فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1607 - 1620
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است تجربه هیجانات در محیط های آموزشی بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی تأثیر می گذارد. روش پردازش تجربه ای پایه تحت عنوان فرآیندهای هیجان مدار به فعال سازی و ساماندهی مجدد طرحواره های هیجانی منجر می شود. بررسی ادبیات پژوهشی مرتبط نشان می دهد مطالعات محدودی به بررسی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی دانش آموزان پرداخته اند.
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی در دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 60 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایابی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزشی 8 جلسه ای راهبردهای پردازش هیجان مدار (گراس، 2007) قرار گرفتند. در این پژوهش همچنین از پرسشنامه های تنیدگی تحصیلی زاجاکوا و همکاران (2005)، سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پریشانی روانشناختی کسلر (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS23 استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار باعث کاهش تنیدگی تحصیلی، افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش پریشانی روانشناختی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در سطح معناداری 01/0 >P می شود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش پردازش هیجان مدار می تواند ضمن کاهش تنیدگی تحصیلی و پریشانی روانشناختی، به افزایش میزان سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسظه نیز کمک کند. بنابراین توجه به آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار می تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت تحصیلی، روانی و اجتماعی دانش آموزان در مدرسه داشته باشد.
استفاده از فناوری بلاک چین برای بهبود فرآیند آموزشی دانش آموزان ابتدایی: فرصت ها و چالش ها
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 43
حوزههای تخصصی:
با گسترش روزافزون فناوری ها در حوزه آموزش وپرورش، استفاده از فناوری بلاک چین به عنوان یک ابزار نوین و نوآورانه برای بهبود فرآیند آموزشی دانش آموزان ابتدایی به عنوان یک موضوع موردتوجه قرارگرفته است. به همین منظور هدف این پژوهش استفاده از فناوری بلاک چین برای بهبود فرآیند آموزشی دانش آموزان ابتدایی: فرصت ها و چالش ها است که به شیوه ی مروری و تحلیل محتوای اسناد انجام شده است. جست وجو در پایگاه های داده, Web Science, Scopus,Google Scholar مگ ایران، نورمگز، جهاد دانشگاهی و سیویلیکا با واژگان کلیدی Blockchain Technology ,Education ,Elementary Student صورت گرفت. در این جست وجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه ها انتخاب شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند. بررسی و تحلیل مقالات نشان داد که استفاده از بلاک چین در آموزش، پتانسیلی برای تقویت توانایی های دیجیتال و ریاضی دانش آموزان دارد و بهبود امنیت، شفافیت، ایجاد رکوردهای پروژه های آموزشی و فرصت های شغلی را نیز فراهم می کند. این فناوری می تواند بهبودی اساسی در فرآیند آموزشی ایجاد کرده و باعث افزایش کیفیت آموزش و یادگیری در دوره های ابتدایی گردد.
ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی مقیاس حساسیت به طرد مبتنی بر وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حساسیت به طرد مبتنی بر وزن یکی عامل روانشناختی مهم در افراد دارای اضافهوزن و چاق است که میتواند تأثیرات منفی قابل توجهی بر سلامت روانی و جسمانی آنها داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس حساسیت به طرد مبتنی بر وزن در افراد دارای اضافهوزن و چاق انجام شد. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع اعتباریابی بود. جامعه آماری شامل افراد دارای اضافهوزن و چاق بود که از این میان، 372 نفر با شاخص توده بدنی بالای 25 به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه حساسیت به طرد مبتنی بر وزن (W-RS) پاسخ دادند. جهت ارزیابی ساختار عاملی مقیاس، از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد و اعتبار بازآزمایی، همسانی درونی و روایی همگرا نیز مورد بررسی قرار گرفت دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که این مقیاس از دو عامل «حساسیت بینفردی» و «حساسیت موقعیتی» تشکیل شده است. تحلیل عاملی تأییدی نیز ساختار دوعاملی بهدستآمده را تأیید کرد. ضرایب اعتبار بازآزمایی زیرمقیاسها و مقیاس کلی بین 0/85 تا 0/91 بود. همچنین، ضرایب آلفای کرونباخ بین 0/92 تا 0/950 بهدست آمد، که نشاندهنده همسانی درونی مطلوب مقیاس است. پایایی ترکیبی بالای 0/7 و میانگین واریانس استخراج شده بالای 0/5 نیز روایی همگرای این مقیاس را تأیید کردند. نتیجهگیری: شاخصهای برازش در تحلیل عاملی تأییدی نشاندهنده انطباق مناسب مدل دو عاملی مقیاس حساسیت به طرد مبتنی بر وزن با دادهها بودند؛ بنابراین، این مقیاس بهعنوان یک ابزار دارای روایی و اعتبار مناسب جهت سنجش انتظارات مضطرابه نسبت به طردشدن در افراد دارای اضافه و چاق مورد تأیید قرار گرفت.
The role of the food pattern in predicting weight, lifestyle and quality of life of students of Mohaghegh Ardabili University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The food pattern in clinical practice has been considered in weight loss, lifestyle, and quality of life, which can lead in weight loss and affect lifestyle and quality of life. The aim of this study was to investigate the role of food pattern in predicting students' weight, lifestyle and quality of life.Methods: The research method was descriptive-correlational and the statistical population was all students of Mohaghegh Ardabili University in the academic year of 2016-2017. The sample size was considered 280 students selected randomly from the statistical population. To collect data, the Quality of Life Questionnaire World Health Organization's 1996 (IRQOL), Health Promotion Lifestyle Questionnaire Walker, Kerr, Pender and Sachrist (1990), and Nutrition Table were used, and SPSS 22 software was used to analyze the data. Pearson correlation and regression correlation tests were also used to analyze the data.Results: The results showed that there was a significant correlation between food pattern and weight, lifestyle and quality of life (r=0.258, sig = 0.027, r = 0.057, sig = 0.000, and r=0.677, sig= 0.012 respectively).Conclusion: The finding showed that the component of food pattern can predict 60% of weight, but cannot be a good predictor of lifestyle and quality of life due to the insignificance of regression model.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
36 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس شهرستان رشت در سال 1398 بودند که در انجمن ام. اس استان گیلان دارای پرونده می باشند. در این مطالعه 27 فرد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. بیماران حاضر در گروه آزمایش به مدت 12 هفته تحت مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک (12 جلسه) قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) و پرسشنامه کیفیت زندگی (واروشربون، 1992) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر سلامت عمومی (0/001>P؛ 58/0=Eta؛ 67/33=F) و کیفیت زندگی (0/001>P؛ 43/0=Eta؛ 32/17=F) افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس تأثیر معناداری داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، رفتاردرمانی دیالکتیک با بهره گیری از تکنیک های تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظم جویی هیجانی، می تواند به عنوان روشی موثر در جهت بهبود سلامت عمومی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس مورد استفاده قرار گیرد.
دلایل نهان شیدایی یا کراش از دیدگاه دانشجویان: مطالعه پدیدارشناختی در حوزه روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
120 - 127
حوزههای تخصصی:
تلاش در برقراری روابط عاطفی و صمیمی با دیگران یکی از نیازهای مهم در دوره جوانی است. در سال های اخیر با رشد تکنولوژی و ظهور فناوری های ارتباطی از جمله رسانه های اجتماعی پدیده کراش در بین جوانان رایج شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر مطالعه کراش یا نهان شیدایی از دیدگاه دانشجویان بود. طرح پژوهش از نوع کیفی پدیدارشناختی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401 بود که به صورت نمونه دردسترس انتخاب شدند. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از این گروه از دانشجویان تا رسیدن به مرحله اشباع نظری انجام گرفت. تحلیل داده ها با روش کلایزی و مشخص کردن مضامین اصلی و فرعی نشان داد که علل انتخاب کراش به عنوان یک روش برقراری ارتباط عاطفی شامل دلایل روان شناختی مثل اعتماد به نفس پایین، خجالتی بودن، مورد توجه قرار گرفتن و دلایل اجتماعی مثل طرد شدن از سوی دوستان، انتخاب یک دوست، کمبود مهارت های ارتباطی، اجبار از سوی دوستان، ترس از تحقیر شدن و سوژه شدن بود. بر پایه این یافته ها ارایه برنامه های مداخلات روان شناختی و آموزشی در ارتقای مهارت های تعاملات اجتماعی و بین فردی ضروری است.
بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار (ECBT) بر نگرانی و حساسیت اضطرابی کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
150 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از رایجترین مشکلات بالینی در کودکان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستانهای ابتدایی بخش کهریزک تحصیل می کردند. ابتدا از طریق نمونه گیری خوشه ای 672 نفر به ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM -5 (2017)، و نگرانی (1997) پاسخ دادند، در مرحله دوم 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM-5 (2017) و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 05/0). براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار در بهبود نگرانی و حساسیت اضطرابی تاثیر دارد، با توجه به این شواهد استفاده از گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار برای اختلالات هیجانی در کار بالینی با کودکان مضطرب توصیه می گردد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر رفتارهای ارتقا سلامت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر رفتارهای ارتقا سلامت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو عضو انجمن دیابت مراجعه کننده به مراکز درمانی، بهداشتی و درمانگاه های بوشهر در شش ماهه اول سال 1401 بود. در این پژوهش تعداد 35 افراد مبتلا به دیابت نوع دو با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (18 نفر) و گواه (17 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقا سلامت (والکر و همکاران، ۱۹۸۷) و پرسشنامه خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015) بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس (با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23) استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر رفتارهای ارتقا سلامت (0/001>P؛ 0/59=Eta؛ 48/85=F) و خودمراقبتی (0/001>P؛ 0/61=Eta؛ 52/15=F) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر می تواند با با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو استفاده شود.
اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
433 - 456
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی پرداخته است. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰بود، و حجم نمونه شامل 30 نفر که بطور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگیری و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش (مبتنی بر اشعار فردوسی، نظامی، خیام، مولوی، سعدی و رودکی) برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش (در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سؤالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده Casey family services و پرسشنامه 46 سؤالی خودتمایزیافتگی Skowron بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. بنابراین می توان گفت، بسته بومی بخشش درمانی بر افزایش خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تأثیر معنادار و پایداری داشت.
اثر حمایت ادراک شده از بهداشت روانی و تعهد عاطفی بر قصد ترک شغل: نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، ترک خدمت کارکنان یکی از مشکلات عمده سازمان هاست که در نتیجه بسیاری از سرمایه گذاری ها به راحتی از دست می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر حمایت سازمانی ادراک شده از سلامت روان و تعهد عاطفی بر تمایل به ترک خدمت با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق را کارکنان شرکت خالص سازان روی تشکیل داده اند. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد حجم نمونه آماری برابر با 73 نفر به دست آمد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Smartpls استفاده شد. یافته ها نشان داد که تعهد عاطفی بر کاهش تمایل به ترک خدمت کارکنان اثر مثبت دارد. حمایت سازمانی ادراک شده از بهداشت روانی نیز بر تعهد عاطفی کارکنان اثر مثبت دارد. همچنین نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در رابطه بین تعهد عاطفی با تمایل به ترک خدمت کارکنان تأیید گردید.
نقش تعدیل گری ذهن آگاهی در رابطه بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جوانان با توجه به فشارها و چالش هایی که در دوران دانشجویی متحمل می شوند از مشکلات سلامت روان به شدت رنج می برند، لذا تشخیص مشکلات سلامت روان و عوامل تأثیرگذار بر آن از اهمیت فراوانی برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی نقش تعدیل گری ذهن آگاهی در رابطه بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی - اجتماعی در دانشجویان انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بودند و حجم نمونه پژوهش ۳۰۲ نفر برآورد شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد به شبکه های اجتماعی احمدی، پولادی و بحرینی (۱۳۹۵)، سلامت هیجانی- اجتماعی فرلانگ، شیشیم و دودی (۲۰۱۷) و ذهن آگاهی فرایبورگ فرم کوتاه والاچ، بوخهلد، بوتنمولر، کلاینکشت و اشمیت (۲۰۰۶) جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی- اجتماعی رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین بین ذهن آگاهی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی ارتباط معنی داری مشاهده شد و از طرف دیگر بین ذهن آگاهی و سلامت هیجانی- اجتماعی نیز رابطه معنی داری مشاهده شد. نتایج همچنین نشان داد، بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و سلامت هیجانی- اجتماعی با در نظر گرفتن نقش تعدیل گری ذهن آگاهی ارتباط معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان به اهمیت نقش ذهن آگاهی در کاهش اعتیادهای رفتاری نظیر؛ اعتیاد به شبکه های اجتماعی و افزایش سلامت هیجانی اجتماعی اشاره کرد که این امر می تواند در اجرای برنامه های پیشگیرانه جهت ارتقاء سلامت روان افراد جامعه نقش مؤثری داشته باشد.
خصوصیات روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس راهبردهای مقابله ای پیشاقاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
55 - 65
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف معرفی و بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس راهبردهای مقابله ای پیشاقاعدگی(PMCM) انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ روش در دسته پژوهش های توصیفی-مقطعی-همبستگی قرار گرفته وجامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه سلمان فارسی کازرون در سال تحصیلی1401-1400 بوده است. گروه نمونه نیز شامل 303دانشجوی دختر بوده اند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در واقع، از طریق پاسخگویی آنلاین به پرسشنامه پژوهش حاضر در آن شرکت نموده اند. این پرسشنامه علاوه بر نسخه فارسی مقیاس PMCM، شامل پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی، فرمC مقیاس چندوجهی منبع کنترل سلامت و پرسشنامه نگرش به قاعدگی بوده است. داده های پژوهش در سه نرم افزار SPSS-22، AMOS-22 و JASP-09 مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج مربوط به تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی وجود یک ساختار پنج عاملی را در نمرات حاصل از نسخه فارسی مقیاس راهبردهای مقابله ای پیشاقاعدگی مورد تایید قرار داده است. مقادیر مربوط به دو شاخص آلفای کرونباخ و امگای مک دونالد نیز همسانی درونی مطلوب در کل ابزار و پنج خرده مقیاس مربوط به آن را نشان می دهد. ضرایب همبستگی مقیاس PMCM با سه ابزار دیگر پژوهش نیز ضمن تایید روایی سازه، رابطه نزدیک بین این راهبردها با یک منبع کنترل درونی سلامت و نگرش توام با انتظار و پیش بینی قاعدگی را مطرح می سازد.
Comparison of Cognitive Abilities and Personality Traits in Infertile Women with and without Pelvic Inflammatory Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Objective: Pelvic inflammatory disease is a chronic disease and a common infection in women which is associated with significant complications. This study aimed to compare cognitive abilities and personality traits in infertile women with and without pelvic inflammatory disease.
Method: The research method was causal-comparative and the sample of research included 48 infertile women with pelvic inflammatory disease and 57 infertile women without the pelvic inflammatory disease, who were referred to Al-Zahra Hospital in Rasht in 2021 and were selected through the convenience sampling method. The research instruments were a demographic checklist, the Cognitive Ability Questionnaire (Nejati, 2013), and the Neo Personality Questionnaire (McCrae & Costa, 1985). Research data were analyzed using the Mann-whitney test and multivariate variance analysis.
Results: The results showed that there was no difference between infertile women with and without pelvic inflammatory disease in cognitive abilities and personality traits (p >0.05). But there was a significant difference between four of the seven components of cognitive ability (memory; P<0.05, U= 899.00, inhibitory control and selective attention; P<0.05, U= 933.00, decision-making; P<0.05, U= 863.500, and sustained attention; P<0.05, U= 924.500), the total score of the cognitive ability variable (P<0.05, U= 815.000), and openness in both upper and lower levels of education (P <0.05, U= 907.50).
Conclusion: Infertility with causes of inflammatory and non-inflammatory did not lead to cognitive dysfunction and differences in personality traits but education as a potentially influential variable can play a crucial role, which needs further research.
The Role of Psychological Capital and Sense of Coherence in the Work Engagement of Iranian Psychologists and Counselors (A National Online Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Psychologists and counselors need Psychological Capital and Sense of Coherence to effectively engage in their professional roles in prevention and intervention. So the purpose of this study was to investigate the role of psychological capital and sense of coherence in the work engagement of Iranian psychologists and counselors.Materials and Methods: Using a web-based sampling method, 1156 psychologists and counselors from different regions of Iran were selected in 2021 and completed the Utrecht Work Engagement Scale (UWES; Schaufeli & Bakker, 2003), the Psychological Capital Questionnaire (PCQ:Luthans, 2002), and the Sense of Coherence Scale (SOC:Flensborg-Madsen, 2017). SPSS26 was used to analyze the data using Pearson correlation coefficient and stepwise multiple regression.Findings: The results indicated a positive and significant relationship between the components of psychological capital (self-efficacy, resilience, hope, and optimism) and the feeling of psychological cohesion with job desire. (P<0.001). The regression analysis also showed that self-efficacy, optimism, and hope could predict the participants' work engagement (P<0.001).However, resilience and a sense of psychological cohesion could not predict work engagement (P<0.05).Discussion The findings highlighted the role of psychological capital and a sense of coherence in the work engagement of Iranian psychologists and counselors and its place supports them in preventive and intervention activitiesConclusion: Based on the results of the current research, psychological capital and Sense of Coherence are important and influential variables on work engagement among mental health professionals, and it is suggested to pay more attention to these variables in the empowerment programs of mental health professionals
اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی- رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روان درمانی که امید را هدف اصلی تغییر قرار دهد، برای بیماران مبتلا به دیابت حائز اهمیت خواهد بود و سبب افزایش پیروی بیماران از رفتارهای خودمراقبتی و ایجاد احساس بهبودی و رضایت از کنترل بیماری خواهد شد. براین اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.
روش: این پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل مبتلا به دیابت نوع 2 شهر اهواز که در سال 1400 عضو انجمن دیابت این شهر بوده که از میان آن ها با استفاده از روش هدفمند و بر اساس نمرات مقیاس اجتناب شناختی- رفتاری (اتنبرگ و دابسون، 2004) و مقیاس فعالیت های خودمراقبتی دیابت (توبرت و همکاران، 2000) در پیش آزمون، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی، آموزش امیددرمانی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. پس از اجرای مداخله بار دیگر دو گروه پرسش نامه های پژوهش را تکمیل کردند و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع 2تأثیر معنی داری داشت (05/0>p).
نتیجه گیری: لذا بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، امید درمانی می تواند روشی مؤثر برای کاهش اجتناب شناختی-رفتاری و افزایش فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باشد.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر افسردگی، اضطراب سلامت و علائم جسمانی در بیماران بهبود یافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (istdp) بر افسردگی، اضطراب سلامت و علائم جسمانی در بیماران بهبود یافته از کرونا انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بهبود یافته گان کرونا دارای علائم روان شناختی مراجعه کننده به کلینیک تخصصی مشاوره و روانشناسی در شهر بهبهان در سال 1400 بود. از میان آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت را به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ایی دریافت کرد. در حالی که،گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه های افسردگی (گلدبرگ1972،)، اضطراب سلامت(سالکوسیکس و همکاران،2002) علائم جسمانی(اسکات و کلووی،2003) در پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمرات پس آزمون و پیش آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0p<) و روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت توانست باعث کاهش معنی داری در علائم افسردگی، اضطراب سلامت و علائم جسمانی در افراد بهبود یافته از کرونا در گروه آزمایش گردد.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و طرحواره درمانی بر انعطاف پذیری شناختی افراد دارای ملال جنسیتی (ترنسکشوال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
206 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و طرحواره درمانی بر انعطاف پذیری شناختی افراد دارای ملال جنسیتی (ترنسکشوال) بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای ملال جنسیتی مراجعه کننده به انجمن مهتا شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش های نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندر وال بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS-26 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که با توجه F در ادراک گزینه های مختلف (4/342)، ادراک کنترل پذیری (9/706) و ادراک توجیه رفتار (4/914) بزرگ تر از F0/05 بود، لذا واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و طرحواره درمانی بر ابعاد انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است .همچنین با توجه به قدرمطلق شاخص t محاسبه شده [ادراک گزینه های مختلف (1/079)، ادراک کنترل پذیری (0/564)، و ادراک توجیه رفتار (1/293)] کوچک تر از t0/05 B تفاوت معناداری در میانگین نمرات افراد در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود نداشته و نیز اثربخشی مداخلات در مرحله پیگیری نیز تثبیت گردیده است. نتایج نشان داد واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و طرحواره درمانی بر انعطاف پذیری شناختی افراد دارای ملال جنسیتی اثربخش است و می تواند این مولفه را بهبود بخشد.
Comparison of emotional intelligence, alexithymia , thought action fusion among Patients with Generalized Anxiety Disorder and Normal Individuals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Emotional and cognitive components such as emotional intelligence, Alexithymia, and thought-action fusion have a significant impact on generalized anxiety disorder, and the above components are considered to be the main factors in the creation and continuation of this disorder. Therefore, the aim of the present study was to compare emotional intelligence, Alexithymia and thought-action fusion in patients with generalized anxiety disorder and normal people.Method: The present study was descriptive and causal-comparative in terms of its fundamental purpose and data collection method. The statistical population of the research was all generalized anxiety patients who referred to specialized psychiatry and counseling clinics in Qazvin city in the spring and summer of 1402, who were diagnosed with generalized anxiety disorder by specialists. From this statistical population, 50 people with pervasive anxiety and 50 normal people were selected by available sampling method. The tools of this research were Bar-N's Emotional Intelligence Questionnaire (1980), Toronto Alexithymia Questionnaire (1994) and Rachman and Shafran's Thought-Action Fusion Questionnaire (1998). Data were analyzed using SPSS-25 software and multivariate analysis of variance (MANOVA). Findings:The results showed that there is a significant difference between emotional intelligence (F=24.22 and P<0.01), Alexithymia (F=14.77 and P<0.01) and thought-action fusion (F=9.85 and P<0.01) exists in patients with generalized anxiety disorder and normal people. Conclusion:Therefore, it is recommended to pay special attention to the role of emotional intelligence, Alexithymia, and thought-action fusion in the treatment of generalized anxiety disorder. Also, experts can use the research results for the prevention and treatment of generalized anxiety disorder.
Comparing the Effectiveness of Repetitive Transcranial Magnetic Stimulation (rTMS) and Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) on Emotion Regulation in Individuals with Major Depression(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Effective emotional regulation is crucial for individuals with major depression. This study compares the impact of two intervention methods—repetitive transcranial magnetic stimulation (rTMS) and cognitive-behavioral therapy—on emotional regulation in this population.Methods: Conducted as a quasi-experimental, goal-oriented study, we employed a pre-test post-test design with a one-month follow-up for the control group. The sample comprised 39 men and women with major depression purposefully selected from Delaram Sina Psychiatric Hospital in Tehran in 2022. Participants were randomly assigned to three groups: rTMS (13 participants), cognitive-behavioral therapy (13 participants), and a control group (13 participants). The experimental groups received 12 sessions each of their respective interventions, while the control group received no intervention. Demographic characteristics were recorded, and the research tool used was Emotion Regulation Questionnaire (ERQ). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance in SPSS version 26. Results: Both rTMS and cognitive-behavioral therapy demonstrated effectiveness in emotional regulation, including suppression and reappraisal components, among individuals with depression. Importantly, cognitive-behavioral therapy exhibited greater efficacy in emotional regulation and its suppression and reappraisal components compared to rTMS. Specific p-values or effect sizes are available upon request. Conclusion: In comparing the two intervention methods, cognitive-behavioral therapy emerged as more effective than rTMS in enhancing emotional regulation in individuals with depression. These findings underscore the significance of considering diverse approaches in the treatment of major depression and may have practical implications for clinical practice.
The Association of Family Functioning with Job Satisfaction and Job Security in Female Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of the study was to ascertain the association of family functioning with job satisfaction and job security in female teachers of secondary schools in Isfahan City.
Methods: The sample consisted of 103 female teachers of secondary schools in Isfahan City, selected through convenience sampling. To collect the data, the Family Assessment Instrument Questionnaire (FAD) by Epstein et al. (1983), the Minnesota Job Satisfaction Questionnaire (MSQ) by Weiss et al. (1967), and the Job Security Questionnaire (JSQ) by Nisi et al. (2008), were used to collect the data. Pearson correlation coefficient and Structural Equation Modeling using SPSS – IBM 22 and Smart PLS 3 were run to analyze the data.
Results: Job satisfaction was positively associated with family functioning and its subscales. Job security was significantly positively associated with general family functioning and its subscales. Eventually, the results of structural equation modeling indicated that general family functioning was positively associated with job security (p<.05), but it did not have any significant association with job satisfaction.
Conclusion: It is concluded that family functioning has a unique effect on the job security of female teachers, but it does not have a significant effect on satisfaction.