مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
اشاره به این که ساموئل بکث از نمایشنامه نویسان پیش کسوت در نهضت مدرنیسم است، بدیهی به نظر می رسد، معهذا، این مقاله درصدد است که ابتدا به سهم بکت در این نهضت و در زمینه نمایشنامه نویسی بپردازد: چگونگی نفوذ به خودآگاهی و اذهان شخصیت ها و غور در شخصیت های انسانی. به این منظور وی «هنری بی بیان» بنیان نهاده است که از طریق مکث ها و سکوت ها دنیایی معنا خلق می کند. دیگر این که در این مقاله سعی شده است به اختصار به وجه بسیار معنایی نمایشنامه Endgame بپردازیم. این امر مستلزم پرداختن به نمایشنامه به روشی مدرنیستی - یعنی بررسی مضامین، نقش مایه ها و تضادهای دوگانه - و بیرون کشیدن معنا از سکوت ها و سکون ها به روشی پسا - مدرنیستی - یعنی نقض تضادهای دوگانه به ظاهر تثبیت شده قبلی است. این تجربه برای خواننده هم لذت بخش و هم چالش برانگیز است، زیرا به او این فرصت را می دهد که تفاسیر متنوعی از متن نمایشنامه استخراج کند. بنابراین در این مقاله نگارنده با بهره گیری از نقطه نظرهای ناقدان، در پی آن است که به برخی از تعابیر ذکر شده دست یابد. بدون آن که مدعی باشد که حق مطلب را در مورد این اثر چند لایه تمام کرده است زیر اثر چنان پیچیده است که هم چنان معانی و تفسیرهای متنوعی از دل آن بیرون می جوشد.
نوآوری در شعر قیصر امین پور
حوزه های تخصصی:
گزارش و شرح ابیات و عبارات متون ادبی که امروزه اغلب از آن با عنوان «تعلیقات» یاد می شود، عمر دراز و قدمتی بیش از پانصد سال دارد. در دوره معاصر نیز پژوهشگران و محققان با نوشتن شرح و تعلیقات بر آثار کهن زبان فارسی به صورت کتاب یا مقاله، گزارشهای گوناگونی از آن متون به دست داده اند. توضیح این مطلب لازم است که کالبد و روساخت متون مهم ادبی، مقدمه و وسیله نخستین و بنیادین رسیدن به درونمایه و ژرف ساخت آن متون است. به همین خاطر، این جنبه از پژوهش ها؛ یعنی گزارش درست و دقیق ابیات و عبارات متون ادبی نباید مورد بی توجهی و غفلت قرار گیرد. اهمیت و سودمندی چنین گزارش هایی زمانی آشکارتر و مشخص تر می گردد که با افسوس و اندوه بسیار بدانیم هنوز شماری از دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکترای زبان و ادبیات فارسی از خواندن و گزارش درست بعضی از لغات و ابیات و عبارات متون کهن ادبی ناتوانند.
آنچه در این جستار بدان می پردازیم، یکی از یادداشت های پراکنده ای است که نگارنده سالهای متمادی، در حاشیه شرح مثنوی دکتر جعفر شهیدی نوشته است و در واقع، حاشیه ای است بر حاشیه ایشان در شرح این بیت از دفتر ششم مثنوی که نکاتی را در ضرورت توجه به شرح و گزارش آثار ادبی و دقت در آن خواستار است.
باید گفت بی شک، مثنوی معنوی نیز از جمله کتابهایی است که دریایی بیکران از فرهنگ عامه و نکات ازنده ادبی را داراست. این اثر سترگ دارای شاخصه های فرهنگی و ادبی خاصی است که گاه برای خواننده امروزی قابل دریافت نیست.
ترکیب «سرِ سفره» یکی از ترکیبات نادر و دیریابی است که مولانا در مصرع «چون سر سفره رخ او توی توی...» دفتر ششم آن را آورده است که معنای آن ترکیب برای نویسنده این جستار دغدغه ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسیاری از شارحان در معنی آن حدس هایی زده اند. این نکته نیز درخور توجه است که آنچه در معنی این ترکیب بدان دست یافته ایم، از تمامی فرهنگ لغت های زبان فارسی فوت شده و بدان توجهی نشده است.
نویسنده با تبیین معانی گونه گون این ترکیب در میان کتب ادبی، به کاربرد آن در دیگر متون ادبی اشاره می کند و معنی این ترکیب را در مصراع مورد بحث با توجه به شواهد یافته شده در مصراع مورد بحث گزارش می کند. امید است که خوانندگان، نکته انگشت نهاده و یاد کرده ما را حمل بر بی احترامی به ساحت آن گزارشگر بزرگ (دکتر شهیدی) ندانند و نپندارند که آنچه در این مقاله آمده، از سر هوی و هوس «خالِف تعرَف» است. نامه دکتر شهیدی نیز در پاسخ به این معنی نویافته ضمیمه مقاله است.
نقش مذهب در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تحولات معرفت شناختی طی دهه های اخیر، اهمیت یافتن نقش دین در تبیین پدیده های سیاست بین الملل و سیاست داخلی است. با گسترش و اهمیت یافتن نظریات جدید روابط بین الملل مانند نظریه تکوین گرایی، دیدگاه های پسامدرن و نظریات انتقادی که همگی آنها به عناصر فرهنگی در شکل دهی رفتار سیاسی تاکید دارند، نقش دین بیش از پیش اهمیت یافته است. بروز انقلاب اسلامی و همچنین شکل گیری جنبش های سیاسی دین محور، سبب شده است که دین به عنوان متغیر مستقل در مطالعات روابط بین الملل مورد توجه قرار گیرد. مقاله حاضر، بر اساس چنین دیدگاهی به اهمیت دین در روابط بین الملل و مشروعیت بخشی به اقدامات دولت ها و هویت بخشی به جنبش های سیاسی می پردازد.
جهانی شدن و تربیت دینی از منظر مدرنیس ، پست مدرنیسم و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است که تربیت دینی مبتنی بر عرفان اسلامی به عنوان متناسب ترین رویکرد در مواجهه با جهانی شدن برای ایران و حتی سایر کشورهای جهان اسلام، تبیین شود. برای این منظور ابتدا با روش تحلیلی- انتقادی رویکرد مدرنیسم و پست مدرنیسم به عنوان عمده ترین خاستگاه های نظری فرایند جهانی شدن مورد نقد و بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که هر یک از این رویکردهااز نارسایی های متعددی که اغلب ریشه در مبانی نظری و مفروضه های بنیادین آن ها دارند، برخوردارند. به علاوه هرکدام از آن ها در ایجاد جریان های بحران زا در جهان معاصر نقش دارند. بحران هایی که اساساً مغایر با اهداف جهانی شدن بوده و سلامتی فرایند آن را تهدید می نمایند. در پایان، مقاله حاضر دلایل انتخاب رویکرد عرفانی به عنوان مناسب ترین رویکرد تربیت دینی اسلامی را تشریح می نماید. رویکردی که ضمن سازگاری با اهداف و آرمان های مثبت و متعالی جهانی واحد، سلامتی فرایند جهانی شدن را تضمین کرده و همچنین قابلیت پاسخگویی به بحرانها و چالش های مربوط به جهانی شدن را دارد.
تصویر شهر تهران در سینمای داستانی ایران (پس از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجی گری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان انتقادی همچون تضاد و تناقض درونی مدرنیسم در اندیشه برمن، تراژدی فرهنگ مدرن، فرهنگ عینی و فرهنگ ذهنی در اندیشه زیمل، چهارچوب نظری این مقاله را تشکیل داده است. علاوه بر آن مفاهیمی همچون ازخودبیگانگی و بت وارگی در آرای مارکس برای تحلیل فیلم ها به کار گرفته شده است. هدف این است که با کمک گرفتن از این چهارچوب نظری و مفاهیم مرتبط با آن در قاب سینما به درکی انتقادی از مدرنیته شهری در ایران پس از انقلاب دست یابیم. بدین منظور فیلم هایی را مطالعه کردیم که شهر در کانون آن قرار داشتند. در هر دهه چند فیلم نمایا انتخاب شدند و سپس با کمک روش تفسیر انتقادی به نقد و تحلیل تصویر شهر تهران در سینمای بعد از انقلاب پرداختیم.
عرفان در جهان جدید
حوزه های تخصصی:
جهان جدید غرب بر پایه خودبنیادی عقل استوار شده است و عقل جدید (عقل خودبنیاد) هرگونه مرجع معرفتی بیرون از خود را نفی می کند. حال چرا در این فضا عرفان اهمیت پیدا می کند؟ عرفان با عقل خودبنیاد، سر ستیز دارد و اهمیت یافتن آن در این جهان، گونه ای پارادوکس به شمار می آید. در این مقاله برآنیم تا پاسخ های مختلفی را که به این پرسش داده شده است، بررسی کنیم. مهم ترین پاسخ هایی که در غرب مطرح شده اند، عبارتند از: سنت گرایی، شالوده شکنی و مخالفت با عقل جدید و ساختی گرایی.
بررسی میزان تجددگرایی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد و عوامل موثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق یافتن پاسخ سوال های پژوهش است، که عبارتند از: 1ـ «تجددگرایی» چیست؟ 2-تجددگرایی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد چگونه است؟ 3-چه عواملی به چه میزان در تجددگرایی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد موثر هستند؟ در مباحث نظری از نظریات اندیشمندانی همچون کارل مارکس، کارل مانهایم، یورگن هابرماس، ویلفردوپاره تو، دیوید رایسمن و آلفردآدلراستفاده شده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری آن دختران دانشجوی کلیه دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد درسال 1386 بوده اند. روش نمونه گیری، روش تصادفی سیستماتیک بوده وحجم کل نمونه 400 نفر است. مهم ترین روش های آماری استفاده شده عبارتند از: مقایسه میانگین ها، تحلیل عاملی، تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون، ضریب مسیر.
بر اساس تحلیل علی چند متغیری هم زمان محرومیت نسبی، و به ویژه ناهماهنگی پایگاه، بیشترین تاثیر را در تجددگرایی دختران دانشجو دارد. میزان استفاده از وسایل ارتباطی مدرن، و گسترش دامنه ارتباطات، به ویژه با جوامع صنعتی و فرهنگ آن ها از این نظر در درجه دوم اهمیت قرار دارد. عدم تاهل و تثبیت نیافتگی پایگاه در خانواده تولید مثل از این نظر در درجه سوم اهمیت است. بر اساس تحلیل دو متغیری با متغیرهای مستقل کیفی، تماس با جوامع صنعتی و فراصنعتی و فرهنگ آن ها همراه با عدم اطمینان به آینده شغلی رشته تحصیلی، با فاصله، بیشترین تاثیر را بر افزایش تجددگرایی این دختران دانشجو دارد. از این نظر منشا سکونتی غیرشهری در درجه دوم، و عدم تأهل در درجه سوم اهمیت قرار دارد.همه این عوامل افزایش تجددگرایی را با توجه به نتایج بالا می توان به چهار دسته اصلی خلاصه کرد: 1-محرومیت نسبی و به ویژه ناهماهنگی پایگاه 2-گسترش دامنه ارتباطات و ارتباط با جوامع صنعتی و فراصنعتی و مظاهر و فرهنگ آن ها 3-نامناسب بودن وضعیت ازدواج و اقتصادی تاکنون 4-عدم اطمینان به آینده ازدواج و اقتصادی (یا اشتغالی).
مقاله فوق، مستخرج از طرح پژوهشی شماره 2 «ویژه» مصوب جلسه مورخ 20/3/85 کمیته منتخب شورای محترم پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد می باشد
جایگاه هویت انسان به ویژه زنان در دنیای پست پست مدرنیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پژوهشگر ابتدا به پژوهش در خصوص روند تحولات دوره های پیش مدرنیسم (1450، 1000)، مدرنیسم (1960، 1450)، پست مدرنیسم (1989، 1960) و پست پست مدرنیسم (آغاز دهه 1990 تا به امروز) پرداخته و سپس با توجه ویژه به سیمای اقتصاد، مدیریت، فرهنگ، موسیقی و جامعه اطلاعاتی به جایگاه هویت انسانی به ویژه زنان پرداخته و خصوصیات هر یک را تعیین و تجزیه و تحلیل نموده، آنگاه کلیه تحولات همراه با مفاهیم اصلی در جدولی آورده شده است.
گفتمان فلسفی مدرن و نگارش مسوولانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راندن شاعران از جمهوریت افلاطون برای ایجاد جامعه ای عاری از مسئولیت گریزی نخستین گام در نوشته های فلسفی نظرورزانه ی غربی در انتقاد از هنر و ادبیات است. از دیدگاه افلاطونی، نگارش «غیرمسئولانه»ی غیرعقلایی، که شعر به دلیل ماهیت الهامی، تبلور جدی آن است، نظام اجتماع ایدآل یونانیان را می آشوبد و باید از آن به نفع نوشتار فلسفی نظرورزانه، که عقلایی و حقیقت جو است، احتراز کرد. با وجود عدم امکان تعیین دقیق صحت و سقم این نظرات، آن ها در طول تاریخ در اشکال مختلف بیان شده و بحران های جوامع بشری به آن نظرات نسبت داده شده اند. در این مقاله، با توجه ویژه به دوره ی مدرن، بحث می شود که به دلیل نقصان در «گفتمان فلسفی» مدرن، نوشته های فلسفی به ظاهر «مسئولانه» خود خطرناک و عامل بحران های سیاسی و اجتماعی بوده اند. شاید نگارش برآمده از «گفتمان ادبی» بتواند نقش «مسئولانه تری» داشته باشد.
رابطه فضای مجازی و عام گرایی کاربران اینترنت در میان کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات (کتاب سابق) سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
حوزه های تخصصی:
هدف: برپایه آراء مارشال مک لوهان، سورن کییرکگور، ژیل دولوز، مانوئل کاستلز، هربرت دریفوس و دیگر فیلسوفان و جامعه شناسان و دانشمندان علوم ارتباطات و اطلاع رسانی، مدلی مفهومی براساس سه نوع ساختار تاریخی ذهن و توصیف ویژگی های هر یک و نقش فناوری های نوین شبکه ای در تغییر ماهوی ذهن انسان ارائه شده تا برای درک تأثیرات فضای شبکه ای بر عام گرایی مخاطبان و کاهش گرایش های خاص گرایانه در میان آنها در مطالعات آینده نگرانه به کار برده شود. روش/ رویکرد پژوهش: براساس آرای صاحبنظران فوق، تعدادی شاخص برای عام گرایی و خاص گرایی تعریف و برمبنای آنها گویه هایی برای سنجش نگرش ها استخراج شد. پرسشنامه نهایی، سابقه، کمیّت و کیفیت حضور افراد را در فضای اینترنت سنجید و گرایش های خاص گرایانه و عام گرایانه آنها را منطبق بر ساختار طیف لیکرت اندازه گیری کرد. یافته ها: میزان و شدت قرارگیری در معرض شبکه جهانی اطلاعات، بر رشد عام گرایی در مقابل خاص گرایی اثرگذار است، گرچه این اثرگذاری شدت قابل توجهی را نشان نمی دهد. نتیجه گیری: عوامل متعددی بر عام گرایی و خاص گرایی افراد اثرگذارند و رشد فضای شبکه ای، یکی از مهم ترین آنهاست که علاوه بر آثاری که محتوای اطلاعاتی این شبکه ها دارند، بخشی از این اثر به ماهیت و ساختار بنیادینِ شبکه برمی گردد و پژواک نظریه معروف مک لوهان را که «رسانه، همان پیام است»، در مورد شبکه های اطلاعاتی جدید طنین می افکند.
اسطوره و ادبیات مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش و جایگاه اسطوره ها در ادبیات مدرن و رویکرد تأمل برانگیز نویسندگان مدرنیست به بینش اسطوره ای، در عصر و زمانه ای که بی شک استیلای دانش در تمامی عرصه های تفکر و حیات، بی اعتباری مطلق چنین بینشی را گریزناپذیر می نماید، موضوعی است که محل تأمل مقالة پیش رو به شمار می رود. بر مبنای ره یافت حاصل از این پژوهش، از جمله مهم ترین دلایل حضور اسطوره های کهن در پیکرة آثار ادبی مدرن را می توان در موارد ذیل تبیین نمود: ماهیت مشترک اسطوره ها و تجارب بشری، تسری پیچیدگی های زندگی مدرن بر پیکرة آثار ادبی به یاری اسطوره ها، اعادة نظم در جهان اثر به مدد نظام های اسطوره ای، برساختن قهرمانی مدرن در برابر قهرمان اسطوره ای کلاسیک، تغییر نگرش انسان عصر مدرنیسم نسبت به ماهیت اسطوره ها و بازنگری و نقد برخی از ابعاد اسطوره های کلاسیک. پژوهشِ پیشِ رو به منظور دستیابی به نتایجِ یادشده، از شیوة توصیفی ـ تحلیلی و اتکا بر مطالعات کتابخانه ای بهره برده است.
حکمت متعالیه و بحران های انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرنِ معاصر، دنیایی است بسیار پیچیده و مرموز. «انسان مدرن»، نتیجه تجارب چند قرن گذشته است که به صورت انسان معاصر ظهور یافته است. انسان معاصر، دچار بحران ها و معضلات بسیاری است که از جمله آنها میتوان به بحران هویت، مشکلات زیست محیطی، مسائل اخلاقی، نهیلیسم و پوچی اشاره کرد. راه برون رفت از این مشکلات چیست؟ به اعتقاد نگارنده این مقاله، همه این مشکلات و مسائل، حاصل بریدن انسان معاصر از آسمان و جدایی از مابعدالطبیعه، و چاره کار به دست حکمت متعالیه ـ به منزله یکی از برترین مکاتب مابعدالطبیعی ـ است. با بهره گیری از این مکتب، زندگی معنا میگیرد؛ انسان از پوچی و بیمعنا پنداشتن زندگی رهایی مییابد و در پی آن، سایر معضلات نیز حل میشود.
نگرشی بر اندیشه و نظام فکری طه عبدالرحمن؛ اندیشمند معاصر مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، ابتدا به حیات علمی و سیاسی دکتر طه عبدالرحمن، اندیشمند معاصر مغربی میپردازد و مهم ترین آراء وی و نیز طرح های کلان فکری او را بیان میکند. از این رو، ضمن جستاری در نظام فکری طه، نگاهی تحلیلی ـ نقدی به موقعیت وی در عالم اندیشه اسلامی عربی میافکند و کنکاش هایی در اندیشه های معرفتی او صورت میدهد. این مقاله با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی، به بررسی اندیشه های دکتر طه عبدالرحمن پرداخته و با نگاهی تحلیلی ـ نقدی زوایایی از اندیشه وی را روشن ساخته است.
پرداختن به فلسفة رسانه
حوزه های تخصصی:
فلسفة رسانه اصطلاحی است با سابقة کمی بیش از یک دهه. هنسن Mark B.) (Hansen، هارتمن (Frank Hartmann)، و سنبوث (Mike Sandbothe) از جمله کسانی اند که به طور اثباتی یا انتقادی این اصطلاح را مورد استفاده و بحث قرار داده اند. برخی نیز همانند دیبری (Regis Debray)، مارک تیلور (Mark Taylor)، و والتر بنیامین (Walter Bengamin) در مقابل فلسفة رسانه از رسانه شناسی (Mediology) سخن گفته اند و فلسفة رسانه را کژراهة شناخت رسانه و محکوم به نقص و اشتباه در باب رسانه دانسته اند.
اما فلسفة رسانه ـ شاخه ای بسیار نو از فلسفة معاصر ـ همچنان موضوع بحث های عمیق در باب رسانه است و رسانه شناسی، به رغم انتقادات سخت خود، نتوانسته است راه را بر آن ببندد. آنچه در زمینة بحث فلسفی در باب رسانه مهم است را می توان در قالب این سؤالات مطرح کرد: فلسفة رسانه چیست و چه تعریفی دارد؟ آیا فلسفه ورزی در باب رسانه نوعی هستی شناسی، معرفت شناسی، یا پدیدارشناسی رسانه است؟ و آیا می توان همچون فیلسوفان تحلیلی از رسانه و کارکردهای آن سخن گفت و فلسفه ورزید؟
مقالة حاضر، ضمن مروری مختصر بر تاریخچة پیدایش فلسفة رسانه، سعی دارد این موضوع را تعریف کند و در پاسخ به سؤالات بالا نوع فلسفه ورزی در باب رسانه را مورد بحث قرار دهد. از نظر مقاله، فلسفة رسانه، به رغم دلایل پیروان رسانه شناسی، امری است ممکن و آن عبارت است از شناخت فلسفی رسانه، بدین معنا که فیلسوف می تواند رسانه را همچون پدیده هایی مانند ذهن، علم، و هنر مورد واکاوی فلسفی قرار دهد و رسانه، اگرچه جدا از نسبتی که انسان (مخاطب) با آن پیدا می کند و به نوعی جدا از ماهیت آگاهی وجود مستقلی ندارد، در آگاهی و ادراک آدمی تأثیر دارد. سخن گفتن از نوع تأثیر رسانه در ادراک مربوط است به نگاه های هستی شناسانه، معرفت شناسانه، پدیدارشناسانه، و تحلیلی ما به رسانه.
پست مدرن و اصلاحات برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله، ضمن نقد و بررسی اصلاحات برنامه درسی در عصر پست مدرنیسم، با طرح دیدگاههای فلسفی پستمدرن و ارایه رویکردهای اصلاح برنامه درسی، ویژگیهای برنامههای درسی منتج از این دیدگاه را مورد امعان نظر قرار داده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر گونه تغییر در برنامههای درسی، از قبیل: اصلاح مدیریت اجرای تغییر برنامههای درسی، کنترل آن، اجرای برنامههای درسی مدرسه محور و یا مشارکتی، با در نظر داشتن تفکر مدرنیستی نمیتواند به تغییرات اساسی و تأثیرگذار منتج گردد. عمده این اصلاحات، پروژههایی هستند که با گذر از فضای مدرنیستی به دنیای پست مدرنیسم، پاسخگوی نیازهای واقعی فراگیران نیستند. پست مدرنیسم، با داشتن دو ابزار شالوده شکنی و نظریهپردازی خود انعکاسی و بنابراین با به چالش کشاندن چگونگی برنامه درسی مدرنیسم، بر تنوع رشتههای درسی، توجه به برابری و تفاوتها، بازتولید قدرت مسلط بر جامعه و تأثیر فناوریهای نوین در برنامه درسی تأکید میکند که پاسخگوی نیازهای فراگیران در عصر کنونی (پست مدرنیسم) بشمار میآیند.
کتابخانه پست مدرن در عصر ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی این مسأله که کتابخانه پست مدرن، به عنوان یک سازمان سیال، پرابهام و کوانتومی، چگونه می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. روش: تحلیل مفهومی. یافته ها: امروزه کتابخانه ها با محیط جدیدی مواجهند که تغییرات غیرقابل پیش بینی و مداوم صفت ممیزه آن است. به منظور مواجهه با مقتضیات این محیط جدید، کتابداران به ایجاد ساختارهای سازمانیِ انعطاف پذیر، دارای عکس العملِ سریع و متعاون گرایش یافته اند. لازمه کتابخانه های پست مدرن، مرزهای باز و منعطف، اتخاذ نظرگاه کل انگارانه و تمرکز بر فرایند یادگیری است تا بتوانند به مقتضیات محیط دائماً متحول و متغیرِ پست مدرن به سرعت واکنش نشان دهند. اصالت/ارزش: در این مقاله سعی شده است که چارچوب فکری جدید و تصور ذهنیِ متفاوتی ارائه شود تا کتابخانه پست مدرن بتواند در عصر ارزیابی به حیات خود ادامه دهد.
دلایل گرایش رمان¬نویسان پسامدرنیته به احیای اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر مدرنیسم و به دنبال آن پسامدرنیسم را باید فرصتی شگفت برای بازگشت به دنیای اسطوره ها و بازشناسی و گاه بازآفرینی آنها با تأکید بر ماهیت زیباشناسانه آنها در عرصه هنر و ادبیات دانست. دلایل این بازخوانش پویا - بیشتر در قالب رمان های جدید- تاکنون به طور همه جانبه واکاوی نشده است. این جستار میکوشد دلایل این بازگشت ژرفکاوانه در برخی آثار هنری و ادبی، به ویژه رمان مدرنیستی و پسامدرنیستی را کشف و بازنمایی کند. بازگشت اسطوره در عصر مدرن، محصول فهم زیباشناسانه انسان مدرن و مبیّن ظرفیت بینامتنی و بیناگفتمانی ادبیات داستانی معاصر است. بازنمایی اسطوره ها در دوران پسامدرنیته، هم به دلیل ظرفیت های ساختاری و روایی خودِ اسطوره هاست، و هم ناشی از تغییر ذائقة زیباشناختی، بازگشت به معنویت، بازنگری در واقعیت، و پیدایش نهادهای اجتماعی- انتقادی.
دلایل گرایش رمان¬نویسان پسامدرنیته به احیای اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر مدرنیسم و به دنبال آن پسامدرنیسم را باید فرصتی شگفت برای بازگشت به دنیای اسطوره ها و بازشناسی و گاه بازآفرینی آنها با تأکید بر ماهیت زیباشناسانه آنها در عرصه هنر و ادبیات دانست. دلایل این بازخوانش پویا - بیشتر در قالب رمان های جدید- تاکنون به طور همه جانبه واکاوی نشده است. این جستار میکوشد دلایل این بازگشت ژرفکاوانه در برخی آثار هنری و ادبی، به ویژه رمان مدرنیستی و پسامدرنیستی را کشف و بازنمایی کند. بازگشت اسطوره در عصر مدرن، محصول فهم زیباشناسانه انسان مدرن و مبیّن ظرفیت بینامتنی و بیناگفتمانی ادبیات داستانی معاصر است. بازنمایی اسطوره ها در دوران پسامدرنیته، هم به دلیل ظرفیت های ساختاری و روایی خودِ اسطوره هاست، و هم ناشی از تغییر ذائقة زیباشناختی، بازگشت به معنویت، بازنگری در واقعیت، و پیدایش نهادهای اجتماعی- انتقادی.