مطالب مرتبط با کلیدواژه

مرزهای معنا


۱.

متافیزیک در ویتگنشتاین:انکار یا ضرورت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک مرزهای معنا اخلاق دستور زبان هنجارهای توصیفی زیبایی شناسی واقعیت نشان دادنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۹
مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به مسئله متافیزیک و جایگاه آن در اندیشه های ویتگنشتاین می پردازد. برای این منظور به چند مطلب اشاره می شود: اول اینکه میان اندیشه های ویتگنشتاین نوعی پیوستگی وجود دارد؛ دوم اینکه متافیزیک یکی از عناصری است که می توان با استناد به آن ادعا کرد که بین اندیشه هایش پیوستگی وجود دارد؛ سوم اینکه با تکیه بر دو مورد قبلی، در اندیشه های ویتگنشتاین نه تنها متافیزیک انکار نمی شود، بلکه ضرورت نیز دارد. از آنجا که دغدغه اصلی ویتگنشتاین یافتن معنا از طریق پیوند بین زبان و واقعیت بود، تلاش می کرد تا نشان دهد زبان با توجه به محدودیت هایی که دارد تنها می تواند بخشی از واقعیت را معنادار بیان کند. اما بخشی از واقعیت که قابل بیان به وسیله زبان نیست، همچنین وجود دارد و بخش اساسی واقعیت نیز می باشد، قابل اشاره و نشان دادنی هست. اگر زبان نمی تواند از مرزهای تجربه و علم فراتر رود، این بدان معنا نیست که فراتر از مرزهای تجربه و زبان چیزی وجود ندارد. ویتگنشتاین با تعیین قاطع مرزهای زبان و شناخت هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش های فلسفی نشان می دهد واقعیت فراتر از آن چیزی است که زبان بیان می کند. در تراکتاتوس اگر با تکیه بر رویکرد اخلاقی بین امور بیان کردنی و نشان دادنی تمایز می گذارد و مفاهیم اساسی چون خدا، اخلاق و دین را جزو امور نشان دادنی تلقی می کند، در پژوهش های فلسفی با تکیه بر رویکرد زیبایی شناختی به تعیین مرزبندی بین شناختنی و نشان دادنی دست می زند. مفاهیم متافیزیکی همچنین با توجه به جایگاهی که ویتگنشتاین به آنها می دهد، هنجارهای توصیفی هستند که به نوعی پایه و اساس شناخت تجربی و علمی نیز قرار می گیرند. در نهایت می خواهیم نشان دهیم که مفاهیم متافیزیکی هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش های فلسفی نه تنها قابل انکار نیستند، بلکه جزو ضروریات اندیشه های ویتگنشتاین در رسیدن به معنای مد نظر خود از واقعیت می باشند.