مطالب مرتبط با کلیدواژه

خشونت جنسیتی


۱.

تجربه و درک مردان سنندجی از خشونت جنسیتی؛ واکاوی زمینه ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مردسالاری خشونت نهادی خشونت نمادی خشونت جنسیتی جامعه پذیری جنسیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۶۷
خشونت جنسیتی بر نامتقارن بودن روابط اجتماعی زنان و مردان در عرصه های مختلف دلالت دارد. در مطالعات انجام شده، این پدیده اغلب از منظر زنان مورد مطالعه قرارگرفته و نگرش مردان در این مورد کمتر بررسی شده است. پژوهش حاضر با مراجعه به تجربه مردان درباره خشونت جنسیتی، به شناسایی زمینه ها و دلایل بروز این رفتار و بررسی پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی زنان می پردازد. این مطالعه با روش شناسی کیفی و روش نظریهٔ زمینه ای در میان نمونه ای از مردان سنندجی انجام شده است. برای انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبهٔ نیمه ساخت یافته استفاده شده است. نمونهٔ پژوهش، متشکل از 30 نفر از مردان 32 تا 46 ساله سنندجی است. نتایج بیانگر آن است که زمینه هایی چون پدرسالاری، جامعه پذیری جنسیتی و نادیده انگاری در بروز خشونت جنسیتی نقش دارند. در این میان، خلأ و ضعف قانون و اهمال کارگزاران نهادی، تفاوت اجتماعی و فرهنگی زوجین و محدودیت اختیار به عنوان زمینه تسهیلگر و ناهماهنگی و فشار ساختاری، انتظارات پایان ناپذیر، شبکه های اجتماعی و صنعت مستهجن نگاری به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک مردان بر عواملی مانند عادی شدن خشونت، ناامنی فضای عمومی، زنان به مثابه محرک و هراس از سیطر زنان دلالت دارد. در نگاه مردان موردمطالعه، زنان برای مواجهه با خشونت به راهبردهایی چون کتمان، ترس از انگشت نما شدن، استیصال، مواجهه عاطفی، مساوات طلبی و به چالش کشیدن اقتدار مردانه متوسل می شوند که پیامدهایی چون اختلال روانی، درماندگی آموخته شده، انزوای اجتماعی، نابسامانی و تعارض در خانواده، تسری بی اعتمادی، تلافی و انتقام برای زنان در پی دارد. مقوله هسته یعنی «خشونت جنسیتی به مثابه تداوم فرادستی مردان» بر خشونت نمادین و نهادی در مورد زنان در عرصه های غیررسمی، عمومی و نهادی دلالت دارد.
۲.

تغییر نگرش جنسیتی نسل آینده در راستای دستیابی به صلح پایدار: نگرش جنسیتی نسل آینده

تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۳۶
نابرابری جنسیتی، پدیده ای جهانی است که با تبعیض و خشونت های جنسیتی پیوندی ناگسستنی دارد. فرهنگ با استفاده از اعتقادات، شیوه ها، هنجارها و کلیشه های سنتی جنسیتی تلاش می کند نابرابری و خشونت جنسیتی را توجیه پذیر و عادی جلوه دهد. از آنجا که هنجارهای جنسیتی در دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرند، برنامه ها، دروس و مطالبی که از طریق مدارس ارائه می شوند، فرصتی برای تأثیرگذاری بر نگرش های جنسیتی افراد فراهم می کنند و این نگرش ها با گذر سال های زندگی در افراد نهادینه می شوند. از این رو، آموزش و جامعه پذیری مطلوب در مدارس می تواند با به چالش کشیدن کلیشه هایی که به مردان قدرت و امکان اعمال قدرت نابجا را می دهد، برای حذف و ریشه کنی هنجارها و نگرش های نامطلوب جنسیتی پیش از نهادینه شدن در ساختار ذهنی و رفتاری کودکان و نوجوانان اقدام کرده، از خشونت آنها علیه زنان در سال های بزرگسالی جلوگیری کند. در این پژوهش داده ها با استفاده از یک پرسشنامه پیرامون مطالعه نگرش 1752 دانش آموز پسر پایه ششم و پدران آنها نسبت به نقش ها و کلیشه های جنسیتی مختلف، خشونت علیه زنان و نابرابری جنسیتی در عرصه های مختلف به دست آمد. نتایج نشان داد که نگرش نوجوانان در حمایت از عقاید، تعصبات و هنجارهای سنتی جنسیتی مردسالار نسبت به پدران خود تغییر کرده است و تمایل بیشتری به برابری جنسیتی، حذف کلیشه های جنسیتی کژکارکرد و تجربه صلح پایدار در سبک جدید زندگی خود دارند. این پژوهش نتیجه می گیرد برخی سنت ها، هنجارها و کلیشه ها باید تاریخ انقضا داشته باشند و DNA فرهنگی، درست به مثابه DNA افراد، با هر نسل تغییر کند.