فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر پیاده سازی بیمه سایبری در بین شرکت های بیمه در کشور ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، داده بنیاد است و از نوع روش های کیفی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان و خبرگان در زمینه بیمه سایبری است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی مشخص شده اند. با استفاده از تکنیک مصاحبه، داده ها جمع آوری شده و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 داده ها و مقوله ها کدگذاری و طبقه بندی شده اند. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب کاپا اندازه گیری شده است. در مرحله آخر مدل پژوهشی بر اساس مدل اشتراوس وکوربین استخراج شده است. بر اساس نتایج پژوهش عوامل علی به شاخص های دانشی، فنی و شبکه تقسیم شدند. چشم انداز بیمه ای با عنوان عامل مداخله گر، تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و درونی و همچنین بازاریابی و توجه به بازوه ای اجرایی به عنوان عوامل بسترساز، رویکرد اکوسیستمی و تدوین استراتژی بیمه ای به عنوان راهکار و نهایتاً افزایش سطح دانش شرکت های بیمه، ایمنی و امنیت داده ها، بهبود خدمات و درآمد شرکت و عدم اطمینان از کارکرد بیمه به عنوان پیامدهای مثبت و منفی بیمه سایبری شناخته شده اند.
Unraveling the Link between Website Quality and Customer Trust, Satisfaction, and Loyalty: A Meta-analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
With the aim of comprehensively investigating the most important consequences of website quality in e-commerce, this research has collected and analyzed data about the relationship between website quality and customer trust, satisfaction, and loyalty. In this regard, various studies were collected and coded. After that, the eligible studies to enter the meta-analysis based on the determined criteria were identified to be 49, 68, and 29 studies for the relationship between website quality and trust, satisfaction, and loyalty, respectively. The findings of data analysis using CMA2 software showed that website quality has the strongest relationship with satisfaction with an effect size of 0.591 and the weakest relationship with loyalty with an effect size of 0.516. The effect size of trust was also positive and equal to 0.555. In addition, the findings from the analysis of moderator variables also showed that an increase in the year of publication led to a decrease in the effect size of website quality-trust studies but an increase in the effect size of website quality-satisfaction and website quality-loyalty studies. Additionally, with an increase in the sample size, the effect sizes of website quality-trust studies increased, but the effect sizes of website quality-satisfaction and website quality-loyalty decreased.
ارائه الگوی اجرای دولت الکترونیک به منظور ارتقاء پاسخگویی در دستگاه های اجرایی بخش عمومی با رویکرد تئوری زمینه بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۴۶۳-۴۳۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی اجرای دولت الکترونیک به منظور ارتقاء پاسخگویی دستگاه های اجرایی بخش عمومی کشور انجام گردید. پژوهش، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. و در دو بخش کیفی و کمی انجام گردید. در بخش کیفی به کمک نظریه زمینه بنیان و مصاحبه با گروه نخبگان چارچوب مفهومی اولیه پژوهش تهیه گردید و در ادامه پرسشنامه و مدل مفهومی پژوهش با استفاده از روش دلفی مورد توافق گروه نخبگان قرار گرفت. در بخش کمی با استفاده از روش معادلات ساختاری نسبت به آزمون مدل مفهومی بخش کیفی اقدام شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی تمامی حسابرسان دیوان محاسبات کشور، ذیحسابان، کارشناسان سازمان برنامه و بودجه، مدیران، حسابداران و مسئولین فناوری اطلاعات دستگاه های اجرایی بخش عمومی می باشند. روش نمونه گیری با استفاده از تعیین حجم نمونه در معادلات ساختاری و تعداد 396 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری و از طریق نرم افزار SPSS و PLS تحلیل شدند. این پژوهش نشان می دهد عوامل دولت الکترونیک که بر سیستم های مرتبط با پاسخگویی موثر هستند به ترتیب اولویت شامل؛ عوامل فنی (سخت افزار، نرم افزار، ارتباطات، سیستم های اطلاعاتی)، عوامل سازمانی (ساختار، استراتژیها، سیاستها، نگرش کارکنان، مدیریت تغییر، توانایی رهبری و مدیریت سازمان و فرآیندهای سازمان اشتراک گذاری الکترونیک) و عوامل محیطی (شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگ مشارکت عمومی میزان مشارکت سایر سازمانها) می باشند. بخش کمی پژوهش نیز این نتایج را تایید می نماید. در نهایت پیشنهاد می شود، به منظور ارتقاء پاسخگویی و بر مبنای نظریه عمومی سیستم ها می بایست سامانه های الکترونیک در تمامی خرده نظام های نظام پاسخگویی یعنی بودجه، حسابداری و گزارشگری مالی، حسابرسی و کنترل های داخلی، ارزیابی عملکرد و دسترسی آزاد به اطلاعات گسترش یابند.
ناهنجاری ریسک درماندگی و قیمت گذاری اشتباه سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
67 - 96
حوزههای تخصصی:
رابطه منفی ریسک درماندگی و بازده سهام به عنوان ناهنجاری ریسک درماندگی شناخته شده و پژوهش های اخیر یکی از عوامل ایجاد کننده این ناهنجاری را قیمت گذاری اشتباه سهام می دانند. به همین منظور هدف پژوهش حاضر در وهله اول بررسی تاثیر ریسک درماندگی بر بازده سهام به منظور شناسایی ناهنجاری ریسک درماندگی بوده و در مرحله بعد، پژوهش حاضر اثر تعدیلی قیمت گذاری اشتباه سهام را بر رابطه بین ریسک درماندگی و بازده سهام، بررسی می کند. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، تعداد 106 شرکت در طی سال های 1401-1391 به عنوان نمونه منتخب انتخاب شده و برای تجزیه و تحلیل داد های آن از الگوی رگرسیونی چند متغیره با استفاده از داده های پنل استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ریسک درماندگی مالی بر بازده سهام تاثیر منفی و معنی دار داشته اما اثر تعدیلی قیمت گذاری اشتباه بر رابطه منفی بین ریسک درماندگی مالی و بازده سهام مورد تایید قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، بر اساس نتایج پژوهش که اثرگذاری منفی ریسک درماندگی بر بازده سهام، وابسته به قیمت گذاری اشتباه سهام نمی باشد.
مدل سازی ساختاری- تفسیری نفوذ و وابستگی در شرکت های استانی سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران- تحلیل عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، ایجاد درکی عمیق از شیوه ای است که وظایف در ساختارهای سازمانی (فارغ از ساختار رسمی) انجام می شود. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: با مدل سازی ساختاری تفسیری و نظرهای 6 نفر از کارکنان باسابقه در شرکت شهرک های صنعتی خراسان شمالی، اجزای 12گانه فعال در ساختار شرکت، به طور عمیق تحلیل شد و روابط پنهان میان این اجزا شناسایی شدند. یافته ها: مجموعه فعالیت ها در این سازمان، در 4 سطح با توجه به فاصله آن از مأموریت اصلی سازمان دسته بندی شد؛ این سطوح، تمایز تعاملات و اثرگذاری های «غالب» میان بخش های مختلف سازمانی را فارغ از سطوح تعریف شده در ساختار رسمی آشکار کرد. در پایین ترین سطحِ مدل، بخش های «توسعه منابع انسانی» و «حراست»، به عنوان اثرگذارترین بخش ها و «روابط عمومی» و «تأمین مالی و توسعه بازار» تأثیرپذیرترین بخش های سازمان شناخته شدند. ارزش/ اصالت پژوهش: بررسی های پژوهشگران نشان داد که استفاده از این روش پژوهش، به منظور تحلیل ساختار و سلسله مراتب سازمانی تاکنون سابقه نداشته است. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: طرح واره ساختاری سازمان می تواند فارغ از آنچه تحت عنوان ساختار رسمی مشخص شده است، تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله محیط سازمان قرار گیرد. این روش می تواند با تحلیل عمیق، به این طرح واره حقیقی از ساختار سازمانی دست یابد.
تحلیل ساختاری مدل بهره وری منابع انسانی در تربیت بدنی وزارت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
149 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، تحلیل ساختاری مدل بهره وری منابع انسانی تربیت بدنی وزارت نفت بود. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی بود و داده ها به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. جامعه آماری در بخش کیفی 15 نفر از خبرگان و در بخش کمّی، مدیران و کارشناسان تربیت بدنی وزارت نفت و بهره وران بودند که ابتدا به صورت تصادفی طبقه ای و سپس به صورت در دسترس تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط اساتید مدیریت ورزشی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (86/0=α). برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، آموس و لیزرل استفاده شد. براساس یافته ها 37 شاخص در قالب 12 مؤلفه بر ارتقای بهره وری تربیت بدنی وزارت نفت اثر دارد. برنامه ریزی سنجیده، اقدامات انگیزشی و توانمندسازی مدیریتی و فنی، ارتقای بهره وری منابع انسانی را در تربیت بدنی وزارت نفت هموار می کند.
طراحی الگوی راهبردی ساختار کلان توسعه پایدار؛ مطالعه موردی منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
185 - 200
حوزههای تخصصی:
مشکلات ساختاری یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی کشور در توسعه و تولید نفت و گاز از میدان مشترک پارس جنوبی است. هدف این مقاله، ارائه الگو راهبردی (مفهومی) ساختار کلان توسعه پایدار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس در راستای کمک به حل مشکلات ساختاری است. در مرحله اول پیشینه و ادبیات نظری موضوع موردبررسی قرار گرفت، در مرحله دوم به عنوان مطالعات تطبیقی، مطالعه ساختار سازمانی روی 15 شرکت نفت و گاز بین المللی صورت گرفت و پس از آن با روش مصاحبه کیفی پرسشنامه ای میان 60 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد مرتبط با فعالیت های نفتی منطقه توزیع شد. در فرایند پژوهش، الگوی حاصل از مطالعات نظری و تطبیقی، با برخی اصلاحات ضروری با نیازها و الزامات توسعه پایدار نفت و گاز منطقه، بومی و نهایی شد. الگو راهبردی (مفهومی) ساختار کلان بدست آمده، با رویکرد سیستمی مبتنی بر زنجیره ارزش نفت و گاز منطقه، شامل فرایندهای اصلی، پشتیبانی، مدیریتی و همچنین سه لایه ساختاری راهبردی، پشتیبانی، اصلی و همچنین مؤلفه ها و ارتباطات آن ها است. وظایف کلی دستگاه های ملی و فرابخشی مرتبط با توسعه پایدار نفت و گاز منطقه در الگو، بررسی، تعیین و جانمایی شد. به گونه ای که براساس یافته های پژوهش و نظریات خبرگان الگوی حاصله ضمن ایجاد یکپارچگی در زنجیره ارزش نفت و گاز و همچنین انسجام فرایندی و سازمانی با رفع کاستی های ساختار کنونی، می تواند زمینه ساختاری و مدیریتی لازم را برای تحول و توسعه پایدار نفت و گاز و منطقه فراهم کند و سطح بالایی از هماهنگی، هم افزایی و بهره وری را برای تحقق اهداف و منافع ملی در توسعه و تولید رقابتی نفت، گاز و هلیوم از میدان مشترک پارس جنوبی امکان پذیر سازد.
پیش بینی انتخاب محصول توسط مشتریان مبتنی بر بازاریابی عصبی با الگوریتم هوش جمعی سالپ آشوبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مهندسی مدیریت نوین دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
38 - 59
حوزههای تخصصی:
تعیین الگوی تصمیم گیری مشتریان در خرید محصولات یکی از موارد مهم در بازاریابی است و هدف از مقاله، ارائه راهکار جدید در بازاریابی عصبی در پیش بینی انتخاب محصولات توسط مشتریان است. در این تحقیق سیگنال های مغزی از بیست وپنج نفر شرکت کننده با محدوده سنی 18 تا 38 سال در زمان مشاهده 14 محصول مختلف استفاده شده است که گروه اول شامل 10 مرد و 6 زن با گستره سنی 18 تا 23 سال، گروه دوم شامل 8 مرد و 5 زن با گستره سنی 25 تا 30 سال و گروه سوم شامل 7 مرد و 4 زن با گستره سنی 31 تا 38 سال بودند. برای انتخاب ویژگی در این مقاله الگوریتم جدیدی مبتنی بر هوش جمعی سالپ آشوبی ارائه شده است که می تواند با قدرت جستجوی بالا، ویژگی های مؤثر را مشخص نماید و برای پیش بینی نهایی از طبقه بندهای مختلف در قالب یادگیری چندتایی استفاده شده است. در مدل پیشنهادی، از روش طیف های مرتبه بالا در استخراج ویژگی ها از سیگنال مغزی استفاده شده که شامل بیش از هفتصد ویژگی است و سپس انتخاب ویژگی با الگوریتم هوش جمعی سالپ پیشنهادی تعداد ویژگی ها از 742 به 198 کاهش یافته است. نتایج نشان داده است که مدل پیشنهادی توانسته به طور میانگین در تشخیص انتخاب کاربران در همه محصولات دقت 99/75 درصد داشته باشد که نشان دهنده بهبود 75/3 درصدی نتایج نسبت به تحقیقات مشابه است.
بهبود صنعت گردشگری چگونه می تواند منجر به رونق اقتصادی شود؟
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه اقتصادی بر اساس عوامل مختلفی نهادینه می شود. از جمله این موارد می توان به شاخص های فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، امنیتی، رفاهی و گردشگری اشاره نمود. پژوهش حاضر به بررسی نقش صنعت گردشگری در رشد اقتصادی و یا در اصطلاح، رونق اقتصادی پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان داد که ارتقاء شاخص های اقتصادی بسیار متاثر از صنعت گردشگری می باشد؛ البته این نکته نیز روشن شد که رشد اقتصادی نیز به تنهایی باعث تقویت و بهبود صنعت گردشگری می گردد و این چرخه، دائما به تقویت خود خواهد پرداخت تا در نهایت و به فرض حرکت مثبت سایر شاخص ها، منجر به توسعه اقتصادی شود.
رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی: نقش تعدیل گر انگیزه پذیرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
87 - 108
حوزههای تخصصی:
چسبندگی سود نقدی پدیده ای است که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پژوهش های داخلی نیز به صورت محدود آن را مدنظر قرار داده اند. برای شناخت بهتر این پدیده، پژوهش حاضر رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی را مطالعه کرده و اثر انگیزه پذیرایی شرکت ها برای توزیع سود نقدی را بر این رابطه بررسی کرده است. برای این منظور، از داده های 143 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1402-1391 (1716 مشاهده) استفاده شده است و در برآورد مدل های پژوهش، ضمن کنترل اثرات ثابت سال ها و صنایع، رویکرد رگرسیونی لوجیت با برآوردگر بیشینه درست نمایی به کار رفته است. نتایج پژوهش ضمن تأیید وجود پدیده چسبندگی سود نقدی، بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی است و نشان می دهد با افزایش در انگیزه پذیرایی شرکت ها، رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی تضعیف می شود. نتایج آزمون های استحکام با کنترل اثر متغیرهای کلان اقتصادی، کنترل اثر شیوع کووید 19، به کارگیری الگوی لوجیت رتبه ای و استفاده از تعریف عملیاتی متفاوت برای سنجش متغیر تعدیل گر، مؤید یافته های اصلی پژوهش است و با مفاهیم مطرح در نظریه پذیرایی سازگاری دارد.
اثر احتمال تقلب بر خطای ارزش گذاری: نقش مالکیت دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
130 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزش گذاری صحیح دارایی ها باعث تخصیص بهینه منابع سرمایه ای می شود و نبود دقت و صحت در ارزش گذاری سهام می تواند به عملکرد شرکت آسیب برساند و منافع سهامداران را به خطر بیاندازد. بنابراین، خطای قیمت گذاری به عنوان یک ناهنجاری مالی، فرضیه بازار کارا را تضعیف می کند. وقوع تقلب، سبب کاهش اطمینان و واکنش های منفی در بازار می شود. در این راستا، انتشار اخبار تقلب به شهرت شرکت و ثروت سهامداران آسیب می زند. در این شرایط، قیمت سهام، شرایط واقعی شرکت را منعکس نمی کند، بنابراین، افشای تقلب در شرکت، زمینه ساز خطای ارزش گذاری شرکت می شود. از سوی دیگر، امروزه مالکیت دولت به یک راهبرد نجات در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تبدیل شده است. محدودیت محیط اطلاعاتی شرکت های دولتی، منجر به کاهش نقدشوندگی سهام این شرکت ها می شود، از سوی دیگر، مدیران شرکت های دولتی بر دست یابی به اهداف اجتماعی و سیاسی کوتاه مدت تمرکز دارند. شرکت های دارای مالکیت دولتی وظیفه کمک به دولت در بهبود رفاه جامعه را به عهده دارند. مالکیت دولتی شرکت ها، چه نقشی در این وضعیت ایفا می کند. این پژوهش رابطه بین احتمال تقلب و خطای ارزش گذاری را با تأکید بر نقش مالکیت دولتی بررسی می کند. روش: این مطالعه بر مبنای اطلاعات واقعی بازار سهام و با گردآوری اطلاعات و گزارش های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره هشت ساله از سال 1394 الی 1401 می باشد. پس از اعمال شرایط غربالگری منظم، 129 شرکت، 1032 سال – شرکت انتخاب شده است. خطای ارزش گذاری به پیروی از مطالعه روهدس-کروپف و همکاران (2005) و چانگ و همکاران (2013) و احتمال وجود تقلب به پیروی از بنیش (1999) و اردوغان و اردوغان (2020) اندازه گیری شد. پس از بررسی فرض های رگرسیون چند متغیره، با کمک الگوی داده های تابلویی با اثرات ثابت فرضیه ها آزمون شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد احتمال وجود تقلب، خطای ارزش گذاری شرکت ها را به طور معناداری افزایش می دهد. با افزایش مالکیت دولتی در شرکت ها، اثر احتمال وجود تقلب بر خطای ارزش گذاری به طور معناداری افزایش می یابد. نتیجه گیری: گزارش های مالی متقلبانه منجر به انتشار اطلاعات نادرست و کاهش اعتماد سرمایه گذاران در بازار می شود. همچنین بسیاری از تقلب ها و سوء استفاده ها به موقع کشف نمی شوند و همه موارد کشف شده گزارش نمی شوند. لذا، انتشار گزارش های ارتکاب تقلب در شرکت، واکنش منفی بازار سرمایه و افزایش هزینه های تأمین منابع را در پی دارد که موجب خطای ارزش گذاری اوراق بهادار شرکت می شود. از سوی دیگر، در شرکت های دولتی، اثر احتمال تقلب بر خطای ارزش گذاری سهام افزایش می یابد. به دلیل حمایت سیاسی دولت و محیط بسته شرکت های دارای مالکیت دولتی، شفافیت گزارشگری مالی کاهش یافته، عدم تقارن اطلاعاتی و احتمال گزارشگری مالی متقلبانه افزایش می یابد و به دلیل تضعیف سازوکارهای نظارت داخلی در شرکت ها فرصت ارتکاب تقلب و تضاد منافع را برای مدیریت فراهم می آورد. بنابراین، در شرکت های دولتی، احتمال خطای ارزش گذاری سهام افزایش می یابد.
ارایه مدلی جهت پیاده سازی مدیریت استراتژیک منابع انسانی( مطالعه موردی: سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش اراِیه مدلی جهت پیاده سازی مدیریت استراتژیک منابع انسانی در سازمان تحقیقات ،آموزش و ترویج کشاورزی با تأکید برنقش مدیران ارشد، منابع انسانی وعملیاتی بود.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی به عنوان یکی از فنون تحلیل کیفی بود.جامعه آماری شامل 10 نفر از صاحبنظران و خبرگان سازمانی )مطلعین کلیدی و گروه کانونی( بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند به شیوه زنجیره ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته اکتشافی بود. روایی ابزار پژوهش از طریق روش های پیشنهادی لینکن و گوبا و پایایی آن از طریق ضریب پایایی هولستی به تایید رسید. برای تجزیه و تحلیل داده ، فرآیند گام به گام تحلیل مضمون براون و کلارک (2007) استفاده شدبحث و نتیجه گیری: مدیران ارشد، منابع انسانی وعملیاتی بایددرتعامل باهم ، مشارکت تیمی و دیدگاه آینده نگر و توسعه مدار ، توجه به ساختارسازمانی ، ارتباطات وبرنامه ریزی آموزشی، جذب و انتخاب نیروهای انسانی با مهارت های مورد نیاز برای پشتیبانی از استراتژی های سازمان تلاش کنندودر تمامی فرآیندهای سازمان نظر ذینفعان و مخالفان پروژه، محققین، کشاورز وباغدار وشیلات راباید جهت پیاده سازی مدیریت استراتژیک منابع انسانی درنظربگیرند.
تأثیر اتحاد راهبردی بر یادگیری راهبردی با نقش آینده نگاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
185 - 208
حوزههای تخصصی:
در مکتب راهبرد یادگیری، اعضای سازمان هستند که راهبرد را یاد گرفته و آن فعالیتی است که از دل فرایندهای یادگیری ظهور می کند و بر همین اساس مورد توجه سازمان ها و شرکت های متعددی قرار گرفته است. سازمان ها با نگرش یادگیری به طراحی راهبرد، می توانند سرعت عمل و اثربخشی خود را برای مواجهه با تغییرات محیطی و آینده سازمان بهبود بخشند. هدف پژوهش، تعیین تأثیر موفقیت اتحادهای راهبردی بر توانایی یادگیری راهبردی شرکت های عضو در اتحادیه صنعت برق ایران در سال ۱۴۰۲ با تأکید بر نقش مهم آینده نگاری راهبردی است. این هدف در چارچوب سه سوال پژوهشی، مسیر تحقیق را روشن می سازد. از آزمون های آماری برای روشن شدن وضعیت تاثیر سازه های تحقیق بر یکدیگر استفاده به عمل می آید. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ۶۰۹ شرکت است که از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که اتحاد راهبردی بر یادگیری راهبردی و آینده نگاری راهبردی؛ و همچنین آینده نگاری راهبردی بر یادگیری راهبردی تأثیر مثبت و معنادار دارد. در نهایت آینده نگاری راهبردی رابطه بین اتحاد راهبردی و یادگیری راهبردی را میانجی گری می کند.
شناسایی ابعاد و مولفه های آموزش مجازی زبان عربی در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های آموزش مجازی زبان عربی در کشور عراق می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، از نوع تحلیل مضمون می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان و صاحب نظران حوزه آموزش مجازی به ویژه آموزش زبان عربی می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش هدفمند می باشد. ابزار گردآوری پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و صاحب نظران می باشد که روایی آن با روش مثلث سازی تأیید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذاری 81/0 محاسبه شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA انجام گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش مجازی زبان عربی در کشور عراق دارای 66 کد پایه، 22 کد سازمان دهنده و 8 کد فراگیر بود. در این پژوهش، کدهای فراگیر شامل توسعه حرفه ای معلمان، تعامل دانش آموزان، روندهای جهانی و پیشرفت های فناوری، توسعه برنامه درسی و آموزش، مشارکت ذینفعان، بهبود مستمر و تمرین مبتنی بر شواهد، آماده سازی مهارت های دیجیتال و آمادگی شغلی و ملاحظات محیط یادگیری آنلاین می باشد. در نهایت، الگوی ابعاد و مولفه های آموزش مجازی زبان عربی در کشور عراق طراحی شد.
تعیین سبد بهینۀ سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری با استفاده از الگوهای مارکویتز و ارزش در معرض ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
173 - 188
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: طی پنج سال اخیر، نرخ متوسط بازدهی دارایی های صندوق بازنشستگی کشوری تنها حدود 15 درصد بوده است و ازسوی دیگر در دوره یادشده، حدود 75 درصد از منابع مالی لازم برای ایفای تعهدات صندوق یادشده را کمک های دولت تأمین کرده است. در این مطالعه در راستای مدیریت دارایی - بدهی صندوق بازنشستگی کشوری، نحوه تعیین سبد بهینه سرمایه گذاری صندوق در گروه های عمده بورسی بررسی شده است و راهکارهای پیشنهادی مدیریت دارایی ها در قالب اصلاح سهم سرمایه گذاری صندوق در گروه های مختلف بورسی و با هدف پایداری مالی صندوق ارائه شده است.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع داده ها به شکل کمّی است و از نظر هدف و نتیجه، توصیفی و کاربردی محسوب می شود و به دلیل به کارگیری عملکرد گذشته سهام موجود در پرتفوی صندوق بازنشستگی کشوری و مطالعه تاریخچه اطلاعات، پژوهشی رویدادی است. داده های کمّی پژوهش برای دوره 79 ماهه (1584 روز کاری) از ابتدای فروردین 1396 تا پایان مهر 1402 از بانک اطلاعات مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران شرکت مدیریت فنّاوری بورس تهران گردآوری شده و برای انجام محاسبات الگوها، تفکیک دارایی های بورسی صندوق به 18 گروه بورسی شامل دارویی، سیمان، آهک و گچ، لاستیک و پلاستیک، قند و شکر، کاشی و سرامیک، استخراج کانه های فلزی، فرآورده های نفتی، محصولات چرمی، بیمه ای، رایانه، کانی غیرفلزی، غذایی به جز قند و شکر، فلزات اساسی، نهادهای مالی واسط، سرمایه گذاری ها، شیمیایی، حمل ونقل انبارداری و ارتباطات، چندرشته ای صنعتی انجام شده است. جمع آوری داده ها و مرتب سازی داده ها در نرم افزار مایکروسافت اکسل انجام شده و حل توابع هدف بر مبنای الگوهای مارکویتز و ارزش در معرض ریسک با استفاده از نرم افزار متلب انجام گرفته است.یافته ها: در سبد فعلی سرمایه گذاری بورسی صندوق بازنشستگی کشوری، بخش عمده (حدود 95 درصد) سبد فقط به سه گروه بورسی «چندرشته ای صنعتی»، «حمل ونقل انبارداری و ارتباطات» و «شیمیایی» اختصاص دارد و براساس منحنی مرز کارای ترسیم شده مبتنی بر داده های تاریخی، سبد فعلی صندوق بر روی منحنی یادشده قرار ندارد و لزوم بهینه کردن سبد مزبور مشخص شد. توابع هدف بر مبنای الگوهای مارکویتز و ارزش در معرض ریسک برای یافتن سبد بهینه صندوق حل شد و در سه حالت سبد سرمایه گذاری کنونی، سبد بهینه مدل مارکویتز و سبد بهینه مدل ارزش در معرض ریسک، شاخص میانگین بازدهی روزانه سبد سرمایه گذاری به ترتیب برابر با 0.232، 0.235 و 0.230 درصد، ریسک سبد سرمایه گذاری به ترتیب 1.62، 1.31 و 1.21 درصد و نسبت بازدهی به ریسک به ترتیب برابر با 0.143، 0.1793 و 0.1908 حاصل شد. لذا می توان نتیجه گرفت در میان سه حالت سبد سرمایه گذاری مطالعه شده، سبد حاصله از الگوی ماکویتز با توجه به دارا بودن بالاترین نسبت بازدهی به ریسک، بهترین سبد سرمایه گذاری است.نتیجه گیری: برای بهینه کردن سبد سرمایه گذاری فعلی صندوق بازنشستگی کشوری با حفظ میزان مطلق سرمایه گذاری، باید سهم سرمایه گذاری در گروه های «چندرشته ای صنعتی»، «حمل ونقل انبارداری و ارتباطات» کاهش یابد و سهم گروه هایی چون «قند و شکر»، «سیمان، آهک و گچ»، «کاشی و سرامیک»، «دارویی» و «سرمایه گذاری ها» افزایش یابد.
بررسی تأثیر برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی بر رفتار نوآورانه و تاب آورانه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
115 - 133
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت فناوری و پیچیده تر شدن محیط های کاری، سازمان ها به دنبال راه کارهایی برای تقویت نوآوری و تاب آوری کارکنان خود هستند. در این راستا، برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی به عنوان ابزاری مؤثر برای توسعه مهارت ها و انطباق با تغییرات محیطی مطرح شده اند. این پژوهش تأثیر چنین برنامه هایی را بر رفتار نوآورانه و تاب آوری کارکنان از طریق متغیر میانجی هوش فرهنگی در سازمان های دولتی شهر گنبد کاووس بررسی و تحلیل نموده است. جامعه آماری شامل 3500 نفر از کارکنان رسمی بود که از میان آنها، 346 نفر با روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه استاندارد مبتنی بر مقیاس لیکرت جمع آوری و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL8.8 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که برنامه های آموزشی مبتنی بر دستیاری هوش مصنوعی تأثیر مثبت و معناداری بر هوش فرهنگی و رفتار نوآورانه کارکنان دارند، اما اثر مستقیمی بر رفتار تاب آورانه کارکنان مشاهده نشد. هوش فرهنگی به عنوان متغیر میانجی، نه تنها رفتار نوآورانه را تقویت کرد، بلکه ارتباط معناداری با رفتار تاب آورانه برقرار نمود. این نتایج بیانگر آن است که آموزش های مبتنی بر هوش مصنوعی، اگرچه به تنهایی تاب آوری را مستقیماً افزایش نمی دهند، اما از طریق ارتقاء هوش فرهنگی می توانند کارکنان را در مواجهه با چالش ها توانمندتر کرده و خلاقیت آنها را بهبود بخشند. سازمان ها می توانند با کاربست فناوری های نوین هوش مصنوعی در آموزش های ضمن خدمت و بهبود سازگاری با تغییرات محیطی، عملکرد کارکنان را تقویت نمایند.
مفهوم سازی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال در ایران: تلاشی برای توسعه استارت آپ های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
77 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه و موفقیت استارت آپ ها به ویژه استارت آپ های ورزشی باتوجه به نوپا بودن، توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است و بسیاری از پژوهشگران در تلاش هستند تا مسائل و راهبردهای موفقیت و عدم موفقیت استارت آپ ها را مشخص کنند. شواهد موجود بیانگر وضعیت نابسامان زیست بوم کارآفرینی ورزشی در کشور است؛ ازاین رو، بازنگری در نظام ساختاری و کارکردی زیست بوم در صنعت ورزش ضرورت دارد. در کشور ایران به علت وجود نیروهای جوان و دانش آموخته که البته تعداد قابل توجهی ازآنان بیکارند، کسب و کارهای نوپا می توانند زمینه مناسبی برای ایجاد اشتغال فراهم آورند. هدف ازاین پژوهش، مفهوم سازی الگوی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال با تأکید بر توسعه استارت آپ های ورزشی در ایران بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع کیفی بود که بااستفاده از رویکرد داده بنیاد به شیوه نظام مند انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل پژوهشگران و اساتید دانشگاهی متخصص درحوزه کارآفرینی و استارت آپ، صاحبان استارت آپ ها به خصوص استارت آپ های شکست خورده و کارآفرینان ورزشی بودند. مصاحبه شوندگان به تعداد قابل کفایت، به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند ( 15 نفر). ابزار پژوهش شامل مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند بود. روایی ابزار براساس شایستگی عملی، اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای (باز، محوری و انتخابی) با رویکرد داده بنیاد بهره برده شد.یافته ها: براساس یافته های پژوهش، 76 مفهوم، 30 بعد، نه منظر و شش مقوله اصلی شناسایی شد. براساس نتایج پژوهش تکنولوژی و نوآوری، تحقیق و توسعه به عنوان شرایط علّی؛ زیست بوم کارآفرینی ورزشی دیجیتال به عنوان پدیده محوری؛ حمایت دولتی و قوانین و دسترسی به سرمایه به عنوان عوامل زمینه ای؛ پذیرش شکست و فرهنگ یادگیری به عنوان عوامل مداخله گر؛ شبکه سازی و همکاری های استراتژیک، بازاریابی و دست یابی به مشتری به عنوان راهبردها و توسعه کارآفرینی دیجیتال و راه اندازی استارت آپ ها به عنوان پیامدها شناسایی شدند. نتیجه گیری/ دستاوردها: براساس یافته های پژوهش می توان گفت که قوانین راه اندازی کارآفرینی دیجیتال و کسب وکارهای نوپای ورزشی باید به دور از پیچیدگی باشد و کارآفرینان بتوانند فعالیت خود را با آسودگی بالاتری شروع کنند. حامیان مالی برای رشد استارت آپ های ورزشی درحوزه دیجیتال جذب شوند تا برای فعالیت بتوان از منابع مالی لازم استفاده کرد. همچنین برای موفقیت بیشتر استارت آپ های ورزشی درحوزه کارآفرینی دیجیتال باید فعالان این عرصه مانند دانشگاه ها و گروه های دانش بنیان برای عملکرد بهتر به صورت شبکه سازی و ایجاد تیم کاری با همدیگر تفاهم داشته باشند تا بتوانند خدمات جامع تر و باکیفیتی را به مشتریان خود ارائه کنند.
بررسی نقش تاثیرگذاران بر قصد سفر دنبال کنندگان با نقش میانجی درک برند در بخش گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
45 - 73
حوزههای تخصصی:
در دنیای دیجیتال امروزی، اینفلوئنسر مارکتینگ به عنوان یکی از استراتژی های مهم بازاریابی در صنعت گردشگری شناخته می شود. اینفلوئنسرها نقش مهمی در شکل دهی به درک برند و تأثیرگذاری بر قصد سفر دنبال کنندگان دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تجربه های سفر، توصیه های سفر و اثربخشی محتوای تولیدشده توسط اینفلوئنسرها بر درک برند و قصد سفر دنبال کنندگان انجام شده است . پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه می باشد که از روایی و پایایی مناسب برخوردار است و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار Smart PLS تحلیل شده اند. جامعه آماری شامل کاربران شبکه های اجتماعی علاقه مند به سفر بوده و نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه های سفر، توصیه های سفر و اثربخشی محتوای اینفلوئنسرها، تأثیر مثبت و معناداری بر درک برند دارند. همچنین، درک برند به عنوان یک متغیر میانجی، تأثیر این عوامل بر قصد سفر دنبال کنندگان را تقویت می کند. علاوه بر این اعتماد به اینفلوئنسرها و کیفیت محتوای تولیدشده نقش مهمی در افزایش انگیزه سفر و تعامل کاربران با برندهای گردشگری دارد. بر این اساس، برندهای گردشگری می توانند با همکاری مؤثر با اینفلوئنسرهای معتبر، استراتژی های بازاریابی دیجیتال خود را بهبود بخشیده و تأثیرگذاری بیشتری بر تصمیم گیری سفر مخاطبان داشته باشند.
طراحی مدل بهینه سازی دوهدفه شبکه سرد و سبز زنجیره تأمین چندمحصولی، چندسطحی و چند دوره ای دارو با در نظرگرفتن ارزش زمانی پول و واردات دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
98 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: با توجه به ویژگی های خاص محصولات دارویی مثل نیمه عمر مشخص، لزوم رعایت کنترل های دمایی، حفظ ایمنی داروها در تمام مراحل، انطباق با مقررات و استانداردهای بین المللی و ارائه بهترین سطح خدمت رسانی به مصرف کنندگان، زنجیره تأمین دارو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. امروزه در کشورهای در حال توسعه، معضلاتی که در تولید، نگهداری، واردات و توزیع دارو وجود دارد، باعث کاهش پایداری و افزایش هزینه های شبکه زنجیره تأمین و توزیع دارو شده است. پایداری که به دنبال پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و اجتماعی امروز بدون به مخاطره انداختن محیط زیست و نیازمندی های نسل آینده است، به صورت مفهومی متشکل از سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تعریف می شود. روش ها: این مطالعه، با توسعه یک مدل بهینه سازی دوهدفه عدد صحیح؛ ضمن ادغام فاکتورهای واردات، ارزش زمانی پول و الزامات کنترل دمایی، بهره وری عملیاتی و پایداری اقتصادی و زیست محیطی شبکه دارویی را تضمین می نماید. به عبارت دیگر، با هم افزایی بین لجستیک زنجیره سرد و اصول سبز، در عین حفظ کیفیت و یکپارچگی دارو های حساس به دما، به دنبال به حداقل رساندن هزینه ها و اثرات زیست محیطی است. هم چنین با در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی ارزش زمانی پول، چالش ها و پیچیدگی های ذاتی واردات بین المللی محصولات دارویی، به اتخاذ تصمیمات مقرون به صرفه اقتصادی و امکان سنجی مالی دقیق تر در طول زمان کمک می کند. در واقع، مطالعه حاضر با هدف دستیابی به تعادلی هماهنگ میان تعالی عملیاتی، دوام اقتصادی و شیوه های پایدار، مدیران و ذینفعان این صنعت را در جهت یابی چالش های چندوجهی توزیع جهانی دارو یاری می نماید.یافته ها: پس از حل مدل به کمک نرم افزار گمز و روش معیار جامع، با استفاده از مثال های عددی، مشخص شده است که (الف) واردات دارو، بیشترین نقش را در ایجاد هزینه برای شبکه سرد و سبز آن ایفا می کند. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه داروهای تولید داخل قیمت پایین تری نسبت به نمونه وارداتی آن دارند، اما کیفیت و تأثیر آن ها بر درمان نیز به مراتب پایین تر است و همین مسأله باعث اقبال بیشتر داروهای وارداتی در میان مردم شده است. علاوه بر این، از آن جایی که حتی تولید محصولات دارویی نیز وابسته به واردات مواد اولیه می باشد و الزامات قانونی نظیر محدودیت قیمتی، سد راه تولیدکنندگان است، به نظر می رسد که تجدیدنظر در الزامات، قوانین و مقررات موجود و هم چنین بهبود تکنولوژی های تولید در بلندمدت می تواند هزینه های زنجیره را تا حدود زیادی کاهش دهد؛ اگرچه ممکن است که در کوتاه مدت برای شبکه هزینه هایی به همراه داشته باشد؛ (ب) رعایت کنترل های دمایی که امری اجتناب ناپذیر در طول عملیات زنجیره محصول استراتژیکی مثل دارو است، قطعا منجر به افزایش هزینه های آن و گرم تر شدن زمین خواهدشد و لازم است تا تصمیم گیرندگان این صنعت، در کوتاه مدت هزینه های کافی و اقدامات مناسب در مسیر بهبود تکنولوژی های نگهداری و نظارت مستمر بر سلامت و کیفیت وسایل یخچال دار را انجام دهند تا در بلندمدت از مزایای بیشتری برخوردار گردند؛ (ج) حمل نقل، در عین حال که کوچک ترین بخش از هزینه ها را تشکیل می دهد، مؤثرترین عملیات شبکه در گرم تر شدن زمین محسوب می شود. این مسأله بیش از آنکه متأثر از کیفیت، سلامت و ظرفیت وسایل نقلیه باشد در نتیجه عدم مدیریت صحیح عرضه و تقاضا و مدیریت نادرست موجودی، حاصل شده است؛ (د) از طرف دیگر، نتایج حاکی از آن است که ارزش زمانی پول و مسائلی مثل تورم، نوسانات نرخ ارز و تحریم اگرچه در کوتاه مدت و میان مدت دربردارنده هزینه بیشتر برای زنجیره خواهد بود، اما در بلندمدت نقش تعیین کننده نخواهد داشت. نتیجه گیری: در واقع مدل دو هدفه فوق نشان می دهد که بهبود عملکرد اقتصادی و زیست محیطی در بلندمدت و تحقق مدیریت پایدار زنجیره تأمین دارو، به واسطه تجدیدنظر در الزامات قانونی و استراتژی های تولید، مدیریت صحیح عرضه و تقاضا و مدیریت مناسب موجودی قابل دستیابی است.
Developing Future Scenarios for Investment in Religious Tourism in Saudi Arabia Using a Structural Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The primary objective of this research is to develop future scenarios for investment in religious tourism in Saudi Arabia. Given the growing importance of religious tourism in the country's economy and its role in attracting pilgrims from around the world, this study aims to simulate and explore various future scenarios for this industry. The research employs a structural approach and scenario analysis method. Initially, key drivers affecting the future of religious tourism are identified, and based on two main variables—"Strategic Geographic Location" and "Government Policy & Vision 2030"—four scenarios for future investment in this sector are formulated. The findings of this study indicate that Saudi Arabia’s strategic geographic location and the government's development policies under Vision 2030 are pivotal factors that could significantly influence the future of religious tourism in the country. The scenarios presented in this research include "The Phoenix's Ascent" (success in implementing policies and leveraging geographic advantages), "Icarus' Fall" (challenges due to poor management and ineffective policy execution), "The Labyrinth of Daedalus" (external challenges and competition from emerging religious tourism destinations), and "Pandora’s Box" (weak infrastructure and declining geopolitical influence). These scenarios represent potential futures for the industry, considering both internal and external developments in the country. The main innovation of this research lies in using the scenario analysis method as a tool for simulating the future and combining two critical drivers—geographical and political factors to provide insights that could significantly assist strategic decision-making in this field. Additionally, the research recommends that policymakers and investors focus on strengthening infrastructure, implementing secure and efficient policies, and enhancing international partnerships to maintain and improve their position in religious tourism.