مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
مدرنیسم
منبع:
آمایش محیط سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۸
95 - 118
حوزه های تخصصی:
رویکرد محله محوری شهر ها در سالهای اخیر، از مهمترین راهبردها برای رسیدن به پایداری شهر ها در کلانشهرها تبدیل شده است. در جریان گسترش مکتب مدرنیسم وسپس پست مدرن درشهرسازی وبرنامه ریزی شهری صورتهای متنوعی از واحدهای همسایگی همچون باغ شهرها ،واحدهای همسایگی اشتاین وپری ،محلات مدرن عمودی ، محلات سرزنده ،محلات دروازه دار و... با هدف افزایش کیفیت های زندگی وپایداری شهرمدرن با همت متخصصان شهری متظاهر شده است. علیرغم دستیابی به برخی موفقیت ها ی نسبی هنوز محلات و واحدهای همسایگی غالبا مرتفع نتوانسته انتظارات مردم این سکونتگاهها را در دستیابی به "پایداری اجتماعی –فضایی" وسطح مطلوبی از همه شاخص ها از جمله ارتقاء "کیفیت زندگی" تأمین کند.این پژوهش با انتخاب متنوع وهدفمند سه نوع محله یا سکونتگاه متفاوت در شهر اسلامی –ایرانی قم به بررسی وتحلیل ومقایسه آنها پرداخته است . این پژوهش از نوع مقایسه ای وبا روش پیمایشی و توصیفی –تحلیلی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد شاخص های کیفیت زندگی بین سه محله مورد بررسی دارای تفاوت معنا داری است.وسطح کیفی زندگی در محله ای که با محلات سنتی تطابق بیشتری دارد،بالاتر است.
ارزیابی اثرات مکتب مدرنیسم بر هویت شهرهای ایرانی - اسلامی
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
115 - 137
حوزه های تخصصی:
مدرنیسم پدیده ای است که نخستین نشانه های آن با آغاز دو انقلاب صنعتی و سیاسی در انگلستان و فرانسه در سده هجدهم میلادی نمایان شد. ویژگی اصلی مدرنیسم تحول دایمی و پویایی است. مدرنیسم (نهضت فکری که همچنان ادامه دارد) همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، کهنه پرستی و عقب افتادگی قرار می دهد. این مکتب به عنوان یک الگوی نظری عام برای آزادسازی انسان از حصارهای غیر عقلانی، سنت گرایی های تحجرگونه و افسانه های موهوم معرفی شد و انسان مدرن را دارای ویژگی هایی مانند: آمادگی جهت پذیرش تجربه های جدید، استقلال، علم گرایی، تحرک گرایی، استفاده از برنامه ریزی و غیره دانست. زندگی شهری امروزه یکی از نشانه های بارز نفوذ مدرنیسم به زندگی جوامع بشری است. با وجود همه پیچیدگی های مفهوم هویت و تلقی های متفاوت صاحبنظران از آن برکسی پوشیده نیست که هویت شهرهای معاصر ایرانی- اسلامی دچار بحران گشته و بصورت مفهومی انتزاعی درآمده است این مقاله با استفاده از کتب کتابخانه ای و مطالعات اسنادی سعی در بررسی اثرات مکتب مدرنیسم بر هویت شهرهای ایرانی – اسلامی و مشکلات پیش رو دارد. برطبق نظر بسیاری از صاحبنظران امر ضعف در نظام مدیریت معماری و شهرسازی استفاده نامناسب از فرهنگ بومی و اقلیمی، عدم شکل گیری موسسات غیردولتی منسجم، عدم توجه به پتانسیل بافت های سنتی و رویکردهای تاریخ گرایانه بدون توجه صحیح به مولفه های معماری تاریخی و هویت ایرانی - اسلامی از جمله علل بحران به وجود آمده در هویت ایرانی- اسلامی است. در انتهای مقاله نیز راهکارهایی را در جهت برون رفت از مشکلات مکتب مدرنیسم و شکوفایی مجدد هویت ایرانی - اسلامی ارائه شده است.
بازنمایی انگاره های سکولاریسم در جهان اسلام در اندیشه محمد ارکون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
457 - 485
حوزه های تخصصی:
محمد ارکون (1928-2010 م)، پروژه های خویش را یعنی «نقد عقل اسلامی»، «اسلام شناسی کاربردی» و «عقل سنجش نگرآینده نگر» را از دهه هفتادمیلادی باهدف پایش و انجام مطالعات اسلامی و بررسی وضعیت بحران های جهان اسلام-عرب مطرح کرد. یکی از موضوعات که جایگاه ویژه ای در اندیشه ارکون دارد، سکولاریسم است. این مقاله بارویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی انگاره های سکولاریسم در جهان اسلام در اندیشه ارکون می پردازد. این مقاله قصد درارد به این سوالات پاسخ دهد که": تعریف، مبانی سکولاریسم ازمنظرارکون چیست؟ آیا از نظر ارکون سکولاریسم امکان کاربرد و تسری و در جهان اسلام-عرب دارد؟ آیا سکولاریسم موردتوجه ارکون، جایگزین گفتمان دینی است؟ یافته ها نشان می دهد:: سکولاریسم در خوانش وی، طرح واره ای است که پیش تر در جوامع غربی جهت مقابله با اندیشه های تئوکراسی (حاکمیت دینی) به ثمر نشسته است. وی دوگانه اسلام و سکولار را از چالشی ترین موضوعات در اندیشه معاصر اسلام تلقی می کند و پیاده سازی سکولاریسم در جوامع اسلامی را به مثابه رسیدن به پیشرفت های اساسی می پندارد. ازجمله نوآوریهای ارکون در این زمینه، تقسیم بندی سیر سکولاریسم در تاریخ اسلام به چهاردوره است. ازمنظر وی، سکولاریسم در عصرنبوی جایگاهی نداشته و از عصرخلافت اموی، جوانه و سپس در عصرسلطنت توسعه یافته است. همچنین ارکون دوگانه سکولاریسم باز و قهری را مطرح می کند و به بیان سه تجربه فرانسه، لبنان و ترکیه می پردازد. ازمنظروی، سکولاریسم قهری گفتمان دینی را به حاشیه برد و با اصول کثرت گرایی در درون گفتمان های اجتماعی مغایرت دارد و تجربه ای شکست خورده و ناموفق است. اما سکولاریسم باز یا آزاد به دلیل تثبیت مؤلفه های مدرنیسم به ویژه برابری جنسیتی، دموکراسی و... راهی رو به پیشرفت است. ارکون، سکولاریسم را یک ایدئولوژی یاآموزه ای جایگزین دین تلقی نمی کند؛ بلکه آن را یک روش حکمرانی در عرصه اجتماعی-سیاسی می پندارد.
بیگانگیِ ارتباطاتِ عصر مدرن در آثار ادوارد هاپر با تحلیل موردی دو تابلوی «فیلم نیویورک» و «اداره نیویورک»
حوزه های تخصصی:
ادوارد هاپر از هنرمندان اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 و مکتب رئالیسم از مکاتب هنری عصر مدرن و نتیجه انقلاب صنعتی بود. تغییر رویکرد هنر در عصر شکل گیری جامعه متوسطه بعد از انقلابهای سیاسی و اجتماعی بزرگ از کارکرد تزئینی و آئینی به کارکرد رسانه ای و اجتماعی یکی از دغدغه های شکل گیری واقعیت گرایی در هنر بود. تغییر موضوعی و پرداخت انتقادی به موضوع های روزمره قشر متوسط در هنر بعد از گذر از نوسانات اجتماعی اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 و به دنبال گسترش علمی و شکل گیری نظریات زیست شناسی، روانشاسی و جامعه شناسی به انتقاد از تحولات روحی انسان از جمله بیگانگی انسان رسید. بیگانگی که نتیجه جامعه مدرن برشمرده شده است. دغدغه بسیاری از هنرمندان مانند هاپر گردیده است که در آثار آنها نمود واقعی یافته است. شکل گیری هنر عکاسی و سینما و تأثیر پذیری و تأثیرگذاری آنها از و بر هنرهای دیگر نمی توانیم نادیده بگیرم. با مرور انتقادی از وجود بیگانگی انسان در اندیشمندان مدرن مانند اریک فروم به تأثیر این نظریه انقادی و رابطه سینما بر آثار هاپر با مرور موردی دو اثر نقاشی «فیلم نیویورکی» 1939 و «دفتر کار»1960 از دوران شکوفایی هنرمند به تأثیر موضوع بیگانگی در اثار او و تأثیر رسانه سینما بر نقاشی های او می رسیم.
مدرنیسم و نوشتار زنانه (بررسی هویت زن در رمان مدرنیستی «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر، «زبان و نوشتار زنانه» و «مدرنیسم» معانی مرتبطی دارند. قاعده گریزی، ذهنیت مبنایی، تک گویی های درونی و وضعیت روا ن رنجورانه زبان، به منزله ویژگی های نوشتار زنانه مطرح می شوند که عناصر و تمهیدات داستان های مدرن هم هستند. مدرنیسم در ادبیات را می توان پی آمدِ گرایش به دموکراسی و چندصدایی ای دانست که در قرن بیستم، زمانه گسست از سنت ها و فروپاشی قراردادها، به مسائل جدی بشر مبدل شده بود. نظریه نوشتار زنانه هم الگوی پیشنهادی کسانی بود که در تلاش بودند تا با نحوگریزی و گسیختگی در زبان، ساختارهای شکل گرفته مقوّ ِمِ مردسالاری را برهم زنند. بنابراین هر دو مجال می دهند به وجود چندصدایی، تکثرگرایی و دموکراسی. کوشش این پژوهش بر این است تا نظری نو بر رمان شازده احتجاب بیفکند و جزئیات داستانی تازه ای در آن بیابد، به طوری که ابتدا با تبیین عناصر رمان مذکور، مدرنیستی بودنِ ماهیت آن توجیه گردد و سپس با تحلیل شخصیت پردازیِ زنان داستان، افعال آن ها مورد کاوش قرار گیرد تا میزان استقلال مندی یا تحت سیطره بودگی شان، سنتی یا مدرن بودنشان، در نسبت با ساختار مدرن داستان، مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان داد که گلشیری در این رمان با استفاده از شیوه های مدرن داستان پردازی، انسجامی متناسب با ویژگی های مدرنِ شخصیت زن کنش مند و سلطه ناپذیر داستان خود آفریده است. تمهیدات داستانی او خواننده را به خوانشی همسو با مختصات نوشتار زنانه راه می برند که در آن مرد از سالاریِ محتوم در متن عزل می گردد و بستری مناسب فراهم می آید برای شخصیت زنی همچون فخرالنسا تا با هویت قائم به ذات و کنش های قاعده گریز و آزادی طلبانه خود، سیطره تبعیض و قیمومیت را به چالش بگیرند.
بررسی مؤلفه های مدرنیسم در چهار داستان کوتاه مهرنوش مزارعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیسم جریانی است که تقریباً در اواخر قرن نوزدهم میلادی در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... وسعت یافت. این جنبش به گسستی تمام عیار و رادیکال از سنت های فرهنگی و هنری غرب و خلق شکل های نوین بیان هنری اشاره دارد. مدرنیسم به تدریج وارد عرصه ادبیات و داستان نویسی شد و به سبب برخورداری از ویژگی های ادبی خاص، از شکل های سنتی و تکنیک های بیانی قدیم فاصله گرفت. مدرنیسم دارای شاخصه هایی از قبیل سنت ستیزی، علم گرایی، انسان مداری، فردگرایی، آزادی خواهی، انتزاعی سازی، انسانیت زدایی، نسبیت گرایی، اعتراض به جهان صنعتی مدرن، آشنایی زدایی، ضدقهرمان گرایی، تأکید بر ضمیر ناخودآگاه و همچنین گرایش های فمینیستی است. مهرنوش مزارعی از جمله داستان نویسان مهاجر ایرانی تبار معاصر است که در زمینه داستان های کوتاه مدرنیستی، صاحب چندین مجموعه داستان و یک رمان است. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، ضمن بررسی عناصر و مؤلفه های مدرنیستی در چهار داستان برگزیده از مهرنوش مزارعی، ویژگی های مدرنیستی موجود در این داستان ها با توجه به آرای سوزان فرگوسن و چارلز می و نگاه و اهمیت او به جایگاه حقوق زنان در جامعه مردسالاری طبق نظریات جامعه شناسی آنتونی گیدنز تحلیل می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد مهرنوش مزارعی از بسیاری از عناصر و مؤلفه های مکتب مدرنیسم در داستان های خود استفاده کرده است. این مؤلفه ها عبارت اند از: آغاز بدون مقدمه داستان، پایان باز، محدودیت مکان و زمان و کاربرد استعاری آن ها، توجه به ذهنیت شخصیت ها، درون مایه های مدرن (بیگانگی، تنهایی، انزوا، فردگرایی و...)، ذهنیت مرکزی، فشرده سازی زبان و ایجاز، پیرنگ های حذفی و استعاری، عدم قطعیت، وجود ضدقهرمان، درهم آمیختن رؤیا و واقعیت، بی قصگی، چندلایگی ذهنی شخصیت ها و روایت های نامتوالی.
مناسبات اسطوره و هنر در تفکر ارنست کاسیرر، والتربنیامین و تئودورآدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
1 - 15
حوزه های تخصصی:
هنگامی که در نیمه نخست قرن بیستم بحث از لغزش عقل مدرن شد، اسطوره شناسی به شکلی جدّی مورد توجه قرار گرفت. تعاریف متنوعی برای اسطوره از سوی اسطوره شناسان و حتی برخی فلاسفه مطرح شد. دامنه ی این اسطوره شناسی ها در سال های پس از آن، به گستره ی نقد ادبی نیز کشیده شد و ترجیحات کارکردگرایانه ی متفاوتی در هنرها پدیدار شدند که از همین جریانات نشأت می گرفتند. ازجمله برخی از اعضای مکتب «فرانکفورت» همچون تئودور آدورنو، رویکردشان به نقد خردگراییِ پدید آمده در عصر روشنگری بود. در سوی دیگر، ارنست کاسیرر از طریق «فلسفه ی انتقادی» به ویژه تلاش کرد جایگاه اسطوره را از سایر صورت های سمبلیک همچون زبان و هنر، خودبسنده و مستقل تعریف کند. در بررسی آرای کاسیرر، آدورنو و نیز والتر بنیامین- با وجود تمایزات فکری ایشان در باب مناسبات میان اسطوره و هنر- به نظر می رسد آن چه که می تواند مرور عوالم گوناگون فکری ایشان را در کنار هم توجیه کند، اولاً: تمرکز و عزمی است که این اندیشمندان برای شناساندن و کنترل اسطوره همچون قدرتی تأثیرذار بر افکار بشر به خرج دادند. درثانی، شرایط اجتماعی و سیاسی تقریباً مشترکی است که ایشان در آلمان جنگ های جهانی و سال های پس از آن تجربه نمودند. در این مقاله مناسباتی که متأثر از رویکرد متفکران مورد نظر به اسطوره، میان اسطوره و هنر ترسیم شد، از تطبیق آرای ایشان مورد تحلیل قرار گرفته است.
شهر، مدرنیته، سینما: کاوشی در آثار ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سال های 1320-1357، دوره ای است که شهر مدرن شکل گرفته است. برنامه ریزی شهری نیز در این دوره با تأسیس سازمان برنامه در سال 1327 شکل نهادی می یابد و برنامه های توسعه عمرانی برای شهر تهیه می شوند. در اثر این برنامه ها، شهر گسترشی کم نظیر را تجربه می کند. شهرهای مدرن مانند تهران، با موقعیت های کاری و شرایط زندگی بهتر، ماوایی برای تحقق آرزوهای ساکنین شهرهای اطراف و روستائیان می شوند. در نتیجه، جمعیت این شهرها افزایش می یابد. شهر جدید، کلان شهری است که برای ساکنانش، که طیف وسیعی از بازیگران جدید اجتماعی مانند زنان، روشنفکران، جوانان و... را شامل می شود، غریبه است. شهر و تجربه های سوژ ه های جدید شهری، دستمایه اصلی بسیاری از رمان ها و فیلم ها در این دوره است. نویسنده، گاه از دیدگاه خود و گاه از دید سوژه های دیگر، شهر را توصیف می کند. ابراهیم گلستان یکی از نویسندگان مدرن سال های 1357-1320 است، که در داستان ها و فیلم هایش به بیان تجربه های عینی و ذهنی افراد در کلانشهر می پردازد. موضوع اصلی داستان های او، تناقص های جامعه در حال گذار به مدرنیته است. تضاد میان کهنه و نو، روستا و شهر و .... روش تحقیق در این مقاله روش اکتشافی و با استناد به آثار گلستان است. یافته های پژوهش، تصویر روشنی از تحولات شهر و سوژه های شهری در سال های 1320 تا 1357 ارائه می دهد.
مطالعه جامعه شناختی پدیده همباشی در شهر تهران
منبع:
پژوهش مسائل اجتماعی ایران دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
31 - 69
هدف این پژوهش، مطالعه و تحلیل جامعه شناختی پدیده همباشی در شهر تهران است. در سال های اخیر نهاد خانواده، تغییرات زیادی را تجربه کرده است؛ از آن جمله می توان به همباشی به عنوان سبک نوظهور زندگی مشترک پرداخت. با توجه به ماهیت و موضوع تحقیق و به منظور بررسی دقیق داده ها از رویکرد کیفی استفاده شده است و با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و رسیدن به معیار اشباع نظری 60 نفر از افرادی که در منطقه 17 تهران تجربه همباشی داشته اند، برای گردآوری اطلاعات مورد مطالعه قرار گرفته اند. همچنین برای تحلیل اطلاعات از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. در مدل پارادایمی پژوهش، شرایط علی و مداخله گر پدیده زمینه راهبرد و پیامد ها تحلیل شده است. عوامل مؤثر در پدیده همباشی را می توان در سه مقوله طبقه بندی کرد. طبق نتیجه این پژوهش عوامل اقتصادی (بیکاری و نداشتن امنیت شغلی، هزینه های ازدواج و...)، عوامل حقوقی و قانونی (مسئولیت در ازدواج و ناعادلانه بودن قرارداد ازدواج و مهریه سنگین و ضمانت اجرای حقوقی) و عوامل اجتماعی (تغییرات اجتماعی: تعارض های نسلی، ناهنجار های جنسی و افزایش تضاد در سطح جامعه و...)، بیشترین تأثیر را در پدیده همباشی دارند.
بررسی تطبیقی اندیشه های مشترک سیاسی، اجتماعی و فردی به عنوان مولفه های مدرنیسم در اشعار احمد شاملو و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
61 - 78
شکل گیری هر یک از مکتب ها در پی جنبشی سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته و هنر و ادبیات هر دوره، محصول جهان زیسته خود است. مدرنیسم به عنوان یک مکتب ادبی در کشورهای آمریکایی و اروپایی از سال های آغازین سده بیستم و همزمان با نفوذ و گسترش شعر سمبولیستی ظهور کرد و به تدریج به کشورهای دیگر نشر یافت. در این پژوهش سعی برآن است تا با نگاهی بر ادبیات تطبیقی، به روش توصیفی – تحلیلی، « اندیشه های مشترک سیاسی، اجتماعی و فردی » به عنوان مولفه های مدرنیسم در سروده های احمد شاملو و نازک الملائکه بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که آزادی ، پرداختن به مسائل سیاسی، اجتماعی و عشق فردی به عنوان مولفه های مدرنیسم در دو شاعر مذکور مشهود است . اندیشه های سیاسی به عنوان اصلی ترین مضمون شعری شاملو شناخته شده است، اما او شاعری متاثر است نه موثر! از منظر اجتماعی نیز آزادی و رهایی بشر از استبداد ، در اشعار شاملو نمود گسترده ای دارد. نازک الملائکه نیز به رد موضوع جنگ در اشعارش پرداخته است و در قالب اجتماعی، لب به شکوه و شکایت از اوضاع جامعه می گشاید و برای رهایی از رنج ها و آلام زندگی ، نه تنها مردم عراق بلکه مردم تمامی سرزمین های اسلامی را مورد خطاب قرار می دهد
بررسی مؤلفه های مدرنیسم در رمان سالمرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
جریان مدرنیسم واکنشی ادبی و هنری به مدرنیته و دگرگونی های ناشی از آن بود. مدرنیسم از دانش های نوینی مانند روانشناسی که سال های پایانی قرن نوزدهم شکل گرفتند بسیار تأثیر پذیرفت. مدرنیسم بر رمان که از مهم ترین گونه های ادبی است تأثیرات ژرفی گذاشت و باعث آفرینش رمان مدرن شد. رمان مدرن متفاوت از رمانِ کلاسیک عمل می کند؛ بدین صورت که به انسان و روان وی بیش از هر چیز می پردازد و نویسندگان آن برای بیان اهداف خود از شگردهای نوینی در آثارشان بهره می گیرند که در رمان کلاسیک وجود نداشته اند. برخی نویسندگان ایرانی با الگوگیری از ادبیات مدرن جهانی، آثار ارزشمندی براساس مؤلفه های این جریان نگاشته اند. نگارنده در این پژوهش با استفاده از منابع کتاب خانه ای به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفه های مدرنیسم در رمان سالمرگی نوشته اصغر الهی می پردازد تا هم به معرفی بیشتر جریان مدرنیسم و مؤلفه های آن کمک کند و هم یکی از ارزشمندترین رمان های ایرانی را که می تواند الگویی برای نویسندگان، اثری برای مطالعه علاقه مندان به رمان ایرانی و پژوهشگران این جریان و ادبیات نوین ایران باشد، بیشتر و بهتر بشناساند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که الهی چیره دستانه برخی از مهم ترین مؤلفه های مدرنیسم چون دانش روانشناسی، پرداختن به ذهن و روان شخصیت ها، جریان سیال ذهن، درهم آمیختن واقعیت و خیال و ابهام، بازآفرینی اساطیر، ضدقهرمان، راوی های متعدد، هویت، تصاعد و آرمان گریزی را در رمان خود به کار برده است و اثری مدرنیستی قابل تحسین آفریده است.
غرب زدگی جلال آل احمد نقدی بر مدرنیسم سطحی و مدرنیزاسیون وابسته عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
نقدهای رادیکال آل احمد به مفهوم غرب زدگی به دلیل اقبال گسترده اقشار مختلف جامعه ایرانی در زمان مطرح شدن نقش مهمی به جهت گیری های فکری و سیاسی جامعه ایران داشت. آل احمد وضعیت آشفته حاکم بر جامعه را که در فرایند نوسازی پرتناقض زمانه اش را نقد می کند و در این مسیر تلاش دارد آگاهی بخش و هشداردهنده باشد. در این پژوهش تلاش شده تا با روش تحلیل داده ها زمینه های اجتماعی و فرهنگی شکل گیری مفهوم غرب زدگی در اندیشه آل احمد موردتوجه قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که او نقدهای قابل توجهی به مدرنیزاسیون وابسته و مدرنیسم سطحی عصر پهلوی مطرح کرد؛ اگرچه در طرح یک ایده جایگزین برای برون رفت از وضعیت غرب زدگی ناتوان بود و در نهایت با ارائه راهکارهای سیاسی برای تقویت مذهب و روحانیت به عنوان یک نیروی اجتماعی سنتی زمینه ساز شکل گیری نوعی غرب ستیزی سیاسی برآمده از تجددستیزی فرهنگی شد. نقد های وی به دلیل ضعف نظری و آشنایی سطحی با تمدن مدرن از سطح نقد وابستگی سیاسی و اقتصادی و ظواهر فرهنگی فراتر نمی رود و نمی تواند سیمایی دقیق و روشنی از وضعیت تمدنی جامعه ایران ترسیم کند.
سیر تاریخی اشتغال زنان در بستر گفتمان های قبل و بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
23 - 44
حوزه های تخصصی:
کار و اشتغال به عنوان شالوده تأمین درآمد و مایحتاج روزمره و بستر بروز خلاقیت ها و توانمندی های انسانی در طول تاریخ، فارغ از تأثیرات جنسیتی، سنی و طبقاتی نبوده است. محدوده نفوذ این متغیرهای اجتماعی را گفتمان غالب بر هر دوره، طی فرایند تاریخی و درون بافت اجتماعی- فرهنگی خاصی از طریق اعمال قدرت های موجود اجتماعی مشخص می کند. پژوهش حاضر با انتخاب نظریه و روش تحلیل گفتمان براساس خوانش لاکلا و موفه، جستاری در تاریخ اشتغال زنان و اثرات آن بر حیات فردی و اجتماعی زنان و خانواده ایرانی است. مبنای این تحلیل، اسناد و داده های تاریخی دوره های مختلف ایران در مقاطع پیشامدرن، دوره اقتصاد امتیازی قاجاریه، پهلوی و انقلاب اسلامی است. نتایج تحلیل نشان می دهد در گفتمان انقلاب اسلامی با دال مرکزی «تساوی و عدم تشابه حقوقی زن و مرد» نظامی معنایی از دال های عفاف و حجاب، تفکیک جنسیتی مشاغل و محل اشتغال و اولویت حضور زنان در خانواده شکل گرفته است. تأکید بر محیط سالم و امن شغلی و ایفای همزمان و دور از تنش نقش همسری و مادری در کنار نقش شغلی موجب تمایز و برتری اشتغال زنان در دوره پس از انقلاب با دوره پهلوی و دوره های قبل از آن بوده است.
گذار به مدرنیته در شعر ابتهاج و مقایسه آن با مدرنیته غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
7 - 27
حوزه های تخصصی:
در مباحث نقد ادبی سنت، و نوگرایی(مدرنیسم) یکی از اصلی ترین مسائل در حوزه هنر و ادبیات است. به ویژه در جوامعی که دوره گذار را طی می کنند، دشوارترین و در عین حال تکنیکی ترین مسأله است؛ به خصوص پیوند سنّت و نوگرایی. با ظهور آشکارای شعر نو در عرصه ادبیات فارسی چهره های سرشناسی پای در میدان نوپردازی نهادند که یکی از بارزترین این چهره ها هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه) بود. شاعری که می توان گفت به ایجاد نوعی اتحاد و همبستگی محکم میان سنّت و مدرنیسم دست یافته است و این پیوند را در اشعارش به وضوح می توان دید. مقاله حاضر با بررسی اشعار ابتهاج جلوه های سنّت گرایی و نوگرایی در اشعار وی، و چگونگی پیوند این دو مقوله متمایز می پردازد؛ و نشان خواهد داد که هوشنگ ابتهاج نه مخالف سنت است و نه مخالف مدرنیته، بلکه در جهت پیوند میان آن دو از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
روایتگری سمبولیسم و جریان سیال ذهن در سمفونی مردگان و به سوی فانوس دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
137 - 160
حوزه های تخصصی:
حوزه بررسی ادبیات تطبیقی یکی از بزرگ ترین و گسترده ترین زمینه های مطالعاتی در ادبیات جهان می باشد که می تواند روزنه های بسیاری را برای شناخت ملل، ادبیات، فرهنگ ها، سنت ها و تفکرات به روی مشتاقان ادبیات بگشاید. در بین نویسنده های بزرگ ایران و انگلیس کم تر کسی است که اسم عباس معروفی و خانم ویرجینیا وولف را نشنیده باشد و با آثار ارزشمند آن ها که بی تردید بر ادیبات کشورشان و جهان تأثیر گذاشته اند آشنا نباشند. رمان های «سمفونی مردگان» عباس معروفی (1336) و «به سوی فانوس دریایی» ویرجینیا وولف (1941-1882) آثار ارزشمند و بزرگ ادبیات فارسی و انگلیسی می باشند که دارای مشخصات و ویژگی های منحصر به فرد خود می باشند که بررسی تطبیقی نحوه روایت آن ها که بر اساس روایتگری مدرن، قالب و ساختار جریان سیال ذهن ارائه شده می تواند ضمن تسهیل درک ادبی آن ها، ارائه کننده روزنه ای جدید در بررسی و مطالعه عملی ادبیات تطبیقی مدرن و پست مدرن باشد.
ملت و ملی گرایی در نگاه انتقادی آنتونی دی.اسمیت (رویکرد جامعه شناسی تاریخی): مطالعه ی موردی ایران
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
9 - 40
حوزه های تخصصی:
ملی گرایی و مدرنیسم و ارتباط میان آنها، مباحث زیادی را در بین نحله های فکری و متفکران مختلف به همراه داشته است . قرون نوزدهم و بیستم با نام ملی گرایی شناخته می شوند و شکل گیری صور افراطی ملی گرایی در این دو قرن موجب شکل گیری مباحث و اختلاف نظرهای زیادی در باره ی ملت، ملی گرایی و ارتباط آنها با مدرنیته شده است.کشور ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و مباحث مختلفی در مورد ملت و ملی گرایی و به ویژه زمان شکل گیری و تکوین این مقولات در ایران به وجود آمده است. مقاله ی حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که دیدگاه کهن گرایان، نوگرایان و آنتونی اسمیت در رابطه با ملت و ملی گرایی چه می باشد و کدام دیدگاه می تواند به عنوان چارچوبی مناسب برای بررسی ملت و ملی گرایی در ایران به کار رود؟ ایده ی محوری مقاله: «در حالی که مدرنیست ها، ملت و ملی گرایی را حاصل تحولات عصر مدرن قلمداد می کنند و کهن گرایان ملت و ملی گرایی را حاصل تاریخ می دانند، اسمیت ملت را در تاریخ و ملی گرایی را در عصر مدرن جست وجو می کند و نظریات اسمیت می تواند جهت بررسی این موضوعات در ایران به کار برده شود» .
امکان یا امتناع جنبش های اجتماعی (انقلابهای مردمی) علیه حاکمیت در اندیشه سیاسی اسلامی
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
41 - 60
حوزه های تخصصی:
به رغم آموزه های قرآنی ناظر بر سرشت آزاد انسانی برای تغییر سرنوشت و امکان نظری جنبش های اجتماعی در آموزه های اسلامی، در اندیشه سیاسی متفکران مسلمان و در تاریخ جوامع اسلامی، به استثنای اندیشه سیاسی شیعی و برخی فرق خوارج، اعتراض و طغیان اجتماع علیه حاکمیت امری مذموم و نکوهیده تلقی می شده است. این طرز تلقی رایج در جوامع اسلامی ضمن دربرداشتن شباهت هایی به سنت های جوامع مختلف بویژه جوامع مسیحی و یهودی تحت تاثیر سنت های عربی و سنت های ریشه دار استبدادی شرقی و بین النهرینی نیز بوده است. علاوه بر این تاثیرات بیرونی و میراث برون تمدنی، مباحث پیرامون امکان یا امتناع قیام علیه حاکم و جواز یا عدم جواز آن مستلزم شناخت مبانی معرفت سیاسی اسلامی در زمینه درون دینی و از منظر تجربه های درونی نظام سیاسی اسلامی است. در روند شکل گیری اندیشه سیاسی اسلامی متون موسوم به احکام السلطانیه و متون فقه سیاسی به عنوان مبنایی ترین متون در سامان دادن به اندیشه خلافت، نقش عمده ای داشتند و بر خلاف تصور رایج متونی تفسیرگر نص نبودند، بلکه نمایشی از تلاش دستگاه قدرت حاکمه برای فراهم نمودن نظریات مشروعیت بخش بودند. در این متون، مفهوم خلافت ذیل مفهوم نبوت و به عنوان تداوم کارکرد سیاسی آن قرار گرفت و بر خلاف سنت شکل گرفته در نخستین دهه های سده اول که حق انتقاد و اعتراض از حاکم را برای اتباع به رسمیت می شناخت؛ در این اندیشه متاخرتر، جنبش و قیام علیه حاکم فاقد مبنایی شرعی به شمار رفت و جرم و عصیانی مذهبی تلقی شد. در این نوشتار مفهوم جنبش های اجتماعی یا طغیان علیه حاکمیت سیاسی در اندیشه سیاسی مسلمانان در قرون اولیه و میانه اسلامی (از آغاز تا پایان دوره خلافت) مورد بررسی قرار گرفته و این پرسش اصلی مورد بحث قرار گرفته است که در اندیشه سیاسی اسلامی بویژه در زمینه اسلام سنی بالیده در دامان خلافت اموی و عباسی چگونه و طی چه فرایندی امکان نظری انقلاب علیه حاکمیت به تدریج به امتناع این امر منتهی شد؟ در پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تاریخی و توجه به سیر شکل گیری حوادث و متون فقه سیاسی، نوع نگرش اندیشه سیاسی غالب در زمینه اسلام سنی، درباره امکان یا امتناع جنبش های اجتماعی (انقلاب مردمی) علیه حاکمیت سیاسی تبیین شده و در کنار این بحث اصلی از باب مقایسه و تطبیق، اندیشه های معارض شیعی و خارجی نیز به اختصار بررسی شده است.
هنر خاورمیانه در پارادایم ترنس مدرن: تحلیل تطبیقی سه جریان در هنرهای تجسمی معاصر خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو دهه از شکل گیری جریان هنر خاورمیانه می گذرد. در میان تنوع سبک ها و تجربه های هنری، می توان سه جریان را بازشناسی کرد: نخست، جریان هنر مدرن در خاورمیانه؛ جریانی که میراث دهه های اوج گیری هنر مدرن در ایران، عراق، سوریه، لبنان و مصر طی دهه های 1960 تا 1990 است. جریان دوم، متأثر از پارادایم پست مدرن، رویکردی انتقادی و اجتماعی به سیاست های کشورهای اسلامی خاورمیانه داشت و با شدت گرفتن کشمکش های جنگی و نفتی پس از 11 سپتامبر اوج گرفت و به جریان غالب هنر خاورمیانه تبدیل شد. جریان سوم، جریانی نوخاسته است که تحت پارادایم ترنس مدرن شکل گرفته است. حال، پرسش این است که زمینه های شکل گیری جریان های هنر خاورمیانه چه هستند و هنر خاورمیانه در این تحولات پارادایمی چه تغییراتی را تجربه کرده است؟ به منظور دست یابی به این پرسش، مقاله حاضر می کوشد با تبیین رویکرد نظری ترنس مدرنیستی و در ادامه آن شرح جریان های هنر خاورمیانه، به مؤلفه ها و ویژگی های هنر معاصر خاورمیانه در پارادایم ترنس مدرن بپردازد. بدین منظور، از روش توصیفی تحلیلی و نیز تطبیق سه جریان مذکور با رویکرد نظری ترنس مدرن استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند بخش قابل توجهی از هنرمندان معاصر خاورمیانه تلاش می کنند از رویکرد پست مدرنیستی که نگاه انتقادی و مسدودکننده به جریان مدرنیته بومی دارد، فراتر رفته و با رویکرد ترنس مدرنیستی، نوع تازه ای از هنر معاصر با دلالت های بومی و محلی شکل دهند.
مدرنیسم در اشعار فروغ و شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۵
1 - 20
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: مدرنیسم در چند دهه اخیر شیوه غالب هنر در سطح جهان بوده است که با واکنش زیبایی شناسی و فرهنگی نسبت به مدرنیته و مدرنیزاسیون مشخص می شود. ویژگی برجسته آنچه در شعر و رمان و چه در نقاشی و هنر سینما، فلسفی اندیشی و اندیشه ورزی عقلانی است. این پژوهش هدف خود را در دو قسمت دنبال کرده است: بخش اول پایه نظری پژوهش است تا به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد که مدرنیسم چیست؟ مدرنیسم در ادبیات چیست و دارا بودن چه ویژگی هایی باعث می شود که ما اثری را مدرن بنامیم؟ بخش دوم، هدفش اثبات این ادعاست که اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو آثاری مدرن هستند و طبق نظریات مطرح مدرنیسم، اطلاق صفت مدرن به آنان جایز است؛ و از طرفی مقایسه اشعار این دو شاعر به لحاظ معیارهای مدرنیستی است.
روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیل محتوا است و آرای نظریه رِنِه وِلِک در کتاب «نظریه ادبیات» و نیز پیتر چایلدز در کتاب «مدرنیسم» و مارشال برمن در کتاب «تجربه مدرنیته» را در نظر دارد و برخی متون فروغ و شاملو را از منظر معیارهای شکلی و محتوایی مدرنیسم، با تحلیل «مضمونی» و «مقوله ای» مورد بررسی قرار می دهد و همچنین با پیش رو قرار دادن این متون، واکنش این شاعران را به عنوان شکلی از گفتمان اجتماعی مدرنیسم در قالب دغدغه ها و دل مشغولی های نگارش مدرنیستی نشان می دهد.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار این دو شاعر معیارهای مدرنیستی از جمله، اندیشه ژرف، فردگرایی، درون نگری، فروپاشی اجتماعی، سمبول، استعاره و... برجسته است و مطابق با این ویژگی ها می توان این اشعار را مدرن نامید. در مقایسه شعرهای این دو شاعر به لحاظ ویژگی های مدرن می توان نتیجه گرفت که از حیث محورهایی مانند فردیت، درون نگری، خود ارجاعی و شکاکیت، شعر فروغ از بهره مدرنیستی بالاتری برخوردار است. هر دو شاعر تعهد اجتماعی و انسانی نیرومندی را در شعرهایشان منعکس می کنند و در عین حال بیشتر اشعار آنان، حاوی اندیشه عمیق است. در نهایت هیچ یک از دو شاعر مدرن، فلسفه اندیش نیستند.
ارزیابی ساختار کالبدی- فضایی شهرهای ایران از دیدگاه مدرنیسم و پست مدرنیسم (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی مراحل رشد و توسعه کالبدی شهرهای جهان حاکی از تأثیر دو پارادایم مدرنیسم و پست مدرنیسم بر سازمان و ساختار فضایی شهرها می باشد. به گونه ای که تأثیرات این دو پارادایم منجر به توسعه شهرها، ایجاد و توسعه شبکه ارتباطی و بزرگراه ها، ایجاد شهرک های اقماری و حومه شهرها شده و بیش ترین تأثیر را در حوزه فضایی و کالبدی شهرها برجای گذاشته است. مدرنیسم و اثر آن مدرنیته، تأثیراتی بنیادی در حوزه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی فضایی داشته است و بیش از همه، تحول جامعه شهری، آن هم در ابعاد کالبدی- فضایی شهر، را هدف قرار داده و مفاهیم کهن شهرسازی را به شدت دگرگون کرده است. از سویی دیگر پست مدرنیسم نیز در زمینه ی اقتصادی، اجتماعی، سیاست و درزمینه روش شناسی نیز تأثیراتی بر سازمان فضایی شهر داشته است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ساختار فضایی کلان شهر تهران از دیدگاه مدرنیسم و پست مدرنیسم می باشد. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی تدوین شده است. یافته ها حاکی از آن است که در مدرنیسم مؤلفه های دیدگاه کالبدی و شهرسازی تک بعدی، ایجاد فضاخورها نظیر؛ ایجاد بزرگراه ها، شبکه های هوایی و معماری و ساخت وساز بلند مرتبه و دانه دار به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم و در پست مدرنیسم مؤلفه های؛ ترکیب کاربری ها و وجود تنوع در ساخت مسکن، وجود اصل اختیار در کالبد شهر و تراکم متوسط و کاربری ترکیبی اشاره کرد که در جایگاه های اول تا سوم ازلحاظ تأثیرگذاری بر ساختار فضایی بر کلان شهر تهران نقش داشته اند. بنابراین تلفیق دانش و تجربیات بومی، مدرن و پسامدرن می تواند ضمن حفظ هویت شهری، ایمنی، زیبایی، توسعه پایدار شهری را تحقق بخشد.