مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
شخصیت پردازی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱
11 - 20
حوزه های تخصصی:
مفهوم شخصیت در آثار ادبی، مانند سایر پدیده های دنیای هنر، در گذر زمان و با عبور از پیچ و خم های زندگی بشر، همواره دست خوش تغییر و تحول بوده است، آن چنان که به اقتضای شرایط اجتماعی و پیشرفت علمی و معنوی بشر، مفهوم آن در آثار ادبی از حالت ابتدایی خود، رفته رفته به سطحی پیچیده تر و پیشرفته تر ارتقا یافته است. با شروع جریان «رمان نو» که تمایل نویسندگان به سمت مسائل ذهنی و روانی قهرمانان داستان ها معطوف شد، عنصر شخصیت و چگونگی پردازش آن، بیش از پیش مورد توجه نویسندگان قرار گرفت. در ایران نیز در پی آشنایی داستان نویسان با آثار منتشر شده نویسندگان غربی، گرایش ها به سوی جریان نگارش رمان های روان شناسانه افزایش یافت. یکی از نویسندگانی که در این زمینه گام نهاد، «هوشنگ گلشیری» است که به امکانات تازه ای در داستان نویسی پی برد و تغییری اساسی در مشی ادبی خود داد. و در ردیف نویسندگان داستان نو قرار گرفت که داستان هایش بیشتر بر مکاشفه ی شخصیت دور می زند. این مقاله، به شیوه ی توصیف و تحلیل شخصیت به بررسی این عنصر روساختی در داستان کوتاه «گرگ» از هوشنگ گلشیری خواهد پرداخت
مقایسه شیوه پردازش شخصیت در دو اثر «ملکوت» و «مسخ»
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
87 - 102
حوزه های تخصصی:
شخصیت عنصر مهم داستان است که هماهنگ با طرح داستان شکل می گیرد و هر یک از عناصر دیگر داستان بر محور آن عمل می کند. به دلیل اهمیت و محوریت عامل شخصیت، توانایی در امر شخصیت پردازی متناسب با طرح داستان، یکی از معیارهای سنجش توان هنری نویسنده و از عوامل جاودانگی اثر است. در این مقاله با روش اسنادی- کتابخانه ای به بررسی شباهت ها و تفاوت های دو اثر «ملکوت» بهرام صادقی و «مسخ» کافکا پرداخته شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد این دو اثر از لحاظ معنا و ساختار به یکدیگر نزدیک شده اند و تفاوت آن ها بیش تر در شخصیت پردازی است. تفاوت میان دو نویسنده و نیز انتخاب زاویه دید مختلف از یکدیگر در ارائه شخصیت ها، به تأثیر از معنا، مقصود و فضای متمایز میان دو اثر است که در پی آن ساختار دو متن را نیز تحت تأثیر قرار داده است
شخصیّت پردازی در خاوران نامه ابن حسام خوسفی
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
203 - 224
حوزه های تخصصی:
ابن حسام نخستین پردازشگر بزرگ و نامدار شعرِ مذهبی و حماسه دینی است. خاوران نامه وی قدیمی ترین حماسه دینی در ادب فارسی در بحر متقارب بوده و به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده است. ابیات خاوران نامه حدود 22500بیت در خصوص جنگ های حضرت علی (ع) و یاران آن حضرت با شاه خاوران و امرای بت پرست دیگر مانند تهماس شاه و صلصال شاه برای اشاعه اسلام و برانداختن کفر در خاورزمین می باشد. این پژوهش، در صدد است تا شیوه های شخصیّت پردازی در این منظومه حماسی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در بیان اهمیّت شخصیّت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیّت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در خاوران نامه حدود95 شخصیّت نقش آفرینی کرده اند. که از این تعداد 14 شخصیّت پویا و مابقی ایستا می باشند. بسامد هر یک از انواع شخصیّت به ترتیب عبارتند از؛ شخصیّت های قراردادی 80، نوعی 77 مورد، همه جانبه 36، نمادین10، تمثیلی 3، قالبی0 و این نشان می دهد که علاوه بر ایستا بودن اکثر شخصیّت ها، ابن حسام به توصیف دقیق و کامل شخصیّت های حماسه خود پرداخته و از گزینش شخصیّت های کلیشه ای خودداری نموده است. همچنین وی در شخصیّت پردازی این منظومه حماسی از دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم بهره برده است. در نمایش و بیان آنان در بعضی مواقع از توصیف و گاهی با نمایش اعمال اشخاص، آنان را به مخاطب می شناساند. وی توانسته است به خوبی شخصیّت را درون کاوی نماید و هنر نویسندگی خود را نشان دهد.
ریخت شناسی شخصیت ادیپوس در نمایشنامه ادیپ شهریار براساس آرای ولادیمیر پراپ
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
91-97
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه ادیپ شهریار، یکی از مشهورترین نمایشنامه های تاریخ ادبیات نمایشی جهان است. این تراژدی در قرن پنج ق.م در یونان باستان به قلم سوفوکلس پدید آمده است. ادیپ شهریار را به عنوان یک نمونه تمام عیار تئاتر یا تراژدی ارسطویی می دانند. این اثر از زوایای متعددی از جمله روانشناسی، جامعه شناسی و نقد ادبی تحلیل و بررسی شده است. ساختارگرایی به عنوان یک روش نقد و تحلیل متون ادبی تأثیر عمیقی بر تاریخ ادبیات گذاشته است. ولادیمیر پراپ با تمرکز بر ادبیات فولکلوریک و افسانه های عامیانه، در پژوهشی موسوم به ریخت شناسی قصه پریان، روش جدیدی برای تفسیر و واکاوی ساختار قصه و روایت مطرح کرد. روش پراپ بر عملکرد شخصیت ها و خویشکاری آنها است. او در نظریه اش هفت شخصیت تکرارشونده را بر اساس عملکردهای شان معرفی می کند. ادیپوس به عنوان قهرمان تراژدی به سبب اعمالش، مرتکب گناهی بزرگ می شود و از جایگاه رفیعش سقوط می کند و تباه می شود. به نظر می رسد شخصیت ادیپ شهریار براساس الگوی پراپ درباره شخصیت های تکرارشونده قابل تحلیل است. در حقیقت پژوهش حاضر که به روش توصیفی-کیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و مطالعه متون پدید آمده است، تلاش دارد نشان دهد تک تک شخصیت های مورد نظر پراپ در تحلیل ساختاگرایانه اش، خود ادیپوس هستند یا به عبارتی دیگر شخصیت ادیپوس به گونه ای است که تمام شخصیت های پراپ را در خود دارد. در این پژوهش با تکیه بر روش پراپ در تحلیل ساختاری روایت و شخصیت ادیپوس به عنوان عنصری سازنده در نمایشنامه، به پرسش های تحقیق پاسخ داده شده و نتایج به دست آمده ارائه گردیده است.
معرفی ویژگیهای طراحی و شخصیت پردازی در نسخه چاپ سنگی مجالس المتقین، مصور شده توسط عبدالجلیل (تصویرگر ناشناس) و تطبیق آن با نمونه های مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
39 - 57
حوزه های تخصصی:
حماسه دینی امام حسین (ع) از طریق مختلف از جمله زبان تصویر به نسلهای بعدی انتقال یافت. یکی از این کتابها که توجهی به آن نشده و دارای نسخه های متعدد مصور در قالب چاپ سنگی می باشد مجالس المتقین است. مسئله این تحقیق معرفی نسخ مصور چاپ سنگی مجالس المتقین موجود در کتابخانه ملی و مطالعه تطبیقی نسخه طراحی شده توسط عبدالجلیل، هنرمند ناشناخته است. اهداف این تحقیق، بازشناسی نسخ مصور چاپ سنگی مجالس المتقین و هنرمندان آن و نیز مطالعه ویژگیهای طراحی و شخصیت پردازیهای عاشورایی انجام شده در نسخه کتاب مذکور، همچنین بیان تفاوتها و شباهتهای طراحی هنرمندان این نسخ است. سؤال این تحقیق عبارت است از : 1- ویژگیهای نسخ مصور چاپ سنگی مجالس المتقین چیست و هنرمندان آن کدامند؟2 -شاخصه های طراحی و شخصیت پردازیهای انجام شده توسط عبدالجلیل در نسخه کتاب مذکور چیست؟ 3- تفاوتها و شباهتها در عملکرد طراحان نسخ مجالس المتقین کدامند؟ در نتایج حاصله از 5 نمونه جامعه آماری کتاب مجالس المتقین که به روش توصیفی تحلیلی و از نوع کیفی به شیوه کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است مشاهده می شود که اثر عبدالجلیل دارای ویژگیهایی از جمله هاشورزنیهای پراکنده و متراکم، اندامهایی کوتاه قامت، چهره هایی گرد است همچنین در سپاه اشقیاء فشردگی نامنظم و حرکات اغراق شده در چهره دیده میشود. عدم رعایت نسبتها و پس زمینه تصویر نکته بارزی است. در این نسخه بیانگری و پویایی و دوری از تزئینات به خوبی دیده میشود در حالیکه در سایر نسخ به خصوص اثر محمد اسماعیل تبریزی، سایه روشنها به صورت نقطه گذاری و حجم پردازی کمتری بارز است. کلیت طراحیهای خویی تزئینات و پرداخت بیشتری در قالب نظم و تقارن دارد به طور کلی کادربندیهای مربع شکل، پوشش ائمه، زیبایی آرمانی و عدم واکنش احساسی در چهره شخصیتهای مثبت، نحوه طراحی پوشش چهره امام حسین (ع)، جهت قرارگیری پیکره ها و ترکیب بندی قطری در اغلب تصاویر نسخ مشترک است.
کیفیّت صدا و شخصیّت پردازی در دوبله: مورد پژوهی دوبله رسمی فارسی سریال شرلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوبله رایج ترین شیوه ترجمه دیداری شنیداری در ایران است. باوجوداینکه دوبله دارای دو کانال دیداری و شنیداری است، پژوهش های محدودی بر روی کانال شنیداری دوبله صورت گرفته است؛ حال آنکه بررسی عوامل فرازبانی دوبله (نظیر تُن صدا، کیفیّت صدا) می توانند از موضوعات درخور توجّه در کانال شنیداری دوبله باشند؛ زیرا که چنین مسائلی بر روی کیفیّت دوبله، انتقال صحیح معنا و برقراری ارتباط با مخاطب تأثیرگذارند. ازاین رو، پژوهشِ ترکیبیِ حاضر بر آن است تا با بررسی دوبله رسمی فارسی سریال شرلوک و نسخه زبان اصلی آن ، کیفیّت صدای بازیگر را از دیدگاه مخاطبان با دوبلور مقایسه نماید و میزان تأثیر تغییر کیفیّت صدا بر شخصیّت پردازی را تعیین کند. در این راستا، از دسته بندی ویژگی های کیفیّت صدای ون لوون (۱۹۹۹) جهت تعیین و مقایسه ویژگی های کیفیّت صدای بازیگر و دوبلور استفاده شد. نظرات ۳۲ شرکت کننده به دو صورت کیفی و کمّی جمع آوری و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که از مجموع هفت جُفت کیفیّت صدا، صدای دوبلور با بازیگر در چهار جُفت تنش، بازدمی، لرزش و خیشومی شدگی مشابهت داشته و در سه جُفت خش، بلندی و تُن صدا تفاوت معناداری داشته است؛ بنابراین از دیدگاه مخاطبان، بلندتر بودن صدای دوبلور نسبت به بازیگر سبب شده است شخصیّت دوبله، پرخاشگرتر به نظر برسد. همچنین، کاهش خش صدا و زیر بودن صدای دوبلور نسبت به بازیگر، موجب شده از میزان جذابیّت شخصیّت برای مخاطبان کاسته شود. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که صدا برای مخاطبان دوبله اهمّیّت بسیاری دارد و توجّه به انتخاب صدا و شبیه سازی صدای اصلی در دوبله، باعث ارتقای کیفیّت تجربه سینمایی مخاطبان می گردد.
شیوه های شخصیت پردازی غیرمستقیم در رمان "روی ماه خداوند را ببوس"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هر نویسنده مبتدی و یا متبحّر در حین نوشتن یک داستان، به منظور آفرینش شخصیت های داستانی خود و همچنین برای هویت بخشیدن به آنها، آگاهانه و یا ناآگاهانه به شخصیت پردازی روی می آورد و با مدد گرفتن از شیوه های گوناگون آن، ویژگی ها و خصوصیات درونی و بیرونی اشخاص داستان خود را به تصویر می کشد. رمان "روی ماه خداوند را ببوس" از جمله آثار برجسته ای است که در سالیان اخیر به رشته تحریر کشیده شده است. بررسی شیوه های شخصیت پردازی غیر مستقیم در رمان مذکور، هدف مقاله حاضر بوده است. شیوه انجام پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است و داده ها با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا بررسی شده اند. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که در این اثر عنصر گفت و گو و در رده های بعدی توصیف "رفتار و اعمال" و "قیافه ی ظاهری" ، "لحن و محیط" بیشترین نقش را در شخصیت پردازی غیرمستقیم ایفا می کند. واژگان کلیدی: شخصیت پردازی، رمان، روی ماه خداوند را ببوس... واژگان کلیدی: شخصیت پردازی، رمان، روی ماه خداوند را ببوس...
بررسی و تحلیل شخصیت های تقابلی در حکایت های تمثیلی عرفانی و حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل داستانی یا الیگوری در اصطلاح ادبی به روایت گسترش یافته ای اطلاق می شود که در پس معنای ظاهری، دارای لایه های معانی متعدد باطنی دیگری نیز هست که هر کدام از این لایه های معنی نیازمند کشف، بررسی و رمزگشایی هستند. آنچه در راه این رمزگشایی مرکز ثقل قلمداد می شود و نقش عمده ای را در کشف و تأویل رموز و تصاویر پنهان در حکایت ها بر عهده دارد تحلیل یکی از عناصر مهم داستان پردازی، یعنی شخصیّت پردازی در این حکایت ها است. استفاده از شخصیّت های تقابلی نمادین یکی از انواع مهم این شخصّیت ها ست که برای القای معانی ثانوی ه ای که در بستر تحولات و القائات فرهنگی، دینی، اجتماعی تاریخی و... به وجود می آیند نقش چشم گیری در حکایات تمثیلی ادب فارسی آفریده اند. بررسی و تحلیل نقش نمادین شخصیّت های تمثیلی تقابلی در قالب سه نوع تقابل تک گانه، دوگانه و سه گانه و کشف روابط پنهان این شخصیّت ها با سایر عناصر داستانی و تطبیق آن ها در طول حکایت با درون مایه اصلی حکایت می تواند منجر به کشف معانی ثانویه و جدیدی از حکایت ها برای مخاطبان گردد. نتایج حاصل از این تقسیم بندی نشان از کارکردهای ویژه این نوع از تقابل ها برای موضوعات مخصوصی دارد که نویسندگان با نظر بدان کارکرد، هر کدام از این تقابل ها را به موضوعات ویژه مربوط بدان تقابل اختصاص داده اند. این مقاله می کوشد با روش (توصیفی-تحلیلی) به تحلیل شخصیّت های تقابلی در حکایت های تمثیلی عرفانی و حکمی بپردازد.
مطالعه مؤلفه های مدرنیسم داستانی در سه رمان عباس معروفی «سمفونی مردگان، سال بلوا، تماماً مخصوص»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
195 - 222
حوزه های تخصصی:
عباس معروفی در هر یک از آثار خود با در نظر داشتن یکی از طبقات اجتماعی به ترسیم شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی جامعه پرداخته و از این طریق با دیدگاهی انتقادی توأم با طنز و تعریض، اوضاع حاکم بر اجتماع را به چالش کشیده است. طبقه «روشنفکران»، «زنان قربانی و تسلیم» و «افراد تبعیدی» از جمله گروه هایی هستند که در سه رمان «سمفونی مردگان»، «سال بلوا» و «تماماً مخصوص» به عنوان شخصیت های اصلی نقش آفرینی می کنند. «انسان» و «دغدغه هایش» محور اصلی رمان های معروفی هستند و روش اصلی وی برای پردازش شخصیت های داستانی خود «رجوع به گذشته» و «کودکی» شخصیت ها است تا از این طریق به بررسی مشکلات، تعارضات درونی و اختلالات آن ها بپردازد. رمان «سمفونی مردگان» را می توان برداشتی جدید از داستان هابیل و قابیل با فضای سورئالیستی دانست. رمان «سال بلوا» روایت خشونت و اجباری است که در تاریخ متوجه زنان شده و «نوشا» به عنوان شخصیتی «قربانی»، تسلیم ازدواجی اجباری می شود. رمان «تماماً مخصوص» نیز روایتی از زندگی روزنامه نگاری تبعیدی است و نویسنده در این اثر ابعاد مختلفی از تجربه های زیستی خود را گنجانده است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که در رمان های «انسان محور» عباس معروفی، مهم ترین مؤلفه های نمود مدرنیسم کدام اند؟ یافته ها حاکی از آن است که «گرایش به جهان درون شخصیت ها»، «جریان سیال ذهن»، «کشمکش درونی»، «رد روش روایی در رمان» و «شیوه متفاوت شخصیت پردازی» از مهم ترین مؤلفه های نمود مدرنیسم در رمان های موردبحث هستند.
شخصیت و شخصیت پردازی در داستان شکر تلخ (جعفر شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
711 - 727
حوزه های تخصصی:
«شخصیّت» یکی از عناصر مهم داستان است؛ عنصری با ویژگی های اخلاقی و آگاهانه پیش شناخته که در انواع داستان و نمایشنامه حضور دارد؛ پایه و اساس داستان است و تمام وقایع، روایت، مضمون و درون مایه داستان حول محور او می چرخد. با این وصف «شخصیت پردازی» از مؤلفه های اصلی و یکی از فنون مهم و قابل توّجه در داستان نویسی است که توانایی و خلاقیت نویسنده را نشان می دهد و حتی می تواند از مشخصه های سبک نویسندگی او به شمار آید. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی عنصر «شخصیت» و انواع آن از لحاظ ماهیت، میزان نقش داستانی، تحوّل پذیری، گستردگی و نوع کاربرد، در رمان «شکر تلخ» جعفر شهری پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شخصیت های داستان «شکر تلخ» از نظر کاربردی متنوعند چنانکه شخصیت های جامع در کنار شخصیت های ساده دیده می شوند ولی از نظر تحول پذیری، شخصیت های این داستان (بجز یک شخصیت)، همه ایستا هستند. دقت نظر در توصیف دقیق برخی شخصیت ها در بعد ظاهری و روانی از تفوق های هنری در روایت شکر تلخ است.
گونه های زبانی در رمان ماجراهای هاکلبری فین در متن اصلی و دو ترجمۀ ابراهیم گلستان و نجف دریابندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
272 - 287
حوزه های تخصصی:
تا حدود نیم قرن پیش، حفظ امانت در ترجمه به این معنی بود که عبارت زبان اصلی هرچه بیشتر به رنگ زبان فارسی در آید. اما از نیم قرن پیش و به خصوص پس از سال ۱۳۲۰ که ترجمه باز هم رونق بیشتری پیدا کرد، ارزش ترجمه را با انطباق هرچه بیشتر آن با متن اصلی می سنجیدند و این را حفظ سبک می نامیدند. مقاله ی حاضر با هدف بررسی کمی و کیفی تطابق سبکی و گونه ای متن مبدأ و متون مقصد کتاب ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۴) نوشته ی مارک توین انجام شده است. دلیل انتخاب این موضوع نادیده گرفتن گونه های زبانی متون انگلیسی در بسیاری از متون ترجمه شده ی موجود در بازار کتاب و دلیل انتخاب این کتاب، همان گونه که نویسنده نیز اظهار داشته است، این است که در داستان چندین گویش، لهجه و لحن مختلف به کار گرفته شده اند. پژوهشگر کوشیده است این گونه های زبانی را ابتدا در متن اصلی شناسایی کند، سپس تطابق یا عدم تطابق آن ها را در متون ترجمه شده مورد بررسی قرار دهد، با اصول وفاداری در ترجمه تطبیق داده شود و در نهایت رابطه ای میان عملکرد مترجمان و استقبال مخاطبان برقرار کند. در این پژوهش ابتدا متن انگلیسی و سپس متون فارسی از منظر سبک و گونه های به کار رفته تحلیل شدند. بررسی گونه های زبانی در ترجمه ی نجف دریابندری (1366) و ابراهیم گلستان (1382)، نشان می دهد که ترجمه ی گلستان بر متن اصلی منطبق تر است، اما برخلاف انتظار، این ترجمه ی دریابندری ست که بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است. واژه های کلیدی: ترجمه، گونه های زبانی، متن، شخصیت پردازی، لحن
معاصرسازی اشعار کهن در رمان جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
141-168
حوزه های تخصصی:
معاصرسازی، ناظر بر کاربرد ادبیات اعصار پیشین در ادبیات معاصر و هماهنگ کردن این نوع ادبیات، با روحیات و ذهنیات انسان امروز است که این امر، نقش مهمی در خلق آثار ادبی، غنی کردن آنها و ارتباط بینِ فرهنگی در دوره های مختلف دارد. سیمین دانشور از جمله داستان نویسانی که از این شیوه، در آفرینش آثار داستانی خود استفاده کرده است. در رمان «جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان» شعر شاعران مختلفی مانند حافظ، مولوی، سعدی و خیام معاصرسازی شده است. هدف این پژوهش بررسی نقش این اشعار و شیوه معاصرسازی آنها، در رمان مذکور بر اساس روش توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهد دانشور در رمان مذکور، بیشتر از شعر حافظ استفاده کرده و در خوانش نو از اشعار کهن و هماهنگ کردن آنها با فضای جامعه امروز ایران، بیشتر به آنها مفهوم و معنایی اجتماعی سیاسی داده است. همچنین این اشعار جزو ساختار رمان او شده اند و نقش بسیار مهمی در شخصیت پردازی ها، نشان دادن نوع اندیشه و وابستگی های ذهنی شخصیت های رمان، طرح ریزی پیرنگ، تقویت درونمایه ها، توصیف مکان، حقیقت مانندی و ایجاد ارتباط بین گذشته فرهنگی و اجتماعی ایران با امروز آن دارند.
بررسی و تحلیل شخصیت پردازی در داستان های ابراهیم یونسی (با تأکید بر دعا برای آرمن و دادا شیرین)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم یونسی، داستان نویس معاصر که خاستگاه وی غرب(مناطق کردنشین) ایران است. رمان های «دادا شیرین» و «دعای برای آرمن» دو اثر شاخص ابراهیم یونسی محسوب می شود و از آن جهت که به درونکاوی شخصیت ها و طبقات مختلف مناطق غرب ایران پرداخته در رده رمان های اجتماعی-دهقانی به حساب می آید و معمولاً حول شخصیت های روستایی و فقیر دوران پهلوی می گردد. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی، رویکرد ابراهیم یونسی را در بازپروری شخصیت و شخصیت پردازی به تصویر کشیده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ابراهیم یونسی در شخصیت پردازی داستان های خود از شیوه شخصیت پردازی غیرمستقیم به عنوان شیوه غالب در پردازش شخصیت ها استفاده کرده است؛ توصیف، گفتگو، عمل و رفتار، نام و محیط نمودهای شخصیت پردازی غیرمستقیم در داستان های داداشیرین و دعا برای آرمن است که در این میان، عناصر توصیف و محیط نمود بیشتری داشته است. گفت وگوها از جمله مونولوگ در رمان های ابراهیم یونسی چندان حضور برجسته ای ندارند و این امر نشان می دهد که ابراهیم یونسی در رمان هایش چندان علاقه و اعتنایی به روان کاوی شخصیت ها ندارد و تلاش می کند در جایگاه یک نقال و راوی ظاهر شود.
مدرنیسم و نوشتار زنانه (بررسی هویت زن در رمان مدرنیستی «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر، «زبان و نوشتار زنانه» و «مدرنیسم» معانی مرتبطی دارند. قاعده گریزی، ذهنیت مبنایی، تک گویی های درونی و وضعیت روا ن رنجورانه زبان، به منزله ویژگی های نوشتار زنانه مطرح می شوند که عناصر و تمهیدات داستان های مدرن هم هستند. مدرنیسم در ادبیات را می توان پی آمدِ گرایش به دموکراسی و چندصدایی ای دانست که در قرن بیستم، زمانه گسست از سنت ها و فروپاشی قراردادها، به مسائل جدی بشر مبدل شده بود. نظریه نوشتار زنانه هم الگوی پیشنهادی کسانی بود که در تلاش بودند تا با نحوگریزی و گسیختگی در زبان، ساختارهای شکل گرفته مقوّ ِمِ مردسالاری را برهم زنند. بنابراین هر دو مجال می دهند به وجود چندصدایی، تکثرگرایی و دموکراسی. کوشش این پژوهش بر این است تا نظری نو بر رمان شازده احتجاب بیفکند و جزئیات داستانی تازه ای در آن بیابد، به طوری که ابتدا با تبیین عناصر رمان مذکور، مدرنیستی بودنِ ماهیت آن توجیه گردد و سپس با تحلیل شخصیت پردازیِ زنان داستان، افعال آن ها مورد کاوش قرار گیرد تا میزان استقلال مندی یا تحت سیطره بودگی شان، سنتی یا مدرن بودنشان، در نسبت با ساختار مدرن داستان، مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان داد که گلشیری در این رمان با استفاده از شیوه های مدرن داستان پردازی، انسجامی متناسب با ویژگی های مدرنِ شخصیت زن کنش مند و سلطه ناپذیر داستان خود آفریده است. تمهیدات داستانی او خواننده را به خوانشی همسو با مختصات نوشتار زنانه راه می برند که در آن مرد از سالاریِ محتوم در متن عزل می گردد و بستری مناسب فراهم می آید برای شخصیت زنی همچون فخرالنسا تا با هویت قائم به ذات و کنش های قاعده گریز و آزادی طلبانه خود، سیطره تبعیض و قیمومیت را به چالش بگیرند.
واکاوی مؤلفه های روایی داستان های قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
یکی از کارآمدترین روش های جذب مخاطب جهت تأثیرگذاری بیان موضوع، پیام و درونمایه ی مدنظر در قالب داستان است. قرآن کریم به عنوان کتابی آسمانی که برای عبرت دهی، ارائه راهکارهای تربیتی، بیان آموزه های دینی، هدایت گری و... بر پیامبر خاتم(ص) نازل گردیده و بخش عمده آن به روایت سرگذشت واقعی ملت ها و اقوام و اشخاص اختصاص دارد، شیوه داستانی را نه بعنوان هدف، بلکه به عنوان ابزاری کارآمد در بیان آموزه های خود برگزیده است؛ در این روند به علت آنکه هدف قرآن از داستان سرایی سرگرمی نیست، قرآن کریم با بهره مندی از عناصر روایی(مقدمه، گره افکنی، بحران زایی، کشمکش، گفتگو، شخصیت پردازی و...) شیوه ای خاص و منحصر بفرد از بیان روایی با هدف عبرت دهی و هدایت گری اتخاذ کرده است. در این مقاله با هدف واکاوی ابعاد گوناگون داستان های قرآنی و کنکاش در اهداف و شیوه های پردازش آن ها، با ذکر نمونه هایی به تحقیق در جوانب مختلف روایی(فنی، موضوعی و معنایی) داستان های قرآن پرداخته شده و با مقایسه آن با اصول داستان سرایی، روش یگانه روایت گری قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت این نتیجه حاصل گردید که علی رغم تفاوت اساسی هدف داستان پردازی قرآن با آنچه در ادبیات داستانی مدنظر است، مؤلفه های روایت گری و عناصر داستانی در قرآن از پردازشی مطلوب و بافت و ساختاری هنرمندانه برخوردار است و روش ویژه ای را در روایت گری که منحصر به قرآن است ارائه می دهد.
رابطه میزان توانمندی و نوع مناسبات جنسیتی شخصیت اصلی زن در رمان تهران مخوف (مرتضی مشفق کاظمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی روند شخصیت پردازی شخصیت اصلی زن در رمان تهران مخوف و تعیین منطقی یا غیرمنطقی بودن این روند است. در بخش اول، میزان توانمندی شخصیت را، مطابق با معیارهای توانمندسازی زنان، با توجه به چهار فاکتور تحصیلات، شغل، درآمد و برخورداری یا عدم برخورداری از فضای شخصی، در سه سطح پایین، بالا، و متوسط، سنجیده ایم. سپس در بخش دوم، با مراجعه به شیوه عملکرد و فعالیت های شخصیت اصلی، آن گونه که نویسنده او را تصویر کرده است، میزان برابری طلب بودن شخصیت را در چهار محور فعالیت ها، فضاهای گوناگونی که در آن ها حضور می یابد، واکنش در برابر دستور، و عکس العمل در برابر خشونت سنجیده ایم، و او را در چهار طبقه بسیار کلیشه ای، پدرسالار، بینابینی و برابری طلب قرار داده ایم. هماهنگی بخش اول و دوم به معنای تناسب بین شخصیت پردازی شخصیت و عملکرد او در رمان است. زیرا از شخصیتی که در بخش اول توانمند تصویر شود انتظار نمی رود منفعلانه عمل کند و تفکری پدرسالارانه داشته باشد و برعکس. ادبیات مکتوب هم بخش مهمی از حوزه رسانه و هم سنگ زیربنای بخش های دیگر آن، همچون فیلم و نمایش، است. شخصیت های محوری زن، علاوه بر تأثیر درکل جامعه، در جامعه زنان مخاطب تأثیری مضاعف دارند و مخاطب زن آگاهانه یا ناآگاهانه با شخصیت اصلی داستان هم ذات پنداری می کند و از آن اثر می پذیرد. اگر شخصیت پردازی روند غیرمنطقی داشته باشد باعث سرخوردگی مخاطب می شود. برای مثال، مخاطب در مواجهه با زنی که معیارهای توانمندی زنان را در سطح بالایی دارد اما در زندگی اجتماعی منفعل عمل می کند به این نتیجه می رسد که داشتن یا نداشتن این فاکتورها تغییری در وضعیت زنان نمی دهد، در حالی که این نتیجه واقعی نیست و به علت شخصیت پردازی غیرمنطقی و غیرواقعی حاصل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان توانمندی شخصیت زن این داستان با بعد برابری طلبی شخصیتش تناسب دارد. بنابراین، می توان گفت مشفق کاظمی در این رمان در ردیف نویسندگانی قرار می گیرد که در شخصیت پردازی زنان به لحاظ هماهنگی میزان توانمندی آنان با عملکردشان موفق است و داستانش منجر به شکل گیری باورهای کاذب درباره زنان نمی شود.
بازسازی تاریخی و اسلوب شخصیت پردازی در رمان سال های ابری: خوانش لوکاچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان تاریخی نه رمانی است که دربر گیرنده ی روایتی ساده و دم دستی از وقایع و مواد خام یک دوره تاریخی باشد.لوکاچ بر آن است که رمان تاریخی، عصاره ی انتزاع شده ی تاریخی است که جامعه ای از سر گذرانده. تاریخی که از خلال جریان های زندگی مردم عادی بازسازی شده و سعی در زنده کردن آن دسته از گرایشات مهم تاریخی دارد که برآیند ستیزشان، وضعیت کنونی جوامع را رقم زده است. موضوع رمان تاریخی نه روایت تاریخ از نگاه شخصیت های برجسته ی تاریخ، بلکه پرداختن به امور زندگی روزمره ی مردم عادی و به دست دادن دلایل عمل و انگیزه های گرایش های سیاسی-اجتماعی شان است. شخصیت پردازی یکی از مهم ترین ابزارهای فرمی است که رمان نویس در این راستا در اختیار دارد تا به بازسازی تاریخ نایل آید. لوکاچ بر آن است که شخصیت های رمان تاریخی باید در بستر زنجیره رخدادهای رمان شکل بگیرد نه اینکه حاصل توصیف دلبخواهانه ی مؤلف باشد. این پژوهش بر آن است که تمهیدات شخصیت پردازی درویشیان را در رمان سال های ابری مورد ارزیابی قرار دهد و، بر خلاف نظر برخی منتقدین، نشان دهد که وی از پس پرورش دادن کاراکترهای رمان خود از خلال زنجیره ی رخدادها برآمده است. روش به کار گرفته شده در این پژوهش خوانش دیالکتیکی لوکاچ از رمان تاریخی است.
بررسی تحلیلی شخصیت پردازی و تعلیق در قصه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های قرآن مجید، به سه گون? متفاوت بیان شده اند که هر کدام آنها از ویژگی های دراماتیک برخوردارند؛ نخست قصه هایی که پردازش پیوسته و ساختاری محتوایی نزدیک به تراژدی، بر اساس تعریف ارسطویی دارند و در یک روند کامل روایت می شوند. مانند قص? "یوسف"، دوم قصه هایی که بصورت پراکنده در سوره های متفاوت قرآن ارائه شده اند و دارای خصوصیات تراژدی هستند، مانند "داستان آدم و حوا". سوم قصه هایی که دارای بن مای? نزدیک به درام هستند، مثل داستان "نوح و کشتی اش". شخصیت پردازی و تعلیق، مهم ترین عناصر نمایشی در قصه های قرآنی به روشنی آشکارند. هم? قصه ها طوری بیان شده اند که خواننده را تا پایان ماجرا به انتظار نگه می دارند و هم? ابعاد روانی، اجتماعی و اعتقادی فردسان ها به خوبی نشان داده شده است. بیان این ابعاد کاملاً باورپذیرند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی شخصیت پردازی و تعلیق، در پنج نمونه از قصه های قرآن با عناوین "آدم"، "ابراهیم"، "نوح"، "صالح"، و "یوسف"، پرداخته شده و در این راستا به این نتیجه رسیده ایم که ویژگی های قصه های قرآنی و محتوای نمایشی آنها با داشتن عناصر درام و برخورداری از دو عنصر شخصیت پردازی و تعلیق، می تواند زمینه های بسیار گسترده ای برای نگارش نمایشنامه و دیگر آثار نمایشی بوجود آورد.
مقایسه ادبیات تاریخ بلعمی و ادبیات تاریخ ثعالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
1 - 18
عنصر روایت یکی از مهمترین جنبه های ادبیات است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از پژوهشگران حوزه نقد ادبی را به خود مشغول داشته است. اما در تاریخ ادبیات ایران «تاریخ نگاری» و آثار تاریخی فی النفسه اثر ادبی محسوب می شده، چراکه منشیان و ارباب رسایل و کارمندان دیوان انشاء و علما و ادیبان به کار نوشتن تاریخ مشغول بوده اند و یکی از مهم ترین بنیان های تاریخ نگاری برای آنان آشنایی به فن انشاء و دبیری و مهارت در فنون ادبی بوده است. از نیمه های قرن چهارم به بعد رفته رفته کتاب های بلاغت فارسی، مستقل از رسالات بلاغت عربی، به نگارش درمی آید و بنابراین رسالات تاریخی نیز مورد نقد ادبی قرار می گیرد. دو کتاب مهم تاریخ بلعمی مربوط به قرن چهارم که به دست بلعمی دبیر نگارش یافته و تاریخ ثعالبی که ظاهراً به قلم یک عالم علوم دین نوشته شده به لحاظ نوع روایت و سبک و سیاق به کارگیری مولفه های روایی نمونه ایی روشن از تغییر یا چگونگی روند تغییردر کاربری صنایع بلاغی در این یک قرن است. نوشته حاضر به تحلیل تفاوت روایت در این دو اثر از نظر ارکان روایت، همچون زاویه دید، میزان استفاده از گفتگو به عنوان عنصر پیش برنده پیرنگ و جان بخشی به خوانش روایت، و دیگر مولفه های روایت بر مبنای آرای ناقدان جدید در حوزه روایت می پردازد.
تحلیل عناصر داستان در رمان «پستچی» با تأکید بر عناصر ساختاری طرح(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
191 - 224
هر داستان از اجزایی تشکیل شده است که پیکره آن داستان را تشکیل می دهند و نقد و برّرسی هنر داستان پردازیِ نویسندگان، با بررسی و تحلیل این عناصر نمود می یابد. پژوهش حاضر به بررسی عناصر داستان در رمان «پستچی» از چیستا یثربی اختصاص یافته است. معیار انتخاب، توجّه و استقبال مخاطبان به این رمان بوده است. هدف این پژوهش، نقد و تحلیل عناصر داستان و کیفیّت کاربرد آن در این رمان عاشقانه است تا به این سؤال پاسخ دهد که بارزترین عناصر داستانی در رمان پستچی کدامند؟ بدین منظور به شیوه کتابخانه ای- اسنادی و به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از عناصر ساختاری طرح بعد از بیان طرح کلّی پژوهش، پیشینه تحقیق و بعد از تبیین انواع داستان، به برّرسی عناصر مهم این رمان پرداخته شد. مهم ترین یافته های حاصل از این تحقیق این است که پیرنگ داستان ها از نظم علّی و معلولی خاصی پیروی می کند و اغلب دارای گره گشایی و پیرنگی ساده و ابتدایی است. شخصیّت ها بیشتر انسانی و ایستا هستند. موضوع عاشقانه و غالباً حقیقت مانندی در داستان ها برقراراست. زاویه دیدی که برای روایت داستان ها پیش گرفته شده زاویه دید اوّل شخص است و گفتگوها در روند داستان بسیاراثرگذار است. نویسنده اغلب به ذکر صحنه به شیوه تلخیص و کوتاه نمایی پرداخته است