مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خاقانی شروانی
حوزههای تخصصی:
بدون شک بزرگترین شخصیت تاریخ جهان عرب پیامبر اکرم (ص) است . اگر نام «پیامبر» و واژه «شعر» را به عنوان یکی از تجلیات ادب - در دو راس مثلثی قرار دهیم ، بدون تردید راس سوم این مثلث را نام حسان بن ثالث انصاری پر خواهد کرد . در تاریخ ادبیات عرب ، نام وی با نام پیامبر گره خورده است . در ادبیات ما نیز علاوه بر حضور فرهنگ اسلامی و تجلی ستایش پیامبر ، خاقانی شروانی چکامه های بسیاری از دیوان خود را به مدح رسول اکرم (ص) اختصاص داده است و خود را «نائب حسان» «ثانی حسان» و «حسان عجم» خوانده است . ....
قفل اسطوره ارسطو: بررسی و تحلیل دیدگاه های خاقانی شروانی درباره فلسفه، فیلسوف و عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی هر قوم و ملتی نشان دهنده سیر فکری آنهاست، و تحلیل این آثار می تواند از جنبه های مختلف کمک شایانی به روشن شدن این روند کند. اندیشه فلسفی در ایران، خصوصاً از قرن پنجم به بعد، به ویژه پس از تالیف تهافت الفلاسفه غزالی، وارد مرحله جدیدی شد و رو به افول نهاد؛ بررسی آثار فکری این دوره، بیان کننده سرنوشت تلخ فلسفه و فلاسفه در آن روزگار است. خاقانی یکی از سردمداران ستیز با فلسفه و فلاسفه در آن دوره است، و شاید بتوان گفت که در تاریخ ادبیات ایران از این حیث بی نظیر است. وی به تاسی از اندیشه های زمانه، به ویژه آراء و افکار امام محمد غزالی، ضمن تازش به فلسفه و فیلسوف، خصوصاً افلاطون، ارسطو و پیروان آنان، تقسیم بندی صوفی مآبانه ای از عقل ارائه می دهد: عقل جهان طلب و عقل خدا پرست. از دید وی عقل تنها در معنای اخیر به کار می رود و هر تفسیر و معنایی جز این، نکوهیده و مذموم است. در این مقاله می کوشیم با استناد به نمونه هایی از تازش خاقانی بر فیلسوفان و ذم آنان، در دیوان اشعار وی، دیدگاه او را درخصوص فلسفه و فیلسوفان بررسی کرده و سپس، با توجه به دیگر متون، نگرش او را در خصوص عقل و انواع آن بیان کنیم.
اختلاف ختم الغرایب (= تحفه العراقین) دستنویس وین با چاپ دکتر یحیی قریب و احتمال تدوین متن در دو تحریر جداگانه توسط خود شاعر
تنها منظومه ای که افضل الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی شاعر شهیر سده ششم هجری سروده ، مثنوی بلندی است شامل بیش از سه هزار بیت که آن را معمولا به نام تحفه العراقین می شناسیم . اخیرا دستنویسی کهن از این مثنوی (مورخ 593 هجری) متعلق به کتابخانه ملی اتریش توسط استاد ایرج افشار شناسایی و معرفی شد که نام اثر در دو موضوع صریحا به شکل «ختم الغرایب» ضبط شده است . ...
موتیف آیینه در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی در زمینه خیال پردازی و مضمون آوری سرآمد شاعران عصر خویش است. «آیینه» یکی از موتیف هایی است که وی برای خلق مضامین متنوع از آن بهره گرفته است و شاید بتوان گفت: این واژه پس از «خورشید» پربسامدترین موتیف دیوان اوست. در این مقاله کوشیده ایم بر اساس روش تحلیل محتوا، موتیف آیینه را در دیوان خاقانی بررسی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هنرنمایی خاقانی در این زمینه، تنها در بازی واژگانی، به کار بردن ترکیبات نو و استعاره های تازه و غریب نیست؛ بلکه در پشت این حجاب های رنگین، دریایی از دانش ها، باورها و عقاید گوناگون نهفته است. البته نفوذ، قدرت و حساسیت مشاهدات خاقانی نیز در آفرینش استعاره ها و ترکیب های گوناگون او با واژه ی آینه موثر بوده است؛بنابراین تصاویر ابداعی او سرشار از حرکت و پویایی است و حتی جزئی ترین ویژگی های آیینه- که از دید بیشتر مردم پنهان است- از نگاه شاعرانه و نکته یاب او پنهان نمانده است.
هنجارگریزی های خاقانی در ردیف قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ردیف یکی از عوامل مهم و نقش آفرین در افزایش موسیقی کناری شعر است. قرار گرفتن آن بعد از قافیه و داشتن وحدت لفظی و معنایی وجه مشترک همة تعاریف این مقوله از آغاز تاکنون بوده است. خاقانی شروانی (595-515 ه . ق) با هنجارگریزی در این زمینه و استفاده از ظرفیت های زبانی چون ایجاد معانی مجازی، کنایی و استعاری جدید در بافت کلام، همة تعاریف موجود در زمینة وحدت معنایی را زیر سؤال برده است؛ به گونه ای که تنها در یک چامة بلند 145 بیتی 116 معنی گوناگون از ردیف های به کار رفته ارائه کرده است. در پژوهش حاضر ضمن نشان دادن توان هنری خاقانی در این زمینه، کوشش شده تا در تعریف ردیف نیز تجدیدنظر شود. در این راستا انواع ردیف های اسمی، فعلی، قیدی و امثال آن در قصاید خاقانی بررسی شده است.
بازتاب نمایش قدرت سیاسی متأثر از اندیشه سیاسی ایرانشهری در اشعار خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پسِ روساخت زیبایی شناختی آثار ادبی، فرآیند پویایی فرهنگی در جریان است. بخش اعظمی از نظام های فکری و سنت های فرهنگی دیرین، در طی این فرآیند، حفظ، ارزش گذاری و منتقل می گردند. مطالعات میان رشته ای، از جمله رویکردهای مردم شناختی به ادبیات، امکان شناخت بهتر و عمیق تر این نظام ها را فراهم می آورد. به همین منظور، مقاله حاضر، جلوه های نمایش قدرت سیاسی و اهداف آن و همچنین نظام اندیشه سیاسی ایرانشهری را در اشعار خاقانی شروانی، شاعر بزرگ دربار شروان شاهان در قرن ششم مورد بررسی قرارمی دهد. پرسش اساسی این پژوهش درک موارد یادشده از خلال تصاویر و توصیفات شعری و درجه انطباق آنها با یکدیگر است.
هدف آن است تا با تحلیل متن ادبی منتخب، در ضمن نشان دادن ظرفیت آن در به تصویرکشیدن مفاهیم مردم شناختی و فرهنگی، شناخت و تحلیلی از زیرساختارهای قدرت و فضای تفکر سیاسی جامعه دوران شاعر بر مبنای داده ها و تصاویر شعری ارائه شود.
بررسی تطبیقی رمان «جای خای سلوچ» محمود دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود از دیدگاه ادبیات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان شاخه ای از ادبیّات که به بیان شاخصه های جغرافیای طبیعی و انسانی منطقة خاصّی می پردازد، هم در ادبیّات فارسی و هم در ادبیّات عربی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دولت آبادی در حوزة مکتب خراسان و مارون عبود نیز در لبنان آثاری دارند که در حوزة ادبیّات اقلیمی قابل بررسی است. در ابتدا به ارائة تعریفی اجمالی از ادبیّات اقلیمی، پیشینه و جایگاه آن در دو ادب فارسی و عربی پرداختیم. سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی آمریکایی و روش توصیفی - تحلیلی، شاخصه های ادبیّات اقلیمی در رمان جای خای سلوچ دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود را مورد بررسی قرار دادیم و به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش برآمدیم: چه علل و اهدافی موجب پایبندی دو نویسنده در کاربست مبانی ادبیّات اقلیمی در آثارشان شده است؟ وجوه اشتراک و اختلاف دو نویسنده در به کارگیری ادبیّات اقلیمی چیست؟
درنهایت به این نتیجه رسیدیم که دو نویسنده ،علی رغم نداشتن هیچ گونه ارتباطی به دلیل فاصلة زمانی و مکانی، اما به دلیل همزیستی شان با مردم منطقة خاص و تأثیرپذیری از محیط، تصویری تقریباً جامع و کامل از جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه به خوانندگان ارائه داده اند؛ هدف ایشان، نقد فئودالیسم سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه، دفاع از حقوق مردم زحمت کش و رنج دیده و بازگشت به فرهنگ های اصیل و بومی هست که در تلاقی با فرهنگ ها و دنیای جدید دست خوش تغییر و تحوّل شده است.
پژوهشی بر نکته های نویافته محل زندگی خاقانی و جغرافیای تاریخی تبریز (بر اساس سفینه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفینة تبریز (723 721ق)، نوشتة ابوالمجد محمد بن مسعود تبریزی، آینه ای است که اوضاع فرهنگی و علمی و ادبی تبریز را در فاصله قرن ششم تا اواسط قرن هشتم نشان می دهد. این اثر، تنها منبع شناخته شده ای است که به نقل از «امالی» امین الدین حاجی بُله تبریزی (م.720ق) به محل زندگی خاقانی شروانی در تبریز اشاره دارد. چنانکه بر اساس حکایت آمده در سفینه، خانة خاقانی در میدان کهن تبریز واقع بوده است. هدف این جستار، پاسخ به پیشنهاد علمی دکتر شفیعی کدکنی، دربارة یافتن اطلاعاتی در خصوص میدان کهن و اهمیت داشتن این امر جهت شناسایی محدودة خانة خاقانی است. براساس یافته های تحقیق، عرصة میدان کهن تبریز واقع در محله مهادمهن در سیر تطور زمان از میان رفته و اینک یادگارهایی از آن با قراین تاریخی باقی مانده است. نویسندگان این مقاله با پرداختن به قراین موجود، علاوه بر بررسی محدوده میدان طی قرن ششم تا زمان حاضر، بنابر شواهد و مستندات تاریخی سعی در بازشناسی مسیر بازگشت خاقانی از ضیافتی از راه دروازه سنجاران و دیدارش با اثیرالدین اخسیکتی در کوچة صاین الدین دارد. روش تحقیق پژوهش، میدانی و تحلیلی، براساس مستندات کتابخانه ای است.
نقد و تکمله ای بر مباحث تاریخی مطرح شده پیرامون زندگی و شخصیّت خاقانی شروانی در ارمغان صبح(مقاله علمی وزارت علوم)
ارمغان صبح از گزیده های دانشگاهی مفید و موفّق روزگار ما در زمینه متون نظم است. مؤلّف ارجمند این اثر تلاش کرده است نمونه هایی از آثار خاقانی شروانی، اعمّ از قصیده و دیگر قالب های شعری، را به شیوه ای بسامان و با دقّت علمی همراه با شرح نکات و ظرایف آن ها به دانشجویان زبان و ادبیّات فارسی و دیگر علاقه مندان به متون فارسی عرضه کند. تلاش مؤلّف، به ویژه در زمینه شرح و توضیح ابیاتْ موفّق و عاری از لغزش فراوان ارزیابی می شود، امّا در حوزه مباحث تاریخی و شخصیّت شناسی خاقانی شروانی، به سبب پیروی از آنچه محقّقان دیگر نوشته اند، خالی از لغزش ها و ملاحظاتی نیست. در این مقاله کوشیده ایم به موارد متعددی از این لغزش ها اشاره کنیم که در صورت پذیرش آن از سوی مؤلّف محترم می تواند به تصحیح پاره ای از مشهورات ناصواب در زمینه مورد بحث در این اثر ارجمند یاری برساند.
مروری بر حضور اساطیر ایرانی در شعر عصر سلجوقی با محوریّت اشعار خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها بخشی عمده ای از فرهنگ ملّت ها را تشکیل می دهند و همین امر باعث شده که هنرمندان و بخصوص شاعران از این پدیده تأثیر بسیار پذیرند. شعر فارسی در نخستین دوران شکوفایی خویش، یعنی عصر سامانی و اوایل عصر غزنوی، شاهد توجه چشمگیر و مثبت شاعران به اساطیر و نیز حماسه های ایرانی است، امّا با تحکیم قدرت دولت های غزنوی و به ویژه سلجوقی در ایران، شاهد کاهش یافتن- امّا نه قطع شدن- توجّه به اساطیر و حماسه های ایرانی هستیم. یکی از مهم ترین شیوه های توجّه شاعران این دوره به اساطیر، پایه قرار دادن شخصیّت ها و روایت های اساطیر ایرانی برای تصویرسازی های شعری است که لزوماً هم تصویرسازی های مثبت نبودند و بسیار اتفاق می افتاد که شاعران، برای بزرگداشت ممدوح خویش، به کوچک شمردن شخصیّت های اساطیر ایرانی می پرداختند. همچنین در این دوران، شاهد جایگزینی روایت ها و شخصیّت های سامی و اسلامی به جای اساطیر ایرانی هستیم. خاقانی شروانی، شاعر بزرگ قرن ششم هجری، نمونه ای کامل از شعر عصر سلجوقی و مختصّات آن است. در این مقاله برآنیم که با جست وجو در اشعار خاقانی، به بررسی شیوه کاربرد اساطیر ایرانی در شعر عصر سلجوقی با شیوه تحلیلی بپردازیم.
بررسی جشن های تاریخی ایران با تکیه بر نوروز، مهرگان و سده
حوزههای تخصصی:
در ایران، هم زمان با برپایی عیدهای مذهبی و اسلامی هم چون (غدیر، فطر و قربان) توجّه فراوانی به عیدها و جشن های ملّی و باستانی هم چون (نوروز، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مهرگان، یلدا، سده، اسپندگان، چهارشنبه سوری) وجود دارد. که البتّه میزان آشنایی و توجّه به هر کدام از آن ها در مناطق مختلف ایران متفاوت است. با بررسی های انجام شده به شمار 24 جشن ملّی ایرانی بر می خوریم که از بین این جشن ها میزان توجّه شاعران مورد پژوهش ما (ابوالقاسم فردوسی، فرّخی سیستانی، خاقانی شروانی، منوچهری دامغانی) به 3 جشن (نوروز، مهرگان، سده) بیش تر است. که این امر بیانگر اهمّیّت این 3 جشن حتّی بعد از ظهور اسلام است. در این مقاله به ترتیب جشن (نوروز، مهرگان، سده) توضیح داده شده و بعد به عنوان نمونه ابیاتی که شاعر (ابولقاسم فردوسی، فرّخی سیستانی، خاقانی شروانی، منوچهری دامغانی) در آن از این عید نامبرده است. و در نهایت نمودارهایی که نشانگر کمّیّت به کار بردن هر عید در دیوان هر شاعر است.
تصحیح چند تصحیف و تحریف در قصیدة نهزة الارواح و نزهة الاشباح خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی، شاعر بزرگ و نام آور قرن ششم، به راستی یکی از درخشان ترین چهره های ادب ایران است که به سرودن شعر پیچیده و دیریاب شناخته شده است. زبان ویژة شعر خاقانی، کاربرد انواع ترکیبات بدیع، آفرینش مضامین نو، کاربرد علوم زمانه در شعر، التزام به رعایت انواع آرایه های لفظی و معنوی، کاربرد تشبیهات و استعاره های دور از ذهن و کنایات و... ازجمله نکاتی است که با پیچیده کردن شعر خاقانی، آن را دور از دسترس همگان قرار داده است؛ افزون بر این نکات بخش درخور توجهی از دشواری های شعر این شاعر به سبب ضبط های نادرست اشعار اوست. در این جستار کوتاه سعی شده است تا یکی از قصاید شورانگیز خاقانی با عنوان «نهزة الارواح و نزهة الاشباح» از نظر تصحیفات نقد و بررسی شود. این قصیده نتیجة دومین سفر حج اوست و در آن از شور و احساسات حاجیان و وصف منازل کعبه از بغداد تا مکه سخن به میان آمده است؛ بی توجهی به ویژگی های سبکی خاقانی برخی از این تصحیفات و تحریفات را ایجاد کرده است و البته بخشی از آن با توجه به متون جغرافیایی، طبی، فقهی و... تصحیح پذیر است.
کارکرد مدحیِ اساطیر در شعر خاقانی
حوزههای تخصصی:
اساطیر ایرانی و سامی در شعر خاقانی بازتاب گسترده و متنوعی دارند و غالباً در قصاید مدحی او دیده می شوند؛ بدین صورت که گاه ممدوح به شخصیت های اساطیری تشبیه می شود و گاه بر آن ها برتری می یابد. قدرت خارق العاده و شکوه و بزرگی چهره های اساطیری که موضوعی آشنا و ملموس در ذهن مخاطب بوده، سبب شده است که خاقانی در مقام مدح، ممدوح خود را با آن اسطوره ها بسنجد یا بر آن ها برتری دهد و گاهی هم آن اساطیر را در برابر ممدوح، کوچک بشمارد؛ این کار نه تنها درباره اساطیر ایرانی بلکه در مواردی درباره اسطوره های سامی و برخی عناصر اسلامی هم رخ داده و شاعر گاه تا حدّ ترک ادب شرعی نیز پیش رفته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با هدف تبیین نقش و کارکرد اساطیر در شعر خاقانی جمع آوری شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که خاقانی نه سر ستیز و مخالفت با اساطیر ایرانی دارد و نه به باورهای مذهبی و دینی بی اعتقاد است؛ بلکه شاعر در هر دو حالت چه آنجا که تشبیه می کند و چه آنجا که ممدوح را برتری می دهد و به کوچک شمردن اسطوره ها می پردازد در پیِ رسیدن به مقاصد مدحی خود و اقناع ممدوح و جلب توجه مالی و معنوی اوست.
خاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام شاهنامه بهره برده است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سده ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامه فردوسی وجود ندارند یا به گونه ای دیگر روایت شده اند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح می کنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامه فردوسی، به شاهنامه ای دیگر نیز دست رسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان می دهد که تلمیحات شاهنامه ای در اشعار شاعران سده های پنجم و ششم هجری قمری، به داستان هایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آن چه در شاهنامه فردوسی می بینیم و گویا اشارات شاهنامه ایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه می گیرد. در این مقاله با بررسی شواهد شاهنامه ایِ شعر خاقانی و مطابقت آن ها با منابع حماسی پیشین و هم چنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامه فردوسی، شاهنامه هایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیق ترِ این شواهد می توان این فرض را مطرح کرد که وی بیش ترْ تحت تأثیر شا هنامه مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است.
تُرکِ سن سن گوی من (بررسی بازتاب زبان و فرهنگ ترکی در دیوان خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکی در این نیست که بخشی از بن مایه های صور خیال شاعران و نویسندگان، تحت تأثیر محیط و قلمرو جغرافیایی آن ها شکل می گیرد و به نوعی در آثار ادبی آن ها انعکاس و بازتاب می یابد. این تأثیرپذیری در نویسندگان و شاعران با توجه به روحیّه لطیف و حسّاسی که دارند، بیشتر از دیگران بوده است. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخ بدین سؤال است که آیا خاقانی شروانی نیز از زبان و فرهنگ محیط زندگی خود، آذربایجان، تأثیر و تأثر پذیرفته است؟ سرزمینی که خاقانی در آن رشد و زندگی کرده است، علاوه بر وجود اقوامِ تُرک در آن، خود نیز تحت حکومت فرمانروایان تُرک اداره می شده است. پژوهش نشان می دهد که زبان ترکی و محیط و فرهنگ آذربایجان به انحای مختلف در آثار خاقانی بازتاب یافته است؛ علاوه بر حضور مستقیم تعداد بی شماری از لغات ترکی، تمثیلات و کنایات ترجمه شده از ترکی، باورها و اعتقادات مردمی و محیط آذربایجان در آثار شاعر تأثیر جدّی نهاده و مبنای خلق بسیاری از مضامین و تصاویر شعری وی شده است تا حدی که بدون توجه بدین امر، بخشی از ظرایف و مفاهیم ابیات دیوان خاقانی به درستی قابل درک و تبیین نیست.
نقد و تحلیل کتاب فرهنگ لغات و ترکیبات دیوان خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
پ مقاله حاضر به بررسی و نقد فرهنگ تحلیلی لغات و ترکیبات دیوان خاقانی شروانی نوشته رسول چهرقانی منتظر می پردازد. پیش از انتشار این اثر، فرهنگ های نسبتاً موفق دیگری در مورد شعر خاقانی به چاپ رسیده اند و این فرهنگ کوشیده است تا نکاتی پیرامون مسائلی که احیاناً در آثار پیش مغفول مانده اند طرح نموده و پرتوی بر غموض موجود در شعر خاقانی بیفکند و از دشواری های آن ابهام زدایی نماید. در این مقاله، ضمن معرفی کلّی اثر و تحلیل ابعاد شکلی آن، به بیان «امتیازات»، «کاستی ها»، و «بایسته های» محتوایی آن نیز پرداخته شده است. کتاب مزبور در دو سطح خطاهای فرمی و صوری، و اشکالات محتوایی ارزیابی شده و نشان داده شده است به دلایلی از جمله غفلت از یافته های نوین پژوهشی، عدم احصای کامل اشارات، درج مغلوط مدخل ها، ناهم خوانی مدخل ها با توضیحات، عدم استفاده مؤلف از منابع درجه اوّل و نیز تسامح و سهل انگاری به جهت تسریع در فرایند چاپ؛ قابلیت استناد و اطمینان اثر را ‑تاحد زیادی‑ فروکاسته است. در فرایند بررسی مطالب، ضمن تقدیر از تلاش های نویسنده، پیشنهادهایی برای بهتر شدن کیفیت کتاب ارائه شده است.
تردید در اصالت غزلی از خاقانی شروانی
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
22-34
حوزههای تخصصی:
انتساب شعری به دو یا چند شاعر در تاریخ ادبیّات سابقه دارد. از دیرباز ادبای ما برای تعین صحّت انتساب اینگونه اشعار به یک شاعر شیوه هایی اتخاذ کرده اند که بر معیارهای شخصی و ذوقی استوار بوده است. امروزه با گسترش دانش های سبک شناسی و زبان شناسی، ابزارهای تازه ای در اختیار آمده است که با استفاده از آن ابزارها می توان متون گذشته را ارزیابی کرد و گوینده واقعی شعری را به طور مشخص بازشناخت. از جمله غزلیّاتی که به دو گوینده نسبت داده شده است، غزلی است که در دیوان خاقانی شروانی و دیوان میرزا جلال الدّین اسیر شهرستانی آمده است. مقاله حاضر با معرفی عواملی که چنین التباسی را پیش آورده اند، غزل را از منظر نسخه شناسی و سبک شناسی بررسی کرده و صحّت انتساب آن را به میرزا جلال الدّین اسیر نشان داده است. در پایان نیز با توجّه به ساخت تلمیحی، برای یکی از ابیات غزل، تصحیح و صورت جدیدی ارائه شده است.
جغرافیا و چشم انداز فرهنگی ایوان مدائن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
103 - 117
حوزههای تخصصی:
چشم اندازهای فرهنگی، در حکم آینه ها و کتاب هایی اند که با دیدن و مطالعه آنها، می توان به اطلاعات گرانبهایی در زمینه های اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، زبان شناسی، سیاسی، فرهنگی، معماری و هنری حاکم بر روزگار تألیفشان دست یافت. سئوال اساسی این نوشته آن است که خاقانی، بعنوان یک شاعر، در تفسیر «ایوان مدائن» - بعنوان باشکوه ترین و بزرگ ترین چشم انداز فرهنگی بازمانده از عصر ساسانیان- تا چه اندازه ای، مؤفّق عمل کرده است؟ این مطالعه به روش اسنادی- تحلیلی و به شیوه کتاب خانه ای انجام پذیرفته است. یافته های این پژوهش، نشان می دهد خاقانی با باز نگری در این «آینه عبرت»، و بیان جنبه های قابل رؤیت و غیر قابل رؤیت این چشم-انداز فرهنگی، اطلاعات با ارزش زیادی را برای مخاطبان شعرش بازگو کرده است. این مطالعه، می تواند خاقانی را در مَقام یک جغرافیدان فرهنگی، ایوان مدائن را در ردیف یک چشم انداز فرهنگی و قصیده ایوان مدائن را در حکم یک سند با اهمیّت تاریخی در بحث چشم انداز فرهنگی و ادبیّات را بعنوان یک همتای احساسی برای دانش عینی جغرافیا، مطرح کند.
کتابشناسی شروح قصاید خاقانی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۸۴)
281 - 321
حوزههای تخصصی:
همواره قصاید افضل الدّین بدیل بن علی خاقانی شروانی به استواری و دشواری موصوف بوده است. 1 این دشواری ها برخاسته از تعامل دو عنصر شگرف است: یکی دانش و اطلاعات گسترده خاقانی و دیگر قریحه و تخیّل برجسته وی که چون با هم درمی آمیزند، شعر و نثری فاخر و ماندگار خلق می شود. برای رمزگشایی و تفسیر این مشکلات از دیرباز شروحی نوشته شده که البته بخشی از آن ها به دست ما نرسیده است. 2 چنین تلاش هایی البته در دوره معاصر و قرن حاضر شتاب بیشتری گرفته و آثار متعدّدی در شرح قصاید خاقانی به رشته تحریر درآمده است. بی شک آگاهی از این منابع در خاقانی پژوهی و تحقیقات ادبی اهمّیّت ویژه ای دارد، ازاین رو در این جستار کوشیده ایم تا شروحِ هر یک از قصاید صد و سی و دوگانه خاقانی را تعیین کنیم. 3
مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هجو از فروع ادبیات غنایی به شمار می رود و مانند هر گونه ادبی دیگر دارای ویژگی هایی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی که از شاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش، به شیوه کاربرد اوزان عروضی، موسیقی، ایدئولوژی و واژگان گزیده شامل استفاده از نام های جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، به کارگیری واژه های تابو و نیز هجوهای پنهان و آشکار شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان خاقانی و جمال الدین در هجو از سنایی عفیف ترست، اگر چه زبان هجو در سنایی و خاقانی نسبت به جمال الدین، تندتر، گزنده تر و هتاک تر است، اما استوار و زیبا بیان شده و قدرت آن ها را بر قلمرو الفاظ و تعبیرات شاعرانه به حد کمال نشان می دهد.