فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییرات چشمگیر در حوزه حسابرسی، رفتار استفاده از هوش مصنوعی برای کیفیت حسابرسی با تأکید بر هویت فرهنگی و شخصیت حسابرسان، هدف این پژوهش است.
تأثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان به برند
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
70 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان به برند با تأکید بر مطالعه موردی برند ایکس ویژن در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را مشتریان برند ایکس ویژن در اینستاگرام تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان، نمونه ای به حجم ۳۸۴ نفر انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد گردآوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارهای SPSS و SmartPLS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان به برند دارد. همچنین، تعاملات مشتریان در رسانه های اجتماعی نقش مهمی در ایجاد ارزش ادراک شده و اعتماد به برند دارد که به نوبه خود، منجر به افزایش وفاداری مشتریان می شود. یافته های این تحقیق می تواند به مدیران بازاریابی و برندها در تدوین استراتژی های مؤثر در حوزه بازاریابی دیجیتال کمک کند.
شناسایی ابعاد و مولفه های معماری شایستگی منابع انسانی در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
119 - 144
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های معماری شایستگی منابع انسانی در سازمان های دولتی، با محیط پژوهش وزارت نیرو انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، برحسب نوع داده ها کیفی و به لحاظ ماهیت و روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی است. به منظور شناسایی عوامل معماری شایستگی از روش کیفی (راهبرد تحلیل تم)، استفاده شده است. به این منظور، تعداد 12 نفر از صاحب نظران و خبرگان مدیریت وزارت نیرو و شرکت های دولتی زیرمجموعه به صورت هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام گرفت. نتایج نشان داد، سه بعد اصلی در معماری شایستگی منابع انسانی در وزارت نیرو اثرگذار است. اولین بعد، «مدیران منابع انسانی شایسته» شامل مؤلفه های «مهارت های ارتباطی، مهارت های توسعه فعالیت های گروهی و مهارت های رهبری»، دومین بعد، «سیستم ها و فرایند های شایسته» دربرگیرنده سه مؤلفه «فرایندهای توسعه آموزشی، فرایندهای اثربخش منابع انسانی و فرایندهای هماهنگی سازمانی» و سومین بعد با عنوان «کارکنان شایسته»، مشتمل بر دو مؤلفه «شایستگی های راهبردی، شایستگی های عملیاتی» است. پژوهش با ارائه بینش هایی در راستای استقرار الگوی شناسایی شده در وزارت نیرو خاتمه پیدا می کند.
Designing a Model for the Maturity of Decent Work in the Sustainable Pharmaceutical Supply Chain Using Thematic Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the goals of sustainable development, numerous studies and research have been conducted in the field of supply chain sustainability. While some articles have addressed the social sustainability dimensions of the supply chain, there is a lack of integrated and comprehensive models to assess the performance of these chains in social sustainability dimensions, especially concerning decent work criteria. The present research aims to design a model for the maturity of decent work in the sustainable pharmaceutical supply chain. This research is an applied study from the perspective of objectives and descriptive research methodologically. The research population in the qualitative section consisted of experienced experts in the field of supply chain and decent work, and for this purpose, 15 individuals were selected and interviewed. After designing the initial model, in the qualitative section and initial screening of dimensions and components, 84 concepts remained in the model.
A model for an integrated cellular manufacturing system with tools and operators assignment: Two tuned meta-heuristic algorithms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper presents a mathematical model for cell formation, cell layout, and resources assignment problems simultaneously. This model focuses on the influence of the man-machine relationship aspect on the cellular manufacturing system (CMS) design. The main purpose of the model is to demonstrate how to design the CMS with the new aspect such that the costs associated with processing, layout, worker, and machine idle time, machine and tool are minimized. The proposed model is applied to a numerical example using Lingo software. Due to the complexity of the presented model, a genetic algorithm (GA) is employed to find satisfactory solutions. To verify the solutions, a harmony search (HS) algorithm is used. Additionally, the Taguchi method is utilized to adjust the parameters in two proposed algorithms. Finally, to validate the model, some numerical examples are presented. Results emanating from the research show that the proposed HS algorithm is a favorable method for the presented model.
الگوی خط مشی گذاری نظام بانکی در راستای توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
109 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگوی خط مشی گذاری نظام بانکی در راستای توسعه پایدار انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش تحقیق آمیخته محسوب می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 20 نفر از خبرگان بوده و در بخش کمی شامل کلیه کارکنان بانک تجارت در استان تهران است که از این میان نمونه ای به حجم 312 نفر انتخاب شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته (در بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته است. برای آزمون فرضیات از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شده است. در بخش کیفی از تئوری داده بنیاد و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش دسته از عوامل اصلی شامل عوامل زمینه ای (اسناد بالادستی)، علی (عوامل سازمانی، عوامل منابع انسانی و عوامل مدیریتی)، پدیده محوری (اصلاح نظام بانکی)، مداخله گر (سیاست زدگی نظام اداری و مقاومت در برابر تغییر)، راهبردها(خط مشی گذاری پایداری) و پیامدها(بهبود عملکرد اجتماعی، بهبود عملکرد محیطی و بهبود عملکرد مالی و غیرمالی) بعنوان مولفه های اصلی مدل جامع خط مشی گذاری به منظور اصلاح نظام بانکی شناسایی شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها در بخش کمی نشان داد که مدل پیشنهادی این تحقیق از اعتبار مطلوبی برخوردار است. نتایج بدست آمده در این تحقیق ضمن تقویت ادبیات داخلی راجع به نقش نظام بانکی در تحقق پایداری، رهنمودهایی کاربردی جهت اصلاح نظام بانکی در راستای توسعه پایدار ارائه می دهد.
تأثیر عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجی گری ارزش ادراک شده خدمات؛ مورد مطالعه: کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجیگری ارزش ادراک شده خدمات. در بین کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران بوده است. روش اجرای پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران هستند. در پژوهش حاضر حجم جامعه آماری محدود است. باتوجه به اینکه تعداد پرسنل طبق گزارش واحد منابع انسانی 1900 می باشند حجم نمونه طبق جدول مورگان تعداد 320 نفر تعیین شد. باتوجه به اینکه احتمال عدم بازگشت برخی از پرسش نامه توزیع شده وجود دارد، حدود 20 درصد بیشتر پرسش نامه میان جامعه آماری توزیع شده است. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجیگری ارزش ادراک شده خدمات دارای تأثیر معنادار می باشد.
شبکۀۀ کنشگران نوآوری های حسابداری مدیریت و عملکرد مالی شرکت: دیدگاه های شرقی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
392 - 431
حوزههای تخصصی:
هدف: طبق ادبیات حسابداری مدیریت، سازه های مختلفی بر عملکرد مالی شرکت ها مؤثرند. یکی از سازه های مؤثر بر عملکرد مالی، تغییر و تحولات شبکه کنشگران نوآوری های حسابداری مدیریت است که به گونه ای مستمر، در محیط تجاری پیرامون شرکت ها در حال وقوع است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر شبکه های کنشگر نوآوری های حسابداری مدیریت، بر عملکرد مالی شرکت ها با توجه به دیدگاه های شرقی و غربی است. این پژوهش با استفاده از بررسی روند تکامل حسابداری مدیریت در دوره های مختلف و شناسایی روش های مورد استفاده در سال های مختلف، برای پیاده سازی حسابداری مدیریت، به دنبال تعیین کاراترین شیوه نوآوری های حسابداری مدیریت در غرب و شرق، برای دستیابی به بهبود عملکرد است.
روش: جامعه آماری این پژوهش را شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران و فرابورس، طی دوره مالی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ تشکیل می دهد. با توجه به اِعمال محدودیت هایی، ۲۱۵ شرکت (۲۵۸۰ سال شرکت) طی ده سال انتخاب شد و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری، انجام گرفت.
یافته ها: شبکه کنشگران نوآوری حسابداری مدیریت بر عملکرد شرکت ها، در دو دیدگاه غربی و شرقی تأثیر مثبت و معناداری دارد. از آنجا که اختلاف شدیدی بین ضرایب تعیین متغیر وابسته در هر دو الگوی غربی و شرقی وجود ندارد، مشخص می شود که شرکت های فعال در بازار سرمایه ایران، از هر دو دیدگاه غربی و شرقی، کمابیش به یک نسبت استفاده می کنند. همچنین، نتایج آزمون فیشر نشان داد که از نظر آماری، بین رابطه شبکه کنشگران حسابداری مدیریت و عملکرد شرکت در هر دو الگوی غربی و شرقی، تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارتی، شبکه کنشگران حسابداری مدیریت، به طور کلی در هر دو الگو تأثیر یکسانی دارد و تفاوت معناداری در تأثیرگذاری آن ها دیده نمی شود. این نتایج بیانگر آن است که عوامل دیگری ممکن است در تفاوت های عملکردی بین الگوهای غربی و شرقی مؤثر باشند که باید بررسی شوند.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه بیانگر آن است که شبکه های کنشگران نوآوری در حسابداری مدیریت، بدون توجه به مرزهای فرهنگی، به طور معناداری بر بهبود عملکرد مالی شرکت ها مؤثرند. این نتایج تأکید می کنند که نوآوری های حسابداری مدیریت می تواند به عنوان یک عامل جهانی در نظر گرفته شود و قادر است کارایی مالی را در سطح بین المللی ارتقا دهد. افزون براین، از آنجا که بین رابطه شبکه کنشگران حسابداری مدیریت و عملکرد شرکت در هر دو الگوی غربی و شرقی، تفاوت معناداری وجود ندارد، تحلیل ها نشان می دهد که این تأثیرهای مثبت، مستقل از تفاوت های فرهنگی موجود بین دیدگاه های غربی و شرقی، یکسان هستند. این امر نشان دهنده پتانسیل یکپارچه سازی استراتژی های حسابداری مدیریت در سطح جهانی و اهمیت درک عمیق تر از نقش فرهنگ در توسعه و اجرای این نوآوری هاست. از طرفی، شدت اثرگذاری شبکه کنشگران «انسانی» حسابداری مدیریت بر عملکرد شرکت در دیدگاه شرقی، نسبت به دیدگاه غربی قوی تر است که نشان می دهد در بسیاری از کشورهای شرقی، فرهنگ سازمانی ممکن است بر مبنای ارزش ها و تعاملات انسانی بیشتری باشد. این می تواند شامل تأکید بر همکاری، هم بستگی اجتماعی، و اهمیت روابط انسانی در محیط کار باشد.
تأثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری با نقش میانجی کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان (مورد مطالعه: بانک پاسارگاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی سازمان در سال های اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است و از طریق آن مصرف کنندگان می توانند صداقت و قابلیت اطمینان یک سازمان را ارزیابی کنند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری با نقش میانجی کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان در بانک پاسارگاد انجام شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مشتریان بانک پاسارگاد در شهر تهران می باشند. حجم نمونه 384 نفر محاسبه شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری و همچنین بر کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان تأثیر معناداری دارد. کیفیت خدمات ادراک شده بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد و تصویر سازمان نیز بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان در رابطه بین مسئولیت اجتماعی سازمان و رفتار شهروندی مشتری، میانجی گری کامل دارند. همچنین بر اساس نتایج مقدار معناداری و ضرایب مسیر، مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری، کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان تأثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد اقدامات مربوط به مسئولیت اجتماعی سازمان به عنوان مرجع اصلی درک مشتری از کیفیت خدمات عمل می کند. همچنین سطح بالایی از کیفیت خدمات ادراک شده برای بهبود رفتار شهروندی مشتری مفید است. اهمیت و ارزش عمده این پژوهش در یاری رساندن به سازمان ها و مؤسسات مختلف از جمله بانک ها در جهت حفظ مشتریان کنونی و جذب مشتریان جدید است، که در نهایت منجر به افزایش شهرت و اعتبار بانک، کاهش هزینه های آن در بلندمدت، افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش سودآوری و بهبود عملکرد آتی بانک می شود.
ویژگی های هیئت مدیره و نقش کلیدی نیروی کار باکیفیت در بهبود کیفیت گزارشکری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
560 - 590
حوزههای تخصصی:
هدف: بر اساس تئوری انگیزش و تئوری منابع انسانی، نیروی کار باکیفیت به طور مسئولانه وظایف خود را انجام می دهند و به پشتوانه مزایایی که شرکت ها به چنین کارکنانی ارائه می دهند، انگیزه هایی برای این رفتار مسئولانه دارند. همچنین نیروی کار باکیفیت، به پشتوانه ویژگی های منحصربه فردی که دارد، به ارتقای کلی کیفیت گزارش های شرکت از طریق بهبود کنترل های داخلی، تقویت حاکمیت شرکتی و ارائه گزارش های مالی شفاف تر و دقیق تر کمک می کند. پژوهش های اخیر این موضوع را تأیید و بیان می کنند که کیفیت نیروی کار با کیفیت گزارشگری مالی در ارتباط است و همچنین، اعضای هیئت مدیره می توانند به طور غیرمستفیم با انتخاب و استخدام کارکنان با ویژگی های مطلوب، به بهبود کیفیت نیروی کار کمک کنند. در این راستا، هدف این پژوهش، بررسی اثر میانجی کیفیت نیروی کار در رابطه بین ویژگی های هیئت مدیره و کیفیت گزارشگری مالی است.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و از نظر اجرا و بررسی رابطه بین متغیرها، در شاخه پژوهش های توصیفی هم بستگی قرار دارد. بر اساس شرایط و محدودیت های اعمال شده، نمونه آماری غربال شده، ۱۰۵ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱ بود. داده های این شرکت ها با استفاده از الگوهای رگرسیونی چندمتغیره آزمون شدند.
یافته ها: نتایج فرضیه های اول تا سوم نشان داد که از بین ویژگی های هیئت مدیره استقلال و تنوع جنسیتی، بر کیفیت گزارشگری مالی اثر مثبت و معناداری دارند. برعکس، اثر اندازه هیئت مدیره بر کیفیت گزارشگری مالی، منفی و معنادار بود. نتایج فرضیه های چهارم تا ششم نیز گواه آن است که ویژگی های استقلال، اندازه و تنوع جنسیتی هیئت مدیره، بر کیفیت نیروی کار اثر مثبتی دارند. در نهایت، نتایج فرضیه های هفتم تا نهم نیز بیانگر آن است که اثر میانجی کیفیت نیروی کار در رابطه بین ویژگی های استقلال، اندازه و تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کیفیت گزارشگری مالی، تأیید شده است؛ با این تفاوت که کیفیت نیروی کار در رابطه بین ویژگی اندازه هیئت مدیره و کیفیت گزارشگری مالی، اثر میانجی کامل دارد. در مقابل، کیفیت نیروی کار در رابطه بین ویژگی های استقلال و تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کیفیت گزارشگری مالی، اثر میانجیگری جزئی دارد. نتایج پس از انجام آزمون های استحکام، قوی باقی مانده است.
نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش، هرچه ویژگی های استقلال، اندازه و تنوع جنسیتی هیئت مدیره بیشتر باشد، شرکت ها می توانند نیروی کار باکیفیتی داشته باشند و کیفیت گزارشگری مالی خود را نیز بهبود بخشند. همچنین حضور نیروی کار با کیفیت، می تواند اثرهای منفی ناشی از اندازه هیئت مدیره بر کیفیت گزارشگری مالی را از طریق خود کاهش دهد. علاوه براین، حضور نیروی کار باکیفیت نیز اثرهای مثبتی بر گزارشگری شرکت ها داشته است؛ بنابراین نتایج پژوهش حاضر، اثرهای مثبت وجود نیروی کار باکیفیت را برجسته می کند. نتایج پژوهش حاضر می تواند شرکت ها را به سمت بهبود کیفیت نیروی کار سوق دهد و توجه شرکت ها را به کارکنان خود بیشتر کند؛ زیرا نتایج این پژوهش نشان داد که نیروی کار باکیفیت موجب بهبود کیفیت گزارشگری مالی خواهد شد؛ بنابراین وجود نیروی کار باکیفیت که هیئت مدیره شرکت ها در ورود آن ها به شرکت نقش اساسی دارند، نه تنها موجب شکوفایی شرکت ها می شود، بلکه بر کل جامعه نیز از طریق توجه بیشتر به نیروی کار، اثر مثبتی خواهد گذاشت.
شناسایی عوامل مؤثر بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی با رویکرد های شناختی: روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
266 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیم گیری مصرف کنندگان و در اصل، فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کنندگان و مشتریان، یکی از اصول اولیه و بنیادی در مفهوم کلی رفتار مصرف کننده است که در این حوزه نیز اهمیت بسیاری یافته است. در عصر حاضر، افزایش فناوری ها، سَبک زندگی ما و به طبع، فرایند خرید را نیز تغییر داده است. امروزه خرید مجازی و برخط و همچنین، خرید از پلتفرم های اینترنتی در جهت رفع نیازها، به دلیل مزایا و سهولت آن، در زندگی کنونی مصرف کنندگان کاربرد بسیاری دارد و در کانون توجه قرار گرفته است. خرید برخط، به جنبه فراگیری از فرهنگ مصرف کننده مدرن تبدیل شده است؛ به طوری که امروزه، تصمیم خرید برخط به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از رفتار مصرف کننده شناخته شده است. رفتار خرید و درک نحوه تصمیم گیری افراد، امروزه عنصری حیاتی و لازم برای شرکت ها و کسب وکارها محسوب می شود؛ به ویژه کسب وکارهای برخط و حوزه تجارت الکترونیکی که هدف آن ها عملکردی با بهره وری بیشتر و رضایتمندی مشتریان است. در عصر دیجیتال، جایی که رسانه ها و شبکه های اجتماعی نقش اصلی را در زندگی ما ایفا می کنند، مفهوم تصویر ایدئال خود مجازی، به عنوان عاملی برجسته و مؤثر بر رفتار مصرف کننده، به ویژه در حوزه خرید برخط، پدیدار شده است. با ظهور شگفت انگیز فضای مجازی و رسانه های اجتماعی و شکل گیری دنیایی مجازی از ارتباطات و تعاملات، مفهوم ها و برداشت های افراد از خود حقیقی و ایدئال نیز به این دنیای مجازی سرایت کرده است و به دلیل حضور افراد در تعاملات و فعالیت های پُررنگ آنان در رسانه های اجتماعی، تعریف هویت دیجیتال و همچنین، هویت ایدئال در فضای مجازی، به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. درک عوامل شناختی ای که زیربنای تصویر ایدئال مجازی از خود هستند، برای طراحی راهبردهای بازاریابی و ارتباط با مشتریان حائز اهمیت است. هدف از ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺷﻨﺎﺳﺎیی عوامل مؤثر ﺑﺮ فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی و رویکردهای شناختی، در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ایﻦ پرسش اﺳﺖ کﻪ چه عواملی بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی مؤثرند.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش، کیفی و بر اساس رویکرد فراترکیب اجرا شده است. مطالعات مرتبط انجام شده در زمینه تصمیم گیری خرید برخط و تصویر ایدئال خود مجازی، جامعه پژوهش را تشکیل می دهند که این اسناد بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ در نشریه های معتبر علمی جست وجو شدند. در نهایت ۷۴ مقاله، به عنوان نمونه انتخاب و پس از تحلیل محتوای آن ها، عوامل مؤثر بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی استخراج شد.
یافته ها: کدهای فرعی که نشان دهنده عوامل مؤثر بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با تأکید بر تصویر ایدئال خود مجازی است، در پژوهش استخراج شد. در مرحله بعدی، با استفاده از این کدها و با توجه به نزدیکی معانی و مفاهیم آن ها، ۱۹ کد محوری (تم) تعیین و تعریف شد و در مرحله نهایی، کدهای محوری تدوین شده، ذیل ۷ مؤلفه اصلی قرار گرفتند. این مؤلفه ها عبارت اند از: ۱. هویت و خودپنداره واقعی و ایدئال؛ ۲. تصویر بدن و تفاوت های جنسیتی؛ ۳. عوامل فرهنگی، اجتماعی و جمعیت شناختی؛ ۴. رفتار خرید و عوامل بازاریابی و تجاری؛ ۵. عوامل درونی و روان شناختی؛ ۶. بستر برخط و فناوری های مجازی و ارتباطی؛ ۸. فرایندهای ذهنی و شناختی.
نتیجه گیری: در این پژوهش عوامل هویت و خودپنداره واقعی و ایدئال، تصویر بدن و تفاوت های جنسیتی، عوامل فرهنگی، اجتماعی و جمعیت شناختی، رفتار خرید و عوامل بازاریابی و تجاری، عوامل درونی و روان شناختی، بستر برخط و فناوری های مجازی و ارتباطی و فرایندهای ذهنی و شناختی، به عنوان عوامل اثرگذار بر فرایند تصمیم گیری خرید برخط با توجه به تصویر ایدئال خود مجازی شناسایی شدند که شناخت و درک این عوامل هنگام تصمیم گیری خرید، می تواند در تحلیل رفتار مصرف کنندگان و بهبود تجربه مشتریان در فروشگاه های برخط و خرید مجازی، روان شناسی مصرف کنندگان، خرید موفق و رضایت بخش مشتریان، طراحی محصول، طراحی وبسایت و فروشگاه های برخط و افزایش فروش و سودآوری کسب وکارهای برخط و حوزه تجارت الکترونیک مؤثر و بااهمیت باشد.
بررسی ارتباط بین عدم قطعیت و انواع برنامه ریزی استراتژیک با میانجیگری گرایش استراتژیک (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
177 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه در جهانی که به طور شگرفی در حال تغییر و رویدادهای آینده با عدم قطعیت همراه است، دستیابی مدیران به راهبردهایی که بتوانند با برقراری توازن لازم بین تعهد و تغییر، سازمان را به مزیت رقابتی برسانند، دشوارتر می شود. یکی از مسیرهای تحقق چنین توازنی، برنامه ریزی انعطاف پذیر است. در این بین، مدیریت سازمان ها در نحوه ارتباط اجزای درونی با جهان بیرونی و در کل، عملکرد کلی سازمان متبوعش فوق العاده تأثیرگذار است. این نکته به ویژه در خصوص بنگاه های کوچک و متوسط که وزن عامل مدیریت بر عملکرد کلی بنگاه، به مراتب بیشتر است، بیش از پیش نمود می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عدم قطعیت با انواع برنامه ریزی استراتژیک با نقش میانجی گرایش استراتژیک انجام گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش، مدیران عالی شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی پیمایشی است. روایی پرسش نامه از طریق مبانی نظری و نظر خبرگان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور بررسی روابط و تجزیه وتحلیل داده، از روش معادلات ساختاری و هم بستگی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین عدم قطعیت با گرایش استراتژیک، رابطه معنادار و مثبت و بین میزان عدم قطعیت با برنامه ریزی استراتژیک رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین گرایش استراتژیک با انتخاب برنامه ریزی استراتژیک، رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و در نهایت، نقش گرایش استراتژیک به عنوان میانجی تأیید شد. نتیجه گیری: برنامه هایی که بیشترین هم بستگی را باعدم قطعیت دارند، به ترتیب عبارت اند از: استراتژی یادگیرنده و پدیدارشونده، استراتژی پابرجا، استراتژی موضوعات استراتژیک، برنامه ریزی شکل دهنده و رویکرد برنامه ریزی استراتژیک. در این میان، پنجمین نوع از برنامه ریزی، یعنی رویکرد برنامه ریزی استراتژیک، بیشترین میانگین را به دست آورد. دومین نتیجه گیری این است که چون گرایش استراتژیک، دید و ذهنیت مدیران را به استراتژی ها و آینده مشخص می کند، در ارتباط باعدم قطعیت و رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک، نقش فوق العاده تأثیرگذاری دارد.
پاندمی کووید 19، شاخص دلار آمریکا و قیمت بیت کوین: شواهدی از روش تحلیل موجک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
246 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف: در اواخر سال ۲۰۱۹، جهان با چالشی بی سابقه مواجه شد. بحران کووید ۱۹ همه اقتصادهای توسعه یافته و درحال توسعه را تحت تأثیر قرار داد و در عین حال، بازارهای مالی بین المللی را به شدت محدود کرد. همان طور که کشورها به اجبار، قرنطینه سراسری را اجرا کردند، بازارهای مالی بسته شدند و هزینه های مراقبت های بهداشتی افزایش و رشد اقتصادی تا حدی کاهش یافت. ارزهای دیجیتال به طور چشمگیری تحت تأثیر بیماری کووید ۱۹ قرار گرفتند. کووید ۱۹ تنها دلیل افزایش قیمت بیت کوین نبود؛ اما شاید به دلیل افزایش عدم اطمینان و خطر در طول همه گیری جهانی، در افزایش این ارز دیجیتال نقش مهمی ایفا کرد. این پژوهش با استفاده از تبدیل موجک پیوسته (CWT) با هدف بررسی تأثیر کووید ۱۹ و شاخص دلار آمریکا بر قیمت بیت کوین، در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۲۰ تا ۸ آوریل ۲۰۲۳ انجام شده است. در حالی که پژوهش های محدودی در زمینه این موضوع انجام شده است؛ این پژوهش به دلیل استفاده از تبدیل موجک پیوسته، ضمن داشتن نوآوری، مزیتی نسبت به سایر پژوهش های انجام شده در این حوزه دارد. روش: در این پژوهش، رویکرد موجک برای تحلیل تأثیر زمان – فرکانس پاندمی کووید ۱۹ و شاخص دلار آمریکا بر قیمت بیت کوین استفاده شده است. روش تبدیل موجک پیوسته، بر اساس مطالعه گنجای و همکاران (۲۰۰۲) ارائه و طیف توان موجک متقاطع بین سری های زمانی مختلف محاسبه شده است. انسجام مربع موجک که بین صفر (ناهم بسته) و یک (کاملاً هم بسته) است، به همراه شبیه سازی مونت کارلو، برای تعیین اهمیت آماری و تحلیل وابستگی های زمانی فرکانسی به کار رفته است. در دو مرحله، ابتدا رابطه قیمت بیت کوین با تعداد مبتلایان، مرگ ومیر کووید ۱۹ و شاخص دلار آمریکا بررسی شده و پس از آن، از انسجام موجک جزئی برای تحلیل وابستگی های بیشتر استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش از تأثیر مثبت تعداد مبتلایان و مرگ ومیر ناشی از ویروس کرونا بر قیمت بیت کوین، طی دوره پژوهش حکایت می کند. این در حالی است که تأثیر تعداد مبتلایان، بیش از تأثیر تعداد کشته شدگان است. دلیل اصلی این امر می تواند افزایش عدم اطمینان و ریسک در طول همه گیری و افزایش تقاضای بیت کوین توسط سرمایه گذاران برای محافظت از ثروت و دارایی های خود باشد. از سوی دیگر، شاخص دلار آمریکا در دوره پژوهش، بر قیمت بیت کوین تأثیر منفی و معناداری داشته است که می تواند نشئت گرفته از جایگزینی دو کالا به عنوان پول باشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، تعداد مبتلایان و تعداد مرگ ومیر ناشی از ویروس کووید ۱۹ در هر میلیون نفر، بر قیمت بیت کوین در بازه زمانی پژوهش، تأثیر مثبت و معناداری دارد. دلیل اصلی این تأثیر مثبت را می توان در فشار تقاضای ناشی از وجود ریسک و نااطمینانی سرمایه گذاران در یافتن سرمایه گذاری امن و افزایش تقاضای بیت کوین، به عنوان یک نوع دارایی امن دانست. از طرف دیگر، شاخص دلار آمریکا به عنوان رقیب کالایی بیت کوین، دارای تأثیر منفی و معنادار بر قیمت این ارز دیجیتال در دوره زمانی پژوهش است. دلیل اصلی این امر نیز می تواند در جانشینی دو ارز نسبت به هم دانست؛ زیرا هنگامی که ارزش دلار آمریکا روبه افزایش بوده، قیمت بیت کوین روند کاهشی به خود گرفته است.
کاربرد پیش بینی احتمالاتی و بهینه سازی استوار به منظور درنظر گرفتن عدم قطعیت پارامترها دربهینه سازی پرتفوی بتای هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
508 - 530
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با استفاده از رویکرد پیش بینی احتمالاتی و بهینه سازی استوار، به منظور در نظر گرفتن عدم قطعیت پارامترهای مدل بهینه سازی پرتفوی در بازار سرمایه ایران انجام شده است. تمرکز اصلی این پژوهش، بر ارتقای عملکرد پرتفوی با لحاظ عدم قطعیت و بهره گیری از مدل های یادگیری ماشین، برای ساخت پرتفوهایی با نسبت شارپ بیشینه در بازار سرمایه ایران است.
روش: در این مطالعه، دو رویکرد رایج به منظور در نظر گرفتن عدم قطعیت پارامترها در مدل بهینه سازی پرتفوی استفاده شده است. نخستین رویکرد رایج، رویکرد بهینه سازی استوار است که برای هر پارامتر، یک مجموعهعدم قطعیت ترسیم می کند و مسئله را به گونه ای تحلیل می کند که جواب ایجاد شده در شرایط بدبینانه پارامترها نیز بهینه باشد. رویکرد دیگر، مدل یادگیری ماشین پیشرفته تقویت سازی گرادیان طبیعی و استفاده خروجی آن در رویکرد پیش بینی احتمالاتی است. ورودی های این مدل، پنج اندیکاتور تکنیکال، از جمله شاخص قدرت نسبی، میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی، میانگین محدوده واقعی، میانگین موزون قیمت معاملات و مومنتوم در نظر گرفته شده است. تحلیل تکنیکال یکی از رویکردهای اصلی در بررسی و پیش بینی روند بازارهای مالی است که بر پایه مطالعه و ارزیابی داده های تاریخی قیمت و حجم معاملات شکل گرفته است. در این روش فرض بر این است که تمام اطلاعات بنیادی و روانی بازار در قیمت ها منعکس می شود و حرکت قیمت ها، الگوهایی تکرارپذیر و قابل شناسایی ایجاد می کنند. این پژوهش در ده صنعت اعم از فلزات اساسی، پالایش فراورده های نفتی، بانک و مؤسسه های اعتباری، پتروشیمی و مواد شیمیایی، خودرو، سیمان، دارو، فلزات گران بها، لاستیک و پلاستیک و کانی های فلزی انجام شده است. صنایع نام برده، جزء بزرگ ترین صنایع بازار سرمایه ایران هستند و از منظر ارزش بازار، بخش عمده ای از بازار سرمایه را شامل می شوند. صنایع یاد شده، طیف گسترده ای از حوزه های تولیدی و خدماتی را دربرمی گیرند که هریک در اقتصاد و توسعه صنعتی کشور نقشی بنیادی دارند. در مجموع، هم افزایی این صنایع تنوع بخشی به اقتصاد، ارزآوری، اشتغال و توسعه پایدار را تقویت می کند. پس از پیاده سازی مدل های استوار و پیش بینی احتمالاتی در بهینه سازی پرتفوی، عملکرد نتایج با دو پرتفوی مبنای وزن برابر و مدل میانگین واریانس مارکوویتز با استفاده از شاخص شارپ مقایسه شد.
یافته ها: با در نظر گرفتن داده های فروردین ۱۴۰۱ تا فروردین ۱۴۰۳، به عنوان داده های آموزش (در مدل گرادیان طبیعی تقویت شده) و تخمین پارامترها (در مدل بهینه سازی استوار) و داده های سال ۱۴۰۳ به عنوان تست، پرتفوهای هر ۱۰ صنعت تشکیل و بازده و ریسک آن ها با رویکرد خارج از نمونه محاسبه شد. مقایسه نتایج پرتفوها نشان داد که هر دو رویکرد ارائه شده در پژوهش، نسبت به پرتفوی های مبنا در سطح معناداری ۹۹ درصد، شاخص شارپ بیشتری دارند.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که استفاده از پیش بینی های توزیعی به جای نقطه ای و ترکیب آن با استراتژی های بتای هوشمند و همچنین، در نظر گرفتن عدم قطعیت پارامترها در مدل های بهینه سازی پرتفوی، به ساخت پرتفویی با نسبت بازده به ریسک بالاتر منجر می شود و این عملکرد برتر در سطح معناداری ۹۹ درصد معنادار است. همچنین بر این اساس می توان نتیجه گرفت استفاده از شاخص های تکنیکال به عنوان عوامل اثرگذار بر بازده، می تواند در پیش بینی بازده موفق عمل کند و بهره برداری از آن ها به منظور تشکیل پرتفوی بتای هوشمند، به پرتفویی با عملکرد بهتر منتج می شود.
فهم و بازتاب پدیده استعفای خاموش از دیدگاه نسل زِد به عنوان نسل نو وُرود به سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
328 - 373
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر شناخت مفهوم استعفای خاموش، به عنوان پدیده ای نوظهور در سازمان ها تمرکز دارد که اغلب به نسل کاری زِد نسبت داده می شود. انجام دادن کار در حداقلی ترین حالتِ ممکن و اکتفای صِرف به انجام شرح شغل، از جمله تعاریف اولیه ای است که برای این مفهوم ارائه شده است. هدف پژوهش حاضر، فهم این پدیده از دیدگاه کارکنان نسلِ زد و بازتاب این فهم بود.
روش: با قرار دادن دو معیار سن و سابقه کار، ۱۵ نفر از کارکنان شاغل در یکی از سازمان های دولتی در صنعت فناوری اطلاعات در شهر تهران برای انجام مصاحبه در قالب گروه های کانونی انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم بازتابی انجام شد. ذهن انگاری و بازتابندگی پژوهشگر، امکان تولید تم هایی برای روایت داستان، فراهم آوردن مبنایی برای تولید تم های مکنون در کنار تم های معناشناختی و نیز بافت مندی و موقعیت مندی روایت، به عنوان خردمایه هایی در توجیه مناسب بودن این روش شرح داده شد. داده ها در شش گام و با بهره گیری از ابزارهایی مانند نگاشت تماتیک و یادداشت نگاری بازتابی تحلیل شدند.
یافته ها: سه تم اصلیِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است» و «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، تم هایی بودند که مفهوم پدیده استعفای خاموش را از دیدگاه نسل زد تشکیل دادند. تم اول با دو تم فرعی «صدای اعتراض است» و «سپر دفاعی است» تعریف شد. سه تم فرعی «همیشه خودخواهانه نیست»، «به نظر منفی می رسد؛ می تواند ماهیت مثبت داشته باشد» و «سوءبرداشت نسلی است»، نیز تم دوم را تشکیل داد.
نتیجه گیری: سهم یاری پژوهش حاضر در دو حیطه بود. نخست، تلاش شد تا خلأ موجود در این حوزه پژوهشی نوظهور، به ویژه در پژوهش های داخلی کاهش یابد. دومین سهم یاری پژوهش، فهم پدیده استعفای خاموش از دیدگاه کارکنان نسل زِد، به عنوان متأثرترین نسل از این پدیده بود. نسل زِد از پدیده استعفای خاموش برای ابرازِ چیزی استفاده می کرد و این در واقع واکنش آن ها به ناخوشایندی بود. این واکنش گاهی جنس اعتراض داشت و گاهی برای دفاع از خود به کار گرفته می شد. تمِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، بیانگر این گونه واکنش است. تم «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است»، دیدگاه خاصِ نسلِ زد، مبنی بر لزوم تعریف کارآمدی از دیدگاه آنان را نشان می داد. آن ها بیشتر ویژگی هایی را که نسل های دیگر کاری به آن ها نسبت می دادند، می پذیرفتند، با این تفاوت که این ویژگی ها را لزوماً در تعارض با کارآمدی نمی دانستند. خاستگاه اعتقاد آنان به این کارآمدی، در سه حوزه خاص چشمگیر بود. اولی «خودِ افراد» بود که قصد و نیت آنان را برای رفتارهای استعفای خاموش لزوماً منفی نمی دانستند. دومین خاستگاه «خودِ پدیده» بود که آن را لزوماً ناکارآمد نمی دانستند. سومین خاستگاه «افرادِ دیگر» یعنی از دید نسلِ زد، افراد متعلق به دیگر نسل هایی بودند که کارآمدی را تعریف می کردند و برای آن شاخص های رفتاری می گذاشتند که لزوماً با رفتارهای آنان یکسان نبود. در نهایت، تم «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، نشان می داد که نسل زِد با ارجح دانستن زندگی بر کار، استعفای خاموش را تلاشی برای حفظ کلیت زندگی خود و در عین حال زیرمجموعه های آن می شمارد.
Enhancing Fake News Detection by Attention-Based BiLSTM and Hybrid Whale-Multi-Verse Optimization(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
168 - 197
حوزههای تخصصی:
The proliferation of fake news, characterized by the dissemination of inaccurate information to deceive audiences, has become a pressing concern in recent times. Traditional approaches to phony news detection, often focused on analyzing Twitter content, are susceptible to noise and variations in input sequences, leading to suboptimal performance. To address these challenges, this study proposes a novel method called Multi-Head Attention-Hierarchical Bidirectional Long Short-Term Memory (MHA-HBiLSTM) Networks. Our approach involves two phases: training and testing, wherein we employ tweet pre-processing techniques such as stemming, punctuation removal, stop-word elimination, URL handling, and Twitter control removal. Features are represented using the Glove word embedding technique for experimental evaluation and comparison. The MHA-HBiLSTM model integrates multi-head attention and hierarchical concepts, allowing meaningful information extraction from Twitter data. Notably, our model utilizes dual-level attention mechanisms and a hierarchical structure, reflecting the inherent hierarchy in documents and prioritizing key material during document representation. The effectiveness of the proposed MHA-HBiLSTM algorithm is evaluated using the Whale & Multi-Verse (W-MVO) Optimizer approach, with tests conducted on Kaggle and FakeNewsNet datasets. Comparative analysis with traditional machine learning approaches and deep learning models demonstrates the superior performance of the MHA-HBiLSTM approach in fake news detection.
The Impact of Smartphone Users’ Digital Literacy on Information Security Protection Intentions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the digital economy era, the widespread use of smartphones has brought about new information security threats, increasing the risk of data leakage from personal devices. Digital literacy, defined as the skills and knowledge needed to navigate digital life effectively, offers new perspectives and motivation for safeguarding personal information security. This study investigates the relationship between digital literacy and smartphone users’ intention to protect their information security. Drawing on Protection Motivation Theory (PMT) and Technology Threat Avoidance Theory (TTAT), a theoretical model was developed to examine both the direct and indirect effects of digital literacy on users’ information security protection intentions. Questionnaire data from 372 smartphone users in China were analyzed using Structural Equation Modeling (SEM). The results reveal that digital literacy has a significant positive impact on users’ response efficacy, self-efficacy, and their intention to protect information security. Moreover, digital literacy influences protection intention indirectly through self-efficacy and response efficacy. However, perceived threat, although positively influenced by digital literacy, does not have a significant effect on users’ protection intention. This study offers valuable insights for policymakers, educators, and businesses in promoting a secure mobile environment and provides practical recommendations for enhancing personal information security in the digital age.
هزارتوی روایت ها؛ بازخوانی هویت پژوهشی مدرسه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
7 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، شناسایی و تحلیل روایت های غالب مدرسه از طریق بازخوانی ادبیات پژوهشی موجود می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی، نوع مرور روایتی بهره گرفته شد. در نتیجه جستجو، شناسایی و پالایش مطالعات صورت گرفته 178 پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و با روش تحلیل تفسیری مورد بررسی قرار گرفتند. دراین نوشتار، هویت پژوهشی مدرسه در سین های سیاسی -ایدئولوژیک، ارتباطات، تعاون و تبادل، اقتصادی- شغلی، سلامت روانی- جسمانی، سازمانی- مدیریتی، علمی- آموزشی ، محیط فیزیکی- معماری و تاریخی به دقت بازخوانی شد. در این پژوهش با بهره گیری از الگوی چندبعدی مدیریت آموزشی سندر( 1989)، روایت های موجود طبقه بندی و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مدرسه در ایران به عنوان نهادی پیچیده و چندوجهی، تنها محل آموزش و یادگیری نیست، بلکه کانون تلاقی نیروهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. نوشتار حاضر بر ضرورت رویکرد جامع و چندجانبه برای بهبود مدیریت مدرسه در ایران تاکید دارد که به تمامی ابعاد آن توجه دارد و بر مبنای تنوع، خلاقیت و تفکر انتقادی شکل می گیرد. در نهایت، پیشنهاداتی همچون توسعه رویکردهای میان رشته ای، تقویت پژوهش های انتقادی و توجه به تنوع فرهنگی و اجتماعی به منظور ارتقای کیفیت هویت پژوهشی مدرسه در ایران ارائه شده است.
واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر فعالیت های مجازی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
277 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر معلمان در آموزش مجازی است. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر روش آمیخته با رویکرد اکتشافی متوالی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 22 نفر از مدیران مدارس و اساتید دانشگاهی مطلع در زمینه نظارت بر آموزش مجازی بودند که به روش گوله برفی و در حد اشباع نظری انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی مدیران مدارس ابتدائی و متوسطه شهرستان بوکان بود که به روش تعیین حجم نمونه مورگان تعداد 120 نفر بعنوان نمونه به روش تصادفی انتخاب شدند. مصاحبه ها به روش تحلیل تم یا مضمون (کدگذاری تم، مقوله و مفهوم) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبق نظر گوبا و لینکلن (2000) اعتبار بخش کیفی با چهار معیار اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تایید پذیری بررسی و جهت ارزیابی پایایی پروتکل مصاحبه، از روش درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شده است. در بخش کمی نیز از با استفاده از ضریب الفای کرونباخ پایایی مولفه ها بررسی شد که ضریب همه مولفه ها بیش از 7/0 گزارش شد و روایی واگرا و همگرای آن نیز تایید شد. بر اساس یافته های پژوهش نظارت مدیران بر فعالیتهای مجازی معلمان تابع سه مضمون اصلی منش شخصی، اخلاق اجتماعی و اخلاق معنوی-اجتماعی معلم در قالب 5 مضمون اولیه نظارت بر رفتار، نظارت بر محتوای آموزشی، اخلاق حرفه ای، نظارت بر روابط و نظارت بر نگرش و 29 مفهوم بود.
نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی بر تبیین رابطۀ بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینۀ سرمایه با استفاده از مدل CAPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم افشای اطلاعات قابل اعتماد، مشکل عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می کند و باعث افزایش هزینه سرمایه سهام می شود؛ بنابراین، افشای داوطلبانه اطلاعات می تواند به کاهش ریسک غیرسیستماتیک منجر شود و این کاهش می تواند به واسطه علامت دهی مالی موجب افزایش اطمینان سرمایه گذاران شود. وقتی سرمایه گذاران احساس کنند که شرکتی در برابر نوسانات خاص مقاوم تر است، بتای آن شرکت -که نمایانگر ریسک سیستماتیک است- به سمت کاهش، تمایل پیدا می کند. این تغییر در ارزیابی ریسک می تواند منجر به کاهش هزینه سرمایه سهام شود. از طرفی وقتی کیفیت اطلاعات یک شرکت بهبود یابد، نه تنها آن شرکت بلکه سایر شرکت ها نیز تحت تأثیر قرار می گیرند؛ به عبارت دیگر، افشای اطلاعات توسط یک شرکت می تواند بر ادراک عمومی و ارزیابی ریسک سایر شرکت ها تأثیر بگذارد؛ بنابراین، در این پژوهش نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه با استفاده از مدل CAPM بررسی می شود. برای دستیابی به اهداف پژوهش تعداد 159 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی بازه زمانی 1397-1401برای نمونه آماری انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها از روش تجزیه وتحلیل داده های ترکیبی و رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که افشای داوطلبانه اطلاعات بر هزینه سرمایه تأثیر معناداری ندارد و متغیر میانجی عدم تقارن اطلاعاتی نیز بر رابطه افشای داوطبانه اطلاعات و هزینه سرمایه تأثیر معناداری ندارد. به علت پایین بودن سطح میانگین افشای داوطلبانه اطلاعات و کارانبودن بازار سرمایه در ایران و محدودبودن اقلام افشای داوطلبانه اطلاعات تأثیر معناداری بین افشای داوطلبانه اطلاعات و هزینه سرمایه مشاهده نشد. از طرفی به دلیل فقدان تحلیلگران مالی و عدم توجه سرمایه گذاران، میزان افشای داوطلبانه شرکت ها نتوانسته است میزان عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار سرمایه به طور چشمگیری تغییر دهد.