مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است بر اساس سرفصل های موجود در سال نمای امنیت ملی که متمرکز بر مسئله های امنیت ملی هستند، مدلی برای برآورد ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ارائه شود. بدین منظور از راهبرد تحلیل محتوا، منطق درخت تصمیم و روش تحلیل شبکه استفاده و یک مدل مفهومی با نام مدل «ناظم» معرفی شد که شامل چهار بُعد است و از حروف ابتدایی هر بُعد تشکیل شده است که شامل عوامل ناامن کننده، امنیت ساز، ظرفیت های نظام و محرک ها است. نتایج این پژوهش نشان داد که بُعد ظرفیت های نظام بیش از سایر ابعاد در ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نقش دارد. بنابراین اگر راهبرد کلان امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران متمرکز بر افزایش ظرفیت باشد، تأثیر بیشتری نسبت به راهبرد مقابله با عوامل ناامن کننده خواهد داشت. افزایش سطح کارامدی نظام سیاسی، بهبود تعامل بین قوای سه گانه، افزایش اعتماد سیاسی و سرمایه اجتماعی دولت، افزایش سطح تولید، ترمیم نظام انتخاباتی و افزایش قدرت اجماع سازی ایران در سازمان های بین المللی، بیش از اقدامات کنترلی و مقابله با عوامل ناامنی موجب افزایش ضریب امنیت ملی می شوند. [1]. ANP
دیپلماسی فرهنگی و جایگاه بین المللی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
149 - 179
حوزههای تخصصی:
با توجه به مزیت های فرهنگی- تمدنی ایران، استفاده از دیپلماسی فرهنگی می تواند نقش مهمی در بهبود قدرت نرم و تأمین منافع ملی این کشور داشته باشد. در عمل، تاکنون نتایج حاصل از دیپلماسی فرهنگی در مقایسه با پتانسیل های عظیم کشور رضایت بخش نبوده است. با وجود بعضی دستاوردهای مهم، این دیپلماسی نتوانسته در تقویت وضع «پذیرش بین المللی» ایران نقش قدرتمندی بازی کند. بر این مبنا، سؤال مقاله این است که چرا دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نتوانسته در بهبود جایگاه بین المللی ایران تأثیر چشمگیری داشته باشد. در پاسخ به این پرسش، مقاله به مشکلات و چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران می پردازد. فقدان استراتژی منسجم، غفلت از بخش خصوصی، ضعف کارگزاران دولتی، غلبه نگاه ایدئولوژیک و تعدد نهادهای سیاستگذاری مهمترین عوامل دخیل در تضعیف دیپلماسی فرهنگی کشور هستند. این مقاله پس از بررسی و تحلیل مسائل، به پیشنهادهایی برای کارآمدسازی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران خواهد رسید.
الگوی کارآمد سازی سیستمی؛ گذار از محیط تقابلی به سیاست خارجی فرکتال تعامل محورانه منطقه ای (نمونه مطالعاتی: جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
395 - 433
حوزههای تخصصی:
کار آمدسازی از جمله مؤلفه های راهبردی برای توانمند سازی نظام و سیستم سیاسی است که در بُعد کلان و غایت نهایی خود موجب ایجاد یک نظم واحد و سازمان یافته سیستمی در یک محیط بی نظم و آشوب محور می شود. در حوزه سیاست خارجی، کشور ها همواره در تلاش هستند تا با کارآمد سازی کنشگری منطقه ای و بین المللی بر ضریب نفوذ و قدرت اثر گذاری خود در مناطق پیرامونی و غیر پیرامونی بیفزایند و یک مدل و الگوی کارآمد به حساب آیند. به طور کلی در محیط های پر آشوب که تنش های مختلف به یک سیستم تصمیم گیر وارد می شود؛ پیگیری یک سیاست خارجی داهیانه که بتواند به خنثی سازی این ورودی ها اقدام نماید و به مدیریت دگرگونی های سیستمی بپردازد از اهمیت راهبردی برخوردار است. در منطقه خاورمیانه به دلیل ژنگان (کدهای ژئوپلیتیکی) تعارضی و ورودی های آشوب طلب به سیستم موجود و در اصل یک محیط پردازش شده همراه با تعارض و تقابل، پیگیری سیاست خارجی هوشمندانه از الزامات و بایسته های دولت ها به حساب می آید. بر این اساس پرسش اصلی پژوهش حاضر این بوده است که «جمهوری اسلامی ایران در محیط منطقه ای خود برای گذار از یک نظم تقابلی به یک بستر تعاملی و فرکتال (نظم ساز) باید چه مسیری را طی کند؟» در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، این فرضیه مطرح شده است که ضرورت دارد جمهوری اسلامی ایران در جهت پارادایم تغییر، نوعی کنشگری کارآمد را در قرن جدید در چنین منطقه ای اجرا کند. یافته های پژوهش نشان داده است که الگوی سیاست خارجی منطقه ای ایران به منظور کارآمد سازی سیستمی - منطقه ای باید مدل سیاست خارجی (نظم ساز) تعاملی باشد.
پسا کرونا، افول هژمونی آمریکا و ظهور جهان منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
597 - 626
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مشخصه دهه دوم قرن بیست و یکم کاهش تدریجی قدرت نسبی ایالات متحده است. بیشترِ عوامل قدرت جهانی آمریکا در حال دگرگونی هستند و به سویی می روند که افول هژمونی آمریکا را فراهم کنند. از این رو برای مدیریت بی ثباتی ناشی از افول هژمونی آمریکا و لزوم مواجهه با پیچیدگی های جهانی، ایجاد حاکمیت منطقه ای ضرورت می یابد. این حاکمیت بر پایه نهادها، هنجارها و سازمان های منطقه ای است که جایگزین نهادها و مؤسسات جهانی می شوند. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی- تحلیلی و پرسش اصلی این بوده است که «نشانه های افول هژمونی آمریکا کدام اند و بدیلِ هژمونی آمریکا در پسا کرونا چیست؟» با این فرضیه اصلی که علائم افول هژمونی آمریکا در سه حوزه سیاسی، اقتصادی و نظامی آشکار شده است و با این اتفاق، جهان های منطقه ای از جمله ایران، بدیل مناسبی برای آن خواهند بود. هدف اصلی این مقاله، بررسی افول هژمونی آمریکا در پسا کرونا و بدیل آن بوده است. مؤلفه های تعریف شده هژمونی آمریکا در سه حوزه سیاسی، اقتصادی و نظامی، از شیوع بیماری کرونا (جدا از عوامل دیگر مانند رشد اقتصادی چین، تضعیف ارزش های نظم لیبرالی بین المللی) به شدت متأثر شده اند و دنیای پسا کرونا شاهد افول هژمونی آمریکا و ظهور جهان های منطقه ای خواهد بود. در این پژوهش در راستای هدف مقاله از یک نظریه واحد پیروی نشده و نظریات گوناگون و مباحث مربوط به موضوع، مطرح و تحلیل گشته است.
صلاحیت و انتخابات؛ دشواری های نهادینه شدن «کسب قدرت سیاسی» در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
97 - 124
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه نهادگرایانه، توسعه سیاسی اساساً به عنوان فرایند نهادینه ترشدن قدرت سیاسی در قالب نهاد دولت تعریف-می شود که نهادینه ترشدن «کسب قدرت سیاسی» یکی از شاخص های آن است. در این نوشتار تحول توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ازلحاظ فرایند نهادینه تر شدن کسب قدرت سیاسی بازشناسی می شود تا نشان داده شود که دشواری های این بعد از توسعه سیاسی در ایران چه بوده است. تحلیل مضامین داده های گردآوری شده به روش اسنادی، حکایت ازآن دارد که فرایند نهادینه ترشدن کسب قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران دو دشواری عمده داشته-است. یکی از آن دشواری ها با مناقشات پایدار برسر «هویت» مدعیان کسب قدرت پیوند دارد که مناقشه برسر هویت شخصیت های حقیقی و حقوقی (ازجمله تشکلات سیاسی و شبه سیاسی) را دربرمی گیرد. دشواری دوم هم با مناقشه برسر «فرایند کسب قدرت سیاسی» (ازجمله صلاحیت، نظارت و رای گیری) مرتبط است. هرچند موانع فراوانی برسر دست یابی به اسناد معتبر و گوناگون که دربرگیرنده داده های ارزشمند و مرتبط با دشواری های ذکر شده، وجود داشته-است اما یافته های این پژوهش می تواند هم انگیزه های نیرومندی برای گردآوری داده های بیشتر و انجام پژوهش های غنی تر فراهم سازد و هم منظرهای متفاوتی برای یافتن راهکارهای موثرتر درراستای تعدیل دشواری ها و موانع نهادینه-ترشدن فرایند کسب قدرت سیاسی عرضه کند.انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بی گمان با توسعه سیاسی نسبت دارد و این نسبت از دیدگاه های گوناگون کم وبیش بررسی شده است
نسبت امر سیاسی (اشمیت و موفه) با دولت در جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، علاوه بر نوع نگاه دیگر اندیشمندان نسبت به مفهوم امر سیاسی، دو دیدگاه و برداشت از این امر مورد بررسی قرار گرفت؛ امر سیاسی آنتاگونیسمی اشمیت و امر سیاسی آگونیسمی موفه. به نظر می رسد که هر دو نظریه پرداز بر وجود و ماهیت امر سیاسی متفق القولند، اما آنچه منجر به تمایز آنها شده نوع نگاهی است که به امر سیاسی دارند. بر این اساس، می توان این پرسش را مطرح کرد که اشمیت و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف کرده اند؟ در راستای سؤال مطرح شده، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نگاه موفه و اشمیت پرداخته است. به نظر می رسد اشمیت امر سیاسی را بر مبنای تمییز دوست و دشمن تعریف می کند. به اعتقاد وی آنچه حائز اهمیت است، تمایز میان دوست از دشمن است و به این خاطر اشمیت بر این باور است که امر سیاسی بدون وجود خصومت/ دشمنی معنایی ندارد. بنابراین در نگاه اشمیت، امر سیاسی آخرین حد آنتاگونیسم (خصومت) است. در مقابل موفه، امر سیاسی را بر مبنای آگونیسم بنیان گذاشته و در پی تبدیل معاند به مخالف است. از نظر موفه، مخالف رقیبی است که وجود آن مشروع می باشد، باید به رسمیت شناخته شود و اگر مبارزه ای باشد، باید آن مبارزه علیه ایده های رقیب باشد، نه تلاش برای حذف و نابود کردن آن. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان انقلاب، نمای جدیدی از دولت در دنیای سیاست ورزی است؛ گفتمانی که اصل را بر استقلال در عرصه تئوری و عملیاتی از تفکرات وارداتی دانسته و مبنا، دولت را نه در تخاصم یا رقابت، بلکه اصل را بر نگاه حفظ استقلال ساختار دولت (حاکمیت) و در درون، مبنا را بر اساس مردم سالاری دینی تعریف کرده اند. بنابراین می توان گفت دولت در نگاه اشمیتی، مشروعیت خود را با نزاع، تقابل و تخاصم به دست می آورد، حال آنکه در نگاه موفه ای بر مبنای پروسه دموکراسی به وجود می آید. اما دولت در گفتمان انقلاب اسلامی، مشروعیت خود را از مردم و دین به دست آورده است؛ گفتمانی که با محوریت مردم سالاری دینی در جامعه حاکم است.
ارزیابی بایسته ها و الزامات رفتاری جمهوری اسلامی ایران در سوریه پسابحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
47 - 64
حوزههای تخصصی:
روابط راهبردی جمهوری اسلامی ایران و سوریه علی رغم فرازوفرودهای کم سابقه ای که طی سالیان اخیر تجربه کرده است، نمونه ای تام و تمام از پایدارترین، راهبردی ترین و ناگسستنی ترین روابط دوجانبه در محیط امنیتی غرب آسیا تلقی می گردد که در فضای پسابحران به منظور تحکیم دستاوردهای به دست آمده نیازمند نقش آفرینی، مدیریت و مهندسی ویژه تر نسبت به قبل است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر ناظر بر آن است که با توجه به نقش آفرینی تهران در تحولات اخیر سوریه و حمایت حداکثری از دولت تحت رهبری بشار اسد، مهم ترین عوامل مؤثر بر کنشگریِ مؤثر ایران در سوریه پسا بحران شامل چه مواردی می باشد. متأثر از هدف مورد اشاره، نگارندگان پژوهش حاضر با تأسی از کتب، مقالات و منابع اینترنتی درجه اول و با روشی توصیفی تحلیلی استنتاجی کوشیده اند تا به چرایی این پرسش راهبردی پاسخ گویند که الزامات رفتاری جمهوری اسلامی ایران برای مدیریت سوریه پسابحران چگونه ارزیابی می گردد؟ نتیجه حاصل از آزمودن پرسش اصلیِ پژوهش حکایت از آن دارد که از نگاه تهران، سوریه به عنوان بزرگ ترین کشور کوچک جهان از مزایای ویژه ای در حوزه راهبردی غرب آسیا برخوردار است: این کشور راهبردی به مثابه دروازه ای به سوی جهان عرب است که نه تنها از آن می توان برای ایجاد توازن قدرت در برابر ایالات متحده و اسرائیل استفاده کرد، بلکه یک پُل ارتباطی مهم برای دسترسی به حزب الله لبنان است. در همین رابطه ضروری می نماید که در فضای پساتحولات، رویکرد راهبردی جمهوری اسلامی ایران بر اساس واقعیت های منطقه ای ترتیب بندی گردد.
روابط ایران و افغانستان (با تأکید بر مراودات تجاری)
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۹ آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۹۲)
81 - 96
حوزههای تخصصی:
در روابط بین الملل، کشورهای همسایه جزو عمق استراتژیک محسوب می گردند به طوری که هر تغییر و تحولی در کشور همسایه به علت یک سری اشتراکات و نزدیکی جغرافیایی، تأثیرات دومینویی بر همسایگان و حتی منطقه دارد. ایران پس از چین و روسیه بیشترین تعداد همسایه را در جهان به خود اختصاص داده است. وجود مرزهای طولانی هرچند می تواند به عنوان فرصت تلقی گردد، اما مشکلاتی نیز در پی دارد. در میان همسایگان ایران، کشور افغانستان در طول چند دهه گذشته دچار تحولات گسترده ای شده است که تأثیرات آن تحولات، کشور را بسیار متأثر ساخته است. به طوری که چالش هایی از قبیل: قاچاق، هیدروپلیتیک، حضور کمرنگ رایزن ها و بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی دو کشور، مهاجران غیرقانونی و افراط گرایی دینی به همراه بی ثباتی سیاسی در افغانستان، همواره به عنوان موانع جدی بر سر راه توسعه روابط بین ایران و افغانستان قلمداد شده است. به منظور رفع چالش های مذکور در آینده نزدیک، راهکارهایی مانند: اتخاذ رویکرد محتاطانه نسبت به طالبان در مراودات آتی، رفع تهدیدات امنیتی ریشه دار با به کارگیری رویکرد امنیت مشارکتی، صدور روادید فصلی برای بهره گیری هدفمند از مهاجران افغانی و اعمال مرزهای نرم، تأکید بر طراحی و اجرای پروژه های استراتژیک توسط ایران در افغانستان و بهره گیری از فعالان بخش خصوصی در پیشبرد مراودات بین دو کشور می تواند کمک شایانی به بهبود و ارتقای سطح همکاری دو کشور نماید.
تحلیلی بر نقش مدیریت محلی با تأکید بر شوراها در استحکام نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره هفدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
365 - 393
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران، برخاسته از متن مردم و مبتنی بر گفتمان دینی و الهی، تا کنون توانسته است با ایجاد و تقویت نهادها و ساختارهای متناسب با نظام سیاسی خویش الگویی منحصربه فرد به منظور اداره امور مردم در ابعاد مختلف ارائه کند. بر این اساس توجه به آرمان ها در قالب ساختارها و نهادها و رویکردها نقشی بی بدیل در استحکام ساخت درونی نظام دارد. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و پیمایشی، شوراها به مثابه یک نهاد برآمده از رأی مردم و الگوی پارلمان محلی به عنوان متغیر مستقل و «استحکام ساخت درونی» به عنوان متغیر وابسته تعریف و ضمن شناسایی ابعاد و پیشینه شوراها جایگاه شورا در اندیشه اسلامی تبیین شده است. بر اساس نتایج حاصله می توان گفت شوراها از طریق چهار بعد مهم و تأثیرگذار یعنی مشارکت، توزیع، نفوذ، هویت در قدرت و استحکام ساخت درونی با ایفای نقش بی بدیل در چهار محورِ تحکیم و تقویت انسجام ساخت درونی از طریق هویت بخشی به نقش افراد، تقویت نفوذ نظام اسلامی در سطوح مختلف مردم و جامعه، تحقق مشارکت حداکثری و نقش مردم در حاکمیت، و توزیع عادلانه منابع بر اساس داشته و خواسته های بومی و ملی تأثیرگذارند و شوراها از میان این محورها بر تحقق مشارکت حداکثری و نقش مردم در حاکمیت نسبت به سایر محورها اثرگذاری بیشتری داشته اند.
دلایل حمایت جمهوری اسلامی ایران از ملت های مظلوم جهان
منبع:
شاهد اندیشه دوره اول تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 106
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ بشر همیشه ستمکاران و ستم دیدگانی بوده و هستند و در تعالیم الهی پیامبران (علیهم السلام)، امر به کمک و حمایت از مظلوم و مقابله با ظالم و ستمگر و طاغوت به عنوان اصل اساسی حرکت دعوت پیامبران (علیهم السلام) شناخته شده است. ضرب المثل چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است یا به ما چه ربطی دارد و امثال آن از اعتبار لازم برخوردار نبوده؛ بلکه احادیث اسلامی، بنی آدم را همه اعضای یک پیکر می داند. پژوهش پیش رو با بازخوانی برخی از آیات و روایات، همچون آیه اذن به جهاد برای مظلومان و قاعده فقهی تعظیم شعائر و نفی سبیل و حدیث مشهور وجوب اهتمام به امور دیگران، درصدد اثبات این معنا است که حمایت و دفاع جمهوری اسلامی ایران از ملت های مظلوم دنیا و ازجمله کشورهای اسلامیِ مورد تجاوز و ستم مستکبران و تروریست ها قرار گرفته، از چه پشتوانه های فقهی و شرعی، برخوردار است. است
بررسی دلایل حمایت ایالات متحده از گروهک منافقین پس از 2003 مهار جمهوری اسلامی ایران بر مبنای راهبرد آشوب سازنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد دلایل افزایش حمایت آمریکا از سازمان تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) علیه جمهوری اسلامی ایران که هم اکنون وارد مرحله جدیدی شده را پس از تحولات سال 2003 میلادی و اشغال عراق توسط آمریکا بررسی نماید. این سازمان که یکی از جریان های انحرافی پدید آمده در سپهر سیاسی ایران در اواسط دهه چهل شمسی است ، با مبانی فکری و سیاسی التقاطی به واسطه اقدامات و خط مشی خود به گروهک منافقین شهرت یافت. پس از سال 2003 میلادی با توجه به سقوط صدام (مهمترین حامی سازمان) ، افزایش نفوذ ج.ا.ا در عراق و قرار داشتن همزمان نام سازمان در لیست گروه های تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا بسیاری از کارشناسان فروپاشی سازمان را نزدیک می دانستند. اما اعضای این گروهک تروریستی توانستند به عنوان کارگزار ایالات متحده در پرتو راهبرد «آشوب سازنده» جهت مهار ج.ا.ا با جلب حمایت های سیاسی، امنیتی ، مالی و نظامی آمریکا به بقاء بخشی از ساختار فروپاشیده خود کمک رساند. بر اساس فرضیه اصلی این پژوهش ، ایالات متحده در چارچوب نظریه آشوب سازنده و مدیریت گروه های تروریستی به منظور مهار ج.ا.ا و تغییر رژیم آن از این سازمان تروریستی استفاده می نماید.
تبیین راهبردی جایگاه ایران در ساختار ژئوپلیتیکی جدید خاورمیانه از ۲۰۱۱تا۲۰۲۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به جایگاه منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران به تبیین راهبردی جایگاه ایران درساختار ژئوپلتییکی جدید خاورمیانه پرداخته است و به منظور تحلیل یافته های تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی – توسعه ای بهره برده است. جامعه آماری تحقیق حاضر از کلیه کارشناسان حوزه های علوم نظامی و جغرافیای سیاسی تشکیل شده است که حجم نمونه آن تعداد 35 نفر تخمین زده شد. به منظور تحلیل یافته های تحقیق نیز از طریق مدل آزمون بینومال تست و میانگین در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد کاهش تنش ها و واگرایی های منطقه ای و افزایش نفوذ سیاسی، فرهنگی و مذهبی از جمله مهمترین راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در ساختار ژئوپلیتیکی نوین خاورمیانه خواهد بود و گسترش گروهک های تروریستی، تغییر رویکرد کشورهای منطقه در قبال تحریم های آمریکا، افزایش نفوذ آمریکا در مرزهای ایران و افزایش نزدیکی روابط اسرائیل و عربستان از جمله مهمترین چالش های فراروی جمهوری اسلامی ایران در در ساختار ژئوپلیتیکی جدید خاورمیانه است.
آموزش عالی و همبستگی ملی در ایران (1384-1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
ساختار آموزش عالی به طور عام و دانشگاه به طور خاص، می تواند در طول زمان نقشی محوری در آموزش علوم و فرهنگ و جامعه پذیری افراد جامعه ایفا کرده و در فرایند «ملت سازی» و هویت بخشی تأثیر زیادی برجای بگذارد.
نظام آموزش عالی از طریق توزیع فرصت های برابر، امکان راهیابی افراد مستعد و نخبگان متلق به همه گروه های اجتماعی را به مجامع علمی و سپس به چرخه قدرت فراهم ساخته و از این طریق نقش مهمی در تحکیم همبستگی ملی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه سیاسی و اجتماعی ایفا می کند. همبستگی ملی در این چارچوب به معنای «حضور فیزیکی هم زمان مجموعه ای از افراد»، «احساس عاطفی مشترک» و «اشتراک در توجه و آگاهی متقابل» می باشد که در قالب عناصری مانند پیوندهای احساسی مشترک، فعالیت، تعامل و عناصر هنجاری اشتراکی قابل درک است.
روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش توصیفی تحلیلی می باشد. انتخاب این روش به طور عمده متأثر از نیاز به آمار شد کمّی دانشگاه ها در دوره پس از انقلاب اسلامی ایران (به طور مشخص در مقطع زمانی 1368-1384) و هم چنین تحلیل و تبیین نسبت این رشد کمی با فرایند همبستگی ملی می باشد.
نتیجه آن که، نیروهای اجتماعی جدید برخاسته از فرایند آموزشی دانشگاه ها به دلیل برخورداری از سطح بالای سواد و آموزش، رشد طبقه متوسط جدید، تقویت فرهنگ جامعوی و ارتقاء سطح مشارکت اجتماعی و سیاسی نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی، دارای احساس هویت مشترک بوده و به واسطه امکان خودآگاهی هویتی، ظرفیت های جدیدی برای ارتقاء فرایند همبستگی ملی ایجاد می کنند.
سواد رسانه ای راهبرد استحکام هویت فردی و ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
99 - 120
سواد رسانه ای، به مفهوم توانایی و قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات و پیام های رسانه ای، بیش از چهار دهه است که در تجربه سیاستگذاری بسیاری از کشورها، به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای هدایتی و نظارتی مورد اتفاق است. با برخورداری از سواد رسانه ای (از انتخاب ساده رسانه ای تا نقد متن) و رسیدن به سطح عمیق آن (فهم و تفسیر زمینه های بازنمایی متن)، این امکان برای مخاطب فعال و نه منفعل ، فراهم می شود که در برابر القای سوگیرانه بازنمایی رسانه های رقیب، هویت ملی را همسان با تفسیرهای مذکور در نظر نگرفته و کنترل خود را در پنج حوزه بینش، دانش، گرایش، روش و کنش، به شکلی خودناآگاه به نظام بازنمایی رسانه ای غرب نسپارد.
حجم هجمه رسانه های برون مرزی در بازنمایی غیرواقعی هویت اسلامی ایرانی، نقص نظام های حقوقی فراملی، فروکاهش ساختارهای اخلاقی در برابر افزایش کمّی و کیفی تولیدات مضر رسانه ای، و... ترویج سواد رسانه ای را به مثابه راهبرد استحکام هویت ملی، انکارناپذیر می نماید.
بازنمایی ارزش های انقلابی در دومین سرود ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
3 - 20
نمادهای ملی عاملی برای وحدت و هویت بخشی بوده و نقش مهمی در القای ارزش ها و اهداف انقلاب دارند. به طور خاص سرود ملی به عنوان گلچینی از کلمات زیبا و پر محتوی، عاملی برای ایجاد حس غرور، میهن پرستی و وحدت در بین افراد یک جامعه است. با وقوع انقلاب ها نمادهای ملی از جمله سرود ملی هم دچار تغییر می شود و محتوای آن نیز متناسب با ارزش ها و اهداف انقلاب دچار تحول خواهد شد. سرود ملی ایران نیز تحت تأثیر انقلاب اسلامی و ارزش های آن دوبار تغییر یافته است. یافته های پژوهش حاضر که با روش مطالعات اسنادی انجام شده است نشان می دهد که مفاهیم و ارزش های برخاسته از ایدئولوژی اسلامی چون امام(ره)، شهیدان، جمهوری اسلامی ایران، استقلال، آزادی در سرود ملی دوم جمهوری اسلامی ایران جلوه هایی از ارزش ها و اهداف انقلاب اسلامی هستند. این سرود تداعی کننده ارزش های اسلامی و میهنی است که برای به ثمرنشینی انقلاب اسلامی در مبارزات مورد توجه بوده است. با شنیدن این سرود حس تعلق به دین، وطن و ارزش های انقلابی برانگیخته شده و موجب تقویت هویت اسلامی و وحدت ملی می شود.
صداوسیما و بازنمایی فرهنگ و هویت در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
21 - 40
رسانه های جمعی، انتقال و هدایت دامنه گسترده ای از نمادها، هنجارها، ارزش ها، عقاید، پیام ها و افکار را در درون جامعه برعهده دارند. این ابزارها توانسته اند متأثر از گسترش نقش و جایگاه رسانه های جمعی، نقش بسیار مهمی در فرآیند برساخته شدن هویت فرهنگ و قدرت ایفا کنند.
مقاله می کوشد با بهره گیری از روش گفتمان، نقش صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را در هویت بخشی به افراد جامعه بررسی کند. در همین راستا بعد از طرح مباحث نظری در باب رسانه، به سیاست های سلبی و ایجابی که صداوسیما از طریق آنها به دنبال تثبیت و تدوام گفتمان هویتی است پرداخته می شود تا مجاری و سازوکارهای بازنمایی قدرت در گفتمان برتر و پیامدهای هویتی آن در برنامه های کودک و نوجوان، سریال، فیلم و برنامه های خانوادگی، آگهی های بازرگانی شناسایی شوند.
صداوسیما با بهره گیری از سازوکارهای هویتی، فرهنگی و اعتقادی به تولید و انتشار گفتمان جمهوری اسلامی ایران در درون تمام ساختارهای اجتماعی می پردازد. در این تعبیر، با گذار از نظریه های کلاسیک که قدرت را به عنوان لایه زیرین جامعه و عرصه ای مستقل در نظر می گرفت، آن را در ارتباط با رفتارها و فرآیندهای قانونی، سیاسی، فرهنگی، روان شناختی و ایدئولوژیک می بیند که از طریق رسانه ها تولید و منتشر می شود.
سیاست گذاری تنوع قومی در جمهوری اسلامی ایران: چشم انداز، اهداف و سیاست های پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
3 - 21
تنوع قومی یک پدیده فراگیر و جهان شمول است و هر کشوری از یک سو براساس اهداف و رویکردهای نظام سیاسی و از سوی دیگر مدل تنوع قومی موجود در جامعه اقدام به طراحی سیاست برای مدیریت تنوع قومی کرده است. جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از کشورهای دارای تنوع قومی است و براساس نوع نگاه به مقوله تنوع قومی و با عنایت به ویژگی های این تنوع اقدام به سیاست گذاری کرده است. ضمن بررسی و نقد رویکردهای موجود به سیاست گذاری قومی، نویسندگان تلاش کرده اند با توجه به رویکرد فرصت محور جمهوری اسلامی ایران به تنوع قومی، اهداف و چشم اندازهای سیاست گذاری تنوع قومی را با استناد به سخنان رهبران انقلاب و اسناد بالادستی استخراج و براساس آن سیاست هایی برای مدیریت تنوع قومی در جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد نمایند. روش تحقیق در این مقاله ترکیبی از روش های اسنادی، بررسی منابع و پژوهش های موجود، تشکیل پنل نخبگانی، مصاحبه با نخبگان و استفاده از تجربیات نویسندگان است.
امنیت هویت محور بین المللی جمهوری اسلامی ایران از منظر امام خمینی: فراسوی دولت- ملت محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
79 - 98
امنیت هر جامعه ای از دو بعد ملی (درون مرزی) و بین المللی (برون مرزی) تشکیل می شود. هرچند امنیت ملی رکنِ اساسی حفظ و بقای دولت ملت محسوب است، اما امروزه به دلیل پیچیدگی روابط بین جوامع اهمیت و کارکرد امنیت بین المللی افزایش یافته، به گونه ای که امنیت ملی در هر جامعه ای پیوند تام با امنیت بین المللی آن جامعه دارد. هدف این نوشتار، بررسیِ اندیشه امام خمینی(ره) در باب امنیت بین المللی جمهوری اسلامی ایران است. بر این مبنا، سؤال اصلی نوشتار این است که فرادولت گرایی و فراوستفالیایی گری بر مبنای اندیشه امام(ره) چگونه می تواند برای تحقق امنیت بین المللی ایران به کار گرفته شود. استدلال پژوهش حاضر این است که با توجه به پسااستعماری بودن اندیشه ی امام(ره) در باب امنیت بین الملل (که ما آن را فراوستفالیایی گرایی می نامیم) در گفتمان ایشان نوعی نگاه دین محور و اخلاق گرایی هنجاری مستتر است که براساس آن امنیت بین الملل را تعریف می کند و ویژگی های آن را با تکیه بر عدالت، وحدت، انسجام و مقابله با نظم هژمونیک ظالمانه ی موجود بیان می کند.
در این نوشتار نخست، چهارچوب مفهومیِ گفتمان سیاست خارجی امام(ره) و سپس ابعاد گوناگون این گفتمان در اَیستار سیاست خارجی ایران بررسی می شود و در آخر چگونگی تأثیر نگاه امام بر خوانش امنیت بین المللی مورد نظر وی بیان می شود.
ارائه الگوی حکمرانی مجاهدانه مبتنی بر زیست بوم ارزشی و ملّی نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی حکمرانی بیان کننده بنیان، رویکرد، روش و ابزارهای اداره جامعه در جهت اهداف مشخص شده است. بر این مبنا هر حکومتی بر اساس نظام ارزشی پذیرفته شده باید الگوی حکمرانی مختص به خود را داشته باشد. پژوهش حاضر درصدد ارائه الگوی بومی حکمرانی متناسب با نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ الگویی که می توان آن را در اندیشه آیت الله خامنه ای، حکمرانی مجاهدانه [جهادی] نام گذاری کرد. پژوهشگران، به منظور رونمایی از الگوی حکمرانی مجاهدانه در ابتدا و در مراحل داده یابی و داده کاوی با مراجعه به منبع پژوهش (بیانات آیت الله خامنه ای) از طریق کاربست روش تحلیل مضمون، مضامین اصلی و فرعی را شناسایی و دسته بندی کرده و پس از آن، در مرحله اعتباریابی نتایج پژوهش از روش های متعدد و چندگانه ای همچون مقایسه مستمر و ممیزی بیرونی استفاده کرده اند. در روش ممیزی بیرونی در قالب روش دلفی فازی به خبرگان رجوع شده و نظرهای آن ها گرفته شده است. نتایج پژوهش در زمینه الگوی حکمرانی مجاهدانه و در قالب ۱۴۷ مضمون پایه، ۱۰ مضمون سازمان دهنده و 2 مضمون فراگیر دولت جهادی، خط مشی های جهادی، همچنین رابطه مبتنی بر اعتماد بین اجزای الگوی حکمرانی (اعم از بخش خصوصی، سازمان های مردم نهاد، نیروهای نظامی و ...) و در قالب همکاری های متقابل ارائه شده است.
تأثیر نظام های اداری بر فرایند توسعه سیاسی در ایران و برخی کشورهای آسیایی: پژوهشی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نظام های اداری بر فرآیند توسعه سیاسی در ایران و کشورهای آسیایی (ایران، ترکیه و کره جنوبی) است. وجه مشترک این کشورها مدرنیزاسیون (نوسازی) اقتدارگرایانه بود. در فرآیند توسعه سیاسی عوامل گوناگونی نقش آفرینی می کنند؛ ازجمله نظام های اداری که بر بستری از سیستم های سیاسی قرار دارند. بوروکراسی دولتی کارآمد، توان و ظرفیت دولت ها برای قدم گذاشتن در مسیر توسعه را تسهیل می کند. در این پژوهش، از روش شناسی توصیفی- پیمایشی و مطالعات تطبیقی استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود و حجم نمونه برای این کار 30 نفر تعیین شد. روایی آن را خبرگان تأیید و به منظور تأیید پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از مدل-سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که کشورها بر مبنای توانایی تبدیل قابلیت های نظام های اداری خود به ظرفیت های سیاسی می توانند توسعه پیدا کنند. کشورهایی به توسعه دست پیدا می کنند که بتوانند ثبات، مشارکت و پاسخ گویی نظام سیاسی خود را افزایش دهند و نظام اداری کارآمد، مقتدر و مشروعی را بنا کنند. نتایج پژوهش نشان داد کشور کره جنوبی موقعیّت بهتری نسبت به دیگر کشورهای آسیایی مورد پژوهش دارد.