فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر، مسائل مربوط به حقوق و احکام زن و خانواده اهمیت بیشتری یافته و فقهای متأخر به تفصیل بیشتری به آن پرداخته اند. در زمینه حقوق اجتماعی و خانوادگی در آراء فقها، تفاوت هایی میان زن و مرد وجود داشته که گاه در ادوار مختلف،این فتاوا دستخوش تحولاتی گشته است. یکی از مسائل مهم که با حقوق اجتماعی-سیاسی زن ارتباط تنگاتنگی دارد «لزوم اذن خروج زن» است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، «تحولات فتاوای فقهای امامیه راجع به اذن خروج زن » را مورد تحلیل قرار داده است. بررسی ها نشان می دهد که فتاوای اکثر علما در مسأله اذن خروج تا قبل از مواجهه با مدرنیته غالبا بسیار مختصر و با ادبیات یکسان بیان شده، و در مقابل پس از مواجهه مدرنیته و خصوصا هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران با کثرت استفتائات در این مسأله مواجهیم. ارتباط مسأله اذن خروج با زمینه های اجتماعی سیاسی جوامع مسلمین، ارتباط آن با سبک زندگی زنان، لزوم توجه به موضوع شناسی در مسأله اذن خروج و ضرورت تبیین فقهی این مسأله متناسب با الگوی حضور اجتماعی زنان از مهمترین یافته های پژوهش حاضر هستند.
خوانش آیکونولوژیک شخصیت لیلی در نقاشی های لیلی و مجنون باتوجه به دلالت های اجتماعی دوره قاجار ازمنظر اروین پانوفسکی (1892-1968 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی با تأثیرپذیری از ادبیات و تاریخ ایرانی، یکی از نمودهای ارتباط هنر و ادبیات است که در فرهنگ ایرانی همواره جایگاه ویژه ای داشته است. مطالعه این آثار می تواند به خوانش های جدیدی در زمینه مطالعات تصویر با توجه به دلالت های اجتماعی منجر شود. صحنه دیدار«لیلی و مجنون» از شاخص ترین صحنه های داستان عاشقانه درخمسه نظامی است که توسط هنرمندان ایرانی بارها به تصویر درآمده است. هدف از این پژوهش خوانش آیکونولوژیک و پی بردن به واکاوی شخصیت لیلی درچند نقاشی دیدار لیلی و مجنون با یکدیگر است که چند نمونه آن در دوره قاجار مورد بررسی قرارمی گیرد. سؤال پژوهش به این شرح است برمبنای خوانش آیکونولوژی از منظر پانوفسکی؛ شخصیت لیلی توسط هنرمندان دوره قاجار چگونه بازنمایی شده است؟ روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بوده است. شیوه تحلیل آثار برمبنای خوانش آیکونولوژیک از منظر پانوفسکی(1892-1968 م) برمبنای شخصیت لیلی دراین نقاشی ها است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد شخصیت لیلی بر مبنای خوانش آیکونولوژیک درنگاه نخست؛ متأثر از ظاهر زنان در دوره قاجار و بازتاب آن درتصاویر درآرایش و پوشش بوده است .
شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای سیاست های کلی خانواده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
133 - 156
حوزههای تخصصی:
استحکام خانواده از مهم ترین عوامل استحکام جامعه است.از این رو محققان و سیاستگذاران اجتماعی همواره به خانواده به عنوان یکی از مهم ترین محورهای سیاستی ملی توجه ویژه ای داشته اند. هدف اصلی پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای سیاست های کلی خانواده در ایران بود. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی است که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه پژوهش شامل اساتید دانشگاهی، خط مشی پژوهان و سیاستگذارن آگاه در حوزه مورد بررسی است که از میان آنها از تعداد 15 نفر با استفاده از(روش نمونه-گیری هدفمند) انتخاب گردید و ابزار پژوهش؛ مصاحبه نیمه ساختار یافته است. داده های این پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت که در نهایت 202 کد پایه احصا شده و در قالب 9مضمون فراگیر و24 مضمون سازمان دهنده دسته بندی شدند. مضمون های استخراج شده شامل: ابزارخطمشی(مطلوبیت و تناسب)؛ عوامل قانونی(تعارض در سیاست ها)؛ عوامل ساختاری(کنترل مستمر، شفافیت نقش ها، تمهید سازوکار اجرایی کارآمد)؛ عوامل اقتصادی( تأمین مالی، شرایط اقتصادی جامعه)؛ عوامل فرهنگی(تبلیغات و رسانه ها، آموزش و فرهنگ سازی) ؛عوامل فنی و محتوایی(میزان شفافیت خط مشی، هدفمندی و برنامه ریزی در خط مشی گذاری، کارآمدی و اثرگذاری سیاست ها، امکان پذیری و قابلیت اجرا، میزان فراگیری خط مشی)؛ مربوط به جامعه هدف(پذیرش و همگامی، انگیزش و تمایل مخاطبان)؛ مربوط به تدوین کنندگان خط مشی(مخاطب شناسی، مسأله شناسی، طرز تفکر ، هماهنگی و مشورت پذیری، سطح علمی، ابداع نوآوری در خط مشی گذاری) و مجریان خط مشی(تعهد، توان و تمایل) است می باشند. در نتیجه سیاستگذاران و همچنین مجریان خط مشی-های خانواده می توانند با در نظر داشتن هریک از این عوامل اثرگذار در بهبود اجرای این سیاست ها نقش بسزایی داشته باشند.
تدوین مدل خودمهارگری جنسی در اندیشه خبرگان بر مبنای آموزه های عفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
169 - 185
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهای تربیت وتهذیب نفس، در حوزه ی تعلیم وتربیت، مساله خودمهارگری است.خودمهارگری، امری است که امروزه مورد توجه متصدیان امور تربیت قرار گرفته ودرآموزههای دینی از آن به تقوا نیز تعبیر شده است. بنابراین هدف این مطالعه تدوین مدل خودمهارگری جنسی در اندیشه خبرگان بر مبنای آموزه های عفت میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی،ازنوع تحقیقات کیفی(توصیفی-تحلیلی) باروش تحلیل مضمون انجام شده است.جامعه آماری این پژوهش 11نفرازخبرگان دانشگاهی وحوزوی روانشناسی وعلوم دینی می باشد که بااستفاده ازروش نمونه گیری گلوله برفی ونقطه اشباع نظری11نفرانتخاب شدند.ابزار جمع آوری بخش کیفی اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته برگرفته ازمبانی نظری می باشد. شیوه تجزیه وتحلیل این بخش با استفاده از تحلیل مضمون می باشد. نتایج این بخش از تحقیق در قالب چهار مضمون سازمان دهنده ومضامین پایه تبیین گردید. پیشایندها شامل؛ لزوم سلامت رفتارجنسی، آگاهی از آسیبها و بیماریهای رفتار جنسی کنترل نشده، لزوم پایبندی به اخلاق وتقوا، مراقبتهای تربیتی ازسنین کودکی و پیشگیری از ازدواج سفید وبی بند وباری در جامعه میباشد. راهبردها شامل؛ آموزش جامع مسائل جنسی، تقویت ایمان ودینداری، تسهیل وتسریع شرایط ازدواج جوانان، صبوری وخویشتنداری، لزوم تربیت جنسی جوانان از منظر قرآن کریم وحدیث، داشتن عفاف وحیاوتقواو خودنظارتی ومراقبه میباشد. عوامل زمینه ای شامل؛ تداوم وسلامت نسل وحفظ سنت پیامبر درامر ازدواج، قوانین شرعی وعرفی وعوامل محیطی وژنتیکی میباشد. پیامدهاشامل ؛خویشتن داری جنسی در پرتو عفاف، صبوری وتاب آوری، کاهش رفتارهای جنسی پر خطر وبدون مسئولیت، پرورش توانمندیهای عقلی و اخلاقی،رسیدن به آرامش مطلوب، سلامت وامنیت فرددر اجتماع و ارتباط اجتماعی زن و مرد در پرتو عفاف میباشد.
تجربه بلوغ دربین دختران تک والدِ پدر سرپرست؛ یک مطالعه کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 142
حوزههای تخصصی:
بلوغ، پدیده ای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که به صورت متفاوتی در دختران درک و تجربه می شود. دختران نوجوانی که در خانواده های پدرسرپرست زندگی می کنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالش های خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، مطالعه ای کیفی است که در سال 1401- 1402 در شهر یزد انجام شد. 10 دختر نوجوان پدرسرپرست 13تا 16 ساله که بیش از 6 ماه با پدر زندگی کرده اند، به صورت هدفمند وارد مطالعه شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش تحلیل مضمونی، تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تجربه بلوغ نزد دختران پدرسرپرست، یک امر پدرانه و مردانه است که با شیوه رفتار پدر مرتبط است. برخلاف پدران بی اعتنا به موضوع، دخترانی که پدران آن ها سعی بر درک مسئله دارند، بهتر می توانند موضوع را مدیریت کنند. سه مضمون برساخت شده تحقیق عبارت اند از: پدرِ حامی، پدرِ بی اعتنا و بلوغ مسئله دار. نتیجه اینکه تجربه ی بلوغ دختران اگر چه با تغییرات زیستی آن ها مرتبط است، اما عمدتاً برساختی است متأثر از دیدگاه پدر، رفتار و نقش پدرانه ی وی در این زمینه. به واقع، در دختران پدرسرپرست، تجربه بلوغ، یک بازتولید اجتماعیِ مردانه و پدرانه می باشد که ارزش ها و هنجاری های فرهنگی و اجتماعی بر آن مترتب است. پیشنهاد می شود با توجه به گسترش خانواده های تک والدِ پدرسرپرست، مدارس، مراکز فرهنگی و رسانه ملی نقش آگاهی بخشی پررنگی درزمینه تغییرات بلوغ دختران داشته باشند.
رضایتمندی زوجین در زنان: نقش پیش بینی کننده انطباق پذیری و احساس مثبت به همسر
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کننده انطباق پذیری و احساس مثبت به همسر با رضایتمندی زوجین در زنان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی با روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دبیران زن شهر کرج تشکیل داده بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 171 نفر انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های احساسات مثبت به همسر، مقیاس ارزیابی انطباق پذیری خانواده و مقیاس رضایتمندی زوجین استفاده شده بود. یافته ها نشان دادند که بین احساس مثبت به همسر و انطباق پذیری با رضایتمندی زوجین در زنان رابطه مثبت معنادار وجود دارد (0٫001>p). همچنین انطباق پذیری و احساس مثبت به همسر حدود 85 درصد از واریانس رضایتمندی زوجین در زنان را پیش بینی می کنند؛ بنابراین می توان بیان داشت که رضایتمندی زوجین در زنان از طریق احساس مثبت به همسر و انطباق پذیری قابل دستیابی است.
مقایسه ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس در زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس در زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی بود. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری را کلیه زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به مراکز زیبایی خصوصی شهر تبریز در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه آماری شامل 100 نفر (50 نفر) از زنان متقاضی جراحی زیبایی و (50 نفر) زنان غیرمتقاضی بود که به منظور مقایسه با گروه هدف، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های پنج عاملی نئو کاستا و مک کری (1992)، روابط چندبعدی بدن-خود کش (1997) و عزت نفس روزنبرگ (1965) مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چندمتغییره (مانوا) استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش نشان دادد که بین زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی از منظر ابعاد پنجگانه شخصیت و مولفه های آن (روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری) تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>)، اما بین ابعاد توافق پذیری و باوجدان بودن تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>p)، همچنین در متغیر تصویر بدنی و مولفه های آن (اهمیت دادن به دیگران، مسئولیت پذیری، شجاعت، پذیرش خود) (05/0p>) و عزت نفس و مؤلفه های آن () (05/0p>) تفاوت معنی دار وجود ندارد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که زنان متقاضی جراحی زیبایی از نظر ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس تفاوتی با زنان غیرمتقاضی ندارند.
فرزندآوری و ناپایداری خانواده: تأثیر فرزندان بر احتمال طلاق زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، طلاق در ایران افزایش یافته و به عنوان یکی از مسائل اجتماعی مطرح است. عوامل و مشخصه های جمعیتی و اجتماعی متعددی بر روند افزایش طلاق مؤثر هستند که یکی از آن ها، عدم داشتن فرزند و همچنین تعداد فرزندان در خانواده است. مقاله پیش رو به طور خاص به نحوه تغییر احتمال طلاق زنان در ایران با داشتن فرزند و تعداد فرزندان در خانواده می پردازد. نتایج حاصل از تحلیل ثانویه داده های دو درصد سرشماری سال 1395 نشان داد که نداشتن فرزند و تعداد آن ها در خانواده های ایرانی، احتمال طلاق زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. به طوری که داشتن فرزندان در خانواده احتمال طلاق زنان را کاهش می دهد و زنانی که در طول دوران ازدواج خود فرزند زنده ای به دنیا آورده اند در مقابل زنانی که هیچ گونه تولد زنده ای نداشته اند، احتمال طلاق آن ها کمتر است. همچنین افزایش تعداد فرزندان، اثر تثبیت کننده ای بر ثبات و پایداری خانواده و ازدواج دارد، به طوری که استحکام روابط زناشویی در خانواده های دارای سه فرزند و بیشتر نسبت به دیگر خانواده ها بیشتر است. این نتایج بیانگر اهمیت داشتن فرزند و تعداد آن ها در ثبات و پایداری روابط زناشویی در خانواده ی ایرانی است، بنابراین برنامه ریزی های جمعیتی کشور می توانند ضمن حمایت ازدواج و تشکیل خانواده، از طریق ارائه تسهیلات و حمایت های فرزندآوری پایداری و استحکام خانواده را تحکیم بخشند.
واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 65
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکان پذیر نیست. با وجود این، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. جامعه هدف تحقیق شامل گروه های منتخب استان یزد بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه و مشاهده بود. برای اطمینان از روایی و پایایی داده ها، پژوهشگر به هنگام جمع آوری داده ها از روش های مختلفی چون بررسی اسناد و مدارک، مصاحبه، تهیه عکس و فیلم و ضبط صدا بهره گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از کدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در گام اول، با کدگذاری باز 19 مفهوم اصلی استخراج شد. در گام دوم، کدگذاری محوری انجام گرفت و از 19 مفهوم (کدهای اولیه)، 3 مقوله فرعی شامل «نگرش به نقش زنان در فضای کسب وکار»، «بهره کشی از نیروی کار زنان» و «اثرات فردی، خانوادگی و فرهنگی اشتغال زنان» شناسایی شد. درنهایت، مدل پارادایمی شامل شرایط علی، شرایط زمینه ای، پیامدها، تعاملات و راهبردها به تصویر کشیده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاد هایی به منظور افزایش مشارکت اقتصادی زنان ارائه شد.
حق ارث زن در تفسیر تطبیقی آیه هفتم سوره نساء با تأکید بر تفسیر المیزان و تفسیر المنار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
123 - 141
حوزههای تخصصی:
آیه هفتم سوره نساء از آیات بحث برانگیز میان مفسران شیعه و سنی است که در تفسیر المیزان و تفسیر المنار نیز نمود روشنی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی تفسیر آیه هفتم سوره نساء در مورد حق ارث زن در کتاب تفسیر المیزان و کتاب تفسیر المنار انجام شد. بدین منظور تفاسیر فوق درمورد حق ارث زن به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی و ضمن داوری میان دو دیدگاه تفسیری سیاقی و فراسیاقی، شواهد نظریه فراسیاقی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد مطابق تفسیر المیزان کاربرد دو واژه الرجال و النساء در آیه هفتم سوره نساء که بر افراد بالغ دلالت دارد، ارتباط آن را با موضوع یتیمان قطع می کند. همچنین شأن نزول این آیه تأییدکننده نزول مستقل آن از سیاق یتامی است و شرط ارتباط صدوری آیه احراز نمی شود. ازسوی دیگر فقدان ارتباط موضوعی این آیه کریمه با آیات قبل و بعد که در سیاق احکام یتامی است، نشان از معترضه بودن آن دارد. درحالی که مطابق تفسیر المنار د مورد تخصیص آیه مورد بحث به غیر فرزندان پیامبر(ص) بر ناسازگاری با آیات عام مربوط به ارث، با آیات ارث بری فرزندان پیامبران نیز تنافی آشکاری دارد.
بازنمایی نقش های جنسیتی از منظر اسلام و فمینیسم در کتب درسی مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی بازنمایی نقش های جنسیتی در طول دوران ابتدایی به عنوان دوران طلایی و تاثیرگذار در ساخت زیربنای اندیشه دانش آموزان، در کتب دوره ی اولو دوم دبستان است. روش: روش این تحقیق، تحلیل محتوای کمی بر اساس شاخص هایی است که با استفاده از نظر خبرگان حوزه زن و خانواده و بر اساس روش دلفی احصا شده است. همچنین از تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل کیفیت بازنمایی ها در تصاویر و متون درسی (از سال96 تا1400) نیز استفادهشده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد در طول دوران تحصیلی دبستان، نظم و برنامه ریزی مشخصی به منظور هویت بخشی و نهادینه سازی مفاهیم جنسیتی بر اساس آموزه های اسلامی وجود ندارد. نقش زنان در خانواده کم رنگ بوده و چندان اشاره ای به حضور آن ها در خانه و یا نحوه ی مطلوب اشتغال و حضور اجتماعی آنان صورت نگرفته است. نتیجه گیری: علی رغم اهمیت تبیین و نهادینه سازیجایگاه های اصیل زنان و مردان در خانواده و اجتماع از سنین کودکی و ضمن آموزش های دوره ابتدایی،میزان توجه کتب درسی به مسئله نقش های جنسیتی بسیار کم است و متناسب با سیاست هایاتخاذ شده در اسناد بالادستی، ارزیابی نمی شود و لازم است در این مورد بازنگری صورت گیرد.
آینده نگاری تغییرات جمعیتی در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد دفاعی - امنیتی در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات جمعیتی در جمهوری اسلامی ایران طی سه دهه گذشته، ناشی از عوامل مهم جمعیت شناسی همچون باروری، مرگ ومیر و مهاجرت بوده است. این تغییرات تحت تأثیر فاکتورهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، فناورانه و سیاسی، زمینه ساز چالش های متعددی شده که امنیت ملی کشور و توان دفاعی و نظامی را تهدید خواهد نمود. لذا پژوهش حاضر با هدف آینده نگاری تغییرات جمعیتی در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد دفاعی - امنیتی در افق 1420 انجام گردید. پژوهش از نوع بنیادی با رویکرد کیفی است. نمونه آماری پژوهش شامل 23 نفر از اساتید دانشگاهی، خبرگان و مدیران عالی در مشاغل اجرایی و تصمیم گیر در حوزه جمعیت شناختی می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که 38 پیشران بر تغییر و تحولات جمعیتی اثرگذارند که از این بین با برگزاری دو مرحله دلفی و کسب نظر خبرگان و جانمایی نظرات به کمک ماتریس ویلسون، 11 پیشران با بالاترین احتمال اثرگذاری شناسایی شد که شامل افزایش سن ازدواج جوانان، به تعویق انداختن زمان فرزندآوری پس از ازدواج، دگرگونى رویکردهاى زنان نسبت به نظارت زاد و ولد، جلوگیرى از زاد و ولد در خانواده ها یا کنترل اجباری، اشتغال زنان در مشاغل مردانه، تحولات فناورانه، آموزش کنترل بارداری زنان، تغییر سبک زندگی خانواده ها، نرخ بالاى بیکاری، کمبود مسکن و ازدیاد مهاجرت از روستا به شهرها هستند. همچنین پنج شگفتی ساز نیز شناسایی شد که شامل تغییر ارزش هاى فرهنگى و اجتماعى خانواده ها، شبکه های اجتماعی، افزایش سطح تحصیلات دانشگاهی، افزایش خانوارهای خویش سرپرست و تمایل به مهاجرت از ایران بود.
تدوین الگوی توسعه کسب و کارهای ورزشی زنان در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
987 - 1011
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تدوین الگوی توسعه کسب وکارهای ورزشی زنان در استان تهران است. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی است که با تکنیک نظریه برخاسته از داده ها انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه نخبگان و متخصصان حوزه اشتغال، کارآفرینی و کسب وکارهای ورزشی است که 18 نفر از آن ها به روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. در الگوی نهایی تحقیق که براساس کدگذاری و تحلیل داده ها شکل گرفت، عوامل علی (نیاز به خودشکوفایی، چشم انداز روشن، توسعه بهره وری زنان، درآمدزایی، تناسب کسب وکارهای ورزشی و نیل به استانداردها) لزوم توجه به پدیده محوری (خوداشتغالی و بهبود فضای کسب وکار) را نشان داد. یافته های پژوهش عبارت اند از: خوداشتغالی و بهبود فضای کسب وکار (سیاست گذاری و برنامه ریزی، آموزش کارآفرینی، حمایت قانونی، تشویق کارآفرینی، ترویج کارآفرینی و توسعه اکوسیستم کارآفرینی) با لحاظ کردن عوامل مداخله گر (موانع حقوقی-قانونی، کسب وکار نامناسب، حمایت مالی ناکافی، حمایت ناکافی از کارآفرینی) و زمینه های موجود (محدودیت های فرهنگی، محدودیت های اجتماعی، محدودیت های فردی، مشارکت ورزشی ناکافی، نیروی انسانی مستعد و مزیت پایتخت) پیامدها (توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی، مشارکت ورزشی زنان، ارتقا عملکرد ورزش زنان و تندرستی زنان). نتایج این تحقیق می تواند به عنوان الگویی برای اقدامات و برنامه های توسعه مشاغل ورزشی زنان مورد استفاده سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران ورزشی قرار گیرد.
Examining the Presentation of the Balanced Family Model in the National Media(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
121 - 151
حوزههای تخصصی:
Projecting an Islamic-Iranian balanced family model is a way of dealing with the domestic problems in the existing Iranian families. As a strategic theoretical basis, this can be best undertaken by the national media (TV and radio), which serve as a major subcategory of the cultural system of the country and a pervasive source of informatics and awareness-raising. In this regard, the present study seeks to examine the application of the Islamic-Iranian balanced family model advertised in the national media. The study is a qualitative one conducted on the basis of the grounded theory. In the first step, the national policy statements of the Islamic Republic of Iran and those of the national media are examined in the field of family. In the second step, structured and semi-structured interviews are performed with seven senior experts and executives of the national media so as to find practical ways of creating a balanced family and identify the challenges involved in the presentation of the corresponding model. To deal with these challenges, certain solutions are also recommended. Future research in this field may focus on how applied the balanced family model is in the TV and radio programs and then compare the results with the findings on the media in other countries.
بررسی تجارب زیسته زنان از پدیده چندهمسری در استان سیستان و بلوچستان: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
247 - 262
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تجارب زیسته زنان از پدیده چندهمسری در استان سیستان و بلوچستان به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 10 زن، داده های به اشباع رسید. داده های حاصل از تجارب زیسته زنان به روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و از نرم افزار مکس کیودا 11 به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته زنان در 5 تم "تغییر دیدگاه و باورها"، "تبدیل تهدید به فرصت توسط زنان"، "مشکلات زنان در چندهمسری"، "اثرات چندهمسری بر فرزندان"، "علل چندهمسری" دسته بندی شد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که چندهسمری از نگاه زنان مشکلاتی را برای آن ها داشته است و این مسئله بر رشد و تربیت فرزندانشان تاثیرگذار بوده است لذا بطورکلی پدیده چندهمسری وضعیت و شرایط خوبی را برای زنان ایجاد نکرده است.
معیار شناسایی نهاد طلاق خودسرانه در نظام های حقوقی ایران، عراق و الجزایر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
135 - 163
حوزههای تخصصی:
طلاق حقی است که شارع مقدس تحت اقتدار زوج قرار داده است. لیکن اعمال آن باید در راستای غرض مقصوده شارع و برای دستیابی به مصلحت مشروع و متناسب باشد؛ در غیر این صورت زمینه تحقق طلاق خودسرانه مهیا می گردد. در نظام حقوقی ایران به نهاد طلاق خودسرانه و معیارهای آن عنایت لازم نشده است، در حالی که پیش بینی این نهاد و شناسایی معیارهای آن با توجه به آثار حقوقی مترتب برآن، از جمله اجرت المثل ایام زوجیت؛ نحله؛ تنصیف دارایی و جبران خسارت ضرورت دارد. از سویی دیگر در کنترل اراده مستبدانه مرد نقش بسزایی خواهد داشت.یافته های پژوهش، بیانگراین است که علی رغم سکوت نظام حقوقی ایران؛ با مطالعه درآیات قرآن؛ روایات؛ فتاوی فقها معلوم می گردد که، معیارهای قصد اضرار؛ فقد مصلحت مشروع؛ عدم تناسب مصلحت ذی حق و ضرردیگری؛ تعارض با غرض شارع و مخالفت با عرف به عنوان معیارهای شناسایی نهاد طلاق خودسرانه قابل استنتاج است.به موجب ماده 7 قانون مدنی عراق سه معیار قصد اضرار؛ فقد مصلحت مشروع و عدم تناسب بین مصلحت و مفسده به عنوان ضابطه تشخیص خودسری در استفاده از حق پیش بینی شده است. مقنن الجزائری در قانون مدنی، معیارهای شخصی که مربوط به قصد و نیت درونی است و معیار موضوعی که مبتنی بر عدم تعادل بین مصلحت کسب شده و ضرر وارد به دیگری است را به عنوان ملاک های تمییز سوءاستفاده از حق پیش بینی نموده است. در عمل قضات در تشخیص طلاق خودسرانه از غیر آن، بر اساس ضابطه های پیش گفته رای صادر می نمایند.
پیش بینی اضطراب بارداری بر اساس انگیزه های باروری، طرحواره های ناسازگار اولیه، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش انگیزه های باروری، طرحواره های ناسازگار اولیه، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در پیش بینی اضطراب بارداری بود. تعداد 240 زن باردار مراجعه کننده به مراکز درمانی منطقه 6 شهر تهران در سال 1400 به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب بارداری وندنبرگ (1989) ، انگیزه های باروری میلر (1995)، فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1999)، رضایت زناشویی انریچ (1978) و کیفیت زندگی توسط سازمان بهداشت جهانی (1996) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد رابطه منفی معناداری بین انگیزه های مثبت باروری، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی و رابطه مثبت معناداری بین انگیزه های منفی باروری و حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه با اضطراب بارداری به دست آمد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین توانستند 56 درصد از واریانس اضطراب بارداری را پیش بینی کنند. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که انگیزه های باروری، طرحواره های ناسازگار اولیه، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی می توانند اضطراب بارداری را به طور معناداری پیش بینی کنند.
نقش های مؤثر والدینی در گرایش نوجوانان دختر به حجاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، پرداختن به نقش های موثر والدینی در'گرایش نوجوانان دختر به حجاب اسلامی است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. 30 نوجوان دختر بین سنین 13 تا 16 سال بر اساس معیار ورود به پژوهش انتخاب شدند. با استفاده از روش تحلیل مضمون از داده های بدست آمده سه مضمون فراگیر «نقش والدینی»، «نقش مادری» و «نقش پدری» و 16 مضمون سازمان دهنده «مرزهای مشخص ولی-فرزندی»، «مرزهای مشخص پوششی»، «روش های تشویقی و بازدارنده»، «نگاه قرآنی نسبت به حجاب»، «تنظیم رابطه با اقوام و مراسمات»، «الگوسازی»، «ایجاد جو شاد منزل»، «آگاهی بخشی درباره حجاب»، «نظارت بر فضای مجازی» و «ایجاد فضای اعتماد متقابل«، «ارتباط عاطفی با نوجوان»، «ارتباط منطقی با نوجوان»، «نقش محافظ و حامی» و «آشنایی با مسأله حجاب»، «حساس در امر تربیت» و «ارتباط مؤثر با نوجوان» و 39 مضمون پایه احصا شد. نتایج نشان داد علاوه بر نقش والدینی، هر یک از پدران و مادران نقش منحصر به فردی در اقبال دختران نوجوان به حجاب دارند و زمانی که والدین در کنار یکدیگر زمینه روانی را در فرزند خود ایجاد کرده و در امر تربیت همسوئی داشته باشند، حجاب مورد اقبال قرار می گیرد.
زنان و عدالت قضایی در سیره حقوقی حضرت علی (علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
159 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از محوری ترین پایه های عدالت اجتماعی در اسلام، دسترسی کلیه آحاد جامعه به عدالت قضایی و احقاق حق بدون هرگونه تبعیض جنسیتی است. از آنجا که دسترسی زنان به عدالت قضایی، مؤثرترین ضمانت اجرای احترام و اجرای حقوق بشر آنان در حوزه های فردی و اجتماعی است، این انتظار وجود دارد که نظام قضایی اسلامی الگویی کاربردی ارائه دهد، تا با ساز و کارهای مناسب، این حقوق را به بهترین شکل ایفا نماید. یکی از بهترین نمونه های برخورد سیستم قضایی اسلامی با زنان، سیره عملی حضرت علی است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیل متن استقرایی- قیاسی در سه مرحله توصیف، تحلیل و مقوله بندی (از طریق کدگذاری باز)، به تحلیل محتوای اقوال و سیره عملی حضرت علی در خصوص اصول کلی حاکم بر نظام حقوقی زنان در سطوح مختلف پرداخته، و مؤلفه های کلی دسترسی زنان به عدالت قضایی در حکومت علوی را استخراج نموده است. هدف این نوشتار آن است که مفهوم موسع عدالت قضایی نزد حضرت امیر، که شامل رعایت عدالت جنسیتی در کلیه مراحل قانون گذاری، قضاوت و اجرای قانون می شود را به طور مصداقی به تصویر بکشد؛ و با استناد به اصول کلی قضاوت حضرت در خصوص زنان، اثبات نماید که در سیستم عدالت قضایی علوی، زنان بدون هیچ گونه تبعیضی، علاوه بر دسترسی سهل به مراجع قانونی و آزادی در دادخواهی، از نتیجه اجرای عدالت محض علوی سیراب شده، و حضرت علی علیه السلام را بزرگترین حامی حقوق انسانی خویش می دانستند.
الگوی ساختاری سبک زندگی ارتقادهنده سلامت براساس خود شفقت ورزی، رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی: نقش واسطه ای استرس ادراک شده در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
51 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و خود شفقت ورزی با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت باتوجه به نقش میانجی گری استرس ادراک شده در زنان شاغل بود.
روش : این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شاغل در سازمان ها و اداره های دولتی استان تهران در سال 1401 بود. درنهایت در پژوهش حاضر 400 زن (168 مجرد و 232 متأهل) به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به فرم های مقیاس رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی، مقیاس شفقت به خود فرم کوتاه، پرسش نامه استرس ادراک شده و نیمرخ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که شاخص های برازندگی حاصل از تحلیل از برازش قابل قبول مدل ساختاری با داده های گردآوری شده حمایت می کنند. رابطه بین استرس ادراک شده و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت منفی و معنادار و رابطه بین خود شفقت ورزی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مثبت و رابطه بین رضایت از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مثبت و معنادار و رابطه بین ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت منفی و معنادار بود. رابطه غیرمستقیم بین خود شفقت ورزی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت از یک سو رابطه غیرمستقیم بین رضایت از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت از سوی دیگر مثبت و معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این موضوع است که در زنان شاغل استرس ادراک شده رابطه بین رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و خود شفقت ورزی با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت را به صورت معنادار میانجی گری می کند.