مطالب مرتبط با کلیدواژه

رگرسیون حداقل مربعات معمولی


۱.

تحلیل ارتباطات بین متغیّرهای فضایی در دشت خان میرزا: مقایسه ی کارایی الگوی رگرسیون وزنی جغرافیایی و الگوی حداقل مربعات معمولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرات کاربری اراضی رگرسیون وزنی جغرافیایی رگرسیون حداقل مربعات معمولی تغییرات کمی منابع آب زیرزمینی دشت خان میرزا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : ۶۹۷ تعداد دانلود : ۳۹۶
بطور متداول، برای درک ارتباطات فضایی بین متغیّرها محققان علوم محیط زیست و جغرافیا از الگوهایی چون رگرسیون حداقل مربعات معمولی ( OLS ) بهره می گیرند که دارای کاستی های بسیاری در ارائه ی نتایج فضایی بویژه در مقیاس محلی است. محققان در سال های اخیر الگوی رگرسیونی وزنی جغرافیایی ( GWR ) به منظور درک روابط بین متغیّرهای فضایی در سطح محلی پیشنهاد داده اند. در این تحقیق به منظور مقایسه ی کارایی این الگوها، میزان تغییرات کاربری اراضی (به عنوان متغیّر وابسته) در رابطه با تغییرات افت و برداشت از منابع آب زیرزمینی (به عنوان متغیّرهای مستقل) در دوره زمانی 1379 تا 1389 در در دشت خان میرزا (استان چهارمحال و بختیاری) مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور بررسی کارایی الگوها از ضریب تغییرات باقیمانده های استاندارد شده، وابستگی های محلی فضایی، شاخص مورن، معیار اطلاعات اکائیک تصحیح شده و ضریب تبیین محلی بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد بر اساس ضریب تغییرات استاندارد شده، الگوی GWR قابلیت انطباق داده ها را نسبت به OLS  را دارا است. همچنین بر اساس نتایج ضریب تبیین بر روی متغیّرهای تحقیق، الگوی GWR برازش محلی مطلوبی را بین نقاط رگرسیونی و نمونه ای برقرار می کند. بر اساس شاخص مورن، الگوی GWR کمترین شباهت مقداری و مکانی را در موقعیت های مجاور داده های نمونه ای نشان می دهد و کارامدی الگوی GWR در ارائه ی خروجی های فضایی در برابر الگوی OLS را اثبات می نماید.
۲.

ارزیابی تأثیر شکاف جنسیتی بر عمل کرد محیط زیستی در کشورهای منتخب جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوشه بندی فضایی رگرسیون حداقل مربعات معمولی شاخص عمل کرد محیط زیست شکاف جنسیتی متابولیسم جمعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۳۶
جنسیت به منزله یکی از عوامل مهم حفاظت از محیط زیست به رسمیت شناخته شده است. با وجود این، هنوز ادغام جنسیتی در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها به منزله یک گزینه فرعی و هدردادن بودجه در نظر گرفته می شود. تحقیق حاضر، با بهره گیری از داده های مجمع جهانی اقتصاد و دانشگاه ییل و با استفاده از روش خوشه بندی میانگین کا و رگرسیون حداقل مربعات معمولی در چارچوب نظریه متابولیسم جمعیت طی سال های 2014 تا 2020، به ارزیابی تأثیر ابعاد چهارگانه شکاف جنسیتی بر عمل کرد محیط زیستی کشورهای منتخب جهان می پردازد. نتایج خوشه بندی فضایی نشان داد کشورهای جنوبی و میانی قاره افریقا و جنوب آسیا در خوشه 1 با پایین ترین مقادیر فرصت و مشارکت اقتصادی، بهداشت و بقا، دست یابی تحصیلی و توانمندسازی سیاسی قرار دارند. ازاین رو، ابتدا باید ابعاد دست یابی تحصیلی و بهداشت و بقا را مدنظر قرار دهند. خوشه 2 با مقادیر متوسط در امریکای جنوبی، آسیای شرقی، خاورمیانه و اروپای شرقی برای رسیدن به عضویت در خوشه 3 و همچنین خود خوشه 3 در کشورهای اروپای غربی، امریکای شمالی و استرالیا برای حفاظت بیشتر از محیط زیست باید بر دو بُعد فرصت و مشارکت اقتصادی و توانمندسازی سیاسی زنان تأکید کنند. علاوه بر این، نتایج رگرسیون حداقل مربعات معمولی چند متغیره نشان داد که ابعاد شکاف جنسیتی 41 درصد از نوسانات عمل کرد محیط زیستی کشورهای منتخب را تبیین می کند؛ بنابراین، می توان گفت که عمل کرد ضعیف محیط زیستی در کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکای جنوبی ناشی از شکاف جنسیتی است. علاوه بر این، دو بُعد دست یابی تحصیلی و توانمندسازی سیاسی زنان مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر عمل کرد محیط زیست اند.
۳.

الگوی فضایی شکل گیری خانوارهای زن سرپرست در ایران: نقش مکانیسم های محرک و فشار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانوارهای زن سرپرست خوشه بندی فضایی رگرسیون حداقل مربعات معمولی گذار دوم جمعیتی مکانیسم محرک و فشار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۰۸
در دهه اخیر، به دلیل تحولات اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی اشکال ناهمگونی از خانوارها در ایران شکل گرفته است. در این میان افزایش خانوارهای زن سرپرست یکی از تغییرات جمعیتی کشور به حساب می آید. این مقاله با بهره گیری از داده های تمام شماری شهرستانی مرکز آمار ایران و با استفاده از روش های خودهمبستگی فضایی، خوشه بندی میانگین کا و رگرسیون حداقل مربعات معمولی در چارچوب نظریه های گذار دوم جمعیتی و نابرابری، به ارزیابی نقش دو مکانیسم محرک اختیاری و فشارهای اجباری بر توزیع خانوارهای زن سرپرست در شهرستان های کشور در سال 1395 می پردازد. نتایج خودهمبستگی فضایی نشان می دهد تمرکز بالاترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در جنوب شرق کشور و تمرکز پایین ترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در شمال غرب و در امتداد خطی تا مرکز قابل مشاهده است. مدل خوشه بندی فضایی نیز مشخص کرد خانوارهای زن سرپرست در پنج خوشه قرار می گیرند که یکی از آن ها تنها شامل سه شهرستان و خوشه ای پرت است. سایر خوشه ها عبارت اند از: 1) شهرستان های شمال غرب، جنوب و شمال شرق و متأثر از محرک های اقتصادی؛ 2) شهرستان های مرکزی و شمالی و متأثر از محرک های اجتماعی و جمعیتی؛ 3) شهرستان های غربی و جنوب غربی و متأثر از فشارهای جمعیتی و اقتصادی؛ و 4) شهرستان های جنوب شرق و شرق و متأثر از فشارهای اجتماعی و اقتصادی. نتایج رگرسیون حداقل مربعات معمولی نشان داد 75 درصد از نوسانات فراوانی خانوارهای زن سرپرست به وسیله متغیرهای مورد بررسی تبیین می شود. بدین ترتیب اجرای سیاست های حمایت مالی، فرهنگی و بنیادی سطح خرد با تأکید بر نقش مکانیسم های محرک و فشار امری ضروری است.
۴.

تحلیل تغییرات زمانی پوشش گیاهی مراتع غرب استان کرمان با استفاده از داده های سطح 3 سنجنده ی مودیس و ارتباط آن با عوامل اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنجنده ی مودیس متغیرهای اقلیمی رگرسیون حداقل مربعات معمولی منطقه ی خشک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۴۶
پوشش گیاهی یکی از مهم ترین ویژگی های فیزیکی سطح زمین است که نقش مهمی در کاهش وقوع پدیده ی فرسایش بادی و کاهش انتشار ذرات گردوغبار، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک دارد. میزان توسعه و یا تخریب پوشش گیاهی یک منطقه، معمولاً تحت تأثیر عوامل اقلیمی در بازه های زمانی مختلف، تغییر می کند. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل تغییرات زمانی پوشش گیاهی مراتع غرب استان کرمان و تعیین ارتباط آن با عوامل اقلیمی با استفاده از دقیق ترین مدل حاصل از برقراری روش حداقل مربعات معمولی (OLS) بین داده های هواشناسی و پوشش گیاهی است. بدین منظور از داده های ماهیانه ی شاخص نرمال شده ی تفاوت پوشش گیاهی سنجنده ی مودیس (NDVI) و متغیرهای هواشناسی (متوسط دما، بارندگی، سرعت باد، دمای حداکثر و دمای حداقل) مربوط به ماه های آوریل تا سپتامبر 2000 تا 2017 استفاده شد. مدل ها با استفاده از سه معیار ضریب تعیین(R2)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و فاکتور تورم واریانس (VIF) با یکدیگر مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ارتباط بین NDVI با متوسط دماهای حداقل و حداکثر، سرعت باد و بارندگی به دلیل بالاتر بودن مقدار R2 (24/0) و پایین بودن مقادیر RMSE (196/0) و VIF (2/3) نسبت به سایر روابط از دقت بالاتری برخوردار است. بر اساس این رابطه، مهم ترین عوامل اقلیمی مؤثر بر تغییر وضعیت پوشش گیاهی منطقه ی مطالعاتی به ترتیب متوسط دمای کمینه ، بارش ماهیانه و سرعت وزش بادهای سطحی تعیین گردید. چنین نتایجی می تواند درک ما را نسبت به اثر تغییرات اقلیم بر وضعیت پوشش گیاهی مناطق خشک افزایش دهد.