فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی تحول مثبت نوجوانی در رابطه بین شایستگی اجتماعی، بهزیستی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر بهبهان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر بهبهان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این میان 580 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ، تومینین-سوینی و همکاران، 2012)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (ABQ، دهقانی زاده و حسین چاری، 1391)، مقیاس شایستگی اجتماعی (SCS ، فلنر و همکاران، 1990) و مقیاس تحول مثبت نوجوانی (PYDS ، گلدوف و همکاران، 2014) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که ضرایب مسیرهای مستقیم شایستگی اجتماعی به تحول مثبت نوجوانی، بهزیستی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی مثبت و معنی دار بودند (05/0p<). یافته های روابط غیرمستقیم حاکی از این بود که شایستگی اجتماعی به طور غیر مستقیم از طریق تحول مثبت نوجوانی بر بهزیستی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی اثر معنی دار دارد (05/0p<). بر این اساس تحول مثبت نوجوانی نقش میانجی بین شایستگی اجتماعی و بهزیستی تحصیلی، و نیز بین شایستگی اجتماعی و سرزندگی تحصیلی دارد. بنابراین تحول مثبت نوجوانی در رابطه بین شایستگی اجتماعی و بهزیستی تحصیلی ، و بین شایستگی اجتماعی و سرزندگی تحصیلی نقش کلیدی دارد پس می توان اذغان داشت که شایستگی اجتماعی با تحت تأثیر قرار دادن تحول مثبت نوجوانی، بهزیستی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی را در دانش آموزان تحت تأثیر قرار می دهد.
مقایسه شخصیت عاطفی عصبی و صفات تاریک شخصیت در زوجین موفق و ناموفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه شخصیت عاطفی عصبی و صفات تاریک شخصیت در زوجین موفق و ناموفق انجام شد. پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان و زنان متأهل شهر تبریز در سال 1402 تشکیل داده اند. از کل جامعه، 150 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 30 نفر از آن ها به دلیل اینکه نمراتشان به طور غیراستاندارد خارج از بازه میانگین بود، حذف شدند و در نهایت 12۰ نفر باقی ماندند. نمره 60 نفر از افراد بالاتر از بازه میانگین (نمره 161) بود و به عنوان زوجین موفق در نظر گرفته شدند و نمره 60 نفر از افراد پایین تر از بازه میانگین (نمره 161) بود و به عنوان زوجین ناموفق در نظر گرفته شدند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس نوروساینس عاطفی شخصیت (ANPS؛ پانکسپ، 1998)، صفات تاریک شخصیت (DTDD؛ جانسون و وبستر، 2010) و رضایت زناشویی (ENRICH؛ فاورز و اولسون، 1993) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که بین زوجین موفق و ناموفق در مؤلفه های جستجو (002/0=P)، ترس (001/0=P)، بازی (001/0=P)، ناراحتی (001/0=P)، معنویت (001/0=P)، صفات تاریک ماکیاولیسم (001/0=P)، خودشیفتگی (001/0=P، 830/12=F) و جامعه ستیزی (002/0=P) تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین می توان گفت، شخصیت عاطفی عصبی و صفات تاریک شخصیت در زوجین موفق و ناموفق تفاوت دارد.
تدوین مدل فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست در کارآفرینان ایرانی: یک پژوهش روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۴۱۵-۲۳۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر خلاف موفقیت ، شکست و پیامدهای آن همواره کمتر مورد توجه پژوهشگران کارآفرینی قرار گرفته است. شکست علاوه بر چالش های اجتماعی و روانی برای کارآفرینان، می تواند حامل دستاوردهایی نیز برای آنان باشد. در مجموع، این فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست و چگونگی تعامل و برهم کنش عوامل گوناگون با یکدیگر در این فرآیند، کم تر بررسی شده و کمبود پژوهش های میدانی در این زمینه مورد اذعان مطالعات پیشین است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست در کارآفرینان ایرانی است. روش: پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش روایتی است. جامعه آماری، کارآفرینان ایرانی داخل کشور بودند که در سال های 1399 و 1400 دچار شکست شده بودند. افراد نمونه آماری به روش هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری داده ها تعیین شد و از مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده های میدانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. یافته ها: بر اساس مدل نهایی، فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست شامل مقوله های اصلی زیر هستند: عوامل فردی، عوامل نهادی، سوگیری های شناختی، هزینه های شکست، راهبردهای مقابله، واکنش های اجتماعی-روانشناختی، عوامل مداخله گر و دستاوردهای مثبت. نتیجه گیری: مهم ترین کاربرد این پژوهش برای کارآفرینان، شناسایی راهبردهای مقابله (شامل راهبردهای بازیابی روانی و حفاظت از نفس) برای کاهش هزینه های روانشناختی و راهبردهای مدیریت تصویرپردازی ذهنی (شامل کنار کشیدن، پنهان کردن، حساسیت زدایی و مکانیسم جبران) برای کاهش هزینه های اجتماعی شکست بوده است. کاربرد آن برای سیاستگذاران نیز، ضرورت گسترش فرهنگ کارآفرینی و بازنگری در قوانین ورشکستگی به منظور کاهش هزینه های شکست برای کارآفرینان می باشد.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی در مراجعین کلینیک روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۷۸-۲۵۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقش ترومای دوران کودکی در ایجاد اختلال شخصیت مرزی مدت ها مورد مطالعه قرار گرفته است. دقیق ترین مدل های نظری چندعاملی هستند و طیفی از عوامل از جمله ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی و توانایی ذهنیت سازی را برای توضیح مسیرهای تکاملی اختلال شخصیت مرزی در نظر می گیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی بر اساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی، انجام شد. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری افراد با تشخیص نشانگان شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج در سال 1401 انجام شد. تعداد 319 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی (برن استین و همکاران، 2003) و پرسشنامه ذهنی سازی (دیمتری جویس و همکاران، 2018) بود. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد تجربه ترومای کودکی (0/79 =β؛ 0/01 >P)، سبک های دلبستگی اجتنابی (0/61 =β؛ 0/01>P) و اضطرابی (0/68 =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر مثبت و معنادار داشته و سبک دلبستگی ایمن (0/62- =β؛ 0/01 >P) و ذهنی سازی (0/77- =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر منفی و معنادار دارند. نتیجه گیری: این نتایج این می تواند برای متخصصان بالینی در زمینه درمان اختلال شخصیت مرزی کمک کننده باشد و با در نظر گرفتن نقش عوامل پیش بین در این بیماران، درمان های کارآمدی را برنامه ریزی کنند
اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی بر توانایی فضایی و بازداری پاسخ دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانایی فضایی و بازداری پاسخ، مهارت های ضروری برای شناخت، یادگیری و موفقیت در مدرسه و زندگی به شمار می روند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی بر توانایی فضایی و بازداری پاسخ دانش آموزان دختر بود. روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم مقطع ابتدایی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بود. تعداد 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش، بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای به صورت هفته ای اجرا شد؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل ماتریس های پیش رونده (ریون، 1956) و آزمون برو – نرو(گوردون و کارامازا، 1982) بود. داده های حاصل از پژوهش، با نرم افزار SPSS نسخه 24 و با اس تفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات توانایی فضایی و بازداری پاسخ در گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). میزان اندازه اثر توانمندسازی شناختی– هیجانی برای توانایی فضایی و بازداری پاسخ نیز به ترتیب 133/0 و 139/0 برآورد شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی سبب بهبود توانایی فضایی و بازداری پاسخ دانش آموزان شد؛ لذا توصیه می شود این نوع مداخله، به عنوان یکی از روش های آموزشی برای بهبود توانایی فضایی و بازداری پاسخ کودکان استفاده شود.
تجارب ارائه دهندگان مراقبت از حمایت روانی از افراد مبتلا به سرطان در اردبیل: یک مطالعه تحلیل محتوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف حمایت روانی یکی از حوزه های اصلی مراقبت از بیماران مبتلا به سرطان است. سال هاست این موضوع در ادبیات و عملکرد ارائه دهندگان مراقبت مورد توجه و تأکید است. این مطالعه با هدف بررسی تجربیات و ادراکات ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی در اردبیل درمورد حمایت روانی از بیماران مبتلا به سرطان انجام شده است.. مواد و روش ها پژوهش حاضر با رویکرد تحلیل محتوای کیفی متعارف در سال 1401 در مراکز ارائه دهنده مراقبت به افراد مبتلا به سرطان اردبیل صورت گرفت. نمونه مطالعه، 19 مشارکت کننده دارای تجربیات غنی مراقبتی درزمینه مراقبت از بیماران مبتلا به سرطان بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند و پس از ضبط و رونویسی، مطابق روش گرانهایم و لاندمن تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها از تحلیل داده ها 12 زیرطبقه و 4 طبقه «برجسته سازی ارتباط ذهنی مثبت با خود و دیگران»، «آگاهی بخشی مثبت»، «تغییر مثبت در زاویه دید بیمار» و «تقویت ادراک ارزشمندی» به دست آمد. این طبقات بیانگر توجه و تلاش ارائه دهندگان مراقبت در راستای حمایت روانی است که با تقویت ذهنیت مثبت در بیمار نمود پیدا می کند و شکل گیری ماهیت حمایت روانی را در ارائه دهندگان مراقبت برای ارائه مراقبت نشان می دهد. نتیجه گیری در مطالعه حاضر تقویت ذهنیت مثبت، اساس حمایت روانی در افراد مبتلا به سرطان است که می تواند به عنوان یک برنامه راهبردی و عملیاتی در توسعه برنامه های آموزشی برای تیم حرفه ای مراقبت مؤثر واقع شود. در راستای توسعه برنامه های عملکردی مراقبت، مفهوم تقویت ذهنیت مثبت می تواند به عنوان چهارچوبی برای تحقق و همچنین شاخصی جهت ارزیابی حمایت روانی، گامی در جهت ارائه مراقبت باکیفیت و توأم با رضایت و آرامش درونی بیماران باشد. در حیطه پژوهش، یافته های مطالعه حاضر می تواند برای طراحی ابزاری به منظور سنجش وضعیت حمایت روانی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین این یافته ها می تواند با ابزارهای سنجش کیفیت مراقبت ترکیب شود و در پاسخگو بودن مراقبت جهت تأمین حمایت روانی در بیمار به عنوان جنبه مهمی از مراقبت مورد بررسی قرار گیرد.
نقش میانجی نشخوار خشم در رابطه بین باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی با شدت درد ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۳۰-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نشخوار خشم در رابطه بین باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی با شدت درد ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) تهران در سال 1401 بودند که توسط پزشکان و یا فلوشیپ تخصصی درد برای آنها تشخیص درد مزمن داده شده بودند و از بین آنها به روش هدفمند تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.. ابزارهای پژوهش شامل شدت درد ادراک شده (PNMS، ون کورف، 1990)، باورهای فراشناختی (QMB، ولز و کارت رایت- هاتون، 2004)، عدم تحمل بلاتکلیفی (UIQ، فریستون و همکاران، 1994) و نشخوار خشم (ARQ، ساخودولسکی و همکاران، 2001) بود. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. باورهای فراشناختی، عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار خشم بر شدت درد ادراک شده اثر مستقیم و معنادار داشتند (01/0>P). همچنین باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری نشخوار خشم بر شدت درد ادراک شده بیماران اثر غیرمستقیم و معناداری داشت (01/0>P). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که توجه به باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی باعث افزایش نشخوار خشم شده و میزان شدت درد ادراک شده در بیماران را افزایش می دهد.
اثربخشی توان بخشی شناختی- غیر حرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
123 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن صورت پذیرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دو ماه اجرا شد. جامعه آماری مورد مطالعه کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن پایه دوم تا چهارم دبستان منطقه 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در این پژوهش 37 کودک با ناتوانی یادگیری خواندن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه در مدت 6 هفته توان بخشی شناختی- غیرحرکتی را دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل نرم افزار N-BACK (جگی و همکاران، 2008 ) و آزمون برج لندن (شالیس، 1982) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری (0001>P) و انعطاف پذیری شناختی (0001>P) کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی با تاثیر بر قسمت کرتکس مغز و با بکارگیری تمرینات هدفمند شناختی می تواند روشی موثر برای بهبود حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی شایستگی های رهبران آینده در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
85 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر باهدف شناسایی شایستگی های رهبران آینده در نظام آموزش عالی صورت گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و از نوع تحلیل مضمون حاصل از مصاحبه های پدیدارشناختی است.
روش شناسی پژوهش: جامعه موردمطالعه شامل 16 نفر از خبرگان حوزه توسعه رهبری برای فرایند مصاحبه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند بوده است. به منظور کیفیت کدگذاری، از قابلیت اعتماد، تأییدپذیری و اطمینان پذیری برای یافته ها استفاده شده و ضریب توافق بین ارزیابان 89/0 به دست آمده است.
یافته ها: طبق یافته های این پژوهش شایستگی های رهبران آینده در نظام آموزش عالی از 8 بعد فردی، مدیریت تعاملات اجتماعی-سازمانی، هوش فرهنگی، شهروند جهانی، دانش سازمانی و برنامه ریزی راهبردی، دیپلماسی سازمانی، مسئولیت اجتماعی و گفتمان سازی تشکیل شده است.
بحث و نتیجه گیری: با اطلاع از یافته های پژوهش حاضر می توان به شاخص هایی در توصیف شایستگی های رهبران آینده نظام آموزش عالی دست یافت تا در جهت انتخاب و توسعه آنان در آموزش عالی اقدام نمود.
تدوین بسته جامع آموزش شهروندی بر اساس ابعاد نوین این پدیده: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابعاد کلاسیک شهروندی (سیاسی، مدنی و اجتماعی)، در چهارچوب نظری مدرن در کنار ابعاد ضروری دیگری که معطوف به کلیت محیط و جامعه انسانی است، تحولی یکتا را در حوزه شهروندی و آموزش آن نمایان ساخته است. بر همین اساس و با توجه به اینکه مردم کشور ما آگاهی زیادی از حقوق و مسئولیت های شهروندی خود نداشته و رعایت اخلاق شهروندی در سطح خوبی قرار ندارد، آموزش شهروندی و شناخت ابعاد آن یک ضرورت نوین است. هدف این پژوهش تدوین بسته جامع آموزش شهروندی بر اساس ابعاد نوین این پدیده بود.روش: روش پژوهش تحلیل مضمون قیاسی پیشینه محور، بافت پژوهش متون علمی حوزه شهروندی نوین و آموزش آن و نمونه مطالعه نیز شامل 56 منبع علمی حوزه شهروندی مدرن بود. داده ها از طریق تحلیل شبکه مضامین، تحلیل گردید.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که اجزاء و ساختار بسته جامع آموزش شهروندی، مشتمل بر فنون آموزشی متمرکز بر آموزش شهروندی سیاسی، مدنی، اجتماعی، توسعه پایدار، زیست محیطی، دیجیتال و رسانه می باشد. بسته جامع آموزش شهروندی در دوازده نشست نود دقیقه ای طراحی شد. ضریب توافق تخصصی برای این بسته آموزشی 93/0 به دست آمد که نشان از کفایت این بسته بوده و به این ترتیب بسته ای جامع در زمینه شهروندی به دانش کاربردی و تربیتی ایران افزوده شد.نتیجه گیری: به کارگیری این بسته آموزشی در دانشگاه ها و نیز مراکز آموزشی، فرهنگسراها به رشد نگرش ها و رفتارهای شهروندی افراد جامعه کمک کرده و باعث کاهش رفتارهای نامناسب و برخی مشکلات کنونی جامعه خواهد شد.
مقایسه تأثیر آموزش به روش بازی غیر دیجیتال، بازی دیجیتال و روش سنتی بر یادگیری درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۱
124 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر روش بازی غیردیجیتال، بازی دیجیتال و روش سنتی بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهرستان بمپور بود. روش این پژوهش شبه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهرستان بمپور به تعداد 50 نفر بود که به صوت تمام شماری انتخاب و به شیوه گمارش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش از آزمون محقق ساخته پیشرفت ریاضی استفاده شد که مبحث عددنویسی و ضرب دوقلو را می سنجید. تحلیل داده ها با استفاده ازآزمون تحلیل کوواریانس یک راهه انجام شد. در بررسی فرضیه اصلی پژوهش، یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در پیشرفت ریاضی تفاوت معنی داری وجود دارد. درفرضیه اول بین گروه بازی سازی غیردیجیتال و روش سنتی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گروه بازی سازی غیردیجیتال از گروه روش سنتی بیشتر است. نتایج فرضیه دوم نیز نشان داد که بین گروه بازی سازی رایانه ای و روش سنتی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گروه بازی سازی دیجیتال از گروه مبتنی بر روش سنتی بیشتر است. در فرضیه سوم نیز یافته ها نشان داد که بین دو گروه بازی سازی غیردیجیتال و گروه بازی دیجیتال آموزشی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین نمرات گروه بازی سازی غیردیجیتال از گروه بازی دیجیتال آموزشی بیشتر است. با توجه به یافته ها می توان گفت دانش آموز در زمان بازی، در جریان یادگیری کاملا فعال بوده به همین دلیل بر یادگیری تاثیر مثبت دارد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش دلزدگی زناشویی و افسردگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
59 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش دلزدگی زناشویی و افسردگی زوجین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 زوج(90 نفر) انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 زوج به تعداد 60 نفر) و یک گروه کنترل(15 زوج به تعداد 30 نفر) جایگزین شدند. سپس زوجین گروه آزمایش اول تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی هیجان مدار و گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای زوج شناختی-رفتاری قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز(2003) و افسردگی بِک و همکاران (1996) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس آمیخته با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو زوج درمانی مذکور اثربخشی معناداری بر کاهش دلزدگی زناشویی و سیاهه افسردگی داشته است(05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار اثربخشی بیشتری نسبت به زوج درمانی شناختی-رفتاری دارد(05/0>P).
مقایسه اثربخشی آموزش یادگیری مغز محور و روش چند حسی بر حافظه کاری دانشآموزان پایه سوم با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
129 - 158
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش یادگیری مغز محور و روش چندحسی بر حافظه کاری دانش آموزان پایه سوم با اختلال ریاضی انجام گرفته است. این مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری آن تمامی دانش آموزان پایه سوم با اختلال ریاضی مراجعه کننده به مرکز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری آموزش وپرورش سبزوار در سال تحصیلی 1401-1400 بود که 45 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و به تصادف در سه گروه مساوی قرار گرفتند. گروه های آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای به تفکیک تحت آموزش یادگیری مغزمحور و روش چندحسی قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی ندید. ابزار پژوهش مقیاس حافظه کاری دانیمن و کارپنتر (1983) بود و داده ها با روش تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد. نتایج حاکی از اثربخشی مثبت هر دو روش بر حافظه کاری بود. همچنین اثربخشی روش یادگیری مغزمحور هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیش از آموزش چندحسی بود (05/0>P). بر همین اساس می توان از این دو روش در جهت ترمیم مشکلات حافظه کاری دانش آموزان با نقص یادگیری ریاضی استفاده نمود.
واکاوی چالش های اساسی آموزش روش تحقیق در رشته های علوم تربیتی و روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های عمده در آموزش روش تحقیق در رشته های علوم تربیتی و روانشناسی است. این پژوهش با رویکردی کیفی مبتنی بر تحلیل تم و با استفاده از ابزار مصاحبه انجام شد. در این پژوهش بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند، با 20 نفر از اساتید و صاحب نظران روش تحقیق کشور در رشته های روانشناسی و علوم تربیتی، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. داده ها از طریق تحلیل تم و بر اساس شش مرحله ای که برون و کلارک (2006) پیشنهاد دادند (آشنایی با داده ها، تولید کد های اولیه، جستجو برای تم ها، بازنگری تم ها، تعریف و نام گذاری تم ها و تهیه گزارش) مورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل مصاحبه ها نشان داد چالش های اساسی در آموزش روش تحقیق در رشته های علوم تربیتی و روانشناسی را می توان در سه حیطه ی کلی برنامه درسی، عناصر نقش آفرین در برنامه ی درسی و مشکلات ساختاری قرار داد. برنامه ی درسی مضامینی از قبیل درس و تعداد واحدها، محتوا و منابع، تدریس و ارزشیابی را شامل می شود. عناصر نقش آفرین شامل دانشجو و استاد است، و جنبه های ساختاری گسترش بی رویه ی آموزش عالی و الزامات و زیرساخت ها را در برمی گیرد.
مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه: نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
41 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیر بالینی و جنبه های حسی یا هیجانی درد ادراک شده تحت تأثیر عوامل روانی و اجتماعی قرار دارد. بنابراین؛ هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصتی و طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی، بود. روش : در این پژوهش توصیفی- همبستگی تعداد 371 بیمار مبتلا به درد مزمن مفاصل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه شخصیتی نئو - فهرست پنج عاملی کاستا و مک کری (NEO-FFI)، مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ - فرم کوتاه (YSQ-SF)، مقیاس حمایت اجتماعی شربورن و استووارت (MOS-SSS ) و فرم کوتاه پرسشنامه درد مک گیل (SF‑MPQ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 20 و Smart-PLS ورژن 3 انجام شد. یافته ها : نتایج حاکی از همبستگی معکوس و معنی دار ویژگی های شخصیتی برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری، با وجدان بودن و همه مولفه های حمایت اجتماعی و همبستگی مثبت و معنادار ویژگی شخصیتی نروزگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه با ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن مفاصل مقاوم به درمان بود. همچنین، اثر تعدیل کننده حمایت اجتماعی در تحلیل مسیر ارتباط بین متغیرهای پنهان مدل معنادار بود. نتیجه گیری : پزشکان و متخصصان بهداشت روان می توانند از این نتایج برای اهداف درمانی و پیشگیری از وضعیت هیجانی منفی بیماران مبتلا به درد مزمن در تصمیمات بالینی و غیر بالینی استفاده کنند.
Designing a Reverse Learning Model and Investigating the Effectiveness of the Created Educational Program on Academic Engagement and the Sense of Belonging to School of Senior High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the recent change in teaching methods from teacher-centered to student-centered, and the existence of a gap in student-centered education models, this research aimed to design a reverse learning model and investigate the effectiveness of the resulted educational program on the academic engagement and the sense of belonging to the school of the senior high school students. The research was developmental in nature, with a sequential exploratory mixed-method design adopting meta-synthesis and quasi-experimental approach. The research scope included all scientific articles and documents published from 2011 to 2021. The validity of the articles was checked via the CASP, the validity and reliability of the meta-synthesis was checked by the Laushe and the Scott’s pi tests respectively. Finally, to implement the educational intervention, 40 male and female senior high school students of Bukan were selected by standardized random sampling method and assigned to two groups of experimental and control. The research instruments included Rio's academic engagement questionnaire (2013), Brown and Evans' (2002) sense of belonging to school questionnaire as well as the researcher designed reverse learning package. Based on the meta-synthesis of the related studies, 4 categories, 8 concepts, and 23 codes for reverse learning were discovered, labeled, and confirmed based on which, a training package was designed and implemented in 10 sessions of 45 minutes. The results showed that reverse learning model has a positive and significant effect on students' academic engagement and belonging to school (sig<0.05).
Self-regulation in preschoolers is related to social school readiness: An analysis of performance-based measures of effortful control and executive functioning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study quantitatively explored a causal model of the association between two focal self-regulation constructs (executive functioning and effortful control) and social school readiness in preschoolers. The population comprised all preschool children and their mothers who resided in Tehran (2018-2019). With the help of their mothers, 342 children with a mean age of five years completed the Cambridge Neuropsychological Test Automated Battery (CANTAB; 1994), the Children’s Behavior Questionnaire (Very Short Form) – (CBQ-VSF; 2006), the Child Behavior Checklist (CBCL; 2001), and the Social School Readiness Scale (1982). The data were analyzed using structural equation modeling (SEM) in AMOS 22. Effortful control and socio-emotional competence significantly affected social school readiness (p<0.01). Moreover, executive functioning affected social school readiness, mediated by effortful control in the alternative model (p<0.01). These findings expand the existing early childhood research by specifying the link between two major aspects of self-regulation and social-emotional school readiness. An integrative approach considering the behavioral and neuropsychological measurements of self-regulation would help elucidate the predictors of social school readiness in early childhood.
Comparing the Amount and Type of Cheating in Online and Face-to-face Exams(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
During the Coronavirus pandemic, online classes and exams became popular to protect people's health. Despite the benefits, there were security issues and exam cheating. This research was conducted with the aim of comparing the amount and type of cheating in online and face-to-face exams using a qualitative method. The statistical population was all male and female students of the sixth grade of Pirbakran city in the academic year 2021-2022. In this research, a mixed rural school was selected using available sampling method and a structured face-to-face interview was conducted with all 14 sixth-grade students of the school. The interview questions were written and checked in MAXQDA software version 2020. From the analysis of the interviews, it was concluded that the rate of student cheating in online tests is much higher than that in face-to-face tests. The most common methods of cheating in online tests are the use of textbooks, the help of classmates, and the use of the Internet. Also, the most common method of cheating in face-to-face exams was the help of a classmate, and they considered the objective questions in the exams to be one of the important reasons for the ease of cheating. According to the findings of the research, the exams should be held in person as much as possible. In order to reduce cheating in the design of face-to-face and online tests, it is better to use more conceptual, in-depth and descriptive questions not published on the Internet browser; design different questions for students and explain the importance of studying and the negative points of cheating for students; replace four-choice questions with explanatory questions; increase the distance between the students in the face-to-face exam and control to prevent the presence of embedded fraud; not to answer the questions by the invigilators, and check students' pockets and hands in order to prevent cheating and avoid providing them with multiple draft sheets.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی کودکان دارای اختلال نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی کودکان دارای اختلال نقص توجه بود. جامعه آماری در این مطالعه، کل کودکان دارای اختلال نقص توجه در شهر شیراز بود. نمونه آماری شامل 24 کودک در محدوده سنی 8 تا 11 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مراکز مشاوره شهر شیراز انتخاب شدند. سپس در دو گروه 12 نفری گواه و 12 نفری آزمایشی به صورت تصادفی قرار گرفتند. در گروه آزمایشی، الکترود آند روی ناحیه FP1 و الکترود کاتد روی کتف دست راست قرار گرفت و به وسیله کش بر روی سر محکم شد. در هر جلسه، جریان الکتریکی به طور مستقیم، با شدت 1 میلی آمپر به مدت 30 دقیقه برای هر آزمودنی انجام گرفت. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، آزمون اثر استروپ و دستگاه ثبت الکتروانسفالوگرافی بود. تعداد جلسات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در گروه آزمایشی، 10 جلسه در طول سه هفته بود. پس از اتمام جلسات مداخله، به منظور اجرای پس آزمون، مجدداً ثبت EEG و آزمون استروپ برای هر دو گروه گواه و آزمایشی اجرا شد. سپس هر دو گروه از نظر میزان توجه انتخابی و الگوی الکتروانسفالوگرافی، با یکدیگر مقایسه شدند. داده های آماری از طریق تحلیل کوورایانس در سطح 01/0p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتیجه مقایسه پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که اثر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز (tDCS) در گروه آزمایشی معنی دار است. لذا به نظر می رسد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر بهبود توجه انتخابی و کاهش نسبت تتا/ بتا در ناحیه CZ کودکان دارای اختلال نقص توجه تأثیرگذار است.
اثربخشی معنویت درمانی با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام بر تاب آوری، جهت گیری مذهبی و رضایت از زندگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
317 - 330
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنویت درمانی با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام بر تاب آوری، جهت گیری مذهبی و رضایت از زندگی زنان مطلقه انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مطلقه شهر ساری در شش ماه نخست سال 1401 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از جامعه مذکور که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در یک گروه آزمایشی معنویت درمانی با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام مبتنی بر کتاب معنویت درمانی و رویکرد روانشناسی مثبت (صفاری نیا، میرمهدی و شریفی، 1396) و مداخلات معنوی ریچاردز و برگین (2005) (با رویکرد اسلامی (عرب بافرانی، کجباف و عابدی، 1391) را دریافت کردند و گروه گواه در لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (1950)، پرسشنامه مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و مقیاس رضایت از زندگی داینر، امونز، لارسن و گریفین (1985) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزارSPSS-26 به اجرا درآمد. یافته ها: نتایج نشان داد که معنویت درمانی با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام بر تاب آوری (83/10=F، 001/0>P)، رضایت از زندگی (06/32=F، 001/0>P)، جهت گیری مذهبی درونی (06/56=F، 001/0>P)، و بیرونی (26/35=F، 001/0>P) زنان مطلقه موثر بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که معنویت درمانی با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود تاب آوری، جهت گیری مذهبی و رضایت از زندگی زنان مطلقه باشد.