مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
کودکان
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
216 - 230
حوزههای تخصصی:
فصل پاییز و پدیده ها و عناصر پاییزی، از موضوعات محوری در شعر کودک به شمار می آیند. در این نوشتار، رویکرد شاعران کودک و انگیزه های آنان در بهره مندی از جاذبه های دیداری و قابلیت های طبیعی و زیستی فصل پاییز بررسی و تبیین شده؛ هم چنین، چگونگی بهره مندی شاعران کودک از ظرفیت های نمادین و اساطیری پاییز در جهت دستیابی به اهداف شعر کودک، تشریح و تحلیل گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بعضی از اشعاری که با موضوعیت پاییز در حوزه شعر کودک آفریده شده اند، در ایجاد پیوند عاطفی و هنری، میان مظاهرِ فصلِ پاییز و مخاطبان کودک موثر بوده؛ هم چنین در آشناساختن خوانندگان با محیط پیرامون و دگرگونی هایی که به واسطه رسیدن فصل پاییز در طبیعت و نیز در حیطه زندگی انسانی رخ می دهد، نقش ایفا می کنند؛ دیگر این که اشعار پاییزی کودکان بر اساس نمونه های مورد رجوع در این پژوهش، قابل تفکیک به چند گونه کلی با عناوینِ «رویکرد تصویری»، «رویکرد کلاسیک»، «رویکرد تصویری- شناختی» و «رویکرد عام» توانند بود و هر یک از این گونه ها دارای ماهیت و مختصاتی مستقل بوده و برآیند نگرش، سبک و شیوه بیانی خاصی هستند که شاعران کودک از آن برخوردارند.
پیچیدگی روایت های داستانی کودکان تک زبانه و دوزبانه 4 -6 ساله (مطالعه موردی: تهران و جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
75 - 107
حوزههای تخصصی:
بررسی رشد روایی یکی از ابزارهای کارآمد و پرکاربرد در مطالعات رشد زبان، دوزبانگی و اختلال های زبانی است. به ویژه آزمون های مرتبط با دستور داستان که ساختار روایت را در دو سطح کلان (شناختی) و خرد (زبانی) تحلیل می کنند، در سال های اخیر بسیار موردتوجه زبان شناسان بوده اند. در این پژوهش، پیچیدگی ساختار روایت های داستانی فارسی 16 کودک 4 تا 6 ساله دوزبانه مازندرانی-فارسی ساکن جویبار با 16 کودک تک زبانه فارسی زبان همتای سنی و جنسی آن ها در تهران مقایسه و تحلیل می شوند. متغیرهای مستقل و کنترل در این پژوهش دوزبانگی، جنسیت و سن هستند. ابزار گردآوری داده، بازگویی داستان مصور بی کلام و چارچوب تحلیل، شاخص تی اِن اِل پی آر (TNL-Pr) (گیلام و گیلام، 2009) برای سنجش پیچیدگی ساختار روایت است. بر مبنای یافته ها در هر دو گروه با بالارفتن سن پیچیدگی ساختار روایت به ویژه در سطح ساختار خرد در کاربرد قید، حروف ربط و افعال ذهنی و در ساختار کلان در اشاره به پیامد، بیشتر می شود. میانگین نمره کودکان تک زبانه در همه گروه ها، به ویژه در سنین پایین تر بیشتر از دوزبانه و تفاوت دو گروه در اشاره به رخداد آغازین و پاسخ درونی معنادار است. تعداد واژه در روایت های تک زبانه ها بیشتر از دوزبانه و این تفاوت در گروه سنی 4 تا 5/4 ساله معنادار است. پیچیدگی ساختار روایت در دختران و پسران تفاوت هایی را نشان می دهد، اما تفاوت ها به لحاظ آماری معنادار نیستند. در گروه تک زبانه تعداد واژه و میانگین طول پاره گفتار در دختران بیشتر از پسران و در گروه دوزبانه در پسران بیشتر از دختران است. با وجود این، جنسیت تأثیر معناداری بر طول روایت ندارد.
اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
62 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درد مزمن در سنین پایین می تواند منجر به مشکلات جدی روانی، اجتماعی، و تحصیلی شود و تأثیرات منفی بر عملکرد شناختی داشته باشد. مداخلات روان شناختی به دلیل محدودیت های درمان های پزشکی، می توانند راهکارهای مؤثری برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد باشند. در این زمینه، پژوهش مروری حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن انجام شد. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، اسکوپوس در بین سال های 2001 (از ماه ژانویه) تا 2024 (تا ماه جولای) و اطلاعات مود نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 973 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 38 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش های انجام شده حاکی از اثربخشی مداخلات بیوفیدبک-آرامیدگی (7 مطالعه)، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (9 مطالعه)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 مطالعه)، درمان شناختی رفتاری (10 مطالعه)، و درمان متمرکز بر شفقت (3 مطالعه) بر سلامت روانی و جسمانی کودکان و نوجوانان مبتلا به درد مزمن داشت. نتیجه گیری: بر این اساس می توان اذعان داشت مداخلات روان شناختی برای کودکان و نوجوانان با درد مزمن به طور قابل توجهی مؤثر بوده اند. این درمان ها شدت درد، تنیدگی، اضطراب، افسردگی، و کم توانی های مرتبط با درد را کاهش داده اند. در مقابل، کیفیت زندگی، مهارت های کنار آمدن، کنش وری جسمانی، و رضایت از زندگی را در بیماران افزایش یافته است. به طور کلی این درمان ها نه تنها به کاهش علائم منفی ،که به بهبود جنبه های مختلف زندگی این بیماران کمک کرده اند.
شناسایی و اولویت بندی ویژگیهای فردی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی موثر بر وضعیت کودکان یتیم خانه های تحت پوشش بهزیستی تهران پس از 18 سالگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
334 - 344
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش، شناسایی و اولویت بندی ویژگیهای فردی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی موثر بر وضعیت کودکان یتیم خانه های تحت پوشش بهزیستی تهران پس از 18 سالگی است.روش شناسی: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر نوع داده، آمیخته (کیفی و کمی) است. جامعه آماری شامل نخبگان دارای مدرک تحصیلی دکتری و عضو هیات علمی دانشگاه با سابقه حداقل 5 سال در سازمان بهزیستی و دارای مدارک تحقیقاتی و شرکت در سمینارهای مرتبط می باشد. حجم نمونه 10نفر خبره بود که با روش هدفمند و با توجه به اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه سازمان یافته و پرسشنامه مقایسات زوجی است. برای تحلیل داده ها از روش کد گذاری نظری (باز، محوری و انتخابی) و تکنیک AHP فازی استفاده شد.یافته ها: پس از کد گذاری باز و محوری مشخص شد که برای ویژگیهای فردی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی موثر بر وضعیت کودکان یتیم خانه های تحت پوشش بهزیستی تهران پس از 18 سالگی چندین مولفه به دست آمد که این ابعاد عبارتند از: در بعد محیطی شامل اقدامات حمایتی و بسترهای محیطی می باشد. در بعد فردی شامل مولفه های 1-بهره هوشی2-استعدادهای فردی 3- شرایط جسمی 4- شرایط روحی. در بعد اجتماعی شامل:1- مسئولیت اجتماعی2- هنجارهای دینی 3-چرخه ی معیوب اجتماعی شدن. بعد فرهنگی شامل مؤلفه های1-هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی و 2- نبود فرهنگ می باشد.نتیجه گیری: براساس تکنیک AHP فازی تاثیر بعد فردی در درجه اول اهمیت، بعد فرهنگی درجه دوم، بعد محیطی درجه سوم و بعد اجتماعی چهارم می باشد.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
207 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: روش های مداخله بسیاری برای بهبود ویژگی های روانشناختی کودکان وجود دارد که در این مطالعه تلاش می شود تا دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله با هم مقایسه شوند. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود.روش شناسی: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان 5 تا 7 سال مراجعه کننده به مراکز و کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در سال 1400 بودند. از میان اعضای جامعه تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی شامل گروه های بازی درمانی، آموزش حل مساله و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه با روش بازی درمانی و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه با روش آموزش حل مساله آموزش دید و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکرد. داده ها با سیاهه مسئولیت پذیری کالیفرنیا (گاف، 1951)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس سازگاری (ماتسون و همکاران، 1983) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (001/0P<). همچنین، بین دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله بر بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود. بنابراین، درمانگران، روانشناسان و مشاوران می توانند در کنار سایر روش های درمانی از هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله برای مداخله های خود استفاده کنند.
واکاوی نقش نشانه ها در رفتار مسیریابی کودکان 14- 10 با تأکید بر هوش هیجانی (نمونه موردی محله سجاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
135 - 152
حوزههای تخصصی:
ترجیحات کودکان که شامل توجه، دریافت، پردازش و تصمیم گیری درباره پیام های دریافتی از محیط به حضور کودک در فضای شهری کمک می نماید. لذا توجه به ادراک و رفتار مسیریابی آنان جایگاه قابل توجهی در طراحی و برنامه ریزی شهری دارد. کودکان با توجه به اطلاعات دریافتی از محیط مسیریابی می نمایند و نشانه ها ازجمله ابزارهای راهنما در مسیریابی کودکان در فضای شهری است. هدف از ارائه این پژوهش، بررسی نقش نشانه ها در رفتار مسیریابی کودکان 14-10 با تأکید بر هوش هیجانی در محله سجاد است. روش مورداستفاده در پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ماهیت پیمایشی است، در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از سایت استفاده شده است. حجم جامعه آماری 1310 نفر است که با روش نمونه گیری تصادفی و استفاده از فرمول کوکران در محدوده 297 نفر محاسبه شده است. تحلیل داده ها و ارزیابی تأثیر نشانه در فرآیند مسیریابی با تأکید بر هوش هیجانی با استفاده از تحلیل های آماری شامل تحلیل واریانس یک سویه (آنوا)، آزمون تی وابسته و آزمون کولموگروف اسمیرنوف متغیرها تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که کودکان 12-10سال در فرآیند مسیریابی به اندازه و فرم ابنیه توجه می نمایند و کودکان14-12سال به ویژگی های تضاد، برجستگی و منحصر به فردی ابنیه نیز توجه می نمایند. همچنین کودکانی که هوش هیجانی بالاتری نسبت به سایر کودکان دیگر دارند، در فرآیند مسیریابی تمرکز قابل توجهی به نشانه ها دارند. کودکانی که سن کمتری دارند هوش هیجانی نسبتاً ضعیفی نسبت به کودکان بزرگ تر از خود دارند و کمتر در مسیریابی از ویژگی های ظاهری نشانه ها استفاده می کنند.
مؤلفه های سیاست جنایی مطلوب در رابطه با پیشگیری از بزه دیدگی جنسی کودکان در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۵
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هزاره سوم میلادی انسان را با فضایی هم ردیف با فضای حقیقی که بسیار گسترده تر و قابل دسترس تر از آن است مواجه کرده است؛ فضایی که علاوه بر مزایای بی شماری که برای بشر امروزی دارد، بستری است که ارتکاب بعضی جرائم را نیز راحت تر کرده است. درواقع زیست جدید انسان در این فضا در معرض تهدیدات جدی است. یکی از این تهدیدات در این فضا سوء استفاده جنسی از کودکان است.کودکان به دلیل نداشتن کنترل کافی بر اعمال خود و نداشتن توان دفاع در برابر تهدیدات، همانند فضای حقیقی یکی از آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند و این موقعیت آسیب پذیر کودکان نیازمند توجه مضاعف سیاست گذاران در فضای مجازی است. در این مقاله اطلاعات به صورت کتابخانه ای گردآوری و به روش تحلیلی توصیفی بررسی شده است. در جهت پیشگیری از بزه دیدگی جنسی کودکان در این فضا بهترین سیاست، سیاست های جهانی جامع و منسجم است که احتمال بزه دیده شده کودکان را در جرائم جنسی به کم ترین حد خود برساند. مهم ترین این سیاست ها، تدوین معاهدات بین المللی و الحاق تمامی کشورها به این معاهدات است و در داخل کشور نیز باید سیاست هایی چون تدوین مقررات خاص در حوزه کودکان در فضای مجازی و از طرفی کنترل ورود و میزان دسترسی و کیفیت کودکان در فضای مجازی مورد توجه قرار گیرند. با توجه به اینکه در ابتدای مسیر استفاده از فضای مجازی هستیم، هم پای گستردگی فضای مجازی، سیاست های پیشگیرانه جامع و قابل اعتنایی برای جلوگیری از بزه دیدگی جنسی کودکان چه در داخل و چه در حوزه بین الملل اتخاذ نشده است.
بسترهای فرهنگی و گرایش کودکان و نوجوانان به ارتکاب جرایم سایبری و راه های پیشگیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قضاوت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۷
86 - 94
حوزههای تخصصی:
ضرورت پرداختن به دغدغه های کودکان که بزه دیدگی رایانه ای نیز از جمله مهم ترین این موارد است، امری مبرهن و غیرقابل انکار به حساب می آید. ایمن سازی فضای سایبری برای کودکان به سازوکارهایی نیاز دارد تا ضمن افزایش انعطاف پذیری در فضای سایبری، موجب کاهش جرایم شود و شرایط را برای استفاده بهینه از فضای سایبری مهیا کند. با این اوصاف در این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤالات هستیم که فضای رایانه برای کودکان و نوجوانان چه آسیب ها و مخاطراتی دارد؟ و مؤثرترین راهکارهای پیشگیری کودکان و نوجوانان از ارتکاب جرایم در فضای رایانه ای چیست؟ نتایج تحقیق بیانگر این است که اولاً فضای سایبر در زندگی کودکان و نوجوانان ما بسیار اثرگذار شده به طوری که احساس می شود از این فضا به عنوان عضوی از خانواده ها یاد می شود. فضای سایبری می تواند تأثیرات بسیار مخرب بر کودکان و نوجوانان بگذارد و باعث ایجاد زمینه های بزهکاری در آنها شود. ثانیاً با توجه به همه گیر شدن استفاده از فضای رایانه، سیاست های حاکم در کشور ما در کنار فرصت های این فضا، باید معطوف به آسیب ها و تهدیدات آن نیز باشد و در این راستا، اساسی ترین نقش را در پیشگیری رشدمدار در فضای سایبری خانواده بر عهده دارد. هدف این تحقیق ارائه راهبردهایی برای پیشگیری وضعی از آسیب های فضای مجازی است. در این تحقیق با مطالعات گسترده کتابخانه ای، تدابیری در قالب راهبردهای پیشگیری وضعی برای جلوگیری از آسیب های فضای مجازی ارائه می شود. تحقیق حاضر از نظر هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش، توصیفی تحلیلی است. در این تحقیق از شیوه کتابخانه ای و فیش برداری استفاده شده است.
بررسی فقهی حقوقی آموزش جنسی کودکان با تاکید بر سند 2030 یونسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
839 - 854
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تربیت جنسی یکی از ابعاد تربیت است که در کنار سایر ابعاد آن همچون تربیت اجتماعی، عقلانی، اخلاقی و قابل طرح است. هدف مقاله حاضر بررسی فقهی حقوقی آموزش جنسی کودکان با تأکید بر سند 2030 است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر نظری و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: آنچه در فقه و حقوق اسلامی مد نظر است تربیت جنسی است. تربیت جنسی فراتر از آموش جنسی است. بر اساس آموزه های اسلامی، ارضای نیازهای جنسی باید در قالب ضوابط شرعی مبانی و اصول مبتنی بر ارزش های دینی باشد. در سند 2030 یونسکو اما تاکید بر آموزش جنسی است. در آموزش جنسی یونسکو تلاش می شود کودکان با بدن و اندام های حنسی خود و روابط جنسی با دیگران کاملاً آشنا شوند و ضمن پرهیز از برقراری روابط جنسی پرخطر مانند ایدز، اطلاعات لازم را برای ممانعت از اینکه مورد سوء استفاده جنسی قرار گیرد کسب نمایند.
نتیجه: نتیجه اینکه میان سند 2030 یونسکو و آموزه های فقهی حقوقی در اسلام از جهت اهداف، مبانی و مؤلفه های آموزش جنسی تفاوت زیادی وجود دارد. شاید بتوان گفت ضرورت آموزش جنسی در اسلام و سند 2030 تنها وجه مشترک این دو است.
مطالعه ای بر کاربردهای هوش مصنوعی در برنامه سلامت خانواده (مدیریت چاقی کودکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
20 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی دوران کودکی به عنوان یک چالش مهم بهداشت عمومی و سلامت خانوده با پیامدهای بلندمدت که اغلب تا بزرگسالی گسترش می یابد و استعداد ابتلا به بیماری های مزمن را افزایش می دهد، ظاهر شده است. هدف از این بررسی، تبیین کاربردهای هوش مصنوعی (AI) در پیشگیری و درمان چاقی کودکان، با تأکید بر پتانسیل آن برای تکمیل و تقویت روش های مدیریت سنتی است.روش پژوهش: ما یک بررسی جامع از ادبیات موجود را برای درک ادغام یادگیری ماشین و سایر تکنیک های هوش مصنوعی در استراتژی های مدیریت چاقی کودکان انجام دادیم.یافته ها: یافته های مطالعات متعدد نشان می دهد که نقش هوش مصنوعی در مقابله با چاقی کودکان به وضوح قابل مشاهده است. به ویژه، تکنیک های یادگیری ماشین کارآمدی قابل توجهی در تقویت رویکردهای درمانی و پیشگیرانه فعلی نشان داده اند.نتیجه گیری: تلاقی هوش مصنوعی با شیوه های مرسوم مدیریت چاقی، یک رویکرد جدید و امیدوارکننده، برای تقویت مداخلات هدف قرار دادن چاقی کودکان ارائه می دهد. این بررسی ظرفیت تحول آفرین هوش مصنوعی را برجسته می کند و از این طریق از ادامه تحقیقات و نوآوری در این حوزه به سرعت در حال تکامل حمایت می کند.
پیوند روش شناسی اخلاق و اخلاق روش شناسی در ارزشیابی مرتبط با کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
191 - 203
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به طور خاص، هدف، بررسی تأثیر دو مقوله اخلاق و روش شناسی در حوزه ارزشیابی مرتبط با کودکان بود. برای این منظور، ابتدا جایگاه رویکرد اخلاقی و روش شناسی در انجام فرآیند ارزشیابی موردبررسی قرار گرفت. سپس تأثیر متقابل اخلاق و روش شناسی ارزشیابی واکاوی شد. در آخر، برخی مطالعات به منظور استناد بر این پیوند میان روش-شناسی و اخلاق در ارزشیابی مرتبط با کودکان، موردبررسی قرار گرفت. این مطالعه به روش جستار نظرورزانه انجام شد. یافته ها نشان می دهد انتخاب معیارهای اخلاقی، تصمیم گیری اخلاقی در فرآیند ارزیابی، و ایجاد رهنمودها و همچنین اقدامات مرتبط با اصول اخلاقی ریشه در فلسفه اخلاق دارد. به علاوه، انتخاب روش شناسی مناسب نیازمند چارچوب نظری محکم و مشخصی است که می تواند رویکردی روش شناختی را در برگیرد که بدون شک در عمل با پیامدهای اخلاقی همراه است. نتایج حاکی از این است که نمی توان ملاحظات مربوط به رویکرد اخلاقی را نادیده گرفت و روشمند بودنِ مطالعه به تنهایی ماهیت اخلاقی آن را تضمین نمی کند. علاوه بر این، نمی توان رویکرد اخلاقی را از روش شناسی و روش، و از اقدامات و ابزارهای ارزیابی جدا کرد.
تأثیر تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان مبتلا به اتیسم شهر کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افغانستان شاید تنها کشوری است که هیچ سیستم شناسایی، درمانی و مراقبتی از کودکان طیف اتیسم ندارد. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان طیف اتیسم در شهر کابل است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کمی و نیمه تجربی بوده، که با روش میدانی اجراء شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان طیف اتیسم شهر کابل بوده که با روش نمونه گیری هدف مند و در دسترس 14 کودک 6 تا 12 ساله بر اساس مصاحبه تشخیصی اتیسم-تجدید نظر شده ADI-R به دو گروه پیش آزمون و پس آزمون تقسیم شده بودند و به مدت 6 هفته و جلسه 30 دقیقه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. از ابزارهای آزمون لک لک اصلاح شده، آزمون راه رفتن پاشنه به پنجه و آزﻣﻮن ﺣﺮﮐﺘﯽ دﺳﺖ و اﻧﮕﺸﺘﺎن Peabody برای سنجش توانایی حرکتی استفاده شد و در نهایت دادها با نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته های نشان داد که، تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان طیف اتیسم در تعادل ایستا، تعادل پویا و در حرکت انگشتان تاثیرات مثبت و معنادار داشته است (0/05>P). نتیجه گیری: کودکان طیف اتیسم در افغانستان از محروم ترین کودکان طیف اتیسم در دنیا هستند که هیچ برنامه و نهادی برای شناسایی، درمان، مراقبت و حمایت از آنها وجود ندارد. بنابراین، دست کم می توان با مداخلات و تمرینات جانبی به توانایی، سازگاری و هماهنگی اعضای بدن آنها کمک کرد.
بررسی روان زبان شناختی درک استعاره های دارای بار هیجانی و بدون بار هیجانی در دو نوع متداول و نوپدید در نمونه ای از کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی میزان درک استعاره های متداول (آشنا) و استعاره های نوپدید (ناآشنا) با دو محتوای هیجانی و غیرهیجانی در میان نمونه ای از کودکان فارسی زبان عادی و سالم 4 تا 12 سال می پردازد. روش کار: پژوهش حاضر، در زمینه میزان توانایی درک استعاره های مفهومی در سنین مختلف کودکی (به ویژه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی) طراحی شد. شرکت کنندگان، 113 کودک فارسی زبان سالم از سنین 4 تا 12 سال بدون هیچ گونه اختلال زبانی، شنوایی و ذهنی، شرکت کرده و همه آنها راست دست بودند. شرکت کنندگان، از طریق پاسخ به پرسشنامه های شامل سوال های چندگزینه ای (32 سوال) و سوال های تشریحی (8 سوال) در چهار گروه استعاره های متداول هیجانی، استعاره های متداول غیرهیجانی، استعاره های نوپدید هیجانی و استعاره های نوپدید غیرهیجانی در یک جلسه مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان فارسی زبان از سنین 4 سالگی (و یا حتی قبل از آن)، درک مفاهیم انتزاعی و استعاره های مفهومی را آغاز می کنند. همچنین، کودکان با سنین بالاتر، بیان های استعاره ای پیچیده تر را بهتر و بیشتر از کودکان با سنین پایین تر درک کردند. نتایج تجربی نشان دادند که بر اساس آزمون های طراحی شده این پژوهش، تفاوت قابل توجهی در درک انواع استعاره های متداول هیجانی، متداول غیرهیجانی، نوپدید هیجانی و نوپدید غیرهیجانی در میان کودکان 4 تا 12 سال فارسی زبان وجود ندارد. نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش، توانایی درک استعاره در کودکان، روند رشدی دارد و با افزایش سن کودک، میزان توانایی درک استعاره هم در آنها افزایش یافته و همچنین در درک کودکان فارسی زبان در استعاره های دارای بار هیجانی و بدون بار هیجانی در دو نوع متداول و نوپدید تفاوت قابل توجهی وجود ندارد.
اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان 4 تا 7 سال دارای نشانگان اختلالات اضطرابی شهر فریدون کنار در سال 1401 بود که از بین آنها 75 کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان این کودکان، 30 کودک که دارای بالاترین نمره در مقیاس اضطراب بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001PAS, )، پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و همکاران (1967BPS, ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003CERQ, ) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 45 دقیقه ای و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر بازی درمانی کودک محور لندرث (1993) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. در نتیجه بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان روش کارآمدی در بهبود مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی روابط ساختاری ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد جسمانی در کودکان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتباط بین ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد کودکان در حیطه های مختلف مانند عملکرد تحصیلی بررسی شده است. با اینحال ارتباط ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد جسمانی کودکان به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بین ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد جسمانی در کودکان بود. روش: روش انجام تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی کودکان پسر شهر تهران در سال 1400 بودند که در یکی از مدارس فوتبال شرکت می کردند. نمونه آماری تحقیق شامل 129 کودک بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از آزمون پردازش سریع اطلاعات بصری (2010) جهت ارزیابی توجه پایدار، آزمون ظرفیت حافظه کاری (1980) جهت ارزیابی حافظه کاری، پرسشنامه مهارت های آگاهی فراشناختی شراو و دنیسون (1994) برای ارزیابی ابعاد فراشناختی شامل دانش شناختی و تنظیم شناختی و فرم کوتاه آزمون برونینکس-اوزرتسکی (BOT-2) جهت ارزیابی عملکرد جسمانی استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه-20 تحلیل شد. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد که ابعاد شناختی (شامل توجه و حافظه کاری) بر عملکرد جسمانی (مهارت های حرکتی درشت و ظریف) تاثیر معنی داری دارند (P<0.05). همچنین، بین ابعاد فراشناختی (شامل دانش شناختی و تنظیم شناختی) با عملکرد جسمانی (مهارت های حرکتی درشت و ظریف) ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05). نتیجه گیری: نتایج نشان داد ابعاد شناختی و فراشناختی بر عملکرد جسمانی کودکان تاثیر معنی داری دارند، لذا ارائه مداخلات و استراتژی هایی برای توسعه کارکردهای شناختی و آگاهی های فراشناختی در کودکان می تواند از اهمیت ویژه ای برای بهبود عملکرد جسمانی آنها برخوردار باشد.
اثربخشی آموزش شطرنج بر پرورش هوش تجسم فضایی و خلاقیت کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
97-113
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اتربخشی آموزش شطرنج در پرورش هوش تجسم فضایی و خلاقیت کودکان پیش دبستانی شهرستان هلیلان انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و نحوه گردآوری داده ها، روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مقطع پیش دبستانی شهرستان هلیلان به تعداد 842 نفر بودند که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40نفر انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه 20نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند، گروه آزمایش بسته آموزشی شطرنج برای کودکان را به مدت 12جلسه را به صورت متوالی و هفته ای سه جلسه به مدت 45دقیقه دریافت کرد.ند. اما گروه کنترل هیچ نوع آموزش خاصی دریافت نکردند. ابزار گرد آوری داده ها، در این پژوهش دو پرسشنامه استاندارد آزمون تصویری سنجش خلاقیت تصویری تورنس (فرم ب ) و تست ریون کودکان (1938) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون شاپیرو، آزمون لون، آزمون تحلیل کواریانس) در نرم ابزار spss انجام شد. که نتایج یافته ها نشان داد که آموزش شطرنج بر پرورش هوش تجسم فضایی (23/307F= و P<./001) و خلاقیت (45/712F= و P<./001) کودکان پیش دبستانی تأثیر دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان برای پروروش هوش هیحانی و خلاقیت در مراکز پیش دبستانی از بازی شطرنج بهره گرفت.
بررسی تأثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود اختلالات درون سازی شده و برون سازی شده کودکان سنین 8 تا 12 سال شهر گرگان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود اختلالات درون سازی شده و برون سازی شده کودکان سنین 8 تا 12 سال شهر گرگان انجام شد. روش پژوهش اثربخشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان سنین 8 تا 12 سال ساکن شهر گرگان بودند. حجم نمونه در نرم افزار Stata برابر با 44 نمونه (22 نفر در هر گروه) تعیین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اختلال های رفتاری آخنباخ بود. گروه آزمایش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند، اما گروه کنترل تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس یک متغیره توسط نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود اختلالات درون سازی شده و برون سازی شده کودکان سنین 8 تا 12 سال اثربخش است (05/0>p). نتایج حاکی از آن است که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به کاهش اختلالات درون سازی شده و برون سازی شده کودکان سنین 8 تا 12 سال می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر اضطراب و تاب آوری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۶۰-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: افزایش تاب آوری در کودکان کمک می کند تا اضطراب کمتری را در دوران کودکی و متعاقب آن در دوران بزرگسالی تجربه کنند. اضطراب باعث کاهش توانایی های شناختی، افت سلامت و حتی تغییر سبک زندگی کودکان شود. برنامه های درمانی متعددی برای بهسازی، پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده اند که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. پژوهش هایی که اثربخشی برنامه فرندز را بر بهبود تاب آوری بسنجند اندک هستند و پژوهشی که تأثیر آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور را بر اضطراب و تاب آوری بسنجد نیز یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، بر اضطراب و تاب آوری کودکان انجام شد. روش: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های اضطراب کودکان (اسپنس، 1997) و توانمندی اجتماعی-هیجانی و تاب آوری (مرل، 2010) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند ولی گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی، بوسیله نرم افزار SPSS21 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل و تحلیل داده ها نشان داد که روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیرات معناداری بر کاهش اضطراب و افزایش تاب آوری دانش آموزان داشتند و برنامه فرندز در کاهش اضطراب، به طور معناداری مؤثرتر بود (05/0 >P) و نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان ادامه داشته اند (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز در مقطع دبستان، می توان در کودکان، به صورتی پایدار، اضطراب را کاهش و تاب آوری را افزایش داد.
تبیین تعاملات دین و رسانه با نگاهی به تربیت کودک
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر، بررسی تعاملات و سرفصلهای مشترکی است که بین رسانه و دین در مورد تعلیم و تربیت کودکان وجود دارد.روش : روش تحقیق به صورت تحلیلی_توصیفی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است.یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از این است که رسانهها (خصوصا رسانههای تصویری مثل تلویزیون) در امر تربیت کودکان (خواه دینی و خواه غیردینی) نقش برجسته و قابل توجهی ایفا مینمایند. همچنین مشخص شد که همکاری بین رسانه و دین از طرفی موجبات گسترش و نهادینه سازی مفاهیم و آموزههای دینی را فراهم آورده و آنها را در اختیار مخاطبان بیشتری قرار می دهد. از طرف دیگر، رسانه نیز با انتشار آموزه ها و مفاهیم دینی، مشروعیت یافته و مورد پذیرش عامه مردم قرار میگیرد.نتیجه گیری: با توجه به اهداف و مولفههای بررسی شده در این تحقیق، از نتایج همکاری و تعاملات دین و رسانه می-توان به این موارد اشاره نمود: بسط نفوذ دین، گفتمان دینی، تبلیغ دین، ایجاد تجربه دینی، خلق نمادهای مقدس، ایجاد تحول روحی، اطلاع رسانی از ادیان دیگر، الگو آفرینی دینی، مدرسه مجازی و ...
تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۱۶
83 - 93
حوزههای تخصصی:
خداوند نخستین دوره رشد انسان را با بازی توأم نموده تا در ضمن بازی بتواند کار بزرگترها را تقلید کند، یکی از راه های تعامل کودکان بازی است. بخصوص بازی های رقابتی و مسابقه ای برای آنان جذابیت زیادی دارند و اگر به درستی انجام شوند، می توانند بر رشد جسمانی و بهبود مهارت های پایه و روابط اجتماعی آنان مؤثر باشد، در حالی که مقایسه استعدادهای کودکان با یکدیگر ممکن است نتیجه عکس را داشته باشد. مقاله در صدد است به بررسی تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان پرداخته و محاسن و معایب آن بر روند رشد و تربیت کودکان را بیان نماید. مسابقه و رقابت در شرایط درست به کودکان کمک می کند تا توانایی های خود را بهتر بشناسند، توانایی هایی که در طول زندگی مطمئناً به دردشان می خورد. رقابت کودکان با یکدیگر تأثیر عمیقی بر رشد شخصیت آنها می گذارد. با این حال، خداوند هر انسانی را منحصر به فرد و برای هدفی خاص آفریده است. در واقع هر انسانی توانایی ها و استعدادهای مختص به خود را دارد و مقایسه افراد با یگدیگر غیر اصولی می باشد. مقایسه فرزندان با دیگران نیز رفتاری اشتباه در قبال کودکان و تربیت آنان است که نه تنها موجب رشد و شکوفایی کودک نشده، بلکه با اثرات نامطلوبی که به جا می گذارد مانع خودشکوفایی کودکان می شود. یکی از رایج ترین و اشتباه ترین باورها و رفتارهایی که در جامعه به عنوان یک روش تربیتی مورد استفاده قرار می گیرد، مقایسه کردن فرزندان با دیگران است.