مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نظریه بنیانی
حوزه های تخصصی:
با طرح مفهوم استراتژی تولید و محتوای آن موضوع دراز مدت بودن تصمیم گیری های تولید و نقش آن در ایجاد مزیمت های رقابتی آشکار شد محتوای استراتژی تولید شامل سه جز اولیت های رقابتی تصمیمات استراتژیک و فعالیت های بهینه جهت تحقق این اولویت تعیین می شود در این مقاله ضمن تعریف قطه سازان موفق در صنعت خودروسازی ایران و بیان دلایلی مبنی بر تعیین کیفیت بعنوان اولویت رقابتی از سوی آنها مجموعه تصمیمات استراتژیک و فعالیت های بهینه انتخابی برای تحقق این اولویت تعیین و از آن میان اقدام به ارائه یک الگوی ارتباط میان این سه مولفه شد در فرایند تعیین الگوی یاد شده که به روش نظریه بنیانی صورت گرفت نتایج دیگری نز از جمله تعریف کیفیت ابعاد کیفیت و معرفت شناسی کیفیت از دیدگاه قطعه سازان موفق حاصل شد
بررسی میزان مشارکت عشایر بخش دیشموک، در طرح های توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به شرایط خاص کشورهای در حال توسعه و نرخ فزاینده شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن، توسعه روستایی از اهمیت مضاعفی برخوردار است. توسعه روستایی، راهبردی است که در نهایت به افزایش اعتماد به نفس، خلاقیت و در یک مفهوم، توانمندسازی روستانشینان، به خصوص قشر محروم و فقیر منجر می شود. تحقیق حاضر به بررسی میزان مشارکت پذیری عشایر نیمه کوچ نشین بخش دیشموک، از توابع شهرستان دهدشت، استان کهکیلویه و بویراحمد، در پروژه های توسعه ای و چالش های موجود پرداخته است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش نظریه بنیانی و تکنیک ارزیابی سریع روستایی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته است. پایایی تحقیق با استفاده از طریق یادداشت برداری نکات مهم مصاحبه و برقراری تعامل مطلوب با مصاحبه شونده و روایی آن از طریق استراتژی «بازخور مشارکت کننده» تامین گردید. همچنین از استراتژی مثلث سازی به منظور افزایش روایی و پایایی استفاده شد. اعضای نمونه به روش نمونه گیری هدفمند تصادفی انتخاب شد. در مجموع، نه روستا از سه دهستان مطالعه گردید. بر اساس یافته های پژوهش، برخلاف تصور قبلی محقق، روستاییان از رغبت و انگیزه بالایی برای مشارکت برخوردار بودند؛ اگرچه از نظر مالی به شدت در تنگنا قرار داشتند. خرید و اعطای زمین به دولت برای ساخت مدرسه و انجام کارهای ساختمانی آن به طور رایگان، مشارکت در احداث جاده و غیره، از جمله مهمترین نمودهای مشارکت روستایی در روستاهای مورد مطالعه به شمار می رفت. با وجود مشارکت پذیری بالای مردم، بستر مساعد برای همیاری داوطلبانه و پایدار آنان در کشاورزی و سایر پروژه های فقرزدایی فراهم نگردیده بود. علت عمده این مساله نبود تشکل های محلی توانمندساز، از قبیل CBOs و NGOs و نیز مرکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی بود. پیشنهاد می شود به منظور ایجاد محیط توانمندساز، نهادهای محلی، به خصوص مرکز ترویج و خدمات جهادکشاورزی در منطقه تاسیس و تقویت شوند.
مشکلات و محدودیت های گردشگری روستایی با استفاده از نظریه بنیانی (مورد: روستای حریر، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از شاخه های فرعی صنعت گردشگری است که عده ای آن را بخشی از بازار گردشگری و عده ای دیگر سیاستی برای توسعه روستایی قلمداد می کنند. اکنون که روستاییان ما با مشکلاتی همچون بیکاری، بهره وری پایین کشاورزی، مهاجرت روزافزون به شهرها و حاشیه نشینی مواجه اند، توسعه گردشگری روستایی می تواند در جهت رفع این معضلات مؤثر باشد و چونان نوشدارویی باعث تجدید حیات روستاها شود. در این زمینه با بهره گیری از پارادایم کیفی و نظریه بنیانی در این پژوهش به مطالعه موردی مشکلات و محدودیت های گردشگری روستایی در روستای حریر استان کرمانشاه پرداخته شد. برای گرد آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق، مشاهده مستقیم، تهیه عکس و فیلم، اسناد و مدارککتابخانه ای و اینترنتی استفاده شد. روایی پژوهش را نیز کارشناسان سازمان میراث فرهنگی استان کرمانشاه تایید کردند. نتایج نشان داد که مشکلات گردشگری روستایی در روستای حریر عبارت اند از: فقدان امکانات زیربنایی و رفاهی، عدم درکصحیح روستاییان و مسئولان از گردشگری روستایی، کمرنگ شدن جاذبه های فرهنگی روستا، فقدان شبکه اطلاع رسانی صحیح و بموقع، عدم حمایت و توجه کافی دولت. محدودیت ها نیز شامل اینهاست: فقدان اطلاعات دقیق آماری، و تغییرات اقلیمی.
ارزشیابی کیفی اجرای طرح هادی در روستای کرناچی شهرستان کرمانشاه ـ کاربرد نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران ارزشیابی، بر این باورند که طرح های عمران روستایی بدون نظارت و ارزشیابی، اتلاف وقت و هدررفت هزینه های گزاف است. طرح هادی، یکی از طرح های عمران روستایی است که چندین سال است در استان کرمانشاه به اجرا درآمده، اما تاکنون ارزشیابی کیفی از آن به عمل نیامده است. لذا هدف این مطالعه، ارزشیابی طرح هادی روستایی در روستای کرناچی واقع در 5 کیلومتری شهر کرمانشاه است. در این مطالعه میدانی، ضمن بهره گیری از نظریه بنیانی، برخی از تکنیکهای PRA برای جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. ترسیم نقشه اجتماعی، نمودار ون، قدم زدن عرضی و نیز استفاده از مصاحبه گروه متمرکز، از جمله تکنیکهای مورد استفاده بودند. واکاوی داده ها نشان داد که مردم روستای کرناچی گرفتار مسائل و مشکلات عدیده ای مانند کمبود امکانات زیربنایی، ضعف مراکز خدمات رسانی، مسائل متعدد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی هستند. در نهایت به منظور اعتباربخشی به نتایج این مطالعه، طی دو جلسه جداگانه با حضور اعضای شورای اسلامی روستا و کارشناسان استانداری، نتایج مورد تایید آنان قرار گرفت. نتایج این مطالعه می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان طرح هادی در استان کرمانشاه داشته باشد؛ بدین صورت که اگر قرار باشد طرح های عمران روستایی به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند، مشارکت فعال روستاییان در مراحل برنامه ریزی و اجرای این طرح اجتناب ناپذیر است.
ساخت اجتماعی معلولیت: پژوهشی با رویکردی برساخت گرایانه اجتماعی؛ مطالعه موردی شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معلولیت پدیده ای اجتماعی است که در علم پزشکی با ناتوانی جسمانی تعبیر می شود. این واقعیت اجتماعی در هر جامعه ای وجود دارد و به اقتضای شرایط جامعه و افکار افراد جامعه، به صورت متفاوت تفسیر می شود. این تفاسیر در کنش متقابل افراد جامعه با فرد معلول، بر نگرش فرد معلول به معلولیت خود و واکنش وی به این شرایط مؤثر است. خانواده، دوستان و اطرافیان می توانند بر «تصور از خود» معلولان تأثیر بگذارند. در این پژوهش، بعد ذهنی معلولیت به مثابه یک مسئله اجتماعی از طریق تأکید بر عامل آگاهی و ساختار ذهن فرد معلول در نظر گرفته شده است. بنابراین از رویکرد نظری برساخت گرایانه استفاده شده است. اهداف این پژوهش، شناخت برساخت اجتماعی معلولیت، واکنش معلول نسبت به آن و برجسته کردن بعد ذهنی معلولیت هستند. روش جمع آوری داده ها شامل مشاهده مشارکتی و شرکت در مصاحبه عمیق است و از نظریه بنیانی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد فرد معلول خود را موجود ناتوانی می بیند که همواره نیازمند کمک است. آنها فکر می کنند تنها زمانی می تواند زندگی همراه با خوشبختی داشته باشند که سلامتی خود را بازیابند.
آسیب شناسی توسعه کسب وکارهای خانوادگی روستایی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعة کسب وکارهای روستایی از راهبردهای اصلی پیشبرد توسعة پایدار روستایی به شمار می آید. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی در استان گلستان انجام شده است. اطلاعات لازم برای تحقیق، از طریق مصاحبة نیمه ساختارمند با نمونه ای برگزیده از مدیران کسب وکارهای خانوادگی (37=n) به دست آمده است. با استفاده از فرایند کدگذاری مرسوم در نظریة بنیانی، متن به دست آمده از مصاحبه ها تحلیل شده و یافته های حاصل از تحلیل در ساختاری ماتریسی شامل کدهای باز (105 کد)، محوری و انتخابی تدوین شده است. براساس کدهای طبقه بندی شدة موضوعی (7 طبقه)، مسائل عمدة توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی شامل اینها هستند: مساعدنبودن محیط کسب وکار در مناطق روستایی؛ توسعه نیافتگی بازار؛ گذار و شکاف بین نسلی در انتقال ارزش ها، مهارت ها و فرهنگ کسب وکارهای خانوادگی روستایی؛ نبود پشتیبانی رسمی نهادمند؛ برهمکنش نابسود خانواده و کسب وکار؛ ناکارآمدی مدیریت تولید و کارکردهای کسب وکار؛ و فشارهای اجتماعی. سرانجام، سازه های مفهومی شناسایی شده برای توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی به هم پیوند زده شده و الگوی «آسیب شناسی توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی» ترسیم شده است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر توانمندی اقتصادی (مطالعه موردی: زنان آسیب پذیر در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی، فرایندی است که طی آن، فرد از نیازها، خواسته های درونی و قابلیت های خود، آگاه می شود و با هدف رسیدن به خواسته ها، به کسب توانایی های لازم می پردازد. در پژوهش حاضر، درک بومی از توانمندی اجتماعی و اقتصادی، عوامل مؤثر بر رشد و موانع آن، با دو روش کیفی (نظریه بنیانی) و کمّی (تحلیل همسبتگی)، بررسی شده اند. برای جمع آوری اطلاعات کیفی، از فنون مصاحبه عمیق، بحث گروهی متمرکز و مشاهده مشارکتی و مستقیم و برای جمع آوری اطلاعات کمّی نیز از پرسشنامه اسکات و جیف برای صد و یازده نمونه استفاده شد تا از این طریق، موانع توانمندسازی زنان براساس سه عامل نگرش و میزان (شدت) تجربه، آموزش و پایگاه اجتماعی- اقتصادی (اشتغال) زنان در قالب 33 گویه، بررسی شوند. نتایج حاصل از پژوهش کیفی نشان می دهند که اشتغال، متوازن سازی درآمد و هزینه، پس انداز و کارآفرینی، در تداوم بخشی و پایدار سازی توانمندی اقتصادی افراد، نقش تعیین کننده و بسزایی داشته اند. نتایج کلی تحقیق کیفی، نشان می دهند که برخی از عوامل مؤثر در رشد توانمندی عبارتند از: زندگی چند خویشاوند در کنار هم، خانواد ه گرایی، سرمایه اجتماعی، همیاری ، همبستگی اجتماعی و حمایت از یکدیگر. نتایج حاصل از تحقیق کمّی نیز نشان می دهند که دو عامل آموزش و اشتغال، از جمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر توانمندسازی زنان آسیب پذیر ستاد توانمندسازی شهرداری تهران، محسوب می شوند.
تکنولوژی های نوین و علمای حوزه علمیه، مورد مطالعه حوزه علمیه قم تحلیل جامعه شناختی براساس روش نظریه بنیانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله توسعه فناوری در گرو شناخت فناوری از یک سو و شناخت جامعه از سوی دیگر است. بی شک شناخت جامعه در گرو شناخت افکار، عقاید و رویکردهای نخبگان آن جامعه است. این رویکردها قانونمندی هایی را در جامعه به وجود می آورد که می تواند دلایل موفقیت یا ناکامی دستیابی به فناوری و انتقال آن را مشخص کند. در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی رویکردهای متفاوتی نسبت به فناوری وجود داشته است. این تحقیق قصد دارد تا در چارچوب مطالعات جامعه شناختی توسعه و استفاده از روش کیفی نظریه بنیانی،[1] به نظریات علما و اندیشمندان حوزه علمیه قم در خصوص پیشرفت فناوری های نوین دست یابد. بدین منظور برای گردآوری داده ها از تکنیک هایی مانند مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک بهره گرفته شده است. براساس داده های به دست آمده چهار رویکرد نسبت به پیشرفت فناوری های نوین در بین علمای حوزه علمیه قم وجود دارد. این چهار رهیافت کلی عبارتند از: 1. رویکرد ضرورت ابزاری و محدودیت فناوری؛ 2. رویکرد ضرورت ابزاری و آگاهی رسانی؛ 3. رویکرد تعریف نرم افزاری و بدبینانه؛ 4. رویکرد ابزار توسعه مهارت و معرفت علمی. این چهار رویکرد پس از تحلیل نهایی به دو رویکرد کلی خوشبینانه و بدبینانه به فناوری تحویل گردید. در پایان نیز رهیافت فناوری مناسب به عنوان رهیافت مختار محقق بیان می شود.
کاربست نظریه بنیانی در شناخت دانش بومی جعفر هزارجریبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بومی به مجموعه ای از داشته ها، مهارت ها، ارزش ها، باورها، ابزارها و روش های یک گروه اجتماعی یا ملتی گفته می شود که درزمینه های گوناگون زندگی از طریق تجارب و تأیید نسل های متمادی به ارث رسیده است، و کاربرد صحیح آن می تواند منجر به توسعه درون زا - که در واقع توسعه منطبق با فرهنگ مردم و محیط آن جامعه می باشد - شود. از این رو مقاله حاضر به شناسایی یکی از مهم ترین رویکردهای روشی نوین در عرصه تحقیقات اجتماعی و جایگاه آن در شناخت دانش و ارزش های بومی می پردازد. نظریه بنیانی این قابلیت را دارد که بجای آنکه به اثبات نظریه های موجود بپردازد، با شناخت واقعیت موجود در هر جامعه نظریه های جدیدی منطبق با آن جامعه خلق کند.
اهتمام روش شناسی نظریه بنیانی بر تولید و ساخت نظریه از دل داده های موجود در جامعه مورد مطالعه است. در این روش از رویکرد استقرایی استفاده می شود و محقق کار خود را با مشاهده و مصاحبه ها شروع می کند و سپس الگوها، مضامین، یا مقوله های عام را پیش می نهد. پس از این مرحله، به مدد روش های تفسیری، نظریه ها (بدون پیش انگاشته های قبلی و تأیید و رد آن ها) تولید و ارائه می شود. ازاین رو با توجه به ماهیت این نظریه می توان آن را به مثابه یک روش یا ابزار جهت شناخت ارزش ها، مهارت ها و به طور کلی دانش بومی جامعه مورد استفاده قرار داد.
آسیب شناسی نظام بیمه کشاورزی از دیدگاه کارشناسان صندوق بیمه در شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف انجام این پژوهش کیفی، آسیب شناسی و اولویت بندی آسیب های نظام بیمه کشاورزی در شهرستان کرمانشاه از دیدگاه کارشناسان صندوق بیمه است. پژوهش حاضر به روش نظریه بنیانی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کارشناسان مشغول به فعالیت در نظام بیمه کشاورزی شهرستان کرمانشاه تشکیل دادند. 25 نفر از آن ها به روش نمونه گیری نظری انتخاب و بررسی شدند. داده های پژوهش با بهره گیری از تکنیک مصاحبه عمیق و بحث گروهی متمرکز جمع آوری و با سه روش کدگذاری باز و محوری و انتخابی تحلیل شدند که درنهایت یازده آسیب به عنوان آسیب های نظام بیمه کشاورزی شناسایی شد. در مرحله دوم با نظر کارشناسان آسیب های معرفی شده با استفاده از روش رتبه بندی زوجی رتبه بندی شد. بر اساس یافته ها رتبه بندی صورت گرفته از آسیب های شناسایی شده نظام بیمه کشاورزی عبارتند از: نداشتن امنیت شغلی کارشناسان و سیاست گذاری نامناسب مدیران هم رتبه با هم، مشکل تأمین اعتبارات نظام بیمه و پایین بودن سطح خدمات ارائه شده، جامع و مانع نبودن قوانین بیمه، عدم به کارگیری فناوری های نوین و پایین بودن سطح مشارکت سازمانی. درنهایت می توان بیان داشت نبود زیرساخت فرهنگی مناسب در جوامع روستایی و پایین بودن سطح مشارکت کشاورزان از آسیب های مهم پیش روی توسعه و گسترش بیمه است که این امر به اعتقادات و باورهای سنتی و ضعف فرهنگی مردم منطقه در زمینه مشارکت در طرح های توسعه روستایی و کشاورزی برمی گردد.
وضعیت سازمان های مردم نهاد در روستاها: فرآیند شکل گیری، آثار و پیامدها منطقه مورد مطالعه روستاهای شهرستان رشتخوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های مردم نهاد محلی (سمن ها) به عنوان نمود مشارکت مردم، تحقق اهداف توسعه پایدار را هموار می سازند. هدف عمده تحقیق حاضر، بررسی شرایط و پیامدهای تشکیل سازمان های مردم نهاد محلی در روستاهای شهرستان رشتخوار است. اطلاعات لازم برای تحقیق، از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با نمونه ای برگزیده از هیأت مؤسسین و اعضای فعال سازمان های مردم نهاد به دست آمده است (27-n). با استفاده از فرایند کدگذاری مرسوم نظریه بنیانی، متن به دست آمده از مصاحبه ها تحلیل شده و یافته های حاصل از تحلیل ساختاری ماتریسی شامل کدهای باز (85 کد)، محوری (24 کد) و انتخابی (7 کد) تدوین شده است. با توجه به الگوی طراحی شده، سازمان های مردم نهاد در مناطق روستایی شهرستان رشتخوار با اهداف و شرایط علّی همچون (عوامل اقتصادی، اجتماعی و نفوذ عوامل داخلی و خارجی) و شرایط زمینه ای مشخص (شرایط بوم شناختی، فرهنگی، مذهبی و اعتقادی) به وجود می آیند و توسعه این سازمان ها در مناطق مستعد روستایی به آثار اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مختلفی منجر شده است. از مهم ترین مشکلات پیش روی این سازمان ها در مناطق روستایی می توان به عدم درک کامل مردم از کارکرد سمن در روستا، کمبود بودجه، وجود فقر فرهنگی، تجربه ناموفق سمن های قبلی و وجود دیدگاه منفی به سمن ها در مناطق روستایی اشاره کرد.
بررسی الگوی مرد محور کار دهیاری در میان دهیاران زن در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سابقة اندک حضور زنان در مدیریت عمومی روستاها در قیاس با مردان به شکل گیری کار اجرایی در فضایی مردانه منجر می شود. درنتیجه، اقلیتی از زنان در مقام دهیار ملزم به همکاری با تعداد زیادی از مردان هستند که علاوه بر تسلط بر کار، هنجارهای فضا را نیز تعیین می کنند. در این پژوهش، با هدف بررسی تجربة زنان در مواجهه با فضای مردانة دهیاری ها، پدیدة الگوی مردمحور کار دهیاری به دست آمد. بدین منظور، تجربة زنان دهیار در برخورد با این پدیده به شیوة نظریة بنیانی به طور عمیق و مستقیم کیفی بررسی شد. براساس یافته های این پژوهش، به دلیل اتخاذ رویکرد سنتی معطوف به جنسیت در کار اجرایی، باور جامعه به ناتوانی زنان و تلقی دهیاری به مثابة کار سیاسی، پدیدة مردانه بودن کار دهیاری شکل می گیرد. در این شرایط، دهیار زن با توجه به جنسیت، وضعیت تأهل و سن خود تحت تأثیر تقسیم کار جنسیتی برحسب قابلیت های فردی و اجرایی و حس استقلال خود راهبردهایی را مانند تظاهر به مردشدگی و حفظ استقلال شخصی اتخاذ می کند که به احساس مردشدگی در خود و همکاران زن، دوری از اقتضائات زنانه، پذیرش مردشدگی، احساس همترازی و برتری نسبت به مردان منجر می شود.
طراحی الگوی معیشت زیست بوم پایدار در روستای هجیج با استفاده از نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت راز و رمزهای بقای مجتمع های زیستی مانند زیست بوم های پایدار و سازوکارهای بومی در معیشت پایدار این جوامع می تواند روزنه ای برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی باشد. در این پژوهش روستای هجیج به عنوان نمونه ای از یک منطقه بومی و هدف گردشگری با داده های طبیعی و فرهنگی بسیار، به صورت کیفی با کاربرد روش نظریه بنیانی مبتنی بر رویکرد ترکیبی، کاربردی و اکتشافی موردمطالعه قرار گرفت تا بتوان راز این ماندگاری را کشف کرد.در این راستا 53 نفر سرپرست خانوار از 171 خانوار این روستا (با جمعیت 571 نفر) به شیوه نمونه گیری هدفمند با رویکرد زنجیره ای مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند قرار گرفتند. علاوه بر آن، از مشاهده مستقیم، بررسی اسناد و تجارب شخصی نیز بهره گرفته شد. سپس، نتایج تحلیل محتوا گردید. با کدگذاری محوری و طی روند خط سیر داستانی از 4 مقوله، 20 زیر مقوله و 132 مفهوم، الگوی پارادایمی مطالعه به عنوان الگوی معیشت زیست بوم پایدار هجیج ارائه شد. الگوی مبتنی بر نتایج، نشان داد که مردم این روستا با بهره گیری از مجموعه ای از داشته های طبیعی، اجتماعی، انسانی، فیزیکی، دانش بومی و فرهنگی، راهبردهای متنوعی را برای نگهداری زیست بوم خود از دیرباز در پیش گرفته اند. اما هجوم پیامدهای منفی و عنصرهای مداخله گر، زندگی این الگوی پایدار را در زمان کنونی به خطر انداخته که نیازمند توجه جدی است.
تحلیل اثرات طرح خروج دام از جنگل بر مردم محلی: مطالعه موردی روستای سیاه دره نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
1 - 24
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی آثار و پیامدهای اجرای طرح خروج دام از جنگل در روستای سیاه دره شهرستان نهاوند بود، که به صورت کیفی و با استفاده از روش نظریه بنیانی انجام شد. جمع آوری اطلاعات از طریق مشاهده نیمه مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختارمند در سال 1394 و در قالب گروه های بحث متمرکز صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق سرپرستان خانوارهای ساکن روستای مورد مطالعه بودند. نمونه گیری تحقیق به صورت هدفمند و تا زمان اشباع نظری داده ها پیش رفت. پایایی پرشسنامه از طریق یادداشت برداری نکات کلیدی مطرح شده در مصاحبه ها، ایجاد نوعی تعامل دو طرفه با مصاحبه شوندگان و سه وجهی سازی و روایی آن نیز از طریق راهبرد «بازخورد مشارکت کننده» تأیید شد. تحلیل اطلاعات گردآوری شده از طریق مصاحبه و مشاهده با استفاده از روش های تحلیل کیفی و از طریق استخراج، دسته بندی، طبقه بندی و دستیابی به مفاهیم کلی در قالب روش نظریه بنیانی انجام گرفت. طبق نتایج به دست آمده، اثرات خروج دام از جنگل در شش دسته شامل 1) تضعیف و رکود فعالیت های دامداری، 2) اثرات مثبت و منفی بر وضعیت مالی روستاییان، 3) پیدایش معضلات اجتماعی در روستا، 4) تضعیف روحیه مشارکتی روستاییان در حفظ جنگل ها و مراتع، 5) عدم پایبندی سازمان های دولتی به تعهدات طرح، و 6) اثرات سوء روحی و روانی طبقه بندی شدند. در پژوهش حاضر، پیشنهادهای برنامه ریزی جامع در راستای سامان دهی پرورش دام و تلاش دولت برای عملی کردن وعده های داده شده به جنگل نشینان به منظور رفع مشکلات اجرایی طرح ارائه شد.
تحلیل الگوهای پارادایمی سیاست تولید محور صنعت نفت و پیامدهای آن بر جامعه محلی همجوار (مورد مطالعه: ساکنان حوزه میدان نفتی دارخوین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات علوم اجتماعی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۳
82 - 100
حوزه های تخصصی:
در یک صد سال اخیر، جامعه محلی پیرامون میدان نفتی دارخوین حضور نمادین سه نماینده توسعه صنعتی شامل کشت و صنعت نی شکر، نیروگاه اتمی و صنایع نفت و گاز را تجربه کرده اند. تسلط سیاست های توسعه صنعتی تولیدمحورانه از یکسو پیامدهای محیط زیستی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و از سوی دیگر تجمع مطالبات و صداهای ناشنیده ساکنان این منطقه ژئوپلتیکی را دربر داشته است. این پژوهش با هدف ارائه تصویر و تأملی بر چگونگی شکل گیری وضعیت موجود بر پایه رهیافت نظریه بنیانی از مصاحبه های میدانی با مسئولین و کارکنان صنعت نفت سامان گرفته است. سیاست های کارگزاران صنعت نفت در چهار الگوی پارادایمی بی اعتمادی، نادیده انگاری، اولویت منافع (کوتاه مدت، فردی، سازمانی و ملی) و تعامل مشروط بازشناسی و از درون آنها پدیده مرکزی بیگانگی پدیدار شده است. این سیاست ها در کنار عواملی همانند کمبود شناخت از بافتار اجتماعی-زیست محیطی محل انجام پروژه ها، نوپایی و نبود رویه یکپارچه کاربست مسئولیت اجتماعی شرکت ها و نیز فشار هنجاری خرده فرهنگ های محلی و سازمانی، پیامدهایی را در سطوح مختلف جامعه محلی در بر داشته است. پیامدها در سطح اجتماعی به نابودی اقتصاد سنتی، بی اعتباریِ دانش محلی، آلودگی و تخریب محیط زیست، افزایش تنش های امنیتی-قومیتی انجامیده و در ابعاد فردی نیز در پدیده های کارجویی دایمی، احساس ناامیدی- انزوا- بی قدرتی- ناتوان بودگی و وابستگی همراه با بی اعتمادی متقابل پدیدار گشته اند.
شناسایی ویژگی های تعاونی دانشجویی موفق در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
197 - 222
حوزه های تخصصی:
دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی عهده دار رسالت هایی چون تربیت نیروی متخصص و گسترش فناوری، نوآوری و خلاقیت هستند. در این راستا، تعاونی های دانشجویی می توانند در توسعه مهارت ها و توانایی های لازم برای آمادگی دانشجویان جهت ورود به بازارکار نقش قابل توجهی داشته باشند. لذا، در این مطالعه به شناسایی ویژگی های تعاونی دانشجویی موفق در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی با بهره گیری از نظریه بنیانی، پرداخته شد. جامعه تحقیق دانشجویان عضو تعاونی دانشجویی پیشگامان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی، نمونه های تحقیق انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه بود. بر یایه یافته ها، مهم ترین ویژگی های تعاونی دانشجویی موفق شامل: «مشارکت و همکاری»، «امکانات و زیرساخت های لازم»، «شرایط اقتصادی مناسب»، «کارآفرینی و خلاقیت»، «اجرا و توسعه کشاورزی پایدار»، «مدیریت موفق» و «بازاریابی مناسب» بود.
بررسی رکود تعاونی های مرغ تخم گذار استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۷
1 - 32
حوزه های تخصصی:
مطالعۀ حاضر با بهره جستن از پارادایم کیفی و نظری ۀ بنیانی با هدف بررسی موانع داخلی و خارجی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سازمانی تعاونی های مرغ تخم گذار استان کرمانشاه و ارائۀ راهکارهای مناسب در خصوص فعال سازی و توسعۀ این واحدهای تولیدی انجام گرفت. داده ها از طریق انجام مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند با مدیران عامل تعاونی ها و مسئولان اتحادیۀ مرغ تخم گذار در استان کرمانشاه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مقایسۀ مداوم به شیوۀ استراووس و کوربین (1380) انجام شد. بر اساس یافته های تحقیق، ع دم اس تفادۀ بهینه از ظرفیت تولید؛ نبود صنایع جانبی در استان؛ نوسان قیمت نهاده های مورد نیاز؛ نبود شبکه مناسب توزیع و فروش و سیستم خرید تضمینی تخم مرغ؛ دولتی بودن تصمیمات؛ تعدد مراجع تصمیم گیری و سیاست گذاری در صنعت طیور؛ نبود تشکلی مناسب و واحد جهت ه دایت و حمایت از تولیدکنندگان مرغ و تخم مرغ و نبود ابزارهای لازم برای حمایت از صادرات تخم مرغ مهم ترین چالش های رودرروی تولید کنندگان تخم مرغ در استان کرمانشاه به شمار آمدند. براین اساس، مهم ترین راهکارها در کاهش مشکلات موجود در صنعت مرغداری استان عبارت بودند از: اصلاح و بهینه سازی ظرفیت های موجود در صنعت مرغداری؛ رفع مشکلات نقدینگی واحدهای مرغداری از طریق ارائه تسهیلات لازم توسط مؤسسات اعتباری و بانک ها؛ متمرکز نمودن مراکز تصمیم گیری، سیاست گذاری و حمایتی؛ ساماندهی نظام تأمین نهاده های مورد نیاز و اختصاص مشوق صادراتی.
تحلیل چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی در مناطق روستایی استان لرستان با استفاده از رویکرد نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
33 - 62
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف بررسی اکتشافی تحلیل چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی در مناطق روستایی استان لرستان، از لحاظ پارادایم، جزو تحقیقات کیفی بود و تحلیل داده های پژوهش بر مبنای نظریه بنیانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان سازمان های مرتبط با گردشگری در استان لرستان بود و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. داده های مورد نیاز از راه مصاحبه های عمیق، متمرکز و نیمه ساختاریافته گردآوری شد. نتایج به دست آمده به استخراج مدل چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی در روستاهای استان لرستان در قالب چارچوب اشتراوس و کوربین و همچنین، شناسایی هسته محوری توسعه نیافتگی انجامید و نشان داد که چرایی توسعه نیافتگی گردشگری فرهنگی را باید در درک نامناسب و پذیرش پایین جامعه میزبان، بستر نامناسب خلاقیت و کارآفرینی در روستاها، فقدان آموزش مناسب برای توسعه گردشگری، فقدان زیرساخت های ارتباطی و رفاهی، مدیریت ضعیف و راهبرد ناکارآ، افت جاذبه های مناطق گردشگری و چالش های نهادی و قانونی جست وجو کرد.
بررسی روش های سازگاری روستاییان با کم آبی در استان خوزستان: کاربرد نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
246 - 257
حوزه های تخصصی:
سازگاری با تنش های آب جهت حمایت از معیشت و تأمین امنیت غذایی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بااین حال، نوع و میزان راهبردهای سازگاری در مناطق و بسترهای اجتماعی - اقتصادی و اگرو اکولوژیکی آنان متفاوت است. شناسایی و طبقه بندی روش های سازگاری مبتنی بر داده های تجربی می تواند به طراحی و اجرای مشوق ها، قوانین و یا اصلاحات نهادی کمک کند. از این رو هدف مطالعه حاضر شناسایی انواع روش های سازگاری با تنش های آبی با استفاده از روش کیفی نظریه بنیانی است. تکنیک های به کار رفته برای جمع آوری داده ها عبارت اند از مشاهده مستقیم، مصاحبه نیمه ساختاریافته، یادداشت های میدانی و ضبط شواهد و یافته ها که در جریان مصاحبه ها صورت گرفت. اشباع نظری داده ها، با استفاده از نظرات 41 نفر از کارشناسان جهاد کشاورزی و کشاورزان به دست آمد. بر اساس یافته های تحقیق روش های سازگاری به چهار دسته کلی شامل تغییر در عملیات کشاورزی، مدیریت آبیاری، مدیریت مالی و اقتصادی و مدیریت اجتماعی تقسیم بندی گردید. روش های مدیریت عملیات کشاورزی به نوبه خود شامل دو دسته مدیریت محصول و مدیریت مزرعه بوده است. مدیریت آب شامل صرفه جویی در آب و فناوری تأمین آب، روش های مدیریت اقتصادی شامل، تنوع بخشی به درآمد یا شغل، بیمه کشاورزی، پس انداز کردن و صرفه جویی در هزینه ها و دریافت کمک مالی به صورت قرض یا وام بوده است. مدیریت اجتماعی در زیر طبقه مهاجرت و شبکه سازی و گسترش دانش به منظور افزایش آگاهی در مورد روش های کاهش آسیب بوده است.
واکاوی موانع اقتصادی توسعه گردشگری در نواحی روستایی با استفاده از نظریه بنیانی مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
277 - 296
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی با توجه به کارکردهای متنوع و نیز توانایی بالا در برقراری ارتباط با سایر بخش های اقتصادی به منزله راهبردی برای توسعه مناطق روستایی مطرح شده است. هدف از تحقیق حاضر، واکاوی موانع اقتصادی توسعه گردشگری در نواحی روستایی با استفاده از نظریه بنیانی در روستاهای هدف گردشگری استان زنجان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای کاربردی و از نظر پارادایم در گروه تحقیقات کیفی قرار می گیرد و از بُعد روش، از نظریه بنیانی بهره برده است. برای گردآوری اطلاعات از اسناد کتابخانه ای، تهیه عکس و فیلم، مصاحبه عمیق و مشاهده مستقیم و غیرمشارکتی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران محلی (کارشناسان حوزه گردشگری، دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی) هشت روستای هدف گردشگری استان زنجان تشکیل می دهند. روش نمونه گیری به صورت روش گلوله برفی (36 نفر) تا رسیدن به اشباع تئوریک انجام شده است. برای تأمین روایی تحقیق، از روش ارزیابی گوبا و لینکولن (شامل چهار مرحله قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت ثبات، تأییدپذیری، معقول بودن) استفاده شده است. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل محتوایی واکاوی شدند. با پیونددادن کدها (کدگذاری باز)، مفاهیم (کدگذاری محوری)، مقوله ها (کدگذاری انتخابی) و تأیید اعتبار مفاهیم به دست آمده تحقیق از شیوه روش کانونی به دست خبرگان، مدل مفهومی تحقیق ترسیم شد و تأیید نظر کارشناسان نیز به مدل اعتبار بخشید. نتایج تحقیق نشان می دهد که روستاهای هدف گردشگری استان زنجان در مقوله اقتصادی، با مشکلات اساسی مواجه اند. این مشکلات عبارت اند از: محدودیت فصول گردشگری، آسیب پذیری اقتصاد کشاورزی، ضعف توانمندی های فردی، فضای نامناسب اقتصادی، فقدان ریسک پذیری، فقدان شناخت بازار و ضعف دانش فنی کسب وکار