مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سن ازدواج
حوزه های تخصصی:
ازدواج یکی از حساسترین وقایع زندگی انسان و از مهمترین نهادهای حقوقی جوامع بشری است. لزوم آمادگی و بلوغ جسمانی و رشد قوای عقلانی افراد برای آغاز زندگی مشترک و اقدام به ازدواج تا حدی است که بسیاری از نظامهای حقوقی جهان، حداقلی از سن را برای آغاز این مرحله از زندگی، ضروری دانستهاند. نظام حقوقی ایران از ابتدا تاکنون درخصوص شرط حداقل سن برای اقدام به ازدواج، دستخوش تحولات متعددی شده و مقررات متنوعی را تجربه نموده است. در این نوشتار بعد از تبیین سن نکاح و رشد، به بررسی تحولات نظام قانونگذاری ایران، آثار و تبعات آن پرداخته شده، در نتیجه معلوم می¬گردد فاصله ایجاد شده در قانون بین سن نکاح و رشد باعث مشکلاتی برای زوجین می¬شود؛ لذا پیشنهاد اصلاح ماده 1041ق.م. داده شده است.
تاثیر محل زندگی (روستا / شهر) بر زمان ازدواج زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال مطرح در مقاله حاضر این است که آیا محل زندگی زنان بر سن ازدواج آنها تأثیر دارد یا خیر؟ برای پاسخ به این سؤال، مدل تحلیل تحقیق با به کارگیری نظریههای اقتصادی، برابری جنسیتی، و نوسازی طرحریزی شده است. برای ارزیابی مدل از دادههای طرح آمارگیری مرکز آمار ایران در سال 1380 در مورد خصوصیات اجتماعی- اقتصادی خانوار استفاده شده است. بنابراین، کلیه زنانی انتخاب شدهاند که حداقل یک بار ازدواج کرده اند و محل تولد و سکونتشان یکی است. نتایج آزمون T نشان میدهد که میانگین سن ازدواج زنان در نواحی شهری (7/18 سال) و روستایی (6/17 سال) تفاوت معنیداری با هم دارند. نتایج آمارهای دومتغیری هم نشان میدهند که رابطه معنیداری بین محل زندگی و سایر متغیرهای مستقل تحقیق وجود دارد. محل زندگی زنان با میزان تحصیلات آنها بیشترین همبستگی را دارد، به طوری که زنان شهری نسبت به زنان روستایی از تحصیلات بالاتری برخوردارند. از طرف دیگر، تأثیر محل زندگی زنان بر سن ازدواج آنها در رگرسیون چند متغیری معنیدار نیست. بنابراین، محل زندگی زنان سـن ازدواج آنها را تحـت تأثیر قرار نمی دهد، بلکه سـایر متغیرها (ازجمله میزان تحصیلات) هستند که ازطریق محل زندگی بر سن ازدواج زنان تأثیر میگذارند.
سن ازدواج در حال افزایش: بررسی عوامل پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"زمان ازدواج و تشکیل خانواده، چرخه زندگی خانوادگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. ساختارهای کلان اقتصادی و اجتماعی، ویژگیهای فردی و دسترسی به همسر مناسب، موجبات تعجیل یا تأخیر در ازدواج را فراهم میآورند. افزایش سن ازدواج در دوره معاصر، دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی را نیز به همراه داشته است. تحقیق حاضر با استفاده از دادههای طرح ”آمارگیری از خصوصیات اجتماعی - اقتصادی خانوار“ مرکز آمار در سال 1380، علل مؤثر بر زمان ازدواج مردان و زنان در ایران را مورد بررسی قرار داده است. ازدواجهای جدیدتر، در سنین بالاتری اتفاق افتادهاند. میزان تحصیلات، بهویژه در مقاطع بالای تحصیلی، با افزایش سن ازدواج همبستگی داشته است. شهرنشینی، مشارکت زنان در نیروی کار، ازدواجهای آزادتر، برابری بیشتر جنسیتی و نسبت خویشاوندی دورتر زوجین، اثر مستقیمی بر سن ازدواج داشتهاند. قومیت در افزایش و کاهش سن ازدواج تأثیر داشته است. در تحلیل چندمتغیره، مدت ازدواج، میزان تحصیلات، محل سکونت، نسبت خویشاوندی با همسر و قومیت، اثر معنیدار خود را حفظ کردهاند. این تأثیرات میتوانند با توجه به دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی جامعه در جهت تلاش برای ارتقای موقعیت زنان، تحول در نظامهای شغلی، تغییر سهم افراد آماده ازدواج و جویای کار در جمعیت، تحول در میزان دستیابی به همسر مناسب و تغییرات در هنجارها و ارزشهای مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده تفسیر شوند.
"
پیوند سنت و نوسازی در افزایش سن ازدواج
حوزه های تخصصی:
معمولا الگوی سنی ازدواج در میان اقوامی مانند ایرانیان ترکمن الگویی زودرس شناخته شده است. به عبارت دیگر غالبا قومیت را به عنوان نیرویی از نیروهای سنت، عامل کاهش سن ازدواج دانسته اند. در این مقاله برای بررسی این مسئله، ابتدا مروری بر آثار مردم شناختی و گزارش های منتشر شده درباره سن ازدواج در میان ایرانیان ترکمن داشته و سپس از روی منابع آماری موجود مانند سرشماری ها ...
علل و راه حلهای تاخیر در ازدواج جوانان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر در افزایش سن ازدواج در جوانان و راه حلهای مؤثر جهت رفع این مشکل پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی بوده است. جامعه آماری، کلیه دختران بالای 25 سال و پسران بالای 27 سال ساکن شهر زاهدان و نمونه آماری 120 نفر از این جامعه بوده است. گروه نمونه به روش تصادفی در دسترس انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آمار توصیفی و آمار استنباطی،آزمون خی دو، استفاده شده است.
نتایج نشان داد که فرصتهای ازدواج برای دختران دارای تاخیر در ازدواج نسبت به پسران بیشتر فراهم بوده است و دختران مهمترین دلیل ازدواج نکردن خود را نیافتن فرد مورد علاقه و ادامه تحصیل معرفی کرده اند. پسران مشکلات اقتصادی و بیکاری را دلیل عدم ازدواج خود مطرح کرده اند. میزان امید برای ازدواج در آینده در پسران نسبت به دختران بیشتر است. همچنین نتایج نشان داد که دختران و پسران، کاهش انتظارات والدین را به عنوان راه حل عمده معضل ازدواج می دانند. در اولویت دوم پسران و دختران رفع مشکلات اقتصادی و بیکاری را به عنوان راه حل مطرح کرده اند.
مساله اجتماعی خاموش و نامرئی: کاهش شانس ازدواج برای دختران روستایی (با تاکید بر یافته هایی از نقاط روستایی همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تحولات جمعیتی و اجتماعی در طول دهه های اخیر در ایران، مسئله اجتماعی تاخیر سن ازدواج یا به تعبیر برخی، پیامدهای منفی ناشی از این امر پدید آمده است و با توجه با بافت اجتماعی، در صورت استمرار میتواند به بحران تبدیل شود و حیات جامعه را تهدید کند. میزان سن در اولین ازدواج یا احتمالاً پیوستن بخشی از دختران به مجردین قطعی در همه نقاط کشور، طبق آمارهای رسمی در حال افزایش است. علاوه بر مناطق شهری، در نواحی روستایی نیز این مشکل به طور جدی جلوه کرده است و با توجه به شرایط دختران روستایی و محرومیت آنها از بسیاری از حقوق و خدماتی که در نقاط شهری وجود دارد و انگ ها و ننگ های ناشی از عدم ازدواج و خطر پیوستن به خیل مجردان قطعی در جوامع سنتی و بسته روستایی، این معضل از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما مساله این است که مانند سایر مسائل اجتماعی، نگاه ها در ایران «شهرمحور» و «شهرزده» است و جامعه روستایی در درجه دوم اهمیت و اولویت قرار دارد و صدای محرومیت مضاعف دختران روستایی به گوش برنامه ریزان نمی رسد. در این مطالعه، از چهارچوب نظری مدل انگیزه مهاجرتی زنان (سادانی و تودارو)، نظریه تغییرات الگوی ازدواج (گود، بکر و لستاقی) و نظریه مهاجرت های مبتنی بر گزینش جنسیتی (بهرمن و ولف) استفاده شده است. روش تحقیق در بررسی حاضر، تحلیل داده های ثانویه و مطالعه میدانی نگارنده با تکنیک ارزیابی مشارکتی در روستاهای استان همدان در قالب سه پروژه (توسعه محلی، توسعه پایدار و بررسی اشتغال دختران روستایی) است. جامعه آماری، زنان و دختران نواحی روستایی استان همدان است و مناطق روستایی منتخب در شهرهای رزن، بهار، فامنین و نهاوند قرار دارند. یافته های تحقیق، بیانگر همسویی الگوهای همسرگزینی شهری- روستایی، دلایل عمده تاخیر سن و کاهش شانس ازدواج در روستاها ناشی از افزایش تحصیلات مردان جوان روستایی، مهاجرت جوانان به شهر (گزینش جنسیتی).
علل افزایش سن ازدواج دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گذار جامعه ایرانی از نظم سنتی به مدرن و تجربه حیات ملازم با آن، فزونی سن ازدواج دختران را موجب گشته است. بررسی علل افزایش سن ازدواج دختران، موضوعی است که مورد تدقیق معرفتی و روشی این نوشتار قرار گرفته است. در این تحقیق، از روش پیمایشی استفاده شده و جامعه آماری آن را دو گروه، شامل دختران مجرد و زنان متاهل 25 تا 44 ساله ساکن در مراکز شهری کشور تشکیل داده اند. حجم نمونه برابر با 1291 نفر از این دختران در 5 مرکز شهر تهران، ساری، خرم آباد، مشهد و سنندج بوده است. نتایج نشان داد دخترانی که دیرتر ازدواج می کنند، از تحصیلات بالاتری برخوردارند، نگرش فرامادی به ازدواج دارند و اعتقاد بیش تری دارند که با ازدواج، هزینه فرصت های ازدست رفته بیش از فرصت ازدواج است. دلالت نتایج بر آن است که همراه با تجربه مدرنیته در سطوح کلان، میانی و خرد، چنان چه این تجربه بدون سیاست گذاری و برنامه ریزی مناسب حاصل گردد و از طرفی شرایط جامعه چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ اجتماعی - فرهنگی آمادگی پذیرش چنین تحولاتی را نداشته باشد، تبعات منفی آن بیش از دستاوردهای مثبت آن خواهد بود
تدقیق در پیامدهای اجتماعی تحصیلات عالی در زنان:زنان شهر تهران
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر برگرفته از نتایج یک تحقیق تجربی درباره پیامدهای اجتماعی تحصیلات عالی در زنان شهر تهران است. در چند دهه گذشته زنان در ایران تحرک فرهنگی و آموزشی بارزی را تجربه کرده اند؛ به طوری که فقط در بخش آموزش عالی شاهد افزایش چشمگیر حضور زنان بوده ایم. ارتقای سطح تحصیلات زنان آثار و نتایج متعددی بر روابط، شرایط و موقعیت های اجتماعی-اقتصادی آنان در جامعه داشته و در مقابل منشا تغییرات و تحولاتی در روابط آنان با محیط اجتماعی شده است.در تحقیق حاضر تاکید عمده بر تاثیرات تحصیلات عالی در زنان بر سن ازدواج، میزان باروری، کنترل خشونت خانگی، احساس خود اثربخشی، مشارکت اجتماعی و فرصت های اشتغال در خارج از خانه بوده است.روش تحقیق در مطالعه حاضر از نوع توصیفی و مبتنی بر پیمایش است. از این منظر تحقیق از نوع همبستگی علی و پس رویدادی است.جامعه تحت مطالعه را زنان 18 تا 60 سال شهر تهران تشکیل می دهند که بر اساس سرشماری سال 1385 حدود 2730275 نفر است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران با احتساب دقت احتمالی 5 درصد حدود 384 نفر محاسبه شده است که با استعانت از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای(pps) انتخاب شده است.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد که:با برخورداری زنان از تحصیلات عالی، سن ازدواج در آنان افزایش پیدا کرده و در مقابل میزان باروری آنان کاهش پیدا می کند، هم چنین میزان کنترل آنان بر خشونت خانگی افزایش می یابد، میزان مشارکت آنان در فراشدهای اجتماعی ارتقا پیدا می کند و بالاخره با افزایش سطح تحصیلات عالی، فرصت های بیش تری برای اشتغال در محیط خارج از خانه برای آنان فراهم می شود. با این توصیف نتایج تحقیق تفاوت معناداری را میان دو گروه از زنان دارای تحصیلات عالی و فاقد تحصیلات عالی از حیث شیوه های فرزندپروری و میزان مشارکت در فرایند تصمیم گیری های مربوط به امور خانه و خانواده نشان نداد.
بررسی تأثیر معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج بر سن ازدواج و تمایل به ازدواج در بین دانشجویان دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی چهار دهه گذشته، سن اولین ازدواج در بین جوانان ایرانی به خصوص دختران به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. هم چنین شواهد اخیر بر افزایش معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج در بین جوانان دلالت می کند. این مقاله براساس نتایج فاز اول پیمایش یک مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی است که با هدف بررسی تأثیر معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج بر ازدواج در بین جوانان با تحصیلات دانشگاهی در تهران در سال 1390 انجام شده بود.
هدف این مقاله بررسی تأثیر معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج بر سن ازدواج و تمایل به ازدواج است. در فاز اول پیمایش، 2031 دانشجوی 18 تا 40 ساله از 7 دانشگاه دولتی و آزاد در تهران به روش نمونه گیری خوشه ای سهمیه ای دو مرحله ای مورد مطالعه واقع شدند. جمع آوری داده ها از بهمن ماه 1389 تا خرداد ماه 1390 با استفاده از پرسشنامه بی نام که روایی و پایایی آن سنجیده شد، انجام شده است. میانگین سنی دانشجویان 5/22 سال بوده و 12% دانشجویان متأهل و با میانگین سنی ازدواج 27 سال بوده اند (32/6SD=).
تأثیر معاشرت بر سن ازدواج در بین دانشجویان متأهل و تأثیر معاشرت ها بر تمایل به ازدواج در بین دانشجویان مجرد بررسی شد. نتایج نشان داد که پس از کنترل جنس، وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، تجربه معاشرت پیشرفته قبل از ازدواج، یکی از عوامل تعیین کننده افزایش سن ازدواج در بین دانشجویان است. به طوری که تجربه معاشرت پیشرفته با جنس مخالف قبل از ازدواج، حـدود 2 سـال ازدواج را با تأخیـر همراه می سـازد (05/0,p<7/1b-coefficient=).
هم چنین تفاوت جنسیتی واضحی در ارتباط با معاشرت های دوستی و پیشرفته قبل از ازدواج، با تمایل به ازدواج نشان داده شد؛ به طوری که معاشرت دوستی و پیشرفته در دختران با تمایل بیشتر به ازدواج رابطه معنا دار داشته، در حالی که در پسران معاشرت پیشرفته با تمایل کمتر به ازدواج رابطه معنا دار داشت و رابطه دوستی هیچ ارتباطی با تمایل به ازدواج در پسران نداشت. تغییرات در روند معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج در بین جوانان و انواع جدید شریک گزینی، باید بیش از پیش در بررسی تغییرات سن ازدواج و تحولات خانواده در نظر گرفته شده و کارکردهای متفاوت این معاشرت ها در ازدواج بررسی شوند.
بررسی عوامل مؤثر بر فاصله بین ازدواج و فرزندآوری (مطالعه موردی: زنان متأهل 49-20 ساله شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین عوامل مؤثر بر فاصله بین ازدواج و فرزندآوری زنان متأهل 49-20 ساله شهر اصفهان صورت گرفته است. چارچوب نظری تحقیق بنا به تناسب موضوع، نظریه های جامعه شناسی و مکاتب مربوط به این حوزه قرار گرفت. روش تحقیق در این پژوهش، پیمایش بوده است و جامعه آماری 413739 نفر از زنان 20 تا 49 ساله شهر اصفهان بوده اند. حجم نمونه 384 نفر بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS است. مهمترین یافته های تحقیق نشان داد که بین سن زن در هنگام ازدواج و تأخیر در فرزندآوری با مقدار (0.128-) r= رابطه منفی و معناداری وجود دارد، با توجه به سطح معنی داری به دست آمده فرضیه تأیید می شود. در واقع، هر چه سن زنان در هنگام ازدواج بیشتر بوده است، تأخیر در فرزندآوری کمتر بوده است. فرضیه دیگری که اثبات گردید، تأثیر قدرت زن در خانواده (0.119-) r= بوده که مهمترین نقش را در تأخیر در فرزندآوری در خانواده داشته است.
ماهیت و ضمانت اجرای اذن ولی در نکاح کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان تصویب ماده 1041قانون مدنی در سال 1313، سن قانونی نکاح و وضعیت ازدواج اطفال در حقوق ایران، فراز و نشیب بسیار داشته است. نزدیک کردن سن قانونی ازدواج به بلوغ طبیعی و فکری در سال 1313، منع ازدواج جوانان کمتر از 18 و 20 سال در قانون حمایت خانواده مصوب 1353 و تجویز ولی در تزویج صغیر ممیز و غیر ممیز در ماده 1041 اصلاحی مصوب سال های 1361 و 1371، همگی حکایت از مواجهه قانون گذار با دو قدرت سنت ها و نیازها دارد. تصویب ماده 1041 اصلاحی مصوب سال 1381 در مجمع تشخیص مصلحت نظام، پرسش هایی را در خصوص ابقا یا نسخ نهاد ولایت در نکاح مطرح می کند. این مقاله با بررسی دلایل دو جانبه، تمایل مصلحت اندیشانه خود را به دیدگاه دوم نشان می دهد؛ دیدگاهی که با اصول حقوقی و مصلحت خانواده سازگار است و علاوه بر این، ضمانت اجرای شروط اذن ولی و اجازه دادگاه را روشن می کند.
بررسی نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر در نگرش منفی به ازدواج (مطالعه موردی شهروندان شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش به ازدواج یکی از مکانیسم های کلیدی برای پیش بینی رفتار واقعی در ازدواج بوده و متأثر از عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی عوامل مختلفی که بر نوع نگرش جوانان به ازدواج تأثیر گذارده و موجبات افزایش سن ازدواج را فراهم می سازد، صورت گرفته است. به دلیل خصلت چندبعدی پدیده های اجتماعی و انسانی و تکثر نظریه های متعدد در خصوص زوایای گوناگون ازدواج، در این تحقیق سعی شده است با تلفیق نظریه های نوسازی، مبادله و نظریه اقتصادی به شناخت و تبیین بهتری از نگرش منفی به ازدواج و دلایل افزایش سن ازدواج دست یابیم.
این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه توأم با مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت فعال (65-15 سال) شهرستان کاشان در سال 1391 است. با بهره گیری از فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 620 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش تصادفی افراد مورد مطالعه انتخاب گردیده اند.
یافته های پژوهش نشان می دهد بین متغیرهای خانواده، وضعیت اقتصادی، افزایش توقعات، بیکاری، سنگینی مخارج ازدواج، انحرافات اجتماعی و اخلاقی، کارکرد نامناسب رسانه ها، ترس از آینده و تضعیف باورهای دینی با متغیر نگرش منفی به ازدواج رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، مقدار آماره F محاسبه شده در رگرسیون تک متغیره نیز نشان می دهد هر یک از عوامل فوق در پیش بینی نگرش منفی به ازدواج مؤثر می باشد. به گونه ای که عوامل تضعیف باورهای دینی (15.57=F) قوی ترین پیش بینی کننده و بعد از آن عوامل سنگینی مخارج ازدواج (10.49=F)، و افزایش توقعات (7.34=F) قرار دارند.
نگرش سنجی پدیدة دیررسی ازدواج (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که به لحاظ تأثیرگذاری بر اعضا و نیز بر سطوح مختلف جامعه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عامل پیدایش خانواده نیز ازدواج است که معمولاً با بلوغ جنسی و اجتماعی افراد رخ می دهد، اما با پیچیده ترشدن جوامع از جملهجامعه ایرانی، فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی- اقتصادی محسوس تر شده و در طولانی شدن دورة نوجوانی و افزایش سن ازدواج انعکاس یافته است. با توجه به تحولات جمعیتی و اجتماعی در دهه های اخیر، مسئله اجتماعی تأخیر سن ازدواج، ممکن است به بحران تبدیل شود و حیات جامعه را تهدید کند. براین اساس در پژوهش حاضر، به بررسی عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج، در قالب اصطلاح «دیررسی ازدواج» پرداخته می شود. این مطالعه پیمایشی است. جامعة آماری آن شهر ایلام است و براساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 384 نفر از شهروندان 20 سال به بالا به عنوان نمونة آماری انتخاب شده اند. براساس نتایج، عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، بر مسئلة دیررسی ازدواج تأثیر دارند که از این میان، تأثیرگذاری مستقیم عامل فرهنگی، بیش از سایر عوامل بوده است که به تبع آن، هویت خاصی در جامعه شکل گرفته که تأثیر بسزایی بر تحقق ازدواج جوانان دارد. درمجموع براساس نتایج، عامل فرهنگی متغیر میانی (درون داد) و عوامل اقتصادی و اجتماعی، متغیرهای بیرونی مؤثر بر مسئلة دیررسی ازدواج به شمار می روند.
تحلیل جامعه شناختی افزایش سن ازدواج؛ با تاکید بر عوامل فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تشکیل خانواده از طریق ازدواج، در همه جوامع و ادیان آسمانی و بشری، نقش بسزایی در سلامت و بهداشت افراد و جامعه داشته، منشأ زاد، ولد و بقاء و تداوم نسل می باشد. با تحولات صورت گرفته در جوامع گوناگون، خانواده نیز دچار تحول و به معامله ای تجاری تبدیل و از فلسفه واقعی خود فاصله گرفته است. افزایش سن ازدواج، و عدم تمایل به فرزندآوری در زوج های جوان، از جمله این تحولات و معضلات کنونی جامعه اسلامی ماست. به نظر می رسد، ناهمزمانی وقوع بلوغ جنسی و عاطفی و بلوغ اجتماعی و اقتصادی، که خود متأثر از مدرینته است، عامل اصلی این مهم است. افزون بر، اضافه شدن شرط هایی همچون داشتن شغل، درآمد مناسب و برخورداری از تحصیلات عالی برای ازدواج و... دامنه سن ازدواج را در جامعه ما افزایش داده است. این مقاله، با رویکرد تحلیلی و اسنادی، به تحلیل جامعه شناختی عوامل فرهنگی افزایش سن ازدواج می پردازد.
دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
این مطالعه با هدف شناسایی دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج دختران دانشجو انجام شده است. روش: این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و برگزاری جلسات بحث گروهی با 20 نفر از دختران دانشجو در سنین 27 تا 38 سال در مقاطع مختلف تحصیلی و رشته های مختلف علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم تجربی و پزشکی و نیز گروه هنر انجام شد. یافته ها: بر اساس دیدگاه مشارکت کنندگان در بحث گروهی، دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج شامل دو تم مفهومی تأخیرازدواج به مثابه فرصت سازی و تأخیر در ازدواج به مثابه فرصت سوزی است. همچنین مشارکت کنندگان علل تأخیر در ازدواج را تنگنای ازدواج، ریسک ازدواج، زاویه گیری خانواده از ازدواج، آنومی در ازدواج، تغییر فضا و ترجیحات نوین همسرگزینی، محاسبه هزینه - فایده ازدواج، سپهر روانی تجرّد، بی اخلاقی های اجتماعی و بازاندیشی در هویت زنانه برشمرده اند. نتیجه گیری: راهبرد اساسی در زمینه مواجهه با این پدیده،آگاه سازی دانشجویان، خانواده ها و نهادهای آموزشی از علل و پیامدهای درگیری دانشجویان در دو راهی های تحصیل و ازدواج است#,
سن ازدواج و موفقیت حرفه ای زنان؛ بررسی تطبیقی مطالعات تجربی در کشورهای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باوری در جامعه ی ما وجود دارد که اگر دختران زود ازدواج کنند، چون تحصیلات خود را به پایان نرسانده اند، شغل خوبی به دست نخواهند آورد. این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که این باور تا چه اندازه واقعی است؟ آیا واقعاً دختران با به تأخیر انداختن ازدواج خود آینده ی شغلی خوبی خواهند داشت؟ آیا قطعیت این باور تا آن اندازه است که بتوان گفت این یک گزاره ی عام و جهان شمول است که در همه ی شرایط و حالت ها مصداق دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، تحقیقات تجربی انجام شده در کشورهای مختلف درباره ی تأثیر سن ازدواج در موفقیت شغلی زنان (درآمد، امکان اشتغال و موقعیت شغلی) با استفاده از روش «شمارش قاعده مند» بررسی شدند. نتایج نشان داد، علیرغم آنکه برخی تحقیقات میان سن ازدواج و موفقیت شغلی زنان رابطه ی مثبت را گزارش داده اند، اما بسیاری تحقیقات دیگر چگونگی رابطه میان این دو متغیر را به ساختار اقتصادی- اجتماعی جامعه و نیز دوره ی زندگی خانوادگی زن منوط دانسته اند. از سوی دیگر تحقیقاتی که افزایش سن ازدواج را با موفقیت شغلی زنان همراه دانسته اند، عوامل واسطی برای این رابطه برشمرده اند که تغییر این عوامل از طریق سیاست گذاری کلان اقتصادی- اجتماعی ممکن است؛ لذا اصل رابطه ی میان سن ازدواج و موفقیت شغلی تغییرپذیر است.
تأثیر سن ازدواج، الگوهای همسرگزینی و تفاوت سنی زوجین بر کیفیت زندگی زناشویی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با گذر جوامع از مرحله سنتی و جمع گرا به مرحله مدرنیته و فردگرا، شاهد افزایش سن ازدواج (و خصوصاً در میان بانوان) و تمایل به همسرگزینی بر اساس انتخاب فردی هستیم. از طرف دیگر، همچنان شاهد افزایش نارضایتی، ناسازگاری، بی تعهدی، طلاق و به طورکلی؛ کاهش کیفیت زناشویی زوج ها هستیم که موجب آسیب به کانون گرم و مقدس خانواده و پیکره اجتماع می گردد. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر سن ازدواج، تفاوت سنی و سبک های همسرگزینی، بر کیفیت زندگی زناشویی زنان متأهل شهر تهران صورت پذیرفت. طرح پژوهش از نوع علّی مقایسه ای می باشد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر زنان تهرانی اند که ۴۰۰ نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس غیر احتمالی و با مراجعه به پارک های عمومی در سطح شهر تهران انتخاب شدند و به مقیاس کیفیت زناشویی، فرم تجدیدنظر شده (RDAS) و پرسش های مرتبط با الگوهای همسرگزینی و سن ازدواج، پاسخ دادند. از یافته های قابل توجّه این پژوهش می توان به تأثیر منفی ازدواج در سنین نوجوانی و ازدواج بر اساس سبک های همسرگزینی ای که به نوعی با اجبار همراهند بر کیفیت زندگی زناشویی اشاره کرد. هم چنین در این پژوهش نشان داده شد که تفاوت سنی زوجین تأثیر معناداری بر کیفیت زندگی زناشویی ندارد.
تأثیر الگوهای ازدواج در رضایت زناشویی و تمایل به طلاق در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش طلاق به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی کشور تبدیل شده است. عوامل و بسترهای اقتصادی و اجتماعی متعددی به طلاق منجر می شود که یکی از آنها، الگوهای نامناسب ازدواج است. هدف از مقاله ی پیش رو، بررسی تأثیر الگوهای مختلف ازدواج در رضایت زناشویی و تمایل به طلاق در میان جوانان متأهل شهر تهران است. نتایج حاصل از اجرای پیمایش نمونه ای و تکنیک نمونه گیری چندمرحله ای از مصاحبه با تعداد 720 جوان همسردار در شهر تهران نشان داد که حدود یک پنجم جوانان متأهل بررسی شده رضایت پایینی از زندگی زناشویی و تمایل زیادی به طلاق دارند. براساس نتایج تحلیل چندمتغیره، الگوهای ازدواج تأثیر قوی و معناداری در رضایت زناشویی و تمایل به طلاق دارند. نتایج با کنترل متغیرهای اجتماعی- جمعیتی نشان داد که رابطه و معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج، الگوهای سنتی و مدرن انتخاب همسر و ناهمسان همسری طبقاتی به رضایت زناشویی کمتر و ریسک بیشتر طلاق منجر می شود.
مطالعه جامعه شناختی نگرش مردم به فرزندآوری دراستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰۳ و ۱۰۴
59-90
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که امروزه برای پژوهشگران علوم اجتماعی و خاصه جمعیت شناسان جای بحث و بررسی دارد، نگرش مردم به فرزندآوری است. این پدیده که امروزه به صورت یک مساله اجتماعی، نمود پیدا کرده است، نظر طیف گسترده ای از متخصصان را نیز به خود مشغول کرده است؛بنابراین هدف اصلی مطالعه حاضر مطالعهجامعه شناختینگرشمردمبهفرزندآوری در استانهمدان است. روش مطالعه پیمایشی بوده و ابزار جمع آوریداده ها پرسشنامه است. جامعه آماری، تمام زنان 15-49 ساله استان همدان، در سال 1395 است، که تعداد آنها برابر 321562 نفر است. با توجه به تعداد زیاد افراد مورد مطالعه، 384 نفر با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و با روش تصادفی خوشه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. اما با توجه به عدم عودت تعداد زیادی از پرسشنامه ها، به ناچار تحلیل ها بر روی 305 پرسشنامه صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای بررسی فرضیه های پژوهش از تکنیک های آماری مانند آزمون پیرسون، تحلیل واریانس و مقایسه میانگین ها و برای برآورد مدل تجربی، از رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده به عمل آمد. نتایج حاصل نشان می دهد که نگرش به فرزندآوری تحت تأثیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی پاسخگویان، تعداد فرزند دختر، تعداد فرزند دلخواه، تمایل به پدر یا مادر شدن، میزان استفاده از اینترنت، فاصله سنی همسران و سن مناسب ازدواج قرار دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون، نشان می دهد که سه متغیر تعداد فرزند دلخواه، پایگاهاقتصادی-اجتماعی و فاصلهسنیبالابرایازدواج به ترتیب میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته داشته اند، وارد معادله رگرسیونی شده و رویهم رفته توانسته اند 0.39 از تغییرات متغیر نگرش به فرزندآوری را پیش بینی نمایند.
بررسی تأثیر اشتغال و زندگی خانوادگی بر میزان رضایتمندی زنان معلم از زندگی (مطالعه موردی معلمین شاغل آموزش و پرورش ناحیه یک کرج)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
به منظوربررسی تأثیر اشتغال و زندگی، خانوادگی بر میزان رضایتمندی زنان معلم از زندگیتعداد 200 نفر از معلمینشاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک کرجبا نمونه برداری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته که به تایید استادانوصاحب نظران رسیده بود، پاسخ دادند. نتایج نشان داد که 1- بین سن ازدواج(سال های گذشته از زندگی مشترک) و میزان رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معنا داری وجود دارد. بدین معنا که هر چه تعداد سال های بیشتری از ازدواج گذشته باشد میزان رضایت زنان از زندگی بیشتر است.2- بین وجود فرزند و میزانرضایتمندی زنان از زندگی رابطه معنا داری وجود دارد. بدین معنا که زنانی که فرزند ندارند از رضایت کمتری در زندگی برخوردارند.3- بین میزان همکاری همسر و میزان رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود دارد.بدین معنا که وقتی همسر فرد با او همکاری بیشتری دارد میزان رضایت زنان از زندگی بیشتر است. 4- بین وضعیت اشتغال (رسمی، پیمانی یا حق التدریس) و میزان رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معنا داری وجود دارد. بدین معنی که شاغلین رسمی از شاغلین پیمانی و حق التدریس رضایت بیشتری از زندگی دارند. 5-بین تحصیلات همسر و رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود ندارد. 6- بین تعداد فرزند و رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود ندارد. 7- بین وضعیت اقتصادی همسر در رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنی که زنانی که همسرانشان از وضعیت اقتصادی بالایی برخوردار هستند رضایت بیشتری از زندگی دارند. 8- بین میزان ساعات کار در رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری به دست نیامد.