسی و پیوند با علایق روحی خویش رسیده است؛ درنتیجه مخاطب، اقناع شده، او و داستان هم بوم می شوند؛ آنچه روایت شناسی شناختی هم اکنون در حوزه روایت شناسی پساکلاسیک در پی آن است.
۱۴۲.

کاربرد پیرنگ و شخصیت پردازی در دو رمان مرشد و مارگاریتا از بولگاکوف و کافکا در کرانه اثر موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرشد و مارگاریتا کافکا در کرانه روایت پیرنگ شخصیت پردازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۶
بولگاکوف نویسنده روس «مرشد و مارگاریتا» را در سبک ادبی رﺋﺎﻟیﺴﻢ جادویی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ است که از لحاظ فرم اثر، ترکیب بندی و شیوه روایت، ساختاری مدرن دارد. از سوی دیگر، در حال حاضر موراکامی از مطرح ترین نویسندگان جهان است و «کافکا در کرانه» را در سبک سوررئالیسم نگاشته است. سؤال اصلی پژوهش این است که دو رمان مرشد و مارگاریتا و کافکا در کرانه، ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣیﺰان ﺑﺎ ﺗﻌﺮیﻒ ﭘﺮاپ از روایﺖ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارند و اصلی ترین شخصیت ها برای تولید معنا در این دو اثر کدامند و به چه صورت با یکدیگر مطابقت دارند؟ نگارندگان مقاله، ضمن رجوع به آن دسته از منابعِ علمی-پژوهشی که درباره این آثار نگاشته شده است، از روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده به همراه بررسی تحلیلی-توصیفی محتوای آثارشان نیز استفاده کرده اند. نگارندگان مقاله به این نتیجه رسیدند که هر دو اثر از چهارچوپ نظریه ریخت شناسی پراپ پیروی می کنند و بر یک ابرساختار پایه ریزی شده اند؛ همچنین در هر دو اثر به منظور نمایش سرنوشت انسان، نویسندگان با خلق شخصیت های پویا در کنار شخصیت های ایستا و به کارگیری موجودات فرازمینی در کنار انسان هایی با ویژگی های زمینی برای توصیف جامعه دوران خود به تولید معنا پرداخته اند.
۱۴۳.

شخصیت پردازی در رمان «طوق الحمام» با چینش مکانی از مکّه تا مادرید

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رمان نویسی معاصر شخصیت پردازی رجاء عالم طوق الحمام مکه مادرید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۸۶
شخصیت های هر داستانی توسط نویسنده آن انتخاب شده و در جای جای داستان نقش ایفا می کنند، به طور کلّی می توان گفت که داستان برشی از واقعیت و خیال ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است. بخش مهمی از شخصیت پردازی، وام دار مجموعه ای از عناصر است که نویسنده داستان به فراخور اثر مورد نظرش از آن بهره می گیرد. رمان «طوق الحمام» اثر رجاء عالم رمان نویس زن عربستانی بازتابی اجتماعی- دینی دارد که حوادث آن در دو شهر مکّه و مادرید اتّفاق می افتد. این رمان، از نظر شخصیت پردازی جایگاه هنری والایی دارد. رجاء عالم در شخصیت پردازی و معرّفی اشخاص رمان خود از شیوه گفتگو و توصیف استفاده کرده است و شخصیت های داستان اکثراً شخصیت هایی مکمل هستند. فضای دینی  و خیالی داستان، ساختار آن را جذّاب و تعقیب و گریز و جدال، رغبت خواننده را برای ادامه داستان حفظ کرده است. ترتیب زمانی، مکانی و نظم منطقی رویدادها در معرّفی شخصیت ها به صورتی کم و بیش پایدار است که گاه حوادثی غافلگیرکننده یک شخصیت، چینش زمانی و مکانی داستان را بر هم می ریزد. ساختار صوری داستان، به دو قسمت با دو مکان مجزّا امّا شخصیت های تکراری و گاه جدید، تنها با هویّت متفاوت «عزّه»، تشکیل شده است. در بررسی شخصیت پردازی در این رمان، نویسنده با قرار دادن کانون روایت در مکّه و اتّفاقاتی که در مورد این فضای مقدّس صورت می گیرد حفظ هویت این مکان را دغدغه اصلی روایت می داند. این پژوهش بر آن است تا با روشی تحلیلی- توصیفی به بررسی این مطلب بپردازد که انواع شخصیت پردازی چگونه باعث نظم، تداوم و چینش قسمت های مختلف داستان «طوق الحمام» شده است. از جمله نتایج این پژوهش اینکه ذهن راوی و شخصیت داستان  و موضوع پیوندی هماهنگ و منسجم با هم دارند و این هماهنگی به منظور تحقق و تثبیت اهداف اصلی است و محتوای اصلی آن که درباره تاریخ مکه و آداب ورسوم مردمان آن است با این پیوندها تقویت و تأکید می شود. اندیشه ها و تصاویر ذهنی داستان اغلب دارای یکپارچگی و ساختار مشخص هستند. از ویژگی های بارز این رمان می توان به توجه  به عنصر زمان، ارتباط نویسنده با خواننده و شخصیت محوری به جای حادثه پردازی اشاره کرد.
۱۴۴.

جایگاه زنان در منتخبی از داستان های کردی کرمانجی خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۵۵
نقش زنان در داستان های عامیانه، جایگاه اجتماعی زنان در فرهنگ عمومی مردم هر منطقه را آشکار می کند. مقاله حاضر با هدف بررسی نقش و شخصیت زنان در داستان های عامیانه کرمانجی خراسان نگاشته شده است. در این پژوهش بیست و شش داستان کرمانجی خراسان گردآوری و با رویکردی توصیفی تحلیلی تجزیه وتحلیل شده است. در این داستان ها، شخصیت های فعال و منفعل زن بررسی شده اند. زنان با شخصیت های فعال مثبت با صفت های مقاومت، جنگاوری، خردمندی، پاکدامنی، فداکاری با قبول ازدواج نامتعارف، حافظ زندگی مشترک، مدافع همسر یا خواستگار در برابر پدر، تغییردهنده سرنوشت، سازنده زندگی آرمانی، وابسته و شیفته فرزندان و ... معرفی شده اند. زنان با شخصیت های فعال منفی، اغلب نقش هایی چون نامادری، خواهر، زن عمو و مادرشوهر دارند. شخصیت های منفعل زن نیز با صفت تسلیم در برابر خواست همسر و سرنوشت شوم معرفی شده اند یا جایزه ای برای قهرمان هستند. در این داستان ها شخصیت فعال مثبت مرد نوزده درصد و زن هفده درصد است. شخصیت های فعال منفی مرد ده درصد و زن، هفت درصد است. شخصیت های منفعل مرد 20% و زن 15% است. با توجه به کمتربودن جمعیت زنان منفی نسبت به مردان منفی و زنان منفعل نسبت به مردان منفعل، می توان نتیجه گیری کرد که در فرهنگ خراسان شمالی، زنان جایگاهی برابر با مردان دارند.
۱۴۵.

تحلیل روان زخم حاصل از جنگ در رمان «زمین سوخته»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان زخم جنگ شخصیت پردازی احمد محمود و زمین سوخته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۶۹
روان زخم، آسیبی روان تنی- اجتماعی است که در اثر عوامل مختلفی بر ذهن فرد وارد می شود؛ تأثیری عمیق بر آن می گذارد و چه بسا زندگی و سرنوشت او را به سمت و سوی دیگری سوق می دهد. یکی از حوادثی که تأثیر طولانی مدّت بر روان فرد می گذارد، حوادث جنگ است. از این روی به واسطه جنگ های متعدّدی که همواره در طول تاریخ گریبانگیر کشور ما بوده، به ویژه جنگ تحمیلیِ هشت ساله، روایت ادبیِ روان زخم در آثار برخی نویسندگان ایرانی راه یافته است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و بر آن است که نمودهای بیان ادبی این ضایعه روانی را در رمان «زمین سوخته» احمد محمود بررسی کند و آسیب واردشده بر روان هر یک از شخصیّت ها را تحلیل نماید. برای همین، نخست به مباحث نظری درباره روان زخم پرداخته ، سپس تأثیر آن را بر شخصیّت های رمان یادشده تحلیل و بررسی کرده است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که واکنش هر یک از شخصیت ها، با دیگری متفاوت است؛ بدین ترتیب که بر اثر روان زخم های واردشده بر آنان، شخصیّت «شاهد» در آسایشگاه روانی بستری می شود؛ «ننه باران» از شخصیّت پیشین خود فاصله می گیرد؛ «نرگس» دچار افسردگی حاد می شود و «گلابتون» مشاعر خود را به کلّی از دست می دهد. بدیهی است در کنار آثار درخشان داستانی در ستایش از قهرمانی های ظهور یافته در دفاع مقدس این رمان از منظر چارچوب نظری مختار نیز در خور مطالعه می تواند باشد.
۱۴۶.

بررسی و تحلیل کارکرد عناصر داستانی در متون روایی (مطالعه موردی مکالمات حسنیه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکالمات حسنیه داده های روایی بازتولید ادبی گفت وگو شخصیت پردازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۵۲
ادبیات و به خصوص ادبیات داستانی، ابزاری است که از دیرباز به عنوان بستری برای انتقال اندوخته های فکری، فرهنگی و عقیدتی ادیان و تمدن های مختلف بشری استفاده شده است. از سوی دیگر در قرن اخیر و به موازات پیشرفت علوم بشری، تلاش های بسیاری از سوی اندیشمندان مسلمان برای بهرمندی هرچه بیشتر از منابع حدیثی در حوزه هایی مانند طب، اقتصاد، روانشناسی و.. صورت پذیرفته است. در این بین موضوعاتی مانند داستان کوتاه و رمان با توجه به ماهیت مدرنی که دارند در نگاه ابتدایی مباحثی غریبه با متون حدیثی به نظر می رسند؛ حال آنکه نوشته هایی را می توان یافت که ضمن دارا بودن وجه حدیثی و روایی، در قالبی داستان محور و رمان گونه ارائه شده اند. رساله موسوم به مکالمات حسنیه از جمله این نوشته ها است. در نوشتار پیش رو که با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای سامان پذیرفته، در پی پاسخ این پرسش است که: ابعاد و شئون تعامل عناصر داستانی و داده های روایی موجود در مکالمات حسنیه، در چه گستره ای قابل توصیف است؟ در این مسیر ضمن برشمردن جنبه های فنی حوزه داستان نویسی مدرن در این متن، میزان گسترش مفاهیم روایی موجود در این نوشته، در پرتو جلوه های هنری وابسطه به دانش داستانویسی، ارزیابی شده است که این مهم در نوع خود می تواند جهت بازتولید ادبی و هنری چنین نوشت هایی، به صاحبان ذوق و اصحاب قلم راهکاری ارئه کند.  
۱۴۷.

مطالعه تطبیقی شخصیت پردازی در فیلم سینمایی هفت و فیلم گناهکاران با نگاهی بر هفت گناه کبیره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعه تطبیقی شخصیت پردازی فیلم هفت فیلم گناهکاران هفت گناه کبیره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۳۳
هفت گناه کبیره جزئی از اندیشه های دینی مذهب کاتولیک محسوب می شود که همواره به عنوان یک ابزار داستان پردازی در جهت تجلی سیرت انسانی در اشکال مختلف ادبی مورد استفاده قرار گرفته است. حضور این اندیشه نه اساسا به واسطه اعتقادات مذهبی بلکه برای نمادپردازی و نگاهی متفاوت به پرداخت شخصیت های داستانی در ادبیات و رسانه های داستان محور در جهان مورد ستایش قرار گرفته است. نویسندگان در این مقاله به تحلیل و تطبیق شخصیت پردازی دو فیلم سینمایی ایرانی و آمریکایی در ژانر پلیسی-جنایی با نگرش بر هفت گناه کبیره و نحوه استفاده از این اندیشه در خلق شخصیت های این آثار پرداخته اند. داستان فیلم هفت مستقیما بر اساس اندیشه هفت گناه کبیره بنا شده است و مقتولین داستان هر کدام نمادی از یک گناه کبیره هستند. در فیلم گناهکاران لزوما بطور آشکارا از این نمادپردازی استفاده نمی شود اما مظنونین داستان هر کدام دارای گرایشات و صفات شخصیتی خاص مطابق با اندیشه هفت گناه کبیره هستند. در این مطالعه تطبیقی از اندیشه های توماس فِلتی در باب هفت گناه کبیره استفاده شده است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و در مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی انجام می پذیرد. نمادپردازی هفت گناه کبیره در این فیلم ها به شیوه مستقیم و غیر مستقیم کمک کرده است تا شخصیت ها از پردازش تک بعدی خارج و لایه های روان شناختی و اجتماعی عمیقی پیدا کنند.
۱۴۸.

بررسی چگونگی حضور و شخصیت پردازی زنان در تراژدی های شاهنامه فردوسی و تراژدی های اوریپید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اوریپید داستان تراژدی زنان شاهنامه شخصیت پردازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۳۷
بررسی شخصیّت زن در ادبیّات جهان همواره موردنظر پژوهشگران بوده است. نویسندگان و شاعران به فراخور فرهنگ و محیط اجتماعی - سیاسی سرزمین خود، از کارکرد شخصیّت زن در داستان ها بهره برده اند؛ به گونه ای که در داستان های ادبی ملل، حضور و نقش های متفاوت و متنوع از زنان دیده می شود. جستار حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی، فارغ از جنبه های بحث برانگیز نگرش فردوسی نسبت به زنان، مقایسه و تطبیقی از چگونگی شخصیّت پردازی این قشر از افراد جامعه از منظر ساختار داستان پردازی، در چهار تراژدی بخش حماسی شاهنامه و چهار نمایش نامه تراژیک اوریپید، ارائه می دهد تا از این رهگذر میزان تشابه و تفاوت شخصیّت پردازی را در این آثار نشان دهد و بتواند گریزی به چگونگی نگاه مردمان به زنان در دوران پیشین باشد. نتایج از پژوهش نشان داد زنان به سبب نشان داده شدن موجودیّت، شخصیّت اصلی و قهرمان اغلب تراژدی های اوریپید هستند و در تراژدی های فردوسی به فراخور داستان و موقعیّت، نقش پذیرفته اند.
۱۴۹.

مطالعه و بررسی طراحی مسکات سازمان تأمین اجتماعی بر اساس الگوهای ایرانی-اسلامی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مسکات کاراکتر شخصیت پردازی تأمین اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف معرفی و طراحی مسکات سازمان تأمین اجتماعی و احصای ویژگی های یک کاراکتر مبتنی بر الگوهای ایرانی-اسلامی و با توجه به رویکردهای سازمان و نیازهای گروه های هدف برای ارتباط با نسل حاضر انجام شده است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. ابتدا به تعریف مسکات پرداخته و انواع آن را مشخص نموده، سپس نمونه های مرتبط را مورد واکاوی قرار داده و پس از بررسی ویژگی های ظاهری و شخصیتی کاراکتر و الگوهای ایرانی و اسلامی، به معرفی کاراکتری مناسب با فعالیت های سازمان تأمین اجتماعی پرداخته می شود.یافته ها: به منظوردستیابی و طراحی مسکات سازمان تأمین اجتماعی، طراحی شناسنامه ای اعم از تمام ویژگی های کاراکتر از قبیل ویژگی های شخصیتی و ظاهری به دست آمد و مجموعه پیشنهادات تئوری و نظری به منظور شناخت بیشتر این ویژگی ها ارائه شد.نتیجه گیری: نتایج این تحقیقات و بررسی ها نشان داد که مسکات از نوع انسانی و با ویژگی های ظاهری منطبق با الگوهای ایرانی-اسلامی، مناسب با رویکردهای سازمان تأمین اجتماعی است. در بخش ویژگی های شخصیتی، ویژگی هایی از قبیل صادق، مشاور، باهوش، خانواده مدار، دانا، مسئولیت پذیر، صبور و قابل اعتماد بودن و در بخش ویژگی های ظاهری، کاراکتری مرد، حدود 30 الی 40 ساله، دارای خانواده، با اسامی آهنگین و مرتبط با سازمان تأمین اجتماعی، اندامی لاغر و چهره ای با چشمان درشت، موی دارای موج و دارای ریش و سبیل، می تواند مناسب باشد. طراحی لباس کاراکتر نیز باید رسمی باشد و برای رنگ آن می توان از گزینه های رنگی همچون سرمه ای، سبز کهربایی و سفید بهره برد.
۱۵۰.

سبک شخصیت پردازی در دراماتورژی سریال روزگار قریب

کلیدواژه‌ها: شخصیت پردازی دراماتورژی روزگار قریب کیانوش عیاری نئورئالیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۱
هدف: هدف از این پژوهش کشف سبک شخصیت پردازی سریال روزگار قریب، و به عبارت دیگر نحوه تبدیل شخصیت های تاریخی به شخصیت هایی دراماتیک در این سریال است.روش : روش تحلیل در این پژوهش تحلیلی توصیفی با رویکرد نئوفرمالیستی است.یافته ها: در این سریال، شخصیت قهرمان در پنج دوره سنی قرار می گیرد و سفر شخصیت در این پنج دوره با استفاده از نریشن به پیش می رود. ضدقهرمان، در این سریال، بیماری به معنای عام است و در قسمت های مختلف، به فراخور حال، جلوه هایی از این بیماری چونان سرطان، وبا، و حتی بیماریِ ذهنی روانیِ جهل مردمان در مقام ضدقهرمان بروز پیدا می کنند. افزون بر این، از شخصیت های فرعی (مکمل و متضاد) برای نشان دادن ابعاد بیشتری از شخصیت قهرمان و سرگذشتش استفاده می شود. گفتار شخصیت ها نیز بر اساس فرهنگ و موقعیت زمانی روایت شکل گرفته است.نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، بر مبنای محتوای دلالت گر این مسئله استنتاج می شود که عیاری با استفاده از شخصیت پردازی در ابعاد مختلف سعی در نزدیک شدن به واقعیت خارجی را داشته است و ازاین رو همه تلاشش را کرده است تا از هرگونه جلوه گری در نقش ها و بازی ها جلوگیری کند. بدین سان، سبک شخصیت پردازی او در تبدیل تاریخ به درام سبکی مستندگونه شبیه به نئورئالیسم ایتالیا است.
۱۵۱.

کارکرد کردار و زبان بدن در خلق بیان نمایشی با مطالعه موردی قصه حضرت یوسف در قرآن

کلیدواژه‌ها: قرآن کردار زبان بدن تعلیق شخصیت پردازی کشمکش قصه قرآنی حضرت یوسف†

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۵
هدف: هدف اصلی این پژوهش شناسایی کارکرد کردار و زبان بدن در خلق بیان نمایشی موجود در قصه حضرت یوسف در قرآن است. روش شناسی پژوهش: اطلاعات و داده های پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده و سپس با روش تحلیل روایت مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: بخشی از زندگی حضرت یوسف در قرآن کریم آمده و در تعداد آیات متفاوتی به قصه ایشان پرداخته شده است. با بررسی همه آیات در تعدادی از آن ها کردارها و کنش هایی را در قالب زبان بدن می توان دید که تعلیق، شخصیت پردازی و کشمکش در قصه را پیش برده است. بازخوانی قصه قرآنی یوسف با توجه به تحلیل بیان نمایشی موجود در آن، نکات تازه ای در قصه پردازی و اسلوب بلاغی قرآن به ما می دهد. بحث و نتیجه گیری: در قصه حضرت یوسف به فراخور از کردار و زبان بدن در خلق بیان نمایشی بهره برده شده است. خداوند در این قصه به وسیله اعضا بدن و حالات آن ها از افکار و ایده ها، هیجانات، احساسات، ارزش های اخلاقی و ویژگی های شخصیتی پرده برداشته که در تطبیق با بیان دراماتیک باعث ایجاد و تشدید تعلیق، شخصیت پردازی و کشمکش شده است. این امر موجب بلاغت و درنتیجه نفوذ و تاثیر کامل کلام الهی با توجه به ویژگی های روانی انسان در فهم شده و غرض از بیان قصه حضرت یوسف را به بهترین شیوه به ما می نمایاند.
۱۵۲.

بررسی تحلیلی تکنیک گریم و تأثیر نمادین رنگ ها در شخصیت پرداز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گریم شخصیت پردازی تئاتر چهره پردازی بازیگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۲
بخش قابل توجهی از تأثیرگذاری کنش بازیگر بر مخاطب از طریق حالات چهره منتقل می شود. تماشاگران با مشاهده چهره بازیگر، هیجانات، امیال و خواسته های شخصیت نمایش را که بازیگر قصد القای آن ها را دارد، درک می کنند. گریم نقش مهمی در ارتقای کیفیت این انتقال داشته و تعاملات فرازبانی میان تماشاگر و نمایش را تقویت می کند. هدف این پژوهش، توصیف، تحلیل و تفسیر عناصر فرازبانی مؤثر در هنر چهره پردازی است. در این پژوهش، عملکرد تکنیک های گریم و تأثیرات نمادین رنگ ها در چهره پردازی و خلق شخصیت در تئاتر بررسی می شود. همچنین، شاخصه های چهره پردازی و روان شناسی رنگ در ایجاد شخصیت تحلیل شده و نتایج حاصل از کاربرد این عناصر تفسیر می گردد. این پژوهش از نوع کیفی و کاربردی است و فرضیه آن بر این مبنا استوار است که گریم و تأثیر نمادین رنگ ها، به عنوان یکی از عوامل اجرایی (در کنار نورپردازی، صحنه پردازی، صدا و لباس)، تأثیر مستقیمی بر بیان و انتقال مفاهیم نمایشی دارد. چهره پردازی با ظهور مکاتب مختلف هنری در هنرهای نمایشی دستخوش تغییرات زیادی شده و امروزه با بهره گیری از روان شناسی رنگ به خلق و پرورش شخصیت ها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد گریم می تواند تأثیر بصری نمایش را برای مخاطب افزایش داده و درعین حال، خواسته های کارگردان را به شکلی ملموس در اجرا متبلور سازد. با استفاده از امکانات متنوعی که گریم در ظاهر بازیگر ایجاد می کند، انتقال هیجانات، امیال و ویژگی های اخلاقی و رفتاری شخصیت نمایش به شکلی مؤثرتر و شفاف تر صورت می پذیرد. همچنین، گریم در باورپذیری شخصیت نزد مخاطب و جلب توجه او به نمایش تأثیرگذار بوده و نقش آن در گذر زمان با پیشرفت های چشمگیری همراه بوده است. این تأثیرگذاری، به واسطه خلاقیت گریمور در استفاده از رنگ ها و ایجاد تغییرات ظریف و نمادین در چهره بازیگر، محقق می شود.
۱۵۳.

قهرمان و ضدقهرمان؛ شخصیت پردازی ابلیس در تذکره الاولیاء عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابلیس پیرنگ شخصیت پردازی روایت پردازی تذکره الاولیاء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۱
آرتور جعفری واژه ابلیس را محرف (ِDiabolos) یونانی می داند که مسیحیان آرامی یا عربی زبان، آن را وارد زبان عربی کرده اند.تلقی عرفای سکری از مفهوم ابلیس با طرح واره های ذهنی فقها و به تبع آن توده مردم سازگار نیست. ابلیس از زمان لاهوتی جدا شده و در زمان ناسوتی (جهان مادی) سیر می کند و زمان ازلی را با زمان مادی پیوند می دهد و حکایت دچار زمان پریشی می شود. این حکایت ها به تدریج از پوسته روایت تاریخی خارج شده و به روایت داستانی نزدیک می شوند. شخصیت ابلیس در حکایت های تذکره الاولیاء، همچون رویدادهای مخل، حکایت را از حالت تعادل خارج کرده و به نوعی بی تعادلی سوق می دهد. عطار، نگاه عرفانی و فقهی را  که دارای دو صدا و دو معنای مختلف است برای بیان یک شخصیت واحد (ابلیس) به کار می برد که این دو صدا دارای ارتباط مکالمه ای هستند. این دو صدا در بیشتر حکایت های تذکره الاولیاء مشهود است. روایت پردازی در حکایت های این اثر، جدای از این که وجه هنری به کلام عادی می دهد، شیوه ای برای اقناع مخاطب است. در این روایت های داستانی، شخص در عمل روایت، به شخصیت تبدیل می شود. این پژوهش بر آن است تا پردازش شخصیت ابلیس را (در حکایت های تذکره الاولیاء) در دو وجه متضاد قهرمان و ضد قهرمان در عمل داستانی تبیین کند.