فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۲۱ تا ۶٬۹۴۰ مورد از کل ۵۵٬۵۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار و اثرپذیر رهبری کوانتومی سازمان صداوسیما در حوزه شبکه های اجتماعی می باشد. روش پژوهش کمی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 15 نفر از خبرگان عرصه رسانه، اساتید علوم سیاسی، اساتید مدیریت رسانه و مدیریت می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و جهت انجام محاسبات از تکنیک دیمتل استفاده شد. مؤلفه ها و شاخص های رهبری کوانتومی از مرحله دلفی شناسایی شده شامل سه بعد مدیریتی و سازمانی، مهارت های کوانتومی و رهبری کوانتومی که بعد مدیریتی و سازمانی دارای دو مؤلفه (مدیریت کوانتومی، سازمان کوانتومی)، بعد مهارت های کوانتومی شامل هفت مؤلفه (نگاه کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، شناخت کوانتومی، عمل کوانتومی، اعتماد کوانتومی، وجود کوانتومی) و رهبری کوانتومی دارای چهار مولفه (رهبری رسانه ای، رهبری رسانه اجتماعی، رهبری تحول در رسانه، رهبری مشارکتی در رسانه) می باشد. برای رهبری کوانتومی سازمان صدا و سیما در حوزه شبکه های اجتماعی، سه بعد و سیزده مؤلفه شناسایی و تائید شد. یافته ها نشان داد مولفه رهبری رسانه اجتماعی که بیشترین مقدار D را دارا می باشد، بیشترین تأثیرگذاری را با سایر شاخص ها دارد و نیز مولفه مدیریت کوانتومی که بیشترین مقدار R را برخوردار می باشد؛ بیشترین تأثیرپذیری را بر سایر شاخص ها دارد. همچنین مدیریت کوانتومی که بیشترین مقدار D+R را دارا می باشد؛ بیشترین تاثیر پذیری را نسبت به سایر مولفه ها دارد و نیز اعتماد کوانتومی که بیشترین مقدار D-R را دارا می باشد؛ بیشترین تاثیر گذاری را نسبت به سایر مولفه ها دارد.
طراحی مدل زنجیره تامین حلقه بسته پایدار با بررسی مالیات کربن و انتخاب فناوری در صنعت باتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
46 - 84
حوزههای تخصصی:
طی یک دهه گذشته نگرانی های زیست محیطی و انتظارات اجتماعی، تصمیم گیرندگان را مجبور کرده است تا زنجیره های تأمین خود را با درنظرگرفتن اثرات زیست محیطی و پاسخگویی و همچنین اهداف اقتصادی طراحی کنند. در پژوهش حاضر، یک مدل ریاضی عدد صحیح مختلط با بهینه سازی اهداف هزینه، تأثیرات زیست محیطی و پاسخگویی توسعه داده شده است تا در خصوص تصمیمات نرخ مالیات کربن، انتخاب نوع فناوری، مکان یابی و ظرفیت تسهیلات سیاست مناسبی اتخاذ شود. در این مدل هم زمان دو منبع ریسک اختلال و عملیاتی برای برخی پارامترها مثل تقاضا و هزینه ها وجود دارد که «عدم قطعیت ترکیبی» نامیده می شود. برای کنترل این نوع عدم قطعیت، یک رویکرد برنامه ریزی تصادفی امکانی با استفاده از مفاهیم برنامه ریزی با محدودیت های اعتبار برای طراحی زنجیره تأمین حلقه بسته پیشنهاد می شود. برای حل مدل چندهدفه از یک رویکرد برنامه ریزی فازی با کارایی بالا استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که نرخ مالیات کربن در حدود 2000 تومان به ازای هر کیلوگرم کربن عدد مناسبی است؛ همچنین برای بهبود سطح پاسخگویی، کاهش تأثیرات زیست محیطی و کاهش هزینه ها بهتر است از فناوری های سبز در مراکز تولید و بازیافت استفاده شود.
طراحی سیستم ارزیابی هوشمند جهت پیش بینی خسارت بیمه های آتش سوزی با استفاده از یادگیری عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
251 - 264
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: بیمه آتش سوزی نوعی بیمه است که از خسارت مالی به اموال محافظت می کند. معمولاً حوادثی مانند آتش سوزی، سرقت و خسارت های مربوط به آب وهوا را پوشش می دهد و می تواند به جبران هزینه های تعمیر یا جایگزینی اموال آسیب دیده کمک کند. شرکت های بیمه و علاقه مندان به توسعه خدمات بیمه آتش سوزی به دنبال استفاده از روش های تحلیلی مدرن برای تجزیه وتحلیل بیمه نامه ها، ارزیابی و پیش بینی خسارت احتمالی آن ها برای مدیریت ریسک هستند. پیش بینی ادعای خسارت، معیاری حیاتی برای پیش بینی خسارت های آتی در شرکت های بیمه است. براساس نظریه ریسک، پیش بینی خسارت عنصری مهم در کسب وکار بیمه آتش سوزی برای ارزیابی حداکثر خسارت احتمالی است. روش شناسی: در این پژوهش سه معیار پیش بینی خسارت (احتمال وقوع، شدت، زمان بروز) با تهیه مجموعه داده، یادگیری و مقایسه الگوریتم های مختلف توصیف می شوند. در ابتدا، تجزیه وتحلیل داده های اکتشافی برای انتخاب ویژگی های مورد نیاز انجام شد و در نهایت 44 قلم اطلاعاتی از اطلاعات بیمه نامه و خسارت پرداختی رشته آتش سوزی انتخاب گردید. ابعاد مجموعه داده ها توسط روش حذف بازگشتی ویژگی ها کاهش یافته و برای هر الگوریتم، مجموعه مختلفی از فیلدهای اطلاعاتی مؤثر انتخاب شده است. ما بیش از 780،000 رکورد بیمه نامه و حدود 70،000 رکورد مرتبط خسارت پرداختی را برای یک بازه ده ساله (ابتدای 1390 تا ابتدای 1400) از بانک اطلاعاتی عملیاتی سامانه آتش سوزی بیمه ایران انتخاب کرده ایم. مدل های یادگیری رگرسیونی برتر مانند رگرسیون خطی، رگرسیون جنگل تصادفی، رگرسیون بردار پشتیبان و شبکه عصبی عمیق برای هر سه الگوریتم پیش بینی خسارت پیاده سازی شد. سپس دقت الگوریتم ها با مقدار میانگین مربعات خطا و مقدار میانگین خطای مطلق مقایسه شد. یافته ها : نتایج پیش بینی مدل نشان داد که بهترین الگوریتم برای هر سه معیار، یادگیری عمیق و مشخصاً شبکه عصبی چندلایه پرسپترون است. پس از تنظیم فراپارامترها و چندین بار اجرا، بهترین الگوریتم یادگیری عمیق با کمترین خطا با مقادیر 0.117 (احتمال وقوع)، 0.042 (شدت خسارت)، 0.106 (زمان بروز خسارت) حاصل شد. پیش بینی نتایج مدل نوآورانه ما در داده های آزمایشی، به این نتیجه رسید که مدل هوشمند ارائه شده دقت مناسبی دارد. شرکت های بیمه به شدت علاقه مند پیش بینی آینده اند و پیش بینی خسارت فرصتی برای کاهش زیان مالی برای شرکت فراهم می کند. به کارگیری یادگیری عمیق در پیش بینی خسارت آتش سوزی و پیش بینی زمان بروز خسارت، علاوه بر احتمال و شدت، نوآوری های مدل هستند. نتیجه گیری: یادگیری ماشین می توانند به شرکت ها کمک کنند تا خدمات خود را با دقت بیشتری بهینه کنند، مدیریت ریسک را تقویت و در نتیجه ابزارهایی برای تصمیم گیری بهتر فراهم نمایند. به کارگیری یادگیری عمیق در پیش بینی خسارت بیمه می تواند به صورت کاربردی جایگزین فرایند دستی پیچیده، زمان بر و نادقیق موجود در شرکت های بیمه شود و سرآغار توسعه نوین در مدیریت ریسک، مدیریت اتکایی و بهبود نرخ گذاری بیمه آتش سوزی باشد.
تاثیر انحراف توجه سهامدار نهادی بر چسبندگی پاداش هیات مدیره با تاکید بر اطمینان بیش از حد مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی توجهی یا کم توجهی سهامداران نهادی به عنوان ضعف سازوکار نظارتی و اطمینان بیش از حد مدیریت به عنوان عامل رفتاری مدیریت، می تواند اثربخشی برنامه های انگیزشی برای بیشینه سازی ارزش شرکت و کارایی قراردادها را کاهش دهد. بر این اساس هدف این پژوهش بررسی تاثیر انحراف توجه سهامدار نهادی بر چسبندگی پاداش هیات مدیره با تاکید بر اطمینان بیش از حد مدیریت شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. آزمون فرضیه های پژوهش، با داده های 123 شرکت در فاصله زمانی 1391-1400 با استفاده از مدل های رگرسیونی چند گانه، نشان داد ضمن وجود اثر چسبندگی پاداش، انحراف توجه سهامداران نهادی شدت چسبندگی پاداش را افزایش می دهد و با افزایش اطمینان بیش از حد مدیریت تاثیر مثبت انحراف توجه سهامدار نهادی بر چسبندگی پاداش هیات مدیره افزایش می یابد. یعنی انحراف توجه سهامداران نهادی و اطمینان بیش از حد مدیریت، می تواند کارایی قراردادهای پاداش را کاهش دهد.
بررسی رابطه بین عملکرد توسعه پایدار شرکت، احساسات سرمایه گذاران و بیش اعتمادی مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد توسعه پایدار موضوعی حیاتی برای جلب اعتماد سرمایه گذاران بوده که می تواند بقای شرکت را در بازارهای رقابتی امروزی تضمین کند. احساسات سرمایه گذاران و اعتماد بیش از حد مدیران می تواند هم بر عملکرد شرکت و هم بر عملکرد بازار اثرگذار باشد. بر همین اساس، این مطالعه به بررسی رابطه بین عملکرد توسعه پایدار شرکت، احساسات سرمایه گذاران و بیش اعتمادی مدیریت پرداخته است. در این راستا از داده ها و اطلاعات شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1401 و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که هر چهار بعد عملکرد توسعه پایدار شرکت ها (بعد اقتصادی، اجتماعی، حسابداری و زیست محیطی) تأثیر معناداری بر احساسات سرمایه گذاران دارد. همچنین احساسات سرمایه گذاران بر بیش اعتمادی مدیران اثر مثبت و مستقیمی را نشان داد. نتایج این مطالعه از منظر جدیدی نقش و اهمیت عملکرد توسعه پایدار را برای شرکت ها نمایان می سازد.
الگوی مناسب برای تشخیص ورشکستگی توسط حسابداران و حسابرسان دادگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۲۹۹-۲۵۸
حوزههای تخصصی:
ورشکستگی موضوعی است که باید توسط دادگاه احراز شود. مطابق قانون، تاجر برای اثبات ورشکستگی باید اسناد، مدارک و دفاتر تجاری خود را به دادگاه ارائه دهد و دادگاه پس از بررسی، حکم ورشکستگی او را صادر نماید. این حکم دارای مندرجاتی است که آثار حقوقی بسیاری را در پی دارد. به دلیل تخصصی بودن فرآیند بررسی ورشکستگی و لزوم بررسی دفاتر مالی تاجر، قضات برای صدور حکم، از تخصص حسابداران دادگاهی استفاده می کنند، بنابراین حسابداران دادگاهی نقش با اهمیتی در اثبات ورشکستگی دارند. از طرفی تاکنون در ایران استانداردهای حرفه ای و چارچوب عملیاتی که حسابداران دادگاهی با استفاده از آن به انجام وظایف کارشناسی بپردازند تدوین نشده است. هدف این پژوهش، ارائه ی الگویی است که می تواند راهنمای عمل کارشناسان رسمی دادگستری در فرآیند کارشناسی باشد. در این تحقیق ابتدا با مطالعه ی مبانی نظری، 68 تکنیک حسابداری دادگاهی مرتبط با موضوع ورشکستگی استخراج شد. سپس با اجرای روش دلفی فازی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، نظر 25 نفر از خبرگان دارای صلاحیت در این زمینه در خصوص تکنیک های مذکور جمع آوری شد. در نهایت 59 تکنیک که از نظر خبرگان، استفاده از آن در فرآیند کارشناسی می تواند مفید باشد شناسایی و الگویی متشکل از پنج بخش «بررسی اولیه»، «بررسی دقیق»، «جمع آوری اطلاعات»، «بررسی اسناد» و «تجزیه و تحلیل جامع داده ها» ارائه شد. حسابداران دادگاهی می توانند با استفاده از تکنیک هایی که در هر یک از این بخش ها ارائه شده، فرآیند کارشناسی در زمینه ی ورشکستگی را برنامه ریزی و اجرا نمایند. نتایج این تحقیق می تواند در تدوین استانداردهای حرفه ای حسابداری دادگاهی در زمینه ی ورشکستگی و موضوعات مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر مالکیت روان شناختی بر حفظ کارکنان با نقش میانجی تعهد و مشارکت کارکنان شرکت مهندسی و توسعۀ نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مالکیت روان شناختی بر حفظ کارکنان با نقش میانجی تعهد و مشارکت کارکنان شرکت مهندسی و توسعه نفت است. پژوهش حاضر از نظر هدف؛ توصیفی، از نظر مخاطب؛ کاربردی و از نظر بُعد زمان؛ مقطعی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه کارمندان و کارکنان شرکت مهندسی و توسعه نفت به تعداد 804 نفر است که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 260 نفر و به شیوه تصادفی ساده مدنظر قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل 40 سؤال استاندارد است که روایی آن به شیوه صوری و سازه ای تأییدشده و پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ به مقدار 85/0 مورد تأیید واقع شده است. داده های گردآوری شده بر اساس تحلیل مسیر معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که مالکیت روان شناختی بر تعهد کارکنان با ضریب تأثیر 0.86، مالکیت روان شناختی بر مشارکت کارکنان با ضریب تأثیر 0.78، مالکیت روان شناختی بر حفظ کارکنان با ضریب تأثیر 0.35، تعهد کارکنان بر حفظ کارکنان با ضریب تأثیر 0.43 و مشارکت کارکنان بر حفظ کارکنان با ضریب تأثیر 0.29 تأثیر داشته است؛ بنابراین مالکیت روان شناختی بر تعهد کارکنان با ضریب تأثیر 0.86، بیشترین اثرگذاری و مشارکت کارکنان بر حفظ کارکنان با ضریب تأثیر 0.29 کمترین تأثیر را داشته است. همچنین نتایج آزمون سوبل نشان داد که مالکیت روان شناختی بر حفظ کارکنان با نقش میانجی تعهد کارکنان شرکت مهندسی و توسعه نفت با مقدار بحرانی 9.17 و مالکیت روان شناختی بر حفظ کارکنان با نقش میانجی مشارکت کارکنان شرکت مهندسی و توسعه نفت با مقدار بحرانی 6.90 تأثیر مثبت و معناداری داشته است.
تجربه های مؤثر در توسعه تفکر استراتژیک مدیران: رویکردی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
666 - 695
حوزههای تخصصی:
هدف: تفکر استراتژیک مدت هاست که نقطه کانونی موفقیت سازمان ها شناخته شده است و به عنوان یک قابلیت شناختی، می تواند با تضمین استمرار مزیت های رقابتی، سازمان ها را به سمت مدیریت مؤثرتر تغییرات محیطی هدایت کند. تفکر استراتژیک از دیرباز به عنوان یکی از الزامات مدیریت ارشد در نظر گرفته شده است. با افزایش پیچیدگی محیطی، این توانایی در سطوح پایین تر سازمان ها نیز لازم است. این قابلیت به مدیران کمک می کند تا ضمن درکِ وقایع آینده، آن ها را پیش بینی و کنترل کنند و به جای تأثیر گرفتن از تغییرات، آن ها را تحت تأثیر قرار دهند. پژوهش در زمینه نحوه توسعه تفکر استراتژیک اندک است. از دیدگاه های مختلفی می توان بررسی کرد که تفکر استراتژیک چگونه توسعه می یابد و مدیران چگونه به متفکران استراتژیک ماهر تبدیل می شوند. پژوهش حاضر قصد دارد که توسعه تفکر استراتژیک را از منظر تجربه بررسی کند. هدف این پژوهش، شناسایی و تبیین تجربه ها و ویژگی های مؤثر آن ها در توسعه تفکر استراتژیک مدیران صنعت فناوری های مالی (فین تک) در ایران است.
روش: پژوهش حاضر بر اساس روش پژوهش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. تمرکز اصلی تحلیل پدیدارشناختی، بررسی تجربه است و هدف آن، توصیف تجربه به همان صورتی است که در زندگی رخ داده است. برای شناسایی تجربه های مدیران در توسعه تفکر استراتژیک، از مصاحبه های نیمه ساختار یافته برای گردآوری داده ها استفاده شد که با اهداف این مطالعه مطابقت داشت و به مشارکت کنندگان اجازه داد تا تجربه خود را از موضوع در دست مطالعه بازسازی کنند. برای انتخاب مشارکت کنندگان، از روش های غیراحتمالی و هدفمند قضاوتی و گلوله برفی استفاده شد. ۱۴ مدیر ارشد حوزه فناوری مالی، به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شد. برای تحلیل داده ها روش کلایزی به کار گرفته شد که مراحل آن عبارت است از: پیاده سازی و مکتوب کردن مصاحبه ها و خواندن چندباره آن ها، استخراج گزاره های معنادار، صورت بندی معانی برای گزاره های معنادار، سازمان دهی معانی صورت بندی شده و ایجاد دسته ها، خوشه ها و تم ها، صورت بندی توصیف جامع در قالب گزاره هایی برای دستیابی به ساختار بنیادین پدیده و رجوع به مشارکت کنندگان و اعتبارسنجی یافته ها و در صورت نیاز، اصلاح آن ها.
یافته ها: این پژوهش به شناسایی هفت تجربه مؤثر در توسعه تفکر استراتژیک مدیران صنعت فناوری مالی در ایران و ویژگی های این تجربه ها منجر شد. این تجربه ها عبارت اند از: گشودگی در برابر تجربه، حمایت مربیان، راهبری موقعیت های خطیر، تمرکز بر توسعه فردی، شبکه سازی و ارتباطات گسترده، به چالش کشیده شدن توسط یک موقعیت بحرانی و شکست و ناکامی به مثابه ابزار توسعه. نتایج با استفاده از مراجعه مجدد به مشارکت کنندگان و تأیید آنان اعتبارسنجی شد.
نتیجه گیری: این پژوهش در امتداد پژوهش هایی قرار دارد که بر نقش تجربه در یادگیری تأکید کرده اند. پژوهش حاضر در حوزه صنعت فناوری مالی در ایران انجام شد و نتایج حاصل از تحلیل داده ها و تأیید آن توسط مشارکت کنندگان، نقش تجربه در توسعه تفکر استراتژیک را تأیید کرد.
جایگاه شخصیت در رفتار سازمانی براساس اندیشه آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رفتار سازمانی به سبب اهمیت خاص آن در بهره وری و عملکرد سازمان ها مدنظر محققان علم مدیریت قرار گرفته است. شخصیت و تعیین کننده های آن به مثابه یکی از عناصر مهم تأثیرگذار در رفتار سازمانی از جذاب ترین مباحث میان رشته ای مدیریت و روان شناسی محسوب می شود. با توجه به اثرگذاری میان فکری و نوع نگاه به انسان بر بررسی و تحلیل شخصیت، این پژوهش به بررسی جایگاه شخصیت در رفتار سازمانی براساس اندیشه آیت الله مصباح یزدی پرداخته است. روش این تحقیق توصیفی تحلیلی است. داده ها با مراجعه به آثار ایشان جمع آوری گردیده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شخصیت آدمی ساختاری دارای سه بعد «بینش»، «گرایش» و «توانش» است و در هسته مرکزی هرمِ نفس او قرار دارد و متاثر از رفتار و علت تکرار برخی از رفتارهای اوست، اگرچه نسبتاً پایدار است. اما به سبب وجود عنصر «اختیار»، پویا و تغییرپذیر است. تعیین کننده های شخصیت نیز دو دسته عوامل درونی (شامل بینش ها، گرایش ها و توانش های فرد) و بیرونی (شامل عوامل انسانی، عوامل طبیعی و عوامل فراطبیعی) هستند. عوامل بیرونی نقش ثانوی دارند و خود متأثر از حلقه بازخورد رفتارهای انسانی هستند.
سخن سردبیر: مدیریت عملکرد کامل
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1-11
حوزههای تخصصی:
مدیریت عملکرد کامل[1] و همهجانبه یا مدیریت عملکرد جامع[2]، یک رویکرد چندسطحی، چندبُعدی و چندمنبعی به عملکرد در سازمان است. مدیریت عملکرد کامل، شامل سه سطح و سه بُعد و هفت منبع است که در صورت پیادهسازی بهصورت کامل و جامع، نتایج خوبی برای بهرهوری منابع انسانی دارد و زمانی که بهصورت ناقص بهکار گرفته میشود، به رقابت مخرب بین واحدها، نفرت بین همکاران و بیتفاوتی افراد منجر میشود. هر چقدر مدیریت عملکرد، عینی و دادهمحور، منعطف، پیوسته و مستمر و توسعهمحور باشد، اثربخشی بهتری دارد و وابستگی ارزیابی عملکرد به ذهنیتها و قضاوتهای شهودی مدیران را کاهش و پذیرش نتایج ارزیابی را افزایش میدهد. مدیریت عملکرد کامل، بر مبنای فلسفه کلنگر[3] به عملکرد انسان در سازمان بوده و شامل هفت مؤلفه است:
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی محیط کار در سازمان های کسب و کار(مطالعه موردی: سازمان بنادر و دریانوردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۶
80-105
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی محیط کار در سازمان های کسب و کار در سازمان بنادرو دریانوردی انجام پذیرفت. این پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و از نوع پژوهش نظریه ای بود. شرکت کنندگان پژوهش، شامل متخصصان رشته برنامه درسی که همگی دارای مدرک دکتری برنامه ریزی درسی هستند و همچنین کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی در سطوح مدیریتی، کارشناسی که حداقل 5 سال تجربه کار در آموزش و توسعه منابع انسانی سازمان بنادر و دریانوردی را دارا بود. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، می توان دریافت که ساختار برنامه درسی شامل مولفه های هدف( نیازسنجی، سازگاری فرهنگی و تفاوت های فردی و انعطاف پذیری)، محتوا ( چالش برانگیزی، متناسب و سهولت در دسترس) و ارزشیابی ( تناسب سنجش و ارزشیابی با اهداف، محتوا و منابع یادگیری، وضوح و شفافیت معیارهای سنجش، استفاده از روشهای سنجش و ارزشیابی و سنجش انعطاف پذیر) می باشد. در مورد عوامل موثر بر بر طراحی وتدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی برمدیریت یادگیری در سازمان بنادر و دریانوردی، نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که عوامل مدیریتی، عوامل سازمانی، عوامل فردی، عوامل آموزشی از عوامل موثر می باشند.همچنین پارادایم مدیریت یادگیری در مقایسه با مدیریت اموزشی شامل مولفه های یادگیری موثر، دانش مداری، نگرش، عوامل سازمانی، می باشند. اصول و مفروضات الگوی برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری شامل مولفه های محورهای برنامه درسی، عوامل توسعه ای، ارزش و ویژگیهای برنامه درسی مبتنی بر مدیریت یادگیری شامل مولفه های ویژگی ماهیتی، ویژگی یادگیری و ویژگی محیطی شناسایی شدند
تحلیلی بر مقوله های انسانی ارگونومی در شرکت انتقال گاز ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
122 - 139
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه بروز حوادث در صنعت نفت وگاز، در سراسر جهان افزایش یافته است و از این رو، توجه به وضعیت بهداشتی و ایمنی کارکنان و همچنین، بهبود شرایط ارگونومی و انسانی در محیط کار، به ضرورتی در صنعت نفت وگاز تبدیل شده است. در مقاله حاضر، یک سؤال کلی مطرح و بررسی شده است: چه مقوله هایی بر شرایط انسانی و ارگونومی در صنعت انتقال گاز ایران مؤثر است؟
روش: برای بررسی موضوع، یک مطالعه اکتشافی انجام گرفت. داده ها با استفاده از روش پژوهش کیفی، مبتنی بر انجام مصاحبه ساختارنایافته جمع آوری شد. از فرایند کدگذاری سه مرحله ای برای تعیین مقوله های مؤثر بر شرایط ارگونومیک و انسانی استفاده و الگوی پارادایمی پژوهش تبیین شد.
یافته ها: از متن مصاحبه ها ۲۰ کدگذاری باز استخراج شد؛ سپس با طبقه بندی مفاهیمی که بار معنایی مشترکی داشتند، تعداد ۷ مقوله فرعی و ۴ مقوله اصلی به مفهوم پژوهش حاضر تخصیص یافت. در ادامه الگوی پارادایمی در ۵ مقوله علّی، محوری، راهبردی، واسطه ای و پیامدی تبیین شد.
نتیجه گیری: تحقق مأموریت و اهداف شرکت انتقال گاز ایران، به وجود محیط کار ایمن و بهبود روابط انسانی در محیط کار وابسته است و در این راستا، باید اقدام های مؤثری در زمینه مدیریت منابع انسانی و ارتقای سطح بهداشت روانی و جسمی کارکنان و ارگونومیک کردن محیط کار صورت گیرد.
تبیین نقش هیجان بر تجربه خرید زنان با بررسی انگیزه خرید با همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
159 - 182
حوزههای تخصصی:
برای موفقیت در بازاریابی خرده فروشی، مطالعه در زمینه خرید با همراه و انگیزه خرید به عنوان محرک های هیجان درک شده و تجربه درک شده مهم و ضروری است. چرا که شناختن بخش های جمعیت شناختی و ویژگی های شخصیتی مشتریان اطلاعات مفیدی را برای شناخت نیازهای مشتریان و عادات خرید فراهم می کند، تا بتوان خط مشی های مناسب برای رفع بهتر نیازها و خواسته های مشتریان فراهم کرد. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش هیجان بر تجربه خرید زنان با بررسی انگیزه خرید با همراه است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی و از نظر اجرا همبستگی و با رویکرد علی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را مشتریان زنِ مراکز خرید کوروش، ارگ و پالادیوم تشکیل می دهند که از 460 پرسشنامه توزیع شده 430 پرسشنامه سالم از میان مشتریان گردآوری شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیرتصادفی (غیراحتمالی) سهمیه ای برای دسترسی به اعضای جامعه استفاده شده است. از پرسشنامه نیز به منزله ابزار جمع آوری داده ، استفاده گردید که پس از گردآوری داده ها، تجزیه وتحلیل داده ها به کمک نرم افزار «اس. پی. اس. اس.» و «ایموس» انجام شد. درنهایت، تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، همراه خرید بر هیجان (مثبت و منفی) و تجربه خرید مشتری تاثیر دارد و انگیزه خرید در ارتباط بین همراه خرید و هیجان (مثبت و منفی) دارای نقش تعدیل گری است. همچنین نتایج نشان داد هیجان مثبت بر تجربه خرید تأثیر مستقیم دارد اما هیجان منفی زنان بر تجربه خرید تأثیر معکوس دارد.
طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
221 - 262
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش رقابت کسب وکارها، برند کارفرما تصویری ایده آل از سازمان را در ذهن کارکنان فعلی، بالقوه و سایر ذینفعان شکل می دهد و منجر به وفاداری کارکنان می شود. هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران با رویکرد آمیخته می باشد. داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از اساتید، خبرگان حوزه برند و رئیس، معاونین و مدیران مرکز آمار که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران 340 نفر از مدیران، کارکنان مرکز آمار ایران و شرکت های همکار با مرکز آمار ایران (مشتریان شرکتی) جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، به روش گراندد تئوری و از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی توصیفی استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و24 Smart PLS انجام شد. آزمون های برازش، نشان از اعتبار مدل داشت. یافته های پژوهش حاضر متشکل از 6 بعد، 17 مؤلفه و 51 گویه به طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران منج ر شد و در نهایت هفده مؤلفه در تبیین مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران نقش دارند.
بررسی ارتباط بین میزان دینداری و رضایت از زندگی در بین شهروندان شهر شهرضا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۱
19 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: رضایت از زندگی یکی از ویژگی های مهم روانی است که فرد واجد سلامت می بایست از آن برخوردار باشد. رضایت از زندگی مفهومی پایدار و فراگیر است که احساس و نظر کلی مردم یک جامعه را نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنند منعکس می کند و بنابراین از حالت فردی محض خارج و جنبه های اجتماعی پیدا می کند.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش همبستگی و ابزار تحقیق پرسشنامه و استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS، به دنبال بررسی ارتباط بین میزان دینداری و رضایت از زندگی در بین شهروندان شهر شهرضا به عنوان هدف اصلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شهر شهرضا می باشد که تعداد 384 نفر از شهروندان 18 سال به بالای آن با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته شده است
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که بین میزان کل دینداری (34/0)، و ابعاد آن یعنی بعد اعتقادی (41/0)، بعد پیامدی (32/0)، بعد مناسکی (37/0)، بعد تجربی (25/0) و بعد عاطفی (23/0) ارتباط مثبت و معنادار با رضایت از زندگی وجود دارد؛ همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (Smart PLS) نیز نشان دادند که متغیر دینداری در مجموع 56/0 از واریانس متغیر رضایت از زندگی را تبیین می کند، با مدنظر قرار دادن مقادیر مربوط به حجم اثر شاخص ضریب تعیین این مقدار در حد متوسط 31/0 برآورد می شود
نتیجه گیری: بنابراین می توان با افزایش دینداری و ابعاد آن، رضایت از زندگی را افزایش داد نمود و گامی در جهت ایجاد سلامت اجتماعی برداشت.
بررسی تأثیر ویژگی های پلتفرم های برخط (سهولت استفاده ادراک شده، سودمندی ادراک شده و سرگرمی) در وفاداری برند با در نظر گرفتن نقش میانجی رضایت مشتری (مورد مطالعه: کاربران اپلیکیشن اسنپ)
منبع:
مدیریت بازرگانی و علم اطلاعات سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
22 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر ویژگیهای پلتفرم های بر خط در وفاداری به برند با در نظر گرفتن نقش میانجی رضایت مشتری (مورد مطالعه کاربران اپلیکشن اسنپ) میباشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع تحقیقات توسعه ای و کاربردی و از نظر روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کاربران اپلیکیشن اسنپ می باشد که با توجه به زیاد بودن جامعه استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری، حجم نمونه 110 نفر برآورد گردید. در این تحقیق از روش نمونه-گیری در دسترس و جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد که سوالات آن با اقتباس از پرسشنامه های معتبر به تعداد 25 سوال تخصصی و 4 سوال جمعیت شناختی بدست آمد که روایی آن با محاسبه روایی همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق شاخص آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل آماری، از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SMART PLS و SPSS استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصله سهولت ادراک شده، سودمندی ادراک شده و سرگرمی بر رضایت مشتری در کاربران اپلیکیشن اسنپ تأثیر معنادار دارد. رضایت مشتری بر وفاداری برند در کاربران اپلیکیشن اسنپ تأثیر معنادار دارد. سهولت ادراک شده، سودمندی ادراک شده و سرگرمی بر وفاداری برند با در نظر گرفتن نقش میانجی رضایت مشتری در کاربران اپلیکیشن اسنپ تأثیر معنادار دارد.
نقش مالیات در توسعه پایدار اقتصادی چیست؟
حوزههای تخصصی:
طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
416 - 439
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که برندسازی در کسب وکارهای کوچک و متوسط، حوزه تحقیقاتی کمابیش جدید و ناشناخته ای است و برندسازی در صنعت نشر کتاب نیز حوزه ای است که کمتر بررسی شده است، هدف این پژوهش، طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب وکارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب است.
روش: رویکرد این پژوهش کیفی است و با استراتژی مطالعه موردی چندگانه، کسب وکارهای صنعت نشر کتاب بررسی شده است. داده ها از طریقِ مطالعه منابع مستند و مصاحبه های مبتنی بر رویداد با ۲۰ نفر، شامل مدیران و بنیان گذاران فعال در صنعت نشر کتاب در تهران، از طریق نمونه گیری هدفمند و به کمک نرم افزار اطلس تی نسخه۷ جمع آوری شده است.
یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه ها و اسناد و مدارک، پنج گام ضروری به همراه دو مؤلفه داخلی و خارجی مؤثر بر برندسازی کارآفرینانه در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شد. این گام ها به ترتیب عبارت اند از: «محرک های اولیه در ایده پردازی»، «مسیر خلق ایده برند»، «شکل گیری مفهوم برند»، «ارزیابی برند» و «بهره برداری و توسعه برند».
نتیجه گیری: با توجه به نقش برندسازی برای کسب وکارهای کوچک و متوسط، به ویژه صنعت نشر که از چنین تخصص و تمرکزی بی بهره است، توصیه می شود که این نوع کسب کارها از چارچوب ارائه شده در پژوهش حاضر، برای کسب و ارتقای قابلیت های خود در جهت پایداری و بقا بهره بگیرند.
Analysis of the Indicators, Components, and Dimensions of the Effectiveness Model of Executive Coaching in the Red Crescent Society of the Islamic Republic of Iran(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
INTRODUCTION: The use of executive coaching has become increasingly popular in the organizational world in the past few decades and is considered a key intervention that increases the capabilities of managers at the professional, individual, and organizational levels. This study aimed to identify the indicators, components, and dimensions of the effectiveness of executive coaching in the Red Crescent Society of Iran. METHODS: This descriptive study was conducted based on an applied research method. The required data were collected using exploratory interviews with 20 experts and activists in the field of human resources education. The obtained data were then analyzed using conventional content analysis, as well as open, axial, and selective coding strategies. FINDINGS: According to the findings of the research, orientation, sociability, regularity, empowerment, personality traits, and infrastructure conditions are among the most important factors affecting executive coaching in the Iranian Red Crescent Society. Moreover, two new constructs, namely formal and informal institutions were identified for the first time in the coaching literature as effective factors in the development of executive coaching. CONCLUSION: This study paved the way for filling in some gaps in executive coaching literature. Unlike many previously conducted studies that have only evaluated the effectiveness of executive coaching, this study identified the set of factors related to the individual, organizational, and institutional levels, as well as infrastructural conditions affecting executive coaching. Moreover, the results led to the addition of two new constructs, such as formal and informal institutions, to the literature on coaching in general and executive coaching in particular.
دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی در خصوص عوامل مؤثر بر اثربخشی تدریس حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
93 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء سطح کیفیت و اثربخشی تدریس استادان رشته حسابداری، به عنوان محرک اصلی ارتقادهنده کیفیت و اثربخشی آموزش حسابداری، است. روش: در این پژوهش از اعضای هیئت علمی حسابداری دانشگاه های دولتی کشور نظرسنجی شده است. در این نظرسنجی از اعضا جامعه پژوهش خواسته شد که، به طور جداگانه، عوامل دارای تأثیر مطلوب و عوامل یا رفتارهای دارای تأثیر نامطلوب بر اثربخشی تدریس در رشته حسابداری، را معرفی کنند. برای تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر معرفی شده به وسیله اعضا از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته ها: در مجموع 579 عامل تأثیرگذار بر تدریس شناسایی شد که 310 مورد آن به عوامل داری تأثیر مطلوب و 269 مورد به عوامل دارای تأثیر نامطلوب بر اثربخشی تدریس مربوط است. با توجه به اتفاق نظر مشارکت کنندگان در نظرسنجی روی عوامل اثرگذار معرفی شده، عوامل شناسایی شده به 6 دسته کلی عوامل دارای تأثیر مطلوب و 12 دسته عوامل دارای تأثیر نامطلوب بر اثربخشی تدریس طبقه بندی شده است. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش بیانگر این است که در رابطه با عوامل دارای تأثیر مطلوب بر اثربخشی تدریس بیشترین تأکید استادان حسابداری جامعه پژوهش بر «عوامل مرتبط با محتوای آموزشی و ابزارها و روش های تدریس» و «عوامل مرتبط با ویژگی های استاد» و در رابطه با عوامل دارای تأثیر نامطلوب بیشترین اجماع روی « عوامل ساختاری و محیطی»، «پایین بودن علاقه، انگیزه و سطح علمی دانشجو»، «عدم تسلط استاد به موضوع مورد تدریس»، و «بی توجهی یا برخورد اخلاقی نادرست استاد نسبت به دانشجویان» است.