مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
حساسیت بین فردی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بدشکلی بدن با اشتغال ذهنی به وجود نقص جسمانی در بدن مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر اختلال بدشکلی بدن و حساسیت بین فردی در دانش آموزان دختر بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر کارآزمایی بالینی است، به روش تصادفی چند مرحله ای ٨٠٠ دانش آموز دختر، که به دو مقیاس اصلاح شده وسواسی جبریYale-Brown برای اختلال بدشکلی بدن و خرده مقیاس حساسیت بین فردی فهرست ٩٠ نشانه مرضی پاسخ دادند و از میان 75 نفری که در هر دو مقیاس نمره بالایی گرفتند، 30 نفر به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. سپس گروه درمانی شناختیرفتاری به روش Greenberg بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین نمرات بدشکلی بدن و حساسیت بین فردی دو گروه آزمایش و شاهد تفاوت معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری، در کاهش اختلال بدشکلی بدن و حساسیت بین فردی دانش آموزان دختر مؤثر است.
مقایسه حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد وابسته به مواد مخدر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد وابسته به مواد و عادی انجام گرفته است. روش: روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این تحقیق را تمام معتادان به مواد مخدر شهر تبریز تشکیل می دادند که در زمان انجام پژوهش به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. برای نمونه گیری 30 نفر معتاد با روش نمونه گیری خوشه ای و30 نفر همتای غیر معتاد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها پرسشنامه های ابراز وجود گمبریل و ریچی(1975) و حساسیت بین فردی بایس و پارکر (1989) در میان دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد حساسیت بین فردی و ابراز وجود در افراد معتاد و غیر معتاد تفاوت دارند. افراد معتاد نسبت به افراد عادی حساسیت بین فردی بیشتر و جرأت ورزی کمتر نشان دادند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند، افرادی که قادر به ابراز خودشان نیستند و در روابط بین فردی حساسیت به خرج می دهند، یعنی نسبت به طرد حساس می شوند به احتمال بیشتری در معرض وابستگی مواد هستند و این امکان وجود دارد که با آموزش این مهارت ها از ابتلای افراد به این معضل جلوگیری نمود.
رابطة بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و مشکلات هیجانی با توجه به عوامل فردی و خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: راهبردهای تنظیم شناختی هیجان اثرات قابل توجهی بر هیجاناتی که هر فرد تجربه می کند دارند. هدف از این پژوهش، مطالعه ی رابطه ی بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و مشکلات هیجانی(افسردگی، اضطراب، خصومت و حساسیت بین فردی) با توجه به عوامل فردی و خانوادگی است. روش: در این مطالعه ی همبستگی، از بین دانشجویان دانشگاه اصفهان 300 نفر که در رشته های مختلف تحصیل می کردند، به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. دو آزمون راهبردهای شناختی تنظیم هیجانCERQ و آزمون SCL-90 به همراه فرم اطلاعات دموگرافیک روی گروه نمونه اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-11.5 و همچنین ضریب همبستگی پیرسون، همبستگی زیر بنایی و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: نشان دادند که دو راهبرد شناختی تنظیم هیجان، از جمله، مصیبت بار تلقی کردن و نشخوار فکری، می توانند پیش بینی کننده ی مشکلات هیجانی باشند. به علاوه، از بین عوامل فردی و خانوادگی، وجود استرس اخیر در زندگی دانشجویان با تمامی مشکلات هیجانی و وجود حوادث شدید در زندگی فردی با خصومت رابطه دارد. نتایج: نتیجه ای که از این پژوهش به دست آمد این بود که با توجه به یافته های تحقیق حاضر، حذف راهبردهای غیر مؤثر و آموزش راهبردهای مؤثر تنظیم شناختی هیجان بهتر است بعنوان بخشی از مداخله در مشکلات هیجانی مدنظر قرار گرفته شود.
اثربخشی روان درمانی کوتاه مدّت روابط موضوعی بر کاهش حسّاسیّت بین فردی، گوش بزنگی بین فردی و نیاز به تأیید افرادِ دارای نشانگان شخصیّت اجتنابی: پژوهش تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روان درمانی کوتاه مدّت روابط موضوعی بر کاهش حسّاسیّت بین فردی، گوش بزنگی بین فردی و نیاز به تأیید افراد دارای نشانگان شخصیّت اجتنابی است. این پژوهش، از نوع تک آزمودنی A-B با طرح خطّ پایه چندگانه و پیگیریِ یک ماهه می باشد. جامعه آماری، کلّیه افراد 18 تا 30 ساله بودند که در بازه زمانی اسفند 1394 و فروردین 1395 پس از دیدن اطّلاعیه ها، به کلینیک روان شناختی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسیِ دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه کردند. روش نمونه گیری، هدفمند بود. در مجموع از 34 نفری که به کلینیک مراجعه کردند، سه نفر نشانگان شخصیّت اجتنابی داشتند، که با استفاده از پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیّت، انتخاب شدند. شرکت کنندگان، در موقعیّت های خطّ پایه، جلسات پنجم، دهم، شانزدهم و یک ماه بعد از مداخله به پرسشنامه حسّاسیّت بین فردی (IPSM) پاسخ دادند. روان درمانی کوتاه مدّت روابط موضوعی نیز طیّ 16 جلسه اجرا گردید. تحلیل داده ها به روش تحلیل دیداری نمودار، اندازه اثر، درصد داده های همپوش و غیرهمپوش انجام شد. نتایج بیانگر این بود که روان درمانی کوتاه مدّت روابط موضوعی، به طور معناداری حسّاسیّت بین فردی، گوش بزنگی بین فردی و نیاز به تأیید را در شرکت کنندگان، در پایان درمان و پیگیری کاهش داد. براین اساس می توان گفت که روان درمانی کوتاه مدّت روابط موضوعی در کاهش علائم افراد دارای نشانگان شخصیّت اجتنابی مؤثّر است.
مقایسه تکانشگری و حساسیت بین فردی در نوجوانان مبتلاء به اعتیاد به اینترنت و نوجوانان عادی
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: وابستگی رفتاری به اینترنت صرف نظر از اینکه یک آسیب روانی یا معضل اجتماعی در نظر گرفته می شود، پدیده است مزمن و عود کننده که با آسیب جدی جسمانی، مالی، خانوادگی، اجتماعی و روانی همراه است و در این خصوص عواملی چون عوامل روانی، شناختی، خانوادگی و اجتماعی دخیل هستند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر مقایسه تکانشگری و حساسیت بین فردی در دانش آموزان مبتلا به اعتیاد به اینترنت و دانش آموزان عادی بود. روش کار: روش پژوهش توصیفی -مقایسه ای و جامعه آماری ، شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر گرگان بود که از بین آنها تعداد 20 دانش آموزان که در پرسشنامه اعتیاد به اینترنت نمره بالاتر از میانگین کسب کردند و 20 دانش آموز عادی انتخاب و به پرسشنامه های تکانشگری بارات (1959) و مقیاس حساسیت بین فردی بایس و پارکر (1989) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد تکانشگری و حساسیت بین فردی دانش آموزان مبتلاء به اعتیاد به اینترنت و دانش آموزان عادی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تکانشگری و حساسیت بین فردی در نوجوانان مبتلا به اعتیاد به اینترنت در مقایسه با نوجوانان عادی بیشتر می باشد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سازگاری اجتماعی و حساسیت بین فردی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دستیابی به هدف های آموزشی و پرورشی با وجود آشفتگی های عاطفی سازشی امری مشکل و غیرممکن است، بنابراین پژوهش حاضر درصدد بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر سازگاری اجتماعی و حساسیت بین فردی دانش آموزان بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیدند و براساس تکمیل پرسش نامه حساسیت بین فردی،30 نفر از دانش آموزان، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. دانش آموزان هر دو گروه به سیاهه سازگاری اجتماعی برای دانش آموزان مدارس، پاسخ دادند. گروه آزمایش، به مدت دوازده جلسه، در معرض برنامه آموزش تنظیم هیجان قرار گرفت، سپس در مرحله پس آزمون، هر دو گروه به پرسش نامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان، باعث کاهش حساسیت بین فردی، در گروه آزمایش در مراحل پس آزمون شد. همچنین، میزان سازگاری اجتماعی در گروه آزمایش ،در مراحل پس آزمون، افزایش یافت و مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون– پس آزمون تفاوت معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: باتوجه به اینکه آموزش تنظیم هیجانی می تواند باعث کاهش حساسیت بین فردی و ارتقای سازگاری اجتماعی دانش آموزان شود، بهتر است که در برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی جنبه های عاطفی و هیجانی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد
مدل پیش بینی تنهایی اجتماعی بر اساس حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی با میانجی گری خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
67 - 88
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از متغیر های نامطلوب رواشناختی که اثرات منفی بر فرد دارد، تنهایی اجتماعی است. هدف این پژوهش پیش بینی تنهایی اجتماعی بر اساس حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی با میانجی گری خود انتقادی بود. روش: طرح پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران در سال 1397 بودند. تعداد نمونه این پژوهش 632 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه حساسیت بین فردی (بویس و پاپکر، 1989)، پرسشنامه هوش اجتماعی (تت، 2008) و پرسشنامه مقیاس خود انتقادی (گیلبرت، همپل، مایلز و آیرونز، 2004) بود. روش تحلیل داده ها مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر های نشانگر دو متغیر خود انتقادی و حساسیت بین فردی به طور معناداری بر این دو سازه مکنون بار شده اند (T>1.96). اثر خود انتقادی بر تنهایی اجتماعی مثبت و معنادار، اثر حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی منفی و معنادار است. همچنین اثر حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی مثبت و معنادار و اثر هوش اجتماعی بر خود انتقادی منفی و معنادر است (T>1.96). اثر ساختار غیر مستقیم حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی به واسطه متغیر خود انتقادی مثبت و معنادار است، اما اثر ساختار غیر مستقیم هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی به واسطه متغیر خود انتقادی و معنادار نیست. همچنین اثرات ساختاری کل حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی، مثبت و معنادار و اثرات ساختاری کل هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی نیز منفی و معنادار است (T>1.96). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، می توان از بازتوانی (رشد و افزایش مجدد) و حمایت از هوش اجتماعی از طریق آموزش های فردی، گروهی، کارگاهی و نیز با کاستن از حساسیت های بین فردی و متغیر خودانتقادی، برای کاهش تنهایی اجتماعی بهره برد. کلمات کلیدی: تنهایی اجتماعی، حساسیت بین فردی، هوش اجتماعی، خود انتقادی.
نیمرخ راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه ی نیمرخ راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بود . جامعه ی آماری کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 314 دانشجو از این دانشجویان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست تجدیدنظرشده ی نشانه های روانی و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تشخیصی و همبستگی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد از بین 9 راهبرد تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین ، راهبردهای فاجعه سازی، سرزنش دیگران ، نشخوار فکری ، پذیرش (0/001> P )، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، سرزنش خود و تمرکز مجدد مثبت (0/05> P ) تفاوت معناداری دارند . همچنین با توجه به مقدار کم لامبدای ویلکز ، مقدار زیاد مجذور کای و سطح معناداری می توان نتیجه گرفت تابع تشخیصی به دست آمده، قدرت تشخیص خوبی برای تمایز متغیر وابسته دارد . بر اساس کلیه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (به استثنای دیدگاه گیری) می توان نیمرخ دانشجویان با حساسیت بین فردی بالا و پایین را از هم تفکیک کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری روان شناختی در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی: یک مطالعه کار آزمایی بالینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد دارای اضطراب اجتماعی از علائمی همچون حساسیت بین فردی و اجتناب تجربه ای رنج می برند. یکی از درمان هایی که اخیراً برای اختلالات اضطرابی به کار رفته است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. هدف : این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: در این مطالعه کار آزمایی بالینی شبه آزمایشی، ۲۴ نفر از دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال ۱۳۹۷ پس از ارزیابی های اولیه به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. از پرسشنامه های اضطراب اجتماعی ( SPIN )، حساسیت بین فردی ( IPSM ) و پرسشنامه پذیرش و عمل ( AAQ-II ) در سه بازه زمانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ۲۲ spss و روش تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره انجام شد. یافته ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب اجتماعی (۰/۴۲)، نمره کل حساسیت بین فردی و زیر مؤلفه های آن (۰/۰-۴۹/۹۱). همچنین، افزایش انعطاف پذیری روان شناختی (۰/۴۳)، در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشت. همچنین نتایج در مرحله پی گیری نیز حفظ شد (۰/۰۵> P ). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک درمان موج سوم، می تواند مداخله ی کارآمد برای کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی و حساسیت بین فردی و همچنین ارتقا انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان مبتلا باشد.
نقش تعدیل گری حمایت اجتماعی در رابطه بین حساسیت بین فردی و وابستگی به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
119 - 134
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در قرن حاضر اینترنت نقش کلیدی در توسعه معاشرت های اجتماعی ایفا می کند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی در رابطه بین حساسیت بین فردی و اعتیاد به فضای مجازی بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد لاهیجان درسال تحصیلی1397-98 بود که تعداد 282 نفر از آن ها بر اساس فرمول کوکران با خطای01/0 به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای دراین طرح شرکت نمودند. پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ )1966) و حساسیت بین فردی پارکر و بایس (1989) و حمایت اجتماعی شروبورن و استوارت (1991) توزیع شد و تحلیل مسیر داده ها با نرم افزار AMOS و همبستگی داده هاSPSS بررسی شد. یافته ها: بررسی داده ها نشان داد بین اعتیاد به اینترنت و حساسیت بین فردی، اعتیاد به اینترنت و حمایت اجتماعی و بین حمایت اجتماعی و حساسیت بین فردی همبستگی مثبت وجود دارد p <0/01)). همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد، مسیر حساسیت بین فردی و وابستگی به اینترنت ( 16/0=β) در سطح 05/0، مسیر حساسیت بین فردی و حمایت اجتماعی (33/0=β) و حمایت اجتماعی به وابستگی به اینترنت ( 40/0=β) در سطح 01/0 به لحاظ آماری معنادار است. نتیجه گیری: حمایت اجتماعی و حساسیت بین فردی می توانند به عنوان متغیر های کلیدی نقش مهمی در وابستگی به فضای مجازی داشته باشند. درنتیجه لازم است جهت پیشگیری، برنامه ریزی های صحیح صورت پذیرد تا سلامت روان جامعه بهبود یابد.
نقش مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی نگرش های خوردن آشفته در دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
141 - 166
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرعت تغییرات اجتماعیِ بین فرهنگی در دهه های اخیر، لزوم توجه به نقش عوامل روانی- اجتماعی را در نگرش های خوردن و رفتارهای غذایی نسل جدید، برجسته می سازد. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نگرش های خوردن آشفته بر اساس مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان زن بود.
روش: این پژوهش به روش توصیفی و در چارچوب مطالعات همبستگی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان زن مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 99-98 بودند (9944 نفر)، که از بین آنها 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های نگرش خوردن (گارنر و همکاران، 1982)، جهت گیری مقایسه ای آیوا- نترلندز )گیبونز و بانک، 1999)، حساسیت بین فردی (بویس و پارکر، 1989) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مقایسه اجتماعی (432/0= β، 01/0>p) و حساسیت بین فردی (305/0= β، 01/0>p) به طور مثبت و معنادار و انعطاف پذیری شناختی (143/0-= β، 05/0>p) به طور منفی و معناداری قادر به پیش بینی نگرش های خوردن آشفته در دانشجویان بودند.
نتیجه گیری: با افزایش تبلیغات و تأکید جوامع غربی بر لاغری، آسیب پذیری جوانان در برابر اختلالات خوردن افزایش یافته است. بنا به نتایج پژوهش حاضر، عواملی همچون مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در نگرش های خوردن و متعاقباً سلامت روانی و جسمانیِ دانشجویان نقش مؤثری ایفا می کنند. از آنجاکه درمان های صرفاً پزشکی، آثار موقت دارند، توجه به عوامل روانی- اجتماعی جهت پیشگیری و درمان اختلالات خوردن پیشنهاد می شود.
مقایسه حساسیت بین فردی و تعادل هیجانی در دانش آموزان دارای معلولیت جسمانی و دانش آموزان عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: مقایسه سلامت روان میان دانش آموزان دارای معلولیت و عادی و بررسی اختلاف میان این دو گروه می تواند منجر به توجه ویژه و متناسب به نیازهای اجتماعی و آموزشی مربوطه شود. لذا این مطالعه با هدف مقایسه حساسیت بین فردی و تعادل عاطفی در دانش آموزان دارای معلولیت جسمانی و دانش آموزان عادی به انجام رسید. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع علی-مقایسه ای در سال ۱۳۹۷ در هشت مدرسه منتخب ابتدایی (چهار مدرسه عادی و چهار مدرسه استثنایی) در شهر تهران به انجام رسید. نمونه این پژوهش شامل ۸۰ دانش آموز (۴۰ دانش آموز دارای معلولیت و ۴۰ دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی) بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حساسیت بین فردی بویس و پارکر و تعادل عاطفی برادبورن استفاده شد. همچنین داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) در SPSS۲۱ تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: بین دانش آموزان دارای معلولیت جسمانی و عادی در حساسیت بین فردی و تعادل عاطفی، تفاوت معناداری مشاهده شد )۰۱/۰>P) و میانگین نمرات حساسیت بین فردی به طور معناداری در دانش آموزان دارای معلولیت از دانش آموزان عادی بیشتر بود (۰۱/۰>P). همچنین یافته ها حاکی از وجود مشکلات دانش آموزان دارای معلولیت در زمینه مهارت های بین فردی-ارتباطی و کاستی هایی در رشد عاطفی در مقایسه با دانش آموزان عادی می باشد. نتیجه گیری: توجه ویژه به عملکرد اجتماعی و مهارت بین فردی و عاطفی دانش آموزان دارای معلولیت ضرورت دارد و انجام مداخله های آموزشی متناسب در خصوص تقویت ابعاد اجتماعی و عاطفی این دانش آموزان در راستای باز پروری آنان توصیه می شود.
رابطه پیوند والدینی و عملکرد جنسی با میانجی گری حساسیت بین فردی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه پیوند والدینی و عملکرد جنسی با میانجی گری حساسیت بین فردی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بوده و جامعه آماری آن را زنان و مردان متاهل ساکن استان تهران در سال 98-99 تشکیل می دادند که کمتر از 7 سال از ازدواجشان گذشته بود. گروه نمونه پژوهش شامل 293 نفر (149 زن و144 مرد) بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های پیوند والدینی (PBI)، حساسیت بین فردی (IPSM) عملکرد جنسی زنان (FSFI) و پرسشنامه بین المللی عملکرد نعوظ مردان (IIEF) به دست آمد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره، پیوند والدینی و حساسیت بین فردی عملکرد جنسی را پیش بینی می کنند. در مؤلفه های پیوند والدینی، مراقبت مادر، به صورت مثبت، پیش بینی کننده عملکرد جنسی زنان و مردان است و مراقبت و کنترل پدر، عملکرد جنسی مردان را به صورت منفی پیش بینی می کند. همچنین عملکرد جنسی زنان و مردان توسط حساسیت بین فردی به صورت منفی پیش بینی می شود. از بین ابعاد حساسیت بین فردی، عزت نفس شکننده پیش بینی کننده منفی عملکرد جنسی مردان است. تحلیل مسیر نشان داد حساسیت بین فردی در ارتباط بین پیوند والدینی و عملکرد جنسی نقش میانجی ندارد. با توجه به تفاوت تعداد سوالات پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان و مردان، بررسی نقش جنسیت به عنوان تعدیل کننده میسر نشد. نتایج به طور کلی نقش پیوند والدینی و حساسیت بین فردی را بر عملکرد جنسی در بزرگسالی نشان داده است. روابط اولیه با والدین، مدل های بازنمایی شده درونی، از خود و دیگری را شکل می دهد، که می تواند، در روابط بین فردی و عملکرد جنسی، بزرگسالی بازآفرینی شود.
مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت و روابط موضوعی بر حساسیت بین فردی و رفتارهای تهاجمی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۲۱۶-۲۰۷
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت و روابط موضوعی بر حساسیت بین فردی و رفتارهای تهاجمی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بستری شده در بیمارستان رازی ارومیه در سال 1399 بودند که تعداد 45 نفر زن به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و گروه در انتظار درمان به صورت تصادفی جایگزین شدند. به طوری که گروه آزمایشی اول روان درمانی پویشی کوتاه مدت، گروه آزمایش دوم روان درمانی روابط موضوعی و گروه در انتظار درمان مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تکانشگری (BIS، بارت، 1997) و پرسشنامه حساسیت بین فردی (ISS، بویس و پاپکر، 1989) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانی پویشی کوتاه مدت و روابط موضوعی بر حساسیت بین فردی و رفتارهای تهاجمی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تأثیر دارد (01/0>P). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که روان درمانی پویشی کوتاه مدت بر رفتارهای تهاجمی تأثیر بیشتر و درمان روابط موضوعی بر حساسیت بین فردی افراد اختلال مرزی تأثیر دارد (05/0>P). با توجه به اهداف درمانی مدنظر، می توان از روان درمان پویشی و روابط موضوعی به جهت تأثیرگذاری بر حساسیت بین فردی و رفتار تهاجمی استفاده کرد.
اثربخشی تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر ابعاد حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
13 - 25
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی با فراوانی 13 درصدی و شیوع بالاتر در نوجوانان دختر به عنوان سومین اختلال شایع روانی مطرح شده است؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر ابعاد حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی نوجوانان دختر شهرستان سیرجان بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 401-1400 بودند که پس از غربالگری و تشخیص اولیه، تعداد 24 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان تلفیقی سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی را به مدت 9 جلسه 120 دقیقه ای و به صورت هفتگی دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SAS-A) و حساسیت بین فردی (IPSM) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری بیانگر تأثیر معنی دار درمان تلفیقی سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی، در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود (p≤0.01). نتیجه گیری: بطور کلی نتایج حاکی از آن بود که تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بدلیل استفاده از ایفای نقش و عینی ساختن تخیلات و گرایش های درونی و همچنین تأکید بر بازسازی شناختی، بر بهبود اضطراب اجتماعی و کاهش حساسیت بین فردی در نوجوانان مؤثر بود.
مقایسه تعادل عاطفی و حساسیت بین فردی در بین دانش آموزان عادی با دانش آموزان دارای معلولیت شهرستان گرمسار
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مقایسه تعادل عاطفی و حساسیت بین فردی در بین دانش آموزان عادی با دانش آموزان دارای معلولیت شهرستان گرمسار بود. روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. نمونه این پژوهش شامل 90 دانش آموز (45 دانش آموز دارای معلولیت و 45 دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی) بود که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حساسیت بین فردی بویس و پاپکر و تعادل عاطفی برادبورن استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان دارای معلولیت و عادی در حساسیت بین فردی و تعادل عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یافته های پژوهش حاضر حاکی از مشکلات دانش آموزان دارای معلولیت درزمینه مهارت های بین فردی-ارتباطی و کاستی هایی در رشد عاطفی است. ازآنجایی که عملکرد تحصیلی و مهارت بین فردی و عاطفی دانش آموزان ممکن است به طور متقابل بر هم تأثیر بگذارند، لذا شناخت ویژگی های اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای معلولیت ازجمله گام های اساسی در فرآیند تشخیص و بازپروری این دانش آموزان است.
نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در نوسانات خلقی در بازماندگان خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
133 - 141
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در پیش بینی نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی انجام شده است. درک این عوامل می تواند به توسعه مداخلات پیشگیرانه و درمانی بهتر برای این جمعیت کمک کند.
مواد و روش: این مطالعه به صورت مقطعی با نمونه ای از ۲۱۸ نفر از ساکنان تهران انجام شد که بر اساس جدول مورگان و کرجسی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های استاندارد برای نوسانات خلقی، خودکنترلی و حساسیت بین فردی جمع آوری شد. برای بررسی روابط بین متغیرها از همبستگی پیرسون استفاده شد و تحلیل رگرسیون خطی برای ارزیابی قدرت پیش بینی خودکنترلی و حساسیت بین فردی بر نوسانات خلقی انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ انجام شد.
یافته ها: آمار توصیفی نشان داد که میانگین نوسانات خلقی ۲۸.۳۴ (انحراف معیار = ۶.۱۲)، خودکنترلی ۷۵.۸۹ (انحراف معیار = ۸.۴۷) و حساسیت بین فردی ۶۳.۲۳ (انحراف معیار = ۷.۹۸) است. تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودکنترلی و نوسانات خلقی همبستگی منفی معنی دار (r = -0.42, p < 0.01) و بین حساسیت بین فردی و نوسانات خلقی همبستگی مثبت معنی دار (r = 0.36, p < 0.01) وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکنترلی (B = -0.29, p < 0.001) و حساسیت بین فردی (B = 0.22, p < 0.001) پیش بین های معنی داری برای نوسانات خلقی هستند و ۲۶ درصد از واریانس نوسانات خلقی را تبیین می کنند (R² = 0.26).
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که خودکنترلی پایین و حساسیت بین فردی بالا با افزایش نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی مرتبط است. این نتایج اهمیت بهبود خودکنترلی و مدیریت حساسیت بین فردی را در مداخلات درمانی برای کاهش نوسانات خلقی و پیشگیری از رفتارهای خودکشی در این جمعیت برجسته می سازد.