فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
حکومت اسلامی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۴)
137-160
حوزههای تخصصی:
مشارکت مردم در حفظ و اداره حکومت، یکی از ارکان نظام سیاسی و اجتماعی اسلام است. حکومت جمهوری اسلامی ایران که تجلّی حکومت دینی در عصر معاصر است، مظهر مشارکت مردمی در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی می باشد و مقام معظم رهبری همواره توجه ویژه ای به مسأله حضور مردم در صحنه داشته و جایگاه خاصی برای این امر قائلند. با توجه به ورود انقلاب اسلامی به گام دوم خود، آشنایی با جایگاه مشارکت مردم در تداوم انقلاب، امری ضروری است. هدف این پژوهش که به روش اسنادی و تحلیل مضمون و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است، تبیین تأثیر مشارکت مردم در تداوم و استمرار انقلاب اسلامی ایران در اندیشه مقام معظم رهبری می باشد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مشارکت مردم در دو حیطه سیاسی و اجتماعی از مهم ترین مؤلفه ها در امر تداوم و استمرار انقلاب اسلامی، در اندیشه مقام معظم رهبری می باشد. از دیدگاه ایشان، اتکای انقلاب اسلامی ایران به حضور دائمی مردم، خنثی کننده توطئه های دشمن در طی این سال ها و علت اصلی استمرار و راز زوال ناپذیری انقلاب اسلامی ایران می باشد.
جستاری درباره «تجربه» ترقی خواهی میرزا یوسف خان مستشارالدوله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
25 - 46
حوزههای تخصصی:
میرزا یوسف خان مستشارالدوله را باید یکی از مهم ترین، و تأثیرگذارترین ترقّی خواهانِ عصرِ قاجار دانست. رساله «یک کلمه»، علی رغمِ اختصار، دارایِ اهمیتِ زیادی در اندیشه قانون خواهی در عصرِ ناصری و مشروطه است. بخشِ مهمی از نگاهِ «متجدّدانه» به قانون، برآمده از «جایگاه»ی است که میرزا یوسف خان در این رساله برایِ خود و اندیشه قانون خواهی اش در نظر گرفته و آنجا «ایستاده» است. این مقاله، با در نظر داشتنِ مقدّمه «یک کلمه» به مثابه ی جایی که در آن به روح حاکم بر اثر اشاره می شود، آن را در «زمینه» تجدّدگراییِ زمانه خود قرار داده و از این زاویه به آن می نگرد که موضعِ مستشارالدوله، در این رساله و اندیشه قانون خواهی اش، به رغمِ اینکه بیشتر به قولِ خود «ملاحظات»ی از دیدگاهِ سنت بر تجدّد و قانون بوده، بلکه کاملاً در پارادایمِ تجدّد به مسئله قانون نگاه می کند و از این رو، در رساله اش، تجدّد را به محک سنت می زند، نه سنت را به محکِ تجدّد. از این رو می توان او را به مثابه ی یک بنیانگذار تلقی کرد و نه یک روشنفکر صرف تجددخواه. مقاله حاضر، با در نظر داشتنِ این «شأن»، به بازخوانیِ «یک کلمه» پرداخته، و با قرار دادنِ آن در زمینه تاریخیِ «تجربه تجدّدخواهیِ ایرانی» در عصرِ قاجار، آن را کوششی بی بدیل، برایِ «تأسیسِ» قانون می داند تا بر مبنایِ آن، هم حکومت «مشروطه» گردد و هم جامعه «قانون مند».
Syrian Crisis: An Analysis of Political and Security Strategies of Involved Actors
حوزههای تخصصی:
تدوین استراتژی های وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران برای المپیک 2024(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۶
139 - 173
حوزههای تخصصی:
یکی از مقدمات دستیابی به مراحل بالاتر و ارتقاء در هر حوزه ای؛ شناخت محیط، تصمیم گیری و تصمیم سازی مناسب در زمان مناسب و برخورداری از برنامه ای اثرگذار و پویا همراه با شناخت نسبی نسبت به تحولات احتمالی در آینده محسوب می شود. تدوین استراتژی در این راستا معنا می یابد. این تحقیق با هدف تدوین استراتژی های وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران برای المپیک 2024 انجام شد. در این تحقیق تجزیه و تحلیل محیط درونی و بیرونی ورزش قهرمانی انجام و موقعیت استراتژیک و استراتژی های وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک در حوزه ورزش قهرمانی و کسب مدال در رقابت های فوق مشخص شد. همچنین در این پژوهش ضمن مطالعه اسناد بالادستی کشور، از برنامه های استراتژیک ورزشی سایر کشورها نظیر روسیه، انگلیس، آمریکا و ... به منظور کمک به طراحی برنامه جامع و تدوین استراتژی های ورزش قهرمانی ایران استفاده شد. جامعه آماری پژوهش 174 نفر از مدیران وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک، مسئولان، مربیان و متخصصین ورزشی بودند که نمونه گیری به صورت تمام شمار انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از فرم های نظرسنجی، پرسشنامه (پس از تعیین اعتبار و پایایی) و جلسات بحث گروهی استفاده شد و نتایج تحقیق نشان داد که وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک در حوزه ورزش قهرمانی و کسب مدال در رقابت های المپیک از 9 قوت، 16 ضعف، 10 فرصت و 10 تهدید برخوردارند. ماتریس عوامل درونی وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک در حوزه ورزش قهرمانی و کسب مدال در المپیک نشان داد که مجموع نمرات ماتریس 723/1 است که نشان دهنده غلبه ضعف ها بر قوت ها است. در ماتریس عوامل بیرونی نیز مجموع نمرات ماتریس بیرونی 467/1 است که نشان دهنده غلبه تهدیدها بر فرصت های محیطی ورزش قهرمانی کشور است. تحلیل ماتریس داخلی و خارجی نشان دهنده آن است که موقعیت استراتژیک ورزش قهرمانی WT می باشد و این نشان دهنده چیرگی ضعف ها بر قوت ها و عدم توانایی در استفاده از فرصت ها و دفع تهدیدهاست و اجرای استراتژی تدافعی را برای رسیدن به هدف می طلبد. البته استراتژی های برخاسته از فرصت، رشته های ورزشی جدید در المپیک 2024 و تلاش به تغییر موقعیت راهبردی از WT به ST، امکان دستیابی ایران به جایگاه هشتم در المپیک 2024 را تسهیل خواهد کرد.
راهبرد قدرت هوشمند چین در آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
165 - 193
حوزههای تخصصی:
با پیچیده شدن روزافزون روابط میان کشورها و نیاز به تأثیرگذاری و نفوذ برای اجرای استراتژی های موردنظر، قدرت سخت مانند گذشته کارآمد نیست؛ از طرفی صرف وجود قدرت نرم نیز محدودیت هایی دارد. در سال های اخیر، با مطرح شدن نوعی از قدرت تحت عنوان «قدرت هوشمند» و با پیشتازی ایالات متحده برای بهره گیری از آن، کشورهای دیگر نیز ضرورت به کارگیری آن را دریافته اند. از این میان چین نیز با به کارگیری قدرت هوشمند جایگاه خود را به عنوان یکی از قدرت های بزرگ جهان در عرصه سیاست خارجی مشخص کرده است و در نقاط مختلف جهان از این قدرت بهره می گیرد، قاره آفریقا نیز یکی از مناطق پر اهمیت برای چین در جهان است. با توجه به نقش عمده این نوع قدرت در سیاست خارجی چین در قبال آفریقا، این مقاله با تکیه بر روش پژوهش تلفیقی به دنبال پاسخ به این سوال است که چین از چه ابزارهایی برای حضور فعال در آفریقا بهره گرفته است؟ فرضیه پژوهش این است که چین با ایجاد ارتباط نزدیک و حضور در سازمان های بین المللی، تلاش در سطوح مختلف دیپلماسی اعم از فرهنگی، رسانه ای و مبادله ای در جهت سوق فرهنگ و ارزش های مورد نظر خود به قاره، همکاری در زمینه علمی، پژوهشی و حوزه فناوری به عنوان یکی از بخش های حائز اهمیت در روابط دو طرف، روابط بسیار نزدیک اقتصادی به خصوص در دو حوزه تجارت و سرمایه گذاری و در آخر ایفای نقشی پررنگ در بهبود شاخص های توسعه اعم از امنیت غذایی، زیرساخت ها، مراقبت های بهداشتی، محیط زیست و...، توانسته است حضور فعالانه ای داشته باشد.
نقش موعودگرایی یهود در سیاست خارجی خصمانه اسرائیل در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۲ (پیاپی ۷۲)
111 - 145
حوزههای تخصصی:
موعودگرایی یکی از مهم ترین مفاهیم موجود در یهودیت است و جنبش صهیونیسم بر اساس تغییراتی که در معنای سنتی این مفهوم ایجاد کرد، موفق به تأسیس حکومت یهودی در سرزمین فلسطین شد. از طرف دیگر، موعودگرایی تنها مفهوم مشترکی است که تمام فرقه های مختلف یهود بر روی آن اتفاق نظر دارند. بنابراین بعد از تأسیس حکومت یهودی در سال 1948، موعودگرایی به اجبار در تمام شئون سیاست های داخلی و خارجی اسرائیل وارد شد. از طرف دیگر هم زمان با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در اسرائیل نیز راست گرایان و مذهبی ها بعد از سی سال به قدرت رسیدند. یکی از خصوصیات مشترک راست گرایان، موعودگرا بودن آن هاست؛ لذا متغیر موعودگرایی در سیاست خارجی اسرائیل در قبال ایران بعنوان یک عامل مؤثر عینیت یافت و به شکل خصمانه ظهور و بروز پیدا کرد. از این رو این مقاله با استفاده از نظریه سازه انگاری که در کنار مسائل مادی مانند قدرت، متغیرهای غیرمادی مانند مذهب را نیز در روابط بین الملل مهم می داند؛ به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که چگونه موعودگراییِ یهود باعث شد تا اسرائیل در قبال ج.ا.ایران یک سیاست خارجی خصمانه را دنبال کند؟
الگوی عوامل فرهنگی اجتماعی دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دفاع مقدس نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران می باشد که متأثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی به پیروزی رسید. هدف از این نوشتار، ارائه الگوی عوامل فرهنگی اجتماعی دفاع مقدس است. روش پژوهش، از نوع تحلیل مضمون می باشد. برای تحلیل داده ها از سه نوع کدگذاری توصیفی، تفسیری و یکپارچه سازی استفاده شد. کدها در نهایت از طریق تطابق همگونی در داده ها، اعتبارسنجی گردید. بنا بر یافته های این پژوهش، مهم ترین عوامل اجتماعی دفاع مقدس شامل وحدت و همبستگی، اخوت و برادری، نقش امام ره، حضور در صحنه، میهن دوستی، بسیج اقشار مختلف و نیروهای اجتماعی، عزت و سربلندی، امر به معروف و نهی از منکر، حضور زنان، سالخوردگان، جوانان، روحانیون، نقش دانشجویان، فرهنگیان، اقوام، کارگران، الگوها و نهادهای انقلابی و عوامل فرهنگی شامل ایمان و توکل، ولایت مداری، تاب آوری، ایثار، اخلاص، روحیه انقلابی، روحیه جهادی، بصیرت، نمادها، تبلیغات و هنر بود. نتایج پژوهش برای مراکز تبلیغاتی و فرهنگی نیروهای مسلح احصاء گردید.
الگوی بازدارندگی در دولت نبوی و ارزیابی الگوهای بازدارندگی معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بازدارندگی به مثابه اتخاذ راهبردهای دفاعی، مواجهه و خنثا سازی تهدید دشمن قبل از فعلیت یافتن آن است؛ به گونه ای که بتوان به مدد آن تهدیدکننده را منصرف کرد و هزینه تهاجم را بالا برد. هدف این پژوهش دستیابی به الگوی دینی بازدارندگی است. در این راستا جهت نیل به الگو، نخست به ارزیابی الگوهای بازدارندگی رئالیسم، نورئالیسم و لیبرالیسم به عنوان مهم ترین مکاتب بازدارندگی در روابط بین الملل اشاره شده است. افرون بر آن ناکامی عملی این الگوها در تأمین امنیت پایدار مورد تأکید قرار گرفته است. دال مرکزی این الگوها یعنی عرفی سازی، و بازوی عملیاتی شان یعنی قدرت افکنی نظامی، در بُعد تئوریک، با چالش روبه روست. در سایه نقد این الگوها تلاش برای دستیابی به الگویی منطبق با مکتب اسلام اهمیت می یابد. در مقاله حاضر، با کاربست ترکیبی از دو روش توصیفی انتقادی و تفسیری، پس از بررسی الگوهای بازدارندگی؛ به واکاوی عملکرد الگوی امنیتی دولت اسلامی، یعنی دولت نبوی پرداخته ایم. نتیجه بررسی نشان داد که این دولت، تحقق بازدارندگی کامل را در گرو تقویت رابطه دو سویه مردم و حاکمیت الهی قلمداد کرده و برای نیل به بازدارندگی و امنیت، نگاه ابزاری به آن مواردی دارد که در سه مکتب مذکور به عنوان هدف، شمرده شده است.
رسالت کارگزاران نظام اسلامی در مواجهه با آسیب های اجتماعی (با تأکید بر عهدنامه ی مالک اشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی زمینه ساز سرعت بخشیدن به امور، از میان رفتن مرزها و گسترش چشمگیر ارتباطات میان اقوام و ملت های جهان شده است. رابطه ی سریع و بدون چارچوب میان ملت ها، خورده فرهنگ ها و فرهنگ های گوناگون از یک سو وسیله ای برای افزایش آگاهی ها و اطلاعات بشر و از سوی دیگر تهدیدی برای افراد، خانواده ها و جوامع گشته است. تهدیداتی که امروز می رود تا نه تنها در قالب گونه هایی از آسیب های اجتماعی، بلکه در آینده ای نه چندان دور به صورت بحران هایی اجتماعی چهره ی حقیقی خود را نشان دهد. بدیهی است کشور ما هم نمی تواند خود را در حاشیه ی امنی از آسیب های اجتماعی ببیند. از سویی رفع مشکلات جامعه بدون حضور پر رنگ اضلاع مثلث قانون، مسئولین و مردم امکانپذیر نیست. لذا این مقاله در پی آن است که با بهره گیری از عهدنامه ی مالک اشتر، رسالت مسئولان در جهت مواجهه با آسیب های اجتماعی را موردبررسی قرار داده، متناسب با شرایط عصر حاضر، راهکارهایی را ارائه کند. لازم به ذکر که این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش اسنادی- توصیفی تحلیل شده است.
هویت متحول سیاست خارجی چین و راهبرد نظم سازی نهادی در دورۀ پسامائو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار سیاست خارجی چین پس از به قدرت رسیدن نخبگان دوره پسامائو، به لحاظ جهت گیری های منطقه ای و جهانی تغییرات چشمگیری داشته است. ایدئولوژی مائو کنار گذاشته شد و توسعه اقتصادی و تعامل با نظام سرمایه داری برای دریافت سهم از کیک اقتصاد جهانی، در دستورکار رهبران حزب کمونیست قرار گرفت. دراین بین، سازمان ها و نهاد های چندجانبه، به عنوان ابزاری برای نفوذ در ساختار قدرت در سطح منطقه ای و جهانی به کار رفته اند. یکی از دلایل انتقال پارادایم سیاست خارجی چین از مائوئیسم به توسعه گرایی بازارمحور، تغییر در هویت سیاست خارجی و ادراک راهبردی نخبگان چینی بوده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «چه عاملی سبب تغییر موضع چین از سیاست خارجی مقابله جویانه ایدئولوژیک به سیاست خارجی مشارکت جویانه توسعه گرا شد؟» و «جایگاه سازمان ها و نهادهای چندجانبه گرا در این فرایند چگونه متحول شد؟» فرضیه پژوهش حاضر این است که «تحول در ادراک راهبردی نخبگان سیاست خارجی پسامائو سبب شده است که سازمان ها و نهادهای چندجانبه در قالب ایفای نقش دولت توسعه گرای مشارکت جو، در کانون سیاست خارجی چین برای ارتقای موقعیت اقتصادی قرار گیرند و سیاست خارجی چین در ابتدا به سوی مشارکت نهادی و در مراحل بعد، به سوی موازنه سازی نهادی پیش برود.
برون سپاری سرکوب دولتی در ایران (1357-1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
1 - 31
حوزههای تخصصی:
حکومت پهلوی دوم علاوه بر نهادهای دولتی و رسمی مانند شهربانی، ژاندارمری و ساواک از شبه نظامیان نیز برای سرکوب مخالفان خود استفاده می کرد و این بکارگیری بازیگران غیردولتی مسلح در سرتاسر این دوره (1320-1357) تداوم داشته است. در واقع زور و خشونت که می بایست در انحصار دولت و نیروهای رسمی دولتی باشد، به بازیگران غیردولتی نیز سپرده می شد. تحقیقات آکادمیک پیشین نقش چنین نیروهای غیررسمی/ نیمه رسمی را در عرصه سیاست و نظامی گری دولت نادیده گرفته اند و یا تداوم این گروه ها در این دوره، مسئله آنها نبوده است. هدف تحقیق پیش رو این است که چرایی تداوم و بقای شبه نظامیان حامی حکومت در عصر پهلوی دوم را واکاوی نماید. به منظور تبیین این موضوع، دیدگاه های برخی از صاحبنظران حوزه شبه نظامیان و بازیگران خشن غیردولتی بعنوان فرضیه های تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق، تبیین تاریخی از نوع کارکردی و روش گردآوری داده ها، تلفیقی از کتابخانه ای، اسنادی، میدانی است. این تحقیق ضمن شناسایی سازمان های شبه نظامی عصر پهلوی دوم، با بررسی و تحلیل عملکرد آنها نشان می دهد که در فراز و فرود بحران های سیاسی و امنیتی مختلفی که حکومت پهلوی دوم از آغاز تا پایان با آن درگیر بود، بتدریج برخی مزایای نیروهای شبه نظامی نسبت به نظامیان رسمی و دولتی نیز دخیل بوده اند. این مزایا شامل هزینه پایین در نگهداری و آموزش آنها، کارآمدی بهتر در کسب اطلاعات محلی، توانایی در کمک به تقویت مشروعیت حکومت و قابلیت انکار کردن مسئولیت شبه نظامیان از سوی حکومت بود. بنابراین شاه که در مقاطع مختلف مانند رشد اتحادیه های کارگری، بحران آذربایجان، قدرت گیری حزب توده و جبهه ملی، بسط اقتدارگرایی، تثبیت خودکامگی و سرانجام اعتراضات سراسری در انقلاب اسلامی از این مزایا بهره مند شد، از آنها بعنوان نیروهای مکمل نظامیان استفاده کرد.
The Verbal Strategy of the United States in the Process of Securing Iran's Nuclear Program (2001-2021)
حوزههای تخصصی:
عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای: پیامدهای امنیتی و اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان همکاری شانگهای از نمادهای همگرایی منطقه ای در اوراسیای پساجنگ سرد است. پایش روند دگردیسی این نهاد نشان از اهمیت قدرت محوری و دستاوردهای نسبی در مدل رفتاری اعضای سازمان دارد. پس از نزدیک به دو دهه کوشش های ایران برای عضویت دائم در سازمان همکاری شانگهای به ثمر نشست. فرایند الحاق ایران آغاز شده و این کشور در آینده ای کوتاه به عنوان عضو دائم این نهاد پذیرفته خواهد شد. عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای چه طیفی از پیامدهای امنیتی و اقتصادی در پی خواهد داشت؟ این مقاله با بهره گیری از چارچوب مفهومی واقعگرایی در تحلیل رژیم های بین المللی و بررسی اسنادی که کشورها برای عضویت دائم در سازمان امضا می کنند در پی ارائه پاسخی به پرسش مورد اشاره برآمده است. یافته های مقاله نشان می دهد که روابط قدرت متغیر کانونی در ایجاد رژیم امنیتی و اقتصادی شانگهای بوده و دستاورد های نسبی نقش کلیدی در شکل دهی به مدل رفتاری اعضای سازمان ایفا کرده است. متاثر از این مدل رفتاری، نهادینگی این سازمان ضعیف است. عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای تنها در حوزه مقابله با تروریسم تعهدات الزام آوری برای این کشور ایجاد می کند. در سایر حوزه های امنیتی و در حوزه اقتصادی همکاری اعضا تابعی از اجماع شورای سران و غیرالزام آور است.
تکنولوژی های جدید و امنیت بین المللی: آثار و تحولات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
187 - 204
حوزههای تخصصی:
توسعه علم و تکنولوژی در عین آثار مثبت و صلح آمیز می تواند برای مقاصد نظامی و غیرصلح آمیز نیز مورد استفاده قرار گرفته و صلح و امنیت بین المللی ر ا به چالش بکشد. در کشمکش میان رویکردهای مختلف برای تأمین امنیت ملی و تقویت امنیت بین المللی، رقابت بین خلع سلاح و بازدارندگی همچنان ادامه دارد. یکی از عوامل مؤثر در تداوم این امر، پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی است که در عین کمک به توسعه در ابعاد و سطوح مختلف، مثل بسیاری دیگر از پدیده ها در گفتمان های امنیت ملی به طور عام و در محافل خلع سلاح به طور خاص، دیدگاه های موافق و مخالف را دامن زده است. مقاله حاضر سعی می کند آثار کاربرد پیشرفت های علمی و تکنولوژیک از جمله هوش مصنوعی، سایبر، الکترومغناطیس، هوا و فضا، تکنولوژی مواد و بالاخره عرصه شیمیایی و بیولوژیک را در تسلیحات و شیوه های جنگ از یک طرف و دیدگاه ها و مواضع مربوطه در قالب خلع سلاح و کنترل تسلیحات را از سوی دیگر تببین نماید.
ریشه های ناامنی در فلسفه سیاسی مدرن؛ بازسازی انتقادی انسان شناسی فلسفی توماس هابز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
227 - 248
حوزههای تخصصی:
این مقاله با پرسش از امنیت در فلسفه سیاسی هابز به این مهم می پردازد که چرا قدرت و امنیت در دولت مدرن با هم پیوند داشته و از نقش فضیلت مندانه انسان در تأمین و گسترش امنیت در جامعه غفلت شده است. به بیان دیگر ناامنی در دوران معاصر و به خصوص در پی شکل گیری تجربه های جهانی از لویاتان به مثابه تنها ساختار مشروع و مؤثر قدرت در جوامع و مناسبات بین المللی ، بیش از آن که ناشی از منازعات قدرت در میان دولت ها باشد، ریشه در نوع انسان شناسی هابز دارد که خود مبانی نظری و تأسیسی دولت مدرن محسوب می گردد. این پژوهش با بهره مندی از نظریه بازسازی انتقادی که بر محور منطق درونی انسان شناسی هابز پیش می رود، می کوشد منابع ناامن کننده و مولد ناامنی را در نوع دیدگاه هابز از انسان معرفی و شناسایی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که انسان شناسی هابز به عنوان پایه نظری ساختار دولت مدرن امروزی، انسان را موجودی ذاتاً خطرناک، نگران، خودخواه و در عین حال مشروع و موجه در رسیدن به همه خواسته هایش می داند. این نوع انسان شناسی منبع اصلی تولید ناامنی محسوب شده که پیامدها و آثارش در لویاتان بروز می کند.
چالش های استقرار حکومت ایالتی در اقلیم کردستان عراق
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 28
حوزههای تخصصی:
از ابتدای دهه 1920 و به ویژه پس از تصمیم جامعه ملل در 16 دسامبر 1925 درباره الحاق ولایت موصلِ کردنشین به بغداد و بصره (دولت مرکزی عراق)، جنبش سیاسی کُرد، آغاز شده است. این جنبش از آن زمان تاکنون، طیفی از اهداف را از زیست در درون حکومت با حقوق مشخّصی تا استقلال و تشکیل یک دولت مستقل دنبال کرده است، امّا پس از اشغال عراق به وسیله آمریکا در سال 2003 و تصویب قانون اساسی جدید دائم؛ عراق فدرال، دموکراتیک و پارلمانی براساس ماده اول این قانون پذیرفته شد. در این زمینه، پرسش پژوهش حاضر این است که چرا باوجود طرح مسئله فدرالیسم در قانون اساسی عراق، این شکل حکومتی هنوز به طور کامل در اقلیم کردستان، محقّق و عملی نشده است. پاسخ موقّت به این پرسش به عنوان فرضیه پژوهش آن است که علّت عدم تحقّق کاملِ شکل گیری حکومت ایالتی کردستان و عملی نشدن آن را باید در سطح داخلی حکومت اقلیم کردستان، یعنی نظام و جامعه سیاسی کردستان عراق جستجو کرد. به این معنی که وجود چهار دسته از عوامل؛ یعنی عامل ساختارهای معیوب، عامل نهادی محدودکننده، عامل جامعه سیاسی نا متکثّر و عامل افکار عمومی نا متشکّل به همراه وجود گفتمان های رقیبی مانند کنفدرالیسم (در قالب شکل گیری دولت مستقل کرد) و ایده کردستان بزرگ در میان کردهای عراق به عنوان متغیّرهای مستقل؛ باعث عدم شکل گیری و تحقّق کامل حکومت ایالتی کردستان شده اند. در تجزیه و تحلیل عوامل عدم استقرار کامل فدرالیسم در عراق و بی قراری و هژمونیک نشدن آن در اقلیم کردستان عراق این مهم به دست می آید که هم یاری این عوامل راه را بر تثبیت هژمونی گفتمان فدرالیسم بسته و برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان عراق و به سمت کنفدرالیسم و تشکیل دولت مستقل حرکت کرد در اذهان مردم و نخبگان اقلیم، ناقوس زوال مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی فدرالیسم را به صدا درآورده است، به گونه ای که ممکن است گفتمان فدرالیسم درنهایت عرصه قدرت را به پادگفتمان های رقیب واگذار کند. برای بررسی این فرضیه، روش پژوهش نوشتار پیش رو، مقایسه ای و تحلیلی است و هدف پژوهش آن است که با مقایسه حکومت ایالتی کردستان با واحدهای فدرال در آمریکا و سوئیس موضوع را بررسی کند.
شناسایی مؤلفه های قدرت نرم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
259 - 279
حوزههای تخصصی:
شکل و ماهیت مناسبات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در طول مدتی که از انقلاب اسلامی گذشته است، ماهیتی منازعه آمیز داشته و از رویارویی سخت تا شیوه های نرم را در برگرفته است. بدین معنا، در مناسبات میان دو کشور ابتدا جنبه های سخت افزاری از اهمیت برخوردار بوده ولیکن باگذشت زمان و ناکارآمدی این ابزارها، بهره گیری از ابزارهای نرم افزارنه اهمیت یافته است. بر این اساس، هر دو کشور با آگاهی از این معادله سعی در افزایش و بهره وری بیشتر از ظرفیت های قدرت نرم خود نموده و درصدد برآمده اند تا برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی و حفظ منافع خود از طریق بهره گیری از ابزارهای قدرت نرم اقدام نمایند. پژوهش حاضر با طرح این پرسش که «قدرت نرم سیاست خارجی ایران در قِبال ایالات متحده آمریکا بر چه مبانی و مؤلفه هایی استوار بوده است؟»، این فرضیه را مطرح می نماید که «جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از پتانسیل های ایدئولوژی اسلامی- شیعی، رهبری و مردم توان بازدارندگی خود را افزایش داده و از این طریق، با تهدیدات نرم آمریکا مقابله نموده است». روش مورد استفاده در این پژوهش، کیفی از نوع توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری مطالب از فیش برداری استفاده شده است.
نقش آینده نگاری راهبردی صداوسیما در مدیریت تغییرات اجتماعی و ارتقاء امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰۲
1 - 37
حوزههای تخصصی:
رسانه ها در دنیای امروز جایگاه ویژه و منحصر به فردی در مدیریت افکار عمومی دارند به طوری که نظام های سیاسی تلاش می کنند از رسانه ها برای هدایت و مهندسی ارزش ها و نگرش های جامع استفاده کنند. در واقع رسانه ها یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت تغییر و تحولات اجتماعی به شمار می آیند و به واسطه این کارکرد مهم، تاثیر مستقیمی در انسجام ملی و در نهایت امنیت ملی کشورها می گذارد.هدف ازانجام این پژوهش این است که نقش صداوسیما راباکاربست آینده نگاری راهبردی در مدیریت تغییرات اجتماعی و ارتقاء امنیت ملی کشور تبیین کند بر این اساس، فرضیه اصلی پژوهش این است که صداوسیما از طریق مدیریت تغییرات اجتماعی مبتنی بر پیش بینی و پیش تدبیری و با بهره گیری از آموزه های اسلامی-ایرانی موجب ارتقاء و افزایش سطح امنیت ملی خواهد شد. برای پاسخگویی به این مساله از روش های کیفی-کمی و پرسشنامه بسته استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون های آماری این پژوهش(همبستگی و رگرسیون خطی) نشان می دهد که مدیریت تغییرات اجتماعی بر افزایش امنیت ملی کشور توسط صداوسیما تأثیر مثبت دارد و از سوی دیگر آینده نگاری راهبردی نیزبر مدیریت تغییرات اجتماعی تأثیر دارد. در نهایت نیز آینده نگاری راهبردی صداوسیما در مدیریت تغییرات اجتماعی با آموزه های اسلامی- ایرانی موجب ارتقاء و افزایش سطح امنیت ملی کشورخواهد شد
کارآمدسازی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در اندیشه سیاسی امام خمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی عمومی یکی از ابزارهای مؤثر نیل به اهداف سیاست خارجی ایران محسوب می-شود. جایگاه و نقش امام خمینی1، به عنوان رهبر انقلاب و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، در معرفی و جهت دهی به افکار عمومی و برقراری ارتباط با سایر ملت ها و دولت ها، نسبت به انقلاب اسلامی و نظام حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران، نقش مهم و اساسی داشته است. در این مقاله در پاسخ به این سؤال اصلی که نقش امام خمینی1 در فعال سازی، تقویت و کارآمدی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران، جهت تأمین منافع ایران و جهان اسلام چیست؟ این فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که امام با توجه به جایگاه خود در ساختار سیاسی حقوقی کشور و برخورداری از مقام مرجعیت دینی و شأن ولایت فقیه، در فعال سازی، تقویت و کارآمدی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران از طریق گفتمان سازی، اعتباربخشی، اقناع سازی و مدیریت تصویر، نقش تعیین کننده داشته است و هم چنان سازمان ها و نهادهای مرتبط در این عرصه می توانند از این ظرفیت و استراتژی در پیش برد اهداف دیپلماسی عمومی کشور بهره گیرند و بر میزان کارآمدی آن بیفزایند.
راهبرد چین جهت گسترش همکاری با طالبان پس از خروج آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
64 - 93
حوزههای تخصصی:
پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در 30 اوت 2021 و به دست گرفتن کنترل کابل توسط طالبان، پویایی دیپلماتیک و امنیتی در آسیای جنوبی و مرکزی و کشورهای همسایه افزایش یافت. چین به عنوان کشور همسایه افغانستان در گذشته و اکنون به صورت ویژه نسبت به تحولات افغانستان حساس بوده و از طرق مختلف درصدد اثرگذاری بر تحولات افغانستان برآمده است. در دو دهه اخیر، طالبان به عنوان گروه اثرگذار در تحولات افغانستان موردتوجه سیاست خارجی پکن قرار گرفته است. با توجه به کنشگری چین در رابطه با طالبان، ضرورت دارد تا راهبرد چین نسبت به طالبان پس از حاکمیت در اوت 2021 تبیین گردد. در این راستا، با روش تکوینی-تبیینی به این پرسش پاسخ داده شده است که چین چگونه در پی اثرگذاری بر معادلات افغانستان در عصر طالبان و گسترش همکاری با این گروه است؟ در پاسخ فرض بر این است که تهدیدهای امنیتی و الزامات اقتصادی طالبان برای چین سبب شده تا این کشور از طریق تعامل سازنده در ابعاد اقتصادی و امنیتی درصدد گسترش حوزه نفوذ راهبُردی خود و دسترسی به شریک راهبردی در مجموعه امنیتی منطقه ای آسیای جنوبی در قالب همکاری با طالبان باشد. یافته ها نشان می دهد که مؤلفه های امنیتی و اقتصادی در رابطه چین و طالبان قبل از خروج آمریکا و در دوره حاکمیت کنونی طالبان برجسته شده و پکن به دنبال «مداخله سازنده و تبدیل شدن به بازیگر مؤثر» در مجموعه امنیتی منطقه ای جنوب آسیا از طریق همکاری با طالبان است.