مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۵۳۰٬۷۸۲ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
266 - 286
حوزههای تخصصی:
مجموعه ای از فرآیندهای محیطی بزرگ مقیاس و طولانی مدت، از جمله رخدادهای لرزه ای، فعالیت های ساختمانی، تغییرات کاربری و برداشت آب های زیرزمینی، به همراه تغییرات اقلیمی در مناطق ساحلی کم ارتفاع می تواند منجر به بروز ناپایداری های سطح زمین شود. دلتاهای ساحلی چشم اندازهایی هستند که به دلیل مجاورت دو محیط خشکی و آبی در برابر فعالیت های تکتونیکی آثار مهمی برجای می گذارند. از جمله تغییر الگو و مکان شکل گیری دلتاها، شکل گیری تراس های ساحلی نامتوازن در بخش هایی از ساحل و به وجود آمدن سواحل بریده شده به صورت دریابار می توان اشاره کرد. در این پژوهش به بررسی تغییرات ژئومورفیک جلگه ساحلی چالوس ناشی از فعالیتهای ائواستاتیک و ژئواستاتیک و آثار آنها در تغییرات جلگه و خط ساحلی در محدوده چالوس با استفاده از سنجش از دور راداری(مدلهای SBAS وPS) و داده های ژئودینامیک پرداخته شد که نتایج به دست آمده از پردازش راداری، داده های ژئودینامیک، تغییرات سطح تراز آبهای زیرزمینی، فعالیت های ژئوستاتیکی، تغییرات ائوستاتیکی دریای خزر و تغییرات کاربری زمین، نشان می دهد جلگه چالوس در دو دهه گذشته تحت تأثیر فعالیت ژئوستاتیکی دچار برخاستگی شده است. از طرف دیگر خط ساحلی چالوس در نتیجه تغییرات کاربری و افزایش بار رسوب رودخانه و کاهش تراز سطح دریای خزر به سمت دریا پیشروی قابل توجهی داشته است که نتیجه آن از نظر زیست محیطی و خسارت های اقتصادی قابل توجه است. بنابراین احیای پوشش گیاهی و جنگلی در حوضه آبریز چالوس جهت کاهش فرسایش و تولید رسوب و پیگیری دیپلماسی برای دادن حق آبه دریای خزر توسط کشورهای ذینفع به خصوص کشور روسیه می تواند مشکلات به وجود آمده را برطرف کند.
سنجش تاب آوری ساکنان سکونتگاه های غیررسمی پیراشهری و اثرات شاخص های توسعه پایدار برتاب آوری آنان (مطالعه موردی: چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
519 - 496
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مس ائل مط رح در اسکونتگاه های غیر رسمی پایین بودن شاخص های اقتصادی-اجتماعی از قبیل درآمد، اشتغال، مسکن، تحصیلات، بهداشت و... است؛ این سکونتگاه ها در مواقع بحران توانایی بازگشت ب ه حال ت ع ادی را از دس ت می دهند. تحقیق حاضر باهدف تحلیل و سنجش میزان تاب آوری اجتماعی ساکنین سکونتگاه های غیررسمی چابهار(محله کمب، مرادآباد و رمین) و همچنین تأثیر وضعیت اقتصادی-اجتماعی بر میزان تاب آوری اجتماعی صورت گرفته است. در انجام پژوهش، از روش توصیفی و تحلیلی و در جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و کتابخانه ای با رویکرد بازنگری نظامند منابع مرتبط، جهت شناسایی معیارهای اصلی تاب آوری اجتماعی بهره گرفته شد و با روش قیاسی، مدل مفهومی تاب آوری اجتماعی تدوین گردید. متعاقباً از طریق توزیع پرسشنامه مستخرج از مؤلفه های تاب آوری اجتماعی، به صورت هدفمند و تحلیل داده های کیفی و کمی حاصل شده، درجه اهمیت هر معیار مورد ارزیابی واقع شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 381 پرسشنامه محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردید. در این پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از طریق آزمونهای آماری شامل آزمونهای همبستگی ،تحلیل واریانس ،آزمون ویلکاکسون، آزمون tتک نمونه ای وآزمون تعقیبیpost hoc صورت گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از نظر شاخص های اجتماعی محله کمب با میانگین 358/3 و محله مرادآباد با میانگین 015/3 بیشترین و کمترین شاخص اجتماعی را به خود اختصاص داده اند ،اما از نظر شاخص های زیست محیطی محله مرادآباد با میانگین 333/3 و محله رمین با 044/3 بیشترین و کمترین میانگین این شاخص را دارند. با نگاهی دیگر به نتایج متوجه میشویم که این محله کمب است که از نظر شاخص های اقتصادی و فرهنگی با میانگین بیشتری از دو محله دیگر پیشی میگیرد و نتایج روشن می کند که محله کمب تاب آوری بیشتری را نسبت به دو محله دیگر در شهرستان چابهار دارد.
تحلیل ژئومورفولوژیک با استفاده از تئوری گسیختگی سطحی، منطقه مورد مطالعه: کپه داغ مرکزی و شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
181 - 203
حوزههای تخصصی:
منطقه کپه داغ، یک ناحیه فعال تکتونیکی در شمال شرق ایران، چشم اندازی منحصر به فرد برای مطالعه پتانسیل گسیختگی سطحی و فرآیندهای هیدروژئومورفولوژیکی ارائه می دهد. این مطالعه با استفاده از تکنیک های پیشرفته تحلیل ژئومورفومتری به بررسی تعامل پیچیده بین توپوگرافی، تکتونیک و فرآیندهای سطحی در این محیط نیمه خشک می پردازد. با بهره گیری از مدل های رقومی ارتفاعی (DEM) با وضوح بالا، پارامترهای کلیدی ژئومورفومتری از جمله ارتفاع، شیب و جهت شیب را استخراج و تحلیل می کنیم تا ویژگی های توپوگرافی منطقه و پیامدهای آن برای گسیختگی سطحی و مدیریت منابع آب را مشخص کنیم. در این روش شناسی ما به دنبال پردازش DEM، تحلیل های آماری و تکنیک های تجسم سازی با ادغام آنها و استفاده از اسکریپت های پایتون می باشیم. ما از روش های نمونه برداری کاهشی برای پردازش کارآمد مجموعه داده های بزرگ با حفظ یکپارچگی داده ها استفاده می کنیم و معیارهای آماری قوی را برای کمی سازی عدم قطعیت در یافته هایمان به کار می بریم. منطقه مورد مطالعه، با پوشش تقریبی 35,595 کیلومتر مربع، دامنه ارتفاعی 2,608 متری را از 354 تا 2,962 متر بالاتر از سطح دریا نشان می دهد.وجود شیب های بسیار تند (تا 89.60°) نشان دهنده مناطقی با پتانسیل ناپایداری و خطر فرسایش بالا است که احتمالاً با فعالیت تکتونیکی اخیر یا رویدادهای گسیختگی سطحی مرتبط است. جهت شیب غالب به سمت حدود جنوب، بینش هایی درباره کنترل های ساختاری بر توپوگرافی و الگوهای بالقوه گسیختگی سطحی ارائه می دهد. ترکیب تکنیک های پیشرفته ژئوسپیشیال(مکانی-فضایی) با تحلیل ژئومورفولوژیکی، رویکردی نوآورانه برای مطالعه مناطق فعال تکتونیکی ارائه می دهد که کاربردهای بالقوه ای در محیط های مشابه در سراسر جهان دارد. لذا با عنایت به درک صحیح از ژئومورفولوژی و چارچوب های روش شناختی پیشنهاد می شود که با رویکردهای پژوهشی نوین گامی در جهت شناخت سیستمی، برنامه ریزی منطقه ای، کاهش خطر و مدیریت منابع آب در این منطقه پیچیده زمین شناختی و حساس زیست محیطی برداشته شود.
واکاوی مؤلفه های برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی مبتنی بر رویکرد دانش آموز محور: سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به رویکرد دانش آموز محوری در برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی باید برای فرد فرد دانش آموزان اهداف خاص و منحصر به فردی تدوین تا نیازهای ویژه هر یک از آنها برطرف شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی ویژگی مؤلفه های برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی با رویکرد دانش آموز محور بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع سنتزپژوهی انجام شد. منابع مورد مطالعه، شامل پژوهش های علمی معتبر در این زمینه بود که با توجه به جستجوی منظم در پایگاه های اطلاعاتی براساس معیارهای ورودی تعداد 1896 پژوهش علمی شناسایی و در نهایت براساس معیارهای خروجی 23 مقاله جهت تحلیل نهایی انتخاب شد. برای گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه از سیاهه ی طراحی شده توسط پژوهشگر استفاده شد. با توجه به الگوی شش مرحله ای سنتزپژوهی روبرتس اطلاعات به دست آمده کدگذاری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: ویژگی های مؤلفه های برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی با رویکرد دانش آموز محور براساس عناصر دهگانه ا کر ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه درسی ریاضی با رویکرد دانش آموز محور برنامه ای مرتبط با نیازها، علایق و توانایی های دانش آموزان با آسیب بینایی است که به تجربیات قبلی مرتبط با زندگی واقعی آنها توجه می کند. در این برنامه درسی؛ مشارکت در یادگیری، داشتن مهارت های لازم معلم در آموزش ویژه برای یادگیری ریاضی و برجسته سازی لمسی دارای اهمیت است.
اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر نرم افزار کاپتان لاگ بر بهبود حافظه دیداری-فضایی دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال خواندن یکی از انواع اختلال های یادگیری خاص است که می تواند با نارسایی در کارکردهای اجرایی بویژه حافظه دیداری-فضایی همراه باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر نرم افزار کاپتان لاگ بر بهبود حافظه دیداری-ف ضایی دا نش آموزان با ا ختلال خوا ندن انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان پایه دوم تا پنجم با اختلال خواندن شهر تهران تشکیل می دادند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس شناسایی و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار سنجش حافظه دیداری-فضایی استفاده شد. گروه آزمایشی برنامه توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ را در 15 جلسه 40 دقیقه ای به صورت هفته ایی 2 بار دریا فت کرد ا ما گروه گواه آموزش م عمول خود را در مدر سه ادا مه داد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، برنامه توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ تأثیر معناداری در بهبود حافظه دیداری-فضایی گروه آزمایشی داشت ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد توان بخشی شناختی مبتنی بر نرم افزار کاپتان لا گ می تواند روش مداخله ای مناسبی در بهبود حافظه دیداری-فضایی این دانش آموزان باشد.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال مالزی: وضعیت، چالش ها و بایسته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۹بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵۳)
63 - 90
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران همواره در منظومه سیاست خارجی خود برای مالزی جایگاه خاصی قائل بوده است. مقاله حاضر با اتخاذ رویکرد توصیفی-تحلیلی و همچنین استفاده از ابزارهای کتابخانه ای در پی بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به مالزی بوده و قصد پاسخ به این پرسش را دارد "سیر روابط جمهوری اسلامی ایران و مالزی در سال های 2010 تا 2020 میلادی چگونه بوده است و چه عواملی سبب ممانعت از گسترش بیشتر روابط شده است؟" یافته های پژوهش حاکی از آن است که در عرصه اقتصادی به جز سال های ابتدایی دهه موردبررسی شاهد سیر نزولی روابط بوده ایم؛ اما در عرصه سیاسی و مسائلی مانند برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران یا جنگ های سوریه و یمن رویکرد دو کشور دچار واگرایی کمتری بوده است. اصلی ترین عوامل مانع گسترش روابط نیز نبود اراده کافی در طرفین، تحریم های ایالات متحده، روابط مالزی با عربستان سعودی و مسائل مربوط به ممنوعیت مذهب تشیع در مالزی بوده است.
بررسی تأثیر عدم اطمینان عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن با تأکید بر شاخص بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
100 - 113
حوزههای تخصصی:
مقدمه بخش مسکن به عنوان یکی از حوزه های اساسی اقتصادی و اجتماعی، به تحلیل دقیق عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضا نیاز دارد. این مطالعه به سیاست گذاران کمک می کند تا با مدیریت بهینه از بحران ها جلوگیری کنند و پروژه های مسکونی متناسب با نیازهای جامعه طراحی شود. همچنین، شناخت عوامل مؤثر بر این بخش به پیش بینی روندهای آینده بازار مسکن و تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران کمک می کند. در سال های اخیر، عدم قطعیت اقتصادی به ویژه در شرایط بحران، تأثیر قابل توجهی بر بازار مسکن داشته است. این عدم قطعیت بر متغیرهایی مانند نرخ تورم، بهره و قیمت مسکن اثر گذاشته و موجب نوسانات شدید در بازار شده است. علاوه بر این، ارتباط پیچیده ای بین بازار سهام و مسکن وجود دارد که در شرایط عدم قطعیت، رفتار سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار می دهد و ممکن است به تغییر جهت سرمایه گذاری به سمت بازار مسکن یا خروج از آن منجر شود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عدم قطعیت بر شاخص قیمت مسکن و نقش شاخص بازار سهام در ایران طی سال های ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۲ انجام شده است. در این مطالعه، متغیرهایی مانند نرخ سود بانکی، تورم، نرخ ارز، درآمد سرانه و شهرنشینی نیز تحلیل می شوند. فرضیه های اصلی تحقیق بر تأثیرگذاری بالای شاخص بازار سهام و نرخ ارز بر قیمت مسکن متمرکز است. نتایج این مطالعه می تواند به سیاست گذاران در کنترل نوسانات بازار مسکن کمک کند. مواد و روش ها این مطالعه به بررسی تأثیر عدم قطعیت عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن با تأکید بر شاخص بازار سهام می پردازد. متغیرهای کلیدی شامل درآمد ملی، نرخ سود بانکی، نرخ شهرنشینی، تورم، نرخ ارز و شاخص بازار سهام هستند که بر اساس مطالعات پیشین انتخاب شده اند. داده های سالانه از بانک مرکزی ایران (۱۴۰۲-۱۳۷۰) جمع آوری و با استفاده از رگرسیون فازی در نرم افزار MATLAB تحلیل شده اند. رگرسیون فازی، به خلاف روش های کلاسیک، ابهام در داده ها و مدل ها را با استفاده از توابع عضویت مثلثی کمّی می کند. این روش برای شرایطی مناسب است که داده ها ناکافی باشند، نرمال نباشند یا روابط بین متغیرها مبهم باشد. در این مطالعه، از مدل رگرسیون فازی نامتقارن استفاده شده که امکان محاسبه پهنای چپ و راست ضرایب را فراهم می کند و تأثیر عدم قطعیت را دقیق تر نشان می دهد. منطق فازی، به خلاف منطق کلاسیک، ابهام را به عنوان بخشی از سیستم می پذیرد و آن را با اعداد بین صفر و یک توصیف می کند. این رویکرد به مدل سازی شرایط واقعی که با عدم قطعیت همراه است، کمک می کند. در این پژوهش، ضرایب فازی به صورت نامتقارن برآورد شده اند تا انعطاف پذیری بیشتری در تحلیل تأثیر متغیرها وجود داشته باشد. هدف اصلی، برآورد تأثیر عدم قطعیت بر شاخص قیمت مسکن با درجه عضویت 0/9 است که نشان دهنده سطح بالایی از ابهام است. هر ضریب فازی شامل یک مقدار نما (میانگین تأثیر) و پهنای چپ و راست (حداقل و حداکثر تأثیر) است. این روش به سیاست گذاران کمک می کند تا تصمیمات بهتری در مواجهه با نوسانات بازار مسکن اتخاذ کنند. نتایج این مطالعه می تواند نقش مهمی در کنترل نوسانات قیمت مسکن داشته باشد، چرا که عوامل مؤثر بر آن را در شرایط عدم قطعیت دقیق تر تحلیل می کند. همچنین، مقایسه تأثیر شاخص بازار سهام و نرخ ارز بر قیمت مسکن می تواند به سرمایه گذاران و برنامه ریزان اقتصادی کمک کند تا استراتژی های بهینه تری طراحی کنند. در نهایت، این پژوهش نشان می دهد رگرسیون فازی ابزار قدرتمندی برای تحلیل بازارهای پرنوسان مانند مسکن است، چرا که می تواند ابهام ذاتی در متغیرهای اقتصادی را مدل سازی کند. یافته های این تحقیق می تواند مبنایی برای مطالعات آینده و سیاست گذاری های اقتصادی باشد. یافته ها این مطالعه با استفاده از مدل رگرسیون فازی (با درجه عضویت 0/9) تأثیر عدم قطعیت عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن، به ویژه شاخص بازار سهام، را بررسی کرده است. داده های ۳۲ ساله (۱۴۰۲-۱۳۷۰) از بانک مرکزی ایران با ۶۴ قید در نرم افزار MATLAB تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد پهنای راست و چپ ضرایب فازی به ترتیب بیانگر حداکثر و حداقل تأثیر متغیرها بر قیمت مسکن هستند، در حالی که مرکز فازی میانگین تأثیر را نشان می دهد. نرخ شهرنشینی با مرکز فازی 0/0034 و پهنای یکسان راست و چپ (0/0226) تأثیر مثبت و معناداری بر قیمت مسکن دارد، که نشان دهنده تقاضای بالای ناشی از رشد جمعیت شهری است. در مقابل، نرخ سود بانکی (مرکز: 0/0071) اثر دوگانه دارد: پهنای راست (0/0130) افزایش قیمت و پهنای چپ (0/0128-) کاهش قیمت را پیش بینی می کند، که احتمالاً به دلیل جذاب نبودن نرخ بهره واقعی در ایران است. شاخص بورس بیشترین تأثیر را با مرکز فازی 0/0662 دارد، اما پهنای راست آن (0/3752) حاکی از امکان افزایش شدید قیمت مسکن است. این رابطه از طریق اثرات جانشینی (منفی)، ثروت (مثبت)، و انبساط اعتباری (مثبت) تبیین می شود. همچنین، نرخ ارز با مرکز 0/6829 و پهنای راست 2/5886 تأثیر بسیار قوی تری دارد، که ناشی از افزایش هزینه های ساخت وساز و تقاضای خارجی است. تورم با ضریب ثابت 0/1545 بر قیمت مسکن اثر مثبت دارد، زیرا کاهش عرضه مسکن و افزایش هزینه های ساخت را به همراه می آورد. درآمد سرانه نیز با مرکز 0/0018 و پهنای راست 0/0087 تأثیر محدودی نشان می دهد. نمودارهای تحقیق حاکی از آن است که در صورت عدم کنترل عدم قطعیت، قیمت مسکن به سمت پهنای راست (افزایش شدید) حرکت خواهد کرد. یافته ها مؤید آن است که نرخ ارز، شاخص بورس، و تورم از جمله کلیدی ترین عوامل نوسان قیمت مسکن در ایران هستند. این مطالعه بر لزوم سیاست گذاری برای کاهش عدم قطعیت در این متغیرها تأکید دارد تا از افزایش بی رویه قیمت ها جلوگیری شود. نتایج می تواند به سیاست گذاران در طراحی راهکارهای پایدار برای بازار مسکن کمک کند. نتیجه گیری این مطالعه با استفاده از مدل رگرسیون فازی (درجه عضویت 0/9) به بررسی تأثیر عدم قطعیت عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن، با تمرکز بر شاخص بازار سهام پرداخت. مزیت کلیدی این روش، توانایی در اولویت بندی متغیرها و سنجش دامنه تأثیرگذاری آن ها (از طریق مرکز فازی، پهنای راست و چپ) است. نتایج نشان داد شاخص بورس با مرکز فازی 0/0662 و پهنای راست 0/3752 بیشترین تأثیر را دارد، در حالی که نرخ ارز با مرکز 0/6829 و پهنای راست 2/8586 به عنوان قوی ترین عامل نوسان قیمت مسکن شناسایی شد. این یافته ها با مطالعات پیشین مانند جعفری صمیمی (۱۳۸۶) و الرفاعی (۲۰۲۱) همسوست. تحلیل پهنای فازی نشان می دهد در صورت افزایش عدم قطعیت، شاخص قیمت مسکن به سمت مقادیر حداکثری (پهنای راست) حرکت خواهد کرد، در حالی که کنترل عدم قطعیت می تواند آن را به سطوح پایین تر (پهنای چپ) هدایت کند. این امر بیانگر آن است که نوسانات فعلی بازار مسکن ناشی از بی ثباتی در متغیرهای کلان مانند نرخ ارز، تورم (با ضریب ثابت 0/1545) و شاخص بورس است. همچنین، اثرات دوگانه نرخ سود بانکی (پهنای راست 0/0130 و چپ 0/0128-) و نقش محدود درآمد سرانه (مرکز 0/0018) بر قیمت مسکن تأکید می کند که سیاست گذاری در این حوزه ها نیازمند دقت بیشتری است. با توجه به وابستگی شدید قیمت مسکن به متغیرهای مالی و ارزی، پیشنهاد می شود سیاست گذاران با تمرکز بر عرضه مسکن (مانند تسهیل ساخت وساز) و تنظیم تقاضا (از طریق ابزارهای پولی مانند نرخ سود جذاب بانکی) بازار را متعادل کنند. همچنین، توسعه ابزارهای نوین مالی در بورس (مانند صندوق های سرمایه گذاری املاک) می تواند با جذب سرمایه های خرد، هم تقاضای مسکن را کاهش دهد و هم منابع مالی برای توسعه ساخت وساز را فراهم آورد. به طور کلی، این مطالعه لزوم مدیریت عدم قطعیت در متغیرهای کلان اقتصادی به ویژه نرخ ارز و شاخص بورس را به عنوان عوامل کاتالیزور قیمت مسکن برجسته می کند. توصیه می شود دولت با هماهنگی بین سیاست های پولی، ارزی و مالی، ثبات را به بازار مسکن بازگرداند و از ابزارهای فازی برای پایش مستمر تأثیر عوامل نامطمئن استفاده کند. این رویکرد نه تنها از افزایش بی رویه قیمت ها جلوگیری می کند، بلکه زمینه را برای توسعه متوازن بخش مسکن فراهم می سازد.
آینده پژوهی مهاجرت در استان آذربایجان شرقی با رویکرد سناریونگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت به عنوان یکی از مهم ترین پدیده های جمعیت شناختی، نقشی تعیین کننده در تحول ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی ایفا می کند. در دهه های اخیر، جابه جایی گسترده جمعیت به دلایل متنوع، از جمله عوامل اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی، به یکی از چالش های اساسی مدیریت جمعیت و برنامه ریزی منطقه ای تبدیل شده است. این چالش ها، نیاز به تحلیل آینده نگرانه و تدوین راهکارهای مؤثر را برای بهبود شرایط و کاهش پیامدهای منفی آشکارتر کرده اند. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف آینده پژوهی مهاجرت در استان آذربایجان شرقی و تدوین سناریوهای عملیاتی جهت مدیریت و برنامه ریزی مطلوب انجام شده است. این تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی-تحلیلی بوده و با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی، داده های خود را از طریق روش های اسنادی و پیمایشی گردآوری کرده است. تحلیل این داده ها با استفاده از تکنیک دلفی و ابزارهایی مانند ماتریس اثرات متقاطع و نرم افزار سناریو ویزارد صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل 20 نفر از کارشناسان برنامه ریزی شهری و منطقه ای استان می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده، 42 عامل به عنوان مؤثرترین عوامل مهاجرت استان شناسایی شد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که با استفاده از روش میک مک، ۱۳ عامل کلیدی نظیر نرخ بالای بیکاری، نبود منابع آبی پایدار، کاهش جمعیت روستایی و ضعف شبکه جاده ای به عنوان پیشران های اصلی شناسایی شدند. در ادامه، بر مبنای این پیشران ها، سه سناریوی قوی، ضعیف و باورکردنی برای آینده مهاجرت در استان تدوین گردید. تحلیل نهایی نشان داد که سناریوهای باورکردنی، به دلیل تعادل میان مطلوبیت و قابلیت تحقق، مبنای برنامه ریزی قرار می گیرند. در راستای دستیابی به این سناریوها، شناسایی و تقویت عوامل کلیدی و ارائه راهکارهای مناسب، از جمله توسعه زیرساخت ها و کاهش چالش های اقتصادی، ضروری است.
ارزیابی سیاست های تأمین مسکن اقشار کم درآمد براساس مؤلفه های مؤثر بر افزایش حس تعلق به محیط (نمون موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادیده گرفتن شاخص های پایداری اجتماعی در سیاست های تأمین مسکن در ایران نه تنها می تواند باعث از بین رفتن ارتباط معنادار بین محیط و ساکنان شود؛ بلکه تداوم این امر در طولانی مدت افزایش آسیب های روانی و اجتماعی را در پی خواهد داشت. آسیب شناسی سیاست های اتخاذشده از دید مؤلفه های پایداری اجتماعی در شهر مشهد، جهت شناسایی سیاست های مفید و برنامه های کارآمدتر در راستا افزایش حس تعلق به محیط در پروژه های تأمین مسکن های حمایتی، هدف پژوهش است. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است. در بخش کیفی، با مطالعه متون و منابع کتابخانه ای شاخص های مؤثر بر ایجاد حس تعلق و دلبستگی به محیط، با توجه به فراوانی در نظریات استخراج و در چهار خرده نظام فرهنگی، اجتماعی، روانی و زیستی و یازده زیرشاخه طبقه بندی شده است. در بخش کمی، براساس شاخص ها، 66 سؤال براساس طیف 5 درجه ای لیکرت تنظیم و توسط 12 نفر از خبرگان که موضوع و اهداف پژوهش برای آنها تشریح شده است، بازبینی و 44 سؤال انتخاب شده است. روایی CVR سؤالات بالاتر از 56/0 و کمی آلفای کرونباخ همه متغیرها بالای 0.7 است. جامعه آماری، ساکنان مسکن اجتماعی شهر مشهد در چهار محل با رویکرد متفاوت از نظر برنامه و سیاست است (شهرک مهرگان، پروژه شاملو، شهر جدید گلبهار و بینالود). به کمک نرم افزار G*power در سطح اطمینان 95% ، 384 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در آمار توصیفی از SPSS و در آمار استنباطی از روش کمترین مربعات جزئی و Smartpls4 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، شهرک شاملو(ضریب مسیر 0.866)، گلبهار (0.861)، مهرگان (0.762) و بینالود (0.685) به ترتیب در افزایش حس تعلق در نظام زیستی شرایط مطلوب تری دارند؛ مهرگان (0.814)، شاملو (0.733)، گلبهار(0.652) و بینالود (0.621) اولویت ها در نظام روانی و مهرگان (ضریب مسیر 0.819)، بینالود (0.784)، گلبهار (0.737) و شاملو(0.689) به ترتیب اولویت های نظام اجتماعی است؛ از بعد نظام فرهنگی هر چهار محل در شرایط نامطلوبی قرار دارند.
بررسی تجارب موفق جهانی استفاده از انرژی های تجدید پذیر با رویکرد توسعه پایدار مناطق شهری در ادبیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
127 - 157
حوزههای تخصصی:
ایران با چالش های عمده ای در استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، ازجمله وابستگی به سوخت های فسیلی، ضعف در سیاست گذاری و کمبود زیرساخت های مناسب مواجه است. این مسائل تأثیر منفی بر دستیابی به توسعه پایدار دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب موفق جهانی و ارائه راهکارهایی برای رفع این چالش ها انجام شده است. روش تحقیق به صورت مروری بوده و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از تحلیل محتوای مقوله ای و نرم افزار MAXQDA تحلیل شده اند. سپس با استفاده از تحلیل شکاف به بررسی شکاف های موجود در استفاده از انرژی هی تجدیدپذیر در ایران پرداخته شده است سپس راهکارهایی برای پرکردن شکاف ها بیان شده است. یافته های این پژوهش با توجه به شکاف های پژوهش و ساست ها و اهداف پژوهش، راهکارهای نوآورانه ای را برای ارتقاء استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در ایران ارائه می دهد. این راهکارها شامل کاهش مداخله دولت در بازار انرژی، ایجاد بازارهای رقابتی، تدوین قوانین شفاف برای تخصیص مشوق ها و ارائه مشوق های مالی متناسب با ریسک های سرمایه گذاری است. همچنین، توسعه فناوری های بومی، استفاده از پلتفرم های هوشمند مبتنی بر IoT و هوش مصنوعی برای مدیریت بهینه انرژی، و ایجاد سیستم های بلاکچین برای مبادله انرژی های تجدیدپذیر و غیره پیشنهاد شده است. علاوه بر این، تأکید بر توسعه زیرساخت های محلی، ترویج آموزش عمومی از طریق مدارس، و افزایش همکاری های بین المللی برای انتقال فناوری های پاک از دیگر راهکارهای کلیدی است.نتایج این پژوهش می تواند به بهبود وضعیت انرژی در ایران، کاهش آلودگی های زیست محیطی، و کمک به دستیابی به توسعه پایدار از طریق بهره برداری بهینه از منابع تجدیدپذیر منجر شود. همچنین با توجه به بیان شکاف ها و ارائه سیاست ها و راهکارهای مؤثر برای مقابله با شکاف ها می تواند به سیاست گذاری های مؤثر در این حوزه کمک کند.
ارائه الگوی تحقق پذیری محله 20 دقیقه ای به عنوان پارادایم جدید شهر آینده با استفاده از روش داده بنیاد (مورد مطالعه: کلان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۴
177 - 205
حوزههای تخصصی:
شهر آینده مبتنی بر مجاورت، دیجیتالی شدن، پیاده رومحوری و حمایت از زندگی محلی است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی پارادایمی تحقق پذیری محله 20 دقیقه ای به عنوان پارادایم جدید شهر آینده در کلان شهر کرمانشاه به منظور انطباق این شهر با تحولات نوین است. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش گراندد تئوری اشتراوس و کوربین صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل نخبگان استان کرمانشاه در رشته های شهرسازی، برنامه ریزی شهری، معماری، جامعه شناسی شهری و غیره است. حجم نمونه شامل 15 نفر است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. از روش نمونه گیری گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که الگوی تحقق پذیری محله 20 دقیقه ای به عنوان پارادایم جدید شهر آینده در کلان شهر کرمانشاه دارای 38 کد محوری و 6 کد گزینشی است. ازاین رو، الگوی دانه بنیاد مشتمل بر شرایط زمینه ای (تغییر اقلیم، بیماری های همه گیر، آلودگی محیطی و مصرف بالای انرژی)، شرایط علی (بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی)، مقوله های محوری(الگوهای منطقه بندی، الگوهای دسترسی پذیری، تراکم ها و کثرت کاربری ها، مجاورت، تراکم انسانی و خدماتی، خدمات و امکانات محلی)، شرایط مداخله گر(رفتار و محیط، انسجام اجتماعی، طراحی شهری فشرده، کاربری مختلط، شبکه حمل و نقل عمومی، نوآوری و فناوری، توسعه گردشگری)، راهبردها (سیاست گذاری، آوردن امکانات و خدمات به محله، اتصال محله ها از راه حمل و نقل عمومی و فعال، تشویق مشارکت عمومی و تغییر رفتار، عدالت اجتماعی، انتشار کربن کم یا صفر، رویکرد برنامه ریزی مبتنی بر داده، شعاع هدف مبنا، مکان مبنا) و پیامدها(خیابان های ایمن، در دسترس و با اتصال خوب، اقتصادهای محلی پویا و پررونق، تنوع خدمات و مقاصد، تاب آوری اقلیمی، همبستگی و امنیت، قلمرو عمومی با کیفیت بالا و تراکم های حامی سرزندگی) است.
فراتحلیل موانع توسعه گردشگری پزشکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
54 - 71
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف فراتحلیل موانع توسعه گردشگری پزشکی در ایران انجام شده است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع توصیفی تحلیلی است. با توجه به هدف پژوهش، از روش فراتحلیل استفاده شده است. بدین منظور، 21 مقاله از پایگاه های آی اس سی، اسکوپوس، وب آو ساینس و گوگل اسکالر استخراج و درنهایت 17 مقاله منتخب برای تحلیل وارد نرم افزار CMA شد. در این میان، 12 عامل در مطالعات متعدد شناسایی شد و اندازه اثر هریک در ارتباط با توسعه نیافتگی گردشگری پزشکی در ایران به دست آمد. این عوامل عبارت اند اند از ضعف های نظام اداری، تحریم ها و چالش های بین المللی، تعدد مراکز تصمیم گیر، ضعف همکاری بخش خصوصی و دولتی، ضعف نظام آماری و اطلاعات، ضعف قوانین و نظارت و پایش، ضعف فرایند ارائه خدمت در زنجیره خدمات گردشگری پزشکی، فعالیت غیررسمی و زیرزمینی در زنجیره ارائه خدمات گردشگری پزشکی، ضعف رقابت پذیری خدمات گردشگری پزشکی ایران در بازارهای بین المللی، موانع سرمایه گذاری، موانع بازاریابی و تبلیغات، و موانع فرهنگی. مطالعات منتخب به روش پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در جوامع آماری متفاوت انجام گرفت. در گام نخست ارزیابی، همگنی و ناهمگنی و سوگیری انتشار بررسی شد، که یافته ها نشان از عدم سوگیری انتشار و ناهمگنی مطالعات داشت. در مرحله بعد، ضریب اندازه اثر مستقل و ترکیبی متغیرهای هدف در نرم افزار CMA نشان داد که سطح معناداری برای سه متغیر «ضعف نظام آماری و اطلاعات» (654/0)، «فعالیت غیررسمی و زیرزمینی در زنجیره ارائه خدمات گردشگری پزشکی» (478/0) و «ضعف رقابت پذیری خدمات گردشگری پزشکی ایران در بازارهای بین المللی» (103/0) بیشتر از سطح معناداری استاندارد (05/0) است، که به معنای غیرقابل قبول بودن اندازه اثر این متغیرها است. به بیان دیگر، سه متغیر یادشده تأثیر معناداری در توسعه نیافتگی گردشگری پزشکی در ایران ندارند. از سوی دیگر، سطح معناداری سایر متغیرها از سطح معنادار استاندارد کمتر است؛ بنابراین، اندازه اثر آن ها معنادار است و تأثیر آن ها در توسعه نیافتگی گردشگری پزشکی در ایران تأیید می شود. شدت تأثیر سه متغیر «ضعف فرایند ارائه خدمت در زنجیره خدمات گردشگری پزشکی»، «موانع سرمایه گذاری» و «موانع بازاریابی و تبلیغات» زیاد و بیش از بقیه متغیرها است. در جهت نیل به توسعه گردشگری پزشکی در ایران،
شناسایی موانع اجرای رویه های پایداری در هتل های چهار و پنج ستاره تهران: رویکردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
73 - 92
حوزههای تخصصی:
رویه های پایداری در مراکز اقامتی به ویژه هتل ها از نظر مدیریت منابع مالی و انرژی اهمیت خاصی دارد؛ اما اجرایی شدن این رویه ها در این مراکز اقامتی، به ویژه در ایران که براثر اقلیم گرم وخشک و تغییرات اقلیمی همواره با کمبود منابع روبه رو بوده، با موانعی همراه است. در این مقاله به دنبال شناسایی ماهیت این موانع در اجرایی شدن عملکردهای سبز در هتل های چهار و پنج ستاره شهر تهران از دیدگاه مدیران این مراکز اقامتی با استفاده از روش کیفی هستیم. به منظور نیل به اهداف پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دوازده نفر از مدیران ارشد و میانی آشنا به رویه های پایداری این هتل ها در شهر تهران انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده های کیفی گردآوری شده از مصاحبه شوندگان با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیودی ای انجام گرفته است. نتایج به دست آمده به عنوان موانع عملکردهای پایداری هتل ها در قالب پنج مقوله دسته بندی شده است. این پنج مقوله شامل مدیران، میهمانان، فرهنگ سازی و آموزش، تجهیزات و هزینه ها، و قوانین و مقررات است که با 23 کد اولیه برآمده از متن مصاحبه های انجام شده شناسایی و دسته بندی شده است. شناسایی و ارائه یک مقوله و شش کد اولیه نوظهور از جنبه های نوآورانه این پژوهش است. همچنین، روایی و پایایی نتایج با شاخص های کرسول و کاپای کوهن برای توافق کدگذاران سنجیده شده است. در پایان، پیشنهادهایی کاربردی ارائه شده تا به برنامه ریزان و مدیران هتل های سبز در به کار بردن راهکارهایی برای اجرایی شدن آن ها به صورت یکپارچه در بخش اقامتگاه ها یاری رسانده شود
پیش بینی وقوع طوفان های گرد و غبار با استفاده از ارزیابی دقت شبکه های عصبی مصنوعی در ایستگاه های منتخب نیمه غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
21 - 39
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده گرد و غبار در شمار مهم ترین مخاطرات طبیعی قرار گرفته و اثرات نامطلوبی بر سلامتی انسان، کشاورزی و محیط زیست برجای گذاشته است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی فراوانی طوفان های گرد و غبار در ۱۷ ایستگاه منتخب نیمه غربی ایران است. بدین منظور، برای محاسبه فراوانی از کدهای گرد و غبار و دید افقی کمتر از ۱ کیلومتر دوره آماری ۲۰۲۳-۱۹۸۷ استفاده شد. سپس شبکه های عصبی توابع پایه شعاعی (RBF)، پرسپترون چندلایه (MLP)، سیستم استنتاج عصبی -فازی (ANFIS) و رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) جهت پیش بینی گرد و غبار انتخاب شد. داده های رطوبت، دما، بارش، سرعت و جهت باد به عنوان داده های ورودی و داده روزهای توأم با گرد و غبار به عنوان هدف، در مدل سازی ها به کار گرفته شد. داده ها به دو گروه تقسیم شدند. از ۸۰ درصد داده ها برای آموزش و از ۲۰ درصد دیگر برای آزمون شبکه استفاده شد. نتایج مقایسه مدل های مورد استفاده نشان داد که بر اساس نتایج حاصل از مدل RBF، بیشترین مقدار ضریب همبستگی در ایستگاه های کرمانشاه، رامهرمز و اسلام آبادغرب به ترتیب برابر با ۹۹/۰، ۹۷/۰ و ۹۵/۰ بوده است. در مجموع، این مدل به دلیل خطای کمتر و همبستگی بیشتر در ایستگاه ها بهترین عملکرد را ارائه نموده است؛ بنابراین به دلیل داشتن توانایی بالا، می تواند یک راهکار سریع در پیش بینی مقدار گرد و غبار و پراکنش آن باشد. نتایج خروجی مدل RBF برای پیش بینی گرد و غبار در آینده (۲۰۴۰-۲۰۲۴) نشان داد احتمال رخداد طوفان های گرد و غبار در آبادان و اهواز بیشتر بوده و همانند دوره مشاهداتی، الیگودرز را می توان جزو ایستگاه کم باد منطقه به حساب آورد.
بررسی و تحلیل تغییرات بارش و دما استان خراسان جنوبی با استفاده از شبیه ساز اصلاح اریبی شده مدل های گزارش ششم تغییر اقلیم
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
58 - 73
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثرات تغییر اقلیم بر میزان توزیع بارش و دما در استان خراسان جنوبی بررسی شد. به این منظور خروجی 12 مدل اقلیمی جهانی گزارشش ششم IPCC برای دوره پایه (2100 - 1989) برای بارش و دما در مقایسه داده های مشاهداتی براساس شاخص ترکیبی کلینگ – گوپتا (KGE) وزن دهی شده و بر مبنای رتبه های حاصل مدل های CESM2 و HadGEM3-GC به ترتیب بیشترین توانایی را در شبیه سازی دما و بارش در تمامی ایستگاه های منتخب (بیرجند، قائن، فردوس، نهبندان و بشروریه) دارا هستند. در ادامه با استفاده از سه سناریوی SSP1-2.6، SSP2-4.5 و SSP5-8.5 و با کمک شبیه ساز اصلاح اریبی اقلیم آینده را مطالعه می کنیم. نتایج شبیه سازی مدل ها نشان داد که در شرایط اقلیمی آینده دما و بارش سالانه در هر سه سناریوی SSP دارای روند افزایشی خواهد بود؛ به طوری که دما از 07/0 تا 78/2 درجه سلسیوس و بارش به میزان 1 تا 81/8 درصد نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. همچنین نتایج شاخص ترکیبی کلینگ – گوپتا بیانگر این مطلب است که دقت مدل های مورد مطالعه در شبیه سازی دما خوب و در شبیه سازی بارش ضعیف، ارزیابی شده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی گردشگری ورزشی در ایران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
103 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی گردشگری ورزشی در ایران بود. روش تحقیق حاضر، کاربردی از نوع تحقیقات کیفی با روش تحلیل تماتیک است. جامعه آماری تحقیق شامل اساتید مدیریت ورزشی، اساتید گردشگری و گردشگری ورزشی، مدیران فدراسیون های ورزشی، مدیران و کارشناسان خبره وزارت ورزش و جوانان و پژوهشگران دکتری مدیریت ورزشی و گردشگری بودند و نمونه آماری از بین اعضای جامعه با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 16 نفر از متخصصان تحقیق که تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت، روایی تحقیق توسط متخصصان مربوطه مورد تأیید قرار گرفت و پایایی تحقیق با استفاده از روش توافق درون موضوعی 73 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد، تحقیق حاضر دارای 79 تا مضامین اولیه، 15 تا مضامین فرعی و شش تا مضامین سازمان دهنده هستند که این مضامین اصلی؛ شامل ویژگی های فردی بازاریابان گردشگری ورزشی، پویایی اقتصادی، مدیریت مقاصد گردشگری، مدیریت برند، ماهیت نوآورانه ایده ها، توسعه پایدار گردشگری می باشند؛ بنابراین برای ارتقای جایگاه گردشگری ورزشی در ایران، نیاز به بهبود مهارت ها و ویژگی های بازاریابان، مدیریت مؤثر برند و مقاصد و حمایت از ایده های بازاریابی و پایداری مقاصد گردشگری ورزشی است؛ از این رو، می توان با اجرای استراتژی های بازاریابی هدفمند و سیاست های حمایتی، زیرساختی قوی برای توسعه گردشگری ورزشی فراهم کرد و این صنعت را به عنوان یک منبع ارزشمند اقتصادی و فرهنگی در کشور معرفی کرد.
بررسی آثارICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی - زیرساختی جوامع روستایی (مورد پژوهی؛ روستای محمودآباد – شهرستان خدابنده)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
630 - 648
حوزههای تخصصی:
فن آوری های اطلاعات و ارتباطات(ICT) جنبه جدایی ناپذیر توسعه و تمدن مدرن، به طور مداوم به فناوری های همیشه در حال تغییری که بر اساس آن ساخته شده است، وابسته است. صنعت ICT برای دستیابی به توسعه پایدار ضروری است، به طوری که مشاغل فناوری اطلاعات و ارتباطات تأثیر بسیار مثبت بر جنبه های اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و... جامعه دارد. این فناوری فرصت های کم هزینه ای را برای جوامع محلی فراهم می آورد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر ICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی – زیر ساختی جوامع روستایی در روستای محمودآباد از توابع بخش مرکزی شهرستان خدابنده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و گرد آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی استفاده شده است و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه می باشد. برای تعیین اعتبار پرسش نامه 100 پرسش نامه به صورت تصادفی در رابطه با موضوع تحقیق به توجه به شاخص های مربوط بین آنها توزیع گردید، برای تجزیه و تحلیل پرسش نامه از نرم افزار SPSS و Excel 2016 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که ICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی - زیر ساختی این روستا از دیدگاه روستائیان و مدیران محلی تاثیر گذاشته است. و با توجه به سطخ معنا داری آزمون فرضیه کمتر از 05/0 می باشد، می توان گفت که فرض پژوهشگر بر تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطلات بر توسعه اقتصادی و کالبدی – زیر ساختی پذیرفته می شود.
واکاوی و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی در جهت توسعه استان گلستان با استفاده از مدل های (K.F)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
649 - 666
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم از جمله مفاهیم جدید در ادبیات جغرافیایی و گردشگری است که بر تعیین مکان های ویژه گردشگری از منظر زمین شناسی و ژئومورفولوژی تأکید می کند. ژئوتوریسم به عنوان شاخه ای از توریسم طبیعت گرا (اکوتوریسم) با هدف مشاهده جاذبه های زمین شناسی و ژئومورفولوژی با تأکید بر حفظ محیط زیست و توسعه پایدار می باشد که در کنار دیگر زمینه های مربوط به گردشگری مانند گردشگری روستایی فرهنگی میتواند نقش مؤثری در توسعه اقتصادی داشته باشد. واکاوی و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی در جهت توسعه استان گلستان با استفاده از مدل های (K.F) می باشد. مناطق مورد مطالعه شامل مناطق ژئوتوریستی چشمه آب گرم زیارت، آبشار لوه، غار شیرآباد، چشمه گل رامیان، گلفشان نفتلیجه و تپه ماهورهای هزار دره در استان گلستان است که برای ارزیابی این مناطق از مدل های فیولت و کوبالیکوا استفاده شده است. نتایج حاصله از مدل فیولت نشان می دهد که منطقه ژئوتوریستی آبشار لوه با مقدار امتیاز 97/8 بیش ترین امتیاز را به خود اختصاص داده است و کم ترین امتیاز مربوط به منطقه ژئوتوریستی تپه ماهور هزار دره با مقدار 42/8 را به خود اختصاص داده است. هم چنین نتایج حاصله از مدل کوبالیکوا بیش ترین امتیاز کسب شده با مقدار 72/10 مربوط به آبشار لوه می باشد و کم ترین امتیاز به منطقه هزار دره اختصاص یافته است. بنابراین نتیجه گیری می شود که آبشار لوه در استان گلستان دارای پتانسیل مناسبی در سطح استان تلقی می شود. در نهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی از مد ل های جدید ژئوتوریستی استفاده گردد.
Measuring the importance of satisfaction indicators of urban parks: the opinions of citizens and experts (A qualitative research)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
721 - 735
حوزههای تخصصی:
Landscapes and urban green spaces, especially urban parks, are considered to be the most important urban spaces, and it is important to pay attention to these places in order to increase the quality of life of citizens. Based on this, the aim of this research is to rank the importance of satisfaction indicators of urban parks according to the opinion of citizens and experts. Library sources, field observation and structured interviews and Excel and Atlas ti software were used to obtain the data required for the research, and the obtained data were analyzed using the structural analysis method and in the Atlas ti qualitative software. In this way, the data from the interview was entered into the software, and after coding the data and determining their relationship with each other, the final model was extracted from the software. the results showed that the indicator of the presence of suitable greenery is the most important, and the presence of suitable health uses and the existence of a ski resort are the least important indicators in satisfaction with urban parks. In general, it can be said that paying attention to the soft landscape, various play equipment and walking paths can increase the level of satisfaction with urban parks.
Patterning the Heavy, Erosive, and Widespread Rainfalls of the Northwest of Iran by the Factor Analysis Technique
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
768 - 787
حوزههای تخصصی:
This research aim is to identify the dynamic and thermodynamic patterns of heavy and widespread rainfall in northwest of Iran in the period 2000-2019. The percentile method was used to determine heavy rainfall. In dynamic and thermodynamic patterning of heavy rains, factor analysis and hierarchical clustering methods were used. After determining heavy rainfall patterns, two representative days were selected and 500Hpa atmospheric maps were drawn and interpreted. Then, in the GIS software, the heavy rains in the northwest of Iran were zoned. The results showed that in the first pattern, the main factor of air ascent and the occurrence of heavy and widespread rainfall in the northwest of Iran is the Mediterranean cyclone. The presence of a short front in the studied area has increased the intensity of instability, and the establishment of blocking in the mid-level of the atmosphere has caused the strengthening and continuation of precipitation. The results also showed that the main sources of moisture supply for heavy rainfall in the northwest of Iran are the Black Sea and the Mediterranean Sea. The synoptic maps of the representative day of the second pattern showed that the primary cause of the rise of moist air and the occurrence of heavy rain in the northwest of Iran is the merging of the Sudanian cyclone and the Mediterranean cyclone. The existence of a short front and the blocking has caused the creation of a baroclinic atmosphere and, as a result, the rise of air in the studied area.