فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۶٬۵۱۵ مورد.
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
61-79
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه ی فروغ فرخزاد، با بهره گیری از نظرات جدید روان شناسی رنگ است. استفاده از رنگ ها و نمادهای زنانه ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه اش را بیان کند، از دغدغه ها و آرزوهای یک زن بگوید و در نهایت از پاکی خود به عنوان یک زن دفاع کند. توجه به این عنصر در شعر سراسر احساسی و زنانه ی فروغ، کمک به شناخت شاعر، و تا حدّ زیادی ارتباط صحیح مخاطب با افکار و احساسات زنانه ی اوست. پژوهش حاضر برمبنای روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و یافته های آن نشان می دهد که رنگ قرمز به عنوان رنگی هیجان آور با اثری کاملاً مثبت در بالاترین بسامد بوده و پس از آن رنگ سیاه به عنوان سنگین ترین رنگ، قالبِ بیان زنانه ترین حس ها در شعر فروغ قرار گرفته است؛ رنگ صورتی با کمترین بسامد، به عنوان رنگی کاملاً زنانه استفاده شده، و سایر رنگ ها شامل سفید، سبز، نقره ای، آبی و طلایی، با بسامدی تقریباً یکسان، بازتاب دهنده ی حالات روحی، حسرت ها، آرزوها و پاکدامنی این شاعر زن هستند.
مقایسه طرحواره های اولیه سبک های هویت و روابط والد- فرزندی در زنان معتاد و غیر معتاد شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
16-Jan
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های هویت و روابط والد-فرزندی در زنان معتاد و غیر معتاد شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع توصیفی پس رویدادی است و جامعه آماری پژوهش را دو گروه، شامل زنان معتاد به عنوان گروه آزمودنی و زنان غیر معتاد به عنوان گروه مقایسه، تشکیل می دهند. افراد نمونه در هر گروه 42 نفر می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب و از نظر برخی متغیرهای دموگرافیک (سن، تحصیلات و پایگاه اقتصادی – اجتماعی) همتاسازی شدند. ابزار مورد استفاده، فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسش نامه سبک های هویت برزنسکی و مقیاس روابط والد- فرزندی قاین و همکاران بود که در یک بازه زمانی سه ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t و u من ویتنی استفاده شد. با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل فرضیه ها در سطح معنی داری 05/0 زنان معتاد با کسب نمره بیش تر در هر یک از طرحواره های ناسازگار بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل و بازداری بیش از حد و نیز سبک های هویت هنجاری و سردرگم و نمره کم تر در سبک هویت داده ای تفاوتی معنی دار را با گروه غیر معتاد نشان دادند. از نظر متغیر روابط والد- فرزندی در دو گروه تفاوتی معنادار وجود نداشت. بنابراین، با توجه به اهمیت طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های هویتی در بروز انحرافات رفتاری و اختلال سوءمصرف مواد در زنان، تمرکز بر روش های تربیتی و آموزشی و بهبود کیفیت روابط به عنوان عوامل مؤثر در شکل گیری هویت و نیز توجه به نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در برنامه های درمانی بمنظور ارتقای سازگاری فردی، روانی، اجتماعی و رفع مشکلات مربوط به ترک مواد و پیشگیری از اعتیاد می تواند بسیار مفید باشد.
زن آرمانی؛ زن فتانه در آثار: سیمین دانشور، شهرنوش پارسی پور،غزاله علی زاده، منیرو روانی پور و بلقیس سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
321 - 358
حوزههای تخصصی:
پرداختن به ادبیات داستانی که خود به نوعی سرگذشت پرفراز و نشیب زندگی جوامع بشری است، در حقیقت هویدا ساختن اندیشه های انسانی نویسندگانی است که برآنند تا بازتاب زندگانی اجتماعی و فردی مردمان عصر خویش را به تصویر کشند و در لابه لای آن، خواسته ها، افتخارات، اندوه ها و دل تنگی های بشری را به نمایش بگذارند. در این میان نگارش داستان توسط زنان نشانه ی بسیار مهمی از تحول اجتماعی، فرهنگی و انسانی است که در عرصه ی زندگی زنان در ایران رخ داده است. زنانی که می کوشند تا از زبان قشرهای گوناگون جامعه، به بیان آلام، آرزوها و مطالبات جامعه انسانی خویش بپردازند و تصویری را که جامعه به واسطه شرایط برای آنان خلق می کند، از زن فتانه تا زن آزمانی به تصویر کشند. بدین منظور در این مقاله کوشیده شده تا بر اساس شیوه تحلیلی توصیفی به تبیین جایگاه زن در ادبیات داستانی معاصر ایران پرداخته شود.
رابطه ی عوامل اجتماعی و خانوادگی با نگرش زنان به طلاق در شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
73 - 96
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به نگرش زنان قم نسبت به طلاق و رابطه ی آن با عوامل اجتماعی – خانوادگی پرداخته است؛ با این هدف که پیشنهاداتی، برای کنترل برخی عوامل اثرگذار در این زمینه ارایه کند. میزان بالای طلاق در این شهر مذهبی، ضرورت بررسی این پدیده را مورد تأکید قرار می دهد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و به شیوه ی پیمایشی انجام گرفته است. جامعه ی نمونه، متشکل از 400 نفر است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه ی محقق ساخته پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. نتایج نشان داد، رابطه ی بین نگاه زنان به کارکردهای خانواده، پایبندی زنان به ارزش های مذهبی- اخلاقی، تفاوت سطح زوجین، اختلاف سطح خانواده های زوجین، شبکه های حمایتی، استفاده از فضای مجازی، انتظارات زنان از همسر، وجود زن مطلقه در بستگان و آشنایان با نگرش مثبت زنان نسبت به طلاق، معنادار است. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد متغیرهای انتظارات از همسر، وجود زن مطلقه در بین خویشاوندان و آشنایان، استفاده از فضای مجازی و اختلاف عقیده و سطح زوجین بیشترین اثر را بر متغیر وابسته داشته اند و 2/32 درصد از کل تغییرات متغیر وابسته (نگرش مثبت زنان به طلاق)را تبیین می کنند.
تأثیرآموزش مهارت ارتباطی با رویکرد دینی بر عزت نفس و سلامت روان زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
101 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت ارتباطی با رویکرد دینی بر افزایش سلامت روان و عزت نفس زنان سرپرست خانوار بود که به شیوه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر پرند بود که تعداد 60 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. داده های پژوهش قبل و بعد از اجرای مداخله آزمایشی مهارت های ارتباطی با رویکرد دینی و با استفاده از پرسش نامه سلامت روانی گلدبرگ و مقیاس عزت نفس کوپراسمیت جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس با نرم افزار SPSS10 نشان داد که بین عزت نفس (F=49/35 و P< 0/001) و سلامت روانی (F=83/72 و P
سازوکارهای واکنشی شورای امنیت به تجاوز جنسی در روند درگیری های مسلحانه (با تأکید بر قطعنامه های 1325 و 1820 شورای امنیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۲
117 - 133
حوزههای تخصصی:
در جریان درگیری های نظامی در دو دهه ی اخیر (2010 - 1990) -به خصوص جنگ های داخلی- موارد متعددی از خشونت علیه غیرنظامیان -به ویژه تجاوز جنسی- از سوی نیروهای درگیر گزارش شده است. مشکلات اجتماعی ناشی از تجاوزات تا سال ها پس از خاتمه ی جنگ ادامه داشته است. نهادهای حقوق بشر خشونت های جنسی بسیاری علیه زنان در افغانستان، بوسنی و هرزگوین، چاد، ساحل عاج، جمهوری دموکراتیک کنگو و اوگاندا گزارش داده اند. در سال 1971، ارتش پاکستان به زنان بنگلادشی و سربازان آمریکایی و ارتش ویتنام جنوبی به زنان ویتنامی تجاوز کردند. در طول تاریخ، استفاده از حربه ی «تجاوز جنسی» یکی از تاکتیک های روانی جنگی بوده است؛ در جنگ جهانی دوم، حدود یکصد هزار زن که «زنان آرامش بخش» نامیده می شدند، ازلحاظ جنسی در خدمت سربازان ژاپنی قرار داشتند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با هدفی کاربردی عملکرد شورای امنیت پیرامون تجاوز جنسی در درگیری های مسلحانه را بررسی و تلاش می کند با بررسی سیر مفهوم امنیت، به این فرضیه دست یابد که حاکمیت نیم قرن گفتمان امنیت دولت محور و رئالیستی موجب غفلت نهادهای بین المللی مرتبط با مفهوم امنیت به ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد به مقوله ی تجاوز جنسی در درگیری های مسلحانه شده است. در پایان نیز به اجمال راهکارهایی برای بهبود عملکرد این نهاد امنیتی و بین المللی پیشنهاد می دهد.
«عشق خریدنی»: بازتاب نقش و هویت همسری در مصرف تظاهری مدیریت بدن زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه انتخاب های مصرفی برای مدیریت بدن بویژه در بین زنان ، دلالت های نمادین متنوعی یافته وعرصه ای برای ابراز هویت و معناسازی اجتماعی گردیده است. هم دربافت های کلان شهری که رکن آن گمنامی و روابط زودگذر است، «بدن» از مهم ترین حامل های هویت است، و هم در بافت های اجتماعی که در آنها پیوندها و انتساب های خانوادگی اهمیت ویژه دارند. چنانکه در جامعه ایران بخش مهمی از مصارف تظاهری در چارچوب مناسبات خانوادگی و خویشاوندی ظهور پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد زنان متأهل ایرانی ساکن یک کلان شهر، در مواجهه با نقش و هویت همسری خود، از خلال مصارف تظاهری مدیریت بدن چه چیز را تجربه ی می کنند، و چه معانی ای را بر می سازند و مبادله می کنند. پژوهش با رویکرد کیفی انجام شده که طی آن ۳۸ مصاحبه عمیق با زنان ساکن مشهد در سال های ۹۴ و ۹۵ صورت گرفته است. متن مکتوب مصاحبه ها به روش تحلیل تماتیک تحلیل شده است. در نهایت سه معنای اساسی در مصرف تظاهری زنان در نقش همسری حاصل شده است: تسری منزلت ، کالانَمایی عشق، خود ابرازی مناسکی. به مدد مصرف تظاهری، منزلت بین زنان و همسران و حتی خانواده همسران شان و نیز سایر خویشاوندان تسری می یابد. مصرف تظاهری همچنین محمل نمایش مطلوبیت و محبوبیت زن در نقش خانوادگی خود است. مناسک و روابط ازدواجی نیز فرصتی مهم است که زنان همزمان خودابرازی و الزام را در قالب مصرف تظاهری در چارچوب امکان های آن تجربه می کنند. یافته های این پژوهش دلالت های تازه ای درباره ی تعامل بستر اقتصادی-اجتماعی ایرانی معاصر و معانی رفتارهای مصرفی
بررسی حق دریافت اجرت المثل فعالیتهای زوجه و امکان جمع آن با حقوق مالی ویژه ی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روند تغییرات قانونی راجع به مطالبه اجرت المثل فعالیت های زوجه ، شرایط مطالبه اجرت المثل و همچنین امکان جمع یا عدم جمع آن با دیگر حقوق مالی زوجه که به طور خاص، هنگام طلاق مطرح می شوند(مقرری ماهانه، شرط تنصیف و نحله) محل بحث و اختلاف بوده است. خصوصاً با در نظر گرفتن آخرین تحولات قانونی مرتبط با این موضوع (بازگشت اجرت المثل فعالیت های زوجه به شرایط قاعده استیفاء، نسخ ماده واحده اصلاح مقررات طلاق و باقی ماندن بند «ب» تبصره ی 6 آن و عدم نسخ قانون حمایت خانواده سال 1353) ضرورت تحقیقی نو و مستقل در این زمینه نمایان می شود. پژوهش حاضر در همین راستا با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده است. در این پژوهش علاوه بر بررسی جدید شرایط اجرت المثل و مشکل محاسبه آن، روشن شده است که علی رغم نسخ ماده واحده مذکور حق اجرت المثل و نحله با توجه به بقای بند ب و فلسفه وضع آن قابل جمع نیستند اما در خصوص شرط تنصیف با توجه به ماهیت و مبنای متفاوت حق دریافت اجرت المثل با شرط تنصیف و نسخ ماده واحده مذکور (علی رغم بقای بند ب تبصره 6 آن) امکان جمع این دو حق فراهم شده است. در خصوص مقرری ماهیانه نیز نظرِ قائل بر عدم نسخ آن همچنان از منظر حقوقی قابل دفاع است.
ردّپای زنانی دیرسال تر از مردان در روابط زناشویی، در ادبیات کلاسیک داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های بررسی شرایط زنان به لحاظ روابط اجتماعی و خانوادگی تحلیل چگونگی بازنمایی زنان در آثار داستانی و روایتی است. این پژوهش به موضوع روابط زناشویی و عاطفی زنان و مردان با رویکرد تحلیل سنّ زنان و مردان پرداخته است.برای این کار با تکیه بر آثار برجسته در ادبیات فارسی به ویژه آثاری که در بافت جامعه با ذهن و زبان مردم مانوس اند و بر اندیشه ی جمعی مردم تاثیر داشته اند ،موضوع مورد نظر بررسی شد. پرسش اصلی آن است که با تکیه بر آثار داستانی کلاسیک که در اذهان مردم جایگاهی آشنا دارند، رویکرد جامعه به مولفه ی سنّ زنان در روابط عاطفی چگونه است؟؛ چراکه بازتاب دیدگاه های اجتماعی مردم را می توان در ادبیات کلاسیک و روایتی یافت و البته مقوله ی سنّ زنان از مواردی است که با کلیشه های جنسیتی در بستر فرهنگی ما همراه است.در هیچ یک از آثار بررسی شده به جز مواردی که نویسنده سعی در بیان خیانت یا هوسرانی زنان دارد موردی که زنانی دیرسال تر از مردان در رابطه یعاطفی یا ازدواج با مردانی کم سال تر از خود باشند دیده نشد؛ حال آن که عکس این موضوع به جد یا طنز در آثار بسیاری به چشم می خورد.
رمان "لیلة الملیار" (شب ملیاردر) روایتی زنانه از مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیلِ بازتولید پدیدۀ «مهاجرت» در ادبیات زنان، تصویرگر کشاکش انتخاب میان خود و دیگری است. دیگری ای که گسترۀ آن فرزند، خانواده، هویت، سرزمین، تاریخ و جامعه است. محرک این نزاع -خود و دیگری- جنگ، غربت و آوارگی است، پدیده هایی که هر یک با گسترۀ وسیعی از بایدها و نبایدهای تاریخی و هویتی، افراد را ملزم به انتخاب می نماید. این پژوهش به دنبال خوانشی فمینیستی از «تجربه» یک نویسندۀ زن از «مهاجرت» است. تجربه ای که در روایتی دراماتیک می تواند فضای ذهنی و بعضا تصاویر فانتزی تخیل نویسنده را افزون بر واقعیت های محض خبری و رسانه ای، در معرض ذهن و وجدان مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر به واکاوی «مهاجرت» و شناسایی چالش مهاجران با مسئله مهاجرت می پردازد. این موضوع بر مبنای رمان لیلة الملیار (1967)، نوشتۀ غادةالسمان، یکی از زنان رمان نویس مشهور عرب پی گیری شده است. شناسایی تحول مفهومی در هویت مهاجران در این نوشتار با رویکردی «فمینیستی» و با روش توصیفی– تحلیلی انجام پذیرفته است. مقاله روشن نموده که به رغم همه جانبه نگری نویسنده نسبت به پدیدۀ مهاجرت و مسئلۀ مهاجران، نگاه مردسالارانه و تفسیرهای جنسیتی از کنش شخصیت ها در شخصیت پردازی و پیشبرد رویدادها کاملا مشهود است.
بررسی مقایسه ای نقش خودکارآمدی مادرانه و فراهیجان مادر بر تنظیم هیجانی کودکان دارا و فاقد پدر در مقطع سنی 8 تا 11سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای نقش خودکارآمدی مادرانه و فراهیجان مادر بر تنظیم هیجانی کودکان دارا و فاقد پدر در مقطع سنی 8 - 11سال بود. نمونه کودکان دارای پدر به صورت تصادفی مرحله ای از دانش آموزان ناحیه 3 شیراز و گروه دانش آموزان فاقد پدر به علت همتاسازی با گروه دارای پدر، از همان ناحیه و به صورت دسترس از بین دانش آموزان تحت پوشش یک مرکز خیریه انتخاب شدند. در نهایت 200 نفر دانش آموز کلاس دوم تا پنجم و مادران آن ها در پژوهش شرکت کردند. مادران هر دو گروه ابزارهای پژوهش شامل چک لیست تنظیم هیجانی کودکان، مقیاس خودکارآمدی مادرانه و مقیاس فراهیجان والدین را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که از بین ابعاد خودکارآمدی مادران، بعد خودمدیریتی پیش بین مثبت و معناداری برای تنظیم هیجانی کودکان دارای پدر بود. هیچ یک از ابعاد خودکارآمدی مادران، پیش بین معنا داری برای تنظیم هیجانی کودکان فاقد پدر نبود. همچنین از بین ابعاد خودکارآمدی مادران، بعد خودمدیریتی پیش بین منفی و معنا داری برای تغییرپذیری کودکان دارا و فاقد پدر بود. از بین ابعاد فراهیجان مادران، بعد عقاید مربوط به هدایت گری پیش بین مثبت و معنا داری برای تنظیم هیجانی کودکان دارا و فاقد پدر بود. علاوه بر این از بین ابعاد فراهیجان مادران، بعد عقاید مربوط به هدایت گری پیش بین مثبت و معنا داری برای تغییرپذیری کودکان دارای پدر بود. در مقابل، عقاید مربوط به هدایت گری پیش بین منفی و عقاید مربوط به پذیرش، پیش بین مثبت و معنا داری برای تغییرپذیری کودکان فاقد پدر بودند. نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده اهمیت متغیرهای والدینی مادرانه همچون خودکارآمدی و فراهیجان در شکل گیری تنظیم هیجانی در کودکان است.
اثربخشی گروه درمانی مثبت نگر در ارتقای تاب آوری و عزت نفس زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی گروه درمانی مثبتنگر بر افزایش تاب آوری و عزت نفس زنان مطلقه صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل و جامعه آماری شامل تمام زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره "سرای تداوم" وابسته به شهرداری شهر ساری در پاییز 94 به تعداد 180 نفر بود. پس از اعلام فراخوان در این مراکز، 30 نفر داوطلب برای شرکت در برنامه آموزشی، غربالگری و ثبت نام شدند؛ سپس به منظور به دست آوردن اطلاعاتی در زمینه وضع اقتصادی اجتماعی نمونه ها، مصاحبه فردی انگیزشی با این افراد انجام شد. پس از این مصاحبه، فرم اطلاعات فردی و فرم توافق آگاهانه توسط داوطلبان تکمیل شد و شرکت کنندگان تصادفی به گروه های 15 نفره (گروه 1: مثبت نگر، گروه 2: کنترل) گمارده شدند. قبل و بعد از اجرای گروه درمانی، پرسشنامه تاب آوری و عزت نفس توسط هر یک از شرکت کنندگان تکمیل شد. 12 جلسه گروه درمانی انجام شد که یک بار در هفته به مدت 90 دقیقه اجرا شد. در این پژوهش از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) و تک متغیره (آنکوا) در نرم افزار SPSS22 تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه درمانی مثبت نگر از اثربخشی بسیاری برخوردار، و موجب ارتقای تاب آوری و عزت نفس زنان مطلقه است.
تدوین الگوی بومی خانواده شادی محور با استفاده از نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین الگوی بومی خانواده شادی محور انجام پذیرفت. پژوهش از نوع مطالعات کیفی بود که با استفاده از نظریه داده ها صورت گرفت. جامعه پژوهش شامل تمام متخصصان شاغل حوزه خانواده در سال 1396 و هم چنین تمام فرهنگیان شاغل استان قم که خانواده خود را شاد می دانستند و در پرسشنامه شادی آکسفورد حد نصاب نمره شادی را کسب کرده بودند. روش نمونه گیری در بخش انتخاب متخصصان هدفمند از نوع متوالی گلوله برفی و در بخش انتخاب خانواده ها هدفمند متوالی همگون بود. این پژوهش با 16 نفر از متخصصان حوزه خانواده و 21 خانواده شاد به حد اشباع رسید. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته و با روش مثلث سازی انجام شد. از تجزیه و تحلیل مصاحبه با خانواده های شاد 98 مقوله در شناسه گذاری باز و 13 مقوله در شناسه گذاری محوری، و از تجزیه و تحلیل مصاحبه با متخصصان خانواده 87 مقوله در شناسه گذاری باز و 11 مقوله در شناسه گذاری محوری و از تجزیه وتحلیل کیفی متون و پژوهشهای مرتبط با عوامل مؤثر در شادی خانواده، 23 مقوله به دست آمد که در شناسه گذاری محوری در ده مقوله بر اساس شباهت موضوعی قرار داده شد. در نهایت با استفاده از مثلث سازی و بر اساس مقوله های متون و پژوهشهای مرتبط، مصاحبه با متخصصان و خانواده های شاد، الگوی بومی خانواده شادی محور در ده بعد تدوین شد.
تحلیل جامعه شناختی خودآگاهی زن در جدال با ساختارهای سنتی و مدرن مورد مطالعه رمان های سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بررسی رمان های جزیره ی سرگردانی و ساربان سرگردان سیمین دانشور در پی تحلیل موقعیت اجتماعی و میزان خودآگاهی زن در جدال با ساختارهای سنتی و مدرن در جامعه معاصر ایران است. شاخص های مدرنیته و جدال دائمی زن در برخورد با این شاخص ها بررسی می گردد.با روش واسازی یا روایت مجدد داستان می توان پی برد که زنان داستان از چه میزان خودآگاهی و سوژه بودگی برخوردارند. مضمون اصلی دو کتاب؛ جریان گفت وگوی درونی است. اما بزرگترین کشاکشی که شخصیت اصلی (هستی) را به مبارزه برای پیدا کردن خود می خواند، تجربه های او در زندگی احساسی (دوراهی سلیم مراد) است.تحلیل داستان نشان می دهد که شخصیت اصلی داستان در فرایندی از تحول روحی و فکری از سرگردانی به خودآگاهی؛ می رسد.
نقد مبانی تاریخ مندی در تفاسیر زن محور از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۲
57 - 76
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مفسران زن محور، با هدف هجمه به برداشت های مردسالارانه از قرآن، رویکرد تاریخی است. برخی با اشاره به تحولات گوناگون تاریخ جاهلی و عرب عصر نزول، در طراحی الگویی متفاوت برای اثبات برابری جنسیتی تلاش کردند. بایستگی تحقیقات منسجم به فراخور زمینه سازی برای طرح آراء و نظرات مختلف موجب شد، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تقریری از دیدگاه های تاریخی نگر مفسران زن مدار بپردازد و مبانی آن را تحلیل و بررسی کند. مهم ترین یافته های پژوهش حاکی است که مفسران زن محور از طریق تأکید بر ضرورت خوانش تاریخ مند قرآن ذیل آیات فسخ نکاح، تعدد زوجات و حجاب رهیافت باورهای ناصواب در تشریعات قرآنی مربوط به زنان را نتیجه می گیرند؛ لذا مانایی آموزه های قرآنی و همچنین کفایت احکام تشریعی در حوزه ی زنان را مخدوش می کنند. از منظر نگارندگان این پژوهش مبنای منشأ شناختی و انسان شناختی نگره ی مذکور محل نقد و بازاندیشی است؛ تنزل دادن احکام تشریعی زنان در سنت پیامبر (ص) در بافت فرهنگی به تضییع محتوا و پیام دین می انجامد و تبعات باطلی را به دنبال دارد. ازجمله راهبردهای مفسران زن محور برای اثبات دیدگاه های فمینیستی توسل به گزاره های دینی با نادیده گرفتن تفسیر روشمند آیات و به حاشیه راندن اصل فرازمانی و فرامکانی قرآن است.
تدوین برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی زنان سرپرست خانوار بر مبنای نظریه روانشناسی فردیو ارزیابی اثربخشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
135-167
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی زنان سرپرست خانوار بر مبنای نظریه روانشناسی فردی و ارزیابی اثربخشی آن بود که در دو مرحله و به صورت کیفی و کمی انجام شد. مرحله اول با روش تحلیل محتوای مضمونی انجام گرفت، جامعه پژوهش منابعی(کتب) بودند که در آنها نظریه روانشناسی فردی شرح داده شده بود. نمونه گیری آن بصورت هدفمند انجام شد. مرحله دوم به روش نیمه آزمایشی انجام شد که طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان سرپرست خانوار بودند؛ که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 30 نفر، و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده گردید. یافته ها در بخش کیفی، منجر به ارائه برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی برای زنان سرپرست خانوار گردید و در بخش کمی یافته ها نشان داد که برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر افزایش سطح توانمندی روانی زنان سرپرست خانوار تأثیر دارد و می توان نتیجه گرفت، توانمندسازی روانشناختی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است که باعت می شود تا احساس توانایی و شایستگی خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی غلبه کنند
برساخت های اجتماعی زنان از زنانگی ریزوماتیک در بستر مراکز ورزشی، آرایشی و زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
85 - 116
حوزههای تخصصی:
مفهوم زنانگی به مثابه ی سازه ای اجتماعی که در زمان های مختلف مدلول های متعددی داشته، به دنبالِ «شدن های» مختلف است که یکی از بسترهای مهم آن مراکز ورزشی، آرایشی و کلینیک های زیبایی است. بدین منظور شناسایی دلالت های زنانگی هدف پژوهش حاضر است و محققان برای رسیدن به این هدف به سراغ مشتریان کلینیک های زیبایی، باشگاه های ورزشی، آرایشگاه ها و مراکز بهداشتی رفتند و با در نظرگرفتن معیار اشباع نظری با 50 نفر از زنان و دختران، مصاحبه ی نیم ساخت یافته به عمل آمد. اطلاعات حاصل شده با استفاده از نرم افزار ان ویوو 11 و نیز با استفاده از نظریه ی داده بنیاد (رویکرد کدگذاری استراوس) مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی ارائه شد. در این پژوهش، هژمونی فرهنگی غرب و صنعت فرهنگ در قالب شرایط علّی، هویت بریکولاژ و تسهیل شدن جراحی ها و اعمال زیبایی به عنوان شرایط مداخله گر کشف شد. هم چنین چالش زیبایی و نمایش جنسی به عنوان شرایط زمینه ای در نظر گرفته شد. فانتزی های زیبایی و جنسی و آبژگی جنسی، خودپنداره و افزایش ولع جنسی نیز به ترتیب به عنوان استراتژی ها و پیامدهای زنانگی یافته شد. در نهایت نیز مفهوم زنانگی ریزوماتیک به عنوان هسته ی مرکزی استخراج شد. توجه به مفهوم مذکور دلالت های زنانگی را به خوبی تصویر می کشد.
بازی های رایانه ای و بازنمایی زنان؛ تحلیل نشانه شناختی مجموعه بازی السا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
221-253
حوزههای تخصصی:
امروزه، بازی های رایانه ای صنعت جهانی بزرگی است که با صنعت های انتشار کتاب، موسیقی و فیلم در حال رقابت است و محصولات این صنعت به صورت گسترده ای از سوی کودکان و نوجوانان برای پر کردن اوقات فراغت استفاده می شود. بازی های رایانه ای همراه با سرگرمی و لذت، ایماژها و دیدگاه های بسته بندی شده ای را در قالب کلیشه ها ارائه می دهند. پژوهش حاضر با مطالعه بر روی مجموعه بازی رایانه ای السا در پی واسازی کلیشه های جنسیتی زنانه است. این مطالعه ضمن بررسی بازنمایی جنسیت در این مجموعه بازی، نشان می دهد چه دلالت ها و مضامین پنهانی در پس برساخت نمونه آرمانی زنانه نهفته است. به طورکلی این پژوهش برای رمزگشایی از مضامین و کلیشه های جنسیتی پنهان شده در این مجموعه بازی از رویکرد کیفی و روش نشانه شناسی استفاده می کند. یافته ها نشان داد حضور شخصیت زن در اغلب صحنه ها تروماتیک و مسئله دار است؛ از جمله مقوله های کلیشه ای برسازنده این هویت تروماتیک عبارت اند از: قرار گرفتن در نقش های تعیین شده، بدن تربیت پذیر، نمایش توأم با رضایت و حضور پنهان سوژه حامی. کلیشه های جنسیتی نهفته در پس این بازی، زنان را متعلق به خانه و محیط آن می داند و از طریق طبیعی سازی نقش های جنسیتی در پی تشدید روابط موجود است.
اثربخشی طرح واره درمانی بر طرح واره های ناسازگار اولیه و الگوهای حل تعارض در زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
99-113
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر طرح واره درمانی بر طرح واره های ناسازگار اولیه و الگوهای حل تعارض در زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به روش تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ(1998) و پرسشنامه الگوهای حل تعارض رحیم(1997) بود. زنان متأهل گروه آزمایش طی 20 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله طرح واره درمانی با پروتکل درمانی جفری یانگ و همکاران(2003) قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس(مانکوا) و تحلیل کوواریانس تک متغیره(آنکوا) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته نشان داد که طرح واره درمانی برکاهش طرح واره های ناسازگار اولیه و بهبود الگوهای حل تعارض در گروه آزمایش اثربخش است و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد.
سلامت معنوی به عنوان تعدیل کننده رابطه بین انزوای اجتماعی و بهزیستی ذهنی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تعدیل کنندگی سلامت معنوی در رابطه بین انزوای اجتماعی و بهزیستی ذهنی بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد که در سال تحصیلی 96-1395 انجام شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 240 نفر از دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه لرستان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل؛ مقیاس بهزیستی ذهنی، پرسش نامه سلامت معنوی و پرسش نامه انزوای اجتماعی بود. داده های حاصل با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی به منظور بررسی توان تعدیلی متغیر سلامت معنوی تحلیل شدند.یافته های تحلیل رگرسیون تعدیلی، نقش تعدیل گر سلامت معنوی در رابطه بین انزوای اجتماعی و بهزیستی ذهنی را مورد تایید قرار داد. بر اساس نتایج می توان گفت که انزوای اجتماعی، عامل مهمی در بهزیستی ذهنی است که سلامت معنوی تأثیر آن را کمتر می کند.