فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۸۹۹ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
61-73
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نقش و جایگاه زنان و مردان در قصه های عامیانه (گپ شو) شهرستان لامرد با استفاده از نظریه ی نقش پارسونز مورد بحث قرار گرفته است. از میان مجموع قصه های عامیانه موجود در فرهنگ مردم این شهرستان 60 گپ شو انتخاب و با استفاده از روش فراتحلیل، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش سعی شده قصه های نقل شده از افراد بالای 50 سال مورد استفاده قرار گیرد. هدف این بررسی در وهله نخست، آشنایی با قصّه ها و عناصر فرهنگی است که به صورت شفاهی، نسل به نسل منتقل شده است. دیگر اینکه زنان و مردان در این قصه ها دارای چه نقش و جایگاهی اند؟ مقایسه پایگاه دو جنس دغدغه پایه ای این پژوهش می باشد. تحلیل محتوا؛ تکنیک تحلیل منابع مربوط به زمان های گذشته و یا فرهنگ های دیگر، بعنوان ابزار تجزیه و تحلیل در این تحقیق استفاده شده است. گرچه آمارها نشان از این دارد که نقش زنان در جامعه فعلی محدود به نقش خانگی نیست و برخی از زنان دارای نقش های سیاسی و اقتصادی هستند اما در این قصه ها زنان غالباً در نقش های خانوادگی و کلیشه ای سنتی ظاهر شده اند و ویژگی اخلاقی بارز آن ها ضعف و ناتوانی، مهربانی و دلسوزی و نداشتن ابزار قدرت و همچنین نداشتن قدرت است.
شیوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
83 - 99
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نه تنها بازتاب دهنده واقعیت ها بلکه شکل دهنده آن اند و بر درک و شناخت ما از جهان پیرامون اثر می گذارند. به رغم آنکه زنان در دهه های اخیر در کنار نقش های سنتی خود به فعالیت در عرصه های اجتماعی، که در گذشته مختص مردان تلقی می شد، روی آورده و جایگاه خود را در بسیاری از آن ها تثبیت کرده اند، به نظر می رسد رسانه ها همچنان تصویری کلیشه ای از آنان ارائه داده و بیشتر بر نقش های سنتی و ویژگی های برساخته آنان تأکید دارند. در این مطالعه، به دنبال شناخت نحوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی ایران و مقایسه آن با نحوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی امریکا هستیم. ابتدا با مرور برخی تحقیقات انجام شده در مورد امریکا وضعیت زنان در این تبلیغات تشریح شده است. سپس مقوله های قابل مقایسه از این تحقیقات استخراج و در مطالعه مورد ایران به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تبلیغات بازرگانی این دو کشور در زمینه بازنمایی زنان تفاوت اندکی با یکدیگر دارند و اغلب شبیه به هم عمل می کنند و هر دو نقش ها و ویژگی هایی کلیشه ای را به زنان نسبت می دهند.
مطالعه بین نسلی ایدئال های فرزندآوری زنان (مطالعه زنان متأهل در شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
489 - 515
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی برخی عوامل مؤثر بر ایدئال های فرزندآوری زنان متأهل شهر تبریز پرداخته است. در این زمینه، از نظریات مختلفی استفاده شده است که از منظر اقتصادی، اجتماعی، جمعیت شناختی و فرهنگی به بحث باروری و فرزندآوری پرداخته اند. روش تحقیق، پیمایشی است و جامعه آماری کلیه زنان متأهل 15 49 ساله شهر تبریزند. از طریق فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 446 به دست آمده است. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. این مطالعه در مقایسه نسلی دو گروه سنی 15 34 و 35 49 ساله را با یکدیگر بررسی و مقایسه کرده است. طبق یافته های تحقیق حاضر، در هر دو نسل از زنان متأهل 15 34 و 35 49 ساله هزینه فرزندان رابطه منفی و معنادار با ایدئال های فرزندآوری زنان داشته است. در نسل جوان تر (15 34 سال)، بین سن ازدواج و با ایدئال های فرزندآوری رابطه معکوس و معنادار وجود دارد، ولی این رابطه در نسل 35 49 سال معنادار نبوده است. همچنین در هر دو نسل، رابطه بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان و ایدئال های فرزندآوری معنادار نبوده است. براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، برای دو نسل از زنان، متغیر هزینه فرزندان بر ایدئال های باروری نسل زنان متأهل 15 34 ساله تأثیر بیشتری داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت: «هزینه فرزندآوری» به یکی از دغدغه های مهم خانواده ها در جامعه امروزی تبدیل شده است. بالا رفتن سن ازدواج و افزایش دغدغه های معیشتی و تربیتی خانواده ها می تواند بر تعیین بعد خانواده و آینده جمعیت کشور تأثیر بگذارد.
بازنمایی روابط درونی خانواده درپنج فیلم سینمای دهه 1380 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
171 - 192
حوزههای تخصصی:
روابط اعضای خانواده ایرانی، متناسب با شرایط جدید، در سال های کنونی تغییر کرده و در حال شکل پذیری به گونه ای جدید است. سینمای ایران با خلق کلیشه هایی از روابط، شخصیت ها و موقعیت ها، نقش مهمی در برساخت ذهنی انسان ایرانی به روابط خانوادگی دارد. در همین زمینه، این مقاله به دنبال توصیف بازنمایی روابط عمودی و افقی اعضای خانواده در فیلم ها، تفسیر کنش های اعضای خانواده در موقعیت های بحران و حل مسئله و تفسیر پیوند وضعیت خانواده در فیلم ها با شرایط اجتماعی و سیاسی دهه هشتاد است. روش استفاده شده، تحلیل روایت است که با کمک نظریه چتمن سامان یافته و حجم نمونه متشکل از پنج فیلم شام آخر (1380)، تب (1382)، رؤیای خیس (1384)، کنعان (1386) و هفت دقیقه تا پاییز (1388) از دهه هشتاد است. نتایج حاکی از آن است که خانواده بازنمایی شده، خانواده ای بحران زده است. کنش های خشونت آمیز و رخداد طلاق، این بحران را نمایندگی می کنند و فاصله گیری از نقش های سنتی و فردگرایی دلایل این بحران اند. در این بین، سینمای ایران در موقعیت های بحران به جای حل مسئله مورد نظر، یا با بازگشت به سنت ها به شکل موقت، آن را به تأخیر می اندازند یا با ایجاد ابهام در روابط و نقش ها به تشدید بحران منجر می شود.
تحلیل آنیما و تأثیر آن بر تفرّد و کامیابی امیرهوشنگ ابتهاج در غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
143 - 167
حوزههای تخصصی:
معشوق در ادبیّات غنایی به ویژه غزل، تجلّی گاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصرِ دگرجنس انسانِ دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت می یابد. تصویری اشباع شده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بی حد، مهربان و پرستار و مجموعه همه خوبی ها، که به گونه ای ناهشیار بر آمیزه ای از معیارهای زیبایی شناختی تمام دوران ها و تمام اقوام بشری تطبیق دارد. آنیما از اساسی ترین کهن الگوهای ناخودآگاهِ جمعی یونگ است که در تکوین شخصیّت مرد، کارکردی اساسی دارد؛ نیمه زنانه در مردان، که به خاطر ملاحظات نظام مردسالاری، عموماً با سرکوب، مانعِ ابراز وجود او می شویم، غافل که هرچیزی را که سرکوب می کنیم، خاموش نمی شود، بلکه با انرژی بیشتری در زمان و شکلی نامناسب از ناخودآگاه فوران می کند. برای پیشگیری از طغیان آنیما، مرد لازم است یاد بگیرد که چگونه در ارتباط با نیمه زنانه بکوشد و او را در زیستِ خودآگاهی شرکت دهد، تا از موهبت های آن برای شکوفایی و تعالی خود بهره مند شود. پژوهش پیشِ رو به شیوه توصیفی تحلیلی و آماری، مطالعه و مطابقت کهن الگوی «آنیما» بر غزل هایی از هوشنگ ابتهاج است که هم خوانی و قابلیّت تفسیر آنیمایی داشتند؛ میزان کامیابی «سایه» با کوشش او در شناسایی عنصر زنانه روان، رابطه ای مستقیم دارد، امّا به نظر می رسد شاعر در ارتباط پایدار با عنصر زنانه کامیاب نبوده و در بخش قابل توجهی از غزل های او غلبه با آنیمای منفی باشد، ولی در برخی از غزل هایش ناهمواری های تفرّد را کم وبیش پیموده است.
چرخش مضمونی در تبیین روابط زن و مرد در خانواده: ظهور جامعه شناسی صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
109 - 131
حوزههای تخصصی:
مطالعات علمی اولیه درباره زنان و مردان در خانواده عموماً به مطالعه ساختار و کارکرد خانواده به مثابه نهادی اجتماعی و نقش های جنسیتی زنان و مردان در آن نهاد می پرداختند، اما در دهه های اخیر، جامعه شناسی خانواده دستخوش نوعی تحول مضمونی شده است: تغییر تمرکز از نهاد خانواده به روابط صمیمی زنان و مردان. این تحول فکری از دگرگونی های عمیق در زندگی خانوادگی معاصر و تحول نقش های زنان و مردان در خانواده ناشی می شود. جامعه شناسان و نظریه پردازان خانواده نظر به این دگرگونی ها، و لزوم اتخاذ شیوه هایی متناسب برای تحلیل پیچیدگی و تنوع شدید شکل های خانواده در دنیای معاصر، ناگزیر به بازتعریف سرشت موضوعی خود شده اند که این امر زمینه را برای ظهور حوزه جدید «جامعه شناسی صمیمیت» فراهم کرده است. تحول و چرخش مضمونی در جامعه شناسی خانواده و اتخاذ رویکردی نو به روابط صمیمی زنان و مردان می تواند واجد دلالت های پژوهشی و سیاسی گوناگونی باشد. مقاله حاضر با مرور و تحلیل تحولات نظری در جامعه شناسی خانواده می کوشد بروز نوعی تحول مفهومی یا به تعبیری، ظهور مفهوم صمیمیت را در این حوزه برجسته کند و وضعیت کنونی دانش خانواده را در چالش با تحولات معاصر با رویکرد تحلیل انتقادی تشریح و تبیین کند.
تحلیل نقش اجتماعی زنان در جوامع سلوکی و اشکانی بر اساس مطالعه مهرها و اثر مهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
377 - 389
حوزههای تخصصی:
مطالعه نقوش موجود بر مهرها و اثرمهرها می تواند زوایای تاریکی از تاریخ اجتماعی دوران سلوکی و اشکانی را پدیدار کند. از سوی دیگر، تحلیل موقعیت های فردی و اجتماعی اشخاص یا گروه های اجتماعی به منظور درک روابط پیچیده آنان با افراد یا سایر گروه ها یا به منظور درک روابط بر هم کنشی میان آنان جایگاه ویژه ای را در مطالعات تاریخی به خود اختصاص داده است که از آن میان تحلیل موقعیت های زنان نیز توجه خاصی را به خود جلب کرده است. در مقاله پیش رو، تعداد 53 مهر و اثرمهر با نقوش مختلف زنان از نقاط گوناگون سرزمین های سلوکی و اشکانی تبیین و تحلیل شده اند. تصاویر زنان روی آثار مذکور از نظر سبک و نقش مایه شیوه های متفاوت و ترکیبی دارند و شامل تصاویر الهه های یونانی، زنان در حال انجام دادن کارهای گوناگون و فعالیت های اجتماعی و روزمره بوده که از آن میان نقوش الهه های یونانی بیشتر موضوعات مهرها و اثرمهر های این دوره را به خود اختصاص داده اند. نمونه های مطالعه شده از مراکزی چون اروک، تل کدش، سلوکیه کران دجله، نسا، شوش، و صالح داوود خوزستان به دست آمده اند. نوشتار حاضر ضمن تحلیل نقوش ذکر شده، به نحوه نقش آفرینی زنان در ساختارهای اداری، سیاسی، و اجتماعی سلوکیان و اشکانیان می پردازد. از مشهورترین نقش مایه های مهرها و اثرمهرها نیز باید به الهه های آفرودیت، تیکه، آتنا، و نیکه اشاره کرد. همچنین، باید اظهار داشت که استفاده از نقوش زنان در دوره سلوکی بیشتر رایج بوده و بر مهرهای دوره اشکانی، به غیر از سه مورد، به ندرت از تصویر زنان استفاده شده است.
بررسی جلوه های کهن الگوی مادر در نمایشنامه «اسب های آسمان خاکستر می بارند» با تکیه برآرای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
413 - 435
حوزههای تخصصی:
کهن الگو بازتاب مفاهیم و تعابیر جهان شمول از یک موضوع واحد در ناخودآگاه جمعی است. یکی از مهم ترین مفاهیم آن کهن الگوی مادر است که به لحاظ تنوع در معنا و فرم در افسانه ها و داستان های کهن حضور گسترده ای داشته است. در این پژوهش بازتاب کهن الگوی مادر بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ در تصویرِ شخصیت زن در نمایشنامه ی «اسب های آسمان خاکستر می بارند» اثرِ نغمه ثمینی مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش های پیشین تاکنون در زمینه ی بررسی کهن الگوی مادر در آثار ادبی مانند شعر و داستان بوده است. در این پژوهش که به روش تحلیلی توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی صورت پذیرفته به این پرسشِ اساسی پرداخته می شود که: مؤلفه های کهن الگوی مادر در نمایشنامه ی «اسب های آسمان خاکستر می بارند» چگونه بازتاب یافته است؟ از اینرو فرضیه ی مقاله نشان می دهد که کهن الگوی مادر در عناصری همچون شخصیت پردازی، رویدادها و نمادهای نمایشنامه بازتاب دارد. در نتیجه گیریِ مقاله تأکید می شود که کهن الگوی مادر در وجه حقیقی شامل: آفرینندگی، حمایتگری، پاکی، الوهیت، امیدبخشی، رهایی، بازتاب زندگی در ضمیر ناخودآگاه(تردید، عقده مادری، درد، رنج، تنهایی) و در صور مجازی در عناصر طبیعی شامل: تأثیر زندگی گذشته در ضمیر ناخودآگاه به شکل نمادینِ زهدان مادر، تولدی دوباره، نگهبانی و امنیت بخشی است.
تکالیف کارکردی زنان شیعه عصر صفوی در ساختار کنش اجتماعی بر اساس متغیرهای الگویی سایبرنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
599 - 626
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوه توصیفی-تحلیلی، و به استناد داده های تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریه کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم می کند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد داده های تاریخی و براساس مبانی نظری مشخص را به سنتی میان رشته ای بدل سازد که علم تاریخ را به سایر دپارتمان های علوم اجتماعی متصل می کند. سؤال اصلی پژوهش آن است که زنان در عصر صفوی چگونه توانسته اند در سیستم اجتماعی عصر خود مؤثر باشند. فرضیه پژوهش آن است که زنان نقشی مؤثر در گذار جامعه وقت از وضعیت سنتی به پساسنتی داشته اند و این نقش را با عبور از نقش های انتسابی و عاطفی و عام گرا و کیفیتی، به نقش های اکتسابی و فراعاطفی و خاص گرا و عملکردی، تا حدودی فراهم ساختند و به تبدیل جامعه عصر صفوی به یک جامعه شبه انتقالی و پویا کمک کردند. نتایج نشان می دهد این گذار مقدماتی سبب شده است که انتقال انرژی و اطلاعات از نظام ها و خرده نظام ها با نقش آفرینی زنان، به جای آنکه صرفاً از طریق نقش های انتسابی و خاص گرا و... صورت بگیرد، از طریق نقش های اکتسابی و عام گرا و... نیز صورت بگیرد و مقدمات پیکره بندی جدیدی از سایبرنتیک سیستم عصر صفوی ایجاد شود.
بررسی جغرافیایی حضور زنان در مجلس شورای اسلامی در ایران (با تأکید بر مجلس دهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
291 - 313
حوزههای تخصصی:
جغرافیای انتخابات، به عنوان گرایشی از جغرافیای سیاسی، به مطالعه الگوهای فضایی توزیع قدرت در قالب روابط متقابل جغرافیا، فضا، انتخابات و قدرت می پردازد. زنان به رغم اینکه نیمی از جمعیت جامعه و اکثریت تحصیل کردگان آموزش عالی را به خود اختصاص می دهند، در سطح برگزیدگان سیاسی و سطوح عالی مشارکت سیاسی سهمی بسیار اندک دارند. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که ویژگی های جغرافیایی نمایندگی زنان در انتخابات مجلس شورای اسلامی (با تأکید بر مجلس دهم) کدام اند؟ نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که عواملی چون گرایش سیاسی عمومی جامعه، جمعیت، مرکز یا شهرستانی بودن، وسعت، سابقه داشتنِ نمایندگی زن در آن حوزه انتخابیه، مرکزی یا حاشیه ای بودن در پراکندگی جغرافیایی نمایندگی زنان و منتسب به جریان های سیاسی اصلاح طلب، اصول گرا و مستقل بودن در ده دوره انتخابات مجلس تأثیرگذارند. در نظر گرفتن عوامل مذکور از سوی احزاب و جریانات سیاسی، به خصوص تشکل های حوزه بانوان و همچنین وزارت کشور، برای افزایش مشارکت سیاسی و حضور مؤثرتر زنان در سطوح عالی اجتماع، سیاست و البته قدرت، ضروری است.
تماشاگری زن و لذت زنانه در سینما: خوانشی زنانه از فیلم های تلما و لوئیس و واکنش پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
283 - 306
حوزههای تخصصی:
نظریه فیلم فمنیستی رویکرد تازه ای را درباره شکستن خط روایی فیلم با هدف افزایش آگاهی مخاطب زن از قرار گرفتن او به مثابه ابژه نگاه دوربین و لذت جنسی مردانه ارائه داد. اما کنار گذاشتن ابزار روایی در این دست فیلم ها و روی آوردن به تکنیک هایی چون رهایی نگاه دوربین باعث دور شدن مخاطب زن و بنابراین شکست اقتصادی این فیلم ها شد. در این مقاله، با کاربست مفهوم نسبتاً بدیع «لذت زنانه» در نظریه فیلم فمنیستی، سعی شده است خوانشی زنانه از فیلم های واکنش پنجم و تلما و لوئیس ارائه شود. هدفْ ارائه تحلیلی است از نقش مخاطب فعال زن و توضیح امکانات دیداری برای رهایی بخشی زن از ابژگی. این تحلیل بر محور نظریه روانکاوانه فیلم فمنیستی و با تأکید بر مفهوم نظری لذت زنانه انجام شده است. خوانش فعالانه فیلم از جانب زنان می تواند لذت دوستی و پیوند همدلانه در آن ها را، در جایگاه تماشاگر فعال، برانگیزد. بنابراین، برخلاف موفقیت محدود نظریه فیلم فمنیستی، اعمال چنین خوانش فعالی از مقابله شخصیت های زن داستان با نگاه و اقتدار مردانه در فیلم های جریان اصلی می تواند موجب تولید لذتی برای تماشاگران زن باشد که در برابر مفهوم لذت مردانه و ابژگی زن قرار می گیرد. این نوع خوانش می تواند جنبه رهایی بخشی بعضی از فیلم های جریان اصلی را برای زنان آشکار کند.
بررسی مقوله «میل» و بازقلمروسازی «زنانگی» در یرما با تکیه بر آراء دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
545 - 564
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و می تواند با رقم زدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگاره محور جنسیتی را به چالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامه یرما یکی از سه گانه لورکا بررسی می شود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است به چگونگی تأثیر مفهوم «زن شدگی» در شکل گیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسله مراتبی حاکم می پردازد. چنین استدلال می شود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهم شکستن مدل تک صدا، «پیش رونده» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپ محور، به نوعی «قلمروزدایی» دست می زند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمی داند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگاره های حاکم گام برمی دارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» می کوشد هنجارهای درونی شده را به منزله نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کرده اند. از این رو، می توان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیین شده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زن شدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپ محور است.
واکاوی سوژه زن در فضای گفتمانیِ سینمای ایران (تحلیل گفتمان موردی فیلم های لیلا، دو زن و جدایی نادر از سیمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
17 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در کانون توجه رسانه ها قرار دارد، موضوع جنسیت و زنان است. هدف این مقاله واکاوی سوژه زن در فضای گفتمانی سینمای ایران است. در پژوهش ما، عرصه سینما و نشانه های تصویری انتخاب شده است تا با تأملی گفتمانی بر رابطه سینما و واقعیت، از خلال فیلم های سینمایی، نحوه مواجهه زنان با جهانی را که در آن زیست می کنند بشناسیم. در این مقاله، بر پایه نظریات لاکلا و موفه در مورد جامعه، سیاست، سوژگی و قدرت و بر اساس روش تحلیل گفتمان به تحلیل گفتمانِ نشانه شناختیِ سه فیلم مورد نظر، یعنی لیلا (1375)، دو زن (1377) و جدایی نادر از سیمین (1389)، پرداخته شده است. در این تحلیل، مشخص شد روابط زنان در بستر سلسله مراتب اجتماعی و همچنین گفتمان های مسلط بر جامعه و فضای خانوادگی، چند پاره و از هم گسیخته است؛ کما اینکه نمی توان یک رویه یا سویه مشخص را بر چگونگی کنش زنان در مناسباتشان در فضای جامعه ایران حاکم دانست و این را می توان منبعث از معلق بودن روابط در جامعه در حال گذار ایران به شمار آورد.
مطالعه تطبیقی دو نقاشی از زنان در دوره قاجار با رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
453 - 472
حوزههای تخصصی:
نقاشی در انتهای دوره قاجار تحت تأثیر ارتباط با اروپا و ظهور تکنولوژی دچار تغییرات شد. این مقاله با رویکرد بینامتنیت به مطالعه دو اثر نقاشی از زنان قاجار می پردازد که یکی از آن ها کار هنرمندی گمنام و دیگری اثر اسماعیل جلایر دانش آموخته مدرسه دارالفنون است. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها و تحلیل آن ها در نقاشی از زنان و تطبیق معنای نشانه ها به صورت بینامتنی و لایه ای است. نشانه ها در هر تصویر سبب خوانش تصویر متفاوتی در متن آثار می شود. در این دو تصویر، موضوع هر دو متن زنان درباری است، ولی نشانه ها مفاهیم متفاوتی در بردارند. این مقاله به این پرسش ها پاسخ می دهد: آیا در نقاشی های دوره قاجار ارزش نشانه ای در آثار مطرح است؟ آیا نشانه ها در تعامل با دیگر نشانه ها معنای گفتمانی می یابند؟ روش این پژوهش تاریخی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است و با توجه به نظریه های نشانه شناسی بیان شده است. در این مقاله، نتیجه گرفته می شود: در خوانش نشانه های این تصاویر، نشانه ها معنادارند و در این تصاویر از نشانه های تصویری مشابه و متفاوت برای زنان قاجار استفاده شده است.
نشانه شناسی شخصیت زن در اشعار نزار قبانی با تکیه بر نظریه فیلیپ هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
517 - 539
حوزههای تخصصی:
فیلیپ هامون نظریه پرداز معاصر فرانسوی از جمله صاحب نظرانی است که دیدگاهی دقیق و جامع نسبت به عنصر شخصیت دارد که با رویکرد وی به دلیل در بر گرفتن آراء نظریه پردازان پیشین می توان به شناخت جامعی از معانی و مفاهیم نهفته در شخصیت ها رسید. در نظریه وی شخصیت ها براساس چهار اصل از نظر انواع، سطوح شخصیت، دال و مدلول شخصیت پردازش می شوند. با عنایت به اینکه عنصر زن در اشعار نزار قبانی نقش بسیار برجسته-ای ایفا می کند؛ پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی – تحلیلی زن را در اشعار نزار براساس نظریه شخصیت فیلیپ هامون مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصله گویای آن است که یگانگی شعر و زن در شعر او به زیبایی نمایان است و شخصیت های زن موجود در عاشقانه های نزار عمدتا مجازی هستند که با محتوای کلی اشعار وی در جامعه آن زمان عرب که آغشته از فساد بود؛ سازگاری دارد و کاربست ضمیر مخاطب در بیان شخصیت های زن بیانگر این است که نزار اعتقاد چندانی به خواننده محوری نداشته است. همچنین سطوح توصیف شخصیت زن غالباً در لایه های ظاهری و روانی نمود یافته و بررسی مدلول نشان می دهد که بیشتر اطلاعات در مورد شخصیت زنان از جانب خود شاعر است، امّا تحلیل دال ها تناقض موجود میان شخصیت ها و عملکرد آن ها را تصویرسازی می کند.
گفتمان قرآنی در ابعاد حضور اجتماعی زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
539 - 556
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در اجتماع از مسائل مهم و از موضوعات قابل بررسی و پژوهش است، زیرا حضور در اجتماع از یک نیاز فطری انسان سرچشمه می گیرد. از همین رو، قرآن کریم طی آیات مختلف این نیاز فطری را پاسخ داده و حضور اجتماعی زنان را به رسمیت شناخته و در این زمینه همه مسائل اجتماعی مربوط به آن ها را با معرفی زنان الگو بیان کرده است؛ زنانی که تبیین عملکرد آن ها به خوبی می تواند مؤلفه ها و آداب اجتماعی زنان را در ابعاد گوناگون به طور دقیق و مطلوب مشخص کند. با وجود اهمیت فوق العاده این مبحث، فعالیت های علمی انجام گرفته در این زمینه (دیدگاه اسلام درباره وجوب و چگونگی حضور زنان در ابعاد گوناگون اجتماع) اندک و انگشت شمار بوده و اغلب به منابع روایی تکیه داشته اند. ازاین رو، این مقاله با استنادات قرآنی، تأییدات روایی و استدلالات عقلی به بررسی و تبیین حضور اجتماعی زن در سه محور وجوب حضور، ابعاد حضور (سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی) و شرایط حضور در اجتماع با روش توصیفی تحلیلی بر مبنای تعقلی منطقی می پردازد و نتیجه می گیرد که حضور در اصل مجاز است و در بعضی شرایط وجوب پیدا می کند و این حضور در همه ابعاد و البته با شرایط خاص خود است.
بررسی آثار و دسته بندی زنان معمار به لحاظ پیروی از معماری رایج عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
437 - 466
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در معماری دوره پهلوی، اتفاق مهمی است که پژوهشگران چندان به آن نپرداختند، بنابراین زنان معمار و آثارشان ناشناخته مانده است و ضرورت می یابد که این نوع پژوهش ها توسعه یابد. هدف از این پژوهش این است که مشخص شود زنان معمار که آثارشان در مجله هنر و معماری منتشر شده است، در طراحی آثارشان پیرو کدام یک از معماری رایج زمان خود بودند؟ در این راستا، از روش تحقیق تاریخی- تفسیری و توصیفی- تحلیلی، روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، روش تحلیل داده های کدگذاری بهره گرفته شده است. معماری های رایج پهلوی، متغییر مستقل و آثار معماری زنان، متغییر وابسته است. جامعه آماری، آثار زنان معمار در عصر پهلوی است که برخی از آنان که نام و آثارشان در مجله هنر و معماری1355 منتشر شده، جامعه نمونه را تشکیل می دهند. نتایج نشان میدهد که خانم ها: رزماری گریفونه، نکتار پاپازیان، فرانکا گرگوریو حسامیان، گیتی افروز کاردان پیرو سبک مدرن بودند و غالبا از بتن و شیشه، پنجره نواری، سادگی و بروتالیسم، نما و پلان آزاد به عنوان راهکار مدرن سازی آثارشان بهره می گرفتند و خانم ها: نوشین احسان، لیلا فرهاد معتمد، کیهاندخت رادپور، مینا سمیعی، شهرزاد سراج، فرانکا گرگوریو حسامیان پیرو سبک منطقه گرا- مدرن ایرانی بودند و راهکارهایی نظیر استفاده از سقف شیبدار، حیاط مرکزی، طاق و ایوان، کانسپت و هندسه معماری ایرانی برای پیوند دادن معماری مدرن با ایرانی بهره بردند. خانم ها: رز ماری گریفونه و نسرین فقیه پیرو سبک منطقه گرا بودند و آجر در اثرشان وجود دارد.
گفتمان مسلط بر نظام آموزشی زنان در کتاب های درسی دبیرستانی (1320- 1345)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
259 - 281
حوزههای تخصصی:
با تشکیل سلسله پهلوی، آموزش نوین زنان ایران از ضرورت های پروژه ی نوسازی ایران تعریف شده بود. در نتیجه، آموزش زنان در فضای گفتمانی نوسازی و نوگرایی که حکومت پهلوی خود را منادی آن می دانست، قرار گرفت. با از میان رفتن انسداد سیاسی پس از خروج رضاشاه از ایران، آموزش نوین زنان دچار آشفتگی رویکردی و گفتمانی شد. با قدرت گیری گفتمان های رقیب حکومت و امکان کنش گری آن ها در عرصه قدرت، فضای گفتمانی مسلط بر نظام آموزشی زنان، یکپارچگی و انسجام خود را از دست داد و دال مرکزی نوگرایی که پیش تر در عصر رضاشاه، طرح ها و برنامه های آموزشی زنان را حول خود شکل داده بود، از میان رفت؛ این مسئله منجر به شکل گیری، الگوی «زن مسلمان» در کنار «زن مدرن» شد. از طرفی، این برهه ی تاریخی، از حیث مسئله ی آموزش زنان، دوره ی تکوین اولیه ی سیاست ها و برنامه های آموزشی است که نهایتاً منجر به انقلاب آموزشی در 1345 ش شد. این پژوهش با استفاده از مفهوم سنتی پیوستگاری در تاریخ و روش توصیفی تحلیلی در پی بررسی رویکردها ، طرح ها و آهنگ تغییرات برنامه های آموزشی دختران در کتاب های درسی دبیرستان، برای تشریح چگونگی هویت یابی زنان، نقش و جایگاه آنان در فرایند مدرنیزاسیون ایران است.
تجربه زیسته زنان از خشونت کلامی در خانواده (مطالعه موردی: زنان شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
245 - 264
حوزههای تخصصی:
اگرچه در دنیای جدید خشونت فیزیکی کمتر از گذشته به چشم می خورد، خشونت های کلامی به دلیل اینکه همواره در ساختار فرهنگی جامعه پنهان مانده است کمتر مشخص می شود و به دلایل فرهنگی در بسیاری از موارد به رسمیت شناخته نمی شود. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته زنان از خشونت کلامی، 11 نفر از زنانی را که به مراکز مشاوره شهر کاشان مراجعه کرده بودند، با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق، مورد مطالعه قرار داد و با روش تحلیل تماتیک داده ها را تحلیل کرد. نتایج پژوهش نشان می دهد تجارب زنان از خشونت کلامی در محیط خانواده در قالب دو مقوله ابعاد گوناگون خشونت کلامی و دلایل بروز آزار و خشونت کلامی بیان شده اند. ابعاد گوناگون خشونت کلامی حاصل کشف مقولات تفسیری نظیر بی اعتنایی به زن، خشونت کلامی در پوشش شوخی، پایین آوردن ارزش و احترام زن، برخورد تحکم آمیز با زن و مقولات تفسیری سیستم اجتماعی شدن نامناسب، تبعیض و نابرابری جنسیتی، ضعف قوانین، ارزش های مردسالاری و یادگیری اجتماعی از عوامل مهم و مؤثر بر دلایل بروز خشونت کلامی بوده اند.
نقد روان شناختی شخصیت اصلی زن فیلم رگ خواب (1396) از دیدگاه طرح واره جفری یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
233 - 249
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نقد روان شناختی فیلم رگ خواب از دیدگاه نظریه طرح واره جفری یانگ انجام پذیرفته است. تلاش فیلم ساز در بیان دنیای ذهنی شخصیت زن فیلم باعث شده بتوان فیلم را از دیدگاه طرح واره تحلیل کرد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه می توان حوادث زندگی قهرمان اصلی زن فیلم را براساس دیدگاه طرح واره تبیین کرد؟ اطلاعات به کاررفته در این مقاله از طریق روش کتابخانه ای و مشاهده مستقیم و روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که وجود دو طرح واره «رهاشدگی» و «وابستگی» در شخصیت زن فیلم را می توان از عوامل مؤثر در مشکلات و حوادث تلخ زندگی او دانست. نیمه اول فیلم به چگونگی شکل گیری و تکرار این دو طرح واره در زندگی قهرمان زن اختصاص یافته است و در نیمه دوم فیلم حرکت به سمت تغییر و بهبود طرح واره ها را شاهدیم.