مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
چابکی استراتژیک
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه تطبیقی چابکی استراتژیک در بین صنایع تولیدی شهر سمنان است. این مطالعه به شیوه توصیفی، پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران و کارشناسان صنایع گچ سازی، قطعه سازی خودرو، کاشی سازی، نساجی و شیمیایی شهر سمنان تشکیل می دهند. بر طبق روش نمونه برداری در دسترس، در مجموع 65 نفر از مدیران و کارشناسان این صنایع، نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند. داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه جمع آوری شد و با استفاده از آزمون های آماری آنوای یک طرفه و تفاوت میانگین تک نمونه ای تحلیل شد. نتایج آزمون آنوای یک طرفه نشان داد که بین صنایع مورد مطالعه از جهت چابکی استراتژیک و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود ندارد. بر طبق نتایج آزمون LSD، میانگین امتیاز سطح چابکی همه صنایع مورد مطالعه همگن بوده و در یک دسته قرار گرفته اند و بین میانگین امتیازات ابعاد چابکی استراتژیک در صنعت قطعه سازی خودرو در سطح معنی داری 05/0 و صنعت شیمیایی در سطح معنی داری 01/0، تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تفاوت میانگین تک نمونه ای مستقل نشان داد که بین میانگین امتیاز بعد مسئولیت پذیری مشترک در صنعت گچ، میانگین امتیاز همه ابعاد چابکی استراتژیک به استثنای بعد وضوح و روشنی چشم انداز و نیز چابکی استراتژیک در صنعت کاشی سازی، بعد فهم و درک قابلیت های بنیادین در صنعت نساجی، و ابعاد انتخاب اهداف استراتژیک و مسئولیت پذیری مشترک در صنعت شیمیایی و مقدار تی آزمون تک نمونه ای مستقل (T-value=3) تفاوت معنی داری وجود ندارد. درحالی که بین میانگین امتیاز سایر ابعاد، و سطح چابکی استراتژیک در صنایع مورد مطالعه و مقدار تی آزمون تفاوت میانگین تک نمونه ای مستقل تفاوت معنی داری دیده می شود.
قابلیت های رقابتی در شرکتهای دانش بنیان مدلی برای تبیین نقش چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل عدم وجود قطعیت و ثبات در محیط کسب و کار از یک سو و ظهور مستمر نوآوری های یکباره حاصل از فعالیت شرکتهای دانش بنیان از سوی دیگر، مفهوم رقابت در میان شرکتهای فعال در صنعت متفاوت شده است. برمبنای این تغییر پارادایم، شرکت ها بایدبه منظور باقی ماندن و موفقیت در بازار، بر ایجاد نقاط قوت و قابلیت های رقابتی خود تمرکز نمایند. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین الگوی تاثیرگذاری چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک بر قابلیت های رقابتی شرکتهای دانش بنیان، در شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری بوشهر می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، پیمایشی است. جامعهآماری اینپژوهشراکلیهشرکتهایفعالدرپارکعلموفناوریشهربوشهر تشکیل می دهد. به منظور بررسی فرضیات پژوهش و آزمون مدل نیز از نرم افزار SMART PLS استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که، یادگیری استراتژیک و چابکی استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری بر قابلیت های رقابتی شرکت های دانش بنیان دارند، هم چنین یادگیری استراتژیک بر چابکی استراتژیک این شرکت ها تأثیر مثبت و معناداری دارد.
تأثیر توسعه محصولات جدید برعملکرد پایدار از طریق نقش چابکی استراتژیک و ظرفیت جذب (مطالعه موردی: شرکت آماده لذیذ)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر توسعه محصولات جدید برعملکرد پایدار از طریق نقش چابکی استراتژیک و طرفیت جذب در شرکت آماده لذیذ پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفی، پیمایشی و پیمایشی میباشد. همچنین جامعه آماری در پژوهش حاضر، کلیه مدیران شرکت آماده لذیذ می باشد. حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران 105 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری پژوهش حاضر تصادفی ساده می باشد. داده های تحقیق با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0.877 و روایی ابزار با روش محتوایی مورد تأیید قرار گرفته اند. اطلاعات تحقیق به کمک نرم افزار SMART PLS و با استفاده از آزمونهای آماری، توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که توسعه محصولات جدید بر عملکرد پایدارو ظرفیت جذب تاثیر مثبت داشته است. همچنین نتایج نشان داد ظرفیت جذب بر عملکرد پایدار تاثیر معناداری دارد. بعلاوه چابکی استراتژیک تاثیر توسعه محصولات جدید بر عملکرد پایدار را به طور معناداری تعدیل میکند. از طرفی، توسعه محصولات جدید از طریق چابکی استراتژیک بر عملکرد پایدار تاثیر معناداری دارد.
ارائه مدل چابکی استراتژیک و تعیین وضعیت آن در صنایع دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
137 - 152
حوزه های تخصصی:
چابکی استراتژیک، سلاحی نوظهور در محیط رقابتی متلاطم است. این پژوهش درصدد است که چابکی استراتژیک را معرفی کند و با بررسی جامع مبانی نظری موجود و استفاده از نظر خبرگان عوامل و شاخص های کلیدی چابکی استراتژیک را در قالب مدل مفهومی ارائه نماید. در این راستا، هفت عامل به عنوان عوامل کلیدی برای مفهوم سازی چابکی استراتژیک شناسایی و معرفی شده اند که عبارت اند از: حساسیت استراتژیک، چشم انداز واضح و روشن، انتخاب اهداف استراتژیک، شناسایی قابلیت های کلیدی، اقدام، نوآوری مستمر و بیش فعالی. روش پژوهش حاضر، ترکیبی است و در آن از روش های کیفی و کمی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی، شامل خبرگان سازمانی بود که تعداد ده نفر از مدیران و متخصصان شرکت های دانش بنیان (شامل: صنعت مخابرات، میکروالکترونیک، داروسازی، بیوتکنولوژی پزشکی و نرم افزار) بوده است و در بخش کمی، شامل کلیه کارکنان ستادی شرکت های دانش بنیان بوده است که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 365 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید، به این صورت که بعد از طراحی مدل پژوهش، ابعاد و شاخص های چابکی استراتژیک، از داده های کیفی برای بومی سازی شاخص های مدل به کار گرفته شد. سپس مدل مفهومی به طور کمی با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار این پژوهش، در فاز کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و از خبرگان خواسته شده شاخص های شناسایی شده را تعدیل کنند. در فاز کمی نیز، از پرسشنامه استفاده شده است. مدل پیشنهادی با استفاده از تکنیک های تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری تأیید شده است. همچنین رابطه برخی از ابعاد مدل با یکدیگر مورد تأیید قرار گرفت. نتایج بررسی مدل نشان داد که برخی از ابعاد چابکی استراتژیک در وضعیت مطلوب و برخی دیگر در وضعیت نامطلوب قرار دارند که بایستی برای تقویت آن ها برنامه ریزی مطلوبی صورت پذیرد.
طراحی الگوی چابکی استراتژیک در رابطه با رونق پایدار تولید بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد (مورد مطالعه: صنایع خودروسازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
127 - 153
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی برای چابکی استراتژیک در رابطه با رونق پایدار تولید در صنایع خودروسازی انجام شده است. روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد می باشد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش استراوس و-کوربین انجام شده است. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با بهره گیری از تکنیک های هدفمند_ قضاوتی و گلوله برفی انجام شده است. در طی این پژوهش با 14 نفر از خبرگان در صنعت خودروسازی مصاحبه صورت گرفته است. نتایج تحلیل های به دست آمده از مصاحبه ها، طی فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی به ارائه الگوی چابکی استراتژیک بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد که شامل 6 مقوله و 17 مفهوم منجر شده است. براساس مدل چابکی استراتژیک، عوامل موثر بر چابکی استراتژیک در صنعت خودروسازی «عوامل درون سازمانی»، «عوامل تولیدی»، «عوامل فردی» می باشند. شرایط زمینه ای از قبیل «عوامل اقتصادی»، «عوامل سیاسی»، «ذینفعان»، شرایط مداخله گر از قبیل «الزامات قانونی»، «ویژگی های مدیریتی»، «زیرساخت ها» همچنین راهبردهای «بهره گیری از تکنولوژی نوین»، «تغییرات ساختاری»، « تغییرات استراتژیک»، «اصلاح زیرساخت ها»، «تغییرات در زنجیره تامین» و «چابک سازی منابع انسانی» و پیامدهای حاصل از بکارگیری چابکی استراتژیک در صنعت خودروسازی شامل «پیامدهای درون سازمانی» و «پیامدهای برون سازمانی» می باشند.
تأثیر سرمایه اجتماعی، چابکی استراتژیک و گرایش به کارآفرینی بر نوسازی استراتژیک با توجه به نقش تعدیل-گری ظرفیت جذب (مورد مطالعه: بانک ملی ایران)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی شرکت ها یکی از مهم ترین دارایی ها و از عوامل کلیدی مهم بر بهبود روندهای مرتبط با نوسازی استراتژیک تلقی می-شود. به بیانی دیگر سرمایه اجتماعی مبتنی بر تعاریف، یکی از منابع ناملموس شرکت ها است که از شبکه روابط انسانی در درون سازمان نشأت گرفته است. هدف اصلی از مطالعه حاضر تعیین تأثیر سرمایه اجتماعی، چابکی استراتژیک و گرایش به کارآفرینی بر نوسازی استراتژیک با توجه به نقش تعدیل گری ظرفیت جذب (موردمطالعه: بانک ملی ایران) بوده است. ازاین رو در این پژوهش، تأثیر عوامل تثبیت شده در نوسازی استراتژیک، شامل سرمایه اجتماعی، چابکی استراتژیک و گرایش به کارآفرینی با توجه به نقش تعدیل گری ظرفیت جذب، بر نوسازی استراتژیک، موردبررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی می باشد زیرا هدف از انجام آن توسعه دانش کاربردی در زمینه بررسی موضوع یا مشکلی در محیط واقعی یک شرکت یا سازمان می باشد. همچنین در زمینه نحوه گردآوری داده ها نیز مطالعه حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی است. در این مطالعه به منظور تحلیل داده ها از دو رویکرد کلی آماری آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. آمار توصیفی به منظور توصیف ویژگی های جمعیت شناختی جامعه آماری در کنار سنجش شاخص های پراکندگی داده ها مورداستفاده قرار گرفت. همچنین، آمار استنباطی و روش مدل یابی معادلات ساختاری به منظور بررسی معناداری تأثیر مفروض متغیرها بر یکدیگر مورداستفاده قرار گرفت. نرم افزارهای مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS و نرم افزار SMART-PLS می باشند. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل فرضیه های این پژوهش، حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی سازمان بر گرایش به کارآفرینی سازمان بیشترین تاثیر مثبت و معنادار را داشته است و همچنین بر این اساس می توان گفت که سرمایه اجتماعی با نقش تعدیلگر ظرفیت جذب بر چابکی استراتژیک مدیران شعب بانک ملی در سطح شهر تهران، دارای کمترین اثر مثبت بوده است.
پیشایندها و پسایندهای چابکی استراتژیک با رویکرد قابلیت های پویا در بانک های فعال استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
شرایط پیچیده و دائماً درحال تغییری که سازمان ها با آن روبرو هستند نیازمند بکارگیری رویکردی است که بتوانند به سرعت خود را با شرایط جدید منطبق کنند. چابکی استراتژیک به عنوان یک رویکرد برای مقابله با شرایط پیچیده مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشایندها و پسایندهای چابکی استراتژیک با رویکرد قابلیت های پویا در بانک های فعال استان ایلام به روش کیفی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و اهداف آن از طریق جهت گیری اکتشافی بدست آمده است. جامعه آماری پژوهش بانک های فعال در استان ایلام است که داده ها گردآوری شده با استفاده از مصاحبه نمیه ساختار یافته با 11 نفر از خبرگان بانکی بدست آمد. روش نمونه گیری در این پژوهش، ترکیبی از روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی بود و نمونه گیری تا اشباع نظری ادامه پیدا کرد. روایی پژوهش از طریق تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مشارکتی بودن پژوهش بررسی شد. پایایی پژوهش نیز از طریق تنظیم فرایند اصولی و منطقی در مصاحبه ها و نیز ثبت و ضبط جزئیات پژوهش بررسی شد. تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از تکنیک کدگذاری باز، محوری و انتخابی و به روش استراوس و کوربین(1998) انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که پیشایندهای چابکی استراتژیک با رویکرد قابلیت های پویا شامل عوامل کلان محیطی(پویایی محیط، ،شدت رقابت در صنعت بانکداری، موانع مالی و اقتصادی ،گسست فناوری) و عومل سازمانی و مدیریتی ( قابلیت پاسخگویی، قابلیت توسعه بانکداری الکترونیک و دیجیتال ، طراحی و توسعه خدمات نوین، ضعف تفکر و دوراندیشی استراتژیک، مشکلات ساختاری، مشکلات فرهنگی و مشکلات حرفه ای) است. همچنین پسایندهای چابکی استراتژیک با رویکرد قابلیت های پویا شامل پیامدهای بیرونی(مزیت رقابتی و ارتقا برند) و پیامدهای درونی(افزایش بهره وری و سودآوری) است.
تأثیر سرمایه اجتماعی، چابکی استراتژیک و رویکرد کارآفرینی بر نوسازی استراتژیک
منبع:
پژوهش های علوم مدیریت سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
62 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف: سرمایه اجتماعی شرکت ها یکی از مهم ترین دارایی ها و از عوامل کلیدی مهم بر بهبود روندهای مرتبط با نوسازی استراتژیک تلقی می شود. به بیانی دیگر سرمایه اجتماعی مبتنی بر تعاریف، یکی از منابع ناملموس شرکت ها است که از شبکه روابط انسانی در درون سازمان نشأت گرفته است. هدف اصلی از مطالعه حاضر تعیین تأثیر سرمایه اجتماعی، چابکی استراتژیک و گرایش به کارآفرینی بر نوسازی استراتژیک با توجه به نقش تعدیل گری ظرفیت جذب بوده است. روش : این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، مدیران شعب بانک ملی در سطح شهر تهران به تعداد 630 شعبه که حجم نمونه 239 نفر انتخاب و با پرسشنامه که روایی و پایایی آن تائید شده موردسنجش قرارگرفته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها جمعیت شناختی و استخراج شاخص های مرکزی از آمار توصیفی و نرم افزار24 SPSS و برای تجزیه وتحلیل آمار استنباطی از مدل معادلات ساختاری و از نرم افزار PLS2 Smart استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از اثر مثبت و معنی دار سرمایه اجتماعی سازمان بر گرایش به کارآفرینی سازمان بوده است و همچنین بر این اساس می توان گفت که سرمایه اجتماعی با نقش تعدیلگر ظرفیت جذب بر چابکی استراتژیک مدیران شعب بانک ملی در سطح شهر تهران، دارای کمترین اثر مثبت بوده است. نتیجه-گیری: این مطالعه پیامدهای سرمایه اجتماعی سازمان بر گرایش به کارآفرینی سازمانی را نشان می دهد که بیشترین تاثیر مثبت و معنادار را داشته است.
نقش مدل چابکی استراتژیک در تمایلات رفتاری مشتریان در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه چابکی به عنوان عاملی مهم در پیشبرد اهداف سازمان، افزایش بهره وری و روحیه کارکنان سازمان، ارتقای سطح تعهدسازمانی، در میان کارکنان سازمان ها مطرح شده است. تحولات جدید باعث شده است تا سازمان ها با سرعت بسیار زیادی گسترش پیدا کند، سازمان چابک با ارائه خدمات به موقع، متناسب با نیاز مشتری و همچنین بر اساس تغییرات محیطی، توانسته است تصویر مثبتی در ذهن مشتریان ایجاد کند. این تصویر نقش مهمی در تمایلات رفتاری و نگرش های مشتریان دارد. روش شناسی پژوهش حاضر (آمیخته) است و از لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری تحقیق مدیران و کارشناسان شرکت بیمه آسیا و اساتید دانشگاه هستند. نتایج نشان می دهد که 8 بُعد برای چابکی استراتژیک شامل قابلیت های فناوری، خلاقیت نوآورانه، یادگیری سازمانی، توازن داخلی، روشنی چشم انداز سازمان، درک قابلیت ها، واکنش استراتژیک و حساسیت استراتژیک شناسایی و تعیین شدند. همچنین 5 بُعد برای تمایلات رفتاری مشتریان شامل توصیه کلامی به دیگران، تمایل به تغییر، خرید پایدار، افزایش میزان خرید (مصرف) و افزایش هزینه خرید (مصرف) (پرداخت بیشتر) شناسایی و تعیین شدند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد چابکی استراتژیک با ابعاد تمایلات رفتاری مشتریان وجود دارد.
تأثیر یادگیری اکتشافی با چابکی استراتژیک بر نوآوری مدل کسب وکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
27 - 47
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر یادگیری اکتشافی بر نوآوری مدل کسب وکار با میانجی گری چابکی راهبردی در شرکت های دانش بنیان است. این تحقیق از لحاظ زمان مقطعی، از لحاظ رویکرد کمی و از نظر هدف کاربردی و همچنین از نظر نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش شرکت های دانش بنیان حاضر در پارک علم وفناوری دانشگاه تهران درنظر گرفته شده است که جمع آوری داده ها در خصوص این سازمان ها به واسطه مدیران ارشد و میانی سازمان های مذکور صورت گرفته است که 280 عدد پرسشنامه درمیان مدیران 120 شرکت توزیع شده و درنهایت تحلیل داده ها با 232 پرسشنامه بازگشتی بر روی 120 سازمان انجام پذیرفته است. برای پاسخگویی به سوالات تحقیق با کمک نرم افزار SPSS22 و PLS3 SMART از روش های آماری و آزمون های متفاوت به نحوی که ذکر می شود استفاده شده: از آزمون تحلیل عاملی تاییدی جهت تأیید روایی سوالات و مشخص سازی عوامل کلیدی هر مولفه و از فن مدل یابی معادلات ساختاری جهت بررسی برازش مدل تحقیق با داده های جمع آوری شده استفاده شده است. نتایج نشان داد که با درنظر گرفتن نقش میانجیِ چابکی راهبردی در رابطه ی یادگیری اکتشافی و نوآوری مدل کسب وکار می توان آن را ضامنی بر اجرای موفقیت آمیز نوآوری مدل کسب وکار دانست. همچنین یافته ها حاکی از تأثیر مثبت و معنادار یادگیری اکتشافی بر نوآوری مدل کسب وکار و بر چابکی راهبردی است. علاه بر این چابکی راهبردی بر نوآوری مدل کسب وکار نیز اثر مثبت و معناداری دارد.
بررسی تاثیر جهت گیری کارآفرینی بر نوآفرینی سازمانی از طریق نقش میانجی چابکی استراتژیک در شرکتهای دانش بنیان
منبع:
مدیریت نوآفرینی سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲)
74 - 85
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر جهت گیری کارآفرینی بر نوآفرینی سازمانی شرکت از طریق نقش چابکی استراتژیک در شرکتهای دانش بنیان شهر تهران می پردازد.روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفی، پیمایشی و همبستگی می باشد. همچنین جامعه آماری تحقیق حاضر شامل ، کلیه مدیران بخشهای مختلف شرکتهای دانش بنیان شهر تهران می باشند.حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران 88 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری پژوهش حاضر تصادفی ساده می باشد. داده های تحقیق با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده است. روایی ابزار تحقیق با استفاده نظرجمعی از صاحب نظران و متخصصان مورد تایید قرار گرفت و پایایی تحقیق 0.895 تایید شد. داده ها نیز با بهره مندی از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار SMARTPLS تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که جهت گیری کارآفرینی بر نوآفرینی سازمانی و چابکی استراتژیک تاثیر معناداری داشته است. این در حالی است که تاثیر چابکی استراتژیک بر نوآفرینی سازمانی نیز معنادار بوده است. همچنین نتیجه فرضیه میانجی نشان میدهد متغیر چابکی استراتژیک رابطه ی بین متغیر جهت گیری کارآفرینی و نوآفرینی سازمانی را به طور معنی داری میانجی گری (افزایشی) میکند. در نتیجه فرضیه مورد نظر تایید می شود. واژگان کلیدی : جهت گیری کارآفرینی، نوآفرینی سازمانی، چابکی استراتژیک
بررسی تأثیر چابکی استراتژیک بر موفقیت بین المللی شرکت های کوچک و متوسط با نقش میانجی رشد شبکه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شرکت هایی که در محیط های مختلف نهادی و فرهنگی فعالیت می کنند، با چالش های راهبردی بین المللی روبرو هستند. در این راستا، پاسخگویی به این چالش ها مستلزم توانایی چابکی و انعطاف پذیر بودن در پاسخ به خواسته های بین المللی دارد که یادگیری سریع از تجربیات قبلی را می طلبد. دراین بین، رشد شبکه محور می تواند عامل کلیدی جهت تقویت موفقیت بین المللی خصوصاً برای شرکت های کوچک و متوسط باشد. ازاین رو، هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی رشد شبکه محور در تأثیر چابکی استراتژیک بر موفقیت بین المللی شرکت های کوچک و متوسط در استان آذربایجان شرقی است. این پژوهش به صورت کمی و از انواع مطالعات کاربردی است. نمونه گیری این مطالعه به روش طبقه ای تصادفی و برآورد حجم نمونه نیز از طریق فرمول کوکران صورت پذیرفته است. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه انجام شده است و روابط بین متغیرها با روش مدل سازی معادلات ساختاری به کمک ابزارهای SPSS و SmartPLS تحلیل شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که چابکی استراتژیک بر رشد شبکه محور و موفقیت بین المللی اثر مستقیم دارد. همچنین، رشد شبکه محور بر موفقیت بین المللی اثر مثبت دارد. درنهایت، نقش میانجی رشد شبکه محور در رابطه بین چابکی استراتژیک و موفقیت بین المللی شرکت های کوچک و متوسط معنادار حاصل شد. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل ها می توان بیان کرد که چابکی استراتژیک عامل کلیدی در پیشبرد گام های بین المللی شدن است که در این میان، شبکه سازی و رشد از طریق آن دستیابی به عملکرد مطلوب بین المللی را برای شرکت های کوچک و متوسط آسان تر می کند.
تاثیر قابلیتهای نوآوری بر عملکرد کسب و کار با توجه به نقش واسطه ای چابکی استراتژیک
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه بررسی تاثیر قابلیتهای نوآوری بر عملکرد کسب وکار اکوسیستم های استارتاپی با توجه به نقش میانجی چابکی استراتژیک می پردازد. روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفی، پیمایشی و همبستگی میباشد. همچنین جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران اکوسیستم های استارتاپی تشکیل می دهد. حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران 80 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری پژوهش حاضر تصادفی ساده می باشد. داده های تحقیق با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0.849 و روایی ابزار با روش محتوایی مورد تأیید قرار گرفته اند. اطلاعات تحقیق به کمک نرم افزار Smartpls و با استفاده از آزمونهای آماری، توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که قابلیتهای نوآوری بر چابکی استراتژیک و عملکرد کسب وکار تاثیر معناداری دارد. همچنین نتایج نشان میدهد تاثیر چابکی استراتژیک بر عملکرد کسب وکار معنادار شده است.
تبیین اثر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری از طریق چابکی استراتژیک با نقش تعدیل گر شدت رقابت: مطالعه ای در شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
66 - 84
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: رقابت پیچیده باعث شده است تا شرکت ها برای بقا و بهبود عملکرد خود بیش از پیش به تصمیمات استراتژیک در مورد محصولات و خدمات خود اهمیت دهند. یکی از راه های بقای شرکت ها بهبود کیفیت در نوآوری محصولات و خدمات شرکت ها است؛ زیرا کیفیت مطلوب نوآوری در محصولات و خدمات در هر شرکتی می تواند به رشد عملکرد آن شرکت منجر شود. از سوی دیگر، دانش یکی از کلیدی ترین منابع برای شرکت ها در پرتو اقتصاد مدرن، جامعه دیجیتال و انقلاب اطلاعاتی است؛ جایی که شرکت ها بر اساس ارائه محصولات باارزش و مبتنی بر دانش، رضایت مشتری را جلب می کنند و به رقابت می پردازند. به همین دلیل برای بهبود کیفیت نوآوری، تمرکز بر مدیریت دانش مشتری به منظور مدیریت خواسته های مشتریان و تبدیل آن ها به عناصر مثبت برای موفقیت شرکت می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد. قابل ذکر است که ارائه بیشتر خدمات بهداشتی و پزشکی به وسایل و تجهیزات مناسب وابسته است؛ ازاین رو شرکت های تولیدی ایرانی در زمینه تجهیزات پزشکی برای نوآوری و بهترکردن کیفیت نیازمند به کارگیری دانش دقیق هستند؛ زیرا نقش مهمی در کارایی سیستم سلامت کشور دارند؛ازاین رو هدف این پژوهش، تأثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری با نقش میانجی چابکی استراتژیک و نقش تعدیل گری شدت رقابت است. روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات کمّی، فرضیه ای استنتاجی و کاربردی است. جامعه پژوهش حاضر شامل شرکت های دانش بنیان ایرانی است که در زمینه تولید وسایل و تجهیزات پزشکی فعالیت دارند. نمونه آماری از طریق فرمول کوکران با جامعه آماری 382 شرکت، برابر با 192 نمونه برآورد شد و ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها به کار رفت. قابل ذکر است که برای اطمینان از پرسشنامه، عملیات روایی و پایایی توسط متخصصان این حوزه صورت گرفت؛ همچنین برای تبیین موضوع چندین فرضیه ارائه شده است که به روش مدل سازی معادلات ساختاری و به صورت حداقل مربعات جزئی ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که مدیریت دانش مشتری بر چابکی استراتژیک و کیفیت نوآوری در شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی اثر مثبت و قابل توجه دارد؛ همچنین چابکی استراتژیک به صورت مستقیم تأثیر معنا دار بر کیفیت نوآوری شرکت های ایرانی در زمینه تولید تجهیزات پزشکی دارد؛ از سوی دیگر نقش میانجی چابکی استراتژیک در رابطه بین مدیریت دانش مشتری و کیفیت نوآوری معنا دار است. درنهایت خروجی نرم افزار نشان می دهد که متغیر شدت رقابت رابطه بین مدیریت دانش مشتری و کیفیت نوآوری را به صورت منفی تعدیل می کند.نتیجه گیری: در این پژوهش با ارائه یک الگوی مفهومی جدید در راستای بهبود کیفیت نوآوری در شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی نسبت به افزایش مبانی نظری موضوع و پرکردن شکاف این حیطه اقدام شد که در مطالعات قبلی ارزیابی نشده بود. به طورکلی نتایج نشان داد برای اینکه شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی بتوانند برای بهبود کیفیت نوآوری خود اقدام کنند، نیاز به تصمیم گیری استراتژیک در زمینه مدیریت دانش مشتریان دارند؛زیرا داشتن دانش مطلوب از سوی مشتریان، قابلیت چابکی شرکت ها در رویارویی با چالش ها و مسائل مختلف داخلی و خارجی را بهبود می بخشد و رقابت بازار و تداوم فعالیت را برای این شرکت ها قابل کنترل می کند. بر این اساس، مطالعه حاضر نشان داد که مدیریت دانش مشتری یک عامل کلیدی و مهم برای بهبود کیفیت نوآوری در شرکت های ایرانی تولیدکننده تجهیزات پزشکی است که متغیرهای اثرگذار مانند چابکی استراتژیک و شدت رقابت را تحت تأثیر قرار می دهد. در این پژوهش بر اساس نتایج، پیشنهادهای کاربردی و نیز پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه شده است.
تبیین ارتباط چابکی استراتژیک با مؤلفه های تمایلات رفتاری مشتریان شرکت بیمه آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
213 - 240
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر چابکی استراتژیک بر تمایلات رفتاری مشتریان در شرکت بیمه آسیا انجام شده است. ازنظر طرح تحقیق، مطالعه حاضر یک تحقیق کمّی مقطعی از نوع همبستگی است؛ بر اساس هدف، یک تحقیق کاربردی است؛ ازلحاظ نوع نظارت و درجه کنترل بر متغیرها در زمره تحقیقات توصیفی است؛ بر اساس ماهیت و روش در زمره تحقیقات میدانی از نوع پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری تحقیق کارکنان و کارشناسان شرکت بیمه آسیا در استان خراسان رضوی به تعداد ۳۶۷ نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۱۸۸ نفر به عنوان نمونه آماری تعیین و به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد احمدزاده (۱۴۰۲) برای چابکی استراتژیک و زیتامل و همکاران (۱۹۹۶) برای تمایلات رفتاری مشتریان بود. روایی سازه ای پرسشنامه ها با تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد و پایایی آن ها با استفاده از ضریب پایایی مرکب ارزیابی و تأیید گردید. تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها در راستای آزمون فرضیه ها با مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداکثر درست نمایی در نرم افزار AMOS انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد چابکی استراتژیک شرکت بیمه آسیا بر تمایل مشتریان به تبلیغ شفاهی، تمایل به توصیه شرکت به دیگران، تمایل به وفاداری به شرکت، تمایل به خرید بیشتر از شرکت و تمایل به پرداخت بیشتر اثرگذار است.