فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۲۱ تا ۵٬۳۴۰ مورد از کل ۷۹٬۳۰۳ مورد.
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
95 - 115
حوزههای تخصصی:
فهم حکمت متعالیه و تحقیق در آن به عنوان دستگاهی نظام مند در فلسفۀ اسلامی و تبیین نوع پژوهش انجام شده در عرصه های مختلف آن، نیازمند توجه به مبانی و نوع روش شناسی حاکم در آن است تا مطالب مختلفی که در آن عرضه شده به خوبی فهم شود. متن دینی و حقایق شهودی در حکمت متعالیه حضور پر رنگی دارند. در جهت دفع و رفع شبهات و تبیین این حضور در ضمن بیان روش شناسی حکمت متعالیه، ظرفیت ها و بالندگی این فلسفه در جهت تحقیقات فلسفی اسلامی آشکار می شود. حکمت متعالیه، رابطۀ منسجم فلسفه با دین و عرفان را تشریح می کند که تبیین فلسفی روش شناسی آن می تواند به عنوان الگویی کلان در جهت بسط و تعمیق تحقیقات علوم دینی مرتبط، مورد توجه قرار گیرد. از این رو در ضمن تبیین روش شناسی حکمت متعالیه، به چیستی و مبانی روش خاص این حکمت؛ یعنی روش اشراقی-بحثی پرداخته شده که در آن، میان شهود و عقل جمع شده است. همچنین به تبیین روش عام این حکمت؛ یعنی ماهیت و مبانی بهره گیری ملاصدرا از متون دینی و عرفان نظری در حکمت متعالیه پرداخته شده است و در آخر به برخی از ثمرات بکارگیری این روش تحقیقی در فلسفه، اشاره شده است.
طراحی فرآیند خط مشی گذاری در رسانه کودک جمهوری اسلامی ایران با رویکرد دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
159 - 193
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مظهر تحقق دین اسلام و در حقیقت اصلی ترین شأن دین برای جامه عمل پوشاندن به تمام اهداف عالیه خود در قالب حکومت اسلامی است. و از مهم ترین عناصر اسلامی دانستن یک حکومت، تدوین الگوی خط مشی گذاری آن بر پایه دین است. از حساس ترین نهادهای فرهنگی که برای تحقق دولت اسلامی می بایست بر اساس الگوی خط مشی گذاری بر پایه دین سازماندهی گردد، نهاد رسانه کودک است. این تحقیق برای دستیابی به این هدف، ارتباط بین دین، رسانه، خانواده و دولت اسلامی را در فرآیند خط مشی گذاری جانمایی کرده و با اضافه کردن سازه ها و مؤلفه های مؤثر در تدوین خط مشی در رسانه کودک توانسته الگوی تدوین خط مشی دینی رسانه کودک را طراحی کند. این الگو در حقیقت گام های لازم را برای دستیابی به سیاست های رسانه ای کودک تبیین می کند.برای تحقق این هدف، محقق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی الگوهای موجود خط مشی گذاری با رویکرد دینی و آسیب شناسی های صورت گرفته در رسانه پرداخته است و بر اساس تحلیل های صورت گرفته به هفت سازه «دین»، «اسناد بالادستی» «خط مشی گذاران»، «فرآیند خط مشی گذاری»، «جامعه مخاطب کودک»، «سازمان های رقیب و همسو» و «سازمان رسانه کودک» و مؤلفه های متناسبی ذیل هر سازه دست یافته است.
بررسی تطبیقی الهیات معنوی-کارتوزی سَنت برونو و امام محمد غزالی
حوزههای تخصصی:
سنت برونوی کارتوزی اهل کلن، قرابت زیادی میان تجارب معنوی او، با غزالی، که هر دو تقریباً در یک زمان می زیستند، وجود دارد. کارتوزی ها فرقه ای عرفانی مسلک بودند که تأثیر بسزایی بر مسیحیت داشته اند. قرابت هایی میان تجارب معنوی ایشان و برخی فرقه های معنویت گرا در سنت اسلامی می توان ملاحظه نمود که در جستار پیش رو، ضمن معرفی چهره معنوی برجسته این فرقه، یعنی سَنت برونو، به برخی از این موارد اشاره خواهیم نمود. هم برونو و هم غزالی مواجهه ی اصلاح گرایانه ای با سنت های غلط دینی خود داشتند. همچنین سنت برونو و غزالی، تحول باطنی عمیقی در زندگی خود تجربه کردند تا آنجا که برونو تأمل در تنهایی را بر کسب مقامات کلیسایی ترجیح داد و شعار "دل کندن از دنیا" و "نیل به عشق حقیقی" را سر داد. البته برونو اثری مکتوب بر جای نگذاشت تا در آن به تحولات روحی خود اشاره کند. اما هر دوی آنها تلاش کردند تا برای رهایی از بحران روحی، برون رفتی معنوی بیابند. در پژوهش حاضر تلاش می کنیم تا پس از ترسیم زمینه و زمانه ی مؤثر بر اندیشه های غزالی و برونو، تحولات معنوی این دو را واکاوی نمائیم. به تحولات روحی و معنوی غزالی برای رسیدن به یقین، بیشتر از زوایه ی کتاب میزان العمل او توجه خواهیم نمود.
تبیین الگوی معرفت شناسی ابن سینا برمبنای تأثیر مبانی هستی شناختی وی در توجیه پدیدارهای ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
251 - 269
حوزههای تخصصی:
نزد ابن سینا، نفس انسانی به مثابه آینه، همواره مدرک ادراکاتی است که به نحو عرضی بر آن عارض می شود و به عبارت دیگر ادراکات، کیفیات عارض بر نفس هستند. محور ادراکات «تمثّل» است و نفس نیز دو ساحت ادراکی دارد، ساحت تجردی عقلانی که بازنماینده کلیات، طبیعت و ذوات اشیا است و ساحت مادیِ حسی و خیالی که بازنماینده جزئیات و عوارض اشیاء اکنون و گذشته است. ابن سینا، کیفیت هستی مندی ادراکات مختلف حسی، خیالی و عقلی در نفس را با نظریه ارتسام صور و تقشیر تبیین می کند؛ برای تبیین شکل گیری این الگوی معرفتی می توان چنین تصورکرد که فیلسوف حالات پدیداری ادراک را درون نگرانه در خود تصویر، و شاخصه های آن را احصا می کند، سپس با عرضه کردن آن به مبانی هستی شناختی اش نظریه معرفت را بیان می کند. ابن سینا مؤلفه هایی همچون ذهنیت دربرابر عینیت در مسئله وجود ذهنی، عرض بودن علم و تأثیر کلی یا جزئی بودن ادراک را در نگاه پدیداری به ادراک تبیین می کند و به عرضه آن بر مبانی وجودشناسانه ای همچون تفکیک هستی به جوهر و عرض می پردازد و تفسیری معرفتی از عالم براساس همین اصل به همراه نگاه سه گانه به علیت ارائه می دهد و به الگوی خود در معرفت شناسی می رسد. نظام معرفتی سینوی مبتنی بر همین شاخصه ها و مبانی، به حصول نوعی ذات گرایی در تمام تبیین های معرفت شناسانه و پذیرش وحدت سنخی میان مدرِک و مدرَک می رسد.
نقش زبان کنایه قرآن در تربیت جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
29 - 58
حوزههای تخصصی:
جنبه شاخصی از وجوه اعجاز قرآن ناظر به ساختار بیانی خاص آن است که در انتخاب الفاظ و عبارات به ویژه در مسائل تربیت جنسی عفت کلام و نزاهت بیان بازتاب داده شده و در بسیاری از آیات قرآن ضمن استفاده از الفاظ و عبارات کنایی، از هرگونه لفظ صریح و به دوراز ادب در این مسائل خودداری شده است. این پژوهش باهدف کاوش در این آیات و از رهگذر روش توصیفی- تحلیلی در پاسخ به این سؤال که زبان کنایی قرآن چه نقشی در تربیت جنسی دارد به بررسی آن پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش گویای این است که در تربیت جنسی اسلام به خصوص در آیات قرآن شیوه بیانی مأخوذه جهت طرح مسائل جنسی تماماً مشحون از عفت کلام، نزاهت گفتار و نهایت ادب است و گفتار الهی با بلاغتی تام و شیوا ایرادشده و گزینش الفاظ و جملات کنایاتی به نحوی است که کلام الهی عاری از هرگونه لفظ صریح، مستهجن و زشت در این امور باشد. این شیوه بیانی از صفت حیا و ستاریت خداوند سرچشمه گرفته و در آیات قرآن متبلور شده و باید به عنوان الگویی مطلوب و مهم در حیطه مسائل تربیتی و اخلاقی موردتوجه همگان قرار گیرد.
«لقاء اللّه» به مثابه «غایت نهایی اخلاق» از دیدگاه توماس آکوییناس و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقالهٔ حاضر به روش توصیفی۔تحلیلی و استنباطی و با هدف بررسی غایت نهایی اخلاق، آراء ملاصدرا و آکوئیناس - دو متفکر برجسته مسلمان - را مقایسه کرده و در صدد تبیین محورهای مشترکی نظیر سعادت بخشی و لذت آفرینی درمفهوم «لقاء اللّه» وگونه های مختلف لقاء اللّه در دنیا وآخرت از دیدگاه این دو فیلسوف برآمده و ضمن تحلیل و صورت بندی دیدگاه ها و استدلال های مبتنی برآن، همسویی این دو اندیشمند در مبانی و سویه های نظری را نشان داده است. ادله آکوئیناس بر اثبات لقای الهی به مثابه غایت نهایی اخلاق بیشتر برپایه لزوم وحدت وتعالی غایت نهایی و عشق الهی اقامه شده وادله ملاصدرا دو سویه متفاوت دارد: برخی از آنها بر دیدگاه عام هستی شناسانه و برخی بر دیدگاه خاص انسان شناسانه او استوار است. ملاصدرا هیچ مانعی را جز موانع اخلاقی نظیر اِفراط در شهوت و غضب، مانع تحقّق لقای الهی نمی داند و بر امکان همگانی و همیشگی این نحوه از شهود - حتی در این دنیا - و غایت الغایات بودن آن تأکید دارد، اما آکوئیناس ضمن اشتراک نظر در خطوط اصلی، دیدگاهی متفاوت در مورد امکان قُرب الهی و لقاءاو دارد.
بررسی تأثیر انسان شناسی صدرایی بر انسان شناسی شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۴)
63 - 86
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی در کنار جهان شناسی و خدا شناسی سه رکن اساسی در اندیشه هر مکتب فلسفی یا کلامی و عقیدتی است. هویت و ماهیت انسان، حقیقت جسم و نفس او، ارتباط و تعامل نفس و بدن، حکایت آنها پس از مرگ در عالم برزخ و سپس قیامت و در نهایت چگونگی حشر و نشر ابدان و ارواح؛ اهم این مسائل هستند. رنگ و لعاب انسان شناسی مکتب شیخیه کاملاً صدرایی است، البته از گذر تبیین های شیخ احمد احسایی که بیشترین مراجعه و شرح را به آثار ملاصدرا داشته است. هر چند احسایی حرکت جوهری نفس را می پذیرد و به معاد جسمانی مانند صدرا تصریح می کند، اما به جهت تفاوتی که با او در تبیین جسم و جسد انسان و نیز ماهیت عالم مثال و برزخ، قول به عالم هورقلیا، و نهایتً قیامت و حشر و نشر دارد؛ تصویری متفاوت از آنچه در حکمت متعالیه آمده ارائه می کند.
بررسی حقوق اقتصادی شهروندان از دیدگاه فقه امامیه با تأکید بردیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
17 - 34
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بحث در خصوص حقوق اقتصادی شهروندان از منظر فقهی از موضوعات مهم و اساسی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف مقاله حاضر تبیین رویکرد فقه امامیه نسبت به حقوق شهروندان به ویژه دیدگاه جوادی آملی در این خصوص است.مواد و روش ها: مقاله توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانه ای استفاده شده است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: در فقه امامیه و از جمله دیدگاه جوادی آملی حقوق اقتصادی شهروندان شامل حق اشتغال، حق توسعه و حق بهره مندی از رفاه، امنیت اقتصادی، عدالت اقتصادی، حق مالکیت کنترل تورم و عدم فساد و احتکار به رسمیت شناخته شده و مورد تاکید قرار گرفته است. در سیره حضرت علی(ع) نیز عناصر حقوق اقتصادی شهروندان به ویژه عدالت اقتصادی و عدم فساد اقتصادی مورد توجه زیادی بوده است. آنچه در این میان اهمیت زیادی دارد این است که تفاوتی میان حقوق اقتصادی زن و مرد وجود نداشته و صرفا در زمینه حق اشغال است که مصالح خانوادگی در نظر گرفته شده است.نتیجه : با توجه به نقش مهم عوامل اقتصادی در توسعه و رشد و تعالی شهروندان و تاکید فقه امامیه بر رعایت و تحقق حقوق اقتصادی شهروندان، لازم است بسترهای تحقق این حق فراهم گردد.
بررسی فقهی حقوقی تأثیر حق برخورداری از محیط زیست سالم بر توسعه اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
55 - 74
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توسعه اقتصادی یکی از اهداف کشورهای مختلف است که تلاش برای تحقق آن عموماً با تخریب محیط زیست همراه بوده است. این امر، حق بر محیط زیست سالم را به عنوان یکی از حقوق زیست محیطی را با چالش اساسی مواجه کرده است. هدف مقاله حاضر بررسی این موضوع مهم است که از منظر فقه و حقوق، توسعه اقتصادی تحت تأثیر به رسمیت شناخته شدن حق بر محیط زیست سالم به چه صورت است؟ به عبارتی، حق برخورداری از محیط زیست سالم چه تأثیری بر توسعه اقتصادی دارد؟مواد و روش ها: روش مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: یافته ها بر این امر دلالت دارد که در فقه و حقوق، حق بر محیط زیست سالم پذیرفته شده است. حق بر محیط زیست سالم سبب شکل گیری مفهوم و به عبارت دقیق تر نظریه ای تحت عنوان توسعه پایدار شده است که مطابق آن، توسعه اقتصادی باید در کنار رعایت مسائل زیست محیطی و حفاظت از عناصر محیط زیست صورت گیرد.نتیجه : در حقوق ایران نیز بر توسعه پایدار به عنوان نتیجه تأثیر حق محیط زیست سالم بر توسعه اقتصادی تأکید شده است؛ امری که در فقه نیز در سایه توجه هم زمان به بهره گیری از طبیعت و در عین حال حفاظت از آن مورد تأکید قرارگرفته است.
مقاربه لشعر محمد عبدالباري في ضوء نظریه بیرجیرو؛ قصیده «ما لم تقله زرقاء الیمامه» أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
55 - 72
حوزههای تخصصی:
تطوّرَت مناهج دراسه النصوص الشعریه وتحوّلت بفعل التطوّر الشامل فی الوعی النقدی المعاصر وصارت العلاقه مع النص الشعری هی العلاقه القائمه علی أساس الجدل والمشاکسه والتلقی المنهجی بغیه الوصول إلی المعنی الحقیقی للنص بعد سبر أغواره و تجاوز تضاریسه وهیکلیته الظاهراتیه ومن أهم المناهج حدیثه الظهور، المنهج السیمیائی ویستدعیه الوعی النقدی لإخراجه من حاله الغیاب إلی دائره الحضور فی مستوی المعنی والدلاله. ترمی هذه الورقه البحثیه إلی معالجه قصیده «ما لم تقله زرقاء الیمامه» فی ضوء السیمیائیه الجدیده التی تأخذ علی عاتقها فک شفرات النص وإزاله ما یمثّل فجوه ومسافه بین النص والمتلقی ومن أهم الأهداف الأساسیه التی یتوخی الباحثان الوصول إلیها، تأسیس الوعی بشعریه هذا الشاعر وفتح الآفاق الجدیده علی الشعر السودانی المعاصر وهکذا دراسه موقف الشاعر من واقع السلوک العربی فی عصر الحداثه وما ینجبه فی المستقبل من المأساه والویلات. تشیر النتائج إلی أنَّ هذه القصیده طافحه بالرموز والعلامات. القصیده تزخر بالحضور المعرفی للشخصیات ویستخدم الشاعر الرموز المختلفه للتعبیر عن الوضع المأساوی فی المستقبل وما یجلب الانتباه هو هیمنه التوجه الاستشرافی للشاعر علی القصیده. یکثر الشاعر فیها من الإشارات التی تقود إلی المستقبل وخاصه اللازمه التکراریه فی افتتاحیه المقاطع واستخدام الرمز التراثی. تتأتی الفاعلیه الجمالیه للقصیده من الانزیاحات والعلاقات المؤسسه علی المفارقه بین الألفاظ والمفردات ونلحظ فی القصیده الفاعلیه العاطفیه المنبعثه من الرموز والإشارات النصیه التی تکتظ بالمعانی والدلالات والفاعلیه الإحالیه تتأتی من المزج بین الحاضر والماضی عبر الترکیز علی حضور الشخصیات التراثیه والدلالات والملامح المتعلقه بها التی یستأنسها الوعی الجماعی. نری الفاعلیه الکنائیه فی التمثیل الشعری للواقع العربی المتردی والمحاوله لفضح هذا الواقع المؤلم والمستقبل السلبی وتعریته من خلال الاستخدام الواعی لطریقه التعبیر الحکمی فی اللغه الشعریه غیر أن القصیده تخرج عن هذا المسار الدلالی ولا تقف حد تجسید الواقع المأساوی والمستقبل المأزوم بل تتجه عدسه الکامیرا الشعریه إلی المستقبل المنشود والمثالی والذی یتحقَّق بالوعی والمعرفه والرؤیه الجدیده بعیداً عن الجهل والتخلف والعقم المعرفی والفکری.
روایت یک تجربۀ شیرین
حوزههای تخصصی:
Quantum Fluctuation and Critical Analysis of the Physical Approach to the Creatio ex Nihilo of the Universe(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۰, Issue ۳۳, Winter ۲۰۲۳
169 - 217
حوزههای تخصصی:
SUBJECT AND OBJECTIVES : The Big Bang theory and the standard cosmological models based on it imply the world’s temporal finitude. The temporally finite universe, most physicists believe, must have been created out of nothing. In order to avoid the theological and metaphysical implications of such an idea, the most important scenarios that have been proposed are: (1) The universe is not temporally finite, but rather is pre-eternal; (2) The creation of the universe out of nothing can be explained purely physically; (3) There is no correlation between the temporal finitude of the universe and having a temporal beginning, so the universe always existed; (4) The creation of the universe as a brute fact is a spontaneous uncaused origination ex nihilo. METHOD AND FINDING : In this essay, I aim to discuss and criticize scenario (2). To reach this aim, two important physical models, i.e: The Tryon-Vilenkin and Hawking-Hartle models, which have been formulated based on quantum fluctuation, will be explained. It will be shown that they are indeed explaining the creation of the universe, not out of nothing, but from something. CONCLUSION : No physical theory can ever explain the creation of the universe out of nothing by appealing to the physical phenomena or the laws of nature. The outcome of the paper is that creatio ex nihilo of the universe out of nothing can only be explained metaphysically by appealing to some external causes.
موضوعات علم بر مبنای سه سیر فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله نشان دادن تغییرات موضوعات مرتبط با علم بر مبنای سه سیر فلسفی صدرایی است که می توان با عناوین نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی از آن یاد کرد. پرسش اصلی این است که متناسب با سه سیر یادشده چه تحولاتی در موضوعات مرتبط با علم اتفاق افتاده است؟ ما در این مقاله تحول چند موضوع مهم را در سه مرتبه سیر فلسفی بررسی کرده ایم؛ که شامل چهار موضوع مهم «حقیقت تجرید، نحوه قیام صور به نفس، اتحاد یا عدم اتحاد عاقل و معقول و علم وجودات مادی» است؛ حاصل تحقیق این است که درباره مسائل یادشده بر مبنای سه سیر، تحولات مهمی رقم خورده است؛ برای نمونه، تقشیر در مرتبه اول به نحو «از دست دادن زواید و عوارض مادی» است تا ادراک تحقق یابد؛ حال آنکه به اقتضای سیر دوم تجرید یا تقشیر به نحو «سیر نفس در مراتب» جلوه می کند و در سیر سوم یا قابل طرح نیست یا به نحو سیر در مظاهر نمود دارد. نحوه قیام صور به نفس در سیر اول قیام حلولی، در سیر دوم به نحو قیام صدوری و در سیر سوم به نحو قیام ظهوری است. در موضوع اتحاد عاقل و معقول به اقتضای سیر اول اتحادی صورت نمی گیرد؛ به اقتضای سیر دوم اتحاد عالم و معلوم اثبات می شود و به اقتضای سیر سوم اتحاد به وحدت ارتقاء می یابد. در باب علم وجودات مادی، در سیر اول وجودات مادی نه علم به خود دارند نه علم به دیگری و نه مورد علم واقع می شوند؛ درحالی که به اقتضای سیرهای دوم و سوم و به پشتیبانی اصولی چون تساوق علم و وجود، حمل حقیقت و رقیقت، بازگشت تقسیمات وجود به مراتب وجود و قاعده بسیط الحقیقه هم علم به خود و دیگری دارند و هم مورد علم واقع می شوند.
پیوند اعضای حیاتی محکومان به مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم و مبتلابه که در پرتو فقه و حقوق نوین باید به آن پاسخ داده شود، مسئله جواز یا عدم جواز اهدای اعضای بدن محکومان به اعدام و قصاص است. در بسیاری از نظام های حقوقی موضوع امکان پیوند اعضای محکومان به مرگ به بیماران نیازمند مطرح و مجاز اعلام شده است. این موضوع از نظر فقه و حقوق موضوعه ایران قابل بررسی است. این پژوهش که با روش توصیفی، تحلیلی نگارش شده است، به بررسی این سؤال مهم می پردازد که رویکرد شارع مقدس نسبت به چنین امری چیست؟ ابواب اضطرار و تزاحم تا حد زیادی مرتبط با این موضوع هستند. با توجه به شرایط اضطراری در جامعه اسلامی، اجازه برداشت اعضای محکومان به مرگ، چه مهدورالدم باشند و چه نباشند، در اتاق عمل خواهد بود. این موضوع از بعد دیگر نیز قابل بررسی است بدین نحو که در شرایط غیر اضطراری نیز، در مجازات های اعدام غیرحدی، می توان به جای طناب دار، جان محکوم را در اتاق عمل ستاند، زیرا قصاص با شمشیر به علت جلوگیری از ایذای محکوم می باشد و همچنین اینکه از اعضای قابل پیوند وی نیز می توان استفاده نمود. البته در این صورت اجازه وی شرط است. این امر به موجب ماده 47 آیین نامه نحوه اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو، قصاص نفس و عضو و جرح، دیات، شلاق، تبعید، نفی بلد، اقامت اجباری و منع از اقامت در محل یا محل های معین، مصوب 1398 مجاز شمرده شده است.
بررسی تطبیقی احادیث اسلامی، عهد قدیم و ادبیات عامّه؛ مطالعه ی موردی یکی از قضاوت های منسوب به علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۸)
52 - 70
حوزههای تخصصی:
در کتاب الارشاد، قضاوتی از علی علیه السلام پیرامون نزاع دو زن بر سر مادریِ یک کودک گزارش شده. پژوهش پیش رو، در پی این است که با ارائه ی شواهدی بر اساس رویکرد تطبیقی، نشان دهد این گزارش یک داستان غیر واقعی و در زمره ی داستان های فولکلور است. ابتدا با بررسی واژه «عامه و خاصه» که شیخ مفید این گزارش را به آنان نسبت داده، ادعای ادبیات عامه بودن گزارش تقویت شده. سپس نشان داده شده این داستان با همین ریخت و ساختار، در عهد عتیق که پیش از اسلام تدوین گردیده به حضرت سلیمان منتسب شده. در ادامه نیز با بررسی یک متن آلمانی، این گمانه به قوت می رسد که نسخه ی علوی داستان مانند بسیاری از نسخه های دیگر آن در ملل مختلف، داستانی عامیانه است.
متافیزیک در ویتگنشتاین:انکار یا ضرورت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
59 - 95
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به مسئله متافیزیک و جایگاه آن در اندیشه های ویتگنشتاین می پردازد. برای این منظور به چند مطلب اشاره می شود: اول اینکه میان اندیشه های ویتگنشتاین نوعی پیوستگی وجود دارد؛ دوم اینکه متافیزیک یکی از عناصری است که می توان با استناد به آن ادعا کرد که بین اندیشه هایش پیوستگی وجود دارد؛ سوم اینکه با تکیه بر دو مورد قبلی، در اندیشه های ویتگنشتاین نه تنها متافیزیک انکار نمی شود، بلکه ضرورت نیز دارد. از آنجا که دغدغه اصلی ویتگنشتاین یافتن معنا از طریق پیوند بین زبان و واقعیت بود، تلاش می کرد تا نشان دهد زبان با توجه به محدودیت هایی که دارد تنها می تواند بخشی از واقعیت را معنادار بیان کند. اما بخشی از واقعیت که قابل بیان به وسیله زبان نیست، همچنین وجود دارد و بخش اساسی واقعیت نیز می باشد، قابل اشاره و نشان دادنی هست. اگر زبان نمی تواند از مرزهای تجربه و علم فراتر رود، این بدان معنا نیست که فراتر از مرزهای تجربه و زبان چیزی وجود ندارد. ویتگنشتاین با تعیین قاطع مرزهای زبان و شناخت هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش های فلسفی نشان می دهد واقعیت فراتر از آن چیزی است که زبان بیان می کند. در تراکتاتوس اگر با تکیه بر رویکرد اخلاقی بین امور بیان کردنی و نشان دادنی تمایز می گذارد و مفاهیم اساسی چون خدا، اخلاق و دین را جزو امور نشان دادنی تلقی می کند، در پژوهش های فلسفی با تکیه بر رویکرد زیبایی شناختی به تعیین مرزبندی بین شناختنی و نشان دادنی دست می زند. مفاهیم متافیزیکی همچنین با توجه به جایگاهی که ویتگنشتاین به آنها می دهد، هنجارهای توصیفی هستند که به نوعی پایه و اساس شناخت تجربی و علمی نیز قرار می گیرند. در نهایت می خواهیم نشان دهیم که مفاهیم متافیزیکی هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش های فلسفی نه تنها قابل انکار نیستند، بلکه جزو ضروریات اندیشه های ویتگنشتاین در رسیدن به معنای مد نظر خود از واقعیت می باشند.
آثار و پیامدهای حس گرایی از منظر قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های پیامبران الهی مواجهه با مسئله حس گرایی و توجه مردم به آن است و یکی از رسالت های پیامبران نیز تکیه نکردن در اصول اعتقادی بر حس گرایی می باشد. حس جزء لاینفک انسان بوده و نقش مهمّی در زندگی بشر دارد و همانند سایر ابعاد خارق العاده از دید خداوند متعال پنهان نمانده و رهنمود های ارزنده ای برای نجات بشر از انحراف و سردرگمی در شناخت، مبدأ و معاد، و دیگر حقایق غایب از حواس، توسط فرستادگان او به بشر ارزانی شده است. قرآن کریم در آیات گوناگون به نقد حس گرایی پرداخته و با تذکر در آیات مختلف پیامدهای آن را برشمرده تا انسان را از گرفتار شدن در دام این پدیده برهاند. نوشتار پیش رو تلاش دارد تا به روش تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و با بررسی آیات الهی در رابطه با این پدیده و واکاوی نقش آن ها در باورهای بشری، پرده از ماهیت تأثیرات حس گرایی برداشته و تبیین نماید که اعتقادات منحصر به حواس تا آنجا خطر آفرین هستند که گاه اشرف مخلوقات خداوند را به پرتگاه پست حیوانی و جهنّم ضلالت می کشاند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حس گرایی نقش و تأثیر بسیار مهمی در انکار خداوند، ملائکه، وحی، معاد، تکذیب أنبیاء الهی، معجزات و آلوده شدن به گناهان دارد. غفلت از این مهم، سزاوار نیست؛ چرا که قدرت تفکیک باورهای اعتقادی از حواس، عامل شکوفایی استعدادهای توحیدی و الهی و سلامت دنیوی و سعادت اخروی خواهد بود.
بررسی تطبیقی دعوای قابل تجزیه پذیر و تفکیک دعوا در آیین دادرسی مدنی ایران و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۵ ویژه نامه فقه و حقوق نو ۱۴۰۲
717 - 734
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : تجزیه پذیری یا تجزیه ناپذیری دعوی یکی از موضوعات و مسائل مهم آئین دادرسی مدنی است که تبیین آن اهمیت و ضرورت بالایی دارد. هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی دعوای قابل تجزیه و تفکیک دعوا در آئین دادرسی مدنی ایران با فرانسه است.
مواد و روش ها : مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی : در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها : یافته های تحقیق بیانگر این امر است که هم در حقوق ایران و هم در حقوق فرانسه، مفهوم دعوای قابل تجزیه و غیر قابل تجزیه در تعدد اصحاب دعوا وقتی مطرح می شود که تعداد خواهان ها و یا خواندگان بیش از یک نفر باشد. درصورتی که حقوق و منافع اصحاب دعوا به نحوی از یکدیگر قابل تجزیه باشند که اعمال و اقدامات هریک از آن ها و هم چنین تصمیمات دادگاه بر خواهان ها یا خواندگان دیگر اثر نگذارد، به آن دعوای قابل تجزیه می گویند: در غیر این صورت این دعوا غیر قابل تجزیه است.
نتیجه : در مورد تفکیک بین دعاوی و جمع چند دعوی ضمن یک دادرسی، قانون آئین دادرسی مدنی مقرره صریحی ندارد و نوع تصمیم قاضی در هر دو مورد پیش بینی نشده است. در مورد قابلیت تجزیه بودن دعوی و تصمیم قاضی در فرضی که ناچار است دعوی را تجزیه کند نیز قانون گذار سکوت اختیار کرده است.
تبیین مفاهیم بنیاد ین «بلد، «مدینه» و قریه» در قرآن کریم پیرامون شهر و فرهنگ شهر نشینی با تأکید بر متون اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
134 - 158
حوزههای تخصصی:
نوع زندگی و فرهنگ و تفکر انسان در پیدایش شهر و شهرنشینی دخیل بوده است. انسان بر شهر و ساختار آن تأثیر داشته و شهر نیز بر انسان و رفتار و اندیشه وی تأثیر می گذارد. با استفاده از روش معنا شناسی در این مقاله، حوزه های معنایی متفاوت واژگان «بلد، «مدینه» و قریه» بیان و این مسئله بررسی شده است که چرا خداوند از سه واژه متفاوت برای مفهوم شهر استفاده کرده است؟ یافته های تحقیق بیانگر آن است که واژ گان «بلد، «مدینه» و قریه» در قرآن در معانی متفاوتی به کار رفته و تابعی از متغیر فرهنگ ها و هنجا رها و ناهنجاری های انسانی و اجتماعی جامعه است. «بلد» واژه ای عام است که بر سرزمین دلالت می کند، در «مدینه» فرهنگ شهرنشینی ملاک قرار دارد و تحت قوانین خاصی اداره می شود و «قریه» دارای آبادی ظاهری و مادّی است.
چگونگی حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی با نگاهی بر شاخصه تربیت نفوس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امام معصوم شئونی دارد که اگر مجال ظهور یابد، در سیره امام دیده می شود. تشکیل حکومت از شئون سیاسی امام است که از جهات مختلف قابل بررسی است؛ همچون لزوم تشکیل حکومت توسط معصوم، مبانی حکومتی اسلامی در آیات، روایات و سیره معصومین (ع). مردم نیز در فراهم آوردن شرایط برای ایجاد و استمرار آن می توانند نقش بسزایی داشته باشند. نوشتار حاضر به کیفیت حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی می پردازد و به دنبال پاسخ به این سوال است که مردم در حکومت حضرت علی (ع) و حضرت مهدی، چگونه نقش آفرینی می کنند؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که حاکم اسلامی در تمام شئون حاکمیتی اثرگذار است. در کنار او، مردم نیز در این مهم دخیل اند و مبانی اسلامی به حضور مردم در عرصه حکومتی مشروعیت می بخشد که در آیات، روایات، سیره معصوم و دلیل عقلی می توان به اثبات آن رسید. همچنین امت، در دو سطح عمومی و خواص، حضور پررنگی دارند و در ایجاد، نظارت، استمرار و مصونیت بخشی به حکومت نقش آفرینی می کنند. از این جهت که انسان برای رسیدن به تکامل خلق شده است. بخشی از مسیر تکامل از فعالیت اجتماعی حاصل می شود. انبیا و ائمه (ع) نیز مردم را آماده می کردند تا به مرتبه ای برسند که مسئولیت های مختلف اجتماعی را به دوش بگیرند. در هر دورانی که مردم این استعداد را بیشتر در خود فراهم کنند، نقش موثرتری خواهند داشت. با توجه به اینکه حکومت امام زمان (عج) جهانی و عدل محور است، مردم را به نقطه اوج تکامل در امور اجتماعی می رساند.