مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
خواننده
حوزه های تخصصی:
"سنایی و نظامی دارای دیدگاه های ادبی و نقد شعر خاصی هستند و از سخن و شعر، شاعر و خواننده تلقی قابل توجهی دارند. نظامی، خصوصا، در مخزن الاسرار تحت تاثیر سنایی است و افکارش بسیار به او شباهت دارد. اگرچه به نظر می رسد نظامی بعد از مخزن الاسرار در تفکرات خود تجدید نظر نموده باشد، اما درباب نقد شعر و سخن، عمدتا دیدگاهش ثابت است و تغییر زیادی نمی کند.
در شعرِ سنایی و نظامی، به محورهای اصلی ارتباط توجه شده است و بسیاری از دیدگاه های این دو شاعر هنوز زنده و قابل استفاده است. در این مقاله از میان محورهای ارتباط، به دیدگاه آن دو درباره پیام (شعر و سخن) گوینده (شاعر) و خواننده (مخاطب) پرداخته شده است. زیرا شاخه های اصلی دیدگاه آن دو را در این عناصر می توان جستجو نمود. هر دو شاعر برای سه محور مذکور ویژگی های خاصی را بیان کرده اند که بسیار به هم نزدیک است. در این مقاله ضمن بررسی دیدگاه های آن دو، به وسیله ترسیم جدول هایی به مقایسه آنها پرداخته شده است"
تاملاتی در حوزه معنی یابی از متن در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن در حضور یا غیبت «معنی» است. عقل و منطق حکم می کند که حضور «معنی» امری عقلایی باشد و وظیفه خواننده زدودن حجاب ها و دریافت معانی و مقاصدی باشد که به کمک نشانه های لفظی مطرح شده اند. در این فرایند نکته قابل تامل آن است که انتخاب و نام گذاری این نشانه های لفظی برای مضامین و معانی و مدلولات، با توجه به ویژگی ها و عملکردی است که برای تمامی بینندگان و مخاطبان آن مدلول، قابل لمس و مشاهده است؛ از این رو زوایای پنهان در این نام گذاری نقشی ندارند. با این تحلیل، بهانه مسبوق بودن معنی به تئوری های هر عصر، رنگ می بازد و معنی، امری متعین خواهد شد. البته مراد از تعین مخالفت با قرائت ها و برداشت های گوناگون نیست، بلکه این استنتاجات تا زمانی می توانند پذیرفتنی باشند که با قوانین زبانی هم خوانی داشته باشند و قرائت های استنباط شده با یکدیگر تعارضی نداشته باشند. در این فرایند معنی یابی، دلالت های داخل زبانی و خارج زبانی تاثیرگذار هستند. از مهم ترین ابزارهای دریافت معنی که چالش های بسیاری را در محافل فکری برانگیخته است، سه محور «متن»، «مؤلف» و «خواننده» هستند که سه ضلع اصلی مثلث معنی یابی را تشکیل می دهند. تعیین سهم هرکدام از این عوامل، بستگی به نوع نگرش مخاطب و مبانی نظری او دارد که در این مقاله در صدد به چالش کشیدن این پایه های هستیم
گفتمان فلسفی مدرن و نگارش مسوولانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راندن شاعران از جمهوریت افلاطون برای ایجاد جامعه ای عاری از مسئولیت گریزی نخستین گام در نوشته های فلسفی نظرورزانه ی غربی در انتقاد از هنر و ادبیات است. از دیدگاه افلاطونی، نگارش «غیرمسئولانه»ی غیرعقلایی، که شعر به دلیل ماهیت الهامی، تبلور جدی آن است، نظام اجتماع ایدآل یونانیان را می آشوبد و باید از آن به نفع نوشتار فلسفی نظرورزانه، که عقلایی و حقیقت جو است، احتراز کرد. با وجود عدم امکان تعیین دقیق صحت و سقم این نظرات، آن ها در طول تاریخ در اشکال مختلف بیان شده و بحران های جوامع بشری به آن نظرات نسبت داده شده اند. در این مقاله، با توجه ویژه به دوره ی مدرن، بحث می شود که به دلیل نقصان در «گفتمان فلسفی» مدرن، نوشته های فلسفی به ظاهر «مسئولانه» خود خطرناک و عامل بحران های سیاسی و اجتماعی بوده اند. شاید نگارش برآمده از «گفتمان ادبی» بتواند نقش «مسئولانه تری» داشته باشد.
مقاله مروری: مدیریت بررسی، چاپ و انتشار مقالات علمی در حوزه ی سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مجلات علمی محملی را برای بررسی، چاپ و انتشار نتایج اکتشافات و یافته های نوین علمی فراهم می آورند که هیچ محمل دیگری نمی تواند جایگزین آن گردد. با توجه به نقش بسیار مهم نشریات علمی در انتشار دانش، مدیریت آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار می گردد. مدیریت صحیح در مجلات علمی تنها با توجه به مسؤولیت های گوناگون و متعدد افراد از جمله نقش سردبیر، نویسندگان، داوران و خوانندگان مقالات امکان پذیر خواهد بود. هدف مقاله ی حاضر، بحث پیرامون وظایف و نقش های گوناگون افراد فوق در مدیریت مجلات علمی در حوزه ی سلامت بوده است.
تصویر راوی اعتمادناپذیر در روایت احتمالاً گم شده ام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر سعی شده است دلایل اعتمادناپذیربودن راویِ داستان بلند احتمالاً گم شده ام نوشته سارا سالار، براساس نظریه شلومیث ریمون ـ کِنان بررسی شود. برطبق این نظریه، دانش محدود راوی، درگیری شخصی وی در داستان، و معیارهای ارزشی متناقض او درطول روایت را می توان ازجمله دلایل اصلی اعتمادناپذیربودن راوی یک روایت دانست. از این رو، در خوانش حاضر نخست نشان داده می شود که روایت راوی احتمالاً گم شده ام با رویدادهای دنیای داستانی آن درتناقض است به گونه ای که نمی توان گفته های او را به عنوان واقعیت داستانی باور کرد؛ همچنین، راوی این اثر به خاطر ترس و ضعف حافظه، دانش کافی برای گزارش رویدادهای داستانی را ندارد. آنگاه نشان داده می شود که راوی احتمالاً گم شده ام به دلیل درگیری شخصی خود در داستان هایی که روایت می کند از یک سو و داشتن معیارهای ارزشی پیچیده و گاه متناقض از سوی دیگر، از گزارش بی طرفانه حقایق داستانی ناتوان به نظر می رسد، و هم از این رو است که سعی دارد با گزینش و روایت جانبدارانه رویدادهای داستانی یا به منظور وارونه جلوه دادن آنها، روایت را به زاویه دید خود محدود کند تا رویدادها را آن گونه که خود می خواهد گزارش کند نه آن گونه که واقعاً اتفاق افتاده است. در آغاز مقاله، همچنین، شرح مختصری از پیشینه بحث مربوط به اعتمادپذیربودن/ اعتمادناپذیربودن راوی یک اثر در روایت شناسی ارائه می شود.
نقد روایت شناختی داستان «زن نویسنده»
حوزه های تخصصی:
روایت یک داستان، مهم ترین بخش ساختاری آن را تشکیل می دهد. کاربرد درست و
مؤثر شیوه های روایت، پایة اصلی موفقیت یک نویسنده در ماندگاری داستانش است. از
این رو، بررسی روایی داستان و نیز تحلیل روش های تازه و بدیع روایت، از جمله مباحث
مهم نقد داستان امروز است که فراتر از درون مایه و مضمون اثر، به جلوه های کاملاً
ادبی متن داستانی پرداخته و شگردهای مختلف آن را آشکار می نماید.
«زن نویسنده» از جمله داستان های محمود گلابدره ای است که در آفرینش آن، نویسنده به شیوه های
روایی داستان نویسی روز، توجهی ویژه نشان داده است. روایت ذهنی درخور توجه و نزدیک
شدن به زبان شعر و داستان شاعرانه، و هم چنین سیال بودن جریان روایت که موجب ابهام
داستان و در نتیجه برتابیدن برداشت های مختلف خواننده خواهد شد، از ویژگی های
روایی این داستان است.
رمز گشایی متن نشانه ها یا علائم معنی دار در متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیچ متنی بدون پیام نیست. بعضی متن ها پیام های آشکار، بعضی دیگر پیام های پنهان، و بعضی هر دو پیام آشکار و پنهان ر دارند. خوانندگان متن، برای فهم آن، آگاهانه یا ناخودآگاه آن را تحلیل می کنند. در خوانش متن سه حالت صورت می گیرد. گاهی مؤلف ملاک است؛ گاهی خود متن یعنی، مرگ مؤلف مطرح است؛ و گاهی خود خواننده ملاک اصلی است. در هر حال اتفاقی که رخ می دهد، تحلیل محتوای متن است. تحلیل محتوا، خواننده را به رمزگشایی متن سوق می دهد. روانکاوی، زبان شناسی، هرمنوتیک، جامعه شناسی هنر، جامعه شناسی ادبیات، و جامعه شناسی زبان از جمله دیدگاه های بررسی متن هستند که هریک نشانه هایی را برای تحلیل متن در نظر می گیرند.
روان خوانی: تعریف، فرایند و روش های بهبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواندن از مهارت های مورد تاکید در تمامی نظام های تعلیم و تربیت است، چرا که پیشرفت در خواندن، رشد سایر حیطه های سوادآموزی را در پی دارد. هرچند هدف اصلیِ خواندن درک مطلب است؛ اما روان خوانی پیش نیاز اصلی درک خواندن می باشد. هدف این مقاله بررسی تعاریف و عوامل موثر بر روان خوانی می باشد. خواندن به عنوان فعالیت شناختیِ توصیف و تفسیر علائم چاپی ، شامل فرایندی پیچیده است که کیفیت آن در دستاوردهای خواندن تاثیر مستقیم دارد. عدم رشد روان خوانی می تواند از مشکلات جدی در دانش آموزان باشد که به علت نبود مشخصه های ظاهری مشکل، شناسایی و گاه پذیرفتن آن برای والدین و متصدیان تعلیم و تربیت دشوار و زمان بر است. عوامل گوناگونی از قبیل مشخصه های فردی خواننده، ویژگی های تکلیف و برنامه های آموزشی در رشد روان خوانی تاثیرگذار هستند. بنابراین ارتقای مهارت روان خوانی با در نظر گرفتن ویژگی های فردی خواننده، ویژگی های تکلیف و محیط آموزشی مطالعه، ممکن خواهد بود.
بازیابی خود در شعر غنایی (ارتباط تعاملیِ خواننده با شعر غنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بینِ انواع ادبی، نوع غنایی با رویکردهایی که بر نقش و اهمیّتِ خواننده تأکید می کنند، سازگاری بیشتری دارد. در این نوع ادبی تعاملِ متقابلی که در حینِ خوانش بینِ خواننده و اثر شکل می گیرد، معلول بازتاب عواطفِ جمعی و طبیعتِ عام، ذاتی و کلّیِ انسان ها در این نوع از آثار است. پدیده هایی که عواطفِ جمعی و مشترک انسان ها در آنها پدیدار می شود، وابسته به زمان و مکان خاصّی نیستند؛ بلکه با ذات و هستیِ انسان ها در ارتباطند. انسان ها در عشق، مرگ، غربت، هجران، وصال، شادی، غم و ... عموماً دچار حالات و عواطفِ مشابه و یکسان می شوند؛ از این رو در آثار غنایی، به ویژه شعر غنایی، به عنوان بسترِ این پدیده ها، حالات و موقعیّت هایی بروز می کند که انسان ها تقریباً تجربه های مشابهی در آنها دارند. با توجّه به این قضیه است که خواننده در خوانشِ آثار غنایی بیشتر از انواعِ ادبیِ دیگر بازتابی از عواطف و روحیاتِ درونیِ خود را احساس می کند. وجودِ این فرایند باعث می شود که عملِ درک و تفسیر خواننده از اثر با برقراری ارتباط بینِ زندگی و تجربه های شخصیِ خود با اثر همراه باشد. نتیجه چنین فرایندی، تعاملِ دو سویه بین خواننده و اثر است: 1 فهم و عینیت بخشی به اثر به کمکِ تجربیات و درونیّات شخصی؛ 2 تفسیر و بازنگری تجربه های گذشته خود با کمک متن. در این مقاله، ضمن تبیین نوع و چگونگیِ تعامل خواننده با گونه غنایی، به فرایند تعامل خواننده با هریک از دو نوع ادبیِ حماسی و حکمی تعلیمی نیز اشاره شده است تا تفاوت ارتباط تعاملی خواننده با متن در گونه های ادبی مشخّص شود. نتیجه کار نشان می دهد که برخلاف گونه غنایی که خواننده در حینِ خوانش، خود را در مرکز می بیند و تجربه های عاطفیِ خود را بازیابی می کند، در دو گونه حماسی و حکمی تعلیمی خود را در حاشیه و به عنوان ناظر عملِ دیگر/ دیگران می بیند.
سواد رسانه ای انتقادی و فعالیت سایبر زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
186 - 230
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعه سواد رسانه ای انتقادی فعالان سایبر زن در ایران و هدفمندی آن ها پرداخته است. هدف اصلی دست یابی به سطح سواد رسانه ای انتقادی چه در بخش مصرف و چه در بخش تولید فعالان سایبر زن است؛ سواد رسانه ای این توانایی را به زنان می دهد تا بتوانند در مقابل عرضه شدگی رسانه ها هر آن چه که به او عرضه می شود را مدیریت و کنترل کند و همچنین آن ها را در استفاده از اینترنت به نفع خود و رساندن صدایشان به گوش دیگران توانا می سازد. به منظور آگاهی از سطح سواد رسانه ای انتقادی زنان فعال در فضای سایبر و هدفمندی آن ها از روش پیمایش استفاده شده است. پرسشنامه الکترونیکی به صورت آنلاین بر روی شبکه های اجتماعی و از طریق ایمیل در اختیار زنان فعال در فضای سایبر گذاشته شده است. برای تصادفی بودن نمونه مورد مطالعه روزهای هفته به صورت تصادفی انتخاب شد و تعداد 429 پرسشنامه قابل قبول با استفاده از نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تجزیه و تحلیل مشخص شد که بین گروه های سنی مختلف و سطح سواد رسانه ای انتقادی در بخش مصرف تفاوت معنادار وجود دارد اما در مورد سواد رسانه ای انتقادی در بخش تولید تفاوت معناداری وجود ندارد. بین گروه هایی با تجربه استفاده از اینترنت و سواد رسانه ای انتقادی چه در بخش مصرف و چه در بخش تولید تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین بعد از آزمون فرضیات مشخص شد سواد رسانه ای انتقادی مصرف و تولید با هدفمندی فعالیت ها رابطه دارد.
نظریه «زیبایی شناسی دریافت» و نقد و بلاغت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف رویکردهای گذشته به متون که غالباً یا ناظر به «متن» و یا «مؤلف متن» بودند، از رویکردهای امروزین نقد ادبی، پرداختن به «خواننده متن» و بحث از نقشِ خواننده در معنی گذاریِ متن است. این دسته از نظریه ها برآنند که متن معنی ی ا مع انی ثاب تی ن دارد بلک ه مع انی محصول خلاقیت خواننده اند. از مهم ترین مکاتب نظری امروز که به اهمیت نقش خواننده در ادراک و دریافتِ معنی، و بلکه در خلقِ معنای متن اشاره دارد نظریه «زیبایی شناسیِ دریافت» است که با نام هانس رابرت یائوس و ولفگانگ ایزر شناخته می شود. تصوّر کلی نسبت به تحول تاریخیِ نظریه های ادبی اینگونه است که اهمیت قائل شدن برای جایگاه خواننده در شکل دهیِ معنای متن، و نقش خواننده در معناگذاریِ متن و مسائل پیرامونِ ادراکِ معنی، دستاورد نظریِ قرونِ اخیر در مغرب زمین است. حال آنکه دقت و بازخوانیِ برخی از متون بلاغیِ گذشته نشان دهنده تأملاتِ نظری و آراء قابل تأملِ برخی از نظریه پردازان و بلاغیانِ اسلامی درباره اهمیت خواننده و نقش وی در خلق معنای متن است. پژوهش حاضر به بررسی تأملات سه تن از بلاغت نگاران و ناقدان ادبی جهان اسلام در باب ارتباط متن و خواننده و جایگاه و اهمیت خواننده در تعیین معنای متن، می پردازد.
نقش هم دلی و تاثیر آن بر خواننده در رمان بعد از پایان فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
345 - 369
حوزه های تخصصی:
احساس یکی از ویژگی های مشترک بین شخصیت های داستانی و افراد واقعی است. نحوه و میزان بازنمایی احساس در روایت بر سطح ارتباط خوانندگان با دنیای داستان یا مشارکت آن ها در رویدادها و موقعیت های داستانی و نیز تفسیر آن ها از معنای متن تاثیر می گذارد. در داستان های واقع گرا، احساس نقش تعیین کننده ای در شخصیت پردازی روایت دارد. بعد از پایان نوشته ی فریبا وفی یکی از این نمونه هاست. طرح داستان در روایت وفی در درجه ی اول بر اساس نقش حس صمیمیت یا همدلی در چگونگی آغاز و پایان پیوندهای دوستی میان شخصیت های اصلی است. با استفاده از روش روایت گری گذشته نگر، رمان وفی فرایند درون نگری راوی نسبت به دلایلگسست رابطه اش با دوستی قدیمی را روایت می کند. بنابراین، روایت راویِ اول شخص مفرد در رمان وفی را می توان حکایت راوی از سِیر دگرگونی حس ها و نگرش های او نسبت به رابطه ای در گذشته اش دانست. با استفاده از رویکرد بینارشته ای احساس و روایت، که از زیرشاخه های روایت شناسی پساکلاسیک است، جستار حاضر تلاش کرده است به بررسی و تحلیل نقش احساس در بعد از پایان بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که پیرنگ رمان وفی بر بازنمایی حس های شبه انسانی همچون حس صمیمیت یا همدلی استوار است. این ویژگیِ آشنا در بعد از پایان مؤید و بسط دهنده همدلی خواننده با سرگذشت دو شخصیت محوری و نیز سبب افزایش تاثیر رواییِ آن بر خواننده از طریق تسهیل ارتباط نزدیک تر او با رویدادها و موقعیت های دنیای داستان می شود.
بررسی مؤلفه های پسامدرن در رمان آزاده خانم و نویسنده اش نوشته ی رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص ترین رمان های فارسی، که بر اساس بوطیقای داستان نویسی پسامدرن خلق شده است، رمان آزاده خانم و نویسنده اش اثر رضا براهنی است. نویسنده در این رمان با بهره گیری از شگردهای پست مدرنیستی هم چون عدم انسجام، عدم قطعیّت، نفی زمان، روایت اسکیزوفرنیک، مرگ مؤلّف، چند صدایی، تناقض، پارودی، جذب خواننده با استفاده از شکل و... اثری تحوّل آفرین و تأثیرگذار در عرصه ی داستان نویسی ایران نوشته است. هدف براهنی از خلق رمان آزاده خانم و نویسنده اش نوشتن داستانی بر اساس عرف های شناخته شده ی ادبی نیست، بلکه نوشتنِ «قصه ی نوشتن» است که در مقابل خواننده نوشته می شود. این رمان اثری ساختارشکن و چند پاره است که بخش های متفاوت آن از نظر زمانی، مکانی و روایی فاقد تسلسل خطی و توالی منطقی اند. این پاره های جدا از هم موجب از بین رفتن وحدت و یکپارچگی رمان و تکه تکه شدن آن می شود.
نویسندگان این مقاله برآن اند مؤلّفه های پسامدرن را در رمان آزاده خانم و نویسنده اش تحلیل و بررسی کنند.