فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۸۰٬۵۴۳ مورد.
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
125 - 140
حوزههای تخصصی:
عواطف یکی از مهم ترین ساحت های شخصیت انسانی محسوب می شود. ما در این پژوهش با روش تحلیلی به بررسی ماهیت عواطف از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته و به این نتیجه رسیدیم که عواطف از یکسو ماهیت شناختی دارند و مبتنی بر لذت و الم و ادراکِ امر منافر و موافق طبع تعریف می شوند و ازدیگرسو، از قوای تحریکیِ زیرمجموعه ی قوه ی شوقیه، یعنی شهوت و غضب تأثیر می پذیرند و ماهیت تحریکی دارند. تجمیع دو رکن ادراکی و تحریکیِ عواطف، بر عهده ی عقل عملی است که به واسطه ی قوه ی وهم انجام می شود. خیال با خوانش ملاصدرا یک قوه ی فعال در ایجاد صور و ادراکات است و در شکل گیری، تثبیت، تقویت و یا تضعیف عواطف نقش کلیدی بر عهده دارد. اگر خیال را یک ساحت نفسانی بدانیم، در این صورت، قوه ی واهمه غیر از ساحت خیال نیست و مبتنی بر مرتبه ی نفس انسانی است. قوه ی واهمه در همان درجه تجلی پیدا می کند و واهمه ای خیالی و یا عقلی می گردد و متناسب با مرتبه ی وجودی اش، عاطفه ها را می سازد، پرورش می دهد و مدیریت می کند. ازاین رو تربیت هر کدام از این قوای زیرمجموعه ی عقل عملی، می تواند عواطفی متناسب با این وضعیت را برای فرد ایجاد کند.
بررسی میثاق در قرآن با استفاده از تفاسیر سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و مفهوم میثاق در متون مقدس ادیان ابراهیمی، به ویژه در عهد عتیق از اهمیت فراوانی برخوردار بوده تا جاییکه این اجماع تا حدی میان پژوهشگران کتاب مقدس وجود دارد که کل کتاب مقدس تفصیلی از اصل میثاق در این دو دین است. در قرآن کریم آیه 172 سوره اعراف به این موضوع پرداخته و منظور و پیام آن مورد توجه مفسران قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی تحلیلی و تطبیقی این آیه در پنج تفسیر المیزان، تفسیر نمونه، تفسیر المنار، تفسیر تسنیم و فی ظلال القرآن می پردازد. مفسران این پنج تفسیر درباره آیه میثاق دیدگاه واحدی ندارند و هر کدام تبیین خاصی از عالم ذر مطرح شده در این آیه ارائه کرده اند. نتایج تحقیق بیانگر این است که علامه طباطبایی متفاوت ترین تفسیر را از این آیه ارائه می دهد و معتقد است عالم ذر همان عالم ملکوت است که اگر انسان به وجود ملکوتی خود از راه دلش توجه کند، آن معارف کلی توحیدی را درک می کند. جوادی آملی با وجود آنکه شاگرد علامه طباطبایی است؛ اما در این زمینه، اندکی از استاد خود فاصله می گیردغ وی در ابتدا این عالم را بیان واقعیت خارجی می داند و می گوید این عالم همان فطرت و سرشت انسان است. آیت الله مکارم شیرازی به نظریه تمثیل در آیه میثاق قائل است. سید قطب این عالم را فطرت توحید عالم وحی و عقل می داند و رشید رضا به «انکار اصل عالم ذر» اشاره می کند و در قسمتی دیگر قائل به همان جنبه عقلی و وحی است.
Sheikh Mufid’s Epistemological Views on Sensory Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Sensory perception is a fundamental component of Islamic epistemology, playing a crucial role in human understanding of the external world. Sheikh Mufid, a prominent Twelver theologian, adopts a reason-centered approach to this subject, arguing that the senses alone are insufficient to produce certain knowledge; rather, valid knowledge emerges only through their interaction with reason. By distinguishing between simple and composite sensory perception, he clarifies the role of reason in analyzing and affirming sensory data, emphasizing the necessity of filtering illusions and imaginations through rational scrutiny. Moreover, while he upholds direct realism in perception—affirming a direct connection between the perceiver and the perceived—he also acknowledges its limitations. The findings of this study indicate that Sheikh Mufid presents a systematic framework for understanding the interaction between the senses, reason, and revelation, maintaining a firm stance against epistemic relativism. His rationalist approach has not only shaped Shiite theological epistemology but also offers valuable insights for contemporary epistemological analysis.
The Role of Religion in the Formation of Knowledge from the Perspective of Abul Hasan Ameri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
Ameri believes that knowledge is formed through matter and form. This matter either originates from religion or does not. If the matter comes from a religious source, it constitutes religious sciences in the specific sense, including disciplines such as hadith studies and similar fields. However, since religion requires not only matter but also form, and since the general form of all sciences is shaped by the universal intellect that is the source of religion—namely, the intellect of the Prophet—while their details are discovered by ordinary human intellects, it can be said that the true form of all sciences is religion and knowledge takes shape under a form called religion. In this sense, all real sciences,inasmuch as they correspond to reality,are religious, and it is religion, through its teachings, that leads to the existence of real sciences. In other words, since the combination of religion and human intellect, which is called wisdom, forms the structure of real sciences, it can be said that the main paradigm for the formation of real sciences is wisdom.
مفهوم شناسی ثبات قدم فردی و جمعی از منظر تربیت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
91 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مفهوم شناسی ثبات قدم فردی و جمعی از منظر تربیت قرآنی است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و تحلیل داده ها به کمک روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش 389 آیه قرآن کریم با واژگان مرتبط با ثبات قدم بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 34 آیه نمونه پژوهش را تشکیل دادند. در این پژوهش شش مضمون کلیدی به عنوان مولفه های ثبات قدم در تربیت وحیانی استخراج شد: ایمان و امید به عوامل غیبی، شجاعت و خطرپذیری، تمرکز برداشته ها، قوت اراده، بزرگی و اهمیت هدف، فضای انگیزشی و وحدت بخش. بر این اساس تعریف ثبات قدم عبارت است از «تداوم حرکت به سمت هدف بلندمدت به گونه ای که فرد در مسیر رسیدن به آن مهم ، دارای نشاط روحی توامان با پذیرش رنج ها است و در موقعیت تحریک کننده به ترک عمل، پایدار مانده و با شوق، اراده قوی و باور به نصرت الهی تمامیت تلاش خود را بکار می گیرد». ثبات قدم درتربیت قرآنی دارای دو بعد فردی و جمعی است که در مفهوم جمعی، تربیت به گونه ای در افراد رقم می خورد که با سه شاخصه اشتیاق فراگیر، الگوگیری از اهل استقامت، هم افزایی بردبارانه و محبت محور، ضعف ها به کمک توان جمعی جبران گردیده و حرکت تا تحقق هدف مداومت خواهد داشت.
واکاوی مفهوم «اصل» و «روش» در تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
نظام سازی در معارف و بحث های نظری کاری ضروری است. چراکه موجبات روشنایی مطالب و دسته بندی اطلاعات را فراهم می آورد. مجموعه معارف تربیتی نیز باید در یک چارچوب به هم پیوسته و منسجم تدوین شود تا هر عنصر جای خود را پیدا کرده و ارتباط خود را با بقیه بیابد. ازاین رو تلاش برای تعریف دقیق عناصر نظام تعلیم و تربیت اسلامی و تبیین منطقی روابط بین آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. اصل و روش دو عنصر بسیار مهم در نظام معرفتی تعلیم و تربیت هستند. اهمیت این دو عنصر بیشتر بدان جهت است که مربیان در صحنه تعاملات تربیتی خود بیشتر و بیشتر با آنها سروکار دارند. ما باید بدانیم منظور چیست که می گوییم: «مربی در عمل تربیتی خود باید به درستی از روش ها و اصول تربیتی استفاده کند». تا وقتی مفهوم روش و اصل معلوم نباشد، نمی توان پاسخ دقیقی به این سؤال ارائه کرد. هدف این تحقیق آن است که مفهوم اصل و روش، و همچنین روابط آنها، را مورد بازبینی قرار داده و تعریف روشن تری ارائه کند. بررسی ها نشان داد که تعریف رایج اصل و روش به قواعد رفتاری مربی تعریف تام و تمامی نیست. چنان که تمیز بین آنها براساس کلیت و جزئیت شدنی نیست. روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق عمدتاً توصیف و تحلیل مفاهیم و گزاره های مربوط است. بدین منظور ابتدا دیدگاه ها و تعاربف ارائه شده در منابع مختلف مربوط به چند دهه اخیر بازبینی و مقایسه می شوند و با یک تحلیل نهایی، نهایتاً، تعریف مختار به دست می آید. دیدگاه های مورد نظر بیشتر از کسانی مانند استاد خسرو باقری، مرحوم استاد غلامحسین شکوهی، استاد علیرضا اعرافی، مرحوم آیت الله مصباح یزدی، استاد سید علی حسینی زاده به دست آمد و این تعاریف سرمایه غنی نویسنده برای تحلیل و جمع بندی و نتیجه گیری نهایی شد. دقت در اصول پیشنهادی این اندیشمندان نشان می دهد که منظور ایشان از اصل نوعی روش یعنی اقدامی کلی است که باید انجام گیرد. به عنوان مثال اصل «فعالیت» از مربی می خواهد که متربی را به تجربه و وارسی شخصی اشیاء و دست ورزی مسائل پدیدآمده وا دارد و به هیچ عنوان به مشاهده تجارب دیگران اکتفا نکند. (شکوهی، 1390، صص142-160) این توضیحات نشان می دهد که مراد از آنچه به نام اصل آمده نوعی اقدام عملی است که مربی باید صورت دهد. مراجعه به «اصول» دیگر یادشده نیز همین فرضیه را تأیید می کند. به عبارت دیگر، «اصل» در ادبیات قدما همان «روش» کلی است (که می تواند مصادیقی داشته باشد). پس از آنکه معلوم شد مفهوم پیشنهادی روش ما را از «اصل» به معنای شایع و مشهور آن بی نیاز می کند، این سؤال مطرح می شود که آیا برای کارآمدی عملیات تربیت، به کارگیری روش ها یعنی اقدامات تربیتی کافی است یا علاوه بر اقدامات تربیتی عنصر دیگری نیز باید حضور داشته باشد. بررسی فرایند تربیت و مطالعه آن نشان می دهد که برای موفقیت در آن به کارگیری روش ها کافی نیست. گاهی روش انجام می شود ولی تأثیر تربیتی ندارد و شاید در دراز مدت اثر عکس بگذارد. مثلاً تشویق بدون رعایت نکات و شرایط لازم نه تنها احتمال تکرار فعل را بیشتر نمی کند؛ بلکه ممکن است به نوعی بازدارنده باشد. در واقع مربیان موفق روش های تربیت را به همراه ابزار دیگری، که می توان «اصول تربیت» نامید، به کار می گیرند. اگر از این زاویه به مسأله بنگریم، «اصول» تربیت عبارت است از قواعد رفتاری و راهنمای عمل مربی که نحوه اجرا و چگونگی اقدام را نشان می دهد. به عبارت دیگر، مربی در فرایند تربیت نمی تواند اقدامات تربیتی یا روش ها را به هر شکل و نحوه ای انجام دهد و نسبت به قواعد رفتاری و شرایط کاری خود بی توجه باشد. موفقیت در فعالیت های تربیتی، مشروط به آن است که آن را چگونه انجام دهیم و در نتیجه توجه به این قواعد و رعایت آنها ضروری است. به عبارت دیگر، رعایت اصول تربیتی شرط تأثیرگذاری و کارآمدی روش ها و فرایند تربیت هستند. و ای بسا که رعایت شرایط انجام کاری از خود آن مهم تر باشد. چراکه در بسیاری از موارد خسارت انجام اقدامات به شکل غلط از خسارت ترک آنها بیشتر است. برای دستیابی به «اصل» به معنای شرایط «روش» نیز از قیاس عملی استفاده می کنیم که به دو مقدمه نیاز دارد؛ یکی هدف و دیگری مبنا. گزاره هدف چنین گزارش می شود: «مطلوب است روش تربیتی به شکلی کارآمد و مؤثر اجرا گردد». اما چه چیزی در تحقق این هدف یاری می رساند؟ رعایت شرایط مورد نظر. این در واقع مقدمه دوم قیاس عملی است که نقش مبنا را ایفا می کند: «کارآمدی و تأثیرگذاری روش مشروط است به رعایت اصول و شرایط آن». از این دو مقدمه اصل را نتیجه می گیریم: «مربی باید شرایط و کیفیت خاص روش را رعایت کند». به عنوان مثال، می دانیم که «آگاهی بخشی» یک روش بسیار مفید و کلیدی در امر تربیت است. هرچه متربی نسبت به حقایق پیرامونی و نسبت به وظایف خود آگاه تر باشد جریان تربیت به هدف خود نزدیک تر خواهد شد و توفیقات مربی در اجرای وظایف مربوط بیشتر خواهد بود. اما نیک می دانیم که آگاهی بخشی در صورتی کارآمد است که با صداقت در گفتار و عمل همراه باشد. مربی بی عمل و فاقد شرایط موفق نیست. این حقیقت به شکلی بسیار صریح در کلام امیر بیان آمده است: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، [فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ] فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ؛ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ...». (نهج البلاغه، حکمت 73) جمع بندی مباحث فوق حکایت از آن دارد که ادبیات موجود در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی می تواند چابک تر و روان تر تدوین شود. به این منظور پیشنهاد این مقاله آن است که مفهوم اصل به معنای مشهور جای خود را به روش بدهد. در واقع آنچه به عنوان اصل مطرح می شود چیزی جز همان روش کلی نیست که مقسم انواع روش های زیر مجموعه خود است. در کنار این عنصر که روش نام دارد، مقاله عنصر دیگری را نیز پیشنهاد داده است که حکایت از شرایط موفقیت و تأثیرگذاری روش هاست. به عبارت دیگر، هر روش در صورتی تأثیرگذار است که اصول و شرایطی نیز در کنار آن رعایت شود. نام این عنصر جدید اصل است.
معرفی شاهنامه مورّخ 8۰8 هجری کتابت شده در کناره ظفرنامه استانبول
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱۱)
547 - 566
حوزههای تخصصی:
هر نسخه شاهنامه ارزش یگانه خود را دارد و بررسی هر نسخه کهنی، خالی از بهره نخواهد بود. شاهنامه ای در کناره ظفرنامه مستوفی در تاریخ 808 قمری کتابت شده که تاکنون در دسترس نبوده و امکان بررسی آن وجود نداشته است. در این مقاله بر اساس تصویر تنها سه صفحه از متن این شاهنامه که در پایان نامه ای منتشر نشده از دانشگاه منچستر یافت شد، به ارزیابی محدودی از این شاهنامه پرداخته شده است.
موضوع شناسی تطبیقی علمی و فقهی وقت تعلق زکات خرما با رویکرد فقه پاسخگویی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
99 - 123
حوزههای تخصصی:
در منابع اجتهادی و فتوایی فقها، در خصوص زمان تعلق زکات غلات اربعه، به ویژه خرما، ابهاماتی وجود دارد که پاسخ گویی دقیق به پرسش های مربوط به این مبحث را با چالش مواجه ساخته است. ازاین رو، بررسی مبانی و معیارهای فقها در تعیین وقت تعلق زکات غلات، به ویژه معیار «بدوّ صلاح» در خرما، ضرورتی جدی دارد. پرسش نخست آن است که مراد فقها از «بدوّ صلاح» دقیقاً چیست و این عنوان در چه زمانی محقق می گردد؟ همچنین آیا «بدوّ صلاح» با صدق عنوان «تمر» بر خرما تفاوت دارد؟ در مواردی نیز فقها، «احمرار» یا «اصفرار» را به عنوان معیار تحقق زکات معرفی کرده اند. باید دید مراد از این عناوین چیست و آیا این معیارها مفهومی متفاوت از «بدوّ صلاح» یا «صدق عنوان تمر» دارند یا خیر. در این نوشتار، ابتدا عناوینی که از سوی فقها برای بیان زمان تعلق زکات مطرح شده مورد واکاوی قرار گرفته و در مرحله بعد، معنای دقیق این اصطلاحات فقهی روشن می شود. سپس اشتراکات و تفاوت های این معیارها تحلیل می گردد تا درنهایت، با ارائه جمع بندی به صورت روشن و دقیق، مسیر پاسخ گویی برای کارشناسان فقهی هموار می گردد؛ به گونه ای که در مواجهه با پرسش های مرتبط با این بحث، بتوانند با تکیه بر فهمی عمیق، پاسخی علمی، منقح و استوار ارائه دهند.
تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمان سوره عبس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه معناشناسی یکی از رویکردهای جدید در شناسایی و تجزیه و تحلیل متون و نیز در فهم چگونگی تولید و دریافت معنا نقش اساسی دارد. تحلیل گفتمان یکی از ابزارهای تحلیل متون ادبی است که ارتباط بین ساختارهای گفتمان مدار و دیدگاههای اجتماعی حاکم بر آن را مورد بررسی قرار میدهد. قرآن کریم سرشار از معانی و نشانه ها که همواره مسیر را برای به کارگیری رویکرد های مختلف تدبر و تحلیل متن را فراهم می سازد. مقاله پیش رو با به کارگیری رویکرد «نشانه معناشناسی گفتمان» و روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل سازوکار تولید معنا در فرآیند گفتمانی سوره عبس می پردازد. مرکزیت و جهتمندی فرآیند گفتمان سوره عبس بر «چگونگی ارزیابی و برقرارى ارتباط میان شخصیت های مختلف انسانها و هشدار به متکبرانی که خدا از هدایت قرآنی بی نیاز می دانند» شکل و بنا گرفته است. به طور کلی تحلیل گفتمانی سوره نشان می دهد که غالب عناصر سازنده نظام گفتمانی این سوره، از نوع نظام کنشی و نظام عاطفی شکل گرفته است.
زاویه دید مطلوب برای فقیه تولید کننده فقه تمدنی با توجه به نظریه هرمنوتیکی «دیدگاه»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۱)
202 - 229
حوزههای تخصصی:
نظریه «دیدگاه» یا «زاویه دید» که در هرمنوتیک روشی مطرح شده است، به تأثیر زاویه دید مفسر بر فهم معنای متن اشاره دارد. این نظریه تأثیرات عمیقی بر فقه دارد، زیرا زاویه دید فقیه در برداشت های او از منابع متنی نقشی اساسی ایفا می کند و همین عامل می تواند علت تفاوت استنباط های فقها از یک متن واحد باشد. بر این اساس، پرسش اصلی این مقاله چنین مطرح می شود که اولا: زاویه دید چگونه بر فهم و برداشت های فرد تأثیر می گذارد؟ و ثانیا: زاویه دید مطلوب فقیه برای تولید فقه تمدنی چگونه شکل می گیرد؟ اهمیت این موضوع از آنجاست که فقه شیعی نقش ویژه ای در فرایند تمدن سازی نوین اسلامی ایفا می کند و فقها باید با استنباط های فقهی خود، نیازهای این فرایند را تأمین کنند؛ بنابراین، زاویه دید آنها در مواجهه با متون باید با این نیازها هماهنگ باشد. ازآنجاکه زاویه دید فرد، نتیجه منظومه فکری او و در ادامه تابع رویکرد کلان وی به مسائل است، این مقاله استدلال می کند که زاویه دید مطلوب برای یک فقیه تمدنی باید مبتنی بر مبادی کلامی ای باشد که مشروعیت حکومت فقیه در عصر غیبت را تضمین کند و اختیارات لازم برای حکمرانی را به او اعطا نماید، مقاصد کلی شریعت را، که با ماهیت اجتماعی از نصوص استخراج شده اند و عامل پویایی و انعطاف پذیری فقه هستند، در بر داشته باشد، شامل شناخت کافی از اقتضائات زمانه و نظامات اجتماعی باشد تا تأثیرات زمان و مکان بر موضوعات را به درستی تشخیص دهد. علاوه بر این، رویکرد کلان یک فقیه تمدنی در مواجهه با مسائل باید اجتماعی و حکومتی باشد و به صورت نظام مند پیگیری شود، چراکه با رویکردی فردی نمی توان به موضوع شناسی و حکم شناسی تمدنی دست یافت.
واکاوی آثار افکار و نیات بر رخدادهای زندگی از منظر قرآن کریم و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
133 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی و مداقه در خصوص نسبت افعال انسان و رخدادهای زندگی او از منظر اسلام مسأله ای است که از دیرباز مدنظر متفکرین و پژوهشگران مسلمان و هم چنین اسلام شناسان و اسلام پژوهان بوده است؛ در چنین فضایی جست و جو پاسخی روش مند و مستدل پیرامون مسأله مذکور زمانی ممکن می شود که از طریق واکاوی آیات قرآن کریم و مطالب نهج البلاغه به عنوان دو کتابی که مرجع اصلی مسلمانان محسوب می شوند به جایگاه ارتباط افعال انسان و رخدادهای زندگی پرداخته شود. سوال اساسی در این پژوهش اینست که: « با توجه به متن قرآن کریم و مطالب نهج البلاغه جایگاه افکار و نیات و اثر آن ها در حوادث زندگی فردی و جمعی انسان چگونه بیان شده است؟» در همین راستا نتایج بررسی ما حاکی از این مطلب است که هم در آیات قرآن کریم و هم در مطالب مندرج در نهج البلاغه، افکار و نیات آثار کاملاً مشهودی بر رخدادهای زندگی انسان دارند و این آثار نه تنها در بعد فردی قابل مشاهده ذکر شده اند بلکه آیات قرآن کریم و کلام امیرالمومنین علی علیه السلام مؤید این امر هستند که در بعد اجتماعی نیز تحقق آثار آن ها در رخدادهای زندگی امری محتوم است.
نگاهی نو به همنشینی واژگان تلاوت، تزکیه و تعلیم در آیات قرآن کریم با نقد تفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چهار آیه از آیات قرآن کریم، سه واژه تلاوت، تزکیه و تعلیم کنار هم ذکر شده اند. دریکی از این آیات، تعلیم بر تزکیه مقدم شده است. و در سه آیه دیگر، تزکیه بر تعلیم پیشی گرفته است. ازآنجاکه ترتیب واژگان در قرآن کریم حکمت آمیز است، مفسران از دیرباز به تفاوت این همنشینی توجه داشته و دلایل مختلفی برای آن ارائه کرده اند. مطالعات صورت گرفته پیرامون تقدم و تأخر تزکیه و تعلیم، برسه دیدگاه کلی تأکید داشته اند: برخی تقدم تزکیه بر تعلیم را محدود به شرایط زمانی خاص دانسته اند. برخی تعلیم را مقدمه ای ضروری برای تزکیه می دانند؛ و گروهی دیگر تقدم تزکیه را دارای مبنای رتبی و ارزشی می دانند. این پژوهش، با رویکرد تحلیل محتوا و تدبر در فقرات قرآنی، دلایل فوق را موردبررسی قرار داده ونشان می دهد که با توجه به اشتراک میان سیاق مقامی درخواست تربیت و سیاق مقامی تحقق آن، همچنین وحدت موضوع دعا و اجابت (تربیت) و تقدم تلاوت به عنوان پیش نیاز هر دو مقوله تزکیه و تعلیم، این تفاسیر نمی توانند توجیه گر تفاوت همنشینی باشند. نگارنده با تأکید بر ظواهر قرآنی، تفاوت همنشینی را بر اساس تفاوت نگاه بشری و زاویه دید افقی حضرت ابراهیم (ع) در مقایسه با ترتیب الهی مراحل تربیت تبیین می کند. براین اساس، این تفاوت همنشینی نشان دهنده ی ترتیب صحیح مراحل تربیت از دیدگاه خداوند است. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان الگویی برای طراحی برنامه های تربیتی مبتنی بر مراحل قرآنی مورداستفاده قرار گیرد.
بررسی کارکرد پیرامتنی عناوین داستان های رضوی از کتاب ستاره من(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
143 - 175
حوزههای تخصصی:
عنوان یک اثر به مثابه ورودی آن باید جذابیت های آوایی، معنایی و واژگانی داشته باشد. در این امر خطیر آثار مربوط به همه گروه های سنی مورد توجه بوده و در این زمینه همواره حساسیت هایی وجود داشته است؛ اما اگر مخاطب اثر از حیث دانش، دقت، قدرت تفکر و شکیبایی در دریافت محتوا و درون مایه در سطح پایینی قرار داشته باشد، باید در انتخاب نام اثر آگاهانه تر و متعهدانه تر عمل کرد. معیار های فراوانی در گزینش واژگان عنوان باید مد نظر قرار گیرد. پیوند عناوین با عناصر درونی داستان، تناسب نام اثر با دانش مخاطب، داشتن جاذبه لازم، روانی و زیبایی، نو بودن، آهنگین بودن، اعتدال در رمز گونگی و ... از جمله این معیارهاست. در اثر مورد مطالعه که داستان های گزینشی از زندگانی شریف علی بن موسی الرضا (ع) است، سعی در شناسایی انگیزه نویسنده در انتخاب عناوین داشتیم. عوامل درون متنی مثل عناصر بلاغی، نام خوردنی ها، نشانه های زمانی و مکانی، مضمون و درون مایه، نام اشیا و عناصر برون متنی مانند بینامتنیت در انتخاب نام دخیل بوده است. به لحاظ معنایی بیان این نکته خالی از لطف نیست که عنوان اصلی اثر پیشینه غنی روایی دارد و فرازی از تاریخ تشیع را برای مخاطب نوجوان بازگو می کند. هدف از انجام این پژوهش تحلیلی توصیفی، بررسی عنوان اصلی اثر و عناوین داستان های فرعی به عنوان عناصر پیرامتنی و نقش آن در گیرایی، زیبایی و جذابیت این اثر نوجوانانه مذهبی است.
ویژگی های مشترک ابر انسان نیچه و انسان کامل مولوی در مثنوی و چنین گفت زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
121 - 148
حوزههای تخصصی:
برای نشان دادن تفاوت های انسان با دیگر جانداران، و برای بیان تفاوت بین انسان ها، نشانه های متعددی معرفی شده و درنهایت انسان کمال یافته در تفکر انسانی مطرح شده است. ابرانسان مهم ترین نظریه ی نیچه و انسان کامل مولوی کمال درجه ی انسانی را نشان می دهد. با وجود اختلاف در دیدگاه این دو متفکر، شباهت های بسیاری در معرفی ویژگی های انسان کمال یافته از سوی آنان وجود دارد. در این پژوهش، ابتدا زمینه های فکری مولوی و نیچه بررسی می شود و سپس به ویژگی های مشترکی که آنان برای کمال انسانی برشمرده اند پرداخته می شود. این اشتراک، با توجه به ابیات مولوی در مثنوی و آثار نیچه، به شیوه ی تحلیلی-تطبیقی بررسی شده است. این دو متفکر در تعریف ابرانسان مفاهیم مشترکی را ارائه کرده و موانع رسیدن به این مقام را برشمرده اند. اشتراک در بیانات آنان ما را به این باور نزدیک می کند که تنها لعابی از دین داری یا بی دینی آنان را متفاوت نشان داده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه قرآن کریم و اناجیل درباره نیکی در برابر بدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه قرآن و اناجیل درباره اصل "نیکی در برابر بدی" می پردازد. هدف از این پژوهش، تحلیل و مقایسه آموزه های این دو منبع دینی در مورد پاسخ به اعمال ناپسند دیگران و ارائه تصویری جامع از رویکردهای مختلف در مواجهه با بدی ها است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای تطبیقی، به بررسی و مقایسه دیدگاه های قرآن و اناجیل در مورد نیکی در برابر بدی پرداخته است. داده ها از متون اصلی قرآن و اناجیل استخراج و با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که هر دو منبع بر نیکی در قبال بدی دیگران تأکید دارند. با این حال، تفاوت های بنیادینی در رویکرد آن ها مشهود است. اناجیل بر نیکی مطلق و عدم مقاومت در برابر شر تأکید دارند، در حالی که قرآن، ضمن توصیه به نیکی در برابر بدی، بر لزوم اجرای عدالت و مقابله با ظلم در چارچوب حفظ حقوق افراد و مصالح جامعه تأکید می ورزد. این مقاله با بررسی گستره و شمول، حکمت ها و حدود و شرایط نیکی در برابر بدی از دیدگاه قرآن و اناجیل نشان می دهد که قرآن با ارائه رویکردی متعادل، جامع تر و سازگارتر با مقتضیات زندگی فردی و اجتماعی، تصویری کامل تر و حکیمانه تر از مفهوم نیکی در برابر بدی ارائه می دهد. این در حالی است که اناجیل بیشتر بر جنبه فردی و معنوی این اصل تأکید دارند و کمتر به جنبه های اجتماعی و حقوقی آن می پردازند.
بررسی شخصیت قهرمان داستان بر اساس نظریه کارن هورنای در رمان خانه ی ادریسی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
93 - 126
حوزههای تخصصی:
ادبیات با قوای عاطفی و عالم درونی انسان سروکار دارد و ممکن است در برخی موارد به رفع مشکلات روحی و تقویت تعادل روانی افراد کمک کند. از این رو، تحلیل صحیح اثر ادبی می تواند به درک بهتر وجود و ماهیت نویسنده کمک کند. در این مقاله، به بررسی شخصیت قهرمان داستان بر اساس نظریه کارن هورنای در رمان خانه ی ادریسی ها پرداخته شد. هورنای، به عنوان متخصص تجدیدنظرطلب روان کاوی فرویدی، مفاهیم نظریه فروید را یا تکمیل کرده یا در آن ها تجدیدنظر کرده است. دیدگاه هورنای در مورد شخصیت، به ویژه نظریه های او درباره تیپ های شخصیتی، بازتابی از تجربیات شخصی اوست. هورنای بر این باور است که روش ها و ترفندهایی که افراد برای محافظت از خود به کار می برند، منجر به شکل گیری سه تیپ شخصیتی اصلی می شود: مهرطلب، برتری طلب، و عزلت گزین. این نظریه به ما کمک می کند تا با تحلیل دقیق تر شخصیت های داستان، به درک عمیق تری از ویژگی ها و انگیزه های آنان دست یابیم. نتایج حاکی از آن است که در رمان «خانه ی ادریسی ها»، وهاب شخصیتی عزلت طلب و مهرطلب است که به دنبال آرامش درونی و جلب محبت دیگران است. لقا مهرطلبی است که با مهربانی و دلسوزی به دنبال جلب توجه و محبت دیگران است و به راحتی از دستورات پیروی می کند. خانم ادریسی ترکیبی از مهرطلبی و برتری طلبی دارد و همواره تلاش می کند تا به دیگران کمک کند و در عین حال قدرت و مقام خود را حفظ کند. شوکت برتری طلب منتقمی است که با خشم و رفتار تحقیرآمیز، تلاش می کند تا برتری و قدرت خود را حفظ کند و دیگران را به عنوان وسیله ای برای اهداف خود می بیند.
تأملی بر آثار تغییرات آب وهوایی بر حقوق زنان ازمنظر برخی حق های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب وهوایی بر زنان و دختران آثار متعددی می گذارد و آنان به دلیل وضعیت جسمانی و وجود برخی محدودیت ها در جامعه، بیش از دیگر گروه ها درمعرض عواقب این تغییرات قرار می گیرند. در این مقاله کوشیده ایم با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و برمبنای منابع کتابخانه ای، آثار این تغییرات بر حقوق زنان را ازمنظر حق های بشری بررسی کنیم. سؤال اصلی مطرح در پژوهش، این است که تغییرات آب وهوایی بر حقوق زنان چه اثرهایی می گذارند. فرض اساسی در پاسخ به این پرسش، آن است که تغییرات موردبحث بر طیفی وسیع از مصادیق حقوق زنان اثر منفی می گذارند که برخی از مهم ترین هایشان را بدین شرح بررسی می کنیم: حق حیات و سلامتی، حق کار، حقوق اقتصادی، حق دسترسی به آب و غذا، حق بر محیط زیست سالم، حقوق اقتصادی، نابرابری جنسیتی و خشونت ناشی از تغییرات اقلیم.
بررسی تطبیقی امدادهای الهی در ساخت و نجات کشتی نوح(ع) از دیدگاه عهد عتیق و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
7 - 22
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مقایسه روایت عهد عتیق و قرآن درباره ساخت و نجات کشتی نوح(ع) و نقش امدادهای الهی در این رویداد می پردازد. هدف اصلی پژوهش یافتن شباهت ها و تفاوت های دو روایت، میزان تأکید هریک بر توحید و قدرت خدا؛ همچنین بررسی تحریف های احتمالی در روایت عهد عتیق است. روش پژوهش، مطالعه تطبیقی روایت عهد عتیق و قرآن و توصیف و تحلیل آن است. هر دو کتاب امدادهای الهی را نشانه ای از توحید، صداقت وعده های خدا و نجات مؤمنان می دانند؛ با این تفاوت که روایت قرآن با جزئیات بیشتر و تأکید قوی تر بر امدادهای الهی، صبغه توحیدی بیشتری دارد و قدرت مطلق خدا را بهتر نشان می دهد. قرآن طوفان و نجات نوح(ع) را معجزه ای الهی معرفی می کند. این پژوهش نشان می دهد که هر دو کتاب، داستان حضرت نوح(ع) را دلیلی بر وجود خدا و قدرت او می دانند؛ اما روایت قرآن با جزئیات بیشتر و تأکید قوی تر بر معجزات الهی، تصویر روشن تری از این رویداد تاریخی ارائه می دهد؛ همچنین روایت قرآن به دلیل تأکید بیشتر بر توحید و امدادهای الهی، به واقعیت اصلی این رویداد تاریخی نزدیک تر است.
The Capacity of Imām Riḍā’s (PBUH) Teachings in Encountering Secular Theories of Justice
منبع:
Razavi Heritage, Volume ۱, Issue ۱, Spring ۲۰۲۵
33 - 52
حوزههای تخصصی:
Due to the long-standing nature of the discourse surrounding it, the definition of justice has evolved within a wide range of theories that attempt to define it. Each theory in the intellectual history of humankind that has sought to define justice has done so based on its foundational commitments. Consequently, the definition of justice is intrinsically linked to the theoretical framework from which it emerges. This article seeks to review several liberal theories of justice—particularly those of Hume, Kant, and Adam Smith—and to demonstrate that, despite their internal variations, these theories are characterized by a secular orientation. The central question this article addresses is whether Imām Riḍā's (PBUH) teachings offer any response to the secular foundations underpinning these theories. In the findings section, drawing on the dialogue between ʿAllāma Ṭabāṭabāʾī and Henry Corbin, the paper argues that secularism, by emphasizing anthropomorphic theology (tashbīh) and rejecting transcendent theology (tanzīh) along with the metaphysical dimension of divinity, has enabled the secular and worldly interpretation of various dimensions of human life—including justice. In the final section and conclusion, the focus turns to the link between Imamate and justice, highlighting the potential of the Razavi hadiths to critique secular theories of justice.
گونه شناسی مطالعات حوزه قرآن و امام حسین(ع) با تأکید بر مطالعات میان رشته ای علوم انسانی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۹
7 - 30
حوزههای تخصصی:
حقیقت اهل بیت با حقیقت قرآن کریم، متحد است و برای درک حقیقت قرآن و حقیقت اهل بیت، جز توجه به وحدت موجود بینِ آن دو ثقل گرانبها، راهی نیست. این امر درباره وجود مبارک سیدالشهدا(ع) ظهور بیشتری پیدا کرده است که ضرورت بحث از مطالعات حوزه قرآن و امام حسین(ع) را بیش از پیش آشکار می نماید. این مطالعات، عرصه های متنوع و اضلاع مختلفی دارد که مقاله حاضر به آن پرداخته است.
پژوهش حاضر با بهره گیری از روش اجتهادی (تحلیلی استنباطی)، به تحلیل گونه های مطالعات حوزه قرآن و امام حسین(ع) پرداخته و برای جمع آوری اطلاعات، از روش اسنادی بهره برده است. در پژوهش حاضر، با عنایت به ضرورت مطالعات تلفیقی حوزه قرآن و امام حسین(ع)، ابتدا به عرصه های آن توجه شد و درضمن ده دسته، گونه های ظهور معارف قرآنی در روایات و سیره سید الشهدا(ع) از ظاهر به باطن و از مطالعات تک ساحتی به چندساحتی مورد توجه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که می توان مطالعات حوزه قرآن و امام حسین(ع) را به عنوان یکی از نمونه های برجسته مطالعات علوم انسانی قرآن بنیان، مورد توجه و پژوهش قرار داد.