فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
جهان در یک سده اخیر شاهد تحقق اصول و قواعد تعهدآور بین المللی متضمن حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین المللی بوده است. یکی از این تضمینات بنیادین، منع مبادرت به قتل های فراقانونی (قتل هدفمند) است؛ اما در چند دهه اخیر، ایالات متحده و رژیم غاصب صهیونیستی با نقض تعهدات بین المللی خود، به کرات مرتکب قتل هدفمند به اشکال مختلف شده اند که از نمونه های جدید این اقدام تروریستی، به شهادت رساندن سپهبد سلیمانی و شهید فخری زاده (محقق علوم هسته ای) است. نوشتار حاضر درصدد تحلیل مبانی ای است که رویکرد فراقضایی مزبور به لحاظ نظری و عملی متکی به آن است. با عنایت به این که مکتب رئالیسم سیاسی کلاسیک، تحصیل منفعت در چهارچوب قدرت را به هر شکل آن جایز می داند؛ لذا به تعهدات بین المللی پایبندی نداشته و عملاً حقوق بین الملل را تحقیر و آن را طفیل سیاست بین الملل می شمارد. از این رو با مشاهده سنخیت و وحدت ایده (کسب قدرت) فی مابین آن ها، می توان گفت که قتل هدفمند از باب اقناع و مشروعیت، مقوّم بر این مکتب و از منظر عملی، از نمودهای کریه آن است؛ به طوری که در جهان معاصر به عنوان دستاویزی قدرتمند برای تحقق منویات طرفداران این مکتب، ظهور عینی دارد.
مرور نظام مند عوامل زمینه ساز طلاق توافقی زوجین دهه اخیر در ایران (98 - 1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
16 - 29
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل زمینه ساز طلاق توافقی به شیوه مرور نظام مند صورت گرفته است. جهت گردآوری داده ها از روشتحلیل اسنادی استفاده گردید، جمعیت مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی تحقیقات کمّی و کیفی منتشرشده (1398-1388)بود و جمعاً 192 پژوهش کمّی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت و از این تعداد،56 پژوهش به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. اطلاعات به دست آمده با ابزار چک لیست محقق ساخته و تلخیص مطالب در قالب جداول ارائه شد. یافته ها نشان داد: سه دسته عوامل به عنوان زمینه ساز طلاق توافقی با عنوان فردی، بین فردی و فرا فردی نقش دارند، بدین ترتیب که در ابعاد فردی، به ترتیب عوامل ویژگی های شخصیتی و روانی(بیماری های روانی، چشم وهم چشمی، ضرب و شتم،دروغ گویی،سوءظن و بدبینی،خیانت، خشونت اخلاقی و رفتاری، عدم صبر و گذشت، تصویر مثبت از پیامدهای طلاق، منبع کنترل و تاب آوری، آرمان گرایی زوج)، اعتیاد، روابط جنسی، اعتقادات مذهبی، تحصیلات؛ در ابعاد بین فردی، به ترتیب عامل ضعف در مهارت های ارتباطی، عوامل خانوادگی، دخالت اطرافیان، روابط قبل از ازدواج و در ابعاد فرا فردی نیز، به ترتیب عوامل مربوط به فرهنگ(آشنایی و شناخت شتابزده،نبودن آموزش های مناسب قبل از ازدواج، اختلاف فرهنگی و طبقاتی، ازدواج اجباری،چندهمسری،) عوامل اقتصادی(بیکاری، درآمد کم،اشتغال ناپایدار،کسب درآمد از راه های نادرست، نداشتن مسکن و بدهکاری)، شبکه های ماهواره ای و مجازی، عوامل اجتماعی(پایگاه اجتماعی، فقدان مهارت های اجتماعی، نگرش منفی جامعه نسبت به خانه داری زنان و روابط عاطفی و احساسی با جنس مخالف) و سبک زندگی(صنعتی شدن و شهرنشینی) مؤثر بودند.
شناسایی علل طلاق زنان فاقد فرزند (مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
173 - 189
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل طلاق و تهیه و ساخت پرسشنامه عوامل طلاق در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی زنان انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مطلقه در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی (متأهل فاقد فرزند) بودند که حداقل 6 ماه تجربه زندگی مشترک داشتند. در پژوهش حاضر چهار نمونه به روش نمونه گیری در دسترس مورد استفاده قرار گرفت که نمونه اول جهت یافتن عوامل اولیه و تدوین پرسشنامه (25 نفر)، نمونه ی دوم برای بررسی پایایی و روایی ابزار (50 نفر)، نمونه اصلی به منظور انجام تحلیل عامل اکتشافی (200 نفر) و نمونه ی چهارم به منظور انجام تحلیل عامل تأییدی (200 نفر) انتحاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه طلاق در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی بود که پس از تحلیل نتایج این پژوهش ساخته و مورد تأیید قرار گرفت. طرح پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل ماتریس کوواریانس بود که برای تحلیل نتایج از روش تحلیل عامل اکتشافی (EFA) و تحلیل عامل تأییدی (CFA) استفاده شد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی نشان داد که عوامل طلاق در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی از نظر زنان طلاق گرفته شامل مشکلات جنسی و روابط زناشویی، نداشتن مهارت های زندگی لازم، مشکلات خانواده مبدأ و عدم بلوغ عاطفی؛ مشکلات اقتصادی و مشکلات فرهنگی و عدم شناخت، می باشند. شناسایی عوامل طلاق به عنوان الگو و مسیری برای زوج های جوان، و در نهایت باعث ارتقای سلامت عمومی جامعه می باشد.
رویکرد زنانه نگر به جایگاه زنان در عرفان مسیحی و اسلامی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
7 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رویکرد زنانه نگر به جایگاه زنان در عرفان مسیحی و اسلامی بود. جامعه ی مورد مطالعه زنان عارفی بودندکه در عرفان این دو دین تاثیر ویژه ای داشتند. نمونه پژوهش ترزا آویلایی و کاترین سی ینایی در مسیحیت و رابعه عدویه و ایمنه خاتون در اسلام بود. طرح پژوهش توصیفی تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و فیش برداری بر اساس دیدگاه های متون مقدس و کتبی که به شرح حال عارفان پرداخته اند استفاده شد. تحلیل داده ها با روش کیفی انجام گرفت. نتایج یافته ها حاکی از آن بود که نه تنها زنان از نگاه بنیانگذاران و کتب مقدس توانایی شهود را دارند، بلکه حوزه ی فعالیت های این زنان عارف در دو دین مذکور، دارای مشابهت هایی است. این مشابهت ها در سه ساحت بررسی شد: تجردی که زمینه ی استقلال زنانه است، نقش پویایی که در امور اجرایی مراکز عرفانی عهده دار شدند و جایگاهی که در کشف و شهود به دست آوردند. از این رو، این زنان عارف در این حیطه ها توانسته بودند که در کنار مردان به فعالیت در جامعه ی دینی بپردازند.
تبیین رویکرد جامعه و علل رواج روسپی گری زنان در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسپیگری پدیدهای رایج در جوامع بشری بوده و تاریخ ایران دوره عصر صفوی نیز از این امر مستثنی نبوده است. منع و محدودیت درباره این ناهنجاری اخلاقی باعث شده است که همه ابعاد تاریخی این پدیده اجتماعی کمتر ثبت و ضبط شود. با اینحال گذشته از اطلاعات پراکنده در تاریخنگاری عصر صفوی، بیشتر گزارشهای مربوط به روسپیان، در سفرنامه های اروپاییان ارائه شده است. اما این نوع اطلاعات نیز گزارش های هیجانی و اخلاقی از این رفتار اجتماعی است. هدف این مقاله با عطف به موارد گفته شده، بررسی حیات اجتماعی روسپیان در عصر صفوی است. لذا در این پژوهش جایگاه و منزلت روسپیان، توجه به رفتارهای اجتماعی و نوع برخورد شاهان و سلاطین و آحاد جامعه با این گروه، مسائل اقتصادی و مشاغل و حرفه های مرتبط با آنها، اماکن روسپیان و حتی بیماری های آنها را مورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش غلبه نگاه مردسالارانه درباره تعریف روسپیگری و حدود و ثغور آن و نیز کارکرد اقتصادی روسپیان در نوع شخصی و دولتی را نشان می دهد.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی و مسئولیت پذیری اجتماعی بر اساس عملکرد خانواده و سبک های هویت در دانشجویان دختردانشگاه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی و مسئولیت پذیری اجتماعی بر اساس عملکرد خانواده و سبک های هویت در دانشجویان دختردانشگاه قم در سال تحصیلی 97-1396 انجام گرفت. این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تعداد 4687 نفر از دانشجویان دختردانشگاه قم است، که درسال تحصیلی 97-96 در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند که 354 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای از روی جدول کرجسی- مورگان انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد، مسئولیت پذیری اجتماعی اسکایت، اسمیت و بکرز (2004)، بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاب (1950) و سبک های هویت بروزنسکی (1989) استفاده شده است که پایایی آنها براساس آلفای کرونباخ به ترتیب 734/0، 821/0، 914/0 و 879/0 بدست آمده است. برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون های استنباطی کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. یافته ها نشان داد: 1) 6/30 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی از طریق عملکرد خانواده و سبک های هویت قابل تبیین است. 2) 7/10 درصد از واریانس مسئولیت پذیری اجتماعی از طریق عملکرد خانواده و سبک های هویت قابل تبیین است.
تجارب حقوقی زنان مطلقه از فرایند طلاق در ایران (موردمطالعه ی شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۳
83 - 112
حوزههای تخصصی:
طلاق پدیده ای اجتماعی است که با ارکان مختلف جامعه اعم از خرد و کلان درآمیخته و در ارتباط متقابل با عرصه های مختلف فردی، خانوادگی، نهادی و ساختاری است. بر این اساس، افراد در فرایند طلاق سنخ های متفاوتی از وقایع را تجربه می کنند و به دلیل قانونی و قضایی بودن امر طلاق، یکی از مهمترین انواع آنها «تجارب حقوقی» است که اشاره به سنخی از تجارب افراد در طول درگیری و ارتباط با امر حقوقی دارد. این تحقیق بر آن است مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با زنان مطلقه (15 نمونه از شهر قم) و با تکنیک تحلیل مضامین، به توصیف غنیِ این تجارب پرداخته تا به این سوال پاسخ دهد که «زنان فرایند حقوقی طلاق در ایران را با چه کیفیتی و مبتنی بر نقش آفرینی کدام کنشگران تجربه می کنند؟» بر اساس یافته ها، تجارب حقوقی زنان در فرایند طلاق در سه سطح فردی، نهادی و قانونی صورت می گیرد. در این میان، سطح فردی به ویژه گروه قضات مهمترین مقوله به شمار آمده است. بطوریکه در مورد نظام حقوقی ایران در خصوص مساله طلاق باید اذعان داشت افراد به ویژه قضات و وکلا فراتر از هر امر دیگری اعم از عاملیت زنان، نهادهای مرتبط و قوانین ایفای نقش دارند. همچنین واحد معنایی غالب در روایت زنان از تجارب شان، مربوط به نسبتی است که این تجارب با «زن بودن» آنها دارد و لذا غلبه جنسیت به اقسام مختلف در مواجهات با افراد (به ویژه قضات)، نهادها (به ویژه دستگاه قضایی) و قوانین ظهور داشته است.
رابطه توانمندی زنان و مدارای زناشویی زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوام و سلامت نظام خانواده نیازمند رفتار مدارا جویانه از سوی همسران است. عوامل متعددی بر مدارا در زندگی زناشویی موثر است با توجه به توانمندتر شدن زنان نسبت به گذشته وخلا معرفتی موجود در شناخت رابطه میان توانمندی و مسالمت ومدارا در زندگی زناشویی این پژوهش به سنجش رابطه توانمندی زنان بر مدارای زناشویی پرداخته است. با استفاده از روش پیمایش، نمونه ای شامل 384نفر از زنان متاهل ساکن در سه منطقه 2 و8 و19 شهر تهران به صورت خوشه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق بیانگر وجود رابطه معنادار بین متغیر مستقل (توانمندی زنان) و متغیر وابسته ( مدارای زناشویی ) است همچنین وجود متغیر مهارت ارتباطی به عنوان یکی از متغیرهای واسط رابطه معناداری با متغیر وابسته ومستقل دارد، بدین معناکه زنان هرچه توانمندتر، مهارت های ارتباطی بیشتری دارند و درنتیجه می توانند مدارای بیشتری در زندگی زناشویی داشته باشند. همچنین مدارا در زندگی زناشویی تحت تاثیر پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده قرار دارد. از سوی دیگر مدارای زناشویی به معنی پذیرش تفاوتها در روابط زوجین با سن زنان و طول مدت ازدواج رابطه معکوس و معناداری دارد و در اوایل ازدواج بیشتر است.
رابطه رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی ادراک شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل: بررسی نقش تعدیل گر اشتغال و وضعیت اجتماعی- اقتصادی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی و حمایت ادراک شده از همسر با رضایت از زندگی در زنان متاهل با نقش تعدیل کنندگی اشتغال و وضعیت اجتماعی-اقتصادی ادراک شده بود. نوع پژوهش مقطعی، توصیفی – همبستگی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل زنان متأهل شهر ارومیه بود که از میان آن ها 452 نفر به صورت غیرتصادفی و هدفمند برای مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه های جمعیت شناختی، رضایت از زندگی داینر (1985)، رضایت زناشویی کانزاس و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) به فرم آنلاین استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS smartاستفاده شد. نتایج اثر مستقیم معنادار رضایت زناشویی (β=0.588, t=12.734) ، حمایت اجتماعی ادراک شده همسر (β=0.179, t=2.449) و وضعیت اقتصادی- اجتماعی ادراک شده (β=0.199, t=5.158) بر رضایت از زندگی و علاوه براین، اثر معنادار نقش تعدیل گری وضعیت اجتماعی –اقتصادی ادراک شده در مسیر حمایت ادراک شده از طرف همسر به رضایت از زندگی را نشان داد .(β= 0.153, t=2.336) در کل شاخص های برازش مدل ساختاری مطلوب بودند(GOF=0.599). براین اساس می توان نتیجه گرفت که بهبود متغیرهای پیش گفته می تواند در افزایش رضایت از زندگی زنان متاهل نقش مهمی داشته باشد. این امر می تواند راهبردهایی را جهت آموزش در کارگاه های آموزشی توسط مشاوران خانواده در راستای ارتقای رضایت زندگی زنان متاهل ارائه دهد.
طلاق عاطفی، نشانه ها، دلایل و راهکارها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی طلاق عاطفی، نشانه ها، دلایل و راهکارهای پیشگیری و درمان آن انجام شده است. واژه طلاق که به معنای رها شدن است، در اصطلاح زندگی امروزی عبارت است از خاتمه دادن به زندگی مشترک زوجین. در طلاق عاطفی، زوجین بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از یکدیگر دریغ کرده و نسبت به هم فقط حکم هم خانه را دارند؛ اینها بنا به دلایلی مانند: قبح طلاق، وجود فرزند، عدم حمایت های اقتصادی، و ... با تحمل این وضعیت دردناک با هم زندگی می کنند. طلاق عاطفی، آسیبی فراگیر و شایع در تمام دنیا است که از علت های آن: عدم توجه به نیازهای جنسی، برآوده نشدن نیازهای عاطفی، تغییر سطح انتظارات فرد بعد از ازدواج و انحرافات اجتماعی و ... را می توان نام برد. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها با فیش برداری از منابع موجود جمع آوری شده است؛ که علاوه بر مفهوم طلاق عاطفی، نشانه ها و دلائل بروز آن، راهکارهایی برای پیشگیری و درمان آن ارائه می دهد.
رابطه هم نوایی با هنجارهای زنانه و ادراک تبعیض های جنسیتی با کیفیت زندگی زنان ایرانی: نقش واسطه ای خودخاموشی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر پژوهش های مرتبط با سلامت و کیفیت زندگی زنان بر نقش ویژه هنجارهای زنانه و تبعیض های جنسیتی تأکید نموده اند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای مؤلفه های خودخاموشی در رابطه میان هم نوایی با هنجارهای زنانه و ادراک تبعیض های جنسیتی با کیفیت زندگی زنان شاغل و دانشجوی 18 تا 40 سال بوده است. نمونه پژوهش نیز شامل 687 نفر از بانوان شهر کازرون بودند که به صورت مجازی و از طریق پاسخ-گویی به لینک پرسشنامه ها در این مطالعه شرکت نموده اند. این لینک از مجموعه گویه های مربوط به چهار ابزار سیاهه هم نوایی با هنجارهای زنانه (پرنت و مرادی، 2010)، سیاهه رویدادهای تبعیض آمیز جنسیتی (کلونوف و لندرین، 1995)، مقیاس خودخاموشی (جک و دیل، 1992) و فرم کوتاه پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی تشکیل شده است. نتایج تحلیل که به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار ایموس-22 انجام گرفت، نشان داد که هم نوایی با هنجارهای زنانه و ادراک تبعیض های جنسیتی، علاوه بر تأثیر مستقیم، به طور غیرمستقیم و به واسطه مؤلفه های خودخاموشی نیز بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی زنان تأثیر گذاشته است. نتایج پژوهشی نشان می دهد که تأکید سازمان بهداشت جهانی بر لزوم توجه به درک زنان از تبعیض های اجتماعی و نیز هنجارهای جنسیتی امری کاملاً جدی بوده و بایستی درخصوص زنان ایرانی نیز مورد توجه قرار گیرد.
ازدواج سفید از منظر فقهی - حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۱
89 - 106
حوزههای تخصصی:
ازدواج سفید آن است که طرفین بدون عقد نکاح شرعی یا مفقود بودن یکی از شروط نکاح، اقدام به تشکیل زندگی مشترک می کنند و ازآنجاکه آمار آن در جامعه کنونی ما رو به فزونی است لازم است ابعاد فقهی و حقوقی این پدیده مورد مداقه قرار بگیرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد بررسی اهمیت ازدواج سفید در فقه و حقوق است. یافته های پژوهش نشان داد که ازدواج سفید همواره به دلیل نداشتن یکی از ارکان ازدواج صحیح شرعی ازنظر فقهی و قانونی اساساً ازدواج شمرده نمی شود چراکه در ازدواج سفید سه حالت را می توان تصور کرد و هر سه حالت هم فاقد یک یا چند رکن هستند:در حالت اول طرفین بدون قصد ازدواج اقدام به همباشی می کنند؛ در حالت دوم گرچه به قصد ازدواج اقدام به همباشی می کنند لکن ایجاب و قبول لفظی وجود ندارد (برخی این قسم را همان نکاح معاطاتی می دانند)؛ و در حالت سوم نیز گرچه هم قصد و هم لفظ وجود دارد اما سایر ارکان ازدواج شرعی مثل اذن پدر برای دختر باکره یا ذکر مهر و مدت در ازدواج موقت وجود ندارد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان از رفتارهای خیانت شوهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیانت زناشویی که امروزه پدیده ای رایج برای درمانگران خانواده شده است، مسأله ای تکان دهنده برای زوج ها است. این پژوهش با هدف بررسی خیانت زناشویی مردان از شهریور سال 95 به مدت دو سال انجام یافت. در این مطالعه از روش پدیدارشناسی جهت کسب تجارب زنده زنانی که خیانت همسر را تجربه کرده اند، استفاده گردید. نمونه گیری هدفمند تا سطح اشباع داده ها (30 تن) ادامه یافت. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق و بدون ساختار با سؤالات باز بود و این امکان را برای شرکت کنندگان فراهم آورد تا به طور کامل تجربیات خود را در مورد پدیده تحت بررسی توضیح دهند. از مجموع مصاحبه های انجام گرفته، (26) مصاحبه از کیفیت مناسب جهت تحلیل داده ها برخوردار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم استفاده شد. یافته ها نشان داد که مردان خیانت کننده دو نوع رفتار را از خود بروز می دهند؛ یک دسته رفتارهایی هستند که تخریب کننده اند، همانند: بدبینی، تهدید به طلاق، خشونت و لجبازی. ولی دسته دیگر از رفتارها در جهت اصلاح رابطه هستند، همانند: اظهار پشیمانی، توجه و اظهار علاقه. زمانی که خانواده به دلیل وقوع خیانت دچار آشفتگی و بحران گشته است، ادامه رفتارهای تخریب کننده، مانند عدم تأمین نیازهای عاطفی، بی توجهی مردان، مشکلات ارتباطی، عدم همدلی و همراهی و عدم گذراندن وقت با خانواده می تواند منجر به سردی عاطفی گشته و خانواده را به سمت فروپاشی کامل سوق دهد، ولی تداوم رفتارهای اصلاح کننده در دراز مدت به شرط عدم تکرار خیانت، ممکن است به حل بحران ناشی از خیانت کمک کند.
طراحی و اثربخشی برنامه آموزش پیش از ازدواج بر نگرش به ازدواج و نگرش به طلاق فرزندان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرزندان طلاق تمایل بیشتری دارند که دیرتر ازدواج کنند یا اصلا ازدواج نکنند. آن ها مسائل مرتبط با اعتماد و وفاداری را در رابطه خود بیشتر تجربه می کنند و به میزان بیشتری افسردگی و اضطراب دارند. هدف پژوهش حاضر طراحی و بررسی اثربخشی برنامه آموزش پیش از ازدواج بر نگرش به ازدواج و نگرش به طلاق فرزندان طلاق بود. بر این اساس، سه دانشجوی فرزند طلاق با روش نمونه گیری هدفمند در شهر اهواز انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. برنامه آموزش پیش از ازدواج در 10 جلسه اجرا شد و آزمودنی ها در سه مرحله خط پایه و چهار مرحله مداخلهء آموزشی به مقیاس نگرش به ازدواج براتن و روزن (MAS) و مقیاس نگرش به طلاق کینایرد و جرارد (ADS) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش پیش از ازدواج باعث افزایش نگرش مثبت به ازدواج شد، ولی بر نگرش به طلاق اثربخشی معناداری نداشت. این پژوهش نشان داد برنامه آموزش پیش از ازدواج می تواند برای کمک به فرزندان طلاق مؤثر باشد و خانواده درمانگران می توانند از این روش آموزشی برای بهبود فرایند آمادگی ازدواج به فرزندان طلاق استفاده کنند.
پیش بینی دلزدگی زناشویی زوجین بر اساس اهمال کاری و سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
129 - 155
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی دلزدگی زناشویی زوجین براساس اهمال کاری و سبک زندگی در سال 1399-1398 انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی زوجین ساکن شهر تهران در سال 1399 است. در پژوهشی با روش توصیفی از نوع همبستگی، نمونه ای به حجم 240 نفر (120 زوج) از میان تمامی زوجین ساکن منطقه چهار شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترسِ هدف مند انتخاب شدند. شرکت کنندگان در مطالعه، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه اهمال کاری تاکمن (1991) و نیمرخ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر، سچریت و پندر (1995) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری حاکی از آن است که بین سبک زندگی با اهمال کاری به صورت نزولی، رابطه منفی وجود دارد. بین دلزدگی زناشویی با اهمال کاری و سبک زندگی به ترتیب به صورت صعودی و نزولی (مثبت و منفی) از لحاظ آماری رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که اهمال کاری و سبک زندگی، به صورت معناداری دلزدگی زناشویی زوجین را پیش بینی می کنند. یافته های پژوهش حاضر نشان از اهمیت سبک زندگی سالم در تعدیل رابطه مثبت بین دلزدگی زناشویی و اهمال کاری دارد.
علل زمینه ساز کودک همسری (مطالعه موردی زنان دارای تجربه زیسته مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
103 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه : در جهان معاصر، پدیده ی کودک همسری در متن بسیاری از جوامع جریان دارد؛ دختران و پسران زیر سن قانونی، حتی کمتر از 10 سال مجبور به ازدواج می شوند. آمار رسمی موجود در مورد این پدیده حاکی از رتبه دوم آذربایجان شرقی بین استان های کشور است. شهر تبریز به عنوان مرکز استان به دلیل تنوع اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، برای بررسی علل زمینه ساز کودک همسری در این استان مورد پژوهش قرار گرفته است. روش شناسی: پژوهش حاضر به شیوه کیفی، براساس تجربه زیسته زنانی که این پدیده را تجربه کرده اند انجام شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند در جامعه زنان بین 15 تا 35 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز که اولین بار در سن کمتر از 15 سال ازدواج کرده اند انجام شده، پاسخگویان پس از آگاهی از اهداف پژوهش به صورت داوطلبانه در مصاحبه شرکت کرده اند و نمونه گیری تا اشباع نظری داده ها ادامه یافته است. یافته ها: براساس تحلیل مضمون که برای استخراج داده از مصاحبه ها استفاده شده، 21 زیر مضمون و 7 مضمون کلی به دست آمده است که براساس آن، بلوغ جنسی زودرس، مردسالاری، تعصبات مذهبی، موقعیت محل زندگی و زندگی با پدر و مادر ناتنی مهمترین علل زمینه ساز کودک همسری در شهر تبریز است. بحث و نتیجه گیری: اگرچه موضوع بلوغ زودرس و ساختار جسمی بیشتر تحت تاثیر ویژگی های ژنتیکی افراد است اما نوع برخورد با این موضوع بستگی به محل زندگی، سبک زندگی و تعاملات اجتماعی محیط دارد و مسائل اجتماعی و فرهنگی مسئله بلوغ زودرس را در پدیده کودک همسری تشدید می کند.
مطالعه ادراک عدالت اجتماعی در بین زنان استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
149 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف : ادراک فرد در مقام کنشگر اجتماعی و ارزیابی عادلانه او از مناسبات توزیع قدرت و ثروت، عاملی است که می تواند موجب همبستگی اجتماعی، افزایش تعهّد و تعلّق به جامعه شود. این پژوهش باهدف شناسایی انگیزش اجتماعی زنان از عدالت اجتماعی و برداشت آنها از این مفهوم انجام شد. روش : روش پژوهش گرانددتئوری است. روش نمونه گیری، هدفمند از نوع حداکثر اختلاف است که مصاحبه عمیق با تعداد 22نفر از زنان استان اردبیل تا اشباع نظری ادامه یافت. شیوه تحلیل داده ها با ورود داده های متنی به نرم افزار مکس کیودا در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. یافته ها : نتایج یافته ها نشان داد درجه انگیزش اجتماعی عدالت اجتماعی در بین زنان متفاوت بوده و آنها با دو مقوله تقدیرگرایی و مطالبه گرایی نوع حساسیّت شان را نسبت به برقراری عدالت اجتماعی بیان داشتند. آنها با چهار مقوله عمده، عوامل تعین بخش پدیده عدالت اجتماعی معرفی کردندکه عبارتند از: 1- ساختار سازمان خانواده، 2- خودآگاهی، 3- توان مالی، 4- رسوبات فکری. زنان همچنین با دو مقوله هسته ای، عدالت اجتماعی را تفسیر کردند: 1- عدالت اجتماعی انصاف گرایانه که در توزیع منابع، لیاقت و شایستگی افراد را لحاظ می کند.2- عدالت اجتماعی مساوات گرایانه، که زن را طفیل مرد و جامعه تفسیر می کند.
تحلیل پیامدهای سیاست زیستی در بین زنان متاهل 18 تا 40 سال شهر رشت( تابستان 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
669 - 690
حوزههای تخصصی:
در ایران با توجه به روند کاهش جمعیتی ، عنصر اصلی گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی، افزایش جمعیت است. میزان موفقیت سیاستهای جمعیتی در هر کشوری من جمله ایران، به میزان هژمونیک شدن آن در جامعه هدف بستگی دارد.این مطالعه به منظور بررسی زیست سیاست بین زنان متأهل 18 تا 40 سال شهر رشت به روش کیفی و بر پایه تحلیل قدرت فوکو صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی در ایران در ارتباط با زنان مورد مطالعه به دو طریق یعنی سوژه ساختن زنان در برابر نظام پزشکی و نظام فرهنگی توانست زمینه اعمال قدرت زیست سیاست بر آنها و هژمونیک شدن خود را فراهم سازد. در عین حال باید توجه داشت که صرف اعمال قدرت از طریق نظام پزشکی در این گفتمان باعث هژمونیک شدن این نوع زیست سیاست در بین زنان مورد مطالعه نمی گردد؛ چرا که در بین آن دسته از زنان متاهلی که در برابر این نوع از زیست سیاست مقاومت کرده اند و بر روی فرزند آوری کمتر تاکید داشته اند کماکان ابژه بودن در برابر نظام پزشکی مشاهده می شود.
سبک رهبری تضایف گرای زنان و اثر آن بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی؛ با تحلیل نقش میانجی سطح بلوغ قابلیت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
305 - 328
حوزههای تخصصی:
امروزه، در کشورهای در حال توسعه، مشارکت زنان در سطوح عالی سازمان ها نسبت به مردان کمتر است. ازاین رو، تئوری رهبری تضایفی، رویکردی فرانوگرا به رهبری دارد که حضور زنان در جایگاه رهبری سازمان را به منزله عامل هم افزایی مفهوم سازی می کند. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت سطح بلوغ قابلیت های کارکنان و پایداری سرمایه های انسانی در سازمان ها، هدف اصلی این پژوهش مطالعه تأثیرگذاری سبک رهبری تضایف گرای زنان بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی است و در این زمینه سطح بلوغ قابلیت های کارکنان به منزله متغیر میانجی مطالعه شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه الگوی بلوغ قابلیت کارکنان کورتیس (2009)، پرسش نامه رهبری تضایفی الهی و آیباغی اصفهانی (1395) و پرسش نامه پایداری سرمایه های انسانی آیباغی اصفهانی و همکاران (2017) استفاده شده است. روایی پرسش نامه ها براساس روایی محتوا و پایایی آن ها نیز با آزمون آلفای کرونباخ، به ترتیب، با مقدار 84 / 0، 89 / 0، 91 / 0 محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Amos انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مسئولان، کارشناسان و کادر درمان مرکز درمانی، آموزشی و پژوهشی بعثت نهاجا به تعداد 443 نفرند. حجم نمونه آماری مورد نیاز از طریق جدول کرجسی و مورگان 210 نفر تعیین شد و افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سبک رهبری تضایف گرای زنان بر سطح بلوغ قابلیت کارکنان و توسعه پایداری سرمایه های انسانی تأثیرگذار است و همچنین سطح بلوغ قابلیت کارکنان نیز بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
رفتارهای زیست محیطی زنان و اثر دینداری بر آن در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل اثرگذار بر رفتارهای زیست محیطی زنان، میزان دینداری و آموزه های دینی است. آموزه های دینی در بالابردن ارزش های زیست محیطی نقش دارند. مقاله حاضر رابطه بین میزان دینداری و رفتارهای زیست محیطی در شهر ساری را بررسی می کند. از تئوری ارزش های فرامادی اینگلهارت، الگوی رفتار محیط گرایانه کالموس و اجی من به عنوان چارچوب تئوریک استفاده شد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته و استاندارد بود. جامعه آماری زنان بالای 18 سال شهرساری بودند. تعداد 400 نفر با شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها، ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS است. از اعتبار صوری استفاده شد و پایایی رفتارهای زیست محیطی 858/0 و برای دینداری 937/0 است.نتایج نشان می دهد میانگین رفتار زیست محیطی(78/3) بالاست. بین دینداری و رفتار زیست محیطی رابطه معنادار مثبت و مستقیم(ضریب پیرسون 465/0) وجود دارد. دینداری با چهار بعد رفتار زیست محیطی(رفتار مصرف انرژی، رفتار حفاظت از محیط زیست، رفتار زیست محیطی در سفر و الگوی خرید زیست محیطی) رابطه مثبت معنادار دارد. چهار بعد اعتقادی، مناسکی، تجربی و پیامدی دینداری با رفتارهای زیست محیطی ارتباط مستقیم دارند. بنابراین، دینداری و آموزه های دینی نقش مهمی در افزایش رفتارهای زیست محیطی زنان دارد.