مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
شخصیت پردازی
حوزه های تخصصی:
خردسالان به دلیل ویژگی های خاص ذهنی و شناختی دارای جایگاهی ویژه اند. ادبیات آنان نیز دارای خصوصیات منحصر به فردی است، چرا که این گروه معمولاً قادر به خواندن نیستند و با ادبیات با واسطه ی راوی یا داستانگو ارتباط برقرار می کنند. همچنین داستان های متعلق به این گروه سنی از نظر کمی، کوتاه یا بسیار کوتاه است. با توجه به این مسئله ضرورت دارد که نویسنده با ارتقای کیفی اثر این امر را جبران نماید. در این میان به کارگیری شیوه ها و ابزارهای شخصیت پردازی مانند: کنش، گفتار، وضعیت ظاهری، زمان، مکان، لحن و نام به نویسنده کمک می کند تا به شخصیت پردازیِ مناسب و در نتیجه موفقیت در ایجاد ارتباط با مخاطب دست یابد.
مقاله ی حاضر به بررسی شیوه ها و ابزارهای شخصیت پردازی و انواع شخصیت های داستانی در 39 داستان از گروه سنی ""الف"" می پردازد. بررسی صورت گرفته نشان می دهد که نویسندگان این حوزه در استفاده از برخی از این ابزارها و شیوه ها مانند : توصیف وضعیت ظاهری شخصیت، نام سازی و ... به خوبی عمل نکرده اند و در مقابل از برخی از آن ها مانند: توصیف کنش، گفتار شخصیت ها در امر شخصیت پردازی استفاده مناسب تری کرده اند. با توجه به ظرفیت های گسترده ی این ابزارها و شیوه ها شایسته است که نویسندگان این حوزه بهره ی بیشتری از آن ها در پرداخت شخصیت های داستانی خود ببرند و شخصیت هایی جذاب و ماندگار خلق کنند.
نام دهی در شخصیّت پردازی: فتنه یا آزاده؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی و نظامی هر دو داستان بهرام گور و کنیزش را در شکارگاه روایت کرده اند. در این پژوهش به چگونگی فرآیند اسم گذاریِ «متفاوتِ» یک «شخصیّتِ واحد» در این دو روایت پرداخته می شود. بررسی شخصیّت پردازی با تمرکز بر مقولة «فرآیند نام دهیِ شخصیّت ها» نکته ایست که در پژوهش ها کم تر بدان توجّه شده است و نگارنده در این مقاله بر آن تمرکز می کند. نام کنیزکِ بهرام در روایتِ فردوسی «آزاده» و در روایت نظامی «فتنه» است. پرسشِ اصلی نگارنده در این پژوهش عبارت است از این که در این داستان شخصیّت پردازی از طریق نام های تمثیلی (نمادین) چگونه تقویّت می شود؟ برای تحلیل این امر، بررسی چگونگیِ شخصیّت پردازی و کانون سازی ضروریست. طبق نتیجة بدست آمده، نام گذاری ها با «ژانرهایِ» این روایت ها کاملاً متناسب و هماهنگ است. به عبارت دیگر، تفاوت میان دیدگاه و انگیزه های فردوسی و نظامی که به خلق ژانرهای متفاوت نیز می انجامد، سبب روایت گری و بالتّبع نام گذاری هایِ متفاوت دو شاعر در داستانی یگانه شده است.
تأثیر رسانه های جمعی در وقوع و گسترش نزاع های فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نزاع های فردی همانند بسیاری از جرایم دیگر معلول عوامل گوناگونی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر محتوای رسانه های جمعی بر وقوع و گسترش نزاع های فردی و به عبارت دیگر تعیین سهم رسانه های ارتباط جمعی در میان سایر عوامل اجتماعی اثرگذار (مانند خانواده، وضعیت اقتصادی- اجتماعی، محل و محیط زندگی) بر وقوع و گسترش نزاع های فردی است. روش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایش بر روی 210 نفر از مراجعه کنندگان به کلانتری ابوذر (فلاح) مورد بررسی قرار گرفت. روش گردآوری اطلاعات میدانی و ابزار آن پرسش نامه محقق ساخته است. برای سنجش روایی پرسش نامه، از روش منطقی و برای سنجش پایایی آن از روش آلفای کرونباخ، استفاده شد. آلفای کل برابر با 89/0 بوده است. یافته ها: ضریب همبستگی پیرسون با اطمینان 99/. نشان داد که سطح معناداری متغیر «رسانه های جمعی» با مقدار آماره ضریب آزمون تی برابر 714/. و سطح معناداری 000/. معنادار بوده و ضریب بتای متغیر یادشده 412/. است. نتایج: پژوهش حاضر با تأکید بر همبستگی عوامل مؤثر با نزاع های فردی مشخص کرد که «رسانه های جمعی» به عنوان متغیر مستقل بر وقوع نزاع های فردی تا اندازه زیادی تأثیرگذار بوده است. این به این معناست که رسانه های جمعی بر مخاطبان هم تأثیرات مثبت (تولید و پخش برنامه هایی برای آگاهی مردم از پیامدهای منفی نزاع های فردی، دعوت از کارشناسان، ارائه گزارش های علمی و پخش فیلم های مستند از صحنه های نزاع های فردی) و هم تأثیرات منفی (ازطریق ذی حق جلوه دادن جوانان و نوجوانان و الگوسازی ازطریق رسانه ها) دارد.
شخصیت و شخصیت پردازی در داستان بغض آینه اثر سیدمهدی شجاعی
سیّدمهدی شجاعی، یکی از داستان نویسان مشهور ایران است. او مجموعه داستانی دارد به نام «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز» که مشتمل بر هفت داستان است. بغض آینه، یکی از داستان های کوتاه این مجموعه است. این داستان در زمره ادبیّات پایداری قرار دارد؛ چون مضمون آن، دفاع از میهن است. داستان های ادبیّات پایداری و دفاع مقدّس چنانکه باید و شاید از دیدگاه عناصر داستان نویسی و بویژه شخصیّت و شخصیّت پردازی بررسی نشده اند؛ بنابراین نیاز است با توجّه به این دیدگاه ها نقد و بررسی شوند. هدف این مقاله، شخصیّت و شخصیّت پردازی در داستان کوتاه بغض آینه اثر سیّدمهدی شجاعی است. در این تحقیق، روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و مورد مطالعه؛ داستان کوتاه بغض آینه است، سپس داده ها نقد و بررسی گردیده است. یافته ها و نتایج این تحقیق نشان می دهد که توصیف اشخاص در داستان بغض آینه به هر دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم صورت گرفته است. تنها شخصیّت اصلی داستان سیّد است و ضدّ قهرمان، دشمن. سیّد در داستان حضور پررنگی دارد و نقش خود را به انجام می رساند. سیّد اسم ندارد که از معایب داستان به شمار می آید. شخصیّت ها بیشتر از نوع ایستا و ساده هستند، نه پویا و جامع(پیچیده).
یک حکایت و هشت روایت از توبة ابراهیم ادهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کار گرفتن قصّه و حکایت برای بیان آموزه های معنوی و تشریح مفاهیم بلند عرفانی از دیرباز، مورد توجه شاعران و نویسندگان فارسی زبان بوده است. در این میان، گاه با حکایت هایی روبه رو هستیم که به دلیل ظرفیت بالای ساختاری و مفهومی، روایت هایی مشابه و گاه گوناگون از آن ها ارائه شده است. حکایتتوبة ابراهیم ادهم ازجمله این حکایت ها است. چگونگی توبه ابراهیم ادهم در اغلب منابع عرفانی ذکر شده است؛ مستملی بخاری، ابوالقاسم قشیری، هجویری، خواجه عبدالله انصاری، عطار نیشابوری، مولوی، و کمال الدّین حسین گازرگاهی در آثار خویشآن را روایت کرده اند. در این مقاله،این روایت ها با روش توصیفی تحلیلی مقایسه شده اند و از میان آن ها ساختار رواییهشت روایت و شباهت ها و تفاوت های آن هابه لحاظ میزان توجّه به عناصر داستانی بررسی شده است. نتایج حاصل از این مقایسهمُبیّنِ این نکته است که کنش های داستانی در روایت عطار نیشابوری بیش از سایر روایت ها است، صحنه پردازی تنها در روایتعطار دیده می شود، وشخصیت پردازی در تذکر ة الاولیاءبرجسته تر از هفت روایت دیگر است؛ افزون بر این موارد،عطار و قشیری با استفاده از گفت وگو های متناسب و سازگار با موقعیت و منش شخصیّت ها، بر نمایشی کردن روایت خود تأکیدی ویژهداشته اند.
بررسی شخصیت در رمان ""جای خالی سلوچ
یکی از عناصر مهم در داستان نویسی شخصیت است که در واقع عامل طرح داستان می باشد. نویسنده با خلق شخصیت ها و بازگو کردن اعمال و رفتاری که از آنها سر می زند، در واقع اثری می آفریند که خواننده آن را عینی و ذهنی تصور کرده و با آن رابطه برقرار می کند. و این رابطه تا انتهای داستان با خواننده همراه است. این شخصیت پردازی در واقع با تمایلات، افکار و اندیشه نویسنده ارتباط مستقیم دارد و خواننده در طول داستان به نوعی با نویسنده و عقایدش در ارتباط است. محمود دولت آبادی از نویسندگان رئالیست ایران است، آثار رئالیستی وی در واقع الگوی واقعی روزگار خودش می باشد علاوه بر این، خلق شخصیت های متعدد در آثارش آنها را منبع خوبی برای مطالعه قرار داده است؛ از جمله آثار وی می توان به رمان داستانی جای خالی سلوچ اشاره کرد. این پژوهش سعی کرده است علاوه بر اینکه تعدد و تنوع شخصیت ها و شیوه شخصیت پردازی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و به این امر مهم نیز بپردازد که انتخاب شخصیت و شیوه پردازش به آنها تا چه حد در موفقیت این رمان نقش داشته است. شخصیت های این کتاب تنها ایستا و راکد نمی باشد بلکه به فراخور حال و مقام تغییر کرده و پویا می شوند. روای داستان در شخصیت پردازی هم از شیوه مستقیم (که همان شناخت شخصیت ها توسط نویسنده است) و هم از شیوه غیرمستقیم (از طریق گفتار و کردار شخصیت ها) استفاده کرده است.
تحلیل انتقادی روایت های منتخب پهلوی گرایان و طرفداران دکتر مصدق در باره واقعه 28 مرداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باره روند تکوین، شکل گیری و ماهیّت واقعه 28 مرداد 1332، روایت های گوناگونی، که گاه متعارض و کاملاً وارونه می نماید، ارائه شده است. در مقاله حاضر تلاش می شود، با تحلیل انتقادی روایت های برگزیده پهلوی گرایان و طرفداران دکتر محمد مصدق، دلایل و فرایندهایی ردیابی شود که، راویان را به کانون سازی، شخصیّت پردازی و برجسته سازی پیرامون واقعه 28 مرداد 1332 رهنمون ساخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، نگاه متفاوت راویان، که از زاویه دید ویژه ای نشئت می گرفته است، شبکه های معنایی و محتوایی گوناگونی را از واقعه 28 مرداد ارائه داده است؛ تاجایی که، گروهی از راویان، واقعه 28 مرداد را «کودتا» دانسته، آن را نکوهش کرده اند و شماری دیگر، آن را به مثابه «قیام و رستاخیز ملّی» مورد ستایش قرار داده اند. مدّعای پژوهش حاضر این است که: علایق، خاستگاه و جایگاه خانوادگی، عقیدتی- ایدئولوژیکی، سیاسی و اجتماعی راویان، زوایای دید و شبکه های معنایی و محتوایی گوناگونی را در آثار و نوشته های آنها پدید آورده؛ موجب شده است تا، در تحلیل گفتمانیِ دلایل بروز واقعه 28 مرداد، به برجسته سازی ها و حاشیه رانی ها، کانون سازی ها و شخصیّت پردازی های دلخواه دست بزنند.
بررسی تطبیقی شخصیت «زن پارسا»ی عطار و «ورتا»ی پرده نئی از بهرام بیضایی براساس نظریه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون ادبی فارسی منبع مناسبی برای نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان است تا دست مایه اثری نمایشی شوند؛ لیکن فقدان مولفه ها و جنبه های دراماتیک در آنها موجب می شود یا متون درخوری به نگارش درنیایند یا کمتر مورد توجه درام نویسان قرار گیرند. بهرام بیضایی در این بین یک استثنا به حساب می آید. وی با شناخت ادبیات کهن فارسی و اشراف کامل به اسلوب تحلیل و نگارش درام، توانسته است آثار قابل تاملی خلق کند. فیلمنامه «پرده نئی» نمونه مناسبی از اقتباس ادبی از یک متن ادبی است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر آرای ارسطو در فن شعر در باب کنشگر و رابطه آن با طرح نمایش، اثر بهرام بیضایی را با اصل داستان کهن «زن پارسا» تطبیق داده شود. ارسطو با تعریف شخصیت و رابطه آن با طرح، کاربستی منطقی برای آفرینش یک شخصیت نمایشی ارائه می دهد که می توان به عنوان راهکاری مناسب در اقتباس از آن بهره برد. ارسطو رابطه میان طرح و شخصیت را کنش می داند که عاملی در راستای شکوفایی شخصیت در بستر طرح نمایشی می شود. بیضایی با بکارگیری اصول ارسطویی شخصیت مرکزی حکایت زن پارسای عطار را با تعریفی روانشناختی و اجتماعی از زنی منفعل به قهرمانی کنش مند تبدیل کرده است.
ظرفیت های نمایشی منظومه زرین قبانامه براساس شخصیت پردازی سلیمان نبی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زرین قبا نامه یکی از منظومه های عصر صفوی است که از ساختار روایی- نقالی عصر صفویه متأثر است و یکی از ویژگی های آن محوریت شخصیت سلیمان نبی (ع) است. مسئله پژوهش، رابطه ساختار نقالی-روایی منظومه زرین قبانامه و ظرفیت های نمایشی این اثر است که به ویژه در شخصیت پردازی حضرت سلیمان (ع) با انسجام بیشتری خود را نشان داده است. بنابراین پرسش تحقیق این است که چه ظرفیت های نمایشی ای در شخصیت و شخصیت پردازی سلیمان نبی(ع) وجود دارد؟ منظور از ظرفیت های نمایشی شخصیت پردازی نیز ویژگی هایی است که در الگوهای فیلمنامه نویسی وجود دارد و مورد توجه فیلمنامه نویسان است. در این پژوهش با کنارهم نهادن الگوهای شخصیت پردازی نمایشی و شیوه شخصیت پردازی منظومه زرین قبانامه، سعی شده است جنبه های نمایشی این شخصیت کشف و تبیین شود. در مجموع می توان گفت: کنش و واکنش های سلیمان نبی (ع) در بستر رویدادهایی متنوع و در پیوند با شخصیت های اسطوره ای و حماسی دیگر، درهم تنیدگی جذاب پیرنگ و شخصیت را رقم زده است و ظرفیت نمایشی قابل توجهی برای مخاطب دارد. همچنین وجود کشمکش های بیرونی و درونی مرحله بندی شده در زندگی روایی در متن نیز، از ویژگی های داراماتیک شخصیت پردازی سلیمان نبی (ع) در اثر زرین قبانامه است.
تحلیل انتقادی روایت پیامبران در تلویزیون از منظر الگوی مفهومی اسوه پردازی دینی (مورد مطالعه: سریال یوسف پیامبر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
165 - 194
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با تبیین یک دستگاه نقد دینی به منظور تحلیل آثار نمایشی اقتباسی، از منظری انتقادی و با روش تحلیل مضمون، نحوه نمایش پیامبران در سریال یوسف پیامبر را تحلیل کند. برای دستیابی به این هدف، از چارچوب مفهومی روایت شناسی و از مباحث مطرح شده در حوزه شخصیت پردازی استفاده شده است. با بهره گیری از «قرآن» به عنوان یک متن مرجع دینی، الگوی مفهومی اسوه پردازی یعقوب نبی<sup>(ع)</sup> و یوسف نبی<sup>(ع) </sup>که مشتمل بر نحوه روایت آنها در قرآن است تبیین و بر مبنای الگوی مفهومی تولید شده، نحوه شخصیت پردازی یوسف و یعقوب در سریال یوسف پیامبر، به عنوان یکی از آثار دراماتیک اقتباسی پربیننده تحلیل شده است. درخصوص شخصیت پردازی یعقوب سریال می توانیم بگوییم که نحوه پرداختن به مضامین صبر و توکل به عنوان مضامین محوری در اسوه پردازی یعقوب در روایت قرآنی، در سریال به درستی انجام نشده و به این دلیل، یعقوب سریال را نمی توانیم در نهایت اسوه صبر و توکل بدانیم. همچنین مضمون تقوا که یکی از مضامین اصلی در الگوی اسوه پردازی یوسف در قرآن است، در یوسف سریال به درستی نمایش داده نشده است. اما نحوه پرداختن به مضمون صبر در یوسف سریال، همسو با این مضمون در روایت قرآنی یوسف<sup>(ع)</sup> است و این، یکی از نقاط قوت در شخصیت پردازی یوسف سریال به شمار می رود.
بررسی ویژگی محتوایی و شخصیت پردازی رمان های پرفروش نوجوان منتشر شده بین سال های 1389-1380(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در راستای بررسی شخصیت پردازی و محتوایی رمان های پرفروش نوجوانان ایران بین سال های 1380- 1389 صورت گرفته است. روش: این تحقیق، از نوع تحقیق های کاربردی است که با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی صورت گرفته است. جامعه آماری آن را ۱۴ رمان نوجوان پرفروش دهه ۸۰ که بر اساس آمارهای خانه کتاب ایران بیش از ده بار تجدید چاپ شده اند تشکیل می دهند. یافته ها: یافته ها نشان داد که شخصیت های اصلی اکثر این رمان ها با مسائل و مشکلات مشابهی نظیر فقر، بیماری، خودکشی، مرگ عزیزان و بیماری های روحی و.... روبه رو بودند و پایان تلخی داشتند؛ فقط زندگی 40 درصد شخصیت ها تا آخر ادامه یافت و ۲۲ درصد در طول داستان مجبور به ترک زندگی مشترک خود شدند. ۱۱ درصد از رمان ها نیز در خلال داستان به حیات قهرمان خاتمه دادند. قهرمانان 11 درصد از رمان ها، در انتهای داستان به جنون و سایر بیماری های روانی مبتلا شده اند. تشویق خوانندگان جوان به تحصیل و اتخاذ رویکرد مثبت در مواجه با مشکلات به عنوان نکات مثبت و فضای غم آلود، سیاه، و متفاوت با واقعیت جامعه از نکات منفی داستان ها شناسایی شدند. شخصیت های رمان ها شخصیت هایی بودند که از نظر موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با اکثریت جامعه همخوانی نداشته و به دور از واقعیت جامعه امروزی است. اصالت/ارزش: رمان های پرفروش آثاری هستند که با اقبال خوانندگان روبه رو می شوند و معمولاً تأثیرپذیری بالایی دارند؛ لذا لازم است ارزیابی های دقیقی از آنها به عمل آید. مقاله حاضر با نگاه متفاوت به بررسی رمان های پرفروش پرداخته و سعی کرده روشن سازد که شخصیت پردازی به گونه ای بوده که از نظر موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با اکثریت جامعه همخوانی نداشته و به دور از واقعیت جامعه امروزی است.
بررسی انتقادی مقالات علمی پژوهشی با موضوع «شخصیت و شخصیت پردازی» در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
61-100
حوزه های تخصصی:
بازخوانی کارنامه ی پژوهش های ادبی، با هدف ارزیابی کیفی و شناسایی ضعف ها و قوت های آن ها یکی از اقدامات علمی شایسته و مهم است؛ اما فراوانی و پراکندگی پژوهش های علمی در یک موضوع خاص، گاه شناسایی و تحلیل موضوعات پیشین را برای پژوهشگران دشوار می کند. در نتیجه ی این دشواری ها، مقاله هایی همگون و تکراری نگاشته و از پویایی و رشد حوزه های علمی کاسته می شود. پژوهشگران هر حوزه، با شناسایی و بررسی انتقادی پژوهش های پیشین می توانند از انجام پژوهش های تکراری و همسان پیش گیری کنند. نگارندگان این مقاله با توجه به لزوم چنین نگرشی در حوزه ی پژوهش های ادبیات فارسی بر آن شدند تا به بازیابی، معرفی و بررسی همه ی مقاله های علمی پژوهشی که در پیوند با یکی از موضوعات مهم و کاربردی این حوزه، یعنی شخصیت و شخصیت پردازی نگاشته شده ، بپردازند؛ ازاین رو با مراجعه به پایگاه های ذخیره ی مقاله ها، آن دسته از مقاله های علمی پژوهشی فارسی را که به بررسی شخصیت و شخصیت پردازی در ادبیات داستانی معاصر پرداخته بودند انتخاب شدند. سپس، ۷۳ مقاله ی یافته شده از نظر روش شناسی، اهداف و پرسش ها، تعداد و نوع نمونه های بررسی شده، نظریه های استفاده شده، یافته ها، منابع و... بررسی و تحلیل شدند. بنابر یافته های این پژوهش، کاستی ها و اشکالات مقاله های یادشده را می توان در موارد زیر دسته بندی کرد: ابهام و نقص در برخی چکیده ها، ضعف در ساختار و روش تحقیق، ناهماهنگی اجزای تحقیق و تکرار برخی موضوعات، رویکردها و منابع. توجه به موضوعات تازه و نظریه های نو، مطالعات بینا رشته ای و همکاری با دانش آموختگان رشته های دیگر، دقت در انتخاب نظریه های کارآمد و استفاده از روش های مناسب تحقیق از قوت های برخی مقالات بودند.
تطور شخصیت جوان مرد در ادبیات داستانی فارسی (مطالعه موردی داستان سمک عیار، «داش آکل» و قیدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
101-124
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر به منظور بررسی سیر حضور و تحول شخصیت جوانمرد در ادبیات داستانی فارسی، سه داستان سمک عیار، «داش آکل» و قیدار از لحاظ شباهت ها و تفاوت های شخصیت و شخصیت پردازی مورد بررسی قرارگرفته اند. انتخاب سه داستان یادشده بر این مبناست که سمک عیار، اولین اثر داستانی فارسی است که نقش عیاران در آن پررنگ تر از شاهان و پهلوانان است؛ «داش آکل»، اولین شخصیت داش مشدی در ادبیات داستانی نوین فارسی و قیدار، آخرین آنهاست. این بررسی نشان می دهد که در هر سه اثر، تفاوت قهرمان و ضدقهرمان، به روشنی بر مبنای صفت جوانمردی مشخص می شود، با این تفاوت که ضدقهرمان داستان «داش آکل» و سمک از لحاظ خصوصیات ظاهری و رفتاری شبیه به قهرمان است و ضدقهرمان داستان قیدار از این نظر نیز با قهرمان تفاوت دارد. علاوه بر این امیرخانی، مؤلفه اعتقاد به اسلام را به عناصر سازنده صفت جوانمردی اضافه کرده است اما جز این، قیدار، صرف نظر از خصوصیات ظاهری، از لحاظ سامان دهی رویدادها در جهت برجسته کردن خصوصیات شخصیت نوعی (تیپ) جوانمرد، کاملاً شبیه به سمک عیار است.
مقایسه و تحلیل شخصیت پردازی نظامی و دهلوی در گفتگوهای لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی از کارکردهای مختلف گفتگو برای نشان دادن احساسات قهرمانان و شخصیت پردازی استفاده می کند؛ خسرو و شیرین نمونه ای موفق در این زمینه است. البته جغرافیای فرهنگی و چیرگی حب عذری، از گفتگوی مستقیم دلدادگان در داستان لیلی و مجنون جلوگیری می کند. نظامی برای جبران این مشکل، از شگردهایی مانند تک گویی و گفتگو با شخصیت های فرعی و نامه نگاری بهره می برد. امیرخسرو در این زمینه از نظامی تقلید کرده است. این پرسش مطرح است که مهم ترین جنبه های تفاوت در شخصیت های پدیدارشونده با این گفتگوها چیست و تفاوت شخصیت پردازی در دو اثر، برخاسته از چه عواملی است؟ در این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی گفتگوهای دلدادگان بررسی و مقایسه می شود. نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت نگرش شاعران به داستان و به ویژه بی توجهی دهلوی به فضای اصلی قصه و درنتیجه تفاوت در شخصیت پردازی است. دلدادگان در اثر نظامی به فرهنگ اجتماع و بایسته های عشق پاک، پایبند هستند. لیلی کمتر و سنجیده تر سخن می گوید و سخنان او سیمای بانویی قبیله نشین اما عاشق را در ذهن پدیدار می کند. مجنون نیز با همه دیوانگی، بسیاری از ویژگی های جامعه مردسالار را با خود دارد؛ اما گویا یک قرن فاصله میان دو شاعر و تاثیرپذیری از دربار هند موجب شده است شخصیت دلدادگان در اثر دهلوی، از فضای اصلی قصه فاصله بگیرد و بیشتر به مردم عادی معاصر او شباهت یابد. تغییر برخی حوادث نیز به سبب همین نگرش ویژه دهلوی به داستان است.
تحلیل تناسب شگردهای روایتگری با درونمایه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چراغ ها را من خاموش می کنم ، نخستین رمان زویا پیرزاد است که در فضای داستانی اقلیت دینی ارمنی می گذرد. در این مقاله، روش، طرح و شیوه های روایتگری نویسنده بررسی شده و در آن سعی شده است پیوند درونمایه با نحوة روایتگری و شگردهای مختلف نویسنده بررسی و تبیین شود. ژرف ساخت رمان به نوعی حاوی این نکته است که زمان می گذرد و ما تماشاگر گذر وقت هستیم. عنوان، شیوة فصل بندی کتاب و انتخاب راوی با این ژرف ساخت تناسب دارد. نویسنده برای بیان وضعیت زنان، از راوی اول شخصِ زن استفاده کرده است تا بتواند میان روند شکل گیری شخصیّت راوی با درونمایه داستان ارتباطی ایجاد کند. راوی، محور اصلی داستان است و چراغ ها را خاموش می کند اما با باقی شخصیت ها تفاوتی ندارد؛ فقط بار بیشتری بر دوش دارد و از ناچاری انتخاب شده است. کنش های راوی، همه در حوزة خانه و خانه داری است؛ توصیف های وی نیز بیشتر حالت محور هستند. مجموع این شیوه ها و شگردها برای تبیین وضعیت زنان در جامعه، رمان را اثری صادقانه و خواندنی ساخته است.
الگوی شخصیت پردازی داستان های پیامبران الهی در قرآن کریم، بر مبنای دیدگاه ریمون-کنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت پردازی به عنوان یکی از عناصر اصلی روایت به نحوه ی گزینش، چیدمان و ورود شخصیت ها به داستان و همچنین، نقش شخصیت ها در داستان می پردازد. پژوهش حاضر به بررسی شخصیت پردازی داستان های مربوط به پیامبر اکرم (ص) و داستان های سایر پیامبران در متن قرآن (براساس ترجمه ی صفوی) پرداخته است. نتایج حاصله نشان می دهد که: 1) اگرچه در شخصیت پردازی های قرآن از همه ی شاخص ها و روش های الگوی ریمون-کنان استفاده شده است، نقطه ی ضعف این دیدگاه یعنی، عدم توجه او به انگیزه ی افراد در انجام یک کنش، در تحلیل شخصیت های داستان های قرآن است. 2) استفاده از شاخص های غیرمستقیم از شاخص مستقیم بیشتر است. 3) در میان روش های گوناگون توصیف غیرمستقیم بیان شخصیت، به ترتیب، کنش و گفتار بیشتر از سایر موارد استفاده واقع شده است. 4) ذکر کنش های غیرعادتی از عادتی رایج تر است. 5) حدود یک سوم از شخصیت پردازی قرآن به معرفی خداوند و ویژگی های او می پردازد. 6) اهمیت گفتار در شخصیت پردازی در داستان های پیامبر اکرم(ص) نسبت به داستان های سایر پیامبران کم تر می شود.کلیدواژه ها: شخصیت پردازی، توصیف مستقیم ، توصیف غیرمستقیم، ریمون کنان.
بررسی و تحلیل داستان «بند» محمود دولت آبادی بر پایه اصول مکتب رئالیسم
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جنبش ادبی است که در اواخر نیمه اول قرن نوزدهم آغاز شد و هنوز هم قدر و اعتبار ویژه ای در ادبیات جهان و رمان نویسی نوین دارد. این مکتب ادبی که در برابر رمانتیسم شکل گرفت با تکیه بر دنیای واقع و عینیت گرایی، ارکان اصلی نظام فکری رمانتیسم ها را در هم نوردید. بالزاک را می توان پیشوای مسلم رئالیست دانست که با انتشار مجموعه آثار خود با عنوان کمدی انسانی تأثیر ژرفی بر عالم ادب گذاشت. یکی از پیروان این مکتب ادبی در ایران، محمود دولت آبادی است. در این پژوهش، داستان کوتاه «بند» از مجموعه داستان ادبار و آینه به شیوه توصیفی- تحلیلی، براساس اصول و معیارهای مکتب رئالیست به ویژه با تأکید بر سه عنصر موضوع، توصیف و شخصیت پردازی تحلیل و بررسی شده است تا پاسخی برای این پرسش بیابیم که آیا این داستان نیز در شمار داستان های واقع گرای نویسنده قرار گرفته است یا خیر؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت آبادی در این اثر با نمایش برشی خاص و واقعی از زندگی اجتماعی و افراد آن و رابطه دو سویه بین آنها، داستانی رئال آفریده است. نویسنده در این داستان به دنبال رابطه درونی بین پدیده هاست و ریشه رفتارهای شخصیت های داستانی را در شرایط اجتماعی، اقتصادی آن روزگار می جوید. در این اثر مطابق با اصول رئالیست، توصیف ها، گفت و گوها و کنش های شخصیت ها در خدمت شخصیت پردازی، پرورش قهرمان داستان و فضاسازی اثر است و عناصر چندان زائدی در داستان مشاهده نمی شود.
سیمای قهرمانان زن در افسانه های کتاب جامع الحکایات
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت اجتماعیات، زبان ساده افسانه هاست که با تحلیل محتوایی آنها می توان به مسائل اجتماعی، جهان بینی مردم در جوامع گذشته، دیدگاه و نگرش عنصر مرد به زن و جایگاه آنها، نقش زنان در جوامع گذشته و فعالیت ها و ویژگی های آنها و جز اینها دست یافت. افسانه ها یکی از منابع مهم ادبیات شفاهی هستند که بررسی قهرمانان آنها تا حدودی محققان را در شناسایی جامعهه سنتی کمک می کند. جامع الحکایات مجموعه ای از افسانه ها و حکایت هاست که نقش زنان به عنوان یکی از بازیگران اصلی، در آن قابل بررسی است. در این پژوهش تلاش شده است تا با نگاهی تحلیلی افسانه های کتاب جامع الحکایات با توجه به نقش ها، فعالیت ها و ویژگی های زنان بررسی شود. با مطالعه این افسانه ها، مشخص شد که زنان در نقش های مادری، همسری، دایگی، عیاری، دلالگان محبت و جز اینها در این داستان ها حضور دارند. در مواردی زنان پرهیزگار در داستان ها دیده می شوند که با ویژگی پاکدامنی توصیف شده اند. همچنین زنان اندیشمند با اراده به ویژه در موارد عشقی پیشگام بوده و شجاعانه در مقابل ازدواج اجباری مقاومت می کردند. در مقابل زنان با صفت های دلالگی، حیله گری، بدکارگی و ناقص العقل بودن نیز توصیف شده اند.
بررسی و تحلیل گفتگوهای سوره یوسف(ع) در قرآن براساس نظریه گرایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردشناسی زبان، یکی از دانش های بین رشته ای است که هدف آن، تأمل و دقت در سازوکار رابطه ساختار و عناصر سازندهیک متن برای درک بهتر چگونگی روند تکوین معنی و معانی نهفته در آن است. مکالمه و گفت وگو یکی از عناصر سازنده هر متن روایی است که در ایجاد و انتقال معنی متن نقش محوری دارد؛ ازاین رو در این پژوهش مکالمه های روایتیوسف(ع) در قرآن براساس نظریه قواعد مکالمه گرایس به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که در این روایت نحوه کاربرد و تخطی از اصول تعاون چگونه بوده است و اینکه این تخطی ها چه تأثیری در شکل گیری معنای این روایت دارند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در 84 آیه متضمن عنصر گفتگو در این روایت، 71 نمونه نقض و تخطی از قواعد مکالمه ازسوییکیا هر دو طرف مکالمه دیده می شود. بیشترین تخطی در اصل کمیت با 34 نمونه و سپس در اصول کیفیت با 17 نمونه، ارتباط و شیوه با 8 نمونه است. همچنین مشخص شد بخش اعظم بار معنایی این روایت و تصویر ذهنی حاصل از شخصیت های اصلی آن در نظر خواننده وابسته به تکرار عامدانه نقض قواعد مکالمه با انگیزه های خاص در حینگفتگوها است.
مقایسه شخصیّت پردازی نمایشی در دو اثر ایرانی و ایتالیایی مطالعه موردی: رمان های جن نامه و وسوسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۴
153-175
حوزه های تخصصی:
رمان های جن نامه از هوشنگ گلشیری و وسوسه از گراتزیا دلدا، نویسنده ایتالیایی، دو اثر مهم با شاخصه های داستانی و نمایشی هستند که از میان این شاخصه ها، عنصر شخصیّت پردازی برجسته تر است. تحلیل تطبیقی این دو اثر از زاویه شیوه ها و ابعاد شخصیت پردازی نمایشی، گویای اهمیت توجه به عناصر دراماتیک در شک ل دهی به متون شاخص داستانی دو ملیت ایرانی و ایتالیایی است که به تبع آن، ضرورت توجه به این مسأله در بازکاوی این گونه متون داستانی، بیش از پیش احساس می شود. اشاره مستقیم به ویژگی های ظاهری، گفتار و رفتار و ابعاد گوناگون شخصیّت ها موجب شده برای مخاطب، باورپذیر و قابل تجسّم باشند. در این دو اثر، شخصیّت ها با نشان دادن اعمال و رفتار مختلف در کشمکش های داستانی، ارتباط با دیگر شخصیّت ها و کنش ها و موضع گیری ها در مسائل و موضوعات مختلف، خود را به مخاطب معرّفی می کنند و دو نویسنده با این روش در اثر خود شخصیّت های نمایشی خلق می کنند. در این پژوهش با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، مؤلفه های شخصیّت پردازی نمایشی را در دو رمان جن نامه و وسوسه بررسی کرده و نشان داده ایم که چگونه گلشیری و دلدا توانسته اند با بهره گیری از شگردهای برجسته سازی نمایشی، ویژگی های شخصیّت های نمایشیِ متون دراماتیک را به اثر خود ببخشند. کلیدواژه ها: شخصیّت پردازی، شخصیّت پردازی نمایشی، کشمکش، گفت وگوی نمایشی، جن نامه، وسوسه.