فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته مادران شاغل از تغییرات سبک زندگی خود در مواجهه با همه گیری ویروس کووید-19 انجام شد. روش: این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شد. جامعه آماری مادران شاغل در حوزه های گوناگون آموزشی(هنری، فرهنگی، علمی) در سال 1401-1400 شهر تهران بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و پس از تعداد 20 نفر به نقطه اشباع رسید. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش پدیدارشناسی اسمیت تحلیل شدند. یافته ها: در این پژوهش 8 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی بدست آمد که مضامین اصلی عبارتند از: عادات جسمانی، آسیب پذیری روانی، مشکلات شغلی، تغییر الگوی هزینه-درآمد، تعارضات زوجین، تعارضات مادر-فرزندی ، حضور اجباری در خانه و دشواری مسئولیت های مراقبتی. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان دهنده ضرورت توجه همه جانبه به مسائل و چالش های مادران شاغل در مواجهه با پدیده چندبعدی و پیچیده همه گیری ویروس کووید-19 و پیامدهای متعدد مثبت و منفی آن در عرصه سبک زندگی آنان است. نتایج این پژوهش برای برنامه ریزان فرهنگی وعرصه سلامت روان حائز اهمیت است.
شخصیت زنان در رمان آتش بدون دود با تأکید بر نظریات روان شناسی انسان گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
19 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های زنان در رمان آتش بدون دود با تأکید بر نظریات روان شناسی انسان گرا بود. جامعه پژوهش حاضر؛ تمام متن رمان آتش بدون دود می باشد. نمونه پژوهش ویژگی های شخصیت زن در رمان بود. روش پژوهش حاضر تحلیلی- توصیفی بود و از دو الگوی کنش کامل راجرز و معنادرمانی فرانکل، جهت بررسی روان شناختی شخصیت زن در رمان آتش بدون دود استفاده شد.داده های پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شد. یافته ها نشان داد که زنان در رمان آتش بدون دود، در قالب شخصیت های مختلفی چون همسر، مادر، پزشک، استاد دانشگاه و نویسنده ایفای نقش می کنند و تأثیر به سزایی در فرهنگ سازی جامعه در عهد پهلوی داشته اند. میل به آزادی و مبارزه با فرهنگ مبتذل از ویژگی های بارز شخصیتی زنان دراین رمان است که در مسائلی چون سوادآموزی، حق انتخاب در ازدواج، برابری و مساوات با مردان نمودار گشته است. فرهنگ حاکم بر زندگی زنان در رمان آتش بدون دود، در بستری از رنج، شکل گرفته است. ویژگی های شخصیتی چون انگیزه پیشرفت و غلبه بر محدویت های اجتماعی، عشق و تعالی از نمودهای برجسته فرهنگ مقاومت در زندگی زنان رنج کشیده این رمان است. نتیجه آن که زنان در رمان آتش بدون دود، در شکل گیری شخصیت و سرنوشت خود، خانواده و جامعه، تأثیرگذار بوده و از پایه های مهم تحولات فرهنگی مطرح در این رمان هستند.
نقش میانجی تاب آوری و بخشودگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی تاب آوری و بخشودگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و تعارض های زناشویی در زنان متأهل به روش پیمایشی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهرستان آستارا بود که به منظور جمع آوری داده ها، 230 نفر از ایشان به روش نمونه گیری دردسترس برای ورد به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش بااستفاده از پرسش نامه بخشودگی پولارد و همکاران (FFS)، پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD- RISK)، پرسش نامه تعارضات زناشویی ثنایی (MCO) و فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST) جمع آوری شده. داده ها بااستفاده از نرم افزار SPSS26 و AMOS24 به روش تحلیل مسیر و نیز تحلیل میانجی با روش بوت استرپ، در برنامه ماکرو پریچر و هایز تحلیل شد. نتایج نشان دهنده برازش مناسب مدل فرضی بود. همچنین نتایج نشان داد که سبک زندگی اسلامی تأثیر مستقیم و منفی بر تعارض های زناشویی دارد. همچنین تاب آوری و بخشودگی بین سبک زندگی اسلامی و تعارض های زناشویی نقش میانجی دارد. براین اساس، می توان گفت سبک زندگی اسلامی با ارائه چهارچوب مناسب برای رشد و بهتر زیستن، تاب آوری و بخشودگی را افزایش می دهد که به دنبال آن مشکلاتی همچون تعارضات زناشویی کاهش می یابد.
تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی مرتبط با زنان و اثر آن بر سبک زندگی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی مرتبط با زنان و اثرآن بر سبک زندگی خانواده بود. جامعه پژوهش کلیه متون مرتبط با تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی در مورد زنان و اثرآن بر سبک زندگی درخانواده می باشد. نمونه پژوهش متون تعارض فرهنگ عرفی، احکام فقهی و سبک زندگی در خانواده بود. پژوهش توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری از منابع فقهی و روان شناسی جمع آوری شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان داد که یکی از عمده ترین مشکلی که نظام اجتماعی را تهدید می کند وجود ارزش ها و سبک زندگی متفاوت و متناقض است که به زنان و به نسل های آینده منتقل می شود. تغییر در نحوه الگوهای فرهنگ مصرف و الگوهای مرجع در کاهش پایبندی به ارزش های دینی، سنتی وتضعیف روابط خانوادگی تأثیر داشته است اما به وسیله ی فرهنگ سازی، سبک زندگی وآموزش، می توان جامعه زنان را برای پذیرش احکام و قوانینی غیر از فرهنگ عرفی که به آن عادت کرده و آن را باور نموده اند، آماده نمود و گرایش و تفکر آن ها را تغییر داد. فرهنگ و عرف فاسد باعث محرومیت جامعه از ثمرات حضور زنان مؤمن و متخصص، بحران های اجتماعی و ناهنجاری در خانواده به خصوص بانوان، افت منزلت زن و ضایع شدن حقوق آنان و در مواردی افزایش گناه و فساد در جامعه را فراهم می کند. دگرگونی ارزش ها در زنان یک جامعه بستر بسیار مناسبی برای تغییرات ساختار ارزش های فرهنگی و اجتماعی را فراهم می کند.
الگوی فضایی شکل گیری خانوارهای زن سرپرست در ایران: نقش مکانیسم های محرک و فشار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
275 - 304
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، به دلیل تحولات اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی اشکال ناهمگونی از خانوارها در ایران شکل گرفته است. در این میان افزایش خانوارهای زن سرپرست یکی از تغییرات جمعیتی کشور به حساب می آید. این مقاله با بهره گیری از داده های تمام شماری شهرستانی مرکز آمار ایران و با استفاده از روش های خودهمبستگی فضایی، خوشه بندی میانگین کا و رگرسیون حداقل مربعات معمولی در چارچوب نظریه های گذار دوم جمعیتی و نابرابری، به ارزیابی نقش دو مکانیسم محرک اختیاری و فشارهای اجباری بر توزیع خانوارهای زن سرپرست در شهرستان های کشور در سال 1395 می پردازد. نتایج خودهمبستگی فضایی نشان می دهد تمرکز بالاترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در جنوب شرق کشور و تمرکز پایین ترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در شمال غرب و در امتداد خطی تا مرکز قابل مشاهده است. مدل خوشه بندی فضایی نیز مشخص کرد خانوارهای زن سرپرست در پنج خوشه قرار می گیرند که یکی از آن ها تنها شامل سه شهرستان و خوشه ای پرت است. سایر خوشه ها عبارت اند از: 1) شهرستان های شمال غرب، جنوب و شمال شرق و متأثر از محرک های اقتصادی؛ 2) شهرستان های مرکزی و شمالی و متأثر از محرک های اجتماعی و جمعیتی؛ 3) شهرستان های غربی و جنوب غربی و متأثر از فشارهای جمعیتی و اقتصادی؛ و 4) شهرستان های جنوب شرق و شرق و متأثر از فشارهای اجتماعی و اقتصادی. نتایج رگرسیون حداقل مربعات معمولی نشان داد 75 درصد از نوسانات فراوانی خانوارهای زن سرپرست به وسیله متغیرهای مورد بررسی تبیین می شود. بدین ترتیب اجرای سیاست های حمایت مالی، فرهنگی و بنیادی سطح خرد با تأکید بر نقش مکانیسم های محرک و فشار امری ضروری است.
مطالعه نقش زنان در ادبیات نمایشی دوران تکوین در ایران براساس تحلیل و گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
119 - 139
حوزههای تخصصی:
حضور شخصیت های زن در نمایشنامه های دوران تکوین ادبیات نمایشی ایران، یعنی قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، حالات و جلوه های متفاوتی یافته و به شکلی متناقض نما [1] طرح شده است. دگرگونی های جامعه شناختی در سده سیزدهم خورشیدی که حاصل رویارویی با جهان غرب بود، رشد موقعیت زنان را ضروری می کرد و به ترس و اضطرابی دامن می زد که با برجسته شدن این جایگاه همراه بود. این دوران هم زمان با شکل گیری ادبیات نمایشی و تئاتر در ایران به مثابه پدیده ای جدید است که نویسندگان و کنش گران این عرصه آن را بستر مناسبی برای طرح مسائل اجتماعی و سیاسی تلقی می کردند. در پژوهش حاضر با ابتنا به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر که آثار هنری را آینه ای در برابر اجتماع تلقی می کند، تحلیل گفتمان انتقادی نمایشنامه های شاخص این دوران از نویسندگانی مانند آخوندزاده، میرزاآقا تبریزی، کمال الوزاره محمودی، عبدالحسین نوشین، حسن مقدم و رفیع حالتی صورت گرفته است. نمایشنامه های منتخب به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه ای که نورمن فرکلاف پیشنهاد می دهد، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده اند. در سطح توصیف به پلات نمایشنامه به منزله یکی از مهم ترین جنبه های درام و کارکرد شخصیت های زن در آن پرداخته شده است. در سطح تفسیر با نگاهی به وقایع اجتماعی مربوط به زنان در این دوره، مقایسه ای میان کنشگری زنان در نمایشنامه و میزان و نقش آنان در جامعه انجام شده است. درنهایت در مرحله تبیین، علت فاصله تغییر الگوهای اجتماعی و نقش زنان در نمایشنامه ها بررسی شده است. نتیجه تحلیل نمایشنامه ها در بستر گفتمانی دوران نشان می دهد با اینکه در این زمان همواره بر نقش کلیدی زنان در اجتماع و ارتقای آنان تا حد سوژه سخنگو به عنوان یکی از نمودهای پیشرفت تأکید می شود، همچنان حاکمیت گفتمان مردسالارانه و هراس از برکشیدن زنان، با اقتدار بر نمایشنامه های این دوران صدساله سایه افکنده است؛ به طوری که نقش زنان یا با مفاهیمی مانند مکر، فریبکاری و توطئه همراه است یا شخصیت های نمایشی زن در حد ابژه نظربازی مردان و اغواگری باقی می مانند.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در تامین مالی و موفقت کسب وکارهای خانگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
69 - 106
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای خانگی برای راه اندازی، در حین انجام و گسترش کار نیازمند منابعی برای تأمین مالی هستند. صاحبان این کسب وکارها، که اکثریت آنان زنان هستند، در دستیابی به منابع نهادهای رسمی مشکلاتی دارند، بااین حال، راه حل هایی برای تأمین مالی پیدا می کنند که عموماً ناشی از سرمایه های اجتماعی آنان است. هدف بررسی شیوه های تأمین-مالی این کسب وکارها و ارتباط آن ها با سرمایه اجتماعی و موفقیت آنهاست. این امر ابتدا با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با زنانی که صاحبان کسب وکارهای موفق خانگی هستند و سپس در پیمایشی با صاحبان کسب وکارهای خانگی بررسی شد. مشخص شدکه در مرحله راه اندازی کسب وکار خانگی "روش تأمین خود راه انداز" و در ادامه برای گسترش از روش "تأمین مالی از طریق وام بانکی، صندوق و نهادهای حمایتی" و روش هایی که اتکای بیشتری بر سرمایه اجتماعی افراد دارد، استفاده می شود. پیمایش نشان داد که کسب وکارهای خانگی موفق نسبت به ناموفق ها از هر دو روش تأمین مالی بهره بیشتری برده اند و سرمایه اجتماعی بالاتری دارند، که به آن ها در بهره مندی بیشتر از روش های تأمین مالی کمک می کند. هرچه قدر سرمایه اجتماعی افراد افزایش می یابد دسترسی آن ها به منابع مالی دیگران از طریق قرض، پرداخت با تأخیر، وام و ... بیشتر می شود، به عبارتی آنان سرمایه اجتماعی را تبدیل به سرمایه اقتصادی می کنند.
جایگاه زن به مثابه شر در سینمای کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
133 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی جایگاه زن در سینمای کیمیایی باتوجه به اهمیت جایگاه مسعود کیمیایی در سینمای ایران و نظر به اهمیت نقش مردانگی و رفاقت در آن، به بررسی و ریشه یابی دلایل رویکرد زن ستیزانه در سینمای مردسالار کیمیایی و تبدیل زنان به شخصیت های درجه دو در سینمای موردنظر، هدف این تحقیق می باشد.
روش :در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی و روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و با توجه به رویکرد کیمیایی به زنان با استفاده از تحلیل و دسته بندی ویژگی های کاراکتر زن فیلم در 20 فیلم کیمیایی و بررسی 29 کاراکتر زن به بررسی تأثیر منفی زنان آثار مذکور بر زندگی قهرمان مرد پرداخته شده است. سؤال اصلی این است که چرا زنان در سینمای کیمیایی دارای نقش حاشیه ای اند و به عنوان نماد شر تصویر می شوند؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که کیمیایی با ارائه سه تصویر از زنان یعنی هوس باز و فتنه انگیز، معشوقه بی وفا و ناموس تجاوز پذیر، ایشان را عامل اصلی تباهی و مرگ همچون شری گریزناپذیر برای قهرمانان مرد فیلم هایش تصویر کرده است.
یافته ها: طی بررسی سینمای کیمیایی می بینیم در آن سوژه زنانه همگی به مانند زنان اسطوره ای هستند که مردان را به سوی شر و نیستی و مرگ هدایت می کنند؛ همچنین قهرمانان فیلم های کیمیایی، مردانی نیستند که زندگی پرارزش خود را فدای عشق به یک زن کنند؛ بلکه در راه آرمان ها و ارزش هایی که قهرمانان فیلم بالاتر می دانند که همانا مردانگی است جان فشانی می کنند؛ چراکه حضور زنان در زندگی آنان بدون اصالت بوده و حتی تجربه رهاشدن از یک عشق زنانه، گاهی آنان را پخته تر و ستایش برانگیز تر کرده است؛ بنابراین در این تحقیق تلاش داریم به واکاوی هرچه بیشتر نقش زنان در فیلم های مهمی همچون قیصر ، سرب ، اعتراض. و .. بپردازیم.
الزام زوجین به «معاضدت» در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد (بررسی فقهی حقوقیِ مادّه 1104 قانون مدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
27 - 53
حوزههای تخصصی:
تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد از جمله دغدغه های بنیادین اسلام و فقه اسلامی است که در قوانین موضوعه از جمله قانون مدنی ایران، نیز بازتاب یافته است. هدف از نگارش مقاله، تبلور آموزه های دینی و فقهی در مادّه 1104 قانون مدنی در خصوص معاضدت زوجین در باره تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد، و بررسی الزام یا عدم الزام زوجین به معاضدت از دیدگاه فقها و حقوقدانان می باشد. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی تحلیلی است و از منابع فقهی و حقوقی در این زمینه، استفاده شده است. فقها و حقوقدانان در خصوص ماهیت معاضدت زوجین، اقوال مختلفی دارند. برخی معتقدند مادّه مذکور، جنبه حقوقی دارد. گروهی دیگر، قائل به اخلاقی بودن مفاد مادّه، هستند. این پژوهش، در مقام پاسخ به این سؤال بود که: معاضدت زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد، باتوجه به مبانی آن و مواد قانونی مربوطه، توصیه ای اخلاقی است یا الزام حقوقی دارد؟ فرضیه پژوهش، در بدو امر، بر اخلاقی بودنِ این مسأله فقهی، استوار بود امّا پژوهش انجام شده نشان داد که این فرضیه چندان قابل دفاع نیست و مسأله مورد تحقیق، صرفاً اخلاقی یا حقوقی نیست بلکه حداقل باید ماهیت این مسأله را تلفیقی از اخلاق و حقوق دانست. مهمترین نتایج مقاله: در موضوع معاضدت زوجین، تأثیر اخلاق بر گزاره های فقهی، کاملاً مشهود است؛ رعایت قواعد اخلاقی و وفاداری زوجین نسبت به یکدیگر، کمک شایانی به تشیید مبانی خانواده می کند؛ تربیت اولاد، الزام و تکلیفی است که توسّط شرع و قانون بر عهده والدین نهاده شده است.
مطالعه ی پدیدارشناختی تجربه ی زیسته ی زنان در خانواده های چند همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی مطالعه ی پدیدارشناختی تجربه ی زیسته زنان خانواده های چندهمسر و توصیف تجارب زیسته آن ها است. از آنجا که کمتر به روایت ها و تجارب این زنان و چالش های مواجه با آن، پرداخته شده ، مطالعه در این خصوص می تواند صدای این گروه در حاشیه باشد. روش پژوهش، پدیدارشناسی از نوع توصیفی و میدان مطالعه، خانواده های چند همسر شهرستان میناب در استان هرمزگان است. روش نمونه گیری، هدفمند و شیوه ی دسترسی به صورت گلوله برفی بوده و با 33 نفر از زنانی که در چنین خانواده هایی سالها زندگی کرده اند، مصاحبه ی نیمه ساختمند انجام گرفته و در نهایت روایت های ایشان با استفاده از تکنیک کدگذاری کلایزی تحلیل شده است. تحلیل داده ها منجر به کشف 5 مفهوم کلیدی زندگی تباه شده، واکنش های عاطفی ناسازگارانه، آشفتگی های روحی و روانی، زن دوم؛ سوگلی، آرامش در زندگی و مواجهه با هوو: از نزاع تا ترحم، همچنین 17 مفهوم ثانویه و 105 مفهوم اولیه شد. نتایج نشان داد که امروزه دیگر پدیده چندزنی برخلاف تصور که به عنوان امری فرهنگی و نسبی گرایانه نگریسته می شد، هنجاری قابل قبول برای زنان میدان مطالعه نیست. این پدیده برای زنان با شرایط، مذهب و فرهنگ یکسان همانقدر دردناک و رنج آور تلقی شده است که برای زنان دیگر با مذهب و شرایط متفاوت نیز دردناک و رنج آور درک شده است و این کاملا یک امر درونی در همه زنان می باشد.
مطالعه تاثیر روان درمانی گروهی با رویکرد یکپارچه توحیدی بر افسردگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی یک بیماری شایع روانی است و در زنان بیش از مردان شیوع دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی الگوی روان درمانی یکپارچه توحیدی بر افسردگی زنان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. از میان زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمان در سال 1400، سی نفر انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش، طی12جلسه تحت گروه درمانی با رویکرد یکپارچه توحیدی قرارگرفتند. ابزار گردآوری، پرسشنامه افسردگی بک بود که پیش از شروع گروه درمانی و یک هفته پس از پایان جلسات گروه درمانی بر روی هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری داده ها نشان داد میزان افسردگی گروه آزمایشی پس از انجام مداخله درمانی به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (5/8=F و 006/0=p). همچنین شاخص اثر (مجذور اتا) حاکی از آن است که 19درصد واریانس افسردگی در گروه آزمایش به وسیله متغیر مستقل یعنی گروه درمانی یکپارچه توحیدی تبیین می شود. بنابراین، مراکز مشاوره و روان درمانی می توانند از این روش برای درمان افسردگی زنان استفاده نمایند.
رفع سایه های شخصیتی بانوان ایرانی با بررسی و تغییر شیوه های پوشاکی بر اساس دیدگاه کهن الگویی جین شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
649 - 672
حوزههای تخصصی:
جین شینودا بولن (پیرو مکتب یونگ) با توجه به اسطوره های یونانی، هفت کهن الگو (آتنا، آرتمیس، هستیا، دیمیتر، پرسفون، هرا و آفرودیت) را در ناخودآگاه انسان متمایز کرد و به زنان امروزی تعمیم داد؛ چنانچه این کهن الگوها از حالت تعادل خارج شوند برخی ویژگی های شخصیتی به سایه فرو می روند؛ جهت تعادل کهن الگوها علاوه بر روش های روانکاوی می توان از تغییر سبک پوشش به عنوان یک راه بهبود تکمیلی استفاده کرد. پرسش این است که چگونه می توان بر اساس دیدگاه کهن الگویی جین شینودا بولن، لباس اجتماعی را که در جهت رفع سایه های شخصیتی (بانوان) مؤثر باشد طراحی کرد؟ در این زمینه می توان با شناخت سایه های شخصیتی، نقاط ضعف و قوت آن ها، و با توجه به تأثیری که پوشش بر روان دارد، اقدام به طراحی سبک پوششی کرد که در جهت تکمیل درمان ثمربخش باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و کمی است و ابزار مورد استفاده در جمع آوری داده ها پرسش نامه بوده است. جامعه آماری 254 نفر از بانوان 45-20 ساله شهر تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. طبق آمارگیری انجام شده، حدود 40 درصد از بانوان تهرانی دارای سایه شخصیتی هستند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در قالب آمار توصیفی به صورت فراوانی و درصد انجام شد. نتایج حاکی از آن است که چنانچه بتوان از طرح، نقش، فرم، رنگ، طراحی و... که شخص را درگیر ارتباط با خود کند در سبک پوششی استفاده کرد، می توان از آن به عنوان یک راه حل در کنار راه حل های روان کاوانه دیگر بهره برد.
ارزیابی کیفی کارآمدی مشاوره های پیش از طلاق موضوع فصل دوم قانون حمایت خانواده بر اساس نگرش مراجعان به مراکز مشاوره استان البرز
حوزههای تخصصی:
قانون گذار با وضع نهاد مشاوره پیش از طلاق، موضوع فصل دوم قانون حمایت خانواده در سال 1391 پیشگیری از طلاق های غیرضروری را هدف گذاری نموده است. نویسندگان تلاش نموده اند بر اساس نگرش زوج هایی که مراحل مشاوره پیش از طلاق را کاملاً از سر گذرانده اند، یک ارزیابی کیفی از کارآمدی این مشاوره صورت دهند. راهبرد روشی پژوهش، پدیدارشناسی است برای تحلیل مصاحبه ها از شیوه تحلیل مضمون استفاده شده است. مصاحبه شوندگان ۱۵ نفر از افراد ساکن استان البرز بودند. این نمونه به روش هدفمند انتخاب شد. تحلیل مصاحبه ها به شش مضمون اصلی زیر دست یافت: ارائه راهکارهای مورد نیاز از سوی مشاور؛ ایجاد سازش و تداوم زندگی؛ گرفتن راهنمایی حقوقی و اجتماعی از مشاور؛ تأثیرگذار بودن مشاوره به هنگام؛ مؤثر نبودن جلسات مشاوره در ایجاد سازش؛ معایب روند فعلی مشاوره پیش از طلاق. مصاحبه شوندگان در توقع از مشاوره تقریباً اجماع دارند که مشاور می تواند میان زوجین سازش ایجاد نماید ولی نگرش اغلب آن ها به کارآمدی مشاوره های فعلی، چندان حاکی از رضایت نیست. این عدم رضایت ابعاد مختلفی دارد ازجمله: هزینه های سنگین حق المشاوره و عدم پوشش دولتی هزینه ها، زمان بندی نامناسب جلسات مشاوره سبک شمردن تحکیم بنیان خانواده از سوی برخی مشاوران و بالتیع عدم تلاش در ترمیم رابطه زوجین و سبک انگاشتن تحکیم خانواده، عدم برخورداری مشاوران از تخصص کافیِ همراه با تجربه و سوگیری های جنسیتی برخی از مشاوران. این پژوهش به منظور تحقق هدف قانون گذار و رفع معایب وضعیت فعلی در جهت ارتقای کارآمدی الزام زوجین به مشاوره پیش از طلاق توافقی، بازنگری فصل دوم قانون حمایت خانواده را لازم می داند.
واکاوی اجرت المثل کار متعارف زوجه از منظر فقیهان امامیه با تأکید بر شرط ضمنی ارتکازی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مالی در حوزه خانواده، اجرت المثل کارهای متعارف زوجه در سنوات زندگی مشترک با شوهر است که زمینه ساز اختلاف نظر در بین فقیهان امامیه به ویژه معاصرین شده است. این اختلافات غالباً بر اساس ارتکازات عرفی است که از شرط ارتکازی «انجام تبرعی کارهای منزل توسط زوجه» متأثر می شود. مراد از شرط ارتکازى، شرط ثابت در اذهان عقلا در معاملات رایج میان آنان است. جستار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به دنبال یافتن تأثیر شرط ضمنی ارتکازی بر اجرت المثل کار متعارف زوجه از منظر فقیهان امامیه است. دراین زمینه دو قول مطرح است: مشهور فقیهان امامیه، شرط ضمنی ارتکازی را به دلیل عدم ذکر در متن عقد معتبر نمی دانند؛ ازاین رو با پیش فرض عدم وجوب کار متعارف زوجه، با تحقق شرایط عمومی، قائل به استحقاق اجرت المثل می باشند. اما برخی از فقیهان امامیه، شرط ضمنی ارتکازی را همچون شرط صریح در ضمن عقد، معتبر می دانند و در موارد متعددی، از جمله خدمات زوجه، مورد استناد قرار داده اند. شرط ضمنی ارتکازی این است که زن – حتی با پیش فرض عدم وجوب - کار خانه را بدون مطالبه اجرت انجام می دهد. نگارنده بر این است ارتکاز عرفی در عقد نکاح، نوعی اشتراط ایجاد کرده است؛ ازاین رو در هر منطقه ای که ارتکاز عرف، تبرعی بودن کارهای منزل است و زوجه معمولا از خدمات اضافی رفاهی و تفریحی بهره مند است و زوج به تعهدات خود عمل می کند، زوجه اجرت المثل مطالبه نمی کند.
Relationship Between Communication Patterns and Distress Tolerance Among Married Women: the Mediating Role of Family Emotional Atmosphere(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
84 - 101
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the mediating effect of family emotional atmosphere on the association between communication patterns and distress tolerance in married women. The study employed a correlational design and utilized path analysis. The research sample comprised 217 married women residing in Tehran in the year 1400, who were selected using convenience sampling methodology. The research instruments included the Couple's Communication Patterns, the Family Emotional Atmosphere, and Distress Tolerance. The results of the path analysis revealed a statistically significant association between communication patterns and distress tolerance, with the emotional atmosphere of the family serving as a mediator in this relationship. The mediating role of family emotional atmosphere is found to be significant in the relationship between non-reciprocal constructive relationship and distress tolerance (P=0.22, β=0.001) and the relationship between mutual avoidance and distress tolerance (P=0.001, β=-0.19). The research findings suggest an idea for implementing an intervention targeting contributing and causal factors, specifically communication patterns and the emotional atmosphere within families, which impact the distress tolerance of married women.
عوامل مؤثر بر دگردیسی هویت اجتماعی زنان با رویکرد مدل سازی ساختاری - تفسیری فراگیر
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی عواملی مانند صنعتی شدن، توسعه تکنولوژی، گسترش اقتصاد، سرمایه گذاری و توسعه ارتباطات چارچوب نمادین زندگی افراد را دگرگون کرده اند. در چنین شرایطی افراد نیاز به هویت دارند، از طریق هویت می توان پیچیدگی و سرعت تغییرات اجتماعی را کاست و به انسان این توانایی را بخشید که نظمی نسبی در زندگی خود و اطرافیان به وجود آورد. در این پژوهش محقق درصدد این است که به طراحی مدلی متشکل از عوامل مؤثر بر دگردیسی هویت اجتماعی زنان با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر بپردازد. پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی بوده، جامعه موردمطالعه تحقیق، خبرگان دانشگاهی هستند که 24 نفر از اعضای هیئت علمی، فارغ التحصیلان دکترا و دانشجویان دکترا در رشته جامعه شناسی و روانشناسی به صورت هدفمند قضاوتی انتخاب شدند. مدل طراحی شده حاوی 11 عامل: آگاهی زنان از موقعیت خود در جامعه، هویت های متضاد، گرایش به برابری زن و مرد، گرایش به زندگی فردی، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، رواج باورهای کلیشه ای، دشواری هماهنگی نقش های سنتی با جدید، فضاهای دوستی، دگرگونی نسلی، بازاندیشی در هویت، مدرنیته، عدم انسجام هویت هستند. از میان عوامل موردبررسی، دشواری هماهنگی نقش های سنتی با جدید، بازاندیشی در هویت فرهنگی، رواج کلیشه ای جنسیتی، هویت های متعارض به عنوان عامل روبنایی شکل گیری دگردیسی هویت اجتماعی زنان قرار دارند که منجر به آگاهی زنان از موقعیت خود در جامعه، گرایش به برابری زن و مرد، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، عدم انسجام هویت، مدرنیته، فضای دوستی می شوند. درنهایت دگرگونی نسلی پیامد نهایی آن خواهد بود.
کرونا، قرنطینه خانگی و دورکاری:مطالعه تجربه زیسته زنان هیئت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
63 - 89
حوزههای تخصصی:
همه گیری کروناضمن ایجاد چالش های عدیده بر زندگی زنان با تغییر سبک زندگی اثراتی را بر وضعیت تعاملات و امور خانواده و و ضعیت شغلی بانوان برجای گذارد که تا مدت ها بعد از پایان همه گیری نیز این تاثیرات همچنان باقی خواهد بود. بدین جهت این پژوهش پدیدارشناسانه،درصدد مطالعه تجارب زیسته زنان عضو هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه هادر خصوصتاثیرات دورکاری در ایام کرونا با استفاده از رویکرد کیفی و بهره گیری از نمونه گیری هدفمند بوده است. در این مطالعه با 30 نفر از بانوان هیئت علمی،مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. یافته های مطالعه حاکی از آن است که دورکاری بانوان هیئت علمی با تبعات مثبتی نظیر دیجیتالی شدن و فرصت آفرینی های جدید،مدیریت زمان برای امور شغلی و خانوادگی و خانگی شدن زندگی همراه بوده است؛ روایت زنان هیئت علمی از قرنطینه ایام کرونا از نکات مثبت شامل:تجربه مراقبت از خود و دیگران،اخلاق مراقبتی در زندگی فردی و اجتماعی،تغییر شکل سبک تعاملات خانواده،تغییر شکل اوقات فراغت در خانه و تغییر شکل برنامه های مناسبتی بوده است؛ هرچند برخی از مشارکت کنندگان به چالش های قرنطینه و دورکاری هم اشاره داشتند.
تاثیر روش های جدید درمان ناباروری بر طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، «تأثیر روش های جدید درمان ناباروری بر طلاق» با هدف رفع ابهام از بند «ده» از شروط ضمن عقد سند رسمی ازدواج، بر پایه فقه اسلامی و حقوق ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پرسش اصلی و بنیادین این است که اگر در ضمن عقد نکاح، شرط فرزند دار شدن درج شود و ضمانت اجرای آن برای زوجه، وکالت در طلاق قرار داده شود و پس از عقد، زوج توانایی بارداری زوجه به صورت طبیعی را نداشته باشد؛ اما این امکان به کمک شیوه های نوین پزشکی وجود داشته باشد، زوجه اختیار استفاده از حق طلاق را خواهد داشت؟ به گفته دیگر شرط باروری منحصر و محدود به روش-های طبیعی است یا باروری به کمک شیوه های نوین پزشکی نیز کافی می باشد؟ به نظر می رسد با توجه به متون فقهی و حقوق ایران، سنجه ی بنیادین در شرط فرزندآوری، «امکان» و «قابلیت» فرزند آوری است؛ نه این که فرزندآوری به ناگزیر باید به صورت طبیعی باشد. بدین ترتیب، آن دسته از آراء دادگاه ها که بیان داشته اند فرزندآوری باید به صورت طبیعی باشد، با مبانی فقهی و حقوقی ناسازگاری دارند. خلاصه کلام این که در جهت کاهش چالش طلاق، باید گام های محکم تری برداشته شود؛ نه این که قانون گذار و رویه ی قضایی، خود زمینه ساز انحلال نکاح باشند. نتیجه ی این تحقیق در صورت تبدیل شدن به رویه قضایی، موجب «تحکیم نهاد خانواده» خواهد شد.
تحلیل دیدگاه مفسران در دلالت آیه چهارم سوره طلاق بر مسئله کودک همسری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
95 - 117
حوزههای تخصصی:
کودک همسری و تزویج صغار از مسائل مهم جامعه اسلامی است که از جنبه های فقهی- حقوقی به طور مکرر بررسی و نظریات متفاوتی ازسوی موافقان و مخالفان آن بیان شده است. از مهم ترین ادلّه قرآنی بر نکاح صغیره، آیه چهارم سوره طلاق است که هر دو گروه موافقان و مخالفان به آن استناد جسته اند. پژوهش حاضر باهدف بررسی و تحلیل دیدگاه مفسران فریقین در دلالت این آیه بر مسئله کودک همسری به روش تحلیلی- اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه آثار فقهی و فقه القرآنی در این موضوع بررسی شد. نتایج بررسی ها نشان داد که گروهی از علمای فریقین، با تکیه بر آیات و روایات و نیز استناد به تنافی آیه چهارم سوره طلاق با آیه عدّه طلاق و آیات دالّ بر کارکردها و اهداف ازدواج، به اختصاص آیه فوق به غیرصغیره و عدم دلالت آن بر جواز ازدواج با کودک نابالغ، معتقدند. گروهی دیگر نیز، باتوجه به تفاوت اصل صحّت نکاح یا اصل لزوم آن و اعتقاد به محرمیت به مثابه جوهره و عنصر محوری نکاح، دلالت این آیه را بر صغیره یا کودک نابالغ به نحو خاصّ (منحصر به صغیره) یا عامّ (اعم از صغیره و غیرصغیره) پذیرفته اند. براساس دیدگاه برگزیده، منطوق و مفهوم آیه نشان می دهد که محور بحث در آن، دختران نابالغ است. این دیدگاه، محصول قرائن درون متنی، بینامتنی و فرامتنی است که در نهایت، جواز مسئله کودک همسری را از این آیه استنباط می کند.
زنان در هزارتوی اشتغال: بررسی کیفی راهبردهای زنان در دستیابی به فرصت های شغلی (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر مشهد در سال 1398- 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
171-195
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان، به واسطه زمینه های تاریخی فرهنگی و شرایط ساختاری مختلف، عموما با چالش ها و موانع جدی روبرو بوده است. واکاوی تجارب و شناسایی راهبردهای زنان در به دست آوردن فرصت های شغلی می تواند در روشن ساختن این چالش ها و راه های غلبه بر آنها موثر باشد. روش انجام پژوهش حاضر کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای بوده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نوزده تن از زنان شاغل در شهر مشهد به دست آمده است. مطابق با نتایج حاصل، پدیده مرکزی تحت عنوان «کاریابی زنان: موازنه میان هویت یابی، امنیت جویی و استقلال طلبی» صورت بندی شد. این پدیده با مجموعه ای از شرایط زمینه ای از قبیل «گسترش فرصت های شغلی ناپایدار در بازار کار» و «تحول در معیارهای اعتباریابی زنان در جامعه ایرانی»، شرایط علی همچون «چگالی زنان شاغل در شبکه اجتماعی پیرامونی»، «چالش های نقشی- هویتی» و «برخورداری از مهارت ها و مدارک حرفه ای» و همچنین شرایط مداخله ای مانند «تحصیلات»، «تاهل و تجربه اقتصادی مرتبط با آن» و «تجربه زیسته در خانه پدری» احاطه شده بود. اتخاذ راهبردهایی نظیر «پرسه زنی در بازار کار»، «تجربه های کارآفرینانه»، «کاریابی مبتنی بر تجارب پیشین» و «تکیه بر شبکه های اجتماعی پیرامونی»، پیامدهایی از قبیل «اولویت یابی درآمد بر امنیت شغلی»، «استقلال نسبی اقتصادی زنان» و «زنانه شدن تدریجی بازار کار» به دنبال داشته است.