فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای انگیزشی با هوش موفق با میانجی گری درگیری تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر شیراز در سال 1402-1401 تشکیل دادند که از میان آنها 545 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای انگیزشی (MSLQ، پنتریچ و دی گروت، 1990)، پرسشنامه هوش موفق (SIQ، استرنبرگ و گریگورنکو، 2002)، پرسشنامه درگیری تحصیلی (AES، ریو و تسنگ، 2011). یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. باورهای انگیزشی و هوش موفق رابطه مستقیم داشتند و بین باورهای انگیزشی و درگیری تحصیلی و بین درگیری تحصیلی با هوش موفق رابطه مثبت وجود داشت (001/0> P). همچنین درگیری تحصیلی ارتباط بین باورهای انگیزشی با هوش موفق را میانجی گری می کند (001/0> P). نتایج پژوهش نشان می دهد که باورهای انگیزشی و درگیری تحصیلی نقش کلیدی در هوش موفق دارند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های آموزش و پرورش ضروری است.
پیش بینی بدرفتاری با کودکان بر اساس خستگی قرنطینه، تحمل پریشانی و سبک های حل تعارض مادران در دوره پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۲۰۴-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی بدرفتاری با کودکان بر اساس خستگی قرنطینه، تحمل پریشانی و سبک های حل تعارض مادران در دوره پاندمی کرونا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران استان گلستان دارای کودکان 12 سال و کمتر در سال 1400 بود. 417 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خستگی قرنطینه لابراگینو و همکاران (2020، LFS)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005، DTS)، پرسشنامه سبک های حل تعارض (1994، ROCI-II) و مقیاس خودگزارشی بدرفتاری با کودکان محمدخانی (2005، SCAS) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد بین خستگی قرنطینه (239/0=r؛ 01/0>P)، تحمل پریشانی (194/0-=r؛ 01/0>P) و سبک های حل تعارض (05/0>P) مادران در دوره پاندمی کرونا با بدرفتاری با کودکان رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، متغیرهای پیش بین در مجموع 7/32 درصد از تغییرات بدرفتاری با کودکان در دوره پاندمی کرونا را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج، توجه به خستگی قرنطینه، تحمل پریشانی و سبک های حل تعارض برای کاهش بدرفتاری با کودکان تسهیل کننده خواهد بود.
مقایسه اثربخشی برنامه درمانی گربه مقابله گر و آموزش خود دلگرم سازی بر اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
55 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی گربه مقابله گر و خود دلگرم سازی بر اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان صورت گرفت. این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم در سال تحصیلی 1399-1398 شهر زنجان بود که از بین آن ها 45 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری جایگذاری شدند. هر سه گروه پرسشنامه های اضطراب اجتماعی (SAQ) کانر و همکاران (2000) و اضطراب امتحان (EAQ) ابوالقاسمی و همکاران (1375) را تکمیل کردند. یکی از گروه های آزمایش به مدت 16 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت برنامه درمانی گربه مقابله گر و گروه آزمایشی دیگر به مدت 10 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) تحت برنامه درمانی خود دلگرم سازی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله درمانی گربه مقابله گر و خود دلگرم سازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری باعث کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان شد (001/0>P) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. همچنین نتایج نشان داد که مداخله خود دلگرم سازی در مقایسه با گربه مداخله گر تأثیر بیشتری در کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان داشت (05/0>P). بنابراین برنامه خود دلگرم سازی در کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان مؤثرتر از برنامه گربه مداخله گر است.
بررسی تجارب زیسته سالمندان شهر تهران در ارتباط با بهزیستی روانشناختی و مقایسه آن با بهزیستی روانشناختی ریف
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
53 - 67
حوزههای تخصصی:
درک مفهوم بهزیستی از دیدگاه سالمندان و مشخص کردن عوامل مهم آن نقش به سزایی در افزایش کیفیت و رضایت خاطر در دوران سالمندی می تواند داشته باشد. در این مطالعه از روش پدیده شناسی توصیفی برای جمع آوری داده ها و از روش کلایزی برای تحلیل داده ها در بخش کیفی استفاده شده است. تعداد مشارکت کنندگان بر اساس اشباع نظری بیست سالمند زن و مرد ساکن در استان تهران بود. اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. داده های به دست آمده جهت تبیین عوامل بهزیستی در دوران سالمندی مورد تحلیل قرار گرفت. پنج مضمون از یافته ها در بخش کیفی استخراج شد که شامل سرزندگی، سلامتی و پویایی، رشد و غنای فردی، روابط بین فردی، نیرومندی می باشد. که با بعضی از مولفه های بهزیستی ریف اشتراکاتی دارا می باشد و در بعضی موارد فراتر و جامع تر از مولفه های بهزیستی ریف مناسب افزایش بهزیستی سالمندان ایرانی می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند جهت استفاده بسیاری از روانشناسان، مشاوران و متخصصان حوزه سالمندی در زمینه نحوه مشاوره و آموزش سالمندان در جهت افزایش بهزیستی سالمندان مورد استفاده قرار بگیرد. علاوه بر آن مسئولین و متولیان امر سالمندی می توانند با عملی نمودن برنامه بهزیستی سالمندان، بهزیستی را در جامعه سالمندی گسترش بدهند که این امر خود باعث کاهش اثرات نامطلوب پیری در بین آنان و شادابی و نشاط بیشتر در بین آنان می گیرد.
مراقبت آگاهانه از فرد مبتلا به ویروس کرونا از زبان بهبودیافتگان؛یک مطالعه کیفی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
83 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، توصیف تجربه های بیماران بهبودیافته از کووید 19 در مورد عوامل روانشناختی موثر بر بهبود آنان است . روش: این مطالعه کیفی در سال 1399 انجام شد. روش جمع آوری داده ها مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته بود. مشارکت کنندگان بیمارانی بودند که از بیماری کرونا رهایی یافته و مایل به صحبت کردن درباره تجربه خود در طول بیماری بودند. نمونه گیری از 3 شهر گچساران، باشت و نورآباد انجام شد. رویکرد مورد استفاده در نمونه گیری، نمونه گیری با در نظر گرفتن هدف مطالعه بود. داده ها به روش تحلیل محتوا آنالیز شد. مدیریت کدهای استخراج شده از طریق نرم افزار MAXQDA نسخه 10 انجام شد. یافته ها: در مجموع تعداد 15 مصاحبه با 8 زن و 7 مرد 23 تا 58 ساله انجام شد. تحلیل صحبت های شرکت کنندگان عوامل کمک کننده به بهبود سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا منجر به شناسایی 305 کد شد که در 2 طبقه اصلى شامل «بیمار مثبت اندیش» و «اطرافیان همدل» و 9 طبقه فرعی طبقه بندی شد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق افکار و رفتار فرد مبتلا به کرونا و اطرافیان او (پرسنل و آشنایان) در سلامت روان و تسریع روند بهبود فرد مبتلا تاثیر گذار است که لازم است اطرافیان بیمار به آن توجه داشته باشند. یکی از مسئولیت های کادر درمان تدارک مشاوره هایی برای اطرافیان و پرستاران بیماران در خصوص افکار و رفتار بیمار و اطرافیان او است.
مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
61 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: شواهد تجربی و نظری نشان می دهد که مداخله های شناختی- رفتاری، کارایی پایداری ندارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی یک سر کور با طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که به روش نمونه گیری هدفمند در طی 12 جلسه 60 دقیقه ای با پیگیری 2 ماهه بر روی 9 دانشجو با اختلال اضطراب اجتماعی اجرا شد. برای مقایسه نتایج این سه الگوی مداخله ای، از مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز (هیمبرگ و همکاران، 1999)، فرم کوتاه مقیاس خود شفقت ورزی (ریس و همکاران، 2011)، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (باند و همکاران، 2011) و پرسشنامه زندگی ارزشمند (ویلسون و همکاران، 2010) استفاده شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و شاخص های شش گانه کارایی بالینی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر سه روش مداخله ای در کاهش اضطراب اجتماعی (2.58->Z) و افزایش انعطاف پذیری موثر و از لحاظ بالینی معنادار است (2.58Z>). با این وجود، درمان شناختی- رفتاری هافمن در افزایش خود شفقت ورزی و زندگی ارزشمند از لحاظ بالینی موثر و معنادار نبود (1.96>Z)، و این نتایج نیز در پایان دوره پیگیری 2 ماهه حفظ شد. نتیجه گیری: بنابراین ماتریکس درمان پذیرش و تعهد و درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت از نظر اندازه تغییر، ثبات، کلیت تغییر و ایمنی در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری هافمن، کارایی بالینی موثرتری دارند، اما هر سه روش مداخله در میزان پذیرش و عمومیت تغییر مشابه بودند.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی با آموزش شناختی-رفتاری بر اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دارای کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی از مهمترین مشکلات دانش آموزان سراسر جهان هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی و آموزش شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم دارای کمال گرایی تحصیلی اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان جیرفت در پاییز 1400 بودند که از میان آن ها، 48 نفر بر اساس ملاکهای ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. از مقیاس اضطراب امتحان فریدمن و بنداز-جاکوب و فرسودگی تحصیلی مسلش، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی و آموزش شناختی-رفتاری هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که در اضطراب امتحان بین فقط بین رویکرد شناختی-رفتاری با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. بین راهبردهای مقابله ای طرحواره محور و رویکرد شناختی-رفتاری در اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری بدست نیامد. نتیجه گیری: بر پایه یافته ها، می توان از دو رویکرد مداخله ای مطالعه حاضر برای کاهش اضطراب امتحان و از رویکرد شناختی-رفتاری برای کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر دارای کمال گرایی در دوره متوسطه دوم استفاده کرد.
بررسی علل ناسازگاری زناشویی در تعاملات زوجی (مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی علل ناسازگاری در تعاملات زوجی است. روش پژوهش: این مطالعه با روش کیفی و به شیوه تحلیل مضون (تماتیک) انجام شد. روش: روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بود به این ترتیب که 20 نفر از زوجین ناسازگار بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق بود. یافته ها: داده های گرد آوری شده به کمک تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA.2018 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. پس از تحلیل محتوای داده ها هفت مقوله مرکزی حاصل گردید که به ترتیب اهمیت عبارت بودند از کمبود مهارت های ارتباطی (ناهماهنگی رفتارکلامی و غیرکلامی، ضعف مهارت گفتگو، مرزهای مبهم، ضعف مهارت های شنیداری)، نفوذ ناپذیری (عدم انعطاف پذیری، عدم توافق، تکبر ورزیدن)، نبود مرزبندی در خانواده اصلی (مثلث سازی، محکوم کردن، مداخله کردن)، عوامل اقتصادی (مشکلات مالی، مهریه سنگین، تورم)، ناارزنده سازی (کم ارزش دانستن، عدم پذیرش، قضاوت کردن)، عدم تحمل پریشانی (عدم کنترل خشم، احساسی عمل کردن، نفرت داشتن) و ازدواج اجباری (پایبندی به روابط قبیله ای، پایبندی به آداب و رسوم). نتیجه گیری: درتعاملات زوجی مقوله های بدست آمده، علل ناسازگاری زناشویی هستند.
تاثیر توانبخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان
حوزههای تخصصی:
علائم شناختی از مهم ترین علائم سالمندان می باشد. هدف پژوهش حاضر تأثیر توان بخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه سالمندان مراجعه کننده به مراکز سالمندان خرم آباد در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 نفر از سالمندان شهر خرم آباد بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از آزمون کامپیوتری عملکرد پیوسته و آزمون حافظه ان بک استفاده شد. سپس داده ها در برنامه spss نسخه 25 با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) تحلیل شدند. نتیجه تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که عملکرد گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر قابل توجهی در آزمون عملکرد پیوسته و ان بک تفاوت معنی دار داشت. بدین معنی که عملکرد توجه و حافظه در افراد گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل بود. با توجه به اینکه توان بخشی شناختی تأثیر معناداری بر عملکرد شناختی سالمندان دارد و موجب بهبود عملکرد آن ها می شود؛ ازاین رو می تواند به عنوان روشی برای بهبود توجه و حافظه سالمندان به کار رود.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ابعاد کمال گرایی و کمال گرایی معنوی/مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ابعاد کمال گرایی و کمال گرایی معنوی /مذهبی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. در این پژوهش تعداد 404 نفر از افراد متأهل (326 زن، 78 مرد) شهر تهران در سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS؛ راست و همکاران، 1986)، مقیاس چندبعدی کمال گرایی تهران (TMPS؛ بشارت، 1386) و مقیاس کمال گرایی معنوی/ مذهبی (14SRPS-؛ بشارت، 1397) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در کمال گرایی خودمحور (05/0>p، 110/0=r) و کمال گرایی معنوی/ مذهبی (01/0>p، 332/0=(r رضایت زناشویی افزایش می یابد. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی توسط متغیرهای کمال گرایی خودمحور (05/0>p) و کمال گرایی معنوی/مذهبی (01/0>p) قابل پیش بینی بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کمال گرایی خودمحور و کمال گرایی معنوی/مذهبی عوامل مهم پیش بینی کننده رضایت زناشویی هستند و 12 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند. همچنین مشخص شد متغیر کمال گرایی معنوی/مذهبی نسبت به متغیر کمال گرایی خودمحور، پیش بینی کننده قوی تری برای رضایت زناشویی است. بررسی این متغیرها در افراد می تواند کمک قابل توجهی درزمینه افزایش رضایت زناشویی کند.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان قاینات در سال تحصیلی 1401 -1402 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 36 دانش آموز دختر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گمارده شدند (هر گروه 18 نفر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مشارکت اجتماعی (CPQ) سهرابی و همکاران (1389) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف فرم کوتاه (RSPWB-SF) ریف (2002) بود. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، اما گروه آزمایش پژوهش مداخله خودتنظیمی را در طول هفت جلسه (در هفت جلسه نود دقیقه ای و هرهفته یک جلسه) دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون هر شش مولفه بهزیستی روان شناختی (پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و متغیر مشارکت اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج نشان داد که آموزش خودتنظیمی، احتمالا درمان کارآمدی برای بهبود بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی در دانش آموزان است.
تاثیر توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر تنظیم شناختی هیجان و درک هیجان دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر تنظیم شناختی هیجان و درک هیجان در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی(پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری) انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(10 الی 12 ساله) تشکیل داد، که در بازه اول مهر تا نیمه آبان ماه 1397به مرکز اختلالات یادگیری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند(123 نفر) . تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری داوطلبانه (انتخاب دانش آموزان داوطلب برای شرکت در پژوهش) انتخاب شدند(16نفر پسر و14 نفر دختر) و پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران فرم کودکان(2001) و نارسایی هیجانی تورنتو(ریف، استرولد و تروت، 2006) در سه مرحله تکمیل کردند. دانش آموزان گروه آزمایش تکالیف بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» را در 12 جلسه 45 دقیقه ای و در مدت چهار هفته بصورت گروهی انجام دادند. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» بر بهبود مولفه های نشخوارگری فکری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکزمجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش تنظیم شناختی هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص و همچنین درک هیجان آنها تاثیر معنی دار داری و مقایسه نتایج پس آزمون با آزمون پیگیری یک ماه حاکی از پایداری این تاثیر است. بنابراین از آنجایی که این دانش آموزان در تنظیم شناختی و درک هیجان با مشکلاتی روبرو هستند، می توان با چنین مداخلاتی مشکلات آنها را در این زمینه مرتفع کرد.
تدوین مدل علی پیامدهای مثبت زناشویی بر اساس خصایص زناشویی با میانجی گری بیان عاطفی و صمیمیت جنسی در معلمان زن متأهل مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل علی پیامدهای مثبت زناشویی بر اساس خصایص زناشویی با میانجی گری بیان عاطفی و صمیمیت جنسی در معلمان زن متأهل مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی معلمان زن متأهل مقطع ابتدایی شهرکرمانشاه در سال 1401 تشکیل می دهد. جهت انتخاب حجم نمونه بر اساس فومول کوکران از مدارس ابتدایی کرمانشاه تعداد 35 مدرسه به طور نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس از بین این مدارس تعداد 250 معلم انتخاب و به پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپاینر(1976)، خرسندی زناشویی ناتان و همکاران(1973)، بیان عاطفی و صمیمیت جنسی با استفاده از پرسش نامه انریچ، شاخص عدم ثبات زناشویی (MII) و پرسشنامه خصایص زناشویی کریسما روزن-گراندون(1998) پاسخ دادند. نتایج نشان داد اثر مستقیم خصایص زناشویی بر پیامدهای مثبت زناشویی برابر 395/0 بوده و همچنین اثر غیرمستقیم این متغیر بر پیامدهای مثبت زناشویی از طریق متغیرهای بیان عاطفی و صمیمیت جنسی به ترتیب برابر 149/0 و 167/0 بوده که در سطح اطمینان 95 درصد معنی داری می باشند.. بنابراین می توان نتیجه گرفت بین متغیرهای مستقل با متغیرهای میانجی و وابسته پژوهش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بنایراین بیان عاطفی و صمیمیت جنسی به عنوان میانجی گر رابطه پیامدهای مثبت زناشویی بر اساس خصایص زناشویی عمل می کنند و در مداخلات زناشویی می توانند آماج درمانی، مشاوران خانواده قرار گیرند.
مقایسه اثربخشی معنویت درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی زنان دارای روابط خانوادگی آشفته(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
117-133
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی معنویت درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی زنان دارای روابط خانوادگی آشفته بود. روش پژوهش «نیمه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمام زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر تهران در نیمه دوم سال 1398 بودند که به روش «نمونه گیری در دسترس» به تعداد 45 تن انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری «معنویت درمانی»، «شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی» و گواه جایگزین شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش «معنویت درمانی» و گروه دیگر 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش «ذهن آگاهی» دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه «انسجام خانوادگی» (سامانی، 1381) و مقیاس «سازگاری زن و شوهر» اسپنیر (1976) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون «تحلیل کوواریانس چندمتغیره» (MANCOVA) و آزمون «تعقیبی» بنفرونی با نرم افزار آماری SPSS22 صورت گرفت. یافته ها نشان داد: هر دو برنامه مداخله ای تأثیر معناداری بر بهبود انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی داشتند (01/0P<). نتایج آزمون «تعقیبی» بونفرونی نشان داد: معنویت درمانی تأثیر بیشتری بر بهبود سازگاری زناشویی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر بیشتری بر بهبود انسجام خانوادگی داشت (01/0P<). می توان بیان داشت: هر دو درمان از قابلیت های عملی خوبی برای مداخلات بالینی بر بهبود انسجام خانوادگی و سازگاری زناشویی زنان دارای روابط خانوادگی آشفته برخوردارند.
پیش بینی خودشیفتگی بر اساس نیازهای خودشی، طرحواره های ناسازگار و مکانیسم های دفاعی در فرزندان نظامیان شهر تهران دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
157 - 172
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی خودشیفتگی براساس نیازهای خود-شی، طرحواره های ناسازگار و مکانیسم های دفاعی در فرزندان نظامیان انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی-پیمایشی بود، جامعه آماری شامل تمامی فرزندان نظامیان در دانشگاه های تهران است که تعداد 350 نفر به صورت هدفمند در دسترس انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، شخصیت خودشیفته آدامز (NPI-16)، پرسشنامه خود-شیء آربل (2014) و سبک های دفاعی اندرز (DSQ-40) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-25 تحلیل شدند. نتایج بررسی ها نشان داد که نیازهای خود-شی با به میزان 2/24 درصد نقش معنادار بر خودشیفتگی دارد. متغیر طرحواره های ناسازگاراولیه بر خودشیفتگی در دانشجویان پسر و دختر با آزمون رگرسیون چندگانه با اندازه اثر در طرحواره بریدگی/ طرد بر خودشیفتگی، 5/34 درصد و حوزه خودگردانی مختل 41 درصد، حوره محدودیت های مختل 8/32 درصد، حوزه دیگر جهت مندی 3/39 درصد و حوزه گوش بزنگی/ بازداری 7/38 درصد بر خودشیفتگی نقش دارند. نقش مکانیسم های دفاعی بر خودشیفتگی فرزندان نظامیان با اندازه اثر این متغیرها برای متغیر سبک دفاعی رشد نایافته 115/0 و برای متغیر سبک دفاعی رشدیافته 217/0 و برای متغیر سبک دفاعی روان آزرده 327/0 به دست آمد. با توجه به نتایج پژوهش خودشیفتگی یک راهبرد جبران برای طرحواره های ناسازگاراولیه به شمار می آید بر این اساس می توان طرحواره های ناسازگاراولیه را یکی از سازوکارهای مؤثر در تحول صفت شخصیتی خودشیفتگی در نظر گرفت.
تأثیر گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری- عملی انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلا به وسواس بود که در سال 1400 به مراکز مشاوره و مددکاری شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی را به صورت گروهی، هفته ای یک بار در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های تنظیم هیجان گراس و جان و اجتناب شناختی سکستون و داگاس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل واریانس یک-راهه در متن مانکوا نشان داد که درمان مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی باعث کاهش معنادار نمرات فرونشانی و اجتناب شناختی و افزایش معنادار نمرات مؤلفه ارزیابی مجدد شناختی افراد گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. با استناد به یافته های حاصل از پژوهش پیشنهاد می گردد که جهت مدیریت راهبردهای تنظیم هیجان و کاهش اجتناب شناختی بیماران وسواسی از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی به عنوان یک روان درمانی مدرن در مراکز مشاوره و درمانی بهره برد.
اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز بر عاطفه خودآگاه شرم و گناه و حساسیت انزجاری نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-جبری: یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۷۶-۳۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، یک تکنیک تحریک تعدیل عصبی غیرتهاجمی با تحمل خوب و بدون عوارض جانبی در درمان و بهبود نشانه های وسواسی است که قابلیت تحریک پذیری قشری را به طور مؤثری تعدیل می کند. با این حال، هنوز شواهد قوی و کافی برای استفاده از این روش درمانی در نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-جبری وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر عاطفه خودآگاه شرم و گناه و حساسیت انزجاری نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-جبری انجام شد. روش: در این پژوهش از روش تجربی از نوع تک موردی با طرح سنجش پیوسته و آزمودنی های متفاوت استفاده شد. جامعه آماری شامل نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مرکز مشاوره یاس شهر تبریز بودند که از بین آن ها، تعداد 4 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و بر اساس پروتکل گرین و همکاران (2020) تحت مداخله ده جلسه ای درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای به صورت هفته ای دو بار و هر بار به مدت 20 دقیقه قرار گرفتند. آزمودنی ها در مراحل خط پایه، جلسات دوم، چهارم، ششم، هشتم، دهم و یک ماه پیگیری با مقیاس حساسیت انزجاری (هیدت، مککوالی و روزین، 1994)، پرسشنامه احساس گناه (کوگلر و جونز،1992) و پرسشنامه احساس شرم (کوهن، وولف، پانتر و اینسکو،2011) مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و درصد داده های ناهمپوش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در کاهش احساس شرم و گناه و حساسیت انزجاری در نوجوانان با اختلال وسواسی-جبری تأثیر معناداری دارد (RCI≥1/96) و اثرات درمانی در مرحله پیگیری نیز حفظ شده است. نتیجه گیری: نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-جبری که تحت درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای قرار گرفتند، احساس شرم و گناه و حساسیت انزجاری کمتری را تجربه کردند، استفاده از این روش در درمان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-جبری پیشنهاد می شود.
ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرج در مهر 1400 تا فروردین 1401 را تشکیل دادند که از میان آن ها و به صورت در دسترس 222 نفر انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه عدم قطعیت در بیماری میشل (1983، PPUC)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (2010، CFI)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (2004، DERS) و سازگاری با سرطان واتسون و همکاران (1989، MAC) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که عدم قطعیت بر دشواری در تنظیم هیجان تأثیر مثبت و معنادار، انعطاف پذیری شناختی بر دشواری در تنظیم هیجان، عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان، دشواری در تنظیم هیجان بر سازگاری با سرطان تأثیر منفی و معنادار داشت (01/0p<). همچنین تأثیر عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری تنظیم هیجان اثر منفی و معنادار و اثر انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری در تنظیم هیجان مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی نقش کلیدی در پیش بینی سازگاری با بیماری دارند و توجه بیشتر کلینیک های مشاوره به این متغیر ها در زنان مبتلا به سرطان پستان ضروری بنظر می رسد.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۲۱۸-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهر ارومیه در شش ماهه اول سال تحصیلی 99-1398 بودند. پرسشنامه نشاط ذهنی بین آن ها توزیع و تعداد 30 نفر که در این آزمون پایین تری نسبت به بقیه کسب کردند به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه یکسان 15 نفره آزمایش و گروه در انتظار درمان گمارده شدند. گ روه آزم ایش، طی 8 جلس ه 90 دقیق ه ای در هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های مقابله ای (WOCQ) (لازاروس و فولکمن، 1984) و نشاط ذهنی (SVS) (ریان و فردریک، 1997)، استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که باکنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و گروه در انتظار درمان در متغیرهای سبک های مقابله ای و نشاط ذهنی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش سبک مقابله ای هیجان مدار و افزایش سبک مقابله ای مسئله مدار و نشاط ذهنی دانش آموزان تیزهوش مؤثر است.
نقش واسطه ای بدتنظیمی هیجانی در ارتباط سوء رفتار هیجانی و نشانه های اختلال های هیجانی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
163 - 170
حوزههای تخصصی:
اختلال های هیجانی بر سلامت روان و جسم افراد تاثیرگذار است و موجب مشکلات جسمی و روانی و مشکلات بین فردی می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای بدتنظیمی هیجانی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و نشانه های اختلال هیجانی در نوجوانان بود. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر تهران بودند که از بین آن ها 530 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داد ه ها از پرسش نامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (DER-2004)، مقیاس تروماهای دوران کودکی(CTQ-1998)، مقیاس مختصر نشانه های بیماری (SCL-90-R-1973)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و نرم افزار LISREL8.8 استفاده شد. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که سوءرفتار هیجانی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم (از طریق بدتنظیمی هیجانی)، بر نشانه های اختلال های هیجانی نوجوانان تاثیر می گذارد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (87/0CFI=، 98/0 NFI=، 058/0 RMSEA=). همسو با مدل مک لافین، نتایج این پژوهش نشان داد که سوءرفتارهای هیجانی بر نشانه های اختلال های هیجانی زنان تاثیر دارد و هم چنین این یافته ها تاکید می کنند که بدرفتاری هیجانی از طریق مکانیسم های هیجانی موجب پدیدآیی مشکلات هیجانی می شود.