فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۸۱ تا ۸٬۹۰۰ مورد از کل ۷۶٬۷۷۵ مورد.
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم آذر ۱۴۰۰ شماره ۲۹
108 - 96
حوزههای تخصصی:
نماز یک ارتباط قوی با سرچشمه خوبی ها، یعنی خداوند باری تعالی می باشد. نماز، پایه قوام دین و سرچشمه زلال معنویت همواره مورد توجه همه ادیان الهی و فرستادگان خداوند متعال بوده است. در جوامع امروزی، بیشتر از هر زمان دیگری، به اخلاق احساس نیاز می شود و مردم بیشتر دچار خلاء معنوی شده و برای رسیدن به خواسته ها و امیال خود، به هر کاری دست می زنند و در این راه به هویت و کرامت انسانی لطمه وارد می گردد. امروزه زندگی انسان ها، مملو ازحوادثی است که عامل بداخلاقی شده است از جمله: آلودگی صوتی، آلودگی هوا، بی هدفی، نداشتن تکیه گاهی مطمئن، مناقشه های خانوادگی و غیره. تمدن بشر در کنار گسترش رفاه نسبی و ارتباطات مختلف، یکسری رذایل اخلاقی را نیز توسعه داده است. این نوشتار یک پژوهش کاربردی به روش تحلیلی و توصیفی می باشد که به اهمیت رابطه بین نماز و اخلاق مداری پرداخته است. نماز بهترین ارتباط با منبع اصلی خلقت می تواند، انسان را با فضایل اخلاقی تربیت کند. نماز باعث ایجاد خلقیات حسنه ضروری و کاربردی در انسان می شود از جمله: توکل، صبر در برابر مشکلات ،امیدواری به رحمت خدا و غیره. این فضایل اخلاقی هم توسط نماز، روز به روز تقویت می شود تا جایی که انسان می تواند از بحران های امروزه نجات یابد و به سعادت، آرامش و شادی درونی برسد.
سعادت انسان در سیر صعودی از دیدگاه فلوطین
منبع:
کلام حکمت سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
43 - 57
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر سعادت انسان از دیدگاه فلوطین، فیلسوف یونانی را بررسی می کند. اساس فلسفه وی حول سه محور و سه اقنوم دور می زند: احد، عقل و نفس. او بر این باور است که روح انسان در یک سیر نزولی از مبدأ عالم یعنی، احد صادر شده است. این صدور درطی یک سلسله مراتب طولی و با وساطت عقل و نفس کلی است. او تأکید می کند که موطن اصلی ارواح آدمی، جهان معقول و مجرد است، ولی با تقدیر و سرنوشت به عالم محسوسات هبوط کرده است و باید چند صباحی در این عالم به کسب فضایل بپردازد و خود را برای صعود و بازگشت به موطن اصلی و جایگاه ابدی آماده کند. یکی از ضروریات برای وصول به مقصد نهایی این سیر صعودی از دیدگاه او، دل نبستن به عالم ماده و انقطاع از آن است؛ زیرا عالم ماده، عالم شر و بدی است و پیوند با آن انسان را از نیک محض دور نگه می دارد. او همچنین می گوید: «از میان انسان ها صرفاً افرادی توفیق عروج معنوی به سوی عالم معقول و فوق هستی پیدا خواهند کرد که فیلسوف، موسیقی دان یا عاشق باشند؛ زیرا طرق نیل به عالم معقول و عروج روحانی به سوی فوق هستی و شهود و لقای ذات او منحصر در فلسفه راستین، موسیقی مطبوع و عشق به زیبایی است».
سنخ شناسی زندگی در اندیشه سلیگمن و مقایسه آن با دیدگاه اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام دی ۱۴۰۰ شماره ۲۸۹
79-92
حوزههای تخصصی:
زندگی و سنخ های آن یکی از موضوعاتی است که در علوم انسانی به ویژه روان شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. مطالعه و بررسی دقیق دیدگاه های متنوع و مختلف در این باره می تواند به انتخاب سنخ مطلوب زندگی و تقویت و استحکام آن کمک کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی سنخ های زندگی از دیدگاه سلیگمن و مقایسه آن با دیدگاه اندیشمندان مسلمان انجام شده است. بدین منظور به روش توصیفی تحلیلی به منابع دست اول دیدگاه های سلیگمن و آثار مفسران و اندیشمندان مسلمان از جمله علامه جعفری، آیت الله جوادی آملی و شهید مطهری مراجعه و با همدیگر مقایسه گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که سلیگمن با انتخاب مدل ارسطوییِ رشد از ساده به پیچیده، چهار سنخ زندگی لذت بخش، متعهدانه، بامعنا و کامل ترسیم می کند. براساس دیدگاه مفسران قرآن کریم، سه نوع زندگی «ذلت محور»، «لذت محور» و «سعادت محور» استخراج گردید. مفاهیم عاجله، حیات دنیا و متاع غرور بیانگر زندگی لذت محور است که حیات عمومی محسوب می شود. مفهوم معیشت ضنک حیاتی غیرحقیقی است که به زندگی ذلت محور اشاره دارد. افرادی که در این دو سنخ زندگی هستند، از رسیدن به بالاترین درجات کمال بازمی مانند. حیات حقیقی منحصر در زندگی آخرت و حیات طیبه است که همان زندگی سعادت محور است. روحانی بودن منشأ سنخ های زندگی، هدفمندی سنخ های زندگی جهت دستیابی به سعادت جاودانه فرامادی، نقش انگیزه الهی در رسیدن به هدف زندگی، فراشمولی قلمرو ارزشی سنخ های زندگی براساس دیدگاه اسلامی ازجمله تفاوت های شاخص با دیدگاه سلیگمن هستند.
بررسی جایگاه ایثار در نظریه خودگرایی روان شناختی و ارزیابی آن با آموزه های اخلاقی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودگرایی روان شناختی[1] از مباحث مهم علم النفس اخلاقی و به عنوان نظریه ای در باب انگیزه های رفتار آدمی بشمار می رود. براساس این نظریه، هدف غایی تمامی رفتارهای آدمی از جمله ایثار، خوددوستی است. با توجه به اهمیت ایثار در اخلاق اسلامی در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده، جایگاه ایثار در نظریه خودگرایی روان شناختی بررسی شده و با آموزه های اخلاقی قرآن مورد ارزیابی قرار گرفته است. منحصر دانستن انگیزه های آدمی در انجام افعال، به خوددوستی و تفسیر خودخواهانه داشتن از ایثار در نظریه خودگرایی روان شناختی، از نگاه تک ساحتی به انسان و تقلیل ارزش های والای انسانی در حب ذات به معنای مادی آن در زندگی سرچشمه می گیرد در حالی که آموزه های قرآنی، منشأ وانگیزه افعال متعالی و ارزشمندی همانند ایثار را منِ ملکوتی انسان دانسته است. از نظر قرآن کریم ایثار با انگیزه وصول به کمالات متعالی و کسب رضایت حق تعالی و نائل شدن به مقام قرب الهی صورت می پذیرد نه صرفا برای آسودگی خاطر و آرامش فرد ایثارگر. [1]. Egoism.
اعیان ثابته و جایگاه آن در علم پیشین الهی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
81 - 88
حوزههای تخصصی:
«اعیان ثابته» یکی از مهمترین ارکان هستی شناسی ابن عربی است و پذیرش آن تأثیر بسزایی در نوع نگاه به مسئله علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمی است که دستگاههای معرفتی کلامی، فلسفی و عرفانی هرکدام بنوبه خود تلاش کرده اند که آن را تشریح و تبیین نمایند. معتزله و ابن عربی با قبول ثابتات ازلیه، سعی کرده اند این نزاع را پاسخ دهند. دیدگاه ابن عربی مخالفانی میان فلاسفه دارد و یکی از آنها ملاصدراست که در آثارش به ساختار اعیان ثابته بسیار تاخته است. اما با بررسی بیشتر و نگاه تطبیقی به این پاسخ میرسیم که ملاصدرا با طرح نگاهی نو به مسئله اعیان ثابته و بیان تقریری جدید از نگاه ابن عربی، تلاش میکند مواردی را که با دستگاه فلسفیش در تعارض است، حل کند. این تحقیق با اشاره به نکات مطرح شده، اثبات میکند که ملاصدرا دیدگاه ابن عربی در مورد اعیان ثابته را پذیرفته و میان نگاه ابن عربی و قول به ثبوت معدومات که دیدگاه معتزله است تفاوت قائل است و نگاه اول را مطابق با کشفیات و مشاهدات خویش میداند.
بایسته های پژوهشی و نگارشی در عرصه تحقیق متون شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این گفتار، عناوین پنجاه رساله خطی و عکسی در زمینه های قرآن، حدیث و عقاید شیعی را در بر دارد که تمام یا بیشتر آنها تا کنون تحقیق و منتشر نشده اند، و تحقیق آنها می تواند موضوع پایان نامه قرار گیرد، یا مقالات پژوهشی در باره درونمایه آنها نوشته شود. این نسخه ها از دو کتابخانه قم (کتابخانه مدرسه حجتیه، کتابخانه مرکز علوم عقلی) انتخاب شده و نسخه هایشان در دسترس است.
ابتنای مفهومی منجی گرایی شیعی بر معنای زندگی فراطبیعت گرایانه الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
117 - 132
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در پی تدقیق مفهوم شناسی «منجی گرایی شیعی» و جایگاه «معنای زندگی فراطبیعت گرایانه الهی» در معرفت به آن مفهوم است. این پژوهش می کوشد به روش تحلیل مفاهیم و نگاهی پدیدارشناسانه به این پرسش پاسخ دهد که حقیقت معنای زندگی فراطبیعت گرایانه الهی چه نقشی در مفهوم «منجی گرایی شیعی» دارد؟ در پژوهش حاضر سه اصل «باور به امامت منجی موعود»، «باور به اصل انتظار صحیح ظهور منجی موعود» و «تصور غایت متعالی ظهور منجی» به عنوان داده هایی به شمار می آیند که مفهوم و معنای اساسی منجی گرایی شیعی را سامان می دهند، به این معنا که معرفت به حقیقت منجی گرایی شیعی بدون کمک باورهای سه گانه فوق محقّق نمی شود. اما نکته اساسی این است که هر یک از باورهای سه گانه فوق _ به طور مستقلّ _ پیوند وثیقی با معنای زندگی فرد دارند. یعنی در تفکر شیعی هر یک از آنها بدون ارتباط و پیوند با معنای زندگی فراطبیعت گرایانه الهی ماهیتی ندارند. در مجموع هدف این پژوهش کمک به تحقّق نظامی منسجم در حوزه مفاهیم معطوف به اندیشه مهدویت است. همچنین درک دقیق هر یک از مفاهیم مهدوی و نسبت آنها با دیگر باورهای دینی به برون رفت از بسیاری چالش های حوزه مهدویت کمک می کند. نتیجه بحث این است که مفهوم «منجی گرایی شیعی» بدون «معنای زندگی فراطبیعت گرایانه الهی» قابل ادراک نیست و معنای آن سامان نمی یابد.
قاموس نور؛ واژه نامه هوشمند عربی
حوزههای تخصصی:
مراجعه به منابع لغوی برای درک صحیح معانی کلمات، یکی از نیاز های اولیه در فرآیندهای پژوهشی حوزه علوم اسلامی است. هر پژوهشگر، جهت فهم معانی کلمات یا عبارات مد نظر خود، هنگام مراجعه به منابع لغوی در نسخه های چاپی سنّتی، فرآیندی را در چندین مرحله طی می نماید تا به مقصود نهایی خویش، یعنی یافتن توصیفات مندرج ذیل مداخل لغوی، دست یابد. این فرآیندها، در خصوص زبان عربی که کلمات دست خوش تغییرات متعددی در ساختار صرفی خود شده اند، پیچیدهتر است. هدف از طراحی و تولید «قاموس نور»، به عنوان یک لغت نامه هوشمند الکترونیکی، گذر از شیوه های سنّتیِ مراجعه به منابع لغوی متعدد و پیاده سازی حداکثری الگوهای ماشینیِ هوشمند جهت ارائه سریع پاسخ های صحیح به پژوهشگران است. ساماندهی لغت نامه های متقدم عربی و نظام بندی این منابع ارزشمند بر اساس یک ساختار واحد و همچنین تحلیل صرفی کلمات ورودی کاربران توسط دو موتور قدرتمند تحلیلگر صرفی نور و استمر هوشمند نور جهت اتصال ماشینی به نزدیک ترین مداخل لغوی، از دستاوردهای منحصربه فرد این واژه نامه هوشمند الکترونیکی است که در قالب پایگاه اینترنتی، نرم افزار رومیزی و تلفن های همراه قابل استفاده است. همچنین، با ایجاد شبکه واژگانی بین مداخل، تطبیق بر آیات قرآن و روایاتِ سرشار از معارف غنی اهل بیت(ع)، اطلاعات متنوع و ارزشمند دیگری نیز در اختیار پژوهشگر قرار می گیرد که این واژه نامه هوشمند را از دیگر رقبای خود متمایز می سازد.
حکم نماز جمعه در زمان غیبت امام معصوم (ع) از نظر شهید اول، شهید ثانی، آیت الله خویی و امام خمینی
منبع:
مناهل سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ شماره ۲
108-127
حوزههای تخصصی:
یک از مسائلی که حکم آن در بین علمای شیعه همیشه مورد اختلاف آنان بوده، حکم اقامه نماز جمعه در زمان غیبت امام معصوم(ع) است؛ در یک تقسیم بندی دقیق این نظرات به پنج گروه مختلف تقسیم می شوند. گروه اول قائلین به وجوب عینی، گروه دوم قائلین به وجوب تأخیری بین نماز جمعه و نماز ظهر همراه با شرط وجود فقیه جامع الشرایط، گروه سوم قائلین به وجوب تأخیری بدون شرط وجود فقیه، گروه چهارم قائلین به حرام بودن اقامه نمازجمعه در عصر غیبت و گروه پنجم شامل کسانی است که در این مسئله توقف نموده و نظر نهایی خود را اعلام نکرده اند. آیت الله خویی در موسوعه خود و آیت الله سید مصطفی خیمنی در مدارک تحریرالوسلیه پدربزرگوارشان حضرت امام خمینی(ره) به بازگو نمودن و بررسی آراء مختلف در این بحث پرداخته اند و در آخر نظر خودشان را مطرح نموده اند، ما در این پژوهش علاوه بر این دو کتاب ارزشمند به کتاب های شهید اول و شهید ثانی نیز مراجعه کرده و به نظرات ایشان نیز اشاره ای نموده ایم. آیت الله خویی به واجب تأخیری را به طور کلی می پذیرند، ولی به نظر آیت الله سید مصطفی خمینی، واجب تأخیری ای که در آن وجود فقیه جامع الشرایط شرط نباشد، نظر قوی تر است.
چیستی خداوند در الهیات فلسفی و عرفانی و سنجش آن با دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درباره ماهیت خداوند، بین فلاسفه و عرفا یک اتفاق نظر و یک اختلاف وجود دارد: فلاسفه و عرفا هر دو قائل اند که ماهیت خداوند چیزی جز وجود او نیست و خداوند برخلاف ممکنات که دارای دو حیثیت متفاوت وجود و ماهیت اند، ماهیتش با وجودش فرقی ندارد؛ ولی در اینکه وجودی که عین ماهیت خداوند است آیا وجودی است مقید یا لابشرط، بین آنها اختلاف نظر هست. فلاسفه وجود خداوند را مقید به خصوصیات واجب الوجودی می دانند، اما عرفا وجود حق را لابشرط از هر قیدی و خصوصیتی قرار می دهند. در این میان میرزامهدی اصفهانی دیدگاهی را مطرح می کند که نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تصدیق آرای اهل بیت. او می گوید «وجود» عین ذات حق نیست، بلکه مخلوق خداست. هدف این پژوهش این است که با شیوه توصیفی و اقامه برهان عقلی و نقلی روشن کند بین این انظار، نظر عرفا درست و شایسته تصدیق است.
تحلیل تعارض اولیه عبارات ابن عربی درباره قلمرو نفس رحمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی عبارات به ظاهر مختلفی در تفسیر نفس رحمانی و تعیین قلمرو آن دارد که ممکن است سبب برداشت نادرست یا حتی انتساب تناقض گویی به وی شود. در بعضی عبارات، نفس رحمانی را به تعین اول، در برخی دیگر به تعین ثانی و در مواضع متعددی، خاص تعینات خلقی اطلاق کرده است. او در عبارات خود، علاوه بر این سه اطلاق، جامعیت نفس رحمانی را مطرح می کند. از کنار هم گذاشتن این موارد و براساس مؤیدات دیگر در کلام او، می توان اثبات کرد که از نظر وی، نفس رحمانی حقیقتی گسترده ای است که از تعین اول آغاز می شود و تا عالم ماده ادامه دارد و شامل فیض اقدس و مقدس است. ابن عربی در برخی عبارات خود، به این مطلب تصریح کرده است که حقیقت نفس رحمانی چیزی جز شمول بر تمام تعینات حقی و خلقی نیست؛ به همین دلیل است که نفس رحمانی را هم واجب و هم ممکن، هم حادث و هم قدیم معرفی کرده است. ازآنجاکه انسان کامل در قوس صعود، با نفس رحمانی اتحاد می یابد و مظهر تامّ همه اسما و صفات می گردد، به انسان هم، نفس رحمانی اطلاق کرده است.
سیر تحول روش شناسی با تأکید بر پارادایم های معرفت شناختی در مطالعات جامعه شناسی سیاسی
حوزههای تخصصی:
«روش شناسی» اساسی ترین مقوله پژوهش است که امروزه به یکی از ویژگی های اصلی علم نوین تبدیل شده است. براین اساس برای درک منطقی، صحیح و شناخت بهتر تحولات سیاسی نیازمند نگاهی روشمندانه ایم. روش شناسی نوین سیر تکاملی را از ادوار گذشته تاکنون طی نموده است. به طور حتم بهبود، تحول و خروج از بحران در روش شناسی در گرو دستیابی به چنین درک و فهمی است. اندیشمندان بر این باورند که پیشرفت های شگرف بشری در علوم گوناگون مرهون استفاده از روش های مناسب با نگاهی معرفت شناسانه در آنهاست و علوم سیاسی و به ویژه مطالعات جامعه شناسی سیاسی نیز از این امر مستثنا نیست. در هر مقطع زمانی لازم است از روش شناسی همان دوران سود جست. به دیگر سخن، فهم صحیح سطوح گوناگون و تحولات جامعه شناسی سیاسی نوین مبتنی بر روش شناسی های جدید با نگاهی معرفت شناسانه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، از نوع توصیفی تحلیلی است و ابزار گردآوری داده ها روش کتابخانه ای. هدف از این نوشتار بررسی تحولات روش شناسی با تأکید بر پارادایم های معرفت شناسانه در مطالعات جامعه شناسی سیاسی به سبب شناخت صحیح آن در سطوح گوناگون است.
النظریه الکویریه فی تصور الأفعال فی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ق) العدد ۳ (المتوالی ۹)
159 - 170
حوزههای تخصصی:
تجسید الأفعال یعنی تجسید الکائنات غیر المادیه فی الشکل والجسم والجسد، مثل المعتقدات والأخلاق والصفات وأفعال الإنسان وأعماله فی القیامه. ویکفی فی أهمیه الموضوع (کما ورد فی کلام المفکرین المسلمین) أن یکون مصطلحًا لاهوتیًا وفلسفیًا، ویعتبر من موضوعات بحث القیامه. حتى القرن العاشر الهجری، کان لهذه النظریه خصوم من الرواه، حتى نظر الشیخ بهاء والملا صدرا إلى الموضوع بنظره إیجابیه وحاولا شرح ها. کما أن لدى الصوفیین وذوقی الذوق ما قالوه فی هذا الصدد، وهو قریب من رأی هذه المجموعه من المؤیدین. فی هذا المقال، مع مراعاه آراء المؤیدین (فی قوه حججهم) مع التکیف مع الآیات والأحادیث، وجد أن النظریه ناجحه فی تبریر العقوبه والثواب فی القیامه. وعلى هذا الأساس فإن عوامل سعاده الإنسان وبؤسه تنبع من داخل روحه أکثر مما یأتی إلیه من الخارج. من ناحیه أخرى، یمکن رؤیه آثار المؤیدین بوضوح فی کلمات علی (ع). ما أمامک مکتبه وجهد وصفی وتحلیلی فی هذا الاتجاه، مشتق من دراسه کتاب نهج البلاغه وشروحه.
دراسه خطبه رقمی 27 و 34 من نهج البلاغه على أساس نظریه الأفعال الکلامیه لجون سیرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ق) العدد ۳ (المتوالی ۹)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
یعتبر الأفعال الکلامیه جانبًا مهمًا من جوانب براغماتیه اللغه التی اقترحها أوستین لأول مره ولاحقًا من قبل جون سیرل وهو أعطى تصنیفًا مکونًا من خمسه أجزاء. یعتمد أساس نظریه سیرل فی الکلام أو الفعل الکلامی على حقیقه أن أدوار الأفعال والجمل یمکن تقسیمها إلى خمس فئات: الإخباری والتوجیهی والتعبیری والالتزامی والإعلانی .استخدام مناهج مثل نظریه الأفعال الکلامیه، یسمح للباحث بأن ینظر إلى بحثه من زوایا مختلفه و استکشاف الزوایا غیر المرئیه للنص. فی هذا البحث وباستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، یتم دراسه خطبه رقم 27 و34 على أساس نظریه جون سیرل اللغویه. توضح دراسه عدد الأفعال الکلامیه فی الخطب المذکورین أن معظم الأفعال فی الخطبتین یتم التعبیر عنها مباشره بصوره فعل کلامی- أخباری، لکن المسأله التی تؤدی إلى فهم أفضل لمعنى کلام الإمام علی(ع) وعمق الخطبتین هی الفعل الإخباری غیر المباشر الذی یتمثل فی صوره الفعل التوجیهی والتعبیری والالتزامی والإعلانی. لذلک فإن ما یساعد المتلقی على تحقیق الفعل الموضوعی فی الکلام هو الانتباه إلى السیاق الموقفی وکلام المتحدث.
ظاهره التعریف فی خطب نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ق) العدد ۳ (المتوالی ۹)
115 - 129
حوزههای تخصصی:
إحدی القضایا الهامه فی البلاغه موضوع التعریف والذی یندرج فی قضایا علم المعانی ولاستخدامه أغراض بلاغیه عالیه یمکن استشفافها فی نهج البلاغه أی استشفاف ولاستخدام الکلمه معرفه أرجحیه لما یحتویه من معنی لایمکن التعبیر عنه بالتنکیر. وإن التعریف یعتبر من الأسالیب البلاغیه التی تقتضیها أحوال المخاطبین ویقصدها المتکلم وقد تکلم النحاه عنها من الناحیه الإعرابیه المحضه والبیانیون وعلماء البلاغه کان حدیثهم من زاویه أخری ومجال آخر حیث تحدثوا عن الأغراض و الدواعی التی یکون من أجلها التعریف. وفی ظل ما تضمنته خطب نهج البلاغه من أغراض سنقف أمام بعض ما ورد فیها من التعریف لنکشف عن اسرار التعبیر به ملتزمین بآراء العلماء. فللوصول علی هذا الهدف اعتمدنا علی المنهج التحلیلی الوصفی. وقمنا بإحصاء هذه الظاهره وتبیین جمالیاتها فی خلال الخطب وأوردنا المعانی الرائعه لها فی بعض الخطب کالتعظیم والتحقیر والاختصار والایجاز والاختصاص و ... ونتائج البحث تشیر إلی أنّ وجود المعارف فی النص یمنح إلی النص الوضوح ویجعل المخاطب أن یدرکه ویفهمه أکثر من قبل و یجعل ارتباطه عمیقا بالنص
تحلیل الخطاب النقدی فی روایه "احدب بغداد "على ضوء نظریه "فیرکلاف"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ تحلیل الخطاب النقدی من الآلیات اللغویه الحدیثه التی تبحث عن العلاقات الکامنه بین اللغه والأیدیولوجیا للمجتمع. والنتیجه التی تترتب على هذا البحث هی کشف الغطاء عن القیم الخلقیه والأیدیولوجه التی تنطوی ضمن الخطاب النقدی. هذه القاله ترمی إلى دراسه روایه "احدب بغداد" للکاتب العراقی المعاصر ریاض القاضی اعتماداً على المنهج الوصفی-التحلیلی وعلی أساس آلیه تحلیل الخطاب النقدی بمستویاته الوصفیه والتفسیریه والبیانیه وعلى ضوء نظریه "نورمان فیرکلاف" لتحلیل الخطاب؛ النظریه التی تبتنی علی أنّ الخطاب النقدی یستخدم کاداه لرصد و تحلیل التغیرات الاجتماعیه والثقافیه إلى جانب أدوات أخرى . وقد برع الکاتب فی إعطاء صوره واضحه المعالم عن المجتمع العراقی بتوظیفه آلیات السرد الناجحه واللغه السهله والبعیده عن الغموض والتعقید والصور الفنیه المؤثره . ومن أهمّ النتائج التی حققتها دراستنا للروایه عبر آلیات الخطاب النقدی هو أنّ خطاب السلطه المتمثله فی الاحتلال والاستبداد فرض هیمنته وأیدیولوجیته على المجتمع العراقی الذی یرزح تحت وطاه الاحتلال الأمیرکی وویلات الاستبداد، ما أدى إلى اضطراب القیم والثوابت وتفشی الفساد السیاسی والاجتماعی والأخلاقی وانتشار الاختلاس والسرقه والاختطاف والاغتیال والقتل والتهریب والتمییز والظلم والخیانه والتفکک الأسری و... فی ربوع المجتمع.
علم الدلاله البنیوی لکلمه "الرساله" فی القرآن الکریم بناءً على البحث الموضوعی
حوزههای تخصصی:
یمثل علم الدلاله الدراسه العلمیه للمعنى. یعنى هذا العلم بدراسه الوحدات اللغویه بناءً على الدلاله المفاهیمیه، أی العلاقات التلاؤمیه أو الترکیبیه والعلاقات الاستبدالیه فی اللغه نفسها. وتخضع هذه الوحدات للدراسه أیضًا وفقًا لدلالتها المصداقیه. علم الدلاله البنیوی هو نوع من أنواع علم الدلاله، وهو یولی الاهتمام لکل من المعانی داخل اللغه والمعانی خارج اللغه کذلک؛ وبناءً على ذلک، تم استخدام هذا النوع من علم الدلاله فی دراسه مفهوم الرساله فی آیات القرآن الکریم. کما تمت الاستعانه بمنهج البحث الموضوعی فی القرآن الکریم من أجل الدراسه المنهجیه للمفاهیم، حیث تتم فی هذا المنهج دراسه المفاهیم القرآنیه بالنظر إلى العلاقات الدلالیه فی الآیات، کما یمکن کذلک فحص الارتباط بین المفاهیم والعالم خارج اللغه بأخذ السیاقات القرآنیه بعین الاعتبار. تکرر استعمال کلمه «الرساله» بشکل کبیر فی آیات القرآن الکریم. وحسب جذر هذه الکلمه وهو "رَسَلَ"، فإن کلمات "الرسالات" و "الرسول" و "الرُّسُل" و "المُرسَل" و "المرسلین" تتسم کذلک بالموضوعیه. بالنظر إلى مکانه استخدام کلمه "الرساله" و "الرسول" وبدراسه الکلمات ذات العلاقه الترکیبیه ، فإن الرساله هی حقیقه إلهیه تشتمل على جمیع الجوانب المتعلقه بالحیاه الاجتماعیه للإنسان والحیاه التکوینیه للکائنات. وقد لاحظنا فی هذا البحث أن العلاقه الترکیبیه أو التلاؤمیه لکلمه الرساله والرسول کانت مع کلمات "الله" و "الرب" وضمیر "الهاء" المتصل أکثر من غیرها، وفی معظم الحالات کان مرجعها کلمه "الله"ونلاحظ کذلک أن کلمتی « الرساله » و « الرسول » ترتبطان بعلاقه تلاؤمیه ترکیبیه مع کلمات مثل « الأمه »، «الناس » وضمائر« هم » و « کم ». کما أن عبارات مثل «فیکم»، «أنفسکم»، «أنفسهم»، «منکم» و «منهم» ترتبط بعلاقه تلاؤمیه.
آمیختگی فقه و اخلاق در گزاره های فقهی باب معاملات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
به رغم این که مسائل فقهی باب معاملات عرصه های پیگیری اغراض عقلایی در سطح معیشت و به منظور تأمین منافع مالی فردی و اجتماعی اند و در نگاه نخست، گمان می رود که همه چیز تابعی از منافع و مصالح تجاری آدمیان است و تنها قید محدود کننده گزاره های حقوقی این باب، اصل تعادل و توازن در معاوضات است، اما با ژرف نگری در این موضوع، زمینه های وسیعی از آمیختگی فقه و اخلاق در این حیطه می توان یافت. در این مقاله به روش توصیفی۔ تحلیلی و با تعمّق و تدبّر در اصول اخلاقی و احکام فقهی معاملات گونه های متعددی از تأثیرگذاری اخلاق در فقه را برجسته شده و مجموعه ای از احکام معاملات که برخوردار از جنبه اخلاقی هستند شناسایی و دسته بندی شده است و از این رهگذر، تلاش شده تا با ارائه تصویری جامع و منسجم از گزاره های حقوقی فقه، شبهه مغایرت فقه و اخلاق نیز زدوده شود.
On Motahhari's Theodicy of Hell
منبع:
Theosophia Islamica, Vol ۱,No ۱, Issue ۱, (۲۰۲۱)
127 - 139
حوزههای تخصصی:
One of the main problems for the doctrine of the traditional view of hell is Proportionality objection. It claims that eternal punishments for finite crimes of human beings cause undue harm and therefore are incompatible with divine justice. The proportionality principle states that the degree of punishment that a person justly merits must be proportionate to the level of his wrongdoing. One of the common ways to respond to this objection is rejecting the retributive nature of hell. Morteza Motahhari denied retributivism by distinguishing between the criminal system of the world and hereafter. He believed punishments in hell are identical to human deeds and they are nothing more than spiritual aspect of them. Regarding this view which is called 'Self-imposed punishments', God is not the punisher of the sinners, and the residents of hell suffer from their sinful actions. This paper begins with examining Motahhari's metaphysical theory of punishment as a theodicy of hell. Then I will discuss a modal argument against his theory. I shall argue there is not a necessary correlation between crimes and punishments. My conclusion is that Motahhari's theodicy would be undermined God's moral perfection either therefore it does not get God off the moral hook.
Resurrectionism and the Bodily Criterion of Personal Identity from Early to Reformation-Era Christianity
منبع:
Theosophia Islamica, Vol ۱,No ۲, Issue ۲, (۲۰۲۱)
7 - 29
حوزههای تخصصی:
This paper explores early and Reformation-era Christian attempts to render the idea of an afterlife coherent. The specific focus is on early Reformed Christians’ unequivocal belief in a bodily criterion of personal identity and a physical afterlife. This article shows how Jewish divisions are partially responsible for the differences from this endeavor. Lending focus and structure to this broadly reconstructive project is a sustained critique of Princeton philosopher Mark Johnston’s recent agenda-setting series of lectures published as Surviving Death. My general conclusion is that Christian resurrectionism—or at least, the most persuasive forms of it as presented by some of the more astute Reformed Christian thinkers—is at least a coherent idea regardless of whether or not it is true.