تحلیل روابط خویشاوندی در حماسه های ملّی ایران از دیدگاه انسان شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
349 - 370
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادی ترین مباحث انسان شناسی، مطالعه روابط خویشاوندی، شیوه های همسرگزینی و پیوند ازدواج است که از دیرباز مورد توجه نظریه پردازان این حوزه قرار گرفته است. متون کهن حماسی ما، به رغم بهره مندی از منابع عظیمی از افسانه ها و روایات برخاسته از زندگی مردم، بازتابنده مهم ترین مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسان شناختیِ مردم ایران باستان اند. با توجه به جایگاه درخور این آثار برای تحلیل مسائل انسان شناختی، تاکنون جز شاهنامه فردوسی ، به سایر حماسه های ملی از این منظر توجه چندانی نشده است. در این پژوهش، به بررسی روابط خویشاوندی در شاهنامه و حماسه های ملی متأثر از آن، از دیدگاه نظریه انسان شناسی ساختاری کلود لوی استروس پرداخته شده است. استروس با تکیه بر نظریه تقابل های دوگانه، خانواده و نظام خویشاوندی را به منزله نخستین قرارداد اجتماعی و نقطه آغاز فرهنگ بشری در تقابل با طبیعت قرار می دهد. از نظر او، برون همسری در تقابل با درون همسری (ازدواج با محارم)، نشان دهنده تقابل اساسی فرهنگ/ طبیعت است. بر این اساس، در این پژوهش به تقابل های مهم قابل طرح در روابط خویشاوندی حماسه های ملی، از دیدگاه انسان شناسی ساختارگرا، پرداخته شده است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که بر نظام خویشاوندی این متون، تقابل هایی همچون تقابل ایران/ انیران، زن/ مرد، برون همسری/ درون همسری، پدرسالاری/ مادرسالاری، پدرمکانی/ مادرمکانی و... حاکم است که وامدار اندیشه تقابل گرایِ اساطیر کهن ایرانی است.