مطالب مرتبط با کلیدواژه

مارکوزه


۱.

درآمدی بر انتقادپذیری تکنولوژی از منظر مارکوزه و فینبرگ(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مکتب انتقادی مارکوزه فینبرگ ارزش باری تکنولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۸ تعداد دانلود : ۴۱۸
اغلب تلاش های مکتب انتقادی فرانکفورت در انتقاد از جامعه جدید و اجزای سازنده اش بوده است. می توان امتداد این نگاه را در واکنش انتقادی این مکتب، به تلقی بی طرفانه از تکنولوژی نیز ردیابی کرد. این مکتب، بر نیازمندی هر نوعی از دانستن به نقادی و اصلاح تأکید می ورزد و با همین مبنا، رویارویی انسان با تکنولوژی را نیازمند بینشی انتقادی می انگارد و از این منظر، به نقد تکنولوژی ورود می کند. این پژوهش، با روش تحلیلی اسنادی به انتقادپذیری تکنولوژی از دیدگاه مارکوزه از دانشمندان مطرح این مکتب و شاگردش فینبرگ پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از وجود اشتراک ها و تفاوت هایی میان دیدگاه این دو اندیشمند است؛ هر دو اندیشمند رویکرد ابزارانگاری تکنولوژی یعنی جدایی ارزش از دانش و تکنیک و رویکرد جبرانگاری تکنولوژی یعنی نقدناپذیری و عدم امکان تغییر تکنولوژی ها را نادرست و تکنولوژی را ارزش بار و تغییر پذیر می دانند. اما در راهبرد تغییر یعنی گسترش هنر به سیاست و دموکراتیزه کردن تکنولوژی، سطح تغییر، مجریان تغییر یعنی طبقات محروم و رنج کشیده و یا عموم مردم و میزان امید به تغییر با یکدیگر متفاوتند.
۲.

نقد مفهوم عقل در فلسفه هگل بر اساس مفاهیم میل و منفیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میل منفیت هگل مارکوزه زیبایی شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۷ تعداد دانلود : ۶۰۸
بازتفسیر فلسفه هگل بر اساس میل و منفیت کار جدیدی است که سعی می کند فلسفه ایده آلیستی را با رویکردی روانکاوانه و بر اساس سوژه فردی بازخوانی کند. از لابه لای اندیشه هگل، ایده جذاب میل و ضرورتِ منفیت به عنوان ارکان اصلی خودآگاهی شکل می گیرد ولی به خاطر اصالتی که وی برای مقولات کل و جمع قائل است آن را نسبت به فرد جزئی چندان وفادارانه روایت نمی کند و این فضای خالی را برای تفسیرهای دیگر نزد مفسران باقی می گذارد. همین مقوله است که به نقطه عطفی برای رویکرد انتقادی مکتب فرانکفورت تبدیل می شود تا ارتباط ناموفق سوژه هگلی با جهان را دوباره برقرار کند و سعی کند به کاستی های آن بپردازد. در این مقوله مشخص می شود که ارتباط فاعل با جهان اطرافش بر اساس میل و عواطف شکل می گیرد و ادامه مسیر خودآگاهی تا رسیدن به یک سوژه موثر و انقلابی نیازمند نگاهی مبتنی بر این دو مفهوم است. چالش پیش رو موضوع این مقاله را شکل و نشان می دهد که چطور حفره موجود در اندیشه هگل راه را برای حضور ضروری هنر باز می کند تا جایی که به جای پایان هنر بار دیگر آغاز آن اعلان شود. با این نگاه است که ما نیاز به بازخوانی ناخودآگاه، تخیل و رویاهای خود داریم تا بتوانیم  مجدداً از روی سر به روی پاها بازگرداننده شویم.
۳.

خردِ اروسی و ناخودآگاه فردی، راهی برای خروج از بن بستِ عقلِ تک ساحتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فروید مارکوزه منفیت میل کمال الملک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۳۹۹
هربرت مارکوزه فیلسوف فرانکفورتی و عضو موسسه مطالعات تحقیقات اجتماعی، تلاش کرده است تا مفهوم عقل از منظر هگل را با تعریف جدیدی ارائه دهد. او در نگاه متفاوت خود با اضافه کردن روانکاوی درصدد است تا نشان دهد که مقوله شناخت و خودآگاهی بدون پرداختن به بخش های پنهان ذهن میسر نمی شود. او با مدد از روانکاوی فرویدی به این مسئله می پردازد که بخش مهم شناخت میل است که توسط سیستم استبداد و دیکتاتوری در تاریخ سرکوب شده است به همین دلیل اجازه تغییر به سوژه و جامعه عموماً داده نمی شود. برای مارکوزه ساحت زیبایی شناسی و هنر (تا حدی به عنوان عنصری زنانه) بخش هایی هستند که به ناخودآگاه روان مربوط شده و از طریق آنها می توان به شناخت بخش های مغفول و موقعیت میلِ فردی پرداخت و به آزادی نزدیک شد. بررسی مورد مطالعاتی ای چون کمال الملک از فرهنگ ایرانی با توجه به تمام زوایایی که مارکوزه آن را شرح می دهد مثال بسیار خوبی است. هنرمندی که با دیدنِ تغییر در جهانِ مدرن غرب، تغییر نمی کند و برعکس در برابر آن مقاومت نیز می کند و اتفاقاً به خودآگاهی مورد نظر مارکوزه نائل نمی شود. همین مسئله موضع مارکوزه را با پیچیدگی جدیدی روبه رو می کند که فراروی از نظر مارکوزه-فورید را ضروری می داند. این نوشتار تلاش می کند تا ناکافی بودن هر کدام از دیدگاههای فلسفی و روانکاوی را با توجه به مثال گفته شده بکاود و بگوید میلِ سوژه درگیر ناخودآگاه، خیلی پیشتر از دوره بلوغ اش در عنفوان کودکی مصادره شده و وی از هرگونه حرکتی عقیم و ناتوان است. در این روایت جدید مشخص می شود که مفهوم عقل به بازیابی ای فراتر از صرف تحقق زیبایی شناسیِ مدنظر مارکوزه و به نوعی مواجهه با تروما نیاز دارد و بن بست های آن از آنچه که هگل، مارکوزه و فروید می پندارند جدی تر و عمیق تر بوده و راه حلی انضمامی و البته غیرشعاری طلب می کند.
۴.

نقد «زیبایی شناسی منفی» در رمان آذر، شهدخت، پرویز و دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی منفی صنعت فرهنگ آدورنو مارکوزه آذر شهدخت پرویز و دیگران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۱۶۲
مبحث «زیبایی شناسی انتقادی» مکتب فرانکفورت، نگره های انتقادی هنر را بررسی می کند تا آشکار سازد که بروز مفهوم آزادی در جامعه سرمایه داری با موانع متعددی روبه روست؛ موانعی که در اشکال مختلف اقتصاد، سیاست، ایدئولوژی، هنر، فرهنگ و رسانه های جمعی وجود دارد و طی فرایندی سازمان یافته، موجب ظهور جامعه ای مصرف زده می شود. در این میان، «زیبایی شناسی منفی» به تحلیل مظاهر مصرفی غرب می پردازد تا ابعاد خردستیز یک جامعه «تک ساحتی» را به پرسش بکشد. سرانجام، پدیده ای به نام «صنعت فرهنگ» از دل این اندیشه ها سر برمی آورد و برای فریفتن افراد از انواع رسانه ها و ابزارهای تبلیغاتی و مصرفی استفاده می کند. بدین ترتیب، هوش و حواس مصرف کننده در تصرف این ابزارها قرار گرفته و هرگونه اراده و آگاهی از وی سلب می شود. رمان آذر، شهدخت، پرویز و دیگران از مرجان شیرمحمدی، تصویری از همین جهان مصرفی است که انسان ها را به رقابت در مصرف وامی دارد. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، تبیین می کند که شیءوارگی و مصرف زدگی، شخصیت های این اثر را به سوژه هایی در جهانی مملو از ابژه های مصرفی تبدیل کرده و نفوذ «صنعت فرهنگ» در جهان سلطه، موجب شده است شکافی عمیق بین فرهنگ خودی و غیرخودی ایجاد شود. ازاین رو، با بهره گیری از مفاهیمی همچون مصرف زدگی، انباشتگی و وفور، می توان به نقد ابعاد «زیبایی شناسی منفی» در هویت کاذب شخصیت های داستان پرداخت.