مطالب مرتبط با کلیدواژه

مرشد و مارگاریتا


۱.

چشم انداز الهیاتی ماهیت و عملکرد شیطان عدالت سنج در رمان مرشد و مارگاریتای میخائیل بولگاکو ف(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۸۳
مسئله شیطان موضوعی است که فارغ از گفتگوها و بحثهای الهیاتی ذهن انسان را به خود درگیر می کند. در این مقاله کوشش بر این است که مسئله در دو ساحت الهیات ارتدوکس مسیحی و ادبیات داستانی مورد بررسی قرار گیرد. رمان که خود رکنی از ادبیات است به عنوان بخشی از مطالعه میان رشته ای در این مقاله انتخاب شده است که بستر طرح مضمون شیطان است. وقایع رمان مرشد و مارگاریتا نوشته میخائیل بولگاکوف در سده بیستم اتفاق می افتد. تمرکز مقاله بر روی مضمون شیطان ماهیت، عملکرد، ارتباط آن با گناه و مرگ، ارتباط آن با انسان و مسیح بوده است بنابراین موارد فوق به صورت تطبیقی در دو حوزه الهیات ارتدوکس و رمان مرشد و مارگاریتا نیز واکاوی شده است. شیطان در هر دو حوزه مغلوب مسیح شده است. شیطان ماهیت حقیقی داشته و نسبت به انسان مشکوک است. اسامی متنوعی با خویشکاری های گوناگونی دارد وبا اینکه قدرتش مطلق نیست درپیِ همپایگی با خداوند است. اما تفاوت هایی نیز در این دو حوزه دیده شد ازجمله اینکه در رمان شیطان متمرد و در جستجوی برابری با خداوند نیست و به نوعی ماهیت و کنش شیطان از یک منطق دوگانه تبعیت می کند که ماهیت و رفتارش خودبخود خنثی است و این دوگانگیِ خوب و بد دربرابر رفتار مثبت یا منفی انسان دقیقاً برجسته می شود به گونه ای که می توان گفت در همه مواضع، شیطان (ولند) ظاهر کننده عدالت است که شایستگی یا ناشایستگی انسان ها را بی عذر و بهانه می سنجد و جزا می دهد دربرابر مسیح(یشوعا) که گناه کار و قدیس را با عشق مطلق خود یکسان می بخشد و در خود فرامی گیرد.
۲.

کاربرد پیرنگ و شخصیت پردازی در دو رمان مرشد و مارگاریتا از بولگاکوف و کافکا در کرانه اثر موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرشد و مارگاریتا کافکا در کرانه روایت پیرنگ شخصیت پردازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۶۸
بولگاکوف نویسنده روس «مرشد و مارگاریتا» را در سبک ادبی رﺋﺎﻟیﺴﻢ جادویی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ است که از لحاظ فرم اثر، ترکیب بندی و شیوه روایت، ساختاری مدرن دارد. از سوی دیگر، در حال حاضر موراکامی از مطرح ترین نویسندگان جهان است و «کافکا در کرانه» را در سبک سوررئالیسم نگاشته است. سؤال اصلی پژوهش این است که دو رمان مرشد و مارگاریتا و کافکا در کرانه، ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣیﺰان ﺑﺎ ﺗﻌﺮیﻒ ﭘﺮاپ از روایﺖ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارند و اصلی ترین شخصیت ها برای تولید معنا در این دو اثر کدامند و به چه صورت با یکدیگر مطابقت دارند؟ نگارندگان مقاله، ضمن رجوع به آن دسته از منابعِ علمی-پژوهشی که درباره این آثار نگاشته شده است، از روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده به همراه بررسی تحلیلی-توصیفی محتوای آثارشان نیز استفاده کرده اند. نگارندگان مقاله به این نتیجه رسیدند که هر دو اثر از چهارچوپ نظریه ریخت شناسی پراپ پیروی می کنند و بر یک ابرساختار پایه ریزی شده اند؛ همچنین در هر دو اثر به منظور نمایش سرنوشت انسان، نویسندگان با خلق شخصیت های پویا در کنار شخصیت های ایستا و به کارگیری موجودات فرازمینی در کنار انسان هایی با ویژگی های زمینی برای توصیف جامعه دوران خود به تولید معنا پرداخته اند.