فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۹۲۱ تا ۹٬۹۴۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
59 - 84
حوزههای تخصصی:
چرا مرگ از امور ضروری این عالم است؟ برای وصول به چه غایتی و بر مبنای کدامین حکمت، مرگ رخ می دهد؟ و برای چه مرگ در نظام تکوین تعریف شده است؟ ملاصدرا ضرورت مرگ طبیعی را از منظر علت غائی ذاتی مرگ مورد مداقّه قرار داده است. بدین معنا که با تحول و تکامل نفس از حیات مادی به سوی عالم آخرت، مرگ بدن امری ضروری است به ضرورت عرضی لاحق. پس غایت ذاتی مرگ تکامل نفس است که از توابع و عوارض لاحق آن ترک بدن از سوی نفس و مرگ بدن است. در صورت مرگ بدن و ارتحال نفوس، بالضروره عوارض دیگری نیز بر آن مترتب می شود، همچون امکان پیدایش دیگر انسان ها یا عدم شقاوت اهل تقوا و غیر آن که برخی به اشتباه آن ها را غایت ذاتی مرگ تلقی کرده اند. بدین ترتیب سبب فاعلی قریب مرگ، نفس و تحول و تکامل آن است. اسباب فاعلی بعید مرگ، ملک الموت و دیگر علل حقیقی تأثیرگذار در مرگ است. توقف قوای نامیه و غاذیه که در علوم طبیعی از آن ها بحث می شود، از نظر ملاصدرا علل معدّه مرگ و از دلایلی ضعیف و اقناعی هستند و خود آن ها با علت غایی ذاتی توجیه پذیر می باشند.
تشیّع ابوتمّام حبیب بن اوس طائی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۹۰)
111 - 146
حوزههای تخصصی:
ابوتمّام حبیب بن أوس طائی یکی از بزرگ ترین شعرای عرب و پرچم دار شاعری و یگانه ع صر خویش در استحکام استعمال الفاظ، زیبایی و فصاحت شعر و نیکویی اسلوب آن بود. بسیاری از ابیات دیوان ابوتمّام به مَثَل سائر تبدیل شده و در زبان مردم جاری گشته و به کتب مختلف راه یافته و جزو شواهد لغوی، صرفی، نحوی، بلاغی و شعری نویسندگان بزرگ شده است. آنچه در این مقاله بدان پرداخته شده است، مذهب ابوتمّام است که تاکنون محل بحث و اختلاف میان محققان بوده است، لیکن در اینجا با توجه به اشعاری که از ابوتمّام در خلال سه قصیده یافت شده درحالی که بعضی از آنها قبلاً از دیوان وی حذف یا تحریف شده بود، می توان به مذهب شیعه امامیه وی پی برد. مقاله حاضر در پی انتشار کتاب سه چکامه ولائی از ابوتمّام طائی ارائه می شود که در آن سه قصیده فوق از روی 11 نسخه خطی تصحیح و شرح شده است و در انتهای مقاله تصویر برخی نسخ خطی مربوطه جهت استناد بیشتر اشعار ارائه شده است. تلاش نویسندگان برآن بوده تا خلاصه ای از مهم ترین نکات ارائه شده در کتاب درخصوص مذهب شیعه امامیه ابوتمّام را در این مقاله گردآوری و ارائه نمایند.
عصری سازی حدیث؛ مطالعه موردی، سیره ابوطالب(ع)
حوزههای تخصصی:
عصری سازی حدیث، به معنای کشف ملاک و معیاری جهان شمول از سیره معصومین: برای الگوبرداری همه مؤمنان است. افزون بر معصومین(ع)، سیره کسانی که رفتار آنها توسط معصوم تأیید شده نیز می تواند در موضوع عصری سازی مفید باشد. ابوطالب به عنوان حامی بزرگ پیامبر اکرم(ص)، با حفظ موقعیت پیش از اسلام خود، در شکل گیری و استمرار جامعه اسلامی نقش مهمی داشت. با وجود عدم بروز رفتار ایمانی، عملکرد او از سوی پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) تأیید شده و آنها صراحتاً به ایمان ابوطالب پرداخته اند. از این رو مسئله اصلی مقاله این است که آیا عصری سازی سیره ابوطالب می تواند الگو و معیاری برای مؤمنان امروزی ارائه کند؟ این نوشتار با بررسی تاریخی گزارش های مربوط به زندگی ابوطالب در حمایت از پیامبر(ص) و بر اساس تأییدات ائمه از رفتارهای ابوطالب نشان داده است که با ملاک و معیار فرا زمانی و فرا مکانیِ «عصری سازی سیره» می توان از سیره ابوطالب متناسب با نیازهای روز، الگوسازی کرد.
واکاوی مؤلفه های هویت یابی در نظریه انسان به منزله عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های هویت یابی در نظریه «انسان به منزله عامل» است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیلی استنتاجی انجام شد. این نظریه در انسان شناسی، تصویر انسان در قرآن را به عنوان سخت هسته توصیف نموده است. طبق این نظریه ، اعمال فرد هویت او را می سازد. هر فرد به تناسب عمل خویش و تعامل با محیط پیرامونش، هویت معینی را در وجود خویش می آفریند. با توجه به کوشش فلسفی نظریه انسان به منزله عامل، در جهت تبیین ماهیت آدمی و استنتاج مبادی عمل از آیات قرآن، در این نظریه به واکاوی مؤلفه های هویت یابی پرداخته شد. طی این واکاوی، از مبادی شناخت، میل و اراده، عمل و آثار عمل، چهار مؤلفه خودآگاهی، ارزشمندی، وحدت و اقتدار استخراج گردید. از مؤلفه خودآگاهی، دو شاخص «معرفی خود و توصیف احساسات، هیجانات، نیازها، علاقه مندی ها، توانمندی ها» و «خودارزیابی» استنتاج شد. مؤلفه ارزشمندی نیز، از طریق «دیگر ارزیابی» و پی بردن فرد به «شباهت و تفاوت با دیگران» ارزش هویتی را محقق می سازد. با توجه به مواجهه فرد با تکثر و تنوع موقعیت هایی زندگی، «اولویت بندی امور» موجب وحدت و انسجام درونی می شود. از طرفی هویت فردی اجتماعی در جریان «مشارکت در فعالیت جمعی» به عنوان یکی از شاخص های مؤلفه وحدت، شکل می گیرد. علاوه براین سه مؤلفه، اقتدار هویتی با «انتخاب و تصمیم گیری» و درنظرگرفتن «اثر و نتیجه عمل» ظهور پیدا می کند.
نگاهی نو به انقلاب نسبت به مثابه نظریه ای اصولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
234 - 217
حوزههای تخصصی:
انقلاب نسبت به عنوان یکی از مباحث مطرح در باب تعارض ادله علم اصول، روشی برای جریان قواعد باب تعارض، در موارد تعارض بیش از دو دلیل است؛ که بر اساس این روش به تمام رابطه ها و نسبت های موجود بین ادله متعارض توجه شده و بر اساس ضوابط و قرائن مشخص، قواعد باب تعارض میان ادله جاری می شود. نوشتار پیش رو با استفاده از روش توصیفی تحلیلی منابع مکتوب اصولی در پی بررسی این نکته است که، آیا انقلاب نسبت به عنوان یک نظریه علمی می تواند شناسایی شده و به مجامع علمی عرضه شود؟ فرضیه تحقیق بر این استوار است که این روش حل تعارض را می توان به عنوان نظریه ای علمی تحت عنوان نظریه انقلاب نسبت در علم اصول شناخت. برای رسیدن به هدف مذکور و اثبات فرضیه تحقیق پس از توصیف نظریه علمی (بیان تعاریف و ویژگی ها) با تحلیل تعریف های ارائه شده برای نظریه علمی و تأکید بر تعریف نظریه های فقهی و اصولی، و همچنین تحلیل و استخراج ویژگی های مورد پذیرش در نظریه های علمی، به تطبیق تعاریف ارائه شده و ویژگی های مطرح شده بر انقلاب نسبت پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که انقلاب نسبت به عنوان یک نظریه علمی در اصول فقه قابل عرضه به جامعه علمی است. لذا در تبیین آن نباید به عنوان یک دیدگاه صرف بدان توجه کرد، بلکه باید همچون یک نظریه به تمام جوانب و جزئیات دخیل در آن توجه داشته و با نگاهی کلان به تحلیل و بررسی آن پرداخت.
شعر و چیستی آن از نگاه ابن خلدون ناقد بنی احمر
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی انواع ادبی است و می تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. ابن خلدون باب ششم کتاب «مقدمه» خود را به علوم و اقسام آن، شیوه های تعلیم و تربیت اختصاص داده است. وی همچنین در این باب به ادبیات و به شکل خاص به شعر نیز به طور ویژه پرداخته است. یکی از مهم ترین رویکردهای ابن خلدون توجه به مفهوم شعر و افزودن موضوعی جدید در نظریه شعر اعراب با عنوان «ملکه شعر» است. او ماهیّت شعر را به گونه ای متفاوت از سایر نقّادان ادبی بیان می دارد و موهبت و ملکه شعری را در ترازوی نقد و تحلیل قرار می-دهد. هدف از این بحث، بررسی مفهوم و ماهیت شعر از نگاه ابن خلدون به عنوان یک ناقد ادبی است، تا تفاوت بین نظر او در این مورد با دیگران را تبیین نماید که در نهایت با بررسی روش تحلیلی توصیفی رویکردهای نقدی ناقد و تحلیل دیدگاه های او به شناخت نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او می توان دست یافت. شیوه نقدی ابن خلدون متأثر از نگرش تاریخی اش است و زمان و مکان را دخیل در نقد می داند و اکتساب و حفظ زبان را عامل موفقیت شاعر می پندارد و معتقد بود شعر علاوه بر داشتن وزن و قافیه کلامی است بلیغ و مبتنی بر تصویر و ایماژ که هر بیت آن در معنا و مفهوم، مستقل از قبل و بعد می باشد.
سخن گفتن از خداوند: مکملیت زبان دین تشکیکی و استعاره گرایی به روایت ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، امکان مکملیت زبان دین تشکیکی و استعاره گرایی در پاسخ به مسئله سخن گفتن از خداوند در فلسفه زبان دینی، به عنوان یک پیشنهاد، مطرح و از آن دفاع شده است. نخست، به یک متناقض نما در بحث سخن گفتن از خداوند، اشاره و سپس تلاش شد آنچه شاید بتوان پاسخ صدرالمتألهین به این متناقض نما نامید، صورتبندی شود. در گام بعدی، به یک نقص تبیینی (ازنظر زبان شناسی فلسفی) در این پاسخ اشاره شد. پیشنهاد مشخص این مقاله این است که می توان برای رفع این نقص از مطالعات استعاره شناختی معاصر کمک گرفت که بر معرفت بخشی استعاره ها تأکید دارند و در پی تبیین چگونگی کشف معنا در کاربست استعاری زبان اند. برای این منظور، استعاره گرایی شناختی به روایت پل ریکور صورت بندی شد. سپس استدلال شد نخست، باوجود آنچه ممکن است در آغاز به نظر بیاید، این دو نظر، سازگار و جمع پذیرند. دوم، پیشنهاد می شود در این دو ایده، به دیده دو امر مکمل در پاسخ به مسئله سخن گفتن از خداوند نگریسته شود. در پایان نیز به برخی پیامد های طرح این پیشنهاد پرداخته شده است.
بررسی انتقادی ادله تنصیف مهریه ابراءشده در فرض وقوع طلاق پیش از مجامعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آثار مالی عقد نکاح، مالکیت زوجه نسبت به مهریه است؛ در منابع شرعی، تأکید فراوانی بر فضیلت ابرای مهریه از جانب زوجه، به ویژه پیش از وقوع زفاف، وجود دارد. از نظر مشهور فقهای امامیه، درصورتی که پس از ابرای مهریه و پیش از وقوع زفاف، طلاق رخ دهد، زوجه موظف به بازگرداندن نیمی از مهریه ای خواهد بود که عملاً آن را دریافت نکرده است. در نگاه نخست، چنین مسئله ای با وجدان حقوقی ناسازگار می نماید؛ در نوشتار پیشِ رو، ادله این انگاره مشهور فقهی نقد شده و با استناد به عدم وجود اسباب ضمان، محسنانه بودن ابراء، ضعف روایت دال بر تنصیف و ...، نظریه دیگری مورد تقویت قرار گرفته است. همچنین با توجه به ناسازگاری تنصیف مهریه ابراءشده با وجدان عرفی و حقوقی، لزوم اکتفا به قدر متیقن در مقام تقنین دراین زمینه ضروری خواهد بود؛ بر این اساس، می توان در ابرای مهریه، اصل را بر وجود شرط تبانیِ ادامه زندگیِ مشترک قرار داد و درصورت وقوع طلاق، حق رجوع از آن را معتبر دانست؛ این مسئله پیوند میان فقه و ارزش های اخلاق را در احکام و قوانین مربوط به خانواده استحکام می بخشد.
بررسی و تبیین وجه تسمیه خطبه اشباح با تکیه بر نظریه یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رومن یاکوبسن از بنیان گذاران مکتب زبان شناسی نقش گرای پراگ معتقد است که هر ساخت زبانی دارای هدفی است که بایستی با در نظر گرفتن اهداف ارتباطی آن تبیین شود و ساخت های زبانی با توجه به محوریت هریک از شش رکن پیام شامل: گوینده، شنونده، پیام، زمینه پیام، مجرای ارتباطی و اجزای پیام، به ترتیب شش کارکرد، عاطفی، ترغیبی، ادبی، ارجاعی، همدلی و رمزگان دارند. خطبه اشباح متشکل از مجموعه ای از جمله های ارجاعی است که با هدف تعلیمی ایراد شده است؛ در مورد وجه تسمیه این خطبه بین شارحان اختلاف نظرهایی وجود دارد. پژوهش پیش رو با هدف شناخت چرایی نامگذاری خطبه اشباح و اثر فرایند ارتباط کلامی بر این نامگذاری و با فرض این که این نامگذاری در واقع محدودیت ادراکی بشر و علم امام به این امر بوده، سامان یافته است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی با رویکرد زبان شناختی است که در پرتو آن به بررسی ارکان پیام های این خطبه بر اساس نظریه رومن یاکوبسن پرداخته شد تا به این ترتیب به این پرسش پاسخ داده شود که با بهره گیری از کدام ویژگی ارتباط کلامی، امام(ع) این درک را در مخاطب از محدودیت ادراکی بشر ایجاد نموده است؟ در نهایت فرض مذکور اثبات شد و مشخص گردید که امام(ع) با استفاده از امکان صدق و کذب پیام های ارجاعی، موفق به ایجاد درک وجدانی از محدودیت ادراکی بشر در مخاطب گردیده است.
نقد و بررسی نظریه ادعای مهدویت شاه اسماعیل اول صفوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
21 - 42
حوزههای تخصصی:
در آستانه ظهور صفویان افکار غالیانه گسترش زیادی یافته بودند. به موازات این شرایط، انتشار اخبار آخرالزمانی مبنی بر وقوع یک رستاخیز شیعی، زمینه را برای ادعاهای مهدوی مساعد می ساخت. با به قدرت رسیدن صفویان به نظر می رسد در بخش موعودگرایی، گفتمان شیعی به یک ثبات قابل قبول رسیده و کمتر مهدی دروغینی پا به عرصه نهاد. اما در این بین، نظریه ای مطرح شده که خودِ مؤسس سلسله صفوی را به عنوان مدعی مهدویت معرفی می کند. این پژوهش با استفاده از داده های کتابخانه ای این موضوع را مورد بررسی بیشتری قرار داده و سعی خواهد داشت در مورد اصل وجود یا عدم وجود چنین ادعایی از سوی شاه اسماعیل و چرایی مطرح شدن این نظریه توسط محققان به نتیجه برسد. به نظر می رسد صادرکنندگان این نظریه، صفویه شناسان غربی باشند که از روی عدم شناخت کافی نسبت به مذهب تشیع، تصوف و ظرافت های موجود در اشعار و ادبیات فارسی و ترکی در این زمینه ابراز عقیده کرده اند.
سنجش و سازش دیدگاه فخر رازی و آلوسی در مسئله کلام الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
283 - 309
حوزههای تخصصی:
تفسیر مفاتیح الغیب فخر رازی و روح المعانی آلوسی، از تفاسیر برجسته اهل سنت به شمار می روند. برخی پژوهشگران، تفسیر روح المعانی آلوسی را نسخه دوم تفسیر کبیر فخر رازی به ویژه در مسائل کلامی دانسته اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، مسئله «کلام الهی» را از دیدگاه این دو اندیشمند ارزیابی نموده و دریافته است که هر دو مفسر، خداوند را متکلم، و کلام را دو نوع می دانند و علی رغم اشتراک در مبانی کلامی، تفاوت هایی در فهم و روش دارند. فخر رازی از دلایل عقلی در اثبات یا توجیه مدعیاتش بهره می گیرد؛ ولی آلوسی بیشتر سلوک علمای سلف را ترجیح می دهد. رازی «کلام» را دو گونه می داند: لفظی، که مرکب از حروف و اصوات و حادث است، و نفسی، که قائم به ذات الهی و قدیم است. آلوسی معنای مصدری کلام را سخن گفتن و حاصل آن را سخن معنا نموده است. وی معنای دوم را حقیقی دانسته و آن را به دو نوع لفظی و نفسی تقسیم کرده و هر دو را قدیم می داند. از نگاه آلوسی، کلام لفظی، تجلی کلام نفسی و مجرد است که خداوند آن را در صورت های خیالی و حسی ظاهر نموده است.
فلسفه متافیزیک نزد کانت و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
155 - 172
حوزههای تخصصی:
وجود بحران های علمی هر عصر، متفکران را با چالش های جدی مواجه می کند و هر متفکری بر اساس فهم از مسائل علمی و داشته های علمی خود، به نوعی سعی در حل بحران و رساندن علم به ساحل امن یقین را دارد. وجود مسائل جدید و تعارضات در علم و دین و فلسفه، ایمانوئل کانت و علامه طباطبایی را بر آن داشت تا نگاه دوباره و جدی تری به این معضلات علمی و سعی در حل بحران های موجود داشته باشند. و هر دو متفکر به نوعی جواب معضلات زمان خود را در رویارویی دوباره با متافیزیک دیدند. کانت با تصور و تعریفی که از متافیزیک سنتی داشت، متافیزیک موجود را نتوانست به عنوان یک علم یقین بخش قبول کند و متافیزیک سنتی را از لیست علوم پاک کرد. علامه بر عکس وی، با تصور و تعریفی که از متافیزیک سنتی داشت؛ متافیزیک را علمی یقینی پنداشت به طوری که یقینی بودن سایر علوم هم در سایه وجود و امکان تحقق متافیزیک میسر بود. در مقاله حاضر فلسفه متافیزیک از نگاه هر دو اندیشمند از جهات مختلف مثل تعریف متافیزیک سنتی و روش آن و همچنین کیفیت گزاره های آن و نسبتش با سایر علوم، بررسی خواهد تا روشن گردد چرا در قبال سوالات یکسان، هر کدام راه متفاوتی را پیمودند. و در نهایت به این نتیجه می رسد که متافیزیکی که به دست این دو متفکر رسیده از مبنا متفاوت بوده است، که باعث پیموده شدن دو راه متفاوت شده است.
کارکردهای 12 گانه سیاق در تعیین و تبیین معنای آیات و واژگان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر واژه در کتاب لغت دارای معنا یا معانی خاصی است ولی وقتی همین واژه در متن قرار می گیرد معنای دقیق خود را پیدا می کند و از این رو بهترین راه برای تعیین معنای واژه، توجه به قرائن کلام و بافت و سیاق است. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی در صدد ارائه تعریف دقیقی برای سیاق و بیان آثار کارکردی آن در تبیین واژگان قرآن بوده و به نتائج زیر نائل شده است: سیاق، هرگونه دلیل دیگری است که در فضای الفاظ و عباراتی که می خواهیم آن ها را بفهمیم قرار دارد و به لفظی و معنوی ، پیوسته و گسسته تقسیم می شود و دارای این کارکردهاست: عدم امکان معنای الفاظ بدون کمک سیاق؛ ارائه معنای واژه دقیقتر از معنای ارائه شده توسط اهل لغت؛ تعیین معنای لفظ مشترک در آیه ؛ تبیین فرق یا فروق بین الفاظِ به ظاهر مترادف؛ تشخیص حذف و محذوف در آیات؛ تعیین نقش دستوری واژه در متن؛ تعیین مصداق واژه های مشترک معنوی؛ تعیین وجه واژه های دارای وجوه متعدد؛ ترجیح و تعیین یکی از قرائت های مرتبط با واژه ها؛ قبول یا رد روایت های تفسیری مرتبط با معنای واژه ها ، تعیین معنای واژگان اضداد در آیات ؛ کشف اعجاز لغوی قرآن؛ تعیین معنای صحیح واژه های ناظر بر احکام فقهی.
نکته، حاشیه، یادداشت
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۱)
307 - 329
حوزههای تخصصی:
ارزیابی راهبردهای قرآن پژوهان در برون رفت از چالش های کلامی آیه اهلاک (اسراء/ 16)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش ابتدایی آیه شانزدهم سوره إسراء، خواننده را با سه چالش مواجه می سازد. اولین چالش، تقدم اراده هلاکت از سوی خداوند (أردنا)، پیش از عمل فسق اهل قریه (ففسقوا) است؛ از این چالش در ادبیات کهن تفسیری به «تقدم جزاء بر عمل» و در ادبیات امروزی نیز به «قصاص قبل از جنایت» تعبیر می شود. مسئله چالش مزبور چرایی اراده هلاکت اهل قریه، پیش از ارتکاب فسق است. چالش دیگر، تعلق امر الهی بر فسق و قبح عقلی آن، طبق ظهور عبارت «ففسقوا» است. چالش سوم جبر و عدم اراده عبد است زیرا به سبب اراده محتوم الهی بر اهلاک، امر تکوینی بر بندگان نیز محقق شده است؛ اعم از اینکه «مأمورٌ به» طاعت باشد یا فسق، آنچه مهم است به دلیل تخلف ناپذیری امر الهی و هلاکت تکوینی بندگان اوست. این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است، با استحصال راه حل مفسران، توانسته از ترکیب تفسیر دو عبارت «اراده» و «أمر» با ساختارهای ادبی محتمل عبارات «إذا أردنا أن نهلک قریه» و «أمرنا مترفیها» چهل ودو احتمال استخراج کند. از میان این چهل ودو احتمال تفسیری، تنها پانزده احتمال، عاری از چالش های سه گانه مذکور است و می تواند موجه به حساب آید اما آنچه قابل مداقه است اینکه گریز از چالش های پیشین، ناگزیر از ملاحظات ادبی مجاز، حذف و یا تقدم و تأخر شرط و جزا نیست. ارجحیت مجاز بر سایر فنون ادبی، تأویل آیه را تنها بر سه وجه متمرکز می سازد.
سبک زندگی در پرتو عقلانیت دینی از منظر قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹
29 - 57
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی نوین بشر، در پرتو تفسیرهای متفاوت از عقلانیت، معناهای متفاوتی را به همراه آورده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی سبک زندگی در پرتو عقلانیت دینی از منظر قرآن است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و روش این تحقیق از لحاظ علمی، روش توصیفی، تحلیلی و از لحاظ ابزاری و جمع آوری مطالب، روش کتابخانه ای می باشد که با مراجعه به کتاب ها، مقالات و نرم افزار، فیش برداری سپس سازمان دهی و مورد تجزیه و تحلیل و پالایش قرارگرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدرنیته که معرّف یک عصر جدید تاریخی- فرهنگی است، پرداخته «عقلانیت مادی»، «خود بنیاد» و «علم زده» ای است که پس از رنسانس و بعد از آن، به مثابه غول دنیاگرا و دین ستیز، صرفاً بر غایت کسب ثروت، لذّت و قدرت تمرکز نموده، کمال و سعادت انسان را در دنیامداری و دنیاگرایی می داند. درحالی که فرهنگ دینی و سبک زندگی اسلامی، در دل عقلانیتی پرورده می شود که کمال انسان و سامان زندگی او را، در معناگرایی، توحیدمداری و توأم نگری به دنیا و آخرت می جوید. عقلانیت مدرن با دین ستیزی، ایجاد فرهنگ فردگرایی، انسان محوری و دنیانگری، به جنگ آموزه های آسمانی رفته و علیه «خدا» سر بر افراشته است. اما عقلانیت دینی، سبک دیگری از زندگی را می جوید که با اتکاء به منبع وحی، علم حضوری و شهود، در اصول، رویکرد، روش و اهداف، از عقلانیت مدرنیته متمایز است. سبک زندگی از منظر دین مفهوم بسیار گسترده ای دارد و دارای قلمروی فراگیر و همه جانبه است. رفتار در صورتی ارزشمند است که همراه با ایمان باشد و تبدیل به عمل صالح شود و در نهایت به حیات طیبه منتهی گردد.
اختلال انحراف جنسی زوج و تأثیر آن بر لزوم تمکین زوجه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۴
137 - 164
حوزههای تخصصی:
از منظر فقهی، هرگونه بهره وری جنسی که مورد تأیید شرع نباشد، به نوعی انحراف جنسی محسوب می گردد و چنانچه فردی به این عمل انحرافی عادت کرده، به گونه ای که تنها از همین راه ارضاء شود و به شکل عادی توان ترک آن را نداشته باشد، مبتلا به بیماری روانی اختلال انحراف جنسی است؛ بنابراین حتی در فرضی که ازدواج شرعی صورت پذیرفته و شریک جنسی فرد، همسر شرعی او هست نیز اگر استمتاع جنسی، باعث عسروحرج و یا ضرر غیر متعارف خارج از طبیعت همبستری هر یک از زوجین شود، انحراف جنسی بوده و چنانچه به مرحله عادت رسیده باشد، اختلال انحراف جنسی است. ابتلای زوج به بیماری اختلال انحراف جنسی، از مواردی است که شرعاً وجوب تمکین زوج را از زوجه برمی دارد و موجب سلب حق زوج در الزام زوجه به تمکین می گردد؛ با این توضیح که هرچند تمکین در اصطلاح فقهی به معنای لزوم اجابت و همراهی جنسی زن با شوهر است و نباید نسبت به استمتاعات جنسی مرد، در هر زمان یا مکانی، نافرمانی داشته باشد و مقتضای عقد ازدواج نیز بهره وری جنسی طرفین با تمام مصادیق آن است و منحصر در مصداق خاصی نمی شود، اما مصادیقی که به سبب ضرری بودن و یا حرجی بودن، از معاشرت به معروف خارج شده باشد، از اطلاق ادله لزوم اطاعت زوج، استثناء می گردد و عدم تمکین زوجه، باعث صدق عنوان ناشزه بر او نمی شود و زوج مبتلا به اختلال انحراف جنسی نمی تواند همسرش را مجبور به پذیرش تمکین غیر متعارفی کند که عادتاً منجربه ضرر غیر قابل تسامح و یا حرج غیر قابل تحمل گردد و صرفاً حق مطالبه استمتاعاتی را دارد که عرفی باشد.
گستره مکلّفان امر به معروف در آیه 104 سوره آل عمران (تحلیل ساختار متن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آیات چالش برانگیز اجتماعی قرآن که مفسران و فقیهان همواره در فهم آن، دچار اختلاف شده اند، آیه 104 سوره آل عمران است. دیدگاه های ایشان در دو دسته کلی جای دارد: 1) وجوب همگانی امر به معروف بر افراد جامعه؛ 2) وجوب انحصاری امر به معروف بر گروهی در جامعه. قرآن پژوهان گفته اند علت این دو دیدگاه متعارض، دو برداشت مختلف از واژه «مِن» در این آیه است. این اختلاف در معنا کردن واژه «مِن» در آیه، دلالت آیه و گستره مکلّفان آن را دچار ابهام ساخته است. این جستار برای نخستین بار نشان داد حرف «مِن» در این آیه، تنها یک معنا دارد، ولی ساختار این آیه، دارای ویژگی چندمعنایی است؛ از این رو می توان با توجه به ساختار چندمعنای آیه و با واکاوی موضوع این آیه -امر به معروف و نهی از منکر- که وظیفه ای دارای مراتب است، این آیه را بر پایه ساخت اطلاع کهنه و نو، دارای قابلیت دو خوانش طولی-نه دو برداشت ناسازگارِ در عرض هم- دانست. در مجموع به دست آمد برداشت وجوب همگانی، بر پایه ساختار «تجرید»، هماهنگ با سیاق و فضای نزول آیه است و برداشت وجوب انحصاری نیز می تواند فهمی نظام مند و بر پایه خوانشی ورای سیاق از آیه باشد.
بررسی ابهامات موجود در اصلاحیه ماده 8 ، بند(د) از لایحه قانون استقلال کانون وکلای دادگستری با رویکرد به مشاغل غیر سازمانی حقوقی و قضایی در نیروهای مسلح
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲۴
45 - 35
حوزههای تخصصی:
براساس اصلاح ماده 8 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 05/12/1333 که بند(د) به قانون مزبور الحاق گردیده و در تاریخ 22/04/1373 به تأیید شورای نگهبان رسیده است ،کلیه کسانی که دارای لیسانس حقوق قضایی یا گواهی پایان تحصیلات سطوح عالیه از حوزه علمیه قم با حداقل 5 سال سابقه کارمتوالی و 10 سال متناوب در سمتهای حقوقی در دستگاه های دولتی و وابسته به دولت و نهادها و نیروهای مسلح باشند و بعد از اجرای این قانون با داشتن سی سال سابقه خدمت بازنشسته شوند، بدون رعایت شرط سن با انجام نصف مدت مقرر کارآموزی ، کانون باید وفق ماده واحده 3 از این قانون در مورد تقاضای پروانه کارآموزی یا وکالت ظرف مدت شش ماه اتخاذ تصمیم نماید .علی ایحال در نیروهای مسلح کارکنانی وجود داشته ، که بصورت عملی و غیر سازمانی ( غیر رسته سازمانی حقوق ولی دارای تحصیلات حقوقی) در مشاغل حقوقی و قضایی نیروهای مسلح بکارگیری می شوند، که بعد مرور زمان خواهان استفاده از مزایای شغل عملی خود بوده که بعضاً با مخالفت سازمان مربوطه و ایضاً کانون وکلای دادگستری مواجه بوده ، در حالی که مستدات قوی، همچون دادنامه های صادره از مراجع قضایی که نام و مشخصات کارکنان مزبور به عنوان نماینده حقوقی یگان نظامی صراحتاً قید گردیده و دادنامه های صادره بر پایه شکواییه و دادخواست نماینده حقوقی یگان نظامی استوار بوده دال بر صحت سوابق حقوقی و قضایی کارکنان نظامی دارای شرایط مذکور می باشد . مع الوصف موجب شکواییه کارکنان نظامی در دیوان عدالت اداری جهت استفاده از مزایای قانونی خود گردیده که باعث افزایش حجم پرونده واطاله دادرسی در دیوان و ایضاً باعث تحمیل هزینه های دادرسی و صرف زمان برای کارکنان مزبور و سازمان نظامی مربوطه می گردد. لذا این مقاله با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی ، جایگاه اماره و دلیل درخصوص سوابق عملی غیر سازمانی رسته حقوق در نیروهای مسلح با رویکرد بر قانون اصلاحی کانون وکلای دادگستری ماده 8 و بند (د) از این قانون را مورد بررسی قرار می دهد.
خوانشی فلسفی از ساحت اجتماعی انسان کامل در نهج البلاغه (با رویکرد حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله دستیابی به تصویری کلی از ساحت اجتماعی انسان کامل با تتبع میان عبارات نهج البلاغه و تحلیل حکمی آنها با مبانی حکمت متعالیه است. ساحت اجتماعی انسان کامل، عبارتست از ویژگیهایی از انسان کامل که در تعامل با انسانهای دیگر و در ساختار اجتماعی و اینجهانی او قرار دارد. معرفت انسان کامل در این حوزه نمایانگر نقش تمدنی او در جامعه انسانی و در تحقق «جامعه متعالیه» خواهد بود. از میان روشهای مناسب برای گردآوری داده های تحقیق، روش موردنظر برای این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی میباشد. بر اساس تعالیم نهج البلاغه و مبانی حکمت متعالیه، انقلاب فکری و محتوایی جامعه و هدایت آن از طریق ایجاد بیداری و شکوفایی فطری و آشکارسازی گنجینه های عقلی انسانها، اساس و بنیاد فعالیتهای اجتماعی انسان کامل را تشکیل میدهد که این امر بانضمام کمالات وجودی دیگر در انسان کامل و بحسب اطاعت و فرمانبرداری مردم، باعث تکامل و شکوفایی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل جامعه متعالیه میگردد. بنابرین، محوریت و رهبری انسان کامل و فرمانبری مردم از او، اساس و مهمترین رکن تحقق آرمان جامعه متعالیه است.